وصیت: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | == | + | ==لغت == |
− | |||
وصيت كه در لغت به معناى سفارش كردن، اندرز دادن، عهدكردن و امركردن آمده است، هرگاه از جانب خداى تعالى باشد معناى امر و فرمان را مى رساند، چنان كه در آيه «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً...».<ref> انسان را به نيكى كردن با پدر و مادرش امر كرديم و دستور داديم.</ref> ([[سوره احقاف]]: آیه 15) و آيه «...وَأَوْصَانِي بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَادُمْتُ حَيّاً».<ref> ([[حضرت عيسى]] علیه السلام گفت:) خداى تعالى به من دستور داده است كه در دوران زندگى، [[نماز]] را به پاى دارم و [[زكات]] بدهم.</ref> ([[سوره مريم]]: 31) در همين معنا به كار رفته است؛<ref> نثر طوبى يا دائرة المعارف لغات [[قرآن]] مجيد، ميرزا ابوالحسن شعرانى، ص 558-559.</ref> و هرگاه از جانب غيرخداوند باشد در ديگر معانى به كار مى رود. | وصيت كه در لغت به معناى سفارش كردن، اندرز دادن، عهدكردن و امركردن آمده است، هرگاه از جانب خداى تعالى باشد معناى امر و فرمان را مى رساند، چنان كه در آيه «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً...».<ref> انسان را به نيكى كردن با پدر و مادرش امر كرديم و دستور داديم.</ref> ([[سوره احقاف]]: آیه 15) و آيه «...وَأَوْصَانِي بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَادُمْتُ حَيّاً».<ref> ([[حضرت عيسى]] علیه السلام گفت:) خداى تعالى به من دستور داده است كه در دوران زندگى، [[نماز]] را به پاى دارم و [[زكات]] بدهم.</ref> ([[سوره مريم]]: 31) در همين معنا به كار رفته است؛<ref> نثر طوبى يا دائرة المعارف لغات [[قرآن]] مجيد، ميرزا ابوالحسن شعرانى، ص 558-559.</ref> و هرگاه از جانب غيرخداوند باشد در ديگر معانى به كار مى رود. | ||
+ | ==وصیت در اصطلاح فقهی== | ||
در اصطلاح [[فقه|فقهى]]، وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست قيم و سرپرست معين كند.<ref> توضيح المسائل، مسئله 2694.</ref> | در اصطلاح [[فقه|فقهى]]، وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست قيم و سرپرست معين كند.<ref> توضيح المسائل، مسئله 2694.</ref> | ||
+ | ==جایگاه وصیت در دین اسلام== | ||
[[قرآن كريم]]، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ». ([[سوره بقره]]: آیه 180) | [[قرآن كريم]]، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ». ([[سوره بقره]]: آیه 180) | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۶: | ||
[[امام باقر]] علیه السلام مى فرمايد: كسى كه هنگام مرگ براى خويشاوندانش وصيت نكند، عمل خود را با [[گناه|معصيت]] ختم كرده است.<ref> همان، ص 355.</ref> | [[امام باقر]] علیه السلام مى فرمايد: كسى كه هنگام مرگ براى خويشاوندانش وصيت نكند، عمل خود را با [[گناه|معصيت]] ختم كرده است.<ref> همان، ص 355.</ref> | ||
− | + | ==فلسفه وصيت== | |
آيا با وجود قانون [[ارث]]، وصيت كردن ضرورتى دارد؟ در پاسخ مى توان گفت: تنها يك عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روى حساب معينى، بهره مند مى شوند، در حالى كه چه بسا عده اى ديگر از فاميل نياز مبرم به كمكهاى مالى داشته باشند. از سوى ديگر، گاهى مبلغ ارث در مورد بعضى از وارثان پاسخگوى نيازشان نيست. همچنين گاهى انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد؛ اما در زمان حياتش موفق به آن نشده است؛ از اين رو، عقل و منطق ايجاب مى كند كه از اموال خود براى پس از مرگش برخوردار شود. | آيا با وجود قانون [[ارث]]، وصيت كردن ضرورتى دارد؟ در پاسخ مى توان گفت: تنها يك عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روى حساب معينى، بهره مند مى شوند، در حالى كه چه بسا عده اى ديگر از فاميل نياز مبرم به كمكهاى مالى داشته باشند. از سوى ديگر، گاهى مبلغ ارث در مورد بعضى از وارثان پاسخگوى نيازشان نيست. همچنين گاهى انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد؛ اما در زمان حياتش موفق به آن نشده است؛ از اين رو، عقل و منطق ايجاب مى كند كه از اموال خود براى پس از مرگش برخوردار شود. | ||
سطر ۲۳: | سطر ۲۴: | ||
مجموعه اين امور موجب شده است كه در كنار قانون ارث، وصيت نيز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود كه نسبت به 1/3 از اموال خود براى پس از مرگ خويش تصميم بگيرند. وصيت، نوعى دورانديشى و واقعبينى غيرقابل انكار است و اگر مايه طول عمر نباشد، هرگز كوتاهى عمر را در پى نخواهد داشت.<ref> «وصيت از نظر اسلام»، محمد سبحانى نيا، نشريه راه مردم تاريخ 20/7/1378.</ref> | مجموعه اين امور موجب شده است كه در كنار قانون ارث، وصيت نيز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود كه نسبت به 1/3 از اموال خود براى پس از مرگ خويش تصميم بگيرند. وصيت، نوعى دورانديشى و واقعبينى غيرقابل انكار است و اگر مايه طول عمر نباشد، هرگز كوتاهى عمر را در پى نخواهد داشت.<ref> «وصيت از نظر اسلام»، محمد سبحانى نيا، نشريه راه مردم تاريخ 20/7/1378.</ref> | ||
− | + | ==انواع وصيت== | |
'''<I>1. تمليكى :</I>''' | '''<I>1. تمليكى :</I>''' | ||
سطر ۳۷: | سطر ۳۸: | ||
وصيت فكى، آن است كه كسى را براى آزادسازى ملكى وصيت كند؛ مانند وصيت به [[وقف]] مال يا آزادكردن بنده.<ref> تحريرالوسيله، ج 2، ص 82.</ref> | وصيت فكى، آن است كه كسى را براى آزادسازى ملكى وصيت كند؛ مانند وصيت به [[وقف]] مال يا آزادكردن بنده.<ref> تحريرالوسيله، ج 2، ص 82.</ref> | ||
− | + | ==احكام وصيت== | |
1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند: | 1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند: |
نسخهٔ ۱۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۵
محتویات
لغت
وصيت كه در لغت به معناى سفارش كردن، اندرز دادن، عهدكردن و امركردن آمده است، هرگاه از جانب خداى تعالى باشد معناى امر و فرمان را مى رساند، چنان كه در آيه «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً...».[۱] (سوره احقاف: آیه 15) و آيه «...وَأَوْصَانِي بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَادُمْتُ حَيّاً».[۲] (سوره مريم: 31) در همين معنا به كار رفته است؛[۳] و هرگاه از جانب غيرخداوند باشد در ديگر معانى به كار مى رود.
وصیت در اصطلاح فقهی
در اصطلاح فقهى، وصيت آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش براى او كارهايى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملك كسى باشد، يا براى اولاد خود و كسانى كه اختيار آنان با اوست قيم و سرپرست معين كند.[۴]
جایگاه وصیت در دین اسلام
قرآن كريم، وصيت را حقى بر عهده پرهيزكاران دانسته، مى فرمايد: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ». (سوره بقره: آیه 180)
بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرارسد، اگر چيز خوبى (:مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيت كند. اين حقى است بر پرهيزكاران.
رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرمايد: سزاوار نيست مسلمان شب بخوابد، مگر اين كه وصيت نامه اش زير سر او باشد.[۵] نيز مى فرمايد: هر كس هنگام مرگ، وصيتش نيكو نباشد در مروت و عقل او نقصان است.[۶]
در روايت آمده است: كسى كه بدون وصيت از دنيا برود، به مرگ جاهليت مرده است.[۷]
امام باقر علیه السلام مى فرمايد: كسى كه هنگام مرگ براى خويشاوندانش وصيت نكند، عمل خود را با معصيت ختم كرده است.[۸]
فلسفه وصيت
آيا با وجود قانون ارث، وصيت كردن ضرورتى دارد؟ در پاسخ مى توان گفت: تنها يك عده از بستگان، از قانون ارث آن هم روى حساب معينى، بهره مند مى شوند، در حالى كه چه بسا عده اى ديگر از فاميل نياز مبرم به كمكهاى مالى داشته باشند. از سوى ديگر، گاهى مبلغ ارث در مورد بعضى از وارثان پاسخگوى نيازشان نيست. همچنين گاهى انسان مايل است كارهاى خيرى انجام دهد؛ اما در زمان حياتش موفق به آن نشده است؛ از اين رو، عقل و منطق ايجاب مى كند كه از اموال خود براى پس از مرگش برخوردار شود.
افزون بر اين موارد، گاهى ممكن است ديونى شرعى بر عهده انسان باشد و يا به اشخاصى بدهكار باشد و آنها را نپرداخته باشد، بر او واجب است نسبت به آنها وصيت كند.
مجموعه اين امور موجب شده است كه در كنار قانون ارث، وصيت نيز مقرر گردد و به مسلمانان اجازه داده شود كه نسبت به 1/3 از اموال خود براى پس از مرگ خويش تصميم بگيرند. وصيت، نوعى دورانديشى و واقعبينى غيرقابل انكار است و اگر مايه طول عمر نباشد، هرگز كوتاهى عمر را در پى نخواهد داشت.[۹]
انواع وصيت
1. تمليكى :
وصيت تمليكى، آن است كه قسمتى از مالش را بعد از مرگ خود، به ملك كسى (از مستمندان يا مؤسسه اى خيريه) درآورد. وصيت به در اختيار درآوردن بعضى از حقوق مانند حقِ تحجير و سرقفلى (به شخص نيازمند يا امور خيريه) نيز به وصيت تمليكى ملحق مى شود.
2. عهدى :
وصيت عهدى، آن است كه براى پس از مرگ خود، كسى را به انجام كفن و دفن و نايب گرفتن براى حج و ديگر وظايف ترك شده اش وصيت كند.
3. فكى :
وصيت فكى، آن است كه كسى را براى آزادسازى ملكى وصيت كند؛ مانند وصيت به وقف مال يا آزادكردن بنده.[۱۰]
احكام وصيت
1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند:
- اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسيده، بايد بدهد و اگر خودش نمى تواند بدهد، يا موقع دادن بدهى او نرسيده، بايد وصيت كند و بر وصيت شاهد بگيرد.[۱۱]
- اگر خمس، زكات و مظالم بدهكار است بايد فوراً بدهد و اگر نمى تواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، يا احتمال مى دهد كسى آنها را ادا نمايد، بايد وصيت كند و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.[۱۲]
- اگر نماز و روزه قضا دارد، بايد وصيت كند كه از مال خودش بر او اجير بگيرند؛ بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد كسى بدون آن كه چيزى بگيرد آنها را انجام مى دهد، باز هم وصيت كردن واجب است.[۱۳]
2. انسان، از نظر شرع مى تواند تا 1/3 اموالش وصيت كند. بر اين پايه، وصيت در بيش از 1/3 مال نافذ نيست؛ مگر اين كه ورثه اجازه دهند.[۱۴]
3. واجبات مالى مانند اداى ديون افراد، خمس و زكات، مظالم و كفارات، حتى اگر انسان، نسبت به آنها وصيت نكرده باشد، از اصل مال اخراج مى شود؛ اگر چه تمام تركه را دربرگيرد. حج نيز به واجبات مالى ملحق است؛ اما واجبات بدنى مانند نماز و روزه و نيز وصيت به كارهاى مستحبى مانند اطعام به فقرا، زيارتها و برپايى مجلس عزا و سوگوارى، از ثلث اخراج مى شود و در زايد بر ثلث مشروط به اجازه ورثه است؛ اگر اجازه دادند، وصيت صحيح، وگرنه باطل خواهد بود.[۱۵]
4. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند لازم نيست براى بچه هاى صغير خود قيم و سرپرست معين كند؛ ولى در صورتى كه بدون قيم مالشان از بين مى رود، يا خودشان ضايع مى شوند، بايد براى آنان قيم امينى معين نمايد.[۱۶]
5. اگر نوشته اى به امضا يا مُهر ميت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براى وصيت كردن نوشته، بايد مطابق آن عمل كنند.[۱۷]
6. اگر كسى وصيت كند كه پس از مرگ او، تمام اموال و دارايى اش به همسرش واگذار گردد، وصيتش در ثلث تركه نافذ است و بقيه، مربوط به همه ورثه است.[۱۸]
7. مهريه زن در صورتى كه ميت در زمان حيات خود به همسرش نپرداخته باشد، جزو ديون او شمرده مى شود كه پس از مرگ او بايد از اصل تركه اش بپردازند.[۱۹]
نكته
- 1. شايسته آن است كه انسان، وصى خودش باشد و دل به انجام وصيت خود به دست ديگران خوش ندارد. امام على علیه السلام مى فرمايد: اى فرزند آدم! خود وصى خويش در مالت باش و آنچه مى خواهى ديگران بعد از تو انجام دهند، خودت انجام بده.[۲۰]
- 2. انسان بايد وصيت خود را وسيله اى براى جبران كوتاهيهاى گذشته قرار دهد، حتى اگر كسانى از بستگان نسبت به او بى مهرى داشته اند، از طريق وصيت به آنان محبت كند. امام صادق علیه السلام هنگام احتضار فرمود: به حسن بن على بن الحسين علیه السلام ملقب به افطس، هفتاد دينار، به فلانى اين مقدار و به فلان كس، آن مقدار بدهيد. راوى گفت: آيا به مردى كه به قصد كشتن با تيغ به شما حمله كرد بخشش مى كنى؟ امام علیه السلام فرمود: تو مى خواهى در زمره كسانى نباشم كه خداوند بزرگ (آنها را به صله رحم نمودن ستوده و در وصف آنان ) فرموده: «وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَاللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ...».[۲۱] (سوره رعد، آیه 21)
- 3. وصيت، بايد «معروف» و مورد پسند شرع و عقل باشد؛ بى رويه، غيرمنطقى و تابع حبّ و بغض شخصى نباشد. اگر خداى ناكرده، كسى به طور غيرمتعارف و بىتوجه به موازين اسلامى وصيت كند و عامل ناراحتى و فتنه در ميان بازماندگانش گردد، تمام كارهاى خيرش از بين مى رود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرمايد: مرد يا زن 60 سال خدا را عبادت مى كند، ولى چون هنگام مرگ در وصيت خود ناعادلانه رفتار مى كند، جهنم بر او واجب مى شود.[۲۲]
در بعضى روايات، وصيت ناعادلانه از گناهان كبيره شمرده شده است. امام على علیه السلام مى فرمايد: «...الْحَيْفُ فِى الْوَصِيَّهِ مِنَ الْكَبائِرِ؛[۲۳] ظلم در وصيت، از گناهان كبيره است».
ظلم در وصيت، آن است كه انسان بيش از ثلث وصيت كند و ورثه را از حق مشروع خويش بازدارد، يا با حب و بغض شخصى و به طور ناروا ميان بازماندگانش تبعيض قائل شود.[۲۴]
پانویس
- ↑ انسان را به نيكى كردن با پدر و مادرش امر كرديم و دستور داديم.
- ↑ (حضرت عيسى علیه السلام گفت:) خداى تعالى به من دستور داده است كه در دوران زندگى، نماز را به پاى دارم و زكات بدهم.
- ↑ نثر طوبى يا دائرة المعارف لغات قرآن مجيد، ميرزا ابوالحسن شعرانى، ص 558-559.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2694.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 13، ص 352.
- ↑ همان، ص 353.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص 355.
- ↑ «وصيت از نظر اسلام»، محمد سبحانى نيا، نشريه راه مردم تاريخ 20/7/1378.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 82.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2700.
- ↑ همان، مسئله 2701.
- ↑ همان، مسئله 2702.
- ↑ تحريرالوسيله، ج 2، ص 86، مسئله 23.
- ↑ همان.
- ↑ توضيح المسائل، مسئله 2703.
- ↑ همان، مسئله 2697.
- ↑ استفتاءات، ج 3، ص 374، س 14.
- ↑ همان، ص 368، س 7 و ص 383، س 32.
- ↑ نهج البلاغه، حكمت 246.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج 14، ص 138.
- ↑ نهج الفصاحة، حديث 626.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 13، ص 359.
- ↑ احكام اقتصادى خانواده، نعمت الله يوسفيان ، ص 48.