تدوین حدیث در امامیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}}
  
== تدوین حدیث شیعه ==
+
==تدوین حدیث شیعه==
  
مقصود از حدیث شیعه ، احادیث پیامبر اسلام ، که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده ، و نیز احادیث امامان علیهم السلام است . به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی ) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر، معتبر است <ref> ( رجوع کنید به واقعه : 79؛ احزاب : 31) </ref>. رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین <ref> ( رجوع کنید به شرف الدین ، ص 72ـ 75؛ خوئی ، ص 499: تواتر حدیث ثقلین ) </ref>، تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و درنتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، ازینرو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم ، به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.
+
مقصود از حدیث شیعه، احادیث پیامبر اسلام که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده و نیز احادیث امامان علیهم السلام است. به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان [[رسول خدا]] از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر معتبر است.<ref>رجوع کنید به [[سوره واقعه]]: 79؛ [[سوره احزاب]]: 31.</ref> رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین، <ref>رجوع کنید به شرف الدین، ص72ـ75؛ خوئی، ص499: تواتر حدیث ثقلین.</ref> تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و در نتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، از این رو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.
  
موضع شیعه از آغاز، جواز نگارش حدیث به منزلة پایة تدوین آن ، بود. رسول خدا خود مطالب را به علی علیه السلام املا می کرد <ref> (صفار قمی ، ص 167) </ref> و گاه نوشته ای از احادیث را به فاطمه سلام اللّه علیها می داد <ref> (کلینی ، ج 2، ص 667) </ref> که برای فاطمه بسیار عزیز بود (طبری ، ص 65ـ66). حضرت علی از جمله کاتبان پیامبر بود که علاوه بر قرآن معاهدات آن حضرت را می نگاشت <ref> (رامیار، ص 266؛ قدّوری الحمد، ص 96) </ref> و بنا بر روایت سیوطی (ج 2، ص 63) به نگارش احادیث ، بویژه با سند آن ، توصیه می کرد. علاوه بر آن ، حضرت علی خود کاتبانی نیز داشت ، از جمله علی و عبیداللّه پسران ابورافع <ref> (نجاشی ، ص 4ـ6؛ طوسی ، 1380، ص 7) </ref>. توصیة حسن بن علی علیه السلام به پسران خود و پسران برادرش ، کسب دانش و نگارش آن بود <ref> (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 130) </ref>. به گفتة ابن ندیم (ص 46)، اسنادی به خط حضرت علی و حسنین علیهم السلام وجود داشته است . با توجه به این شواهد، وقتی دانشمندان از اختلاف اصحاب پیامبر در بارة نگارش حدیث خبر می دهند، از امام علی و امام حسن در شمار موافقان نگارش نام می برند <ref> ( رجوع کنید به ابن صلاح ، ص 119؛ سیوطی ، ج 2، ص 61) </ref>. امامان دیگر نیز بر ثبت علم تأکید داشتند. امام صادق علیه السلام نگارش را مایة اطمینان دل و عامل حفظ مطالب می دانست <ref> (کلینی ، ج 1، ص 52) </ref> و به اصحاب خود برای مراقبت از نوشته ها توصیه می کرد و کتاب را میراث علمی برای آیندگان می دانست (همانجا). لذا برخی شاگردان ائمه با لوح و قلم در جلسات آنان حاضر می شدند و روایات را می نگاشتند <ref> (کشّی ، ص 143ـ144؛ ابن طاووس ، ص 219ـ220) </ref>. برخی نیز پس از استماع حدیث با کمک کاتبان به ثبت آنها می پرداختند <ref> (بهبودی ، ص 23) </ref>. به این ترتیب ، نوشته های فراوانی به وجود آمد و با سیر مشخصی تدوین شد.
+
موضع شیعه از آغاز، جواز نگارش حدیث به منزله پایه تدوین آن بود. رسول خدا خود مطالب را به علی علیه السلام املا می کرد<ref>صفار قمی، ص167.</ref> و گاه نوشته ای از احادیث را به فاطمه سلام اللّه علیها می داد <ref>کلینی، ج2، ص667.</ref> که برای فاطمه بسیار عزیز بود.<ref>طبری، ص65ـ66.</ref> حضرت علی از جمله کاتبان پیامبر بود که علاوه بر قرآن معاهدات آن حضرت را می نگاشت<ref>رامیار، ص266؛ قدّوری الحمد، ص96.</ref> و بنابر روایت سیوطی (ج2، ص63) به نگارش احادیث به ویژه با سند آن، توصیه می کرد.
  
== مراحل تدوین حدیث شیعه ==
+
علاوه بر آن، حضرت علی علیه السلام خود کاتبانی نیز داشت، از جمله علی و عبیداللّه پسران ابورافع <ref>نجاشی، ص4ـ6؛ طوسی، 1380، ص7.</ref> توصیة حسن بن علی علیه السلام به پسران خود و پسران برادرش کسب دانش و نگارش آن بود.<ref>دارمی، ج1، مقدمه، ص130.</ref> به گفته ابن ندیم (ص46)، اسنادی به خط حضرت علی و حسنین علیهم السلام وجود داشته است.
  
 +
با توجه به این شواهد، وقتی دانشمندان از اختلاف اصحاب پیامبر درباره نگارش حدیث خبر می دهند، از امام علی و امام حسن علیهم السلام در شمار موافقان نگارش نام می برند.<ref>رجوع کنید به ابن صلاح، ص119؛ سیوطی، ج2، ص61.</ref> امامان دیگر نیز بر ثبت علم تأکید داشتند. [[امام صادق]] علیه السلام نگارش را مایة اطمینان دل و عامل حفظ مطالب می دانست.<ref>کلینی، ج1، ص52.</ref> و به اصحاب خود برای مراقبت از نوشته ها توصیه می کرد و کتاب را میراث علمی برای آیندگان می دانست.(همانجا) لذا برخی شاگردان ائمه با لوح و قلم در جلسات آنان حاضر می شدند و روایات را می نگاشتند.<ref>کشّی، ص143ـ144؛ ابن طاووس، ص219ـ220.</ref> برخی نیز پس از استماع حدیث با کمک کاتبان به ثبت آنها می پرداختند.<ref>بهبودی، ص23.</ref> به این ترتیب، نوشته های فراوانی به وجود آمد و با سیر مشخصی تدوین شد.
  
حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت :
+
==مراحل تدوین حدیث شیعه==
  
 +
حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت:
  
=== الف )تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام ===
+
===الف) تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام===
  
 +
نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی علیهم السلام بود که به آن «صحیفة جامعه» یا «جامعه» گفته اند.<ref>غفاری، ص227؛ عسکری، ص316ـ322.</ref> این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است<ref>رجوع کنید به جامعه.</ref> که با استفاده از آن، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی بدست می آید.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج7، ص94ـ95؛ کشّی، ص376؛ نجاشی، ص360.</ref>
  
نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی بود که به آن «صحیفة جامعه » یا «جامعه » گفته اند <ref> (غفاری ، ص 227؛ عسکری ، ص 316ـ322) </ref>. این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است <ref> ( رجوع کنید به جامعه ) </ref> که با استفاده از آن ، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی به دست می آید <ref> ( رجوع کنید به کلینی ، ج 7، ص 94ـ 95؛ کشّی ، ص 376؛ نجاشی ، ص 360) </ref>. در روایات اهل سنّت سخن از «صحیفة علی » به میان آمده که این صحیفه شامل احکامی در زمینة دیه ، آزادی بنده و عدم جواز قتل مؤمن در برابر کافر بوده است <ref> ( رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 1، ص 36؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 79، 81، 100، 102، 110، ج 2، ص 35، 121؛ شافعی ، ص 221) </ref>. برخی بر این باورند که این صحیفه همان کتاب جامعه است (غفاری ، ص 228)، اما بررسی دقیق نشان می دهد که صحیفه غیر از جامعه است <ref> ( رجوع کنید به معارف ، ص 49ـ50) </ref>. برخی روایات ، حکایت از وجود صحف متعدد نزد علی علیه السلام دارد<ref> (مجلسی ، ج 26، ص 37) </ref>.
+
در روایات اهل سنّت سخن از «صحیفة علی» به میان آمده که این صحیفه شامل احکامی در زمینة دیه، آزادی بنده و عدم جواز قتل مؤمن در برابر کافر بوده است.<ref>رجوع کنید به بخاری جعفی، ج1، ص36؛ ابن حنبل، ج1، ص79، 81، 100، 102، 110، ج2، ص35، 121؛ شافعی، ص221.</ref> برخی بر این باورند که این صحیفه همان کتاب جامعه است، (غفاری، ص228) اما بررسی دقیق نشان می دهد که صحیفه غیر از جامعه است.<ref>رجوع کنید به معارف، ص49ـ50.</ref> برخی روایات، حکایت از وجود صحف متعدد نزد علی علیه السلام دارد.<ref> مجلسی، ج26، ص37.</ref>
  
 +
===ب) تدوین اصول حدیثی===
  
=== ب) تدوین اصول حدیثی ===
+
اصول حدیثی، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه، «اصل» یکی از اصناف کتب حدیث است که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب» یا «تصنیف» قرار می گیرد، <ref>رجوع کنید به اصل.</ref> لذا [[شیخ طوسی]] به اسماعیل بن مهران کتاب هایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و در عین حال تصریح نموده که او یک «اصل» داشته است، <ref>لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش، ص1.</ref> چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است، یکی درباره مصنَفات شیعه و دیگری درباره اصول.<ref>همان، ص1ـ2.</ref>
  
 +
اصول حدیثی را اصحاب ائمه تألیف کردند. با توجه به توصیه امامان به نگارش حدیث و تعدد اصحاب ائمه، اصول بیشماری تدوین شد و بسیاری از آنها محل اعتماد محدّثان و مرجع آنان قرار گرفت. با توجه به شماره تقریبی این اصول و برخی دلایل دیگر، اصطلاحاً به آنها «اصول اربعمأه» گفته اند.<ref>شهید ثانی.</ref> اصول اربعمأه که بیشترین آنها را شاگردان [[امام باقر]] و [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهم السلام تدوین کردند،<ref>رجوع کنید به معارف، ص177ـ193.</ref> پایة کتب حدیثی شیعه از قرن سوم به بعد است و با استفاده از آنها کتب اربعه و سایر آثار حدیثی متقدمان به وجود آمده است. پس از تألیف کتب اربعه از رغبت دانشمندان در استنساخ اصول کاسته شد و در نتیجه بسیاری از آنها متروک گردید، ضمن آنکه برخی اصول، در آتش سوزی کتابخانه کرخ بغداد در 447 از بین رفت.<ref>یاقوت حموی، ج1، ص799؛ قس آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص134: 448.</ref> با توجه به قراین و شواهد <ref>رجوع کنید به نجاشی، ص134ـ135.</ref> روشن می شود که اصول حدیثی از نظر حجم و تعداد حدیث محدود بوده است و با کتب دوره های بعد قابل مقایسه نیست. ضمناً در این اصول طرحی جهت تنظیم احادیث و تبویب آنها در کار نبود.<ref>همان، ص117.</ref> زیرا اهتمام راویان بیشتر به ثبت روایات بود و از آنجا که احادیث اصول به موضوع خاصی اختصاص نداشت، معمولاً به نام صاحب آن شهرت می یافت مانند اصل عاصم بن حُمَید و اصل حفص بن سُوقه. در همین دوره اصطلاحات دیگری نیز به وجود آمد که بعضاً نزدیک به اصول است. از جمله این اصطلاحات ، «نسخه» و «نوادر» است<ref>رجوع کنید به نجاشی، ص116، 153.</ref> که نوادر کاربرد بیشتری یافته <ref>رجوع کنید به نوادر.</ref> و نوادرنویسی، شیوه غالب تدوین حدیث تا پایان قرن دوم بوده است.
  
اصول حدیثی ، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه ، «اصل » یکی از اصناف کتب حدیث است ، که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب » یا «تصنیف » قرار می گیرد ( رجوع کنید به اصل  )، لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتابهایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و درعین حال تصریح نموده که او یک «اصل » داشته است (لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش ، ص 1)، چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است ، یکی در بارة مصنَفات شیعه و دیگری در بارة اصول (همان ، ص 1ـ2). اصول حدیثی را اصحاب ائمه تألیف کردند. با توجه به توصیة امامان به نگارش حدیث و تعدد اصحاب ائمه ، اصول بیشماری تدوین شد و بسیاری از آنها محل اعتماد محدّثان و مرجع آنان قرار گرفت . با توجه به شمارة تقریبی این اصول و برخی دلایل دیگر، اصطلاحاً به آنها «اصول اربعمأه * » گفته اند <ref> (شهید ثانی ، ص ) </ref>. اصول اربعمأه ، که بیشترین آنها را شاگردان امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام تدوین کردند <ref> ( رجوع کنید به معارف ، ص 177ـ193) </ref>، پایة کتب حدیثی شیعه از قرن سوم به بعد است و با استفاده از آنها کتب اربعه * و سایر آثار حدیثی متقدمان به وجود آمده است . پس از تألیف کتب اربعه ، از رغبت دانشمندان در استنساخ اصول کاسته شد و درنتیجه بسیاری از آنها متروک گردید، ضمن آنکه برخی اصول ، در آتش سوزی کتابخانة کرخ بغداد در 447 از بین رفت <ref> (یاقوت حموی ، ج 1، ص 799؛ قس آقابزرگ طهرانی ، ج 2، ص 134: 448) </ref>. با توجه به قراین و شواهد <ref> ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 134ـ 135) </ref> روشن می شود که اصول حدیثی از نظر حجم و تعداد حدیث محدود بوده است و با کتب دوره های بعد قابل مقایسه نیست . ضمناً در این اصول طرحی جهت تنظیم احادیث و تبویب آنها در کار نبود (همان ، ص 117)، زیرا اهتمام راویان بیشتر به ثبت روایات بود و از آنجا که احادیث اصول به موضوع خاصی اختصاص نداشت ، معمولاً به نام صاحب آن شهرت می یافت ، مانند اصل عاصم بن حُمَید و اصل حفص بن سُوقه . در همین دوره ، اصطلاحات دیگری نیز به وجود آمد که بعضاً نزدیک به اصول است . از جمله این اصطلاحات ، «نسخه » و «نوادر» است <ref> ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 116، 153) </ref> که نوادر کاربرد بیشتری یافته ( رجوع کنید به نوادر ) و نوادرنویسی ، شیوة غالب تدوین حدیث تا پایان قرن دوم بوده است .
+
===ج) تدوین حدیث در قرن سوم===
  
 +
با تثبیت خلافت بنی عباس به ویژه پس از رحلت [[امام صادق]] علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت. در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از [[مدینه]] به [[عراق]] جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، در نتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان [[امام صادق]] علیه السلام در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند <ref>نجاشی، ص40.</ref> و هزاران حدیث، غالباً به صورت غیرمبوّب در اختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام، مانند حَریز بن عبداللّه سجستانی <ref>نجاشی، ص144ـ145؛ طوسی، 1351 ش، ص62ـ63.</ref> و معاویة بن عمّار <ref>نجاشی، ص411.</ref> و معاویة بن وهْب <ref>همان، ص412.</ref> توانستند با استفاده از روایات خود، کتابهایی درباره [[نماز]] و [[زکات]] و [[روزه]] و [[حج]] و فضایل [[حج]] تدوین کنند. از عهد [[امام رضا]] علیه السلام و به ویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت. پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند.<ref>رجوع کنید به کشّی، ص556؛ اصحاب اجماع.</ref> در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است. ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد.<ref>نجاشی، ص58ـ60، 253ـ254.</ref>
  
=== ج) تدوین حدیث در قرن سوم ===
+
همچنین با ایجاد محدودیت برای امامان علیهم السلام در این دوره، بزرگان حدیث در مساجد یا حوزه ها فعال شدند<ref>رجوع کنید به معارف، ص355ـ379.</ref> و علاوه بر اشتغال به تدوین حدیث، به تهیه فهارس کتب حدیث پرداختند، به ویژه کتبی که از طریق سماع و قرائت بدست آورده بودند.<ref>زراری، ص160ـ167؛ ابن بابویه، 1401، ج1، ص4ـ5؛ بهبودی، ص28ـ33.</ref> این کتب خود منشأ پیدایش کتب حدیثی بزرگتر در قرن چهارم و پنجم گردیدند، از این رو [[شیخ صدوق]] بسیاری از کتب متقدمان را جزو مآخذ من لایحضره الفقیه دانسته است<ref>ابن بابویه، 1401، ج1، ص3ـ5.</ref> همچنین [[شیخ طوسی]] در الفهرست و نیز «مشیخة» تهذیب الاحکام و نجاشی در رجال خود، طریق خود را تا بسیاری از صاحبان اصول و مصنفات شناسانده اند. در عصر ما جز معدودی از این کتب از جمله محاسن برقی<ref>نجاشی، ص76؛ المحاسن، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413.</ref> باقی نمانده است.
  
 +
کاهش ارتباط شیعیان با امامانشان در پی فشارهای خلفا، به معنای قطع کامل ارتباط و در نتیجه عدم صدور حدیث از امامان نبود، بلکه شکل جدیدی از ارتباط به وجود آمد که در جای خود دستاورد تازه ای برای حدیث شیعه داشت: از زمان [[امام صادق]] علیه السلام به بعد عده ای به عنوان «وکلای ائمه» یا رابطان بین امامان و مردم تعیین شدند. آنان سؤالات شرعی را جمع آوری می کردند و به حضور ائمه علیهم السلام می بردند و پاسخهای سؤالات را ــ که غالباً با خط و امضای امامان بود ــ دریافت می کردند.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج5، ص566؛ نجاشی، ص283؛ کشّی، ص162؛ بهبودی، ص17.</ref>
  
با تثبیت خلافت بنی عباس ، بویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت . در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، درنتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدّثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند (نجاشی ، ص 40) و هزاران حدیث ، غالباً به صورت غیرمبوّب ، دراختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام ، مانند حَریزبن عبداللّه سجستانی <ref> (نجاشی ، ص 144ـ 145؛ طوسی ، 1351 ش ، ص 62ـ63) </ref> و معاویة بن عمّار <ref> (نجاشی ، ص 411) </ref> و معاویة بن وهْب (همان ، ص 412) توانستند بااستفاده از روایات خود، کتابهایی در بارة نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و بویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی ، و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت . پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند <ref> ( رجوع کنید به کشّی ، ص 556؛ اصحاب اجماع ) </ref>. در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است . ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد <ref> (نجاشی ، ص 58ـ60، 253ـ254) </ref>.
+
گاه نیز امامان از طریق وکلای خود رسایل و مکتوباتی برای شیعیان می فرستادند و وظایف و تکالیف آنان را در مقابل پیشامدهای اجتماعی روشن می ساختند.<ref>شریف قریشی، ص73ـ88؛ معارف، ص343.</ref> از آنجا که مکتوبهای امامان و پاسخهای آنان به سؤالات شیعیان در حکم حدیث و روایت بود، محدّثان در مقام جمع و تدوین آنها برآمدند و کتبی با عنوان «مسائل» و «رسایل» به جمع مصادر حدیث اضافه کردند. شیخ طوسی <ref>1351 ش، ص102.</ref> ضمن برشمردن آثار عبداللّه بن جعفر حِمْیَری از کتاب المسائل والتوقیعات نام برده  اما نجاشی (ص220) به سه کتاب این شخص در حوزه مسائل اشاره کرده است: مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیه السلام، مسائلُ لابی محمدالحسن علیه السلام علی یَدِ محمدبن عثمان العَمْری و مسائل ابی محمد و توقیعات. زکریا بن آدم، محمد بن سلیمان، هارون بن مسلم، یعقوب بن یزید، یعقوب بن اسحاقِ سِکّیت و احمد بن اسحاق اشعری از کسانی بودند که در این دوره به تدوین مسائل پرداختند.<ref>رجوع کنید به نجاشی، ص91، 174، 347، 438، 449ـ450.</ref> کلینی نیز کتابی به نام رسائل الائمه داشته است.<ref>نجاشی، ص377.</ref>
  
همچنین با ایجاد محدودیت برای امامان علیهم السلام در این دوره ، بزرگان حدیث در مساجد یا حوزه ها فعال شدند <ref> ( رجوع کنید به معارف ، ص 355ـ379) </ref> و علاوه بر اشتغال به تدوین حدیث ، به تهیة فهارس کتب حدیث پرداختند، بویژه کتبی که از طریق سماع و قرائت به دست آورده بودند <ref> (زراری ، ص 160ـ167؛ ابن بابویه ، 1401، ج 1، ص 4ـ 5؛ بهبودی ، ص 28ـ33) </ref>. این کتب خود منشأ پیدایش کتب حدیثی بزرگتر در قرن چهارم و پنجم گردیدند، ازینرو شیخ صدوق بسیاری از کتب متقدمان را جزو مآخذ من لایحضره الفقیه دانسته است (<ref> ابن بابویه ، 1401، ج 1، ص 3ـ 5) </ref>. همچنین شیخ طوسی در الفهرست و نیز «مشیخة » تهذیب الاحکام و نجاشی در رجال خود، طریق خود را تا بسیاری از صاحبان اصول و مصنفات شناسانده اند. در عصر ما جز معدودی از این کتب ، از جمله محاسن برقی <ref> (نجاشی ، ص 76؛ المحاسن ، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413) </ref>، باقی نمانده است .
+
مجموعه های رسایل و مسائل تا قرن پنجم وجود داشت و همانند اصول روایی جزو مصادر کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی قرار گرفت اما پس از تقطیع و تقسیم محتوای آنها در آثار یادشده به تدریج از بین رفت.<ref>معارف، ص350.</ref> ابن بابویه <ref>1401، ج1، ص86.</ref> تصریح کرده که مجموعه نامه ها و توقیعات امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام از طریق ابوجعفر صفار دریافت کرده است. هارون بن موسی تلّعکبری و احمد بن حسین بن عبیداللّه غضائری نیز خبر داده اند که بسیاری از نامه های امام یازدهم و دوازدهم را دیده اند.<ref>نجاشی، ص355، 380.</ref> از متقدمان، ابن بابویه در کمال الدین ج2، ص482ـ522 و شیخ طوسی در الغیبة (ص345ـ41) و از متأخران ، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110) در بحارالانوار <ref>ج53، ص150ـ19.</ref> بسیاری از توقیعات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را جمع کرده اند.
  
کاهش ارتباط شیعیان با امامانشان در پی فشارهای خلفا، به معنای قطع کامل ارتباط و درنتیجه عدم صدور حدیث از امامان نبود، بلکه شکل جدیدی از ارتباط به وجود آمد که در جای خود دستاورد تازه ای برای حدیث شیعه داشت : از زمان امام صادق علیه السلام به بعد عده ای به عنوان «وکلای ائمه » یا رابطان بین امامان و مردم تعیین شدند. آنان سؤالات شرعی را جمع آوری می کردند و به حضور ائمه علیهم السلام می بردند و پاسخهای سؤالات را ــ که غالباً با خط و امضای امامان بود ــ دریافت می کردند <ref> ( رجوع کنید به کلینی ، ج 5، ص 566؛ نجاشی ، ص 283؛ کشّی ، ص 162؛ بهبودی ، ص 17) </ref>. گاه نیز امامان از طریق وکلای خود رسایل و مکتوباتی برای شیعیان می فرستادند و وظایف و تکالیف آنان را در مقابل پیشامدهای اجتماعی روشن می ساختند <ref> (شریف قریشی ، ص 73ـ 88؛ معارف ، ص 343) </ref>. از آنجا که مکتوبهای امامان و پاسخهای آنان به سؤالات شیعیان در حکم حدیث و روایت بود، محدّثان در مقام جمع و تدوین آنها برآمدند و کتبی با عنوان «مسائل » و «رسایل » به جمع مصادر حدیث اضافه کردند. شیخ طوسی <ref> (1351 ش ، ص 102) </ref> ضمن برشمردن آثار عبداللّه بن جعفر حِمْیَری ، از کتاب المسائل و التوقیعات نام برده ، اما نجاشی (ص 220) به سه کتاب این شخص در حوزة مسائل اشاره کرده است : مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیه السلام ، مسائلُ لابی محمدالحسن علیه السلام علی یَدِ محمدبن عثمان العَمْری ، و مسائل ابی محمد و توقیعات . زکریابن آدم ، محمدبن سلیمان ، هارون بن مسلم ، یعقوب بن یزید، یعقوب بن اسحاقِ سِکّیت و احمدبن اسحاق اشعری از کسانی بودند که در این دوره به تدوین مسائل پرداختند <ref> ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 91، 174، 347، 438، 449ـ450) </ref>. کلینی نیز کتابی به نام رسائل الائمه داشته است (نجاشی ، ص 377).
+
===د) تدوین کتب اربعه===
 +
 
 +
از حقایق مسلّم درباره حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است. این امر به سبب وجود افراد «کذّاب»، «فاسدالمذهب» و «مجهول الحال» در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است.<ref>رجوع کنید به علامه حلّی، ص197ـ269؛ ابن داود حلّی، ص225ـ289؛ بهبودی، ص99ـ239، باب الضعفاء.</ref> هدف این راویان، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است. یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث، جریان غُلات بود.<ref>رجوع کنید به معارف، ص298ـ305؛ غلّو.</ref> این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت به طوری که در زمان هر یک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند .<ref>کشّی، ص290ـ291، 295، 300ـ302، 321، 503، 517ـ520.</ref>
  
مجموعه های رسایل و مسائل تا قرن پنجم وجود داشت و همانند اصول روایی جزو مصادر کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی قرار گرفت ، اما پس از تقطیع و تقسیم محتوای آنها در آثار یادشده بتدریج از بین رفت<ref>  (معارف ، ص 350) </ref>. ابن بابویه <ref> (1401، ج 1، ص 86) </ref> تصریح کرده که مجموعة نامه ها و توقیعات امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام از طریق ابوجعفر صفار دریافت کرده است . هارون بن موسی تلّعکبری و احمدبن حسین بن عبیداللّه غضائری نیز خبر داده اند که بسیاری از نامه های امام یازدهم و دوازدهم را دیده اند <ref> (نجاشی ، ص 355، 380) </ref>. از متقدمان ، ابن بابویه در کمال الدین ج 2، ص 482ـ522 و شیخ طوسی در الغیبة (ص 345ـ41) و از متأخران ، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110) در بحارالانوار <ref> (ج 53، ص 150ـ 19) </ref> بسیاری از توقیعات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف راجمع کرده اند.
+
ترفندهای غلات را همواره امامان شیعه آشکار می کردند، چنانکه [[امام صادق]] علیه السلام درباره مُغیرة بن سعید به جعل حدیث و افزودن آنها در کتب اصحاب پدرش اشاره کرد و [[امام رضا]] علیه السلام، بیان و مغیره بن سعید و ابوالخطاب و برخی دیگر را از دروغگویان عمده معرفی کرد (همان، ص302) و امام حسن عسکری ضمن تکذیب عقاید علی بن حَسَکه و قاسم یقطینی آنان را نفرین کرد.<ref> کشّی، ص516ـ519؛ مجلسی، ج25، ص316.</ref> پس از عصر ائمه نیز از جمله تلاشهای بزرگان شیعه شناسایی غلات و طرد آنان از میان شیعیان بود،<ref>رجوع کنید به نجاشی، ص332، 338؛ علامه حلّی، ص14؛ بهبودی، ص47.</ref> اما به رغم این تلاش ها، بخشی از روایات جعلی و مشکوک به مجموعه های حدیثی راه یافت (بهبودی، ص44) و از این حیث، در احادیث اختلاف و تعارض پیدا شد.<ref>طوسی، 1401، ج1.</ref>
  
 +
پس از وقوع غیبت امام دوازدهم و در پی قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خود، این تعارض نمایانتر شد به طوری که حقایق گاه بر اهل علم نیز مشتبه می گشت.<ref>رجوع کنید به کلینی، ج1، ص8.</ref> در این شرایط، محدّثان نسبت به پالایش حدیث و تدوین کتب مورد اعتماد، نیاز مبرم احساس کردند. تدوین کتب اربعه توسط محمد بن یعقوب کلینی و محمد بن علی بن بابویه و محمد بن حسن طوسی ــ که به «محمدون ثلاث اُوَل» مشهورند ــ و تدوین دیگر آثار ارزشمند حدیثی، به ویژه کتابهای ابن بابویه و [[شیخ طوسی]] در قرنهای چهارم و پنجم گامی مهم در رفع نابسامانی های موجود در حیطة حدیث و زدودن تعارض از آن به شمار می رود.<ref>رجوع کنید به کتب اربعه؛ کافی.</ref>
  
===د) تدوین کتب اربعه ===
+
با تألیف کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی در قرنهای چهارم و پنجم، به ویژه کتب حدیثی [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]] و سید مرتضی و [[شیخ مفید]]، تدوین حدیث شیعه در عصر متقدمان به پایان رسید و فقها و متکلمان به مدد این کتابها به تدوین آثار فقهی و کلامی پرداختند و از سوی دیگر فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی شیعه، روند تدوین آثار جدید را کند کرد و عالمان شیعه بیشتر به انتقال کتابهای قبل از طریق اجازه و کتابت و وجاده اهتمام ورزیدند. با این همه بررسی های حدیث شناختی و التفات به مباحث رجال و درایه ــ که از علوم اساسی و ضروری در حوزه حدیث است ــ رونق گرفت و کسانی چون نجاشی و کشّی و ابن غضایری و احمد بن طاووس و علامه حلّی و ابن داود حلّی در این راه گامهای مؤثری برداشتند. از آثار حدیثی ارزشمندی که بر پایه کتب اربعه به منظور بررسی انتقادی آنها، به ویژه از نظر سند و دقت و ضبط تدوین شد، مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح والحسان بود. این کتاب را حسن بن زین الدین عاملی، فقیه و اصولی نامور شیعه معروف به صاحب معالم، نگاشت که متأسفانه ناتمام ماند.
 
 
  
از حقایق مسلّم در بارة حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است . این امر به سبب وجود افراد «کذّاب »، «فاسدالمذهب » و «مجهول الحال » در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است <ref> ( رجوع کنید به علامه حلّی ، ص 197ـ 269؛ ابن داود حلّی ، ص 225ـ289؛ بهبودی ، ص 99ـ 239، باب الضعفاء) </ref>. هدف این راویان ، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است . یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث ، جریان غُلات بود <ref> ( رجوع کنید به معارف ، ص 298ـ 305؛ غلّو  ) </ref>. این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت ، به طوری که در زمان هریک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند <ref> (کشّی ، ص 290ـ291، 295، 300ـ302، 321، 503، 517 ـ 520) </ref>. ترفندهای غلات را همواره امامان شیعه آشکار می کردند، چنانکه امام صادق در بارة مُغیرة بن سعید به جعل حدیث و افزودن آنها در کتب اصحاب پدرش اشاره کرد  و امام رضا، بیان و مغیرة بن سعید و ابوالخطاب ، و برخی دیگر را از دروغگویان عمده معرفی کرد (همان ، ص 302) و امام حسن عسکری ضمن تکذیب عقاید علی بن حَسَکه و قاسم یقطینی ، آنان را نفرین کرد <ref> (کشّی ، ص 516 ـ519؛ مجلسی ، ج 25، ص 316) </ref>. پس از عصر ائمه نیز از جمله تلاشهای بزرگان شیعه شناسایی غلات و طرد آنان از میان شیعیان بود <ref> ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 332، 338؛ علامه حلّی ، ص 14؛ بهبودی ، ص 47) </ref>، اما به رغم این تلاشها، بخشی از روایات جعلی و مشکوک به مجموعه های حدیثی راه یافت (بهبودی ، ص 44) و ازاین حیث ، در احادیث اختلاف و تعارض پیدا شد <ref> (طوسی ، 1401، ج 1، ص ) </ref>.
+
===ه) تدوین حدیث در دوره متأخران===
  
پس از وقوع غیبت امام دوازدهم و در پی قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خود، این تعارض نمایانتر شد، به طوری که حقایق گاه بر اهل علم نیز مشتبه می گشت <ref> ( رجوع کنید به کلینی ، ج 1، ص 8) </ref>. در این شرایط ، محدّثان نسبت به پالایش حدیث و تدوین کتب مورد اعتماد، نیاز مبرم احساس کردند. تدوین کتب اربعه توسط محمدبن یعقوب کلینی و محمدبن علی بن بابویه و محمدبن حسن طوسی ــ که به «محمدون ثلاث اُوَل » مشهورند ــ و تدوین دیگر آثار ارزشمند حدیثی ، بویژه کتابهای ابن بابویه و شیخ طوسی ، در قرنهای چهارم و پنجم ، گامی مهم در رفع نابسامانیهای موجود در حیطة حدیث و زدودن تعارض از آن به شمار می رود <ref> ( رجوع کنید به کتب اربعه  ؛ کافی  ) </ref>.
+
با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی هر سه از جبل عامل، محقق میسی از عراق و سید ماجد بحرانی از بحرین. بدینسان، تألیف آثاری در زمینه فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت.<ref>مدیر شانه چی، ص164.</ref>
  
با تألیف کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی در قرنهای چهارم و پنجم ، بویژه کتب حدیثی شیخ صدوق و شیخ طوسی و سیدمرتضی و شیخ مفید، تدوین حدیث شیعه در عصر متقدمان به پایان رسید و فقها و متکلمان به مدد این کتابها به تدوین آثار فقهی و کلامی پرداختند و از سوی دیگر فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی شیعه ، روند تدوین آثار جدید را کند کرد و عالمان شیعه بیشتر به انتقال کتابهای قبل از طریق اجازه و کتابت و وجاده اهتمام ورزیدند. با اینهمه بررسیهای حدیث شناختی و التفات به مباحث رجال و درایه ــ که از علوم اساسی و ضروری در حوزة حدیث است ــ رونق گرفت و کسانی چون نجاشی و کشّی و ابن غضایری و احمدبن طاووس و علامه حلّی و ابن داود حلّی در این راه گامهای مؤثری برداشتند. از آثار حدیثی ارزشمندی که بر پایة کتب اربعه به منظور بررسی انتقادی آنها، بویژه از نظر سند و دقت و ضبط ، تدوین شد، مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان بود. این کتاب را حسن بن زین الدین عاملی ، فقیه و اصولی نامور شیعه معروف به صاحب معالم ، نگاشت که متأسفانه ناتمام ماند.
+
از سوی دیگر پس از آنکه ملامحمدامین استرآبادی کتاب الفوائد المدنیة را تألیف کرد و این کتاب در ایران و [[عراق]] منتشر شد، شماری از فقها گرایش اخباری پیدا کردند (دوانی، ص90) و به حدیث و علوم آن توجه شایانی نمودند. نامورترین محدّثان این دوره که به «محمدون ثلاث اُخَر» معروف اند، منشأ تدوین این آثار مهم در حدیث شدند: الوافی تألیف محمد بن مرتضی معروف به مولی محسن فیضِ کاشانی  که جامع کتب اربعه با حذف مکررات آنها به شمار می رود و حاوی شرح و بررسی احادیث نیز هست؛ <ref>رجوع کنید به الوافی.</ref> بحارالانوار تألیف محمدباقر مجلسی که از حیث محتوا مشتمل بر همه مباحث دینی و از حیث منابع بر بیش از 360 کتاب و رسالة حدیثی و غیره مبتنی است و با شرح و بیان مؤلف همراه است؛ وسائل الشیعه تألیف محمد بن حسن شیخ حر عاملی (متوفی 1104) که جامع احادیث فقهی بر پایه تبویب رایج نزد فقهاست و به طور عمده از کتب اربعه گردآوری شده و از منابع متقدم دیگر نیز بهره برده است. از جوامع دیگر حدیثی این دوره، کتاب عوالم العلوم والمعارف والاحوال تألیف مولی عبداللّه بحرانی اصفهانی، شاگرد و همکار محمدباقر مجلسی  با صورت بندی و محتوای تقریباً همسان با بحارالانوار است.
  
 +
به طور کلی در عصر صفوی گذشته از اهتمام محدثان به جستجو و شناسایی برخی آثار حدیثیِ مهجور و حفظ آنها از آفت و نابودی، گرایش به شرح و بررسی حدیث در موضوعات مختلف نیز رواج یافت و شماری از عالمان چون میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی، مولی محمدتقی مجلسی، مولی صالح مازندرانی، محمدباقر مجلسی، مولی رفیعا قزوینی، قاضی سعید قمی و سید نعمت اللّه جزایری بر آثار متقدم حدیثی به ویژه کتب اربعه شرح نوشتند. در این شروح ارزیابی همه جانبة سند و متن احادیث مورد توجه قرار می گرفت. از حیث موضوع بندی نیز گاه به مباحث جدید و صورت بندی های متداول در علوم دینی التفات می شد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به محمدباقر مجلسی، ج1.</ref>
  
=== ه ) تدوین حدیث دردورة متأخران ===
+
سنّت تدوین آثار جدید حدیثی از آن پس با آهنگی کندتر ادامه یافت و برخی عالمان در مقام مستدرک نویسی بر جوامع پیشین چون بحارالانوار و وسایل الشیعه برآمدند؛ معروفترین این کتابها مستدرک الوسایل تألیف میرزا حسین نوری مازندرانی (متوفی 1320) حدیث شناس و کتاب شناس نامور است که آن را بر پایه منابع پیشین و برخی آثار نو یافته، طبق تبویب وسایل الشیعه تنظیم کرد.
  
با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی ، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی ، هر سه از جبل عامل ، محقق میسی از عراق و سیدماجد بحرانی از بحرین . بدینسان ، تألیف آثاری در زمینة فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت <ref> (مدیر شانه چی ، ص 164) </ref>. از سوی دیگر، پس از آنکه ملامحمدامین استرآبادی کتاب الفوائد المدنیة را تألیف کرد و این کتاب در ایران و عراق منتشر شد، شماری از فقها گرایش اخباری پیدا کردند (دوانی ، ص 90) و به حدیث وعلوم آن توجه شایانی نمودند. نامورترین محدّثان این دوره که به «محمدون ثلاث اُخَر» معروف اند،منشأ تدوین این آثار مهم در حدیث شدند: الوافی تألیف محمدبن مرتضی معروف به مولی محسن فیضِ کاشانی * ،که جامع کتب اربعه با حذف مکررات آنها به شمار می رودو حاوی شرح و بررسی احادیث نیز هست ( رجوع کنید به الوافی  )؛ بحارالانوار تألیف محمدباقر مجلسی که از حیث محتوامشتمل بر همة مباحث دینی و از حیث منابع ، بر بیش از 360 کتاب و رسالة حدیثی و غیره مبتنی است و با شرح و بیان مؤلف همراه است ؛ وسائل الشیعه * تألیف محمدبن حسن شیخ حر عاملی (متوفی 1104) که جامع احادیث فقهی بر پایة تبویب رایج نزد فقهاست و به طور عمده از کتب اربعه گردآوری شده و از منابع متقدم دیگر نیز بهره برده است . از جوامع دیگر حدیثی این دوره ، کتاب عوالم العلوم و المعارف و الاحوال تألیف مولی عبداللّه بحرانی اصفهانی ، شاگرد و همکار محمدباقر مجلسی ، با صورت بندی و محتوای تقریباً همسان با بحارالانوار است .
+
این کتاب امروزه از مراجع مهم تحقیقات فقهی مجتهدان است. آخرین گام در تدوین حدیث ــ بجز آثاری که با نگرش موضوعی نو و تبویب ویژه سامان یافته <ref>برای نمونه رجوع کنید به الحیاة تألیف محمدرضا حکیمی و دیگران.</ref> ــ جامع حدیثی ــ فقهی جامع احادیث الشیعه است. طرح این اثر حدیثی را فقیه و مرجع تقلید مشهور شیعه، آیت اللّه حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ارائه کرد و در آغاز با اشراف وی چند تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم به تدوین آن اهتمام کردند، پس از درگذشت وی نیز کار با جدیت پیگیری شد و صورت اتمام یافت.
  
به طور کلی ، در عصر صفوی گذشته از اهتمام محدثان به جستجو و شناسایی برخی آثار حدیثیِ مهجور و حفظ آنها از آفت و نابودی ، گرایش به شرح و بررسی حدیث ، در موضوعات مختلف ، نیز رواج یافت و شماری از عالمان چون میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی ، مولی محمدتقی مجلسی ، مولی صالح مازندرانی ، محمدباقر مجلسی ، مولی رفیعا قزوینی ، قاضی سعید قمی و سیدنعمت اللّه جزایری بر آثار متقدم حدیثی ،بویژه کتب اربعه ، شرح نوشتند. در این شروح ، ارزیابی همه جانبة سند و متن احادیث مورد توجه قرار می گرفت . از حیث موضوع بندی نیز گاه به مباحث جدید و صورت بندیهای متداول در علوم دینی التفات می شد <ref> (برای نمونه رجوع کنید به محمدباقر مجلسی ، ج 1، ص ).
+
گفتنی است که تألیف معجم های موضوعی و واژه ای برای تسهیل دستیابی به مضامین احادیث در جوامع معتبر حدیثی در چند دهة اخیر مطمح نظر مؤلفان بوده و هست. مشهورترین این آثار کتاب سفینة البحار تألیف حاج شیخ عباس معروف به محدّث قمی (متوفی 1359) است که فهرستی موضوعی و الفبایی بر بحارالانوار است.
</ref>
 
سنّت تدوین آثار جدید حدیثی ، از آن پس با آهنگی کندتر ادامه یافت و برخی عالمان در مقام مستدرک نویسی بر جوامع پیشین چون بحارالانوار و وسایل الشیعه برآمدند؛ معروفترین این کتابها مستدرک الوسایل * تألیف میرزاحسین نوری مازندرانی (متوفی 1320) حدیث شناس و کتاب شناس نامور است که آن را بر پایة منابع پیشین و برخی آثار نو یافته ، طبق تبویب وسایل الشیعه تنظیم کرد. این کتاب ، امروزه از مراجع مهم تحقیقات فقهی مجتهدان است . آخرین گام در تدوین حدیث ــ بجز آثاری که با نگرش موضوعی نو و تبویب ویژه سامان یافته <ref> (برای نمونه رجوع کنید به الحیاة تألیف محمدرضا حکیمی و دیگران ) </ref> ــ جامع حدیثی ــ فقهی جامع احادیث الشیعه * است . طرح این اثر حدیثی را فقیه و مرجع تقلید مشهور شیعه ، آیت اللّه حاج آقاحسین طباطبائی بروجردی ارائه کرد و در آغاز با اشراف وی چند تن از علما و فضلای حوزة علمیة قم به تدوین آن اهتمام کردند، پس از درگذشت وی نیز کار با جدیت پیگیری شد و صورت اتمام یافت .
 
  
گفتنی است که تألیف معجمهای موضوعی و واژه ای ، برای تسهیل دستیابی به مضامین احادیث در جوامع معتبر حدیثی در چند دهة اخیر مطمح نظر مؤلفان بوده و هست . مشهورترین این آثار کتاب سفینة البحار تألیف حاج شیخ عباس معروف به محدّث قمی (متوفی 1359) است که فهرستی موضوعی و الفبایی بر بحارالانوار است .
+
==منابع مقاله==
  
'''منابع مقاله''' :
+
* علاوه بر قرآن
 +
* آقا بزرگ طهرانی
 +
* ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/1981.
 +
* همو، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم 1363 ش.
 +
* ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، [قاهره] 1313، چاپ افست بیروت [بی تا].
 +
* ابن داود حلی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم [بی تا].
 +
* ابن صلاح، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت 1416/1995.
 +
* ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم 1411.
 +
* ابن ندیم
 +
* محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول 1401/1981.
 +
* محمدباقر بهبودی، معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، تهران 1362 ش.
 +
* ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت 1408/1987.
 +
* عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول 1401/1981.
 +
* علی دوانی، آقا محمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، تهران 1362 ش.
 +
* محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران 1362 ش.
 +
* احمد بن محمد زراری، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین و تکملتها لابی عبداللّه الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411.
 +
* عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت 1409/1989.
 +
* محمد بن ادریس شافعی، اختلاف الحدیث، چاپ محمداحمد عبدالعزیز، بیروت 1406/1986.
 +
* عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، چاپ حسین راضی، بیروت 1402/1982.
 +
* محمدباقر شریف قریشی، حیاة الامام الحسن العسکری، بیروت 1408.
 +
* زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم 1408.
 +
* محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و آله، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم 1404.
 +
* محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الامامة، قم 1413.
 +
* محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/1981.
 +
* همو، رجال الطوسی، نجف 1380/1961.
 +
* همو، الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش.
 +
* همو، کتاب الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح، قم 1411.
 +
* مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران 1413.
 +
* حسن بن یوسف علامه حلّی، رجال العلامة الحلی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402.
 +
* علی اکبر غفاری، «تاریخ تدوین الحدیث و کتابته»، در عبداللّه مامقانی، تلخیص مقباس الهدایة، چاپ علی اکبر غفاری، [تهران] 1369ش.
 +
* غانم قدوری الحمد، رسم المصحف: دراسة لغویة تاریخیة، بغداد 1402/1982.
 +
* محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، [تلخیص] محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348 ش.
 +
* کلینی
 +
* مجلسی
 +
* کاظم مدیر شانه چی، تاریخ حدیث، تهران 1377 ش.
 +
* مجید معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران 1374 ش.
 +
* احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.
 +
* یاقوت حموی
  
علاوه بر قرآن ؛ آقابزرگ طهرانی ؛ ابن بابویه ، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/ 1981؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم 1363 ش ؛ ابن حنبل ، مسند الامام احمدبن حنبل ، ] قاهره [ 1313، چاپ افست بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن داود حلی ، کتاب الرجال ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ] بی تا. [ ؛ ابن صلاح ، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث ، چاپ صلاح بن محمدبن عویضه ، بیروت 1416/ 1995؛ ابن طاووس ، مهج الدعوات و منهج العبادات ، قم 1411؛ ابن ندیم ؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/1981؛ محمدباقر بهبودی ، معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة ، تهران 1362 ش ؛ ابوالقاسم خوئی ، البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1408/1987؛ عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی ، سنن الدارمی ، استانبول 1401/1981؛ علی دوانی ، آقامحمدباقربن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی ، تهران 1362 ش ؛ محمود رامیار، تاریخ قرآن ، تهران 1362 ش ؛ احمدبن محمد زراری ، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین و تکملتها لابی عبداللّه الغضائری ، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ احمد عمرهاشم ، بیروت 1409/1989؛ محمدبن ادریس شافعی ، اختلاف الحدیث ، چاپ محمداحمد عبدالعزیز، بیروت 1406/1986؛ عبدالحسین شرف الدین ، المراجعات ، چاپ حسین راضی ، بیروت 1402/1982؛ محمدباقر شریف قریشی ، حیاة الامام الحسن العسکری ، بیروت 1408؛ زین الدین بن علی شهیدثانی ، الرعایة فی علم الدرایة ، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال ، قم 1408؛ محمدبن حسن صفار قمی ، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد ( ص )، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی ، قم 1404؛ محمدبن جریربن رستم طبری ، دلائل الامامة ، قم 1413؛ محمدبن حسن طوسی ، تهذیب الاحکام ،چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/1981؛ همو، رجال الطوسی ، نجف 1380/1961؛ همو، الفهرست ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش ؛ همو، کتاب الغیبة ، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح ، قم 1411؛ مرتضی عسکری ، معالم المدرستین ، تهران 1413؛ حسن بن یوسف علامه حلّی ، رجال العلامة الحلی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم ، نجف 1381/ 1961، چاپ افست قم 1402؛ علی اکبر غفاری ، «تاریخ تدوین الحدیث و کتابته »، در عبداللّه مامقانی ، تلخیص مقباس الهدایة ، چاپ علی اکبر غفاری ، ] تهران [ 1369 ش ؛ غانم قدوری الحمد، رسم المصحف : دراسة لغویة تاریخیة ، بغداد 1402/1982؛ محمدبن عمر کشی ، اختیار معرفة الرجال ، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد 1348 ش ؛ کلینی ؛ مجلسی ؛ کاظم مدیر شانه چی ، تاریخ حدیث ، تهران 1377 ش ؛ مجید معارف ، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه ، تهران 1374 ش ؛ احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407؛ یاقوت حموی .
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
== منابع: ==
+
==منابع==
 +
* [http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام]، مدخل "تدوین حدیث" از مجید معارف.
  
*[http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام] مدخل"تدوین حدیث" از مجید معارف.
 
 
[[رده:تدوین حدیث]]
 
[[رده:تدوین حدیث]]

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۹

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تدوین حدیث شیعه

مقصود از حدیث شیعه، احادیث پیامبر اسلام که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده و نیز احادیث امامان علیهم السلام است. به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر معتبر است.[۱] رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین، [۲] تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و در نتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، از این رو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.

موضع شیعه از آغاز، جواز نگارش حدیث به منزله پایه تدوین آن بود. رسول خدا خود مطالب را به علی علیه السلام املا می کرد[۳] و گاه نوشته ای از احادیث را به فاطمه سلام اللّه علیها می داد [۴] که برای فاطمه بسیار عزیز بود.[۵] حضرت علی از جمله کاتبان پیامبر بود که علاوه بر قرآن معاهدات آن حضرت را می نگاشت[۶] و بنابر روایت سیوطی (ج2، ص63) به نگارش احادیث به ویژه با سند آن، توصیه می کرد.

علاوه بر آن، حضرت علی علیه السلام خود کاتبانی نیز داشت، از جمله علی و عبیداللّه پسران ابورافع [۷] توصیة حسن بن علی علیه السلام به پسران خود و پسران برادرش کسب دانش و نگارش آن بود.[۸] به گفته ابن ندیم (ص46)، اسنادی به خط حضرت علی و حسنین علیهم السلام وجود داشته است.

با توجه به این شواهد، وقتی دانشمندان از اختلاف اصحاب پیامبر درباره نگارش حدیث خبر می دهند، از امام علی و امام حسن علیهم السلام در شمار موافقان نگارش نام می برند.[۹] امامان دیگر نیز بر ثبت علم تأکید داشتند. امام صادق علیه السلام نگارش را مایة اطمینان دل و عامل حفظ مطالب می دانست.[۱۰] و به اصحاب خود برای مراقبت از نوشته ها توصیه می کرد و کتاب را میراث علمی برای آیندگان می دانست.(همانجا) لذا برخی شاگردان ائمه با لوح و قلم در جلسات آنان حاضر می شدند و روایات را می نگاشتند.[۱۱] برخی نیز پس از استماع حدیث با کمک کاتبان به ثبت آنها می پرداختند.[۱۲] به این ترتیب، نوشته های فراوانی به وجود آمد و با سیر مشخصی تدوین شد.

مراحل تدوین حدیث شیعه

حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت:

الف) تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام

نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی علیهم السلام بود که به آن «صحیفة جامعه» یا «جامعه» گفته اند.[۱۳] این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است[۱۴] که با استفاده از آن، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی بدست می آید.[۱۵]

در روایات اهل سنّت سخن از «صحیفة علی» به میان آمده که این صحیفه شامل احکامی در زمینة دیه، آزادی بنده و عدم جواز قتل مؤمن در برابر کافر بوده است.[۱۶] برخی بر این باورند که این صحیفه همان کتاب جامعه است، (غفاری، ص228) اما بررسی دقیق نشان می دهد که صحیفه غیر از جامعه است.[۱۷] برخی روایات، حکایت از وجود صحف متعدد نزد علی علیه السلام دارد.[۱۸]

ب) تدوین اصول حدیثی

اصول حدیثی، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه، «اصل» یکی از اصناف کتب حدیث است که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب» یا «تصنیف» قرار می گیرد، [۱۹] لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتاب هایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و در عین حال تصریح نموده که او یک «اصل» داشته است، [۲۰] چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است، یکی درباره مصنَفات شیعه و دیگری درباره اصول.[۲۱]

اصول حدیثی را اصحاب ائمه تألیف کردند. با توجه به توصیه امامان به نگارش حدیث و تعدد اصحاب ائمه، اصول بیشماری تدوین شد و بسیاری از آنها محل اعتماد محدّثان و مرجع آنان قرار گرفت. با توجه به شماره تقریبی این اصول و برخی دلایل دیگر، اصطلاحاً به آنها «اصول اربعمأه» گفته اند.[۲۲] اصول اربعمأه که بیشترین آنها را شاگردان امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام تدوین کردند،[۲۳] پایة کتب حدیثی شیعه از قرن سوم به بعد است و با استفاده از آنها کتب اربعه و سایر آثار حدیثی متقدمان به وجود آمده است. پس از تألیف کتب اربعه از رغبت دانشمندان در استنساخ اصول کاسته شد و در نتیجه بسیاری از آنها متروک گردید، ضمن آنکه برخی اصول، در آتش سوزی کتابخانه کرخ بغداد در 447 از بین رفت.[۲۴] با توجه به قراین و شواهد [۲۵] روشن می شود که اصول حدیثی از نظر حجم و تعداد حدیث محدود بوده است و با کتب دوره های بعد قابل مقایسه نیست. ضمناً در این اصول طرحی جهت تنظیم احادیث و تبویب آنها در کار نبود.[۲۶] زیرا اهتمام راویان بیشتر به ثبت روایات بود و از آنجا که احادیث اصول به موضوع خاصی اختصاص نداشت، معمولاً به نام صاحب آن شهرت می یافت مانند اصل عاصم بن حُمَید و اصل حفص بن سُوقه. در همین دوره اصطلاحات دیگری نیز به وجود آمد که بعضاً نزدیک به اصول است. از جمله این اصطلاحات ، «نسخه» و «نوادر» است[۲۷] که نوادر کاربرد بیشتری یافته [۲۸] و نوادرنویسی، شیوه غالب تدوین حدیث تا پایان قرن دوم بوده است.

ج) تدوین حدیث در قرن سوم

با تثبیت خلافت بنی عباس به ویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت. در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، در نتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق علیه السلام در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند [۲۹] و هزاران حدیث، غالباً به صورت غیرمبوّب در اختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام، مانند حَریز بن عبداللّه سجستانی [۳۰] و معاویة بن عمّار [۳۱] و معاویة بن وهْب [۳۲] توانستند با استفاده از روایات خود، کتابهایی درباره نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و به ویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت. پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند.[۳۳] در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است. ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد.[۳۴]

همچنین با ایجاد محدودیت برای امامان علیهم السلام در این دوره، بزرگان حدیث در مساجد یا حوزه ها فعال شدند[۳۵] و علاوه بر اشتغال به تدوین حدیث، به تهیه فهارس کتب حدیث پرداختند، به ویژه کتبی که از طریق سماع و قرائت بدست آورده بودند.[۳۶] این کتب خود منشأ پیدایش کتب حدیثی بزرگتر در قرن چهارم و پنجم گردیدند، از این رو شیخ صدوق بسیاری از کتب متقدمان را جزو مآخذ من لایحضره الفقیه دانسته است[۳۷] همچنین شیخ طوسی در الفهرست و نیز «مشیخة» تهذیب الاحکام و نجاشی در رجال خود، طریق خود را تا بسیاری از صاحبان اصول و مصنفات شناسانده اند. در عصر ما جز معدودی از این کتب از جمله محاسن برقی[۳۸] باقی نمانده است.

کاهش ارتباط شیعیان با امامانشان در پی فشارهای خلفا، به معنای قطع کامل ارتباط و در نتیجه عدم صدور حدیث از امامان نبود، بلکه شکل جدیدی از ارتباط به وجود آمد که در جای خود دستاورد تازه ای برای حدیث شیعه داشت: از زمان امام صادق علیه السلام به بعد عده ای به عنوان «وکلای ائمه» یا رابطان بین امامان و مردم تعیین شدند. آنان سؤالات شرعی را جمع آوری می کردند و به حضور ائمه علیهم السلام می بردند و پاسخهای سؤالات را ــ که غالباً با خط و امضای امامان بود ــ دریافت می کردند.[۳۹]

گاه نیز امامان از طریق وکلای خود رسایل و مکتوباتی برای شیعیان می فرستادند و وظایف و تکالیف آنان را در مقابل پیشامدهای اجتماعی روشن می ساختند.[۴۰] از آنجا که مکتوبهای امامان و پاسخهای آنان به سؤالات شیعیان در حکم حدیث و روایت بود، محدّثان در مقام جمع و تدوین آنها برآمدند و کتبی با عنوان «مسائل» و «رسایل» به جمع مصادر حدیث اضافه کردند. شیخ طوسی [۴۱] ضمن برشمردن آثار عبداللّه بن جعفر حِمْیَری از کتاب المسائل والتوقیعات نام برده اما نجاشی (ص220) به سه کتاب این شخص در حوزه مسائل اشاره کرده است: مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیه السلام، مسائلُ لابی محمدالحسن علیه السلام علی یَدِ محمدبن عثمان العَمْری و مسائل ابی محمد و توقیعات. زکریا بن آدم، محمد بن سلیمان، هارون بن مسلم، یعقوب بن یزید، یعقوب بن اسحاقِ سِکّیت و احمد بن اسحاق اشعری از کسانی بودند که در این دوره به تدوین مسائل پرداختند.[۴۲] کلینی نیز کتابی به نام رسائل الائمه داشته است.[۴۳]

مجموعه های رسایل و مسائل تا قرن پنجم وجود داشت و همانند اصول روایی جزو مصادر کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی قرار گرفت اما پس از تقطیع و تقسیم محتوای آنها در آثار یادشده به تدریج از بین رفت.[۴۴] ابن بابویه [۴۵] تصریح کرده که مجموعه نامه ها و توقیعات امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام از طریق ابوجعفر صفار دریافت کرده است. هارون بن موسی تلّعکبری و احمد بن حسین بن عبیداللّه غضائری نیز خبر داده اند که بسیاری از نامه های امام یازدهم و دوازدهم را دیده اند.[۴۶] از متقدمان، ابن بابویه در کمال الدین ج2، ص482ـ522 و شیخ طوسی در الغیبة (ص345ـ41) و از متأخران ، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110) در بحارالانوار [۴۷] بسیاری از توقیعات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را جمع کرده اند.

د) تدوین کتب اربعه

از حقایق مسلّم درباره حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است. این امر به سبب وجود افراد «کذّاب»، «فاسدالمذهب» و «مجهول الحال» در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است.[۴۸] هدف این راویان، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است. یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث، جریان غُلات بود.[۴۹] این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت به طوری که در زمان هر یک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند .[۵۰]

ترفندهای غلات را همواره امامان شیعه آشکار می کردند، چنانکه امام صادق علیه السلام درباره مُغیرة بن سعید به جعل حدیث و افزودن آنها در کتب اصحاب پدرش اشاره کرد و امام رضا علیه السلام، بیان و مغیره بن سعید و ابوالخطاب و برخی دیگر را از دروغگویان عمده معرفی کرد (همان، ص302) و امام حسن عسکری ضمن تکذیب عقاید علی بن حَسَکه و قاسم یقطینی آنان را نفرین کرد.[۵۱] پس از عصر ائمه نیز از جمله تلاشهای بزرگان شیعه شناسایی غلات و طرد آنان از میان شیعیان بود،[۵۲] اما به رغم این تلاش ها، بخشی از روایات جعلی و مشکوک به مجموعه های حدیثی راه یافت (بهبودی، ص44) و از این حیث، در احادیث اختلاف و تعارض پیدا شد.[۵۳]

پس از وقوع غیبت امام دوازدهم و در پی قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خود، این تعارض نمایانتر شد به طوری که حقایق گاه بر اهل علم نیز مشتبه می گشت.[۵۴] در این شرایط، محدّثان نسبت به پالایش حدیث و تدوین کتب مورد اعتماد، نیاز مبرم احساس کردند. تدوین کتب اربعه توسط محمد بن یعقوب کلینی و محمد بن علی بن بابویه و محمد بن حسن طوسی ــ که به «محمدون ثلاث اُوَل» مشهورند ــ و تدوین دیگر آثار ارزشمند حدیثی، به ویژه کتابهای ابن بابویه و شیخ طوسی در قرنهای چهارم و پنجم گامی مهم در رفع نابسامانی های موجود در حیطة حدیث و زدودن تعارض از آن به شمار می رود.[۵۵]

با تألیف کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی در قرنهای چهارم و پنجم، به ویژه کتب حدیثی شیخ صدوق و شیخ طوسی و سید مرتضی و شیخ مفید، تدوین حدیث شیعه در عصر متقدمان به پایان رسید و فقها و متکلمان به مدد این کتابها به تدوین آثار فقهی و کلامی پرداختند و از سوی دیگر فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی شیعه، روند تدوین آثار جدید را کند کرد و عالمان شیعه بیشتر به انتقال کتابهای قبل از طریق اجازه و کتابت و وجاده اهتمام ورزیدند. با این همه بررسی های حدیث شناختی و التفات به مباحث رجال و درایه ــ که از علوم اساسی و ضروری در حوزه حدیث است ــ رونق گرفت و کسانی چون نجاشی و کشّی و ابن غضایری و احمد بن طاووس و علامه حلّی و ابن داود حلّی در این راه گامهای مؤثری برداشتند. از آثار حدیثی ارزشمندی که بر پایه کتب اربعه به منظور بررسی انتقادی آنها، به ویژه از نظر سند و دقت و ضبط تدوین شد، مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح والحسان بود. این کتاب را حسن بن زین الدین عاملی، فقیه و اصولی نامور شیعه معروف به صاحب معالم، نگاشت که متأسفانه ناتمام ماند.

ه) تدوین حدیث در دوره متأخران

با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی هر سه از جبل عامل، محقق میسی از عراق و سید ماجد بحرانی از بحرین. بدینسان، تألیف آثاری در زمینه فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت.[۵۶]

از سوی دیگر پس از آنکه ملامحمدامین استرآبادی کتاب الفوائد المدنیة را تألیف کرد و این کتاب در ایران و عراق منتشر شد، شماری از فقها گرایش اخباری پیدا کردند (دوانی، ص90) و به حدیث و علوم آن توجه شایانی نمودند. نامورترین محدّثان این دوره که به «محمدون ثلاث اُخَر» معروف اند، منشأ تدوین این آثار مهم در حدیث شدند: الوافی تألیف محمد بن مرتضی معروف به مولی محسن فیضِ کاشانی که جامع کتب اربعه با حذف مکررات آنها به شمار می رود و حاوی شرح و بررسی احادیث نیز هست؛ [۵۷] بحارالانوار تألیف محمدباقر مجلسی که از حیث محتوا مشتمل بر همه مباحث دینی و از حیث منابع بر بیش از 360 کتاب و رسالة حدیثی و غیره مبتنی است و با شرح و بیان مؤلف همراه است؛ وسائل الشیعه تألیف محمد بن حسن شیخ حر عاملی (متوفی 1104) که جامع احادیث فقهی بر پایه تبویب رایج نزد فقهاست و به طور عمده از کتب اربعه گردآوری شده و از منابع متقدم دیگر نیز بهره برده است. از جوامع دیگر حدیثی این دوره، کتاب عوالم العلوم والمعارف والاحوال تألیف مولی عبداللّه بحرانی اصفهانی، شاگرد و همکار محمدباقر مجلسی با صورت بندی و محتوای تقریباً همسان با بحارالانوار است.

به طور کلی در عصر صفوی گذشته از اهتمام محدثان به جستجو و شناسایی برخی آثار حدیثیِ مهجور و حفظ آنها از آفت و نابودی، گرایش به شرح و بررسی حدیث در موضوعات مختلف نیز رواج یافت و شماری از عالمان چون میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی، مولی محمدتقی مجلسی، مولی صالح مازندرانی، محمدباقر مجلسی، مولی رفیعا قزوینی، قاضی سعید قمی و سید نعمت اللّه جزایری بر آثار متقدم حدیثی به ویژه کتب اربعه شرح نوشتند. در این شروح ارزیابی همه جانبة سند و متن احادیث مورد توجه قرار می گرفت. از حیث موضوع بندی نیز گاه به مباحث جدید و صورت بندی های متداول در علوم دینی التفات می شد.[۵۸]

سنّت تدوین آثار جدید حدیثی از آن پس با آهنگی کندتر ادامه یافت و برخی عالمان در مقام مستدرک نویسی بر جوامع پیشین چون بحارالانوار و وسایل الشیعه برآمدند؛ معروفترین این کتابها مستدرک الوسایل تألیف میرزا حسین نوری مازندرانی (متوفی 1320) حدیث شناس و کتاب شناس نامور است که آن را بر پایه منابع پیشین و برخی آثار نو یافته، طبق تبویب وسایل الشیعه تنظیم کرد.

این کتاب امروزه از مراجع مهم تحقیقات فقهی مجتهدان است. آخرین گام در تدوین حدیث ــ بجز آثاری که با نگرش موضوعی نو و تبویب ویژه سامان یافته [۵۹] ــ جامع حدیثی ــ فقهی جامع احادیث الشیعه است. طرح این اثر حدیثی را فقیه و مرجع تقلید مشهور شیعه، آیت اللّه حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ارائه کرد و در آغاز با اشراف وی چند تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم به تدوین آن اهتمام کردند، پس از درگذشت وی نیز کار با جدیت پیگیری شد و صورت اتمام یافت.

گفتنی است که تألیف معجم های موضوعی و واژه ای برای تسهیل دستیابی به مضامین احادیث در جوامع معتبر حدیثی در چند دهة اخیر مطمح نظر مؤلفان بوده و هست. مشهورترین این آثار کتاب سفینة البحار تألیف حاج شیخ عباس معروف به محدّث قمی (متوفی 1359) است که فهرستی موضوعی و الفبایی بر بحارالانوار است.

منابع مقاله

  • علاوه بر قرآن
  • آقا بزرگ طهرانی
  • ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/1981.
  • همو، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم 1363 ش.
  • ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، [قاهره] 1313، چاپ افست بیروت [بی تا].
  • ابن داود حلی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم [بی تا].
  • ابن صلاح، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت 1416/1995.
  • ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم 1411.
  • ابن ندیم
  • محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول 1401/1981.
  • محمدباقر بهبودی، معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة، تهران 1362 ش.
  • ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت 1408/1987.
  • عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول 1401/1981.
  • علی دوانی، آقا محمدباقر بن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی، تهران 1362 ش.
  • محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران 1362 ش.
  • احمد بن محمد زراری، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین و تکملتها لابی عبداللّه الغضائری، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411.
  • عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت 1409/1989.
  • محمد بن ادریس شافعی، اختلاف الحدیث، چاپ محمداحمد عبدالعزیز، بیروت 1406/1986.
  • عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، چاپ حسین راضی، بیروت 1402/1982.
  • محمدباقر شریف قریشی، حیاة الامام الحسن العسکری، بیروت 1408.
  • زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم 1408.
  • محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و آله، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم 1404.
  • محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الامامة، قم 1413.
  • محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت 1401/1981.
  • همو، رجال الطوسی، نجف 1380/1961.
  • همو، الفهرست، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش.
  • همو، کتاب الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح، قم 1411.
  • مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران 1413.
  • حسن بن یوسف علامه حلّی، رجال العلامة الحلی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402.
  • علی اکبر غفاری، «تاریخ تدوین الحدیث و کتابته»، در عبداللّه مامقانی، تلخیص مقباس الهدایة، چاپ علی اکبر غفاری، [تهران] 1369ش.
  • غانم قدوری الحمد، رسم المصحف: دراسة لغویة تاریخیة، بغداد 1402/1982.
  • محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، [تلخیص] محمد بن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348 ش.
  • کلینی
  • مجلسی
  • کاظم مدیر شانه چی، تاریخ حدیث، تهران 1377 ش.
  • مجید معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران 1374 ش.
  • احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407.
  • یاقوت حموی

پانویس

  1. رجوع کنید به سوره واقعه: 79؛ سوره احزاب: 31.
  2. رجوع کنید به شرف الدین، ص72ـ75؛ خوئی، ص499: تواتر حدیث ثقلین.
  3. صفار قمی، ص167.
  4. کلینی، ج2، ص667.
  5. طبری، ص65ـ66.
  6. رامیار، ص266؛ قدّوری الحمد، ص96.
  7. نجاشی، ص4ـ6؛ طوسی، 1380، ص7.
  8. دارمی، ج1، مقدمه، ص130.
  9. رجوع کنید به ابن صلاح، ص119؛ سیوطی، ج2، ص61.
  10. کلینی، ج1، ص52.
  11. کشّی، ص143ـ144؛ ابن طاووس، ص219ـ220.
  12. بهبودی، ص23.
  13. غفاری، ص227؛ عسکری، ص316ـ322.
  14. رجوع کنید به جامعه.
  15. رجوع کنید به کلینی، ج7، ص94ـ95؛ کشّی، ص376؛ نجاشی، ص360.
  16. رجوع کنید به بخاری جعفی، ج1، ص36؛ ابن حنبل، ج1، ص79، 81، 100، 102، 110، ج2، ص35، 121؛ شافعی، ص221.
  17. رجوع کنید به معارف، ص49ـ50.
  18. مجلسی، ج26، ص37.
  19. رجوع کنید به اصل.
  20. لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش، ص1.
  21. همان، ص1ـ2.
  22. شهید ثانی.
  23. رجوع کنید به معارف، ص177ـ193.
  24. یاقوت حموی، ج1، ص799؛ قس آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص134: 448.
  25. رجوع کنید به نجاشی، ص134ـ135.
  26. همان، ص117.
  27. رجوع کنید به نجاشی، ص116، 153.
  28. رجوع کنید به نوادر.
  29. نجاشی، ص40.
  30. نجاشی، ص144ـ145؛ طوسی، 1351 ش، ص62ـ63.
  31. نجاشی، ص411.
  32. همان، ص412.
  33. رجوع کنید به کشّی، ص556؛ اصحاب اجماع.
  34. نجاشی، ص58ـ60، 253ـ254.
  35. رجوع کنید به معارف، ص355ـ379.
  36. زراری، ص160ـ167؛ ابن بابویه، 1401، ج1، ص4ـ5؛ بهبودی، ص28ـ33.
  37. ابن بابویه، 1401، ج1، ص3ـ5.
  38. نجاشی، ص76؛ المحاسن، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413.
  39. رجوع کنید به کلینی، ج5، ص566؛ نجاشی، ص283؛ کشّی، ص162؛ بهبودی، ص17.
  40. شریف قریشی، ص73ـ88؛ معارف، ص343.
  41. 1351 ش، ص102.
  42. رجوع کنید به نجاشی، ص91، 174، 347، 438، 449ـ450.
  43. نجاشی، ص377.
  44. معارف، ص350.
  45. 1401، ج1، ص86.
  46. نجاشی، ص355، 380.
  47. ج53، ص150ـ19.
  48. رجوع کنید به علامه حلّی، ص197ـ269؛ ابن داود حلّی، ص225ـ289؛ بهبودی، ص99ـ239، باب الضعفاء.
  49. رجوع کنید به معارف، ص298ـ305؛ غلّو.
  50. کشّی، ص290ـ291، 295، 300ـ302، 321، 503، 517ـ520.
  51. کشّی، ص516ـ519؛ مجلسی، ج25، ص316.
  52. رجوع کنید به نجاشی، ص332، 338؛ علامه حلّی، ص14؛ بهبودی، ص47.
  53. طوسی، 1401، ج1.
  54. رجوع کنید به کلینی، ج1، ص8.
  55. رجوع کنید به کتب اربعه؛ کافی.
  56. مدیر شانه چی، ص164.
  57. رجوع کنید به الوافی.
  58. برای نمونه رجوع کنید به محمدباقر مجلسی، ج1.
  59. برای نمونه رجوع کنید به الحیاة تألیف محمدرضا حکیمی و دیگران.


منابع