ابن خالویه: تفاوت بین نسخهها
جز (درج الگوی رتبه بندی و اصلاح برخی کلمات) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ابوعبدالله | + | {{خوب}} |
+ | ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه، ملقب به ذوالنونین، شاعر، ادیب و نحوی برجستة ایرانى تبار قرن چهارم هجری است. او آثار متعددی در ادبیات عرب تالیف نموده است. | ||
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
|نام شخصیت = | |نام شخصیت = | ||
− | |نام کامل = ابوعبدالله | + | |نام کامل = ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه |
|تصویر= [[پرونده:Ibn-khaloye.jpg]] | |تصویر= [[پرونده:Ibn-khaloye.jpg]] | ||
|زادروز = | |زادروز = | ||
سطر ۸: | سطر ۹: | ||
|وفات = 371 قمری | |وفات = 371 قمری | ||
|مدفن = حلب | |مدفن = حلب | ||
− | |اساتید = ابن | + | |اساتید = ابن درید، ابوبكر بن انباری، نفطویه، ابوسعید سیرافى، ابوعمر زاهد |
− | |شاگردان = ابوبكر خوارزمى، معافى بن | + | |شاگردان = ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكریا نهروانى، عبدالمنعم بن غلیون |
− | |آثار = اشتقاق الشهور | + | |آثار = اشتقاق الشهور والایام، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الكریم، الالفات، البدیع فى القراءات، الحجة فى القراءات السبع، |
}} | }} | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
− | او در همدان به | + | او در همدان به دنیا آمد. در هیچ یك از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است. |
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
− | ظاهراً در آغاز جوانى | + | ظاهراً در آغاز جوانى برای تحصیل به [[بغداد]] رفت و نزد برجستهترین دانشمندان سدة 4 قمری دانش آموخت. نحو و ادب را نزد ابن درید و ابوبكر بن انباری، نفطویه و ابوسعید سیرافى فراگرفت. |
− | [[علوم قرآنى]] را از | + | [[علوم قرآنى]] را از قاری بزرگ، ابن مجاهد و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى دیگر حدیث شنید. (ابوالعباس بن عقده را نیز در شمار استادان حدیث او ذكر كرده است) و كتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنى را از ابوبكر نیشابوری روایت كرد. |
− | گفتهاند در ادب از صولى | + | گفتهاند در ادب از صولى نیز روایت كرده است. ابن خالویه در شعر نیز دست داشت. گروهى نیز نزد وی دانش آموختند كه مشهورترین آنها اینانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكریا نهروانى و عبدالمنعم بن غلیون. گفتهاند كه ابوالحسین نصیبى كتاب آل او را نزد خود وی خوانده است و قاضى حلب صالح ابن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدی از وی روایت كردهاند و سعید بن سعید فارقى نحوی از وی [[حدیث]] شنیده است. |
− | و كتاب جمهرة ابن | + | و كتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنى را از ابوبكر نیشابوری روایت كرد . گفتهاند در ادب از صولى نیز روایت كرده است . وی از بغداد به شام و سپس به حلب رفت . در حلب آوازة او بالا گرفت و بسیاری از دانشدوستان از دور و نزدیك به سوی او شتافتند. |
− | آنگاه به دربار | + | آنگاه به دربار سیفالدولة حمدانى راه یافت و نزد او به مقامى رفیع رسید، ندیم وی و آموزگار فرزندانش گردید و تا پایان عمر در خدمت حمدانیان به سر برد. |
==اعتبار علمی== | ==اعتبار علمی== | ||
− | اعتبار علمى و ادبى تا قرنها پس از مرگ او | + | اعتبار علمى و ادبى تا قرنها پس از مرگ او نیز باقى ماند، چنانكه تقریباً همة منابع پس از وی چیرهدستى او را در نحو و ادب ستوده و او را یكى از نخبههای روزگار معرفى كردهاند ، ذهبى او را «شیخ العربیة» نامیده و ابوعمر ودانى وی را دانا به زبان عربى، حافظ لغت، بصیر در قرائت و ثقه در حدیث دانسته است. ابن انباری او را از بزرگان لغت و ابن قفطى و اسنوی وی را یگانة زمان و پیشوا در علوم زبانى معرفى كردهاند. |
==مناظرات== | ==مناظرات== | ||
− | یكى از اسباب شهرت ابن | + | یكى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان ادیبان، صرفنظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیری او با دو تن از مشهورترین هم روزگارانش یعنى متنبى و ابوعلى فارسى بوده است. متنبى مردی متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سایة كوشش و استعداد خویش موفقیتى بزرگ به دست آورد، همواره به دلیل غیر عرب بودن، خوار مىشمرد، اما ابن خالویه گویا مىكوشید با خردهگیریهای ادیبانه بر وی پیروز گردد ، اگر چه گاه به دلیل شتاب در این خردهگیریها، چندان موفق نمىشود . این دو هیچ فرصتى را برای خوار ساختن یكدیگر از كف نمىدادند و این كینه كه گویا تنها خاستگاهى نژادی داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزیر دربار سیفالدوله را ترك كرد. سیفالدوله كه همواره در اینگونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانبداری مىكرد. و بدین سان بود كه هرگز از مقام او نزد سیفالدوله كاسته نشد. |
− | اما مناظرات ابن | + | اما مناظرات ابن خالویه با ابوعلى فارسى بیشتر جنبة علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس ابوسعید سیرافى آغاز گردید، برپایة فضل فروشیهای رایج روزگار و رقابت میان دو حریف هماورد ادامه یافت، به خصوص كه سیفالدوله غالباً با بخششهای گزاف خود به این فضل فروشیها دامن مىزد. اینان، بارها با یكدیگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظریات یكدیگر دست به تألیف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سیفالدوله سود مىجستند . |
==اشعار== | ==اشعار== | ||
− | ابن | + | ابن خالویه در شعر نیز دست داشت و ثعالبى وی را در شمار شاعران یاد كرده است، اما اكنون تنها 10 بیت از سرودههای او در دست است: 4 بیت در وصف زادگاهش همدان و 6 بیت شامل سه قطعه در معجم الادباء . دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند دیوان را شرح كند |
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
− | گروهى | + | گروهى نیز نزد وی دانش آموختند كه مشهورترین آنها اینانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكریا نهروانى و عبدالمنعم بن غلیون. نیز گفتهاند كه ابوالحسین نصیبى كتاب آل او را نزد خود وی خوانده است و قاضى حلب صالح ابن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدی از وی روایت كردهاند و سعید بن سعید فارقى نحوی از وی حدیث شنیده است. |
==تالیفات== | ==تالیفات== | ||
− | '''آثار چاپ شده:''' اشتقاق الشهور | + | '''آثار چاپ شده:''' اشتقاق الشهور والایام، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الكریم، كتاب الالفات، البدیع فى القراءات، الحجة فى القراءات السبع، رسالة فى اسماء الریح، شرح دیوان ابى فراس الحمدانى، شرح مقصورة ابن درید، لیس فى كلام العرب...، این كتاب كه یكى از آثار مهم ابن خالویه است، مختصر فى شواذ القراءات من كتاب البدیع. |
− | '''آثار چاپ نشده:''' كتاب الاسد فى اسماء الاسد، اعراب | + | '''آثار چاپ نشده:''' كتاب الاسد فى اسماء الاسد، اعراب آیات من القرآن العظیم، نسخهای از این كتاب در كتابخانة لالهلى موجود است، رسالة فى اصول الهمزات التى فى الاسماء والافعال والحروف العشرات، نسخههایى از آن در كتابخانه مركزی دانشگاه تهران موجود است. آثار از دست رفته و منسوب: كتاب آل، الاخبار فى الریاض، اسماء الحیة، الالقاب (الامالى، الامامة كه احتمالاً همان كتاب آل است، اسماء ساعات اللیل، اسماء الله الحسنى، الاشتقاق، اشتقاق خالویه، اطرغش و ابرغش یا اطرغش فى اللغة، الحشرات، تصنیف فى الفراسة، حسن فى اللغة، تقفیة ما اختلف لفظه واتفق معناه للیزیدی، ربنا لك الحمد ملء السموات، رسالة مشكاة العین، زنبیل المدوّر یا زنبیل المدوّن، شرح دیوان ابن حائك، شرح قصیدة فى غریب اللغة لنفطویه، شرح فصیح ثعلب، شرح المقصور والممدود لابن ولاّد، المبتدا فى النحو، المجدول فى القراءات، المذكر و المؤنث، مستحسن فى القراءات والشواذّ، الهاذور. |
==وفات== | ==وفات== | ||
− | گرچه ابن | + | گرچه ابن خالویه بیشتر زندگانى خود را در حلب گذراند، اما گزارشهایى دربارة سفرهای او به بیتالمقدس، حمص و میافارقین در دست است. وی همچنین به یمن سفر كرد و در آنجا ضمن دیدار با ابن حائك به شرح دیوان او پرداخت. ابن خالویه سرانجام بر اثر یك بیماری در حلب درگذشت. ابن حجر مرگ او را در 371ق دانسته است. |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6403 دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، مدخل "ابن خالویه" از محمد | + | * [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6403 دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج3، مدخل "ابن خالویه" از محمد سیدی]. |
[[رده:علمای قرن چهارم]] | [[رده:علمای قرن چهارم]] |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۷
ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه، ملقب به ذوالنونین، شاعر، ادیب و نحوی برجستة ایرانى تبار قرن چهارم هجری است. او آثار متعددی در ادبیات عرب تالیف نموده است.
ولادت
او در همدان به دنیا آمد. در هیچ یك از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است.
تحصیلات
ظاهراً در آغاز جوانى برای تحصیل به بغداد رفت و نزد برجستهترین دانشمندان سدة 4 قمری دانش آموخت. نحو و ادب را نزد ابن درید و ابوبكر بن انباری، نفطویه و ابوسعید سیرافى فراگرفت.
علوم قرآنى را از قاری بزرگ، ابن مجاهد و لغت را از ابوعمر زاهد، معروف به غلام ثعلب آموخت و از محمد بن مخلد عطار و گروهى دیگر حدیث شنید. (ابوالعباس بن عقده را نیز در شمار استادان حدیث او ذكر كرده است) و كتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنى را از ابوبكر نیشابوری روایت كرد.
گفتهاند در ادب از صولى نیز روایت كرده است. ابن خالویه در شعر نیز دست داشت. گروهى نیز نزد وی دانش آموختند كه مشهورترین آنها اینانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكریا نهروانى و عبدالمنعم بن غلیون. گفتهاند كه ابوالحسین نصیبى كتاب آل او را نزد خود وی خوانده است و قاضى حلب صالح ابن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدی از وی روایت كردهاند و سعید بن سعید فارقى نحوی از وی حدیث شنیده است.
و كتاب جمهرة ابن درید و مختصر مزنى را از ابوبكر نیشابوری روایت كرد . گفتهاند در ادب از صولى نیز روایت كرده است . وی از بغداد به شام و سپس به حلب رفت . در حلب آوازة او بالا گرفت و بسیاری از دانشدوستان از دور و نزدیك به سوی او شتافتند.
آنگاه به دربار سیفالدولة حمدانى راه یافت و نزد او به مقامى رفیع رسید، ندیم وی و آموزگار فرزندانش گردید و تا پایان عمر در خدمت حمدانیان به سر برد.
اعتبار علمی
اعتبار علمى و ادبى تا قرنها پس از مرگ او نیز باقى ماند، چنانكه تقریباً همة منابع پس از وی چیرهدستى او را در نحو و ادب ستوده و او را یكى از نخبههای روزگار معرفى كردهاند ، ذهبى او را «شیخ العربیة» نامیده و ابوعمر ودانى وی را دانا به زبان عربى، حافظ لغت، بصیر در قرائت و ثقه در حدیث دانسته است. ابن انباری او را از بزرگان لغت و ابن قفطى و اسنوی وی را یگانة زمان و پیشوا در علوم زبانى معرفى كردهاند.
مناظرات
یكى از اسباب شهرت ابن خالویه در میان ادیبان، صرفنظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیری او با دو تن از مشهورترین هم روزگارانش یعنى متنبى و ابوعلى فارسى بوده است. متنبى مردی متكبر و خودخواه بود و ابن خالویه را كه توانسته بود در سایة كوشش و استعداد خویش موفقیتى بزرگ به دست آورد، همواره به دلیل غیر عرب بودن، خوار مىشمرد، اما ابن خالویه گویا مىكوشید با خردهگیریهای ادیبانه بر وی پیروز گردد ، اگر چه گاه به دلیل شتاب در این خردهگیریها، چندان موفق نمىشود . این دو هیچ فرصتى را برای خوار ساختن یكدیگر از كف نمىدادند و این كینه كه گویا تنها خاستگاهى نژادی داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبى ناگزیر دربار سیفالدوله را ترك كرد. سیفالدوله كه همواره در اینگونه مشاجرات حضور داشت، با سكوت خویش از ابن خالویه جانبداری مىكرد. و بدین سان بود كه هرگز از مقام او نزد سیفالدوله كاسته نشد. اما مناظرات ابن خالویه با ابوعلى فارسى بیشتر جنبة علمى و ادبى داشت. رقابت این دو كه از مجلس درس ابوسعید سیرافى آغاز گردید، برپایة فضل فروشیهای رایج روزگار و رقابت میان دو حریف هماورد ادامه یافت، به خصوص كه سیفالدوله غالباً با بخششهای گزاف خود به این فضل فروشیها دامن مىزد. اینان، بارها با یكدیگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظریات یكدیگر دست به تألیف زدند و از هر فرصتى برای نفوذ در دل سیفالدوله سود مىجستند .
اشعار
ابن خالویه در شعر نیز دست داشت و ثعالبى وی را در شمار شاعران یاد كرده است، اما اكنون تنها 10 بیت از سرودههای او در دست است: 4 بیت در وصف زادگاهش همدان و 6 بیت شامل سه قطعه در معجم الادباء . دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود كه توانست چند دیوان را شرح كند
شاگردان
گروهى نیز نزد وی دانش آموختند كه مشهورترین آنها اینانند: ابوبكر خوارزمى، معافى بن زكریا نهروانى و عبدالمنعم بن غلیون. نیز گفتهاند كه ابوالحسین نصیبى كتاب آل او را نزد خود وی خوانده است و قاضى حلب صالح ابن جعفر بن عبدالوهاب و ابواحمد عبدالله بن عدی از وی روایت كردهاند و سعید بن سعید فارقى نحوی از وی حدیث شنیده است.
تالیفات
آثار چاپ شده: اشتقاق الشهور والایام، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الكریم، كتاب الالفات، البدیع فى القراءات، الحجة فى القراءات السبع، رسالة فى اسماء الریح، شرح دیوان ابى فراس الحمدانى، شرح مقصورة ابن درید، لیس فى كلام العرب...، این كتاب كه یكى از آثار مهم ابن خالویه است، مختصر فى شواذ القراءات من كتاب البدیع.
آثار چاپ نشده: كتاب الاسد فى اسماء الاسد، اعراب آیات من القرآن العظیم، نسخهای از این كتاب در كتابخانة لالهلى موجود است، رسالة فى اصول الهمزات التى فى الاسماء والافعال والحروف العشرات، نسخههایى از آن در كتابخانه مركزی دانشگاه تهران موجود است. آثار از دست رفته و منسوب: كتاب آل، الاخبار فى الریاض، اسماء الحیة، الالقاب (الامالى، الامامة كه احتمالاً همان كتاب آل است، اسماء ساعات اللیل، اسماء الله الحسنى، الاشتقاق، اشتقاق خالویه، اطرغش و ابرغش یا اطرغش فى اللغة، الحشرات، تصنیف فى الفراسة، حسن فى اللغة، تقفیة ما اختلف لفظه واتفق معناه للیزیدی، ربنا لك الحمد ملء السموات، رسالة مشكاة العین، زنبیل المدوّر یا زنبیل المدوّن، شرح دیوان ابن حائك، شرح قصیدة فى غریب اللغة لنفطویه، شرح فصیح ثعلب، شرح المقصور والممدود لابن ولاّد، المبتدا فى النحو، المجدول فى القراءات، المذكر و المؤنث، مستحسن فى القراءات والشواذّ، الهاذور.
وفات
گرچه ابن خالویه بیشتر زندگانى خود را در حلب گذراند، اما گزارشهایى دربارة سفرهای او به بیتالمقدس، حمص و میافارقین در دست است. وی همچنین به یمن سفر كرد و در آنجا ضمن دیدار با ابن حائك به شرح دیوان او پرداخت. ابن خالویه سرانجام بر اثر یك بیماری در حلب درگذشت. ابن حجر مرگ او را در 371ق دانسته است.