یزید بن ولید بن عبدالملک: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | «یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان» دوازدهمین خلیفه [[بنی امیه|اموی]]، در حدود سال ۹۳ قمری از زنی ایرانینژاد، به نام شاه فرید دختر فیروز بن خسرو بن شهریار بن خسرو پرویز، شاه ساسانی [[ایران]] زاییده شد و مادربزرگ مادرش، مریم دختر قیصر روم بود. به همین جهت یزید افتخار میکرد که به سه امپراتور بزرگ، یعنی خلافت [[بنی امیه|امویان]]، سلطنت ساسانیان و قیصر رومیان انتساب دارد<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۵؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۱، ص ۱۳.</ref><ref> او بارها میگفت: «أنا ابن کسری فارس و مروان و قیصر جدی و جدی خاقان»؛ من فرزند کسرای ایران و [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] هستم و از یک سو، قیصر روم و از سوی دیگر خاقان چین جد من میباشند. (المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۳۰).</ref> | + | '''«یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان»''' دوازدهمین خلیفه [[بنی امیه|اموی]]، در حدود سال ۹۳ قمری از زنی ایرانینژاد، به نام شاه فرید دختر فیروز بن خسرو بن شهریار بن خسرو پرویز، شاه ساسانی [[ایران]] زاییده شد و مادربزرگ مادرش، مریم دختر قیصر روم بود. به همین جهت یزید افتخار میکرد که به سه امپراتور بزرگ، یعنی خلافت [[بنی امیه|امویان]]، سلطنت ساسانیان و قیصر رومیان انتساب دارد.<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۵؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۱، ص ۱۳.</ref><ref> او بارها میگفت: «أنا ابن کسری فارس و مروان و قیصر جدی و جدی خاقان»؛ من فرزند کسرای ایران و [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] هستم و از یک سو، قیصر روم و از سوی دیگر خاقان چین جد من میباشند. (المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۳۰).</ref> |
− | == دوران خلافت == | + | ==دوران خلافت== |
− | یزید بن ولید، پس از قتل پسرعمویش ولید بن یزید بن | + | یزید بن ولید، پس از قتل پسرعمویش [[ولید بن یزید بن عبدالملک]]، بدست یکی دیگر از پسرعموهایش، بنام عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک، در ۲۵ یا ۲۸ [[جمادی الثانی]] سال ۱۲۶ قمری، به عنوان دوازدهمین خلیفه [[بنی امیه|اموی]] در [[دمشق]] به [[خلافت]] رسید. |
وی در زمان خلافت ولید در عمان پایتخت فعلی [[اردن]] زندانی بود و پس از رهایی از زندان نسبت به رفتار و کردار ولید بن یزید، اظهار ناخرسندی میکرد و در نزد مردم وی را ناسزا میگفت و [[تکفیر|تکفیرش]] مینمود. | وی در زمان خلافت ولید در عمان پایتخت فعلی [[اردن]] زندانی بود و پس از رهایی از زندان نسبت به رفتار و کردار ولید بن یزید، اظهار ناخرسندی میکرد و در نزد مردم وی را ناسزا میگفت و [[تکفیر|تکفیرش]] مینمود. | ||
سطر ۱۲: | سطر ۱۲: | ||
یزید الناقص، در سومین روز خلافت خود، برادرش ابراهیم بن ولید را به ولایتعهدی خویش برگزید و از مردم، برای وی [[بیعت]] گرفت و او را برای سرکوبی شورشیان اردن، به آن دیار اعزام کرد. ولی شورشهای مردمی، بسیاری از شهرها را فراگرفته بود به طوری که اهالی [[مصر]]، حفص بن ولید حضرمی استاندار یزید در این ناحیه را کشتند و اهالی حمص، عبدالله بن شجره کندی استاندار یزید در حمص را به قتل آوردند و اهالی [[مدینه]] منوره، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز استاندار یزید در مدینه را از این شهر بیرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وی تنگ نمودند. | یزید الناقص، در سومین روز خلافت خود، برادرش ابراهیم بن ولید را به ولایتعهدی خویش برگزید و از مردم، برای وی [[بیعت]] گرفت و او را برای سرکوبی شورشیان اردن، به آن دیار اعزام کرد. ولی شورشهای مردمی، بسیاری از شهرها را فراگرفته بود به طوری که اهالی [[مصر]]، حفص بن ولید حضرمی استاندار یزید در این ناحیه را کشتند و اهالی حمص، عبدالله بن شجره کندی استاندار یزید در حمص را به قتل آوردند و اهالی [[مدینه]] منوره، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز استاندار یزید در مدینه را از این شهر بیرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وی تنگ نمودند. | ||
− | == وفات == | + | ==وفات== |
یزید بن ولید بن عبدالملک سرانجام در ۳۳ سالگی، پس از پنج ماه خلافت در ۳۰ [[ذی القعده]] و یا در اول [[ذی الحجه]] سال ۱۲۶ قمری در کام [[مرگ]] گرفتار آمد و برادرش ابراهیم بن ولید بر وی [[نماز میت|نماز]] خواند و در همان [[شام]] دفنش نمود. برخی گویند برادرش ابراهیم، وی را مسموم کرد.<ref> نک: تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۳۵؛ المحبر، ص ۳۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۷۲؛ وقایع الایام، ص ۱۰۹.</ref> | یزید بن ولید بن عبدالملک سرانجام در ۳۳ سالگی، پس از پنج ماه خلافت در ۳۰ [[ذی القعده]] و یا در اول [[ذی الحجه]] سال ۱۲۶ قمری در کام [[مرگ]] گرفتار آمد و برادرش ابراهیم بن ولید بر وی [[نماز میت|نماز]] خواند و در همان [[شام]] دفنش نمود. برخی گویند برادرش ابراهیم، وی را مسموم کرد.<ref> نک: تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۳۵؛ المحبر، ص ۳۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۷۲؛ وقایع الایام، ص ۱۰۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام. | + | |
− | * سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی. | + | *مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام. |
+ | *سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی. | ||
+ | |||
[[رده:خلفای اموی]] | [[رده:خلفای اموی]] | ||
− | [[رده: | + | [[رده:حاکمان]] |
− | |||
− |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۵
«یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان» دوازدهمین خلیفه اموی، در حدود سال ۹۳ قمری از زنی ایرانینژاد، به نام شاه فرید دختر فیروز بن خسرو بن شهریار بن خسرو پرویز، شاه ساسانی ایران زاییده شد و مادربزرگ مادرش، مریم دختر قیصر روم بود. به همین جهت یزید افتخار میکرد که به سه امپراتور بزرگ، یعنی خلافت امویان، سلطنت ساسانیان و قیصر رومیان انتساب دارد.[۱][۲]
محتویات
دوران خلافت
یزید بن ولید، پس از قتل پسرعمویش ولید بن یزید بن عبدالملک، بدست یکی دیگر از پسرعموهایش، بنام عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک، در ۲۵ یا ۲۸ جمادی الثانی سال ۱۲۶ قمری، به عنوان دوازدهمین خلیفه اموی در دمشق به خلافت رسید.
وی در زمان خلافت ولید در عمان پایتخت فعلی اردن زندانی بود و پس از رهایی از زندان نسبت به رفتار و کردار ولید بن یزید، اظهار ناخرسندی میکرد و در نزد مردم وی را ناسزا میگفت و تکفیرش مینمود.
یزید بن ولید، در ایام کوتاه مدت خلافتش سختگیریهای زیادی به عمل آورد و جلوی بذل و بخششهای ناروا را گرفت و حقوق و مواجب بسیاری از وابستگان به دستگاه خلافت را کاهش داد. بدین جهت، به "الناقص" معروف گردید. وی همانند عمر بن عبدالعزیز تلاش فراوانی به عمل آورد تا نارساییها و کاستیهای بنی امیه را جبران و خدمات ارزندهای به مردم داشته باشد، ولیکن اجل مهلتش نداد و پس از چند ماه خلافت در اواخر همین سال وفات یافت.
در ایام خلافت وی، به خاطر رقابت عموزادگان اموی در دستیابی به خلافت و فشار عاملان و استانداران نالایق و ستمگر او بر مردم شهرها، هرج و مرج و بینظمی عمومی، بسیاری از مناطق را فراگرفته بود. در شهر "حُمص" واقع در شام، عباس بن ولید بن عبدالملک بر علیه او شورش کرد و اهالی این شهر، وی را پشتیبانی نمودند. همچنین بشر بن ولید در قنسرین، عمر بن ولید در اردن و یزید بن سلیمان در فلسطین بر ضد او قیام کردند.
یزید الناقص، در سومین روز خلافت خود، برادرش ابراهیم بن ولید را به ولایتعهدی خویش برگزید و از مردم، برای وی بیعت گرفت و او را برای سرکوبی شورشیان اردن، به آن دیار اعزام کرد. ولی شورشهای مردمی، بسیاری از شهرها را فراگرفته بود به طوری که اهالی مصر، حفص بن ولید حضرمی استاندار یزید در این ناحیه را کشتند و اهالی حمص، عبدالله بن شجره کندی استاندار یزید در حمص را به قتل آوردند و اهالی مدینه منوره، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز استاندار یزید در مدینه را از این شهر بیرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وی تنگ نمودند.
وفات
یزید بن ولید بن عبدالملک سرانجام در ۳۳ سالگی، پس از پنج ماه خلافت در ۳۰ ذی القعده و یا در اول ذی الحجه سال ۱۲۶ قمری در کام مرگ گرفتار آمد و برادرش ابراهیم بن ولید بر وی نماز خواند و در همان شام دفنش نمود. برخی گویند برادرش ابراهیم، وی را مسموم کرد.[۳]
پانویس
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۵؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۱، ص ۱۳.
- ↑ او بارها میگفت: «أنا ابن کسری فارس و مروان و قیصر جدی و جدی خاقان»؛ من فرزند کسرای ایران و مروان بن حکم هستم و از یک سو، قیصر روم و از سوی دیگر خاقان چین جد من میباشند. (المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۳۰).
- ↑ نک: تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۳۵؛ المحبر، ص ۳۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۷۲؛ وقایع الایام، ص ۱۰۹.
منابع
- مؤسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام.
- سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی.