خصائص النبی: تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} | {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} | ||
− | |||
+ | خصائصالنبى، ويژگيهاى خاص تكوينى و تشريعى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم، به ويژه [[احكام]] خاص مقرر شده براى او و درباره او. واژه خصائص، جمع خصيصه به معناى ويژگي ها و اوصاف متمايز است.<ref>جوهرى؛ ابنمنظور؛ معجمالنفائس الوسيط، ذيل «خصص».</ref> مراد از تعبير خصائص النبى در اصطلاح متون دينى، ويژگي هاى منحصر به فرد شخص حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم و نيز آيين اوست كه او را از ديگران، اعم از مسلمانان و پيامبران ديگر متمايز مىسازد. اين ويژگيها اعم از اوصاف ذاتى و تكوينى او (چه ويژگيهاى ظاهرى و چه باطنى) است كه طيف وسيعى از اوصاف و شمايل و اخلاق و كردار آن حضرت، وقايع و رويدادهاى زمان ايشان، كرامات و معجزات نبوى، تشريعات خاص مربوط به او و حتى ويژگي هاى امت و آيين او را دربرمىگيرد.<ref>اهدل، ص15؛ صادق بن محمد بن ابراهيم، ص24.</ref> البته مراد از خصائص النبى (خصائص الرسول) به معناى اخصّ كه محور اصلى بحث در اين مقاله است، مفهوم مورد نظرِ فقها يعنى احكام اختصاصى پيامبر و نيز احكامى است كه درباره آن حضرت تشريع شده است. | ||
− | == | + | ==مهمترین آثار درباره خصائص النبى== |
+ | از مهمترين آثار درباره خصائصالنبى، كتاب كفايةالطالب اللَبيب فى خصائصالحبيب معروف به الخصائصالكبرى اثر جلالالدين سيوطى (متوفى 911) است. اين كتاب مشتمل بر حدود پانصد و هفتاد باب درباره خصايص پيامبر به معناى عام آن است. سيوطى خود اين كتاب را با نام اُنموذَج اللبيب فى خصائص الحبيب تلخيص كرده است. عبدالمجيدبن محرّم سيواسى حنفى (متوفى 1049)، عبدالوهاب شعرانى (متوفى 972) و محمد بن عبدالقادر خطيب دمشقى نيز آن را تلخيص كردهاند. عبدالرئوف مُناوى دو شرح بزرگ و كوچك بر أنموذج اللبيب نوشته و محمد بن احمد اهدل هم شرحى با عنوان فتحالكريم القريب نگاشته است.<ref>رجوع کنید به حاجىخليفه، ج1، ستون705ـ706؛ بغدادى، هديه، ج1، ستون620.</ref> | ||
− | + | ==آثار اهل سنت درباره خصائصالنبى== | |
− | + | برخى از آثار مهم ديگر در اين باره كه عمدتا عالمان اهل سنّت نگاشتهاند، عبارتاند از: | |
− | + | * الدُّرُالثَّمين من خصائص النَّبى الأمين، اثر عبدالرحمان ابنجوزى (متوفى 597) | |
− | + | * نهايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمر بن حسن ابن دحية كلبى (متوفى 633) | |
− | *الدُّرُالثَّمين من خصائص النَّبى الأمين، اثر عبدالرحمان ابنجوزى (متوفى 597) | + | * غايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمر بن على ابن ملقِّن شافعى (متوفى 804) |
− | + | * حُسنُالاِقتِصاص لِما يتعلّق بالاختصاص بدرالدين محمد ابن دمامينى (متوفى 828) | |
− | *نهايةالسّؤل فى خصائص الرسول | + | * الأنوار بِخَصائص النَّبى المُختار تأليف ابنحجر عسقلانى (متوفى 852) |
+ | * الخصائص النبوية، محمد بن محمد قاهرى شافعى (متوفى 874) | ||
+ | * اللفظ المكرم بخصائص النبى المحترم محمدبن محمد ابنخَيْضِرى (متوفى 894) | ||
+ | * المواهب اللدنية بالمِنَح المحمدية احمد بن محمد قسطلانى (متوفى 923) | ||
+ | * بداية السّؤل فى تفصيل الرسول و نيز اللفظ المكرم فى خصائص النبى هر دو اثر احمد ابنعبدالسلام شافعى (متوفى 931) | ||
+ | * شفاءالصدور فى أعلام نبوةالرسول و خصائصه تأليف ابنسَبُع سليمانبن داود<ref>حاجىخليفه، ج1، ستون 705ـ706، ج2، ستون 1192، 1560؛ بغدادى، ايضاح، ج2، ستون 691؛ همو، هديه، ج1، ستون140ـ141، 520ـ521، ج2، ستون 206.</ref> | ||
− | + | برخى از عالمان پيشين اهل سنّت از جمله محمد بن محمد شامى، عبدالواحدبن عبدالكريم زَملَكانى (متوفى 651)، تاجالدين سُبْكى و محمد بن يوسف اندلسى معروف به ابنمُسَدى (متوفى 663) و نيز شمارى از علماى متأخرتر، آثارى درباره خصائصالنبى تأليف كردهاند. همچنين كسانى چون يوسف بن موسى رندى (متوفى ح 767)، احمد بن قاسم بونى (متوفى 1139)، محمد بن موسى عُسَيلى (متوفى 1031)، يحيى بن موسى عَسّاسى (متوفى 842) و بدرالدين غَزّى عامرى، درباره خصائصالنبى آثارى منظوم پديد آوردهاند.<ref>رجوع کنید به بغدادى، هديه، ج2، ستون128، 399؛ همو، ايضاح، ج2، ستون508؛ زركلى، ج1، ص199، ج4، ص176، ج7، ص119، 275، ج8، ص254؛ كحّاله، ج13، ص234.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==آثار شیعه درباره خصائصالنبى== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | آثار اختصاصى عالمان شيعى درباره خصائصالنبى معدود است، از جمله خصائصالنبى أحمد بن محمد بن دؤل قمى (متوفى 350) <ref>رجوع کنید به نجاشى، ص89ـ90.</ref> همچنين در منابع مربوط به سيره و تاريخ و كلام در قالب عناوينى چون شمائل، فضائل، مناقب، معجزات و دلايل نبوت پيامبر اكرم از برخى خصايص وى سخن به ميان آمده است مانند: | |
− | + | * دلائلالنبوّة ابونعيم اصفهانى (متوفى 430) | |
+ | * دلائلالنبوّة أحمد بن حسين بيهقى (متوفى 458) | ||
+ | * الشّفا بتعريف حقوق المصطفى قاضى عياض (متوفى 544) | ||
+ | * مناقب آل ابىطالب ابن شهر آشوب (متوفى 580) | ||
+ | * الوفا بتعريف فضائل المصطفى سبط ابن جوزى (متوفى 597) | ||
+ | * تهذيبالأسماء واللّغات محيىالدين نووى (متوفى 676) | ||
+ | * البداية والنّهاية والفصول فى سيرةالرّسول هر دو اثر ابنكثير دمشقى (متوفى 774) | ||
+ | * بحارالأنوار مجلسى (ج16، ص299ـ401) | ||
− | + | به علاوه در منابع حديثى و تفسير نيز به مناسبت بحث از آيات و احاديث مرتبط با خصائصالنبى به اين موضوع توجه شده است. | |
− | + | در منابع مربوط به خصايص نبوى به استناد آيات و احاديث، علاوه بر احكام شرعىِ ويژه پيامبر به برخى از ويژگيهاى ذاتى او، اعم از اوصاف خُلقى و مقام معنوى كه خداوند به او ارزانى كرده و نيز خصايص امت وى پرداخته شده است. برخى از مهمترين ويژگيهاى مزبور چنين است: سَرْور آدميان و اسوه جهانيان؛ برتر از همه در اخلاق و كردار و خاتم پيامبران <ref>رجوع کنید به [[سوره احزاب]]: 40.</ref>؛ هدف غايى خلقت جهان و مقدم بر همه انبيا؛ تنها پيامبرى كه به [[معراج]] رفته و به سدرةالمنتهى راه يافته است؛ جهانى بودن نبوت و رسالت او <ref>رجوع کنید به [[سوره سبا]]: 28؛ [[سوره فرقان]]: 1؛ [[سوره اعراف]]: 158.</ref>؛ بشارت دادن همه پيامبران به آمدن او و عهد و ميثاق گرفتن ايشان از امتشان مبنى بر پيروى كردن از پيامبر پس از بعثت؛<ref>رجوع کنید به [[سوره آل عمران]]: 81؛ [[سوره اعراف]]: 157؛ [[سوره صف]]: 6.</ref> مصون بودن قرآن، معجزه جاودان او، از تحريف؛ رعب افكندن خداوند در دل دشمنان براى يارى رساندن به پيامبر؛ و سرور آدميان در قيامت. | |
− | + | پيامبر اكرم اولى كسى است كه وارد [[بهشت]] مىشود و به تعبير قرآن «مقام محمود» و «شفاعت» و «كوثر» را در اختيار دارد.<ref>رجوع کنید به سيوطى، ج1، ص7ـ16، ج2، ص314ـ331، 376ـ391؛ قسطلانى، ج2، ص642ـ651، 654ـ656؛ اهدل، ص20ـ24، 38، 50ـ52، 61، 123ـ133.</ref> در اين منابع، خصائصى نيز براى امت پيامبر اكرم ذكر شده است.<ref>رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص351ـ361، 358ـ376، 394ـ395؛ قسطلانى، ج2، ص642ـ735؛ اهدل، ص77ـ95، 133ـ138.</ref> | |
− | |||
− | + | منابع جامع فقهى شيعه و اهل سنّت، غالباً در مبحث نكاح (باتوجه به اهميت خصايص نبوى در مورد نكاح) به اين موضوع از منظر فقهى نگريسته و به امتيازات و تكاليفِ شرعىِ ويژه آن حضرت در ابواب گوناگون فقهى پرداختهاند. مجموع اين احكام بنابر يك تقسيمبندى متداول، چهار بخش است: مباحات (اصطلاحاً تخفيفات)، واجبات، محرّمات (اين دو قسم را اصطلاحاً تغليظات مىنامند) و كرامات و فضائل كه شامل احكام خاصى است و براى رعايت حرمت و فضيلت پيامبر اكرم بر عهده مؤمنان تشريع شده است.<ref>رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج5، ص344ـ356؛ محقق كركى، ج12، ص53؛ بهوتى حنبلى، ج5، ص23.</ref> | |
− | + | حكمت هايى براى تشريع اين قبيل احكام درباره پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم ذكر شده مانند دريافتن منزلت خاص و ويژگيهاى برتر او، بهره بردن بيشتر آن حضرت از ثواب و نيز رفعت درجات معنوى او همچنانكه براى بسيارى از اين احكام، حكمت هايى اختصاصى هم ذكر شده است. نكته مهم از ديدگاه فقها آن است كه ويژگى اسوه بودن پيامبر، ضرورت شناخت اين قبيل احكام را اقتضا دارد. زيرا ديگر مؤمنان در اين موارد خاص نبايد به آن حضرت تأسى كنند.<ref>رجوع کنید به نووى، روضة الطالبين، ج5، ص362؛ سيوطى، ج2، ص396؛ بهوتى حنبلى، همانجا.</ref> به نظر فقها، در موارد ترديد ميان اختصاصى بودن يك حكم براى پيامبر و اشتراكى بودن آن براى همگان، اصل بر مشترك بودن حكم است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به نجفى، ج29، ص129.</ref> | |
− | + | بسيارى از مباحات اختصاصى پيامبر به موضوع نكاح مربوط است. از جمله اين موارد، جواز ازدواج آن حضرت به عقد دائم با بيش از چهار زن است. با وجود اتفاقنظر فقها درباره اصل حكم و نيز وقوع خارجى آن، درباره حكمت تشريع اين حكم، آراى گوناگونى مطرح شده است. از جمله وجود اطمينان به رعايت عدالت توسط پيامبر حتى در بيش از چهار همسر، جلب نظر قبايل عرب به اسلام، دستيابى مردم به احكام شرعى به ويژه در عرصه روابط خانوادگى و زناشويى، فراهم شدن زمينه شناخت اخلاق باطنى و شيوه معاشرت پيامبر براى مردم<ref>رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، ج9، ص99ـ100؛ سيوطى، ج2، ص426؛ نجفى، ج29، ص119؛ صدر، ج6، ص40؛ نيز رجوع کنید به تعداد زوجات.</ref> بسيارى از فقها با استناد به آيه 50 [[سوره احزاب]] و احاديث، ازدواج آن حضرت را با بيش از نُه زن كه در هنگام رحلت پيامبر در عقد او بودند،<ref>رجوع کنید به ابنهشام، قسم2، ص647؛ ابنبابويه، ج2، ص419.</ref> جايز شمردهاند.<ref>رجوع کنید به محقق كركى، ج12، ص58؛ صدر، ج6، ص40ـ41.</ref> | |
− | + | ديگر حكم اختصاصى او، جواز عقد نكاح با لفظ هبه (به اين صورت كه زوجه خود را به آن حضرت ببخشد) بوده كه مهمترين مستند فقهى آن آيه 50 [[سوره احزاب]] است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به محقق حلّى، قسم2، ص497؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص353؛ بحرانى، ج23، ص 98ـ99.</ref> البته درباره جايز بودن يا نبودن ازدواج بدون مهريه با زنى كه خود را به پيامبر بخشيده بوده است، اختلافنظر وجود دارد.<ref>براى نمونه رجوع کنید به علامه حلى، تذكرةالفقهاء، ج2، ص567؛ شهيدثانى، ج7، ص70ـ71.</ref> همچنين به نظر مشهور ميان فقهاى اهل سنّت، ازدواج پيامبر اكرم بدون موافقت ولى و شهادت شهود به استناد ازدواج پيامبر اكرم با زينب بنت جَحش، جايز بوده است .<ref>رجوع کنید به ابنقدامه، ج7، ص340؛ نووى، 1407، ج9، ص229ـ230؛ ابنحجره عسقلانى، ج9، ص110.</ref> جايز بودن عقد نكاح در حال احرام ديگر خصيصه نبوى است كه شمارى از فقهاى [[شيعه]] و اهل سنّت بدان قائلاند. مستند آنان حديثى منقول از ابنعباس است كه بر پايه آن پيامبر در زمان احرام با ميمونه ازدواج كرد.<ref>رجوع کنید به ابن شهر آشوب، ج1، ص124؛ نووى، روضة الطالبين، ج5، ص354؛ بهوتى حنبلى، ج2، ص513ـ514؛ قس ابنقدامه، ج3، ص312.</ref> | |
− | + | برخى از فقها با استناد به آيه 51 [[سوره احزاب]]، رعايت حقّ قَسم را بر پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله واجب ندانستهاند.<ref>رجوع کنید به طوسى، ج4، ص160؛ شهيدثانى، ج7، ص82ـ84؛ ابننجيم، ج3، ص383.</ref> البته مخالفان اين نظر، مرادِ اين آيه را اختيار داشتن پيامبر درباره پذيرش يا ردّ ازدواج با زنانى دانستهاند كه خود را به حضرت مىبخشيدند.<ref>رجوع کنید به شافعى، ج5، ص 151؛ طوسى، همانجا؛ محقق حلّى، قسم2، ص498؛ بارى تفاسير ديگر آيه رجوع کنید به مجلسى، ج22، ص182ـ183.</ref> پيروان ديدگاه نخست نقل كردهاند كه پيامبر درباره شمارى از همسران خود از جمله عايشه، حفصه، امّسلمه و زينب همواره حق قسم را رعايت مىكرد و در مورد برخى ديگر مانند سوده، صفيه، جويريه، ميمونه و امّحبيبه گاهى آن را به تأخير مىانداخت.<ref>ابنجوزى، زادالمسير، ذيل [[سوره احزاب]]: 51؛ مجلسى، ج22، ص182؛ نجفى، ج29، ص131.</ref> | |
− | + | شمارى از ديگر مباحات اختصاصى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه به باب نكاح مربوط نيست، عبارتاند از: گرفتن روزه وصال (يعنى آنكه [[روزه]] يك روز را بدون افطار به روزه روز بعد متصل كند يا اين كه روزه تا سحر ادامه يابد) به استناد حديثى از آن حضرت؛<ref>رجوع کنید به ابن حِبّان، ج14، ص324ـ325؛ علامه حلى، منتهىالمطلب، ج2، ص617؛ بهوتى حنبلى، ج2، ص396.</ref> جنگ كردن به صورت محدود در منطقه حرم مكى هنگام [[فتح مكه]] بر پايه حديثى نبوى <ref>رجوع کنید به كلينى، ج4، ص226؛ علامه حلّى، منتهىالمطلب، ج2، ص688؛ سيوطى، ج2، ص421ـ422؛ شوكانى، ج5، ص28ـ29.</ref> ورود به مكه بدون احرام و كاربرد مواد معطر در حال احرام بنابر نظر برخى از فقها به استناد سيره حضرت.<ref>رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص421ـ423؛ محقق كركى، ج12، ص62؛ شهيدثانى، ج7، ص78؛ براى موارد ديگر، مثل ناقض طهارت نبودن خواب براى ايشان رجوع کنید به احمد بن حنبل، ج6، ص36؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص352ـ353؛ سيوطى، ج2، ص442؛ محقق كركى، ج12، ص66؛ شهيدثانى، ج7، ص79؛ شوكانى، ج1، ص267؛ اهدل، ص188؛ صدر، ج6، ص51.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | شمارى از احكام اختصاصى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در دايره محرمات قرار دارند، مانند حرمت ازدواج دائم با كنيزان و اهل كتاب <ref>رجوع کنید به محقق حلّى، قسم 2، ص497؛ علامه حلّى، مختلف الشيعة، ج7، ص246ـ248؛ سيوطى، ج2، ص412ـ413؛ نجفى، ج29، ص125؛ قس بحرانى، ج23، ص101ـ102.</ref> حكم ديگر، حرمت تبديل يا افزايش تعداد همسران پس از نزول آيه 52 [[سوره احزاب]] است. پس از مخير شدن زنان رسول خدا به جدايى از آن حضرت يا تداوم رابطه زوجيت <ref>رجوع کنید به [[سوره احزاب]]: 28، 29.</ref>، همه آنان زندگى با پيامبر را انتخاب كردند. از اين رو، خداوند به عنوان پاداش آنان، ازدواج با زنى ديگر و نيز طلاق دادن همسر قبلى و گزينش همسرى جديد را براى پيامبر ممنوع كرد. البته به نظر بيشتر فقها، آيه 52 سوره احزاب با آيات 50 و 51 سوره احزاب منسوخ و محدوديتهاى مزبور از عهده پيامبر برداشته شد.<ref>رجوع کنید به شافعى، ج5، ص150ـ151؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص348؛ محقق حلّى، همانجا؛ محقق كركى، ج12، ص55.</ref> برخى ديگر با مناقشه در نسخ آيه، آراى ديگرى مطرح كردهاند مانند بقاى حكم تحريم تا زمان رحلت پيامبر و متفاوت بودن دايره شمول حكم در آيه تحريم ([[سوره احزاب]]: 52) با آيه تحليل.(همان: 50) | |
− | + | به بيان ديگر مراد از آيه تحريم، منع ازدواج پيامبر با همه زنان ديگر بود و مراد از آيه تحليل تثبيت حلال بودن زنانى بود كه موضوعاً از آيه تحريم خارج بودند، مانند زنان آن حضرت هنگام نزول آيه، كنيزان آن حضرت و زنانى كه خود را به پيامبر مىبخشيدند.<ref>رجوع کنید به ابنجوزى، نواسخالقرآن، ص210ـ211؛ صدر، ج6، ص42ـ44.</ref> | |
− | + | از ديگر محرّمات اختصاصى براى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله، حرمت دريافت صدقه واجب بود. بيشتر فقها گرفتن صدقه مستحبى را هم حرام شمردهاند.<ref>رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج30، ص275؛ محقق حلّى، همانجا؛ حَطّاب، ج5، ص9؛ قس آلوسى، ذيل [[سوره يوسف]]: 88 كه برخى اين حرمت را ويژگى تمام پيامبران دانستهاند.</ref> از ديگر محرّمات مزبور، حرمت غَمز يعنى اشاره كردن با چشم در امور مباح («خائنة الاعين»، [[سوره مؤمن]]: 19)، مانند صدور فرمان با اشاره چشم بود. اين كار از آنرو كه نوعى مخفى كارى و مشابه خيانت است به استناد حديث منقول از آن حضرت، شايسته پيامبران نيست. البته بيشتر فقها اين كار را در جنگ با كفار در صورتى كه تاكتيكى جنگى به شمار رود، مباح دانستهاند.<ref>رجوع کنید به بيهقى، ج7، ص40؛ ابنحجر عسقلانى، ج5، ص261؛ محقق كركى، ج12، ص56ـ57؛ شهيدثانى، ج7، ص76.</ref> | |
− | + | در برخى از منابع فقهى، حرمت كتابت و خواندن شعر ([[سوره عنكبوت]]: 48؛ [[سوره يس]]: 69)، حرمت بركندن لباس يا ادوات جنگى پس از پوشيدن آن تا خاتمه جنگ (بر پايه حديثى منقول از پيامبر)، حرمت چشم دوختن به اموال مردم ([[سوره حجر]]: 88)، حرمت زيادهطلبى با اعطا كردن مال ([[سوره مدثر]]: 6)، در شمار خصايص نبوى ذكر شدهاند.<ref>رجوع کنید به طوسى، ج4، ص153؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص348ـ350؛ سيوطى، ج2، ص408ـ411؛ محقق كركى، ج12، ص58.</ref> | |
− | + | شمارى از خصايص نبوى كه در زمره واجبات قرار داشته، عبارت بودند از: مسواك زدن پيش از هر نماز، ادا كردن نماز وَتر، تهجد (شب زندهدارى همراه با خواندن نماز شب) و قربانى كردن در روز عيد قربان كه به استناد احاديث نبوى، بر آن حضرت واجب بود.<ref>رجوع کنید به محقق حلّى، همانجا؛ سيوطى، ج2، ص396ـ397؛ شهيدثانى، ج7، ص74ـ75.</ref> به نظر برخى فقها، شب زندهدارى ابتدا به موجب آيه 2 سوره مزمل بر پيامبر اكرم واجب شد ولى اين حكم با نزول آيه 79 [[سوره اسراء]] نسخ شد و تهجد بر او مانند ديگران مستحب گرديد.<ref>رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ ابنقدامه، ج1، ص770؛ مطيعى، ج16، ص142.</ref> در برخى منابع فقهى، وجوب نهى از منكر در صورت مشاهده و ساقط نشدن آن از روى ترس ([[سوره مائده]]: 67)، وجوب مشورت در امور ([[سوره آل عمران]]: 159) و وجوب اداى دين ميتِ مديون (به استناد حديثى نبوى) از جمله خصايص پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ذكر شدهاند.<ref>رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج5، ص347؛ سيوطى، ج2، ص398ـ400؛ محقق كركى، ج12، ص54.</ref> | |
− | + | از جمله مصاديق بخش چهارم از خصايصالنبى (كرامات)، احكام ويژهاى است كه بر عهده زنان پيامبر يا درباره آنان مقرر شده بود. به تصريح قرآن،<ref>رجوع کنید به [[سوره احزاب]]: 32.</ref> اگر آنان [[تقوا]] را رعايت كردند، بر زنان عادى شرف و فضيلت داشتند. آنان مكلف بودند كه در برابر مردان با لحن فريبنده سخن نگويند بلكه سخن شايسته بر بان جارى كنند. پاداش و كيفر آنها نيز بر اساس آيات 30 و 31 سوره احزاب مضاعف است. | |
− | + | ديگر حكم خاص درباره زنان پيامبر، حرمت ازدواج ([[سوره احزاب]]: 53) آنان پس از پيامبر با ديگران بود زيرا آنان مادر مؤمنان (ازواجُه اُمَّهاتُهُم) خوانده شدهاند.(سوره احزاب: 6) حكم مهر ديگر، سخن گفتن مسلمانان با زنان پيامبر از پشت پرده و نيز حرمت نگاه كردن به آنان به استناد آيه 53 سوره احزاب بود.<ref>رجوع کنید به شهيدثانى، ج7، ص78ـ79؛ نيز رجوع کنید به حجاب.</ref> | |
− | شمارى از | + | شمارى ديگر از اين قبيل احكام (كرامات)، احكامى است كه براى حفظ حرمت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و رعايت خضوع و ادب در برابر او، بر عهده مسلمانان قرار گرفته و مستند به آيات و احاديث است، مانند بالاتر نبردن صداى خود از صداى پيامبر <ref>رجوع کنید به [[سوره حجرات]]: 2ـ3.</ref> تا خارج شدن پيامبر از خانه صبر كردن و سپس صحبت كردن با او، <ref>رجوع کنید به [[سوره حجرات]]: 4ـ5.</ref> خارج نشدن از مجلس پيامبر پيش از اجازه گرفتن از او و سلام دادن به او هنگام اداى نماز <ref>رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص442ـ445؛ قسطلانى، ج2، ص679ـ680؛ صدر، ج6، ص52ـ54.</ref> به استناد آيات قرآن، آزار رساندن به پيامبر اكرم موجب لعن و عذاب الهى است.<ref>رجوع کنید به [[سوره توبه]]: 61؛ [[سوره احزاب]]: 53، 57.</ref> در آيه 6 سوره احزاب، اولويت پيامبر اكرم بر مؤمنان تأكيد شده است. فقها به استناد اين آيه به ولايت او بر ديگران و وجوب پيروى آنان از او حكم كردهاند. بر اين اساس، حفظ جان او بر جان همگان اولويت دارد و او مىتواند هر چيزى را كه در ملكيت ديگران است، حتى با وجود نياز مالك آن، حيازت كند.<ref>رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، ج2، ص567؛ حطّاب، ج5، ص6.</ref> |
− | + | ==منابع مقاله== | |
− | + | * علاوه بر قرآن | |
− | + | * محمود بن عبداللّه آلوسى، روحالمعانى، بيروت: دار احياءالتراث العربى، [بىتا] | |
− | + | * ابن بابويه، كتاب الخصال، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1362ش | |
− | + | * ابن جوزى، زادالمسير فى علم التفسير، بيروت 1404/1984 | |
− | + | * همو، نواسخالقرآن، بيروت: دارالكتب العلمية، [بىتا] | |
− | + | * ابن حِبّان، صحيح ابنحبّان بترتيب ابنبلبان، ج14، چاپ شعيب ارنؤوط، بيروت 1414/1993. | |
− | + | * ابن حجر عسقلانى، فتحالبارى: شرح صحيح البخارى، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بيروت [بىتا]. | |
− | + | * ابن شهر آشوب، مناقب آلابىطالب، نجف 1956. | |
− | + | * ابن قدامه، المغنى، چاپ افست بيروت 1403/1983. | |
− | + | * ابن منظور. | |
− | + | * ابن نجيم، البحر الرائق شرح كنزالدقائق، بيروت 1418/1997. | |
− | + | * ابن هشام، السيرةالنبوية، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى و عبدالحفيظ شلبى، [بيروت]: دار ابنكثير، [بىتا]. | |
− | + | * احمد بن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول 1402/1982. | |
− | + | * محمد بن احمد اهدل، الخصايص النبوية، المسماة فتحالكريم القريب: شرح انموذج اللبيب فى خصايص الحبيب، جده 1406. | |
− | + | * يوسف بن احمد بحرانى، الحدائق النّاضرة فى احكام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش. | |
− | + | * اسماعيل بغدادى، ايضاحالمكنون، ج2، در حاجىخليفه، ج4. | |
− | + | * همو، هديةالعارفين، ج1ـ2، در همان، ج5ـ6. | |
− | + | * منصور بن يونس بهوتى حنبلى، كشّافالقناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بيروت 1418/1997. | |
− | + | * احمد بن حسين بيهقى، السنن الكبرى، بيروت: دارالفكر، [بىتا]. | |
− | + | * اسماعيل بن حماد جوهرى، الصحاح فى اللغة والعلوم، چاپ نديم مرعشلى و اسامة مرعشلى، بيروت 1974. | |
− | + | * حاجى خليفه. | |
− | + | * محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجليل لشرح مختصر خليل، چاپ زكريا عميرات، بيروت 1416/1995. | |
− | + | * خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1999. | |
− | + | * عبدالرحمانبن ابىبكر سيوطى، الخصائص الكبرى، بيروت 1405/1985. | |
− | + | * محمد بن ادريس شافعى، الاُمّ، بيروت 1403/1983. | |
− | + | * محمد بن احمد شمسالائمه سرخسى، كتاب المبسوط، بيروت 1406/1986، محمد شوكانى، نيل الاوطار من احاديث سيدالاخيار: شرح منتقى الاخبار، بيروت 1973. | |
− | + | * زينالدين بن على شهيدثانى، مسالك الافهام الى تنقيح شرائعالاسلام، قم 1413ـ1419. | |
− | + | * صادق بن محمد بن ابراهيم، خصائصالمصطفى صلى اللّه عليه و سلم بين الغلو والجفاء: عرض و نقد على ضوءالكتاب والسنة، رياض 2000. | |
− | + | * محمد صدر، ماوراءالفقه، قم 1427. | |
− | + | * محمد بن حسن طوسى، المبسوط فى فقه الامامية، ج4، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران 1388. | |
− | + | * حسن بن يوسف علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، [بىجا]: منشورات المكتبة الرضوية لاحياء الآثار الجعفرية، [بىتا]. | |
− | + | * همو، كتاب منتهى المطلب فى تحقيقالمذهب، چاپ سنگى تبريز [1316ـ1333]، چاپ افست [بىجا، بىتا]. | |
− | + | * همو، مختلفالشيعة فى احكام الشريعة، قم 1412ـ1420. | |
− | + | * احمد بن محمد قسطلانى، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، چاپ صالح احمد شامى، بيروت 1412/1991. | |
− | + | * عمررضا كحّاله، معجم المؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت [بىتا]. | |
− | + | * كلينى. | |
− | + | * مجلسى. | |
− | + | * جعفر بن حسن محقق حلّى، شرائعالاسلام فى مسائل الحلال والحرام، چاپ صادق شيرازى، تهران 1409. | |
− | + | * على بن حسين محقق كركى، جامعالمقاصد فى شرح القواعد، قم 1408ـ1415. | |
− | + | * محمد نجيب مطيعى، التكملة الثانية، المجموع: شرح المُهَذّب، در يحيى بن شرف نووى، المجموع: شرح المُهَذّب، ج13ـ20، بيروت: دارالفكر، [بىتا]. | |
− | + | * معجمالنفائس الوسيط، اشراف احمد ابوحاقه، بيروت: دارالنفائس، 1428/2007. | |
− | + | * احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407. | |
− | + | * محمدحسن بن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائعالاسلام، ج29، چاپ محمود قوچانى، بيروت 1981. | |
− | + | * يحيى بن شرف نووى، روضةالطالبين و عمدةالمفتين، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت [بىتا]. | |
− | + | * همو، صحيح مسلم بشرح النووى، بيروت 1407/1987. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
+ | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *دانشنامه جهان اسلام، بتول حسينىسمنانى | + | * دانشنامه جهان اسلام، بتول حسينىسمنانى در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23019/16/7090 کتابخانه مدرسه فقاهت]، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392. |
+ | |||
[[رده:منابع با موضوع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] | [[رده:منابع با موضوع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]] |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۲۳
خصائصالنبى، ويژگيهاى خاص تكوينى و تشريعى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم، به ويژه احكام خاص مقرر شده براى او و درباره او. واژه خصائص، جمع خصيصه به معناى ويژگي ها و اوصاف متمايز است.[۱] مراد از تعبير خصائص النبى در اصطلاح متون دينى، ويژگي هاى منحصر به فرد شخص حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم و نيز آيين اوست كه او را از ديگران، اعم از مسلمانان و پيامبران ديگر متمايز مىسازد. اين ويژگيها اعم از اوصاف ذاتى و تكوينى او (چه ويژگيهاى ظاهرى و چه باطنى) است كه طيف وسيعى از اوصاف و شمايل و اخلاق و كردار آن حضرت، وقايع و رويدادهاى زمان ايشان، كرامات و معجزات نبوى، تشريعات خاص مربوط به او و حتى ويژگي هاى امت و آيين او را دربرمىگيرد.[۲] البته مراد از خصائص النبى (خصائص الرسول) به معناى اخصّ كه محور اصلى بحث در اين مقاله است، مفهوم مورد نظرِ فقها يعنى احكام اختصاصى پيامبر و نيز احكامى است كه درباره آن حضرت تشريع شده است.
محتویات
مهمترین آثار درباره خصائص النبى
از مهمترين آثار درباره خصائصالنبى، كتاب كفايةالطالب اللَبيب فى خصائصالحبيب معروف به الخصائصالكبرى اثر جلالالدين سيوطى (متوفى 911) است. اين كتاب مشتمل بر حدود پانصد و هفتاد باب درباره خصايص پيامبر به معناى عام آن است. سيوطى خود اين كتاب را با نام اُنموذَج اللبيب فى خصائص الحبيب تلخيص كرده است. عبدالمجيدبن محرّم سيواسى حنفى (متوفى 1049)، عبدالوهاب شعرانى (متوفى 972) و محمد بن عبدالقادر خطيب دمشقى نيز آن را تلخيص كردهاند. عبدالرئوف مُناوى دو شرح بزرگ و كوچك بر أنموذج اللبيب نوشته و محمد بن احمد اهدل هم شرحى با عنوان فتحالكريم القريب نگاشته است.[۳]
آثار اهل سنت درباره خصائصالنبى
برخى از آثار مهم ديگر در اين باره كه عمدتا عالمان اهل سنّت نگاشتهاند، عبارتاند از:
- الدُّرُالثَّمين من خصائص النَّبى الأمين، اثر عبدالرحمان ابنجوزى (متوفى 597)
- نهايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمر بن حسن ابن دحية كلبى (متوفى 633)
- غايةالسّؤل فى خصائص الرسول عمر بن على ابن ملقِّن شافعى (متوفى 804)
- حُسنُالاِقتِصاص لِما يتعلّق بالاختصاص بدرالدين محمد ابن دمامينى (متوفى 828)
- الأنوار بِخَصائص النَّبى المُختار تأليف ابنحجر عسقلانى (متوفى 852)
- الخصائص النبوية، محمد بن محمد قاهرى شافعى (متوفى 874)
- اللفظ المكرم بخصائص النبى المحترم محمدبن محمد ابنخَيْضِرى (متوفى 894)
- المواهب اللدنية بالمِنَح المحمدية احمد بن محمد قسطلانى (متوفى 923)
- بداية السّؤل فى تفصيل الرسول و نيز اللفظ المكرم فى خصائص النبى هر دو اثر احمد ابنعبدالسلام شافعى (متوفى 931)
- شفاءالصدور فى أعلام نبوةالرسول و خصائصه تأليف ابنسَبُع سليمانبن داود[۴]
برخى از عالمان پيشين اهل سنّت از جمله محمد بن محمد شامى، عبدالواحدبن عبدالكريم زَملَكانى (متوفى 651)، تاجالدين سُبْكى و محمد بن يوسف اندلسى معروف به ابنمُسَدى (متوفى 663) و نيز شمارى از علماى متأخرتر، آثارى درباره خصائصالنبى تأليف كردهاند. همچنين كسانى چون يوسف بن موسى رندى (متوفى ح 767)، احمد بن قاسم بونى (متوفى 1139)، محمد بن موسى عُسَيلى (متوفى 1031)، يحيى بن موسى عَسّاسى (متوفى 842) و بدرالدين غَزّى عامرى، درباره خصائصالنبى آثارى منظوم پديد آوردهاند.[۵]
آثار شیعه درباره خصائصالنبى
آثار اختصاصى عالمان شيعى درباره خصائصالنبى معدود است، از جمله خصائصالنبى أحمد بن محمد بن دؤل قمى (متوفى 350) [۶] همچنين در منابع مربوط به سيره و تاريخ و كلام در قالب عناوينى چون شمائل، فضائل، مناقب، معجزات و دلايل نبوت پيامبر اكرم از برخى خصايص وى سخن به ميان آمده است مانند:
- دلائلالنبوّة ابونعيم اصفهانى (متوفى 430)
- دلائلالنبوّة أحمد بن حسين بيهقى (متوفى 458)
- الشّفا بتعريف حقوق المصطفى قاضى عياض (متوفى 544)
- مناقب آل ابىطالب ابن شهر آشوب (متوفى 580)
- الوفا بتعريف فضائل المصطفى سبط ابن جوزى (متوفى 597)
- تهذيبالأسماء واللّغات محيىالدين نووى (متوفى 676)
- البداية والنّهاية والفصول فى سيرةالرّسول هر دو اثر ابنكثير دمشقى (متوفى 774)
- بحارالأنوار مجلسى (ج16، ص299ـ401)
به علاوه در منابع حديثى و تفسير نيز به مناسبت بحث از آيات و احاديث مرتبط با خصائصالنبى به اين موضوع توجه شده است.
در منابع مربوط به خصايص نبوى به استناد آيات و احاديث، علاوه بر احكام شرعىِ ويژه پيامبر به برخى از ويژگيهاى ذاتى او، اعم از اوصاف خُلقى و مقام معنوى كه خداوند به او ارزانى كرده و نيز خصايص امت وى پرداخته شده است. برخى از مهمترين ويژگيهاى مزبور چنين است: سَرْور آدميان و اسوه جهانيان؛ برتر از همه در اخلاق و كردار و خاتم پيامبران [۷]؛ هدف غايى خلقت جهان و مقدم بر همه انبيا؛ تنها پيامبرى كه به معراج رفته و به سدرةالمنتهى راه يافته است؛ جهانى بودن نبوت و رسالت او [۸]؛ بشارت دادن همه پيامبران به آمدن او و عهد و ميثاق گرفتن ايشان از امتشان مبنى بر پيروى كردن از پيامبر پس از بعثت؛[۹] مصون بودن قرآن، معجزه جاودان او، از تحريف؛ رعب افكندن خداوند در دل دشمنان براى يارى رساندن به پيامبر؛ و سرور آدميان در قيامت.
پيامبر اكرم اولى كسى است كه وارد بهشت مىشود و به تعبير قرآن «مقام محمود» و «شفاعت» و «كوثر» را در اختيار دارد.[۱۰] در اين منابع، خصائصى نيز براى امت پيامبر اكرم ذكر شده است.[۱۱]
منابع جامع فقهى شيعه و اهل سنّت، غالباً در مبحث نكاح (باتوجه به اهميت خصايص نبوى در مورد نكاح) به اين موضوع از منظر فقهى نگريسته و به امتيازات و تكاليفِ شرعىِ ويژه آن حضرت در ابواب گوناگون فقهى پرداختهاند. مجموع اين احكام بنابر يك تقسيمبندى متداول، چهار بخش است: مباحات (اصطلاحاً تخفيفات)، واجبات، محرّمات (اين دو قسم را اصطلاحاً تغليظات مىنامند) و كرامات و فضائل كه شامل احكام خاصى است و براى رعايت حرمت و فضيلت پيامبر اكرم بر عهده مؤمنان تشريع شده است.[۱۲]
حكمت هايى براى تشريع اين قبيل احكام درباره پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم ذكر شده مانند دريافتن منزلت خاص و ويژگيهاى برتر او، بهره بردن بيشتر آن حضرت از ثواب و نيز رفعت درجات معنوى او همچنانكه براى بسيارى از اين احكام، حكمت هايى اختصاصى هم ذكر شده است. نكته مهم از ديدگاه فقها آن است كه ويژگى اسوه بودن پيامبر، ضرورت شناخت اين قبيل احكام را اقتضا دارد. زيرا ديگر مؤمنان در اين موارد خاص نبايد به آن حضرت تأسى كنند.[۱۳] به نظر فقها، در موارد ترديد ميان اختصاصى بودن يك حكم براى پيامبر و اشتراكى بودن آن براى همگان، اصل بر مشترك بودن حكم است.[۱۴]
بسيارى از مباحات اختصاصى پيامبر به موضوع نكاح مربوط است. از جمله اين موارد، جواز ازدواج آن حضرت به عقد دائم با بيش از چهار زن است. با وجود اتفاقنظر فقها درباره اصل حكم و نيز وقوع خارجى آن، درباره حكمت تشريع اين حكم، آراى گوناگونى مطرح شده است. از جمله وجود اطمينان به رعايت عدالت توسط پيامبر حتى در بيش از چهار همسر، جلب نظر قبايل عرب به اسلام، دستيابى مردم به احكام شرعى به ويژه در عرصه روابط خانوادگى و زناشويى، فراهم شدن زمينه شناخت اخلاق باطنى و شيوه معاشرت پيامبر براى مردم[۱۵] بسيارى از فقها با استناد به آيه 50 سوره احزاب و احاديث، ازدواج آن حضرت را با بيش از نُه زن كه در هنگام رحلت پيامبر در عقد او بودند،[۱۶] جايز شمردهاند.[۱۷]
ديگر حكم اختصاصى او، جواز عقد نكاح با لفظ هبه (به اين صورت كه زوجه خود را به آن حضرت ببخشد) بوده كه مهمترين مستند فقهى آن آيه 50 سوره احزاب است.[۱۸] البته درباره جايز بودن يا نبودن ازدواج بدون مهريه با زنى كه خود را به پيامبر بخشيده بوده است، اختلافنظر وجود دارد.[۱۹] همچنين به نظر مشهور ميان فقهاى اهل سنّت، ازدواج پيامبر اكرم بدون موافقت ولى و شهادت شهود به استناد ازدواج پيامبر اكرم با زينب بنت جَحش، جايز بوده است .[۲۰] جايز بودن عقد نكاح در حال احرام ديگر خصيصه نبوى است كه شمارى از فقهاى شيعه و اهل سنّت بدان قائلاند. مستند آنان حديثى منقول از ابنعباس است كه بر پايه آن پيامبر در زمان احرام با ميمونه ازدواج كرد.[۲۱]
برخى از فقها با استناد به آيه 51 سوره احزاب، رعايت حقّ قَسم را بر پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله واجب ندانستهاند.[۲۲] البته مخالفان اين نظر، مرادِ اين آيه را اختيار داشتن پيامبر درباره پذيرش يا ردّ ازدواج با زنانى دانستهاند كه خود را به حضرت مىبخشيدند.[۲۳] پيروان ديدگاه نخست نقل كردهاند كه پيامبر درباره شمارى از همسران خود از جمله عايشه، حفصه، امّسلمه و زينب همواره حق قسم را رعايت مىكرد و در مورد برخى ديگر مانند سوده، صفيه، جويريه، ميمونه و امّحبيبه گاهى آن را به تأخير مىانداخت.[۲۴]
شمارى از ديگر مباحات اختصاصى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه به باب نكاح مربوط نيست، عبارتاند از: گرفتن روزه وصال (يعنى آنكه روزه يك روز را بدون افطار به روزه روز بعد متصل كند يا اين كه روزه تا سحر ادامه يابد) به استناد حديثى از آن حضرت؛[۲۵] جنگ كردن به صورت محدود در منطقه حرم مكى هنگام فتح مكه بر پايه حديثى نبوى [۲۶] ورود به مكه بدون احرام و كاربرد مواد معطر در حال احرام بنابر نظر برخى از فقها به استناد سيره حضرت.[۲۷]
شمارى از احكام اختصاصى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در دايره محرمات قرار دارند، مانند حرمت ازدواج دائم با كنيزان و اهل كتاب [۲۸] حكم ديگر، حرمت تبديل يا افزايش تعداد همسران پس از نزول آيه 52 سوره احزاب است. پس از مخير شدن زنان رسول خدا به جدايى از آن حضرت يا تداوم رابطه زوجيت [۲۹]، همه آنان زندگى با پيامبر را انتخاب كردند. از اين رو، خداوند به عنوان پاداش آنان، ازدواج با زنى ديگر و نيز طلاق دادن همسر قبلى و گزينش همسرى جديد را براى پيامبر ممنوع كرد. البته به نظر بيشتر فقها، آيه 52 سوره احزاب با آيات 50 و 51 سوره احزاب منسوخ و محدوديتهاى مزبور از عهده پيامبر برداشته شد.[۳۰] برخى ديگر با مناقشه در نسخ آيه، آراى ديگرى مطرح كردهاند مانند بقاى حكم تحريم تا زمان رحلت پيامبر و متفاوت بودن دايره شمول حكم در آيه تحريم (سوره احزاب: 52) با آيه تحليل.(همان: 50)
به بيان ديگر مراد از آيه تحريم، منع ازدواج پيامبر با همه زنان ديگر بود و مراد از آيه تحليل تثبيت حلال بودن زنانى بود كه موضوعاً از آيه تحريم خارج بودند، مانند زنان آن حضرت هنگام نزول آيه، كنيزان آن حضرت و زنانى كه خود را به پيامبر مىبخشيدند.[۳۱]
از ديگر محرّمات اختصاصى براى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله، حرمت دريافت صدقه واجب بود. بيشتر فقها گرفتن صدقه مستحبى را هم حرام شمردهاند.[۳۲] از ديگر محرّمات مزبور، حرمت غَمز يعنى اشاره كردن با چشم در امور مباح («خائنة الاعين»، سوره مؤمن: 19)، مانند صدور فرمان با اشاره چشم بود. اين كار از آنرو كه نوعى مخفى كارى و مشابه خيانت است به استناد حديث منقول از آن حضرت، شايسته پيامبران نيست. البته بيشتر فقها اين كار را در جنگ با كفار در صورتى كه تاكتيكى جنگى به شمار رود، مباح دانستهاند.[۳۳]
در برخى از منابع فقهى، حرمت كتابت و خواندن شعر (سوره عنكبوت: 48؛ سوره يس: 69)، حرمت بركندن لباس يا ادوات جنگى پس از پوشيدن آن تا خاتمه جنگ (بر پايه حديثى منقول از پيامبر)، حرمت چشم دوختن به اموال مردم (سوره حجر: 88)، حرمت زيادهطلبى با اعطا كردن مال (سوره مدثر: 6)، در شمار خصايص نبوى ذكر شدهاند.[۳۴]
شمارى از خصايص نبوى كه در زمره واجبات قرار داشته، عبارت بودند از: مسواك زدن پيش از هر نماز، ادا كردن نماز وَتر، تهجد (شب زندهدارى همراه با خواندن نماز شب) و قربانى كردن در روز عيد قربان كه به استناد احاديث نبوى، بر آن حضرت واجب بود.[۳۵] به نظر برخى فقها، شب زندهدارى ابتدا به موجب آيه 2 سوره مزمل بر پيامبر اكرم واجب شد ولى اين حكم با نزول آيه 79 سوره اسراء نسخ شد و تهجد بر او مانند ديگران مستحب گرديد.[۳۶] در برخى منابع فقهى، وجوب نهى از منكر در صورت مشاهده و ساقط نشدن آن از روى ترس (سوره مائده: 67)، وجوب مشورت در امور (سوره آل عمران: 159) و وجوب اداى دين ميتِ مديون (به استناد حديثى نبوى) از جمله خصايص پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ذكر شدهاند.[۳۷]
از جمله مصاديق بخش چهارم از خصايصالنبى (كرامات)، احكام ويژهاى است كه بر عهده زنان پيامبر يا درباره آنان مقرر شده بود. به تصريح قرآن،[۳۸] اگر آنان تقوا را رعايت كردند، بر زنان عادى شرف و فضيلت داشتند. آنان مكلف بودند كه در برابر مردان با لحن فريبنده سخن نگويند بلكه سخن شايسته بر بان جارى كنند. پاداش و كيفر آنها نيز بر اساس آيات 30 و 31 سوره احزاب مضاعف است.
ديگر حكم خاص درباره زنان پيامبر، حرمت ازدواج (سوره احزاب: 53) آنان پس از پيامبر با ديگران بود زيرا آنان مادر مؤمنان (ازواجُه اُمَّهاتُهُم) خوانده شدهاند.(سوره احزاب: 6) حكم مهر ديگر، سخن گفتن مسلمانان با زنان پيامبر از پشت پرده و نيز حرمت نگاه كردن به آنان به استناد آيه 53 سوره احزاب بود.[۳۹]
شمارى ديگر از اين قبيل احكام (كرامات)، احكامى است كه براى حفظ حرمت پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و رعايت خضوع و ادب در برابر او، بر عهده مسلمانان قرار گرفته و مستند به آيات و احاديث است، مانند بالاتر نبردن صداى خود از صداى پيامبر [۴۰] تا خارج شدن پيامبر از خانه صبر كردن و سپس صحبت كردن با او، [۴۱] خارج نشدن از مجلس پيامبر پيش از اجازه گرفتن از او و سلام دادن به او هنگام اداى نماز [۴۲] به استناد آيات قرآن، آزار رساندن به پيامبر اكرم موجب لعن و عذاب الهى است.[۴۳] در آيه 6 سوره احزاب، اولويت پيامبر اكرم بر مؤمنان تأكيد شده است. فقها به استناد اين آيه به ولايت او بر ديگران و وجوب پيروى آنان از او حكم كردهاند. بر اين اساس، حفظ جان او بر جان همگان اولويت دارد و او مىتواند هر چيزى را كه در ملكيت ديگران است، حتى با وجود نياز مالك آن، حيازت كند.[۴۴]
منابع مقاله
- علاوه بر قرآن
- محمود بن عبداللّه آلوسى، روحالمعانى، بيروت: دار احياءالتراث العربى، [بىتا]
- ابن بابويه، كتاب الخصال، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1362ش
- ابن جوزى، زادالمسير فى علم التفسير، بيروت 1404/1984
- همو، نواسخالقرآن، بيروت: دارالكتب العلمية، [بىتا]
- ابن حِبّان، صحيح ابنحبّان بترتيب ابنبلبان، ج14، چاپ شعيب ارنؤوط، بيروت 1414/1993.
- ابن حجر عسقلانى، فتحالبارى: شرح صحيح البخارى، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بيروت [بىتا].
- ابن شهر آشوب، مناقب آلابىطالب، نجف 1956.
- ابن قدامه، المغنى، چاپ افست بيروت 1403/1983.
- ابن منظور.
- ابن نجيم، البحر الرائق شرح كنزالدقائق، بيروت 1418/1997.
- ابن هشام، السيرةالنبوية، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى و عبدالحفيظ شلبى، [بيروت]: دار ابنكثير، [بىتا].
- احمد بن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول 1402/1982.
- محمد بن احمد اهدل، الخصايص النبوية، المسماة فتحالكريم القريب: شرح انموذج اللبيب فى خصايص الحبيب، جده 1406.
- يوسف بن احمد بحرانى، الحدائق النّاضرة فى احكام العترةالطاهرة، قم 1363ـ1367ش.
- اسماعيل بغدادى، ايضاحالمكنون، ج2، در حاجىخليفه، ج4.
- همو، هديةالعارفين، ج1ـ2، در همان، ج5ـ6.
- منصور بن يونس بهوتى حنبلى، كشّافالقناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بيروت 1418/1997.
- احمد بن حسين بيهقى، السنن الكبرى، بيروت: دارالفكر، [بىتا].
- اسماعيل بن حماد جوهرى، الصحاح فى اللغة والعلوم، چاپ نديم مرعشلى و اسامة مرعشلى، بيروت 1974.
- حاجى خليفه.
- محمد بن محمد حَطّاب، مواهب الجليل لشرح مختصر خليل، چاپ زكريا عميرات، بيروت 1416/1995.
- خيرالدين زركلى، الاعلام، بيروت 1999.
- عبدالرحمانبن ابىبكر سيوطى، الخصائص الكبرى، بيروت 1405/1985.
- محمد بن ادريس شافعى، الاُمّ، بيروت 1403/1983.
- محمد بن احمد شمسالائمه سرخسى، كتاب المبسوط، بيروت 1406/1986، محمد شوكانى، نيل الاوطار من احاديث سيدالاخيار: شرح منتقى الاخبار، بيروت 1973.
- زينالدين بن على شهيدثانى، مسالك الافهام الى تنقيح شرائعالاسلام، قم 1413ـ1419.
- صادق بن محمد بن ابراهيم، خصائصالمصطفى صلى اللّه عليه و سلم بين الغلو والجفاء: عرض و نقد على ضوءالكتاب والسنة، رياض 2000.
- محمد صدر، ماوراءالفقه، قم 1427.
- محمد بن حسن طوسى، المبسوط فى فقه الامامية، ج4، چاپ محمدباقر بهبودى، تهران 1388.
- حسن بن يوسف علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، [بىجا]: منشورات المكتبة الرضوية لاحياء الآثار الجعفرية، [بىتا].
- همو، كتاب منتهى المطلب فى تحقيقالمذهب، چاپ سنگى تبريز [1316ـ1333]، چاپ افست [بىجا، بىتا].
- همو، مختلفالشيعة فى احكام الشريعة، قم 1412ـ1420.
- احمد بن محمد قسطلانى، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، چاپ صالح احمد شامى، بيروت 1412/1991.
- عمررضا كحّاله، معجم المؤلفين، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بيروت [بىتا].
- كلينى.
- مجلسى.
- جعفر بن حسن محقق حلّى، شرائعالاسلام فى مسائل الحلال والحرام، چاپ صادق شيرازى، تهران 1409.
- على بن حسين محقق كركى، جامعالمقاصد فى شرح القواعد، قم 1408ـ1415.
- محمد نجيب مطيعى، التكملة الثانية، المجموع: شرح المُهَذّب، در يحيى بن شرف نووى، المجموع: شرح المُهَذّب، ج13ـ20، بيروت: دارالفكر، [بىتا].
- معجمالنفائس الوسيط، اشراف احمد ابوحاقه، بيروت: دارالنفائس، 1428/2007.
- احمد بن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407.
- محمدحسن بن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائعالاسلام، ج29، چاپ محمود قوچانى، بيروت 1981.
- يحيى بن شرف نووى، روضةالطالبين و عمدةالمفتين، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت [بىتا].
- همو، صحيح مسلم بشرح النووى، بيروت 1407/1987.
پانویس
- ↑ جوهرى؛ ابنمنظور؛ معجمالنفائس الوسيط، ذيل «خصص».
- ↑ اهدل، ص15؛ صادق بن محمد بن ابراهيم، ص24.
- ↑ رجوع کنید به حاجىخليفه، ج1، ستون705ـ706؛ بغدادى، هديه، ج1، ستون620.
- ↑ حاجىخليفه، ج1، ستون 705ـ706، ج2، ستون 1192، 1560؛ بغدادى، ايضاح، ج2، ستون 691؛ همو، هديه، ج1، ستون140ـ141، 520ـ521، ج2، ستون 206.
- ↑ رجوع کنید به بغدادى، هديه، ج2، ستون128، 399؛ همو، ايضاح، ج2، ستون508؛ زركلى، ج1، ص199، ج4، ص176، ج7، ص119، 275، ج8، ص254؛ كحّاله، ج13، ص234.
- ↑ رجوع کنید به نجاشى، ص89ـ90.
- ↑ رجوع کنید به سوره احزاب: 40.
- ↑ رجوع کنید به سوره سبا: 28؛ سوره فرقان: 1؛ سوره اعراف: 158.
- ↑ رجوع کنید به سوره آل عمران: 81؛ سوره اعراف: 157؛ سوره صف: 6.
- ↑ رجوع کنید به سيوطى، ج1، ص7ـ16، ج2، ص314ـ331، 376ـ391؛ قسطلانى، ج2، ص642ـ651، 654ـ656؛ اهدل، ص20ـ24، 38، 50ـ52، 61، 123ـ133.
- ↑ رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص351ـ361، 358ـ376، 394ـ395؛ قسطلانى، ج2، ص642ـ735؛ اهدل، ص77ـ95، 133ـ138.
- ↑ رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج5، ص344ـ356؛ محقق كركى، ج12، ص53؛ بهوتى حنبلى، ج5، ص23.
- ↑ رجوع کنید به نووى، روضة الطالبين، ج5، ص362؛ سيوطى، ج2، ص396؛ بهوتى حنبلى، همانجا.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به نجفى، ج29، ص129.
- ↑ رجوع کنید به ابنحجر عسقلانى، ج9، ص99ـ100؛ سيوطى، ج2، ص426؛ نجفى، ج29، ص119؛ صدر، ج6، ص40؛ نيز رجوع کنید به تعداد زوجات.
- ↑ رجوع کنید به ابنهشام، قسم2، ص647؛ ابنبابويه، ج2، ص419.
- ↑ رجوع کنید به محقق كركى، ج12، ص58؛ صدر، ج6، ص40ـ41.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به محقق حلّى، قسم2، ص497؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص353؛ بحرانى، ج23، ص 98ـ99.
- ↑ براى نمونه رجوع کنید به علامه حلى، تذكرةالفقهاء، ج2، ص567؛ شهيدثانى، ج7، ص70ـ71.
- ↑ رجوع کنید به ابنقدامه، ج7، ص340؛ نووى، 1407، ج9، ص229ـ230؛ ابنحجره عسقلانى، ج9، ص110.
- ↑ رجوع کنید به ابن شهر آشوب، ج1، ص124؛ نووى، روضة الطالبين، ج5، ص354؛ بهوتى حنبلى، ج2، ص513ـ514؛ قس ابنقدامه، ج3، ص312.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، ج4، ص160؛ شهيدثانى، ج7، ص82ـ84؛ ابننجيم، ج3، ص383.
- ↑ رجوع کنید به شافعى، ج5، ص 151؛ طوسى، همانجا؛ محقق حلّى، قسم2، ص498؛ بارى تفاسير ديگر آيه رجوع کنید به مجلسى، ج22، ص182ـ183.
- ↑ ابنجوزى، زادالمسير، ذيل سوره احزاب: 51؛ مجلسى، ج22، ص182؛ نجفى، ج29، ص131.
- ↑ رجوع کنید به ابن حِبّان، ج14، ص324ـ325؛ علامه حلى، منتهىالمطلب، ج2، ص617؛ بهوتى حنبلى، ج2، ص396.
- ↑ رجوع کنید به كلينى، ج4، ص226؛ علامه حلّى، منتهىالمطلب، ج2، ص688؛ سيوطى، ج2، ص421ـ422؛ شوكانى، ج5، ص28ـ29.
- ↑ رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص421ـ423؛ محقق كركى، ج12، ص62؛ شهيدثانى، ج7، ص78؛ براى موارد ديگر، مثل ناقض طهارت نبودن خواب براى ايشان رجوع کنید به احمد بن حنبل، ج6، ص36؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص352ـ353؛ سيوطى، ج2، ص442؛ محقق كركى، ج12، ص66؛ شهيدثانى، ج7، ص79؛ شوكانى، ج1، ص267؛ اهدل، ص188؛ صدر، ج6، ص51.
- ↑ رجوع کنید به محقق حلّى، قسم 2، ص497؛ علامه حلّى، مختلف الشيعة، ج7، ص246ـ248؛ سيوطى، ج2، ص412ـ413؛ نجفى، ج29، ص125؛ قس بحرانى، ج23، ص101ـ102.
- ↑ رجوع کنید به سوره احزاب: 28، 29.
- ↑ رجوع کنید به شافعى، ج5، ص150ـ151؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص348؛ محقق حلّى، همانجا؛ محقق كركى، ج12، ص55.
- ↑ رجوع کنید به ابنجوزى، نواسخالقرآن، ص210ـ211؛ صدر، ج6، ص42ـ44.
- ↑ رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج30، ص275؛ محقق حلّى، همانجا؛ حَطّاب، ج5، ص9؛ قس آلوسى، ذيل سوره يوسف: 88 كه برخى اين حرمت را ويژگى تمام پيامبران دانستهاند.
- ↑ رجوع کنید به بيهقى، ج7، ص40؛ ابنحجر عسقلانى، ج5، ص261؛ محقق كركى، ج12، ص56ـ57؛ شهيدثانى، ج7، ص76.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، ج4، ص153؛ نووى، روضةالطالبين، ج5، ص348ـ350؛ سيوطى، ج2، ص408ـ411؛ محقق كركى، ج12، ص58.
- ↑ رجوع کنید به محقق حلّى، همانجا؛ سيوطى، ج2، ص396ـ397؛ شهيدثانى، ج7، ص74ـ75.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ ابنقدامه، ج1، ص770؛ مطيعى، ج16، ص142.
- ↑ رجوع کنید به نووى، روضةالطالبين، ج5، ص347؛ سيوطى، ج2، ص398ـ400؛ محقق كركى، ج12، ص54.
- ↑ رجوع کنید به سوره احزاب: 32.
- ↑ رجوع کنید به شهيدثانى، ج7، ص78ـ79؛ نيز رجوع کنید به حجاب.
- ↑ رجوع کنید به سوره حجرات: 2ـ3.
- ↑ رجوع کنید به سوره حجرات: 4ـ5.
- ↑ رجوع کنید به سيوطى، ج2، ص442ـ445؛ قسطلانى، ج2، ص679ـ680؛ صدر، ج6، ص52ـ54.
- ↑ رجوع کنید به سوره توبه: 61؛ سوره احزاب: 53، 57.
- ↑ رجوع کنید به طوسى، همانجا؛ علامه حلّى، تذكرةالفقهاء، ج2، ص567؛ حطّاب، ج5، ص6.
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، بتول حسينىسمنانى در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.