زید بن حارثه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
او در زمان جاهليت اسير شد حكيم بن حزام او را در بازار عُكاظ از نواحى [[مكه]] بخريد از براى خديجه آورد؛ خديجه رضى الله عنها او را به [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم بخشيد. پیامبر که در آن هنگام هنوز به پیامبری مبعوث نشده بود، بیدرنگ زید را در راه خدا آزاد کرد و سپس وی را با مهر و ملاطفت در خانه خود نگه داشت. سالها بعد زید در موسم حج عدهای از مردم قبیله خود را دید، از طریق آنان خبر سلامت خود را به پدر و مادرش رساند و گفت: به پدرم بگویید که من در اینجا نزد مهربانترین پدرها بسر میبرم. حارثه چون اين بدانست خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و خواست تا فديه دهد و پسر خود را برهاند. پس به سرای محمدامین درآمد و گفت: «ای پسر عبدالمطلب! ای بزرگزاده قریش! ما برای بردن فرزند خود، پیش تو آمدهایم. بر ما منت گذار، قیمت او را بستان و او را به ما بازگردان!»، حضرت فرمود: او را بخوانيد و مختار كنيد در آمدن با شما يا ماندن به نزد من. | او در زمان جاهليت اسير شد حكيم بن حزام او را در بازار عُكاظ از نواحى [[مكه]] بخريد از براى خديجه آورد؛ خديجه رضى الله عنها او را به [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم بخشيد. پیامبر که در آن هنگام هنوز به پیامبری مبعوث نشده بود، بیدرنگ زید را در راه خدا آزاد کرد و سپس وی را با مهر و ملاطفت در خانه خود نگه داشت. سالها بعد زید در موسم حج عدهای از مردم قبیله خود را دید، از طریق آنان خبر سلامت خود را به پدر و مادرش رساند و گفت: به پدرم بگویید که من در اینجا نزد مهربانترین پدرها بسر میبرم. حارثه چون اين بدانست خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و خواست تا فديه دهد و پسر خود را برهاند. پس به سرای محمدامین درآمد و گفت: «ای پسر عبدالمطلب! ای بزرگزاده قریش! ما برای بردن فرزند خود، پیش تو آمدهایم. بر ما منت گذار، قیمت او را بستان و او را به ما بازگردان!»، حضرت فرمود: او را بخوانيد و مختار كنيد در آمدن با شما يا ماندن به نزد من. | ||
− | زيد گفت: هيچ كس را بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم اختيار نكنم! حارثه گفت: اى فرزند! بندگى را بر آزادگى اختيار مىنمائى و پدر را مهجور مىگذارى؟ گفت: من از آن حضرت آن ديدهام كه ابداً كسى را بر آن حضرت اختيار نخواهم كرد. چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم اين سخن از زيد شنيد او را به حجر [[مكه]] آورد و حضار را فرمود: اى جماعت! گواه باشيد كه زيد فرزند من است، ارث از من مىبرد و من ارث از او مىبرم. چون حارثه اين بديد از غم فرزند آسوده گشت و مراجعت كرد. از | + | زيد گفت: هيچ كس را بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم اختيار نكنم! حارثه گفت: اى فرزند! بندگى را بر آزادگى اختيار مىنمائى و پدر را مهجور مىگذارى؟ گفت: من از آن حضرت آن ديدهام كه ابداً كسى را بر آن حضرت اختيار نخواهم كرد. چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم اين سخن از زيد شنيد او را به حجر [[مكه]] آورد و حضار را فرمود: اى جماعت! گواه باشيد كه زيد فرزند من است، ارث از من مىبرد و من ارث از او مىبرم. چون حارثه اين بديد از غم فرزند آسوده گشت و مراجعت كرد. |
+ | |||
+ | زید در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود تا هنگامیکه آن حضرت مبعوث برسالت شد، زید بدان جناب ایمان آورده و دومین مردی بود که اسلام اختیار کرد و با آن حضرت نماز خواند. | ||
+ | |||
+ | ==زید شان نزول آیه 33 سوره احزاب== | ||
+ | |||
+ | از زمانی که پیامبر اکرم زید را فرزند خوانده خود اعلام نموده بود، مردم او را زيد بن محمد صلى الله عليه و آله و سلم می گفتند. اين بود تا خداوند [[اسلام]] را آشكار نمود و اين آيه مباركه نازل شد: {{متن قرآن|«ما جَعَلَ اَدْعِيآءَكُمْ اَبْنآءَكُمْ...»}}.<ref>[[سوره احزاب]](33)، آيه 4-6.</ref> | ||
چون حكم برسيد فى قَوْلِهِ تعالى: «اُدْعُوهُمْ لابائهِمْ» كه فرزند خوانده را به اسم پدرش بخوانند، اين هنگام زيد بن حارثه خواندند و ديگر زيد بن محمد صلى الله عليه و آله و سلم نگفتند.<ref>[[بحارالانوار]]، 22/172 و 215.</ref> | چون حكم برسيد فى قَوْلِهِ تعالى: «اُدْعُوهُمْ لابائهِمْ» كه فرزند خوانده را به اسم پدرش بخوانند، اين هنگام زيد بن حارثه خواندند و ديگر زيد بن محمد صلى الله عليه و آله و سلم نگفتند.<ref>[[بحارالانوار]]، 22/172 و 215.</ref> | ||
− | و آيه شريفه «ما كانَ محمَّدٌ اَبا اَحدٍ من رِجالِكمْ» | + | و آيه شريفه «ما كانَ محمَّدٌ اَبا اَحدٍ من رِجالِكمْ» نيز اشاره به همين مطلب است نه آن كه مراد آن باشد كه پدر حسن و حسين نيست؛ چه آنها پسران [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم مىباشند به حكم «اَبْنآئَنا»<ref>[[سوره احزاب]]، آيه 40.</ref> در آيه [[مباهله]] و غيره و زيد، كُنْيَهاش ابواُسامه است به نام پسرش اُسامه و شهادتش در مؤته واقع شد در همان جائى كه جعفر بن ابى طالب عليه السلام شهيد گشته.<ref>[[سوره آل عمران]](3)، آيه61.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۲۱: | سطر ۲۷: | ||
* حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت اول، باب اول: در تاريخ حضرت خاتم الانبياء صلی الله علیه و آله. | * حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت اول، باب اول: در تاريخ حضرت خاتم الانبياء صلی الله علیه و آله. | ||
* زید بن حارثه کلبی، [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B2%DB%8C%D8%AF+%D8%A8%D9%86+%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87+%DA%A9%D9%84%D8%A8%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393. | * زید بن حارثه کلبی، [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B2%DB%8C%D8%AF+%D8%A8%D9%86+%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87+%DA%A9%D9%84%D8%A8%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393. | ||
− | * اسلام | + | * درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (2)، رسولی محلاتی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1371، ص271، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/book/bookview/45256/21262 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393. |
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
[[Category:اصحاب پیامبر]] | [[Category:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۳
زید بن حارثه پسر خوانده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که پس از علی بن ابیطالب علیه السلام (اولین ایمان آورنده به رسول خدا صلی الله علیه و آله) و حضرت خدیجه سلام الله علیها، ایمان آورد و با آن حضرت نماز خواند.
خانواده زید
زيد بن حارثة بن شُراحيل الكَلْبى، پدرش «حارثه» و مادرش «سعدی» نام داشت. وی در حالی که حدود هشت سال داشت برای دیدار از قبیله مادری خود به قبیله «بنی معن» رفت. در همان ایام قبیله بنی معن مورد هجوم دشمن قرار گرفت و جمعی از افراد قبیله از جمله زید به اسارت دشمن درآمدند.
زید در خانه پیامبر
او در زمان جاهليت اسير شد حكيم بن حزام او را در بازار عُكاظ از نواحى مكه بخريد از براى خديجه آورد؛ خديجه رضى الله عنها او را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بخشيد. پیامبر که در آن هنگام هنوز به پیامبری مبعوث نشده بود، بیدرنگ زید را در راه خدا آزاد کرد و سپس وی را با مهر و ملاطفت در خانه خود نگه داشت. سالها بعد زید در موسم حج عدهای از مردم قبیله خود را دید، از طریق آنان خبر سلامت خود را به پدر و مادرش رساند و گفت: به پدرم بگویید که من در اینجا نزد مهربانترین پدرها بسر میبرم. حارثه چون اين بدانست خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و خواست تا فديه دهد و پسر خود را برهاند. پس به سرای محمدامین درآمد و گفت: «ای پسر عبدالمطلب! ای بزرگزاده قریش! ما برای بردن فرزند خود، پیش تو آمدهایم. بر ما منت گذار، قیمت او را بستان و او را به ما بازگردان!»، حضرت فرمود: او را بخوانيد و مختار كنيد در آمدن با شما يا ماندن به نزد من.
زيد گفت: هيچ كس را بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم اختيار نكنم! حارثه گفت: اى فرزند! بندگى را بر آزادگى اختيار مىنمائى و پدر را مهجور مىگذارى؟ گفت: من از آن حضرت آن ديدهام كه ابداً كسى را بر آن حضرت اختيار نخواهم كرد. چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم اين سخن از زيد شنيد او را به حجر مكه آورد و حضار را فرمود: اى جماعت! گواه باشيد كه زيد فرزند من است، ارث از من مىبرد و من ارث از او مىبرم. چون حارثه اين بديد از غم فرزند آسوده گشت و مراجعت كرد.
زید در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود تا هنگامیکه آن حضرت مبعوث برسالت شد، زید بدان جناب ایمان آورده و دومین مردی بود که اسلام اختیار کرد و با آن حضرت نماز خواند.
زید شان نزول آیه 33 سوره احزاب
از زمانی که پیامبر اکرم زید را فرزند خوانده خود اعلام نموده بود، مردم او را زيد بن محمد صلى الله عليه و آله و سلم می گفتند. اين بود تا خداوند اسلام را آشكار نمود و اين آيه مباركه نازل شد: «ما جَعَلَ اَدْعِيآءَكُمْ اَبْنآءَكُمْ...».[۱]
چون حكم برسيد فى قَوْلِهِ تعالى: «اُدْعُوهُمْ لابائهِمْ» كه فرزند خوانده را به اسم پدرش بخوانند، اين هنگام زيد بن حارثه خواندند و ديگر زيد بن محمد صلى الله عليه و آله و سلم نگفتند.[۲]
و آيه شريفه «ما كانَ محمَّدٌ اَبا اَحدٍ من رِجالِكمْ» نيز اشاره به همين مطلب است نه آن كه مراد آن باشد كه پدر حسن و حسين نيست؛ چه آنها پسران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىباشند به حكم «اَبْنآئَنا»[۳] در آيه مباهله و غيره و زيد، كُنْيَهاش ابواُسامه است به نام پسرش اُسامه و شهادتش در مؤته واقع شد در همان جائى كه جعفر بن ابى طالب عليه السلام شهيد گشته.[۴]
پانویس
- ↑ سوره احزاب(33)، آيه 4-6.
- ↑ بحارالانوار، 22/172 و 215.
- ↑ سوره احزاب، آيه 40.
- ↑ سوره آل عمران(3)، آيه61.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت اول، باب اول: در تاريخ حضرت خاتم الانبياء صلی الله علیه و آله.
- زید بن حارثه کلبی، دانشنامه رشد، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393.
- درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (2)، رسولی محلاتی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1371، ص271، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393.