امام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «اِمام» واژهای [[قرآن|قرآنی]] و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص [[دین اسلام]] میباشد. مراد از «امام» در اصطلاح [[شیعه]]، پیشواى [[معصوم]] و منصوب از جانب [[خدا]] است. علمای [[امامیه]]، پس از [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله، دوازده نفر را به عنوان «امام» واجب الاطاعة مىدانند که آنها عبارتند از [[على بن ابی طالب|امام على]] علیهالسلام و یازده نفر از نسل ایشان. | |
− | == | + | ==واژهشناسی== |
− | «اِمام» به معنی | + | «اِمام» در لغت به معنی پیشوا و مقتدا است و جمع آن «ائمّة» می باشد. [[راغب اصفهانی]] در «[[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|المفردات]]» می گوید: «امام» آن است که از وى پیروى کنند و به وى اقتدا شود، خواه انسان باشد یا کتاب یا جز آن. |
− | + | کلمه «امام» و جمع آن «ائمّه»، مجموعاً دوازده بار در [[قرآن کریم]] (هفت بار به صورت مفرد و پنج بار به شکل جمع) آمده، و در معانی زیر به کار رفته است: | |
− | + | *۱. [[لوح محفوظ]] (۱ بار)؛ {{متن قرآن|«وَ کلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ»}}؛ ([[سوره یس]]/۱۲) و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمردیم. | |
− | + | *۲. جاده و راه (۱ بار)؛ {{متن قرآن|«وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ»}}؛ ([[سوره حجر]]/۷۹) و آن دو (شهر، اکنون) بر سر راهی آشکار است. | |
− | + | *۳. کتاب آسمانی (۲ بار)؛ {{متن قرآن|«وَ مِنْ قَبْلِهِ کتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً»}}؛ ([[سوره احقاف]]/۱۲، [[سوره هود]]/۱۷) پیش از وی (نیز) کتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده است. | |
− | + | *۴. پیشوایان الهی و صالح (۵ بار)؛ {{متن قرآن|«قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»}}؛ ([[سوره بقره]]/۱۲۴) فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم. {{متن قرآن|«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا»}}؛ ([[سوره انبیاء]]/۷۳، [[سوره فرقان]]/۷۴، [[سوره سجده]]/۲۴) و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند. | |
− | + | *۵. پیشوایان کفر و ضلالت (۲ بار)؛ {{متن قرآن|«فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکفْرِ»}}؛ ([[سوره توبه]]/۱۲، [[سوره قصص]]/۴۱) پس با پیشوایان کفر بجنگید. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *۶. مفهوم جامعی که پیشوایان هدایت و ضلالت را هر دو شامل میشود (۱ بار)؛ {{متن قرآن|«یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»}}؛ ([[سوره اسراء]]/۷۱) یاد کن روزی را که هر گروهی را با پیشوایان فرامیخوانیم. | |
− | + | ==امام در اصطلاح شیعه== | |
− | + | «امام» در اصطلاح [[شیعه]] [[امامیه|امامیه]]، به معنای پیشواى [[معصوم]] و منصوب از جانب [[خدا]] و مقام ریاست عامّه است، که برگرفته از آیات [[قرآن کریم]] از جمله: {{متن قرآن|«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا»}} ([[سوره انبیاء]]/۷۳) و {{متن قرآن|«قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا»}} ([[سوره بقره]]/۱۲۴) مى باشد. | |
− | + | علمای شیعه، دوازده نفر را «امام» مفترض الطاعه پس از [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله مى شناسند که آنها عبارتند از [[على بن ابی طالب|على بن ابیطالب]] علیه السلام و یازده نفر از نسل ایشان، که آخرین آنها [[امام مهدى]] عجل الله تعالی فرجه مى باشد. | |
− | + | مرحوم [[شیخ صدوق]] در کتاب «[[اعتقادات صدوق (کتاب)|اعتقادات]]» خود که مبین عقاید شیعه است، در این باره چنین مى گوید: «اعتقاد ما بر این است که حجت هاى خداوند بر مخلوقاتش پس از رسول اکرم صلی الله علیه وآله عبارتند از دوازده تن که یکى پس از دیگرى سمت [[ولایت]] و سرورى بر خلق خداى را دارند و نامهاى مقدسشان بترتیب از این قرار است: [[امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین على بن ابىطالب]]، [[امام حسن|حسن بن على]]، [[امام حسین|حسین بن على]]، [[امام سجاد|على بن الحسین]]، [[امام باقر|محمد بن على]]، [[امام صادق|جعفر بن محمد]]، [[امام کاظم|موسى بن جعفر]]، [[امام رضا|على بن موسى]]، [[امام جواد|محمد بن على]]، [[امام هادی|على بن محمد]]، [[امام عسکری|حسن بن على]] و دوازدهمین آنها [[امام زمان|محمد بن حسن]] است که حجت قائم به امر الله، امام زمان حاضر و خلیفة الله فى الارضین مى باشد، در بلاد و امصار حضور دارد ولى از دیدگان پنهان است، درود خداوند بر همه آنها باد. اعتقاد شیعیان بر این است که اینها همان «[[اولی الأمر|اولوا الامر]]» (فرمانروایان) مى باشند که خداوند امر فرموده از آنها اطاعت شود و همین ها هستند که از سوى خداوند گواه و ناظر بر مردماند و اینانند درهاى ورود بر خدا و راههاى قاصدان وصول به لقاءالله و راهنمایان به معرفت پروردگار، بیانگران [[وحى]] و ارکان [[توحید]] حضرت حقند، از هر لغزش و خطا پاک و از هر گناه معصومند و همین هایند که خداوند از هر پلیدى پاکشان داشته و از هر آلایشى منزّهشان ساخته است. چنانکه فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»}} ([[سوره احزاب]]/۳۳)؛ داراى [[معجزه]] و برهانند، سبب ایمنى اهل زمین اند، چنانکه ستارگان، اهل آسمان را امانند به کشتى [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] مى مانند که تنها پیروان آنها اهل نجاتند و بندگان گرامى خدا هستند. نیز درباره آنها معتقدیم که دوستیشان [[ایمان]] و دشمنیشان [[کفر]]، امرشان امر خدا، نهیشان نهى خدا، اطاعت از آنها اطاعت از خداوند و سرپیچى از فرمانشان سرپیچى از فرمان حضرت پروردگار است، دوست آنها دوست خدا و دشمنشان دشمن خدا است و بر این باوریم که زمین هرگز خالى از [[حجت]] خدا نگردد، هر چند آن حجت از دید عموم پنهان باشد».<ref>اعتقادات صدوق. </ref> | |
− | + | ==روایاتی درباره مقام امام== | |
− | * | + | *[[امام رضا]] علیه السلام فرمودند: امامت زمام دین و نظام مسلمین است، چه این که منصب امامت پایه و اساس رشد یاب اسلام و شاخه سر به فلک کشیده آن است و امام ماه منیر و چراغ نورافشان و نور تابان است، امام آب گواراى تشنگان و راهنماى هدایت جویان و نجات بخش از پرتگاهها است، امام آتش افروخته بر سر کوهها است (که راه جویان بدان راه یابند) و سرمازدگان از گرمى آن بهره مند شوند، امام ابر باران و باران ریزان و خورشید فروزان و آسمان سایه انداز است، امام امینى همدم و برادرى مهربان است.<ref>سفینة البحار.</ref> |
− | * | + | *[[امام صادق]] علیه السلام فرمودند: خداوند [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام را در آغاز به بندگى خویش پذیرفت و سپس او را [[نبوت]] داد و پس از آن او را رسول خود ساخت و پس از رسالت وى را مقام خُلّت (دوستى خاص) داد و پس از این که این مراحل عالیه (بندگى، نبوت، رسالت، خلت) را در او گرد آورد، فرمود: {{متن قرآن|«إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا»}} (تو را مقام امامت و پیشوائى مردم عطا کردم) و چون این مقام در نظر ابراهیم بس بزرگ و ارجمند آمد گفت: «و من ذریتى» (در نسلم نیز این منصب قرار ده)؛ خداوند فرمود: {{متن قرآن|«لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»}} و مراد از این جمله اینکه سفیه (و ناپرهیزکار) پیشواى پرهیزکار نخواهد شد. |
− | * | + | *و از آن حضرت نقل است که ذیل آیه {{متن قرآن|«إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا»}} فرمود: اگر خداوند بهتر از «امام» نامى را مى دانست همان را بر ما مى نهاد.<ref>بحارالانوار، ۲۵/۱۰۴.</ref> [[علامه طبرسى]] ذیل این آیه مى گوید: همکیشان ما (شیعه) به این آیه استدلال کنند که امام بایستى از هر ناشایست [[معصوم]] باشد، زیرا خداوند ـ در این آیه فرموده: ستمگر به عهد من (امامت) نائل نمى گردد و کسى که معصوم نباشد خواه ناخواه یا به خود یا به دیگرى ستم مى کند. حال اگر کسى بگوید: آنچه خداوند نفى نموده آن است که ستمگر در حال ارتکاب ستم به امامت نائل نمى گردد و اگر وى بعداً توبه کند، مشمول آیه نخواهد بود. پاسخ آنکه: آیه در همان حالِ ارتکاب ظلم وى را براى همیشه از دستیابى به مقام امامت محروم ساخت، زیرا کلمه «لاینال» مطلق است و اختصاصى به زمان وقوع ظلم ندارد، پس بموجب اطلاق زمان بایستى همه زمانها را مراد از آن دانست.<ref>مجمع البیان.</ref> |
− | + | *[[محمد بن مسلم ثقفی کوفی|محمد بن مسلم]] گوید: به [[امام باقر]] علیه السلام عرض کردم: اگر کسى یکى از شما [[ائمه اطهار|امامان]] (معصوم) را منکر شود چه موضعى دارد؟ فرمود: هر کس امامى را که امامتش از جانب خدا باشد منکر شود و از او و دینش تبرى جوید، کافر و [[ارتداد|مرتد]] است، زیرا امام از جانب خدا (تعیین شده) و دین او دین خدا است و هر که از دین خدا بیزارى جوید خونش مباح است مگر اینکه توبه کند. | |
− | * | + | *[[امام رضا]] علیه السلام از [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله روایت کند که فرمود: اى [[امام علی|على]]! تو و امامان از نسل تو پس از من حجت هاى خدائید بر خلق خدا و نشانه هاى او هستند در آفریده هایش، پس هر کس یکى از شما را منکر شود مرا انکار نموده است. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | [[ | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: زمین استوار نگردد جز به امام و هر که بمیرد و امام خویش را نشناسد به مرگ [[جاهلیت|جاهلیت]] مرده و بیش از هر وقتى هنگام مرگ به شناخت امام نیاز دارید که بگوئید: من در این خط بودم.<ref>بحارالانوار.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی. | |
− | *سید مصطفی حسینی | + | *[http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=9068 "مفهوم کلمه امام در قرآن"، کتابخانه طهور]، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳. |
− | * | + | *[http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3888&level=4&subid=3888 "واژه امام در قرآن"، اندیشه قم]، عبدالحمید صفائی، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳. |
− | * | + | == مطالب مرتبط == |
− | + | * [[ائمه اطهار]] | |
+ | * [[امامت]] | ||
[[رده:ائمه اطهار]] | [[رده:ائمه اطهار]] | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
+ | [[رده:اعتقادات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۴
«اِمام» واژهای قرآنی و به معنای پیشوا و رهبر است که از اصطلاحات خاص دین اسلام میباشد. مراد از «امام» در اصطلاح شیعه، پیشواى معصوم و منصوب از جانب خدا است. علمای امامیه، پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله، دوازده نفر را به عنوان «امام» واجب الاطاعة مىدانند که آنها عبارتند از امام على علیهالسلام و یازده نفر از نسل ایشان.
محتویات
واژهشناسی
«اِمام» در لغت به معنی پیشوا و مقتدا است و جمع آن «ائمّة» می باشد. راغب اصفهانی در «المفردات» می گوید: «امام» آن است که از وى پیروى کنند و به وى اقتدا شود، خواه انسان باشد یا کتاب یا جز آن.
کلمه «امام» و جمع آن «ائمّه»، مجموعاً دوازده بار در قرآن کریم (هفت بار به صورت مفرد و پنج بار به شکل جمع) آمده، و در معانی زیر به کار رفته است:
- ۱. لوح محفوظ (۱ بار)؛ «وَ کلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ»؛ (سوره یس/۱۲) و هر چیزی را در کارنامه ای روشن برشمردیم.
- ۲. جاده و راه (۱ بار)؛ «وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ»؛ (سوره حجر/۷۹) و آن دو (شهر، اکنون) بر سر راهی آشکار است.
- ۳. کتاب آسمانی (۲ بار)؛ «وَ مِنْ قَبْلِهِ کتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً»؛ (سوره احقاف/۱۲، سوره هود/۱۷) پیش از وی (نیز) کتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده است.
- ۴. پیشوایان الهی و صالح (۵ بار)؛ «قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»؛ (سوره بقره/۱۲۴) فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم. «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا»؛ (سوره انبیاء/۷۳، سوره فرقان/۷۴، سوره سجده/۲۴) و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند.
- ۵. پیشوایان کفر و ضلالت (۲ بار)؛ «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکفْرِ»؛ (سوره توبه/۱۲، سوره قصص/۴۱) پس با پیشوایان کفر بجنگید.
- ۶. مفهوم جامعی که پیشوایان هدایت و ضلالت را هر دو شامل میشود (۱ بار)؛ «یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»؛ (سوره اسراء/۷۱) یاد کن روزی را که هر گروهی را با پیشوایان فرامیخوانیم.
امام در اصطلاح شیعه
«امام» در اصطلاح شیعه امامیه، به معنای پیشواى معصوم و منصوب از جانب خدا و مقام ریاست عامّه است، که برگرفته از آیات قرآن کریم از جمله: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا» (سوره انبیاء/۷۳) و «قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا» (سوره بقره/۱۲۴) مى باشد.
علمای شیعه، دوازده نفر را «امام» مفترض الطاعه پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله مى شناسند که آنها عبارتند از على بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از نسل ایشان، که آخرین آنها امام مهدى عجل الله تعالی فرجه مى باشد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب «اعتقادات» خود که مبین عقاید شیعه است، در این باره چنین مى گوید: «اعتقاد ما بر این است که حجت هاى خداوند بر مخلوقاتش پس از رسول اکرم صلی الله علیه وآله عبارتند از دوازده تن که یکى پس از دیگرى سمت ولایت و سرورى بر خلق خداى را دارند و نامهاى مقدسشان بترتیب از این قرار است: امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، حسن بن على، حسین بن على، على بن الحسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمد، حسن بن على و دوازدهمین آنها محمد بن حسن است که حجت قائم به امر الله، امام زمان حاضر و خلیفة الله فى الارضین مى باشد، در بلاد و امصار حضور دارد ولى از دیدگان پنهان است، درود خداوند بر همه آنها باد. اعتقاد شیعیان بر این است که اینها همان «اولوا الامر» (فرمانروایان) مى باشند که خداوند امر فرموده از آنها اطاعت شود و همین ها هستند که از سوى خداوند گواه و ناظر بر مردماند و اینانند درهاى ورود بر خدا و راههاى قاصدان وصول به لقاءالله و راهنمایان به معرفت پروردگار، بیانگران وحى و ارکان توحید حضرت حقند، از هر لغزش و خطا پاک و از هر گناه معصومند و همین هایند که خداوند از هر پلیدى پاکشان داشته و از هر آلایشى منزّهشان ساخته است. چنانکه فرمود: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا» (سوره احزاب/۳۳)؛ داراى معجزه و برهانند، سبب ایمنى اهل زمین اند، چنانکه ستارگان، اهل آسمان را امانند به کشتى نوح مى مانند که تنها پیروان آنها اهل نجاتند و بندگان گرامى خدا هستند. نیز درباره آنها معتقدیم که دوستیشان ایمان و دشمنیشان کفر، امرشان امر خدا، نهیشان نهى خدا، اطاعت از آنها اطاعت از خداوند و سرپیچى از فرمانشان سرپیچى از فرمان حضرت پروردگار است، دوست آنها دوست خدا و دشمنشان دشمن خدا است و بر این باوریم که زمین هرگز خالى از حجت خدا نگردد، هر چند آن حجت از دید عموم پنهان باشد».[۱]
روایاتی درباره مقام امام
- امام رضا علیه السلام فرمودند: امامت زمام دین و نظام مسلمین است، چه این که منصب امامت پایه و اساس رشد یاب اسلام و شاخه سر به فلک کشیده آن است و امام ماه منیر و چراغ نورافشان و نور تابان است، امام آب گواراى تشنگان و راهنماى هدایت جویان و نجات بخش از پرتگاهها است، امام آتش افروخته بر سر کوهها است (که راه جویان بدان راه یابند) و سرمازدگان از گرمى آن بهره مند شوند، امام ابر باران و باران ریزان و خورشید فروزان و آسمان سایه انداز است، امام امینى همدم و برادرى مهربان است.[۲]
- امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را در آغاز به بندگى خویش پذیرفت و سپس او را نبوت داد و پس از آن او را رسول خود ساخت و پس از رسالت وى را مقام خُلّت (دوستى خاص) داد و پس از این که این مراحل عالیه (بندگى، نبوت، رسالت، خلت) را در او گرد آورد، فرمود: «إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا» (تو را مقام امامت و پیشوائى مردم عطا کردم) و چون این مقام در نظر ابراهیم بس بزرگ و ارجمند آمد گفت: «و من ذریتى» (در نسلم نیز این منصب قرار ده)؛ خداوند فرمود: «لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و مراد از این جمله اینکه سفیه (و ناپرهیزکار) پیشواى پرهیزکار نخواهد شد.
- و از آن حضرت نقل است که ذیل آیه «إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا» فرمود: اگر خداوند بهتر از «امام» نامى را مى دانست همان را بر ما مى نهاد.[۳] علامه طبرسى ذیل این آیه مى گوید: همکیشان ما (شیعه) به این آیه استدلال کنند که امام بایستى از هر ناشایست معصوم باشد، زیرا خداوند ـ در این آیه فرموده: ستمگر به عهد من (امامت) نائل نمى گردد و کسى که معصوم نباشد خواه ناخواه یا به خود یا به دیگرى ستم مى کند. حال اگر کسى بگوید: آنچه خداوند نفى نموده آن است که ستمگر در حال ارتکاب ستم به امامت نائل نمى گردد و اگر وى بعداً توبه کند، مشمول آیه نخواهد بود. پاسخ آنکه: آیه در همان حالِ ارتکاب ظلم وى را براى همیشه از دستیابى به مقام امامت محروم ساخت، زیرا کلمه «لاینال» مطلق است و اختصاصى به زمان وقوع ظلم ندارد، پس بموجب اطلاق زمان بایستى همه زمانها را مراد از آن دانست.[۴]
- محمد بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: اگر کسى یکى از شما امامان (معصوم) را منکر شود چه موضعى دارد؟ فرمود: هر کس امامى را که امامتش از جانب خدا باشد منکر شود و از او و دینش تبرى جوید، کافر و مرتد است، زیرا امام از جانب خدا (تعیین شده) و دین او دین خدا است و هر که از دین خدا بیزارى جوید خونش مباح است مگر اینکه توبه کند.
- امام رضا علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کند که فرمود: اى على! تو و امامان از نسل تو پس از من حجت هاى خدائید بر خلق خدا و نشانه هاى او هستند در آفریده هایش، پس هر کس یکى از شما را منکر شود مرا انکار نموده است.
- از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: زمین استوار نگردد جز به امام و هر که بمیرد و امام خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده و بیش از هر وقتى هنگام مرگ به شناخت امام نیاز دارید که بگوئید: من در این خط بودم.[۵]
پانویس
منابع
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی.
- "مفهوم کلمه امام در قرآن"، کتابخانه طهور، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳.
- "واژه امام در قرآن"، اندیشه قم، عبدالحمید صفائی، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳.