دار الندوه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} دار الندوه ...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | |||
− | |||
− | + | دارالندوه (به فتح نون و واو) واژهای است که لفظ ندوه آن برگرفته از ندی، نادی و منتدی به معنای مجلسی است که مردم در آن گرد می آیند.<ref>یاقوت بن عبدالله الحموی، شهاب الدین ابوعبدالله (م 626)؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995 م، ط الثانیة، 2/423.</ref> و در اصطلاح تاریخی به مکانی در [[مکه]] گفته میشود که [[قصی بن کلاب]] آن را به منظور مشورت مردم با وی بنا نهاد.<ref>ابن هشام (م 218)، زندگانی محمد صلی الله علیه و آله پیامبر اسلام؛ ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، 1375ش، چاپ پنجم، 1/83.</ref> | |
− | + | ==تأسیس دارالندوه== | |
− | در | + | در ابتدا مکه ناحیهای خشک و خالی از سکنه در سرزمین عربستان بود که [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام به دستور خداوند پس از بنای خانه کعبه؛ خانواده خویش، هاجر و اسماعیل علیه السلام را در آن اسکان داد.<ref>[[سوره بقره]]/ 127-125.</ref> با پیدا شدن چاه زمزم قبایلی از یمن به نامهای جَرهم و قطورا در [[مکه]] ساکن شدند.<ref>ابن هشام، پیشین، 1/73.</ref> |
− | + | در طول تاریخ، مکه به علت موقعیت ممتاز خود به علت وجود خانه کعبه همواره مورد توجه قبایل مختلف بود و هر کدام سعی در تسلط بر این منطقه داشتند، چنان چه قبایل بنوبکر و غبشان از طایفه خزاعه بر جرهمیان چیره شده و آنها را از این سرزمین به مناطق اطراف راندند.<ref>همان، 1/75.</ref> | |
− | قصی | + | قصی جد چهارم پیامبر صلی الله علیهخ و آله<ref>محمّد بن عبدالله بن [[عبدالمطلب]](شیبة) بن [[هاشم]](عمرو) بن [[عبدمناف]](مغیرة) بن قصی(زید) بن کلاب</ref> که از قبیله قریش بود.<ref>از دیدگاه عده ای افراد قریش به کسانی گفته می شود که فرزندان نضر بن کنانه باشند و به نظر برخی دیگر به فرزندان فهر بن مالک گفته می شود. ابن هشام، پیشین، 1/64.</ref> با دختر آخرین حاکم قبیله خزاعه که فرمانروایی قبایل مکه را بر عهده داشت [[ازدواج]] نمود. با [[مرگ]] حاکم قبیله خزاعه، وی با توجه به شایستگیهای که داشت و نیز برتری نسب که به [[حضرت اسماعیل]] علیه السلام میرسید طی کشمکشهایی چند، فرمانروایی مکه و تصدی امور کعبه را به دست گرفت.<ref>همان، 1/77 و 78 و 82.</ref> |
− | + | قصی اقدامات مختلفی انجام داد، از جمله این اقدامات که وی را به «مجمع» مشهور ساخت، گردآوری قبایل پراکنده قریش در مکه بود. قصی با توجه به مراجعات زیادی که به وی به عنوان رئیس قبیله میشد خانهای مختص به مشورتهای مردمی، مشهور به "دارالندوه" که درب آن به سمت [[مسجدالحرام]] بازمیگردید در سمت غربی کعبه<ref>ابن کثیر الدمشقی، أبوالفداء اسماعیل بن عمر (م 774)؛ البدایة والنهایة، بیروت، دارالفکر، 1407/ 1986، 1/191.</ref> بنا نهاد.<ref>ابن هشام، پیشین، 1/ 82 و 83.</ref> | |
− | کارکردهایی که این مکان در طول دورههای مختلف تاریخی ایفا نموده متغیر میباشد. در زمان | + | ==کارکردهای دارالندوه== |
− | بنابر وصیت قصی ریاست دارالندوه به عبدالدار واگذار گردید.<ref> | + | |
+ | کارکردهایی که این مکان در طول دورههای مختلف تاریخی ایفا نموده متغیر میباشد. در زمان قصی وی ریاست این خانه را به عهده داشته و قریش برای مشورت در امور مهم خود از جمله ازدواج، تصمیم گیریهای مختلف از جمله جنگ، آماده نمودن پرچم جنگها، ختنه پسران، حرکت و سپس بازگشت کاروانهای تجاری در این مکان و حتی پوشیدن و یا بریدن جامه عروسی دختران در این مکان صورت میگرفت. نظر قصی برای قریش چنان مهم بود که حتی پس از وفات وی اجرای آن را برای خود لازم میدانستند.<ref>ابن سعد، محمد (م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، 1/58.</ref> | ||
+ | |||
+ | بنابر وصیت قصی ریاست دارالندوه به عبدالدار واگذار گردید.<ref>ابن هشام، پیشین، 1/85 و 86.</ref> تا زمان معاویه این سمت همچنان باقی بود. از جمله تصمیمات مشهوری که در این مکان گرفته شد، پیمان "حلف الفضول" برای یاری رساندن به مظلومان در زمان جاهلیت بود.<ref>أ مسعودی، علی بن الحسین (م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374ش، چاپ پنجم، 1/626.</ref> که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در آن حضور داشتند و تصمیم سران طایفههای مختلف قریش درباره قتل پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد که منجر به هجرت ایشان به یثرب گردید.<ref>ابن هشام، پیشین، 1/313.</ref> پس از [[فتح مکه]] نیز ظاهراً با توجه به سیستم حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله در [[مدینه]] و اهمیت مسجد به عنوان مرکز تصمیم گیریها، این مکان دیگر کارایی گذشته خود را از دست داد اما در گزارشها آمده که به هنگام ورود رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال هفتم هجری، مردم و سران قریش برای تماشای ایشان در روبروی دارالندوه صف کشیده بودند.<ref>همان، 2/145 و 246.</ref> | ||
درباره سرنوشت دارالندوه در زمان حکومت معاویه چند گزارش تاریخی به صورتهای گوناگون آمده است: | درباره سرنوشت دارالندوه در زمان حکومت معاویه چند گزارش تاریخی به صورتهای گوناگون آمده است: | ||
− | 1- خرید آن توسط معاویه از عکرمة بن عامر<ref> | + | 1- خرید آن توسط معاویه از عکرمة بن عامر<ref>(عكرمة بن عامر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار بن قصي). ابن منيع الهاشمي البصري، محمد بن سعد (م 230)؛ الطبقات الكبرى، تحقيق محمد بن صامل السلمى، الطائف، مكتبة الصديق، 1414/1993، 1/65 |
− | و حبيب البغدادي، محمد (م 245)؛ المنمق فى اخبار قريش، تحقيق خورشيد احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، 1405/1985، ص 35.</ref> و در بعضی گزارشها حکیم بن حزام<ref> | + | و حبيب البغدادي، محمد (م 245)؛ المنمق فى اخبار قريش، تحقيق خورشيد احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، 1405/1985، ص 35.</ref> و در بعضی گزارشها حکیم بن حزام<ref>حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبدالعزّی بن قصیّ القرشی الأسدی برادرزاده خدیجه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد. عبدالبر، أبو عمر یوسف (م 463)؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412/1992، 1/361.</ref> و دارالاماره قرار دادن آن. |
− | 2- خرید آن از عکرمه توسط حکیم بن مزاحم در زمان جاهلیت و فروختن آن به معاویه. <ref> | + | |
− | 3- حکیم آن را به معاویه فروخت و عکرمه نیز آن را از معاویه خرید.<ref> | + | 2- خرید آن از عکرمه توسط حکیم بن مزاحم در زمان جاهلیت و فروختن آن به معاویه.<ref>ابن حزم (م 456)، جمهرة أنساب العرب؛ تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1403/1983، صص 122 و 126</ref> |
+ | |||
+ | 3- حکیم آن را به معاویه فروخت و عکرمه نیز آن را از معاویه خرید.<ref>یاقوت بن عبدالله الحموی، شهاب الدین ابوعبدالله؛ پیشین.</ref> | ||
− | اما به هر حال | + | اما به هر حال آنچه مشخص است دارالندوه پس از بنی امیه به دست خلفای بنی عباس رسید<ref>ابن منیع الهاشمی البصری، محمد بن سعد؛ پیشین.</ref> و به مرور زمان دارالندوه به منظور وسعت بخشیدن به مسجدالحرام تخریب گردید. در ابتدا عبدالملک مروان و پسرش بخشی از آن را به مسجد اضافه کردند و در زمان خلفای عباسی این کار ادامه یافت. گزارشهای تاریخی، از دوران منصور<ref>احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی (م بعد 292)؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، چاپ ششم، 2/ 359.</ref> معتضد<ref>الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد (م 748)؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413/1993، ط الثانیة، 21/7.</ref> و موفق عباسی نام میبرند که احتمالاً در هر کدام از این دوران بخشی از کار و یا تعمیراتی صورت پذیرفته است. اما به هر حال سرانجام دارالندوه به طور کامل ضمیمه مسجدالحرام گردید. |
− | در یکی از این نقل های تاریخی آمده است که با امتناع مردم از فروختن خانههایشان برای وسعت بخشیدن به مسجدالحرام، منصور عباسی با امام صادق | + | در یکی از این نقل های تاریخی آمده است که با امتناع مردم از فروختن خانههایشان برای وسعت بخشیدن به مسجدالحرام، منصور عباسی با [[امام صادق]] علیه السلام مشورت نمود. ایشان فرمودند: «از مردم بپرس: آیا آنان بر خانه (کعبه) وارد شدهاند یا خانه بر آنان؟ مردم نیز در پاسخ گفتند: ما بر خانه کعبه وارد شدهایم.» و بدین ترتیب خانهها تخریب و تمام دارالندوه جزئی از مسجدالحرام گردید.<ref>احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی، پیشین.</ref> |
− | «از مردم بپرس:آیا آنان بر خانه (کعبه) وارد شدهاند یا خانه بر آنان؟ مردم نیز در پاسخ گفتند:ما بر خانه کعبه وارد | ||
− | و بدین ترتیب خانهها تخریب و تمام دارالندوه جزئی از مسجدالحرام گردید.<ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | ==منابع== |
− | [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33442#_ftn24 دارالندوه، منيره شريعت جو، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392. | + | * [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33442#_ftn24 دارالندوه، منيره شريعت جو، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392. |
[[رده:تاریخ صدر اسلام]] | [[رده:تاریخ صدر اسلام]] |
نسخهٔ ۶ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۲
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
دارالندوه (به فتح نون و واو) واژهای است که لفظ ندوه آن برگرفته از ندی، نادی و منتدی به معنای مجلسی است که مردم در آن گرد می آیند.[۱] و در اصطلاح تاریخی به مکانی در مکه گفته میشود که قصی بن کلاب آن را به منظور مشورت مردم با وی بنا نهاد.[۲]
تأسیس دارالندوه
در ابتدا مکه ناحیهای خشک و خالی از سکنه در سرزمین عربستان بود که حضرت ابراهیم علیه السلام به دستور خداوند پس از بنای خانه کعبه؛ خانواده خویش، هاجر و اسماعیل علیه السلام را در آن اسکان داد.[۳] با پیدا شدن چاه زمزم قبایلی از یمن به نامهای جَرهم و قطورا در مکه ساکن شدند.[۴]
در طول تاریخ، مکه به علت موقعیت ممتاز خود به علت وجود خانه کعبه همواره مورد توجه قبایل مختلف بود و هر کدام سعی در تسلط بر این منطقه داشتند، چنان چه قبایل بنوبکر و غبشان از طایفه خزاعه بر جرهمیان چیره شده و آنها را از این سرزمین به مناطق اطراف راندند.[۵]
قصی جد چهارم پیامبر صلی الله علیهخ و آله[۶] که از قبیله قریش بود.[۷] با دختر آخرین حاکم قبیله خزاعه که فرمانروایی قبایل مکه را بر عهده داشت ازدواج نمود. با مرگ حاکم قبیله خزاعه، وی با توجه به شایستگیهای که داشت و نیز برتری نسب که به حضرت اسماعیل علیه السلام میرسید طی کشمکشهایی چند، فرمانروایی مکه و تصدی امور کعبه را به دست گرفت.[۸]
قصی اقدامات مختلفی انجام داد، از جمله این اقدامات که وی را به «مجمع» مشهور ساخت، گردآوری قبایل پراکنده قریش در مکه بود. قصی با توجه به مراجعات زیادی که به وی به عنوان رئیس قبیله میشد خانهای مختص به مشورتهای مردمی، مشهور به "دارالندوه" که درب آن به سمت مسجدالحرام بازمیگردید در سمت غربی کعبه[۹] بنا نهاد.[۱۰]
کارکردهای دارالندوه
کارکردهایی که این مکان در طول دورههای مختلف تاریخی ایفا نموده متغیر میباشد. در زمان قصی وی ریاست این خانه را به عهده داشته و قریش برای مشورت در امور مهم خود از جمله ازدواج، تصمیم گیریهای مختلف از جمله جنگ، آماده نمودن پرچم جنگها، ختنه پسران، حرکت و سپس بازگشت کاروانهای تجاری در این مکان و حتی پوشیدن و یا بریدن جامه عروسی دختران در این مکان صورت میگرفت. نظر قصی برای قریش چنان مهم بود که حتی پس از وفات وی اجرای آن را برای خود لازم میدانستند.[۱۱]
بنابر وصیت قصی ریاست دارالندوه به عبدالدار واگذار گردید.[۱۲] تا زمان معاویه این سمت همچنان باقی بود. از جمله تصمیمات مشهوری که در این مکان گرفته شد، پیمان "حلف الفضول" برای یاری رساندن به مظلومان در زمان جاهلیت بود.[۱۳] که پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در آن حضور داشتند و تصمیم سران طایفههای مختلف قریش درباره قتل پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد که منجر به هجرت ایشان به یثرب گردید.[۱۴] پس از فتح مکه نیز ظاهراً با توجه به سیستم حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه و اهمیت مسجد به عنوان مرکز تصمیم گیریها، این مکان دیگر کارایی گذشته خود را از دست داد اما در گزارشها آمده که به هنگام ورود رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال هفتم هجری، مردم و سران قریش برای تماشای ایشان در روبروی دارالندوه صف کشیده بودند.[۱۵]
درباره سرنوشت دارالندوه در زمان حکومت معاویه چند گزارش تاریخی به صورتهای گوناگون آمده است:
1- خرید آن توسط معاویه از عکرمة بن عامر[۱۶] و در بعضی گزارشها حکیم بن حزام[۱۷] و دارالاماره قرار دادن آن.
2- خرید آن از عکرمه توسط حکیم بن مزاحم در زمان جاهلیت و فروختن آن به معاویه.[۱۸]
3- حکیم آن را به معاویه فروخت و عکرمه نیز آن را از معاویه خرید.[۱۹]
اما به هر حال آنچه مشخص است دارالندوه پس از بنی امیه به دست خلفای بنی عباس رسید[۲۰] و به مرور زمان دارالندوه به منظور وسعت بخشیدن به مسجدالحرام تخریب گردید. در ابتدا عبدالملک مروان و پسرش بخشی از آن را به مسجد اضافه کردند و در زمان خلفای عباسی این کار ادامه یافت. گزارشهای تاریخی، از دوران منصور[۲۱] معتضد[۲۲] و موفق عباسی نام میبرند که احتمالاً در هر کدام از این دوران بخشی از کار و یا تعمیراتی صورت پذیرفته است. اما به هر حال سرانجام دارالندوه به طور کامل ضمیمه مسجدالحرام گردید.
در یکی از این نقل های تاریخی آمده است که با امتناع مردم از فروختن خانههایشان برای وسعت بخشیدن به مسجدالحرام، منصور عباسی با امام صادق علیه السلام مشورت نمود. ایشان فرمودند: «از مردم بپرس: آیا آنان بر خانه (کعبه) وارد شدهاند یا خانه بر آنان؟ مردم نیز در پاسخ گفتند: ما بر خانه کعبه وارد شدهایم.» و بدین ترتیب خانهها تخریب و تمام دارالندوه جزئی از مسجدالحرام گردید.[۲۳]
پانویس
- ↑ یاقوت بن عبدالله الحموی، شهاب الدین ابوعبدالله (م 626)؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995 م، ط الثانیة، 2/423.
- ↑ ابن هشام (م 218)، زندگانی محمد صلی الله علیه و آله پیامبر اسلام؛ ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، 1375ش، چاپ پنجم، 1/83.
- ↑ سوره بقره/ 127-125.
- ↑ ابن هشام، پیشین، 1/73.
- ↑ همان، 1/75.
- ↑ محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب(شیبة) بن هاشم(عمرو) بن عبدمناف(مغیرة) بن قصی(زید) بن کلاب
- ↑ از دیدگاه عده ای افراد قریش به کسانی گفته می شود که فرزندان نضر بن کنانه باشند و به نظر برخی دیگر به فرزندان فهر بن مالک گفته می شود. ابن هشام، پیشین، 1/64.
- ↑ همان، 1/77 و 78 و 82.
- ↑ ابن کثیر الدمشقی، أبوالفداء اسماعیل بن عمر (م 774)؛ البدایة والنهایة، بیروت، دارالفکر، 1407/ 1986، 1/191.
- ↑ ابن هشام، پیشین، 1/ 82 و 83.
- ↑ ابن سعد، محمد (م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، 1/58.
- ↑ ابن هشام، پیشین، 1/85 و 86.
- ↑ أ مسعودی، علی بن الحسین (م 346)؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374ش، چاپ پنجم، 1/626.
- ↑ ابن هشام، پیشین، 1/313.
- ↑ همان، 2/145 و 246.
- ↑ (عكرمة بن عامر بن هاشم بن عبدمناف بن عبدالدار بن قصي). ابن منيع الهاشمي البصري، محمد بن سعد (م 230)؛ الطبقات الكبرى، تحقيق محمد بن صامل السلمى، الطائف، مكتبة الصديق، 1414/1993، 1/65 و حبيب البغدادي، محمد (م 245)؛ المنمق فى اخبار قريش، تحقيق خورشيد احمد فاروق، بيروت، عالم الكتب، 1405/1985، ص 35.
- ↑ حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبدالعزّی بن قصیّ القرشی الأسدی برادرزاده خدیجه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد. عبدالبر، أبو عمر یوسف (م 463)؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412/1992، 1/361.
- ↑ ابن حزم (م 456)، جمهرة أنساب العرب؛ تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1403/1983، صص 122 و 126
- ↑ یاقوت بن عبدالله الحموی، شهاب الدین ابوعبدالله؛ پیشین.
- ↑ ابن منیع الهاشمی البصری، محمد بن سعد؛ پیشین.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی (م بعد 292)؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، چاپ ششم، 2/ 359.
- ↑ الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد (م 748)؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413/1993، ط الثانیة، 21/7.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی، پیشین.
منابع
- دارالندوه، منيره شريعت جو، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 12 مرداد 1392.