تأویل قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
  
'''منبع:''' قران در اسلام
+
لفظ «تاویل قرآن» در [[قرآن مجید]] در سه آیه آمده است:
  
'''نویسنده:'''علامه طباطبائی
+
# آیه محکم و متشابه که سابقاً نقل شد: {{متن قرآن|«فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ»}}. <ref>[[سوره آل عمران]]، آیه 7.</ref>
----
+
# آیه کریمه: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ × هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ»}}.<ref>[[سوره اعراف]]، آیه 52-53.</ref> سوگند می خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می آورند، اینان نگران نیستند مگر تاویل آن را روزی که تاویلش می آید (روز قیامت) کسانی که بیشتر آن را فراموش کرده بودند. می گویند - اعتراف می کنند - که فرستادگان خدای - در دنیا - بسوی ما بحق آمده بوده اند.
 +
# آیه کریمه: {{متن قرآن|«وَمَا كَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى... × بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ»}}؛<ref>[[سوره یونس]]، آیه 37-39.</ref> این قرآن افترا نبود... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تاویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از اینان بودند، تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود.
  
لفظ «تاویل قرآن » در قرآن مجید در سه آیه آمده است:
+
و به هر حال «تاویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تاویل» آن چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد و مراد از تنزیل در مقابل تاویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه می باشد.
  
1- آیه محکم و متشابه که سابقا نقل شد «فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تاویله و ما یعلم تاویله الا الله » (1) ترجمه آیه گذشت) .
+
یا- معنی تاویل پیش مفسرین و علماء در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می باشد دو قول است:
  
2- آیه کریمه: «و لقد جئناهم بکتاب فصلناه علی علم هدی و رحمة لقوم یؤمنون هل ینظرون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت رسول ربنا بالحق » (2) سوگند میخورم برای ایشان کتابی آوردیم که آنرا روی علم تفصیل دادیم در حالیکه هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان میآورند، اینان نگران نیستند مگر تاویل آنرا روزی که تاویلش میآید (روز قیامت) کسانیکه بیشتر آنرا فراموش کرده بودند میگویند-اعتراف میکنند-که فرستادگان خدای-در دنیا-بسوی ما بحق آمده بوده اند) .
+
1- قول قدماء که تاویل را با تفسیر - محصل معنی کلام - مرادف می گرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل دارند لکن به مقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» تاویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی داند.
  
3- آیه کریمه: «و ما کان هذا القرآن ان یفتری-تا آنجا که میفرماید-بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتیهم تاویله کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظالمین » (3) ترجمه:این قرآن افترا نبود-تا آنجا که میفرماید-بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که بعلمش احاطه نداشتند در حالیکه هنوز تاویل آن برای آنان نیامده-برای ایشان مشهود نشده-بهمین نحو کسانیکه پیش از اینان بودند تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود) .
+
و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابهه قرآن همانند حروف مقطعه اوایل سور می باشد زیرا در [[قرآن مجید]] آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد. ولی ما در فصل های گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم.
  
و بهر حال «تاویل » از کلمه «اول » بمعنی رجوع است و مراد از «تاویل » آن چیزی است که آیه بسوی آن برمیگردد و مراد از تنزیل در مقابل تاویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه میباشد.
+
و به هر حال نظر به این که [[قرآن مجید]] علم به تاویل برخی از آیات را غیر از خدا سلب می کند و در [[قرآن مجید]] آیه ای که تاویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمی شود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده متروک شد.
یا- معنی تاویل پیش مفسرین و علماء
 
  
در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال میباشد دو قول است:
+
2- قول متاخرین که «تاویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند.
  
1- قول قدماء که تاویل را با تفسیر-محصل معنی کلام-مرادف میگرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل دارند لکن بمقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله » تاویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمیداند.
+
این مذهب به اندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تاویل» در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تاویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش و حمل آن برخلاف ظاهر به واسطه دلیل بنام تاویل روشی دائر گردیده با این که خود این روش خالی از تناقض نیست.<ref>زیرا بیان معنی تاویل با اعتراف باین که جز خدا کسی معنی تاویل را نداند مناقض است ولی اینان به عنوان احتمال ذکر می کنند.</ref>
  
و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابهه قرآن همانند حروف مقطعه اوایل سور میباشد زیرا در قرآن مجید آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد.ولی ما در فصلهای گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم.
+
این قول نیز با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و به آیات قرآنی منطبق نمیشود، زیرا:
  
و بهر حال نظر باینکه قرآن مجید علم بتاویل برخی از آیات را غیر ازخدا سلب میکند و در قرآن مجید آیه ای که تاویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمیشود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده متروک شد.
+
اولا- آیه [[سوره اعراف]] {{متن قرآن|«هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ»}} و آیه [[سوره یونس]] {{متن قرآن|«بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ»}} که در فصل گذشته نقل شدند ظاهرند در این که همه قرآن تاویل دارد نه تنها آیات متشابهه چنان که بنای این قول برآنست.
  
2- قول متاخرین که «تاویل » معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را بخدا نسبت میدهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم میدهند.
+
و ثانیا- لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمیشود شمرد تا چه رسد به کلامی که با بلاغت خود به جهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق می نماید.
  
این مذهب باندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تاویل » در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تاویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش، و حمل آن بر خلاف ظاهر بواسطه دلیل بنام تاویل روشی دائر گردیده با اینکه خود این روش خالی از تناقض نیست. (4)
+
و ثالثا- بنابراین قول حجت قرآن تمام نمی شود زیرا به موجب احتجاج آیه کریمه {{متن قرآن|«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثير»}} یکی از دلائل این که [[قرآن]] کلام بشر نیست. این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که به حسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع می شود.
  
این قول نیز با اینکه شهرت بسزائی دارد درست نیست و بآیات قرآنی منطبق نمیشود زیرا:
+
و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست، ندارد.
  
اولا-آیه سوره اعراف «هل ینظرون الا تاویله » و آیه سوره یونس «بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله » که در فصل گذشته نقل شدند ظاهرند در اینکه همه قرآن تاویل دارد نه تنها آیات متشابهه چنانکه بنای این قول بر آنست.
+
و همچنین اگر رفع اختلاف را به این نحو کنیم که هر آیه ای را که مضمون آن مخالف و مناقض محکمات و مسلمات قرآن است از ظاهر آن منصرف کرده (به اصطلاح این قول) با تاویل به معنی خلاف ظاهر حمل کنیم. زیرا به واسطه این نوع تاویل هر گونه تناقضی را حتی از کلام بشر نیز میشود، رفع نمود.
  
و ثانیا-لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشدکلام بلیغ نمیشود شمرد تا چه رسد بکلامی که با بلاغت خود بجهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق مینماید.
+
و رابعا- اصلا دلیلی بر این که مراد از تاویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است، وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تاویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده مثلاً در سه جا از قصه [[حضرت یوسف]] علیه السلام تعبیر خواب «تاویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده می شود چنان که <ref>خواب [[حضرت یوسف]] علیه السلام در آیه سوم [[سوره یوسف]] ذکر شده (وقتی که یوسف به پدر خود گفت: ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم در حالی که برای من [[سجده]] می کردند) و تاویل خواب در آیه صدم سوره از زبان یوسف علیه السلام نقل شده است. (یوسف پدر و مادر خود را - پس از آن که بعد از سالها مفارقت در [[مصر]] به دیدارش رسیدند - بالای تخت برد و پدر و مادر و برادران برابر او به خاک افتادند و گفت: ای پدر اینست تاویل خواب من). و خواب ملک مصر در آیه چهل و سوم سوره ذکر شده است (ملک گفت: من در خواب می بینم هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و سنبل های دیگر خشک) و تاویل آن در آیه 47 و 49 از زبان یوسف علیه السلام نقل شده (یوسف گفت: هفت سال با کوشش تمام می کارید و هر چه درویدید در سنبلش نگهدارید مگر کمی از خوراکی تان را، پس از آن هفت سال سخت می آید که ذخیره پیشین شما را می خورند مگر کمی از آنچه نگه می دارید پس از آن سالی می آید که در آن باران برای مردم می آید) و خواب مصاحبان زندان یوسف هم در آیه سی و ششم سوره ذکر شده (با یوسف دو جوان - یا دو غلام شاه - داخل زندان شدند یکی - به یوسف - گفت: من در خواب دیدم که انگور می فشرم و دیگری گفت: من در خواب دیدم که بسر خود نانی گذاشته ام که پرندگان از آن می خوردند). و تاویل خوابشان از زبان یوسف علیه السلام در آیه چهل و یکم سوره ذکر شده (ای دو رفیق زندان یکی از شما ساقی ملک می شود و دیگری صلب شود و پرندگان از سرش می خورند).</ref> یوسف علیه السلام به خاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف علیه السلام ساقی گری ملک و صلب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.
  
و ثالثا-بنابراین قول حجت قرآن تمام نمیشود زیرا بموجب احتجاج آیه کریمه «افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» یکی از دلائل اینکه قرآن کلام بشر نیست این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که بحسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع میشود.
+
و همچنین در قصه <ref>آیه 71-82، [[سوره کهف]].</ref> موسی و خضر از سوره کهف پس از آن که خضر کشتی را سوراخ می کند و پس از آن پسری را می کشد و پس از آن دیوار کجی را راست می کند و در هر مرحله موسی علیه السلام اعتراض می نماید. خضر به مقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که به امر خدا انجام داده بود، بیان می کند و آن را تاویل می نامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که به صورت کار ظهور کرده و به منزله روح کار است، تاویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.
  
و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف باین نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، اینگونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر اینکه قرآن کلام بشر نیست ندارد.
+
و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل می فرماید: {{متن قرآن|«وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً»}}؛<ref>[[سوره اسراء]]، آیه 35.</ref> وقتی که کیل می کنید، کیل را ایفاء کنید - مکیال را درست پر کنید - و با ترازوی درست وزن نمائید. این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد) روشن است که مراد از تاویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی به وجود می آید و «تاویل» به این معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان می شود.
  
و همچنین اگر رفع اختلاف را باین نحو کنیم که هر آیه ای را که مضمون آن مخالف و مناقض محکمات و مسلمات قرآن است از ظاهر آن منصرف کرده (باصطلاح این قول) با تاویل بمعنی خلاف ظاهر حمل کنیم.زیرا بواسطه این نوع تاویل هر گونه تناقضی را حتی از کلام بشر نیز میشود رفع نمود.
+
و همچنین در جای دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً»}}.<ref>[[سوره نساء]]، آیه 59.</ref> پس اگر در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول برگردانید... این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد. پیدا است که مراد از «تاویل» رد منازعه به خدا و رسول همان پابرجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه می باشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.
  
و رابعا-اصلا دلیلی بر اینکه مراد از تاویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تاویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده مثلا در سه جا از قصه یوسف (ع) تعبیر خواب «تاویل » نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده میشود چنانکه (5) یوسف (ع) بخاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را میخورند و هفت سنبل سبز و فت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف (ع) ساقی گری ملک و صلب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.
+
و همچنین موارد دیگری که لفظ تاویل در [[قرآن]] مجید ذکر شده و جمعاً با آنچه ذشت شانزده مورد می باشد، در هیچکدام از آنها نمی شود تاویل را به معنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که (چنان که در فصل آینده روشن خواهد شد) به لفظ تاویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با این حال موجبی برای این که لفظ تاویل را در آیه نامبرده به معنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.
  
و همچنین در قصه (6) موسی و خضر از سوره کهف پس از آنکه خضرکشتی را سوراخ میکند و پس از آن پسری را میکشد و پس از آن دیوار کجی را راست میکند و در هر مرحله موسی (ع) اعتراض مینماید خضر بمقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که بامر خدا انجام داده بود بیان میکند و آنرا تاویل مینامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که بصورت کار ظهور کرده و بمنزله روح کار است، تاویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.
+
==معنی تاویل در عرف قرآن چیست؟==
  
و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل میفرماید: «و اوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تاویلا» (7) ترجمه:وقتیکه کیل میکنید کیل را ایفاء کنید-مکیال را درست پر کنید-و با ترازوی درست وزن نمائید این خوب است و از جهت تاویل بهتر میباشد) روشن است که مراد از تاویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی بوجود میآید و «تاویل » باین معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان میشود.
+
آنچه از آیاتی که لفظ تاویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصل های گذشته نقل نمودیم، بدست می آید، اینست که تاویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خواب هائی که در [[سوره یوسف]] نقل و تاویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می دهد به تاویل خواب دلالت لفظی - اگر چه خلاف ظاهر هم باشد - ندارد.
  
و همچنین در جای دیگر میفرماید: «فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول... ذلک خیر و احسن تاویلا» (8) ترجمه:پس اگر در چیزی نزاع داشتید آنرا بخدا و رسول برگردانید...این خوب است و از جهت تاویل بهتر میباشد) پیدا است که مراد از «تاویل » رد منازعه بخدا و رسول همان پا بر جا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه میباشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.
+
و همچنین در قصه های موسی و خضر لفظ قصه ها به تاویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه {{متن قرآن|«وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقيم»}} این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تاویل امر است ندارد.
  
و همچنین موارد دیگری که لفظ تاویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعا با آنچه ذشت شانزده مورد میباشد، در هیچکدام از آنها نمیشود تاویل را بمعنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که (چنانکه در فصل آینده روشن خواهد شد) بلفظ تاویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با اینحال موجبی برای اینکه لفظ تاویل را در آیه نامبرده بمعنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.
+
و همچنین در آیه {{متن قرآن|«فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‌ شَيْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول»}} دلالت لفظی بر تاویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار می باشد.
  
یب- معنی تاویل در عرف قرآن چیست؟
+
بلکه در مورد خواب ها تاویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تاویلی که خضر اظهار می کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می گیرد و خودکار به نحوی به تاویل خود متضمن است و در آیه ای که به درستی کیل و وزن امر می کند، تاویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه به آن دارد و به نحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
  
آنچه از آیاتی که لفظ تاویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصلهای گذشته نقل نمودیم بدست میآید، اینست که تاویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خوابهائی که در سوره یوسف نقل و تاویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح میدهد بتاویل خواب دلالت لفظی-اگر چه خلاف ظاهر هم باشد-ندارد.
+
بنابراین تاویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست چنان که صاحب تاویل زنده تاویل است و ظهور تاویل با صاحب تاویل است.
  
و همچنین در قصه های موسی و خضر لفظ قصه ها بتاویلی که خضر برای موسی کرده دلالت ندارد و همچنین در آیه «و اوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم » این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تاویل امر است ندارد.
+
این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر می باشند.
  
و همچنین در آیه «فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول » دلالت لفظی بر تاویل خود که وحدت اسلامی است ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار میباشد.
+
این حقائق و معنویات به حسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد تنها کاری که از ساخت غیب شده اینست که با این الفاظ به جهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز این که با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق به طور کامل روشن و هویدا می شود چنان که دو آیه [[سوره اعراف]] و آیه [[سوره یونس]] بدین معنی دلالت داشتند.
  
بلکه در مورد خوابها تاویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تاویلی که خضر اظهار میکند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه میگیرد و خود کار بنحوی بتاویل خود متضمن است و در آیه ای که بدرستی کیل و وزن امر میکند تاویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه بآن دارد و بنحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.
+
خدای متعال برای اشاره به این معنی می فرماید: {{متن قرآن|«والکتاب المبین انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم»}}.<ref>[[سوره زخرف]]، آیه 4.</ref>
  
بنابراین تاویل هر چیزی حقیقتی است که آنچیز از آن سرچشمه میگیرد و آنچیز بنحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست چنانکه صاحب تاویل زنده تاویل است و ظهور تاویل با صاحب تاویل است.
+
سوگند به کتاب مبین ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و به درستی آن در حالی که پیش ما در ام الکتاب است ، بلند است. (دست فهم عادی به او نمی رسد) و محکم است. (نمی شود در او رخنه کرد).
  
این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه میگیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر میباشند.
+
انطباق آخر آیه به تاویل به آن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصاً از آن جهت که فرموده «لعلکم تعقلون» و نفرموده «لعلکم تعقلونه» (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتاویل چنان که آیه محکم و متشابه (و ما یعلم تاویله الا الله) حکم می کند اختصاص به خدا دارد و نیز به همین جهت وقتی که در آیه محکم و متشابه اهل انحراف را به واسطه پیروی متشابهات نکوهش می کند می فرماید با این پیروی فتنه می خواهند و تاویل آن را می جویند و نفرموده می یابند.
  
این حقائق و معنویات بحسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد تنها کاری که از ساخت غیب شده اینست که با این الفاظ بجهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز اینکه با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد، و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق بطور کامل روشن و هویدا میشود چنانکه دو آیه سوره اعراف و آیه سوره یونس بدین معنی دلالت داشتند.
+
پس تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.
  
خدای متعال برای اشاره باین معنی میفرماید: «و الکتاب المبین انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم » (9) ترجمه:سوگند بکتاب مبین، ما آنرا قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و بدرستی آن در حالیکه پیش ما در ام الکتاب است بلند است (دست فهم عادی به او نمیرسد) و محکم است (نمیشود در او رخنه کرد) .
+
و باز در جای دیگر نزدیک به همین مضمون میفرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ × وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ × إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ × فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ × لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ × تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ»؛<ref>[[سوره واقعه]]، آیه 75-80.</ref> پس سوگند به موقعه ای ستارگان و به درستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است. (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند تنزیل - فروفرستاده شده - است از پیش خدای جهانیان).
  
انطباق آخر آیه بتاویل بآن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصا از آن جهت که فرموده «لعلکم تعقلون » و نفرموده «لعلکم تعقلونه » (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتاویل چنانکه آیه محکم و متشابه (و ما یعلم تاویله الا الله) حکم میکند اختصاص بخدا دارد و نیز بهمین جهت وقتی که در آیه محکم و متشابه اهل انحراف را بواسطه پیروی متشابهات نکوهش میکند میفرماید با این پیروی فتنه میخواهند و تاویل آنرا میجویند و نفرموده مییابند.
+
چنانکه پیداست آیات کریمه برای [[قرآن]] دو مقام اثبات می کند. مقام کتاب مکنون که از مس مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم می باشد.
  
پس تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب میباشد.
+
چیزی که از این آیات علاوه بر آیات گذشته استفاده می شود استثنای «الا المطهرون» است که به مقتضای آن کسانی می توانند بحقیقت و تاویل قرآن کریم برسند و این اثبات با نفیی که از آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» در می آید منافات ندارد زیرا انضمام دو آیه به همدیگر نتیجه استقلال و تبعیت می دهد یعنی می رساند که خدای متعال در علم به این حقائق مستقل است و کسی جز او این حقائق را نخواهد دانست مگر باذن او و تعلیم او.
  
و باز در جای دیگر نزدیک بهمین مضمون میفرماید: «فلا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون تنزیل من رب العالمین » (10) پس سوگند بموقعهای ستارگان و بدرستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند تنزیل-فرو فرستاده شده-است از پیش خدای جهانیان) .
+
نظیر علم غیب که به موجب آیات بسیاری اختصاص به خدای متعال دارد و در آیه ای کسان پسندیده اش استثنا شده اند: {{متن قرآن|«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا × إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ».<ref>[[سوره جن]]، آیه 27.</ref> و از مجموع کلام نتیجه گرفته شده که علم غیب به نحو استقلال اختصاص به خدا دارد و جز او کسی را نشاید مگر به اذن او.
  
چنانکه پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات میکند مقام کتاب مکنون که از مس مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم میباشد.
+
آری مطهرون به دلالت این آیات به حقیقت قرآن مس می کنند و به انضمام آیه کریمه {{متن قرآن|«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»}}<ref>[[سوره احزاب]]، آیه 33.</ref> که به موجب اخبار متواتره در حق اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان رسالت علیهم السلام از پاک شدگان و به تاویل قرآن عالمند.
  
چیزی که از این آیات علاوه بر آیات گذشته استفاده میشود استثنای «الا المطهرون » است که بمقتضای آن کسانی میتوانند بحقیقت و تاویل قرآن کریم برسند و این اثبات با نفیی که از آیه «و ما یعلم تاویله الا الله » در میآید منافات ندارد زیرا انضمام دو آیه بهمدیگر نتیجه استقلال و تبعیت میدهد یعنی میرساند که خدای متعال در علم باین حقائق مستقل است و کسی جز او این حقائق را نخواهد دانست مگر باذن او و تعلیم او.
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
نظیر علم غیب که بموجب آیات بسیاری اختصاص بخدای متعال دارد و در آیه ای کسان پسندیده اش استثنا شده اند «عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول » (11) و از مجموع کلام نتیجه گرفته شده که علم غیب بنحو استقلال اختصاص بخدا دارد و جز او کسی را نشاید مگر باذن او.
+
==منابع==
 
+
علامه طباطبائی، قرآن در اسلام.
آری مطهرون بدلالت این آیات بحقیقت قرآن مس میکنند و بانضمام آیه کریمه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» (12) که بموجب اخبار متواتره در حق اهل بیت پیغمبر (ص) نازل شده است پیغمبر اکرم (ص) و خاندان رسالت (ع) از پاک شدگان و بتاویل قرآن عالمند.
 
 
 
پی نوشتها:
 
 
 
1- سوره آل عمران آیه 7
 
 
 
2- سوره اعراف آیه 53
 
 
 
3- سوره یونس آیه 39
 
 
 
4- زیرا بیان معنی تاویل با اعتراف باینکه جز خدا کسی معنی تاویل را نداند مناقض است ولی اینان بعنوان احتمال ذکر میکنند
 
 
 
5- خواب حضرت یوسف(ع)در آیه سوم سوره یوسف ذکر شده(وقتیکه یوسف بپدر خود گفت:ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم در حالیکه برای من سجده میکردند)و تاویل خواب در آیه صدم سوره از زبان یوسف(ع)نقل شده است.
 
 
 
(یوسف پدر و مادر خود را-پس از آنکه بعد از سالها مفارقت در مصر بدیدارش رسیدند-بالای تخت برد و پدر و مادر و برادران برابر او بخاک افتادند و گفت:ای پدر اینست تاویل خواب من).
 
 
 
و خواب ملک مصر در آیه چهل و سوم سوره ذکر شده است(ملک گفت من در خواب می بینم هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را میخورند و هفت سنبل سبز و سنبلهای دیگر خشک)و تاویل آن در آیه 47 و 49 از زبان یوسف(ع)نقل شده(یوسف گفت:هفت سال با کوشش تمام میکارید و هر چه درویدید در سنبلش نگهدارید مگر کمی از خوراکی تان را، پس از آن هفت سال سخت میآید که ذخیره پیشین شما را میخورند مگر کمی از آنچه نگه میدارید پس از آن سالی میآید که در آن باران برای مردم میآید).
 
 
 
و خواب مصاحبان زندان یوسف هم در آیه سی و ششم سوره ذکر شده(با یوسف دو جوان-یا دو غلام شاه-داخل زندان شدند یکی-بیوسف-گفت:من در خواب دیدم که انگور میفشرم و دیگری گفت:من در خواب دیدم که بسر خود نانی گذاشته ام که پرندگان از آن میخوردند).
 
 
 
و تاویل خوابشان از زبان یوسف(ع)در آیه چهل و یکم سوره ذکر شده(ای دو رفیق زندان یکی از شما ساقی ملک میشود و دیگری صلب شود و پرندگان از سرش میخورند).
 
 
 
6- آیه 71-82-سوره کهف.
 
 
 
7- سوره اسری آیه 35
 
 
 
8- سوره نساء آیه 59
 
 
 
9- سوره زخرف آیه 4
 
 
 
10- سوره واقعه آیه 80
 
 
 
11- سوره جن آیه 27
 
 
 
12- سوره احزاب آیه
 
  
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:علوم قرآنی]]

نسخهٔ ‏۸ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


لفظ «تاویل قرآن» در قرآن مجید در سه آیه آمده است:

  1. آیه محکم و متشابه که سابقاً نقل شد: «فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ». [۱]
  2. آیه کریمه: «وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ × هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ».[۲] سوگند می خورم برای ایشان کتابی آوردیم که آن را روی علم تفصیل دادیم در حالی که هدایت و رحمت است برای جمعی که ایمان می آورند، اینان نگران نیستند مگر تاویل آن را روزی که تاویلش می آید (روز قیامت) کسانی که بیشتر آن را فراموش کرده بودند. می گویند - اعتراف می کنند - که فرستادگان خدای - در دنیا - بسوی ما بحق آمده بوده اند.
  3. آیه کریمه: «وَمَا كَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى... × بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ»؛[۳] این قرآن افترا نبود... بلکه اینان تکذیب کردند چیزی را که به علمش احاطه نداشتند در حالی که هنوز تاویل آن برای آنان نیامده - برای ایشان مشهود نشده - به همین نحو کسانی که پیش از اینان بودند، تکذیب نمودند پس نگاه کن که سرانجام ستمکاران چگونه بود.

و به هر حال «تاویل» از کلمه «اول» به معنی رجوع است و مراد از «تاویل» آن چیزی است که آیه بسوی آن برمی گردد و مراد از تنزیل در مقابل تاویل معنی روشن و تحت اللفظ آیه می باشد.

یا- معنی تاویل پیش مفسرین و علماء در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می باشد دو قول است:

1- قول قدماء که تاویل را با تفسیر - محصل معنی کلام - مرادف می گرفتند و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل دارند لکن به مقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» تاویل متشابهات را بالخصوص کسی جز خدای نمی داند.

و ازین روی جمعی از قدماء گفته اند که آیات متشابهه قرآن همانند حروف مقطعه اوایل سور می باشد زیرا در قرآن مجید آیه ای که معنی محصل آن برای همه مردم مجهول باشد جز حروف مقطعه نامبرده وجود ندارد. ولی ما در فصل های گذشته بطلان این تشخیص را روشن ساختیم.

و به هر حال نظر به این که قرآن مجید علم به تاویل برخی از آیات را غیر از خدا سلب می کند و در قرآن مجید آیه ای که تاویل یعنی محصل معنی آن برای همه مجهول باشد نداریم و حروف مقطعه اوایل سور را نیز متشابه نمی شود شناخت، این قول پیش متاخرین باطل شناخته شده متروک شد.

2- قول متاخرین که «تاویل» معنی خلاف ظاهری است که از کلام قصد شود و بنابراین همه آیات قرآنی تاویل ندارند و تنها آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را بر آنها احاطه نیست مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می دهند و آیاتی که نسبت معصیت بفرستادگان خدا و پیغمبران معصوم می دهند.

این مذهب به اندازه ای عملا دائر شده که فعلا لفظ «تاویل» در معنی خلاف ظاهر یک حقیقت ثانیه گشته است و تاویل آیات قرآنی در مخاصمه های کلامی یعنی صرف کلام از ظاهرش و حمل آن برخلاف ظاهر به واسطه دلیل بنام تاویل روشی دائر گردیده با این که خود این روش خالی از تناقض نیست.[۴]

این قول نیز با این که شهرت بسزائی دارد درست نیست و به آیات قرآنی منطبق نمیشود، زیرا:

اولا- آیه سوره اعراف «هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ» و آیه سوره یونس «بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ» که در فصل گذشته نقل شدند ظاهرند در این که همه قرآن تاویل دارد نه تنها آیات متشابهه چنان که بنای این قول برآنست.

و ثانیا- لازمه این قول اینست که آیاتی در قرآن مجید وجود داشته باشد که مدلول حقیقی آنها مشتبه و برای مردم مجهول باشد و جز خدا کسی بر آنها واقف نباشد و چنین کلامی را که از رسانیدن معنی مراد گنگ باشد کلام بلیغ نمیشود شمرد تا چه رسد به کلامی که با بلاغت خود به جهان سخنوری تحدی و اعلام تفوق می نماید.

و ثالثا- بنابراین قول حجت قرآن تمام نمی شود زیرا به موجب احتجاج آیه کریمه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثير» یکی از دلائل این که قرآن کلام بشر نیست. این است که در میان آیات آن (با اختلاف شدیدی که در ازمنه و شرائط و اوضاع و احوال مقارن نزول دارند) هیچگونه اختلاف معنی و مدلول نیست و هر اختلافی که به حسب بادی نظر جلوه کند با تدبر در آیات رفع می شود.

و اگر بنا شود کمیت معتنابهی از آیات بنام متشابهات با مسلمات قرآن که محکماتند اختلاف داشته باشد و رفع اختلاف به این نحو بشود که بگوئیم ظواهر آنها مراد نیست بلکه مراد یک معانی دیگری است که جز خدا کسی از آنها واقف نیست، این گونه ارتفاع اختلاف هرگز دلالت بر این که قرآن کلام بشر نیست، ندارد.

و همچنین اگر رفع اختلاف را به این نحو کنیم که هر آیه ای را که مضمون آن مخالف و مناقض محکمات و مسلمات قرآن است از ظاهر آن منصرف کرده (به اصطلاح این قول) با تاویل به معنی خلاف ظاهر حمل کنیم. زیرا به واسطه این نوع تاویل هر گونه تناقضی را حتی از کلام بشر نیز میشود، رفع نمود.

و رابعا- اصلا دلیلی بر این که مراد از تاویل در آیه محکم و متشابه معنی خلاف ظاهر است، وجود ندارد و در سایر آیات قرآنی که نام تاویل آورده شده چنین معنائی اراده نشده مثلاً در سه جا از قصه حضرت یوسف علیه السلام تعبیر خواب «تاویل» نامیده شده و بدیهی است که تعبیر خواب معنی خلاف ظاهر خواب نیست بلکه حقیقتی است خارجی عینی که در خواب بصورت مخصوصی دیده می شود چنان که [۵] یوسف علیه السلام به خاک افتادن پدر و مادر و برادران را در صورت سجده خورشید و ماه و ستارگان دیده بود و چنانکه ملک مصر قحطی هفت ساله مصر را در شکل هفت گاو لاغر که هفت گاو چاق و فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشک دیده بود و چنانکه مصاحبان زندان یوسف علیه السلام ساقی گری ملک و صلب را در هیئت فشردن خوشه انگور و سر گرفتن طبق نان و خوردن مرغان از آن نان دیده بودند.

و همچنین در قصه [۶] موسی و خضر از سوره کهف پس از آن که خضر کشتی را سوراخ می کند و پس از آن پسری را می کشد و پس از آن دیوار کجی را راست می کند و در هر مرحله موسی علیه السلام اعتراض می نماید. خضر به مقام جواب آمده حقیقت و منظور اصلی کارهائی را که به امر خدا انجام داده بود، بیان می کند و آن را تاویل می نامد و معلوم است حقیقت کار و منظور واقعی آن که به صورت کار ظهور کرده و به منزله روح کار است، تاویل نامیده شده نه معنی خلاف ظاهر آن.

و همچنین خدای متعال درباره وزن و کیل می فرماید: «وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً»؛[۷] وقتی که کیل می کنید، کیل را ایفاء کنید - مکیال را درست پر کنید - و با ترازوی درست وزن نمائید. این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد) روشن است که مراد از تاویل کیل و وزن وضع اقتصادی خاصی است که در بازار داد و ستد در نقل و انتقال حوائج زندگی به وجود می آید و «تاویل» به این معنی خلاف ظاهر کیل و وزن نیست بلکه حقیقتی خارجی و روحی است که در کالبد کیل و وزن دمیده شده و با درستی و نادرستی آنها در آثار خود توانا و ناتوان می شود.

و همچنین در جای دیگر می فرماید: «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً».[۸] پس اگر در چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول برگردانید... این خوب است و از جهت تاویل بهتر می باشد. پیدا است که مراد از «تاویل» رد منازعه به خدا و رسول همان پابرجا بودن وحدت جامعه و استوار بودن پیوند روحی در جامعه می باشد و این حقیقتی است خارجی نه معنی خلاف ظاهر رد نزاع.

و همچنین موارد دیگری که لفظ تاویل در قرآن مجید ذکر شده و جمعاً با آنچه ذشت شانزده مورد می باشد، در هیچکدام از آنها نمی شود تاویل را به معنی «مدلول خلاف ظاهر» گرفت بلکه به معنی دیگری است که (چنان که در فصل آینده روشن خواهد شد) به لفظ تاویل که در آیه محکم و متشابه وارد شده نیز انطباق دارد و با این حال موجبی برای این که لفظ تاویل را در آیه نامبرده به معنی «مدلول خلاف ظاهر» بگیریم نیست.

معنی تاویل در عرف قرآن چیست؟

آنچه از آیاتی که لفظ تاویل در آنها وارد است و برخی از آنها را در فصل های گذشته نقل نمودیم، بدست می آید، اینست که تاویل از قبیل معنی که مدلول لفظ باشد نیست چنانکه روشن است که در خواب هائی که در سوره یوسف نقل و تاویل شده هرگز لفظی که خواب را شرح می دهد به تاویل خواب دلالت لفظی - اگر چه خلاف ظاهر هم باشد - ندارد.

و همچنین در قصه های موسی و خضر لفظ قصه ها به تاویلی که خضر برای موسی کرده، دلالت ندارد و همچنین در آیه «وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقيم» این دو جمله دلالت لفظی بر وضع اقتصادی مخصوص که تاویل امر است ندارد.

و همچنین در آیه «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‌ شَيْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُول» دلالت لفظی بر تاویل خود که وحدت اسلامی است، ندارد و اگر در سایر آیات دقت کنیم امر از همین قرار می باشد.

بلکه در مورد خواب ها تاویل خواب حقیقتی است خارجی که در صورت خاصی برای بیننده خواب جلوه کرده، همچنین در قصه موسی و خضر تاویلی که خضر اظهار می کند حقیقتی است که کارهائی که انجام داده از آن سرچشمه می گیرد و خودکار به نحوی به تاویل خود متضمن است و در آیه ای که به درستی کیل و وزن امر می کند، تاویل آن یک حقیقت و مصلحتی است عمومی که این فرمان تکیه به آن دارد و به نحوی تحقق دهنده او است و در آیه رد نزاع به خدا و رسول نیز به همین قرار است.

بنابراین تاویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه اوست چنان که صاحب تاویل زنده تاویل است و ظهور تاویل با صاحب تاویل است.

این معنی در قرآن مجید نیز جاری است زیرا این کتاب مقدس از یک رشته حقائق و معنویات سرچشمه می گیرد که از قید ماده و جسمانیت آزاد و از مرحله حس و محسوس بالاتر و از قالب الفاظ و عبارات که محصول زندگی مادی ما است بسی وسیعتر می باشند.

این حقائق و معنویات به حسب حقیقت در قالب بیان لفظی نمی گنجد تنها کاری که از ساخت غیب شده اینست که با این الفاظ به جهان بشریت هشیاری داده شده که با ظواهر اعتقادات حقه و اعمال صالحه خودشان را مستعد درک سعادتی بکنند که جز این که با مشاهده و عیان درک کنند راهی ندارد و روز قیامت و ملاقات خدا است که این حقائق به طور کامل روشن و هویدا می شود چنان که دو آیه سوره اعراف و آیه سوره یونس بدین معنی دلالت داشتند.

خدای متعال برای اشاره به این معنی می فرماید: «والکتاب المبین انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی حکیم».[۹]

سوگند به کتاب مبین ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شاید شما تعقل کنید و به درستی آن در حالی که پیش ما در ام الکتاب است ، بلند است. (دست فهم عادی به او نمی رسد) و محکم است. (نمی شود در او رخنه کرد).

انطباق آخر آیه به تاویل به آن معنی که ذکر شده واضح است و مخصوصاً از آن جهت که فرموده «لعلکم تعقلون» و نفرموده «لعلکم تعقلونه» (شاید آن را تعقل کنید) زیرا علم بتاویل چنان که آیه محکم و متشابه (و ما یعلم تاویله الا الله) حکم می کند اختصاص به خدا دارد و نیز به همین جهت وقتی که در آیه محکم و متشابه اهل انحراف را به واسطه پیروی متشابهات نکوهش می کند می فرماید با این پیروی فتنه می خواهند و تاویل آن را می جویند و نفرموده می یابند.

پس تاویل قرآن حقیقت یا حقائقی است که در ام الکتاب پیش خداست و از مختصات غیب می باشد.

و باز در جای دیگر نزدیک به همین مضمون میفرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ × وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ × إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ × فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ × لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ × تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ»؛[۱۰] پس سوگند به موقعه ای ستارگان و به درستی که این سوگندی است که اگر بدانید بزرگ است، این قرآنی است محترم در کتابی که محفوظ و پنهان است. (ام الکتاب) کتابی است که جز پاک شدگان آن را مس نمی کنند تنزیل - فروفرستاده شده - است از پیش خدای جهانیان).

چنانکه پیداست آیات کریمه برای قرآن دو مقام اثبات می کند. مقام کتاب مکنون که از مس مس کننده ای مصون است و مقام تنزیل که برای مردم قابل فهم می باشد.

چیزی که از این آیات علاوه بر آیات گذشته استفاده می شود استثنای «الا المطهرون» است که به مقتضای آن کسانی می توانند بحقیقت و تاویل قرآن کریم برسند و این اثبات با نفیی که از آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» در می آید منافات ندارد زیرا انضمام دو آیه به همدیگر نتیجه استقلال و تبعیت می دهد یعنی می رساند که خدای متعال در علم به این حقائق مستقل است و کسی جز او این حقائق را نخواهد دانست مگر باذن او و تعلیم او.

نظیر علم غیب که به موجب آیات بسیاری اختصاص به خدای متعال دارد و در آیه ای کسان پسندیده اش استثنا شده اند: {{متن قرآن|«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا × إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ».[۱۱] و از مجموع کلام نتیجه گرفته شده که علم غیب به نحو استقلال اختصاص به خدا دارد و جز او کسی را نشاید مگر به اذن او.

آری مطهرون به دلالت این آیات به حقیقت قرآن مس می کنند و به انضمام آیه کریمه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[۱۲] که به موجب اخبار متواتره در حق اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان رسالت علیهم السلام از پاک شدگان و به تاویل قرآن عالمند.

پانویس

  1. سوره آل عمران، آیه 7.
  2. سوره اعراف، آیه 52-53.
  3. سوره یونس، آیه 37-39.
  4. زیرا بیان معنی تاویل با اعتراف باین که جز خدا کسی معنی تاویل را نداند مناقض است ولی اینان به عنوان احتمال ذکر می کنند.
  5. خواب حضرت یوسف علیه السلام در آیه سوم سوره یوسف ذکر شده (وقتی که یوسف به پدر خود گفت: ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم در حالی که برای من سجده می کردند) و تاویل خواب در آیه صدم سوره از زبان یوسف علیه السلام نقل شده است. (یوسف پدر و مادر خود را - پس از آن که بعد از سالها مفارقت در مصر به دیدارش رسیدند - بالای تخت برد و پدر و مادر و برادران برابر او به خاک افتادند و گفت: ای پدر اینست تاویل خواب من). و خواب ملک مصر در آیه چهل و سوم سوره ذکر شده است (ملک گفت: من در خواب می بینم هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را می خورند و هفت سنبل سبز و سنبل های دیگر خشک) و تاویل آن در آیه 47 و 49 از زبان یوسف علیه السلام نقل شده (یوسف گفت: هفت سال با کوشش تمام می کارید و هر چه درویدید در سنبلش نگهدارید مگر کمی از خوراکی تان را، پس از آن هفت سال سخت می آید که ذخیره پیشین شما را می خورند مگر کمی از آنچه نگه می دارید پس از آن سالی می آید که در آن باران برای مردم می آید) و خواب مصاحبان زندان یوسف هم در آیه سی و ششم سوره ذکر شده (با یوسف دو جوان - یا دو غلام شاه - داخل زندان شدند یکی - به یوسف - گفت: من در خواب دیدم که انگور می فشرم و دیگری گفت: من در خواب دیدم که بسر خود نانی گذاشته ام که پرندگان از آن می خوردند). و تاویل خوابشان از زبان یوسف علیه السلام در آیه چهل و یکم سوره ذکر شده (ای دو رفیق زندان یکی از شما ساقی ملک می شود و دیگری صلب شود و پرندگان از سرش می خورند).
  6. آیه 71-82، سوره کهف.
  7. سوره اسراء، آیه 35.
  8. سوره نساء، آیه 59.
  9. سوره زخرف، آیه 4.
  10. سوره واقعه، آیه 75-80.
  11. سوره جن، آیه 27.
  12. سوره احزاب، آیه 33.


منابع

علامه طباطبائی، قرآن در اسلام.