شیخ عبدالنبی اراکی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج شيخ عبدالنبى اراكى را به شیخ عبدالنبی اراکی منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
حاج شيخ عبدالنبى اراكى که به عراقی نیز شهرت دارند. از فقهای شیعه قرن چهاردهم و اساتید حوزه نجف و قم بوده است. او آثاری در فقه و کلام داشته است. | حاج شيخ عبدالنبى اراكى که به عراقی نیز شهرت دارند. از فقهای شیعه قرن چهاردهم و اساتید حوزه نجف و قم بوده است. او آثاری در فقه و کلام داشته است. | ||
− | == | + | ==تحصيل و استادان== |
− | + | عبدالنبى اراكى به سال 1307 قمری، در اراك ديده به جهان گشود. وی ادبيات را نزد ميرزا محمود، از بستگان پدرى خود و نزد مرحوم ميرزا هاشم و ميرزا رضى و ... فرامى گيرد. عبدالنبى سپس به شهر همدان هجرت مى كند و به مدت دو سال، در مدرسه مرحوم آخوند در اين شهر - واقع در سر گذر - به تحصيل خود ادامه مى دهد. آن گاه به زادگاه خود اراك بازمى گردد و حدود چهار سال در درس اساتيد مشهور شهر خود شركت مى كند. | |
− | در بيست سالگى، دروس سطح را به اتمام مى رساند و درس خارج را آغاز مى نمايد. حدود دو سال در مجلس درس بزرگانى چون: آقا نورالدين | + | در بيست سالگى، دروس سطح را به اتمام مى رساند و درس خارج را آغاز مى نمايد. حدود دو سال در مجلس درس بزرگانى چون: [[آقا نورالدین عراقی|آقا نورالدين عراقى]]، ميرزا محمد عليخان و ميرزا ابوالحسن، زانوى ادب مى زند و در اين مدت كوتاه، بهره وافر از محضر آنان مى برد. سال 1327، جهت تكميل اندوخته ها و طى مدارج علمى بالاتر، رهسپار [[نجف]] اشرف مى گردد و در حوزه نجف، گذشته از اين كه علوم [[ریاضی|رياضى]] و هيئت و [[علم نجوم|نجوم]] را نزد شيخ شمس الدين بخارايى مى آموزد، و در درس مراجع و علماى بزرگ حوزه هم شركت مى جويد. |
آيت الله اراكى در خصوص اساتيد خود مى نويسد: «حقير از اول تحصيلم كه كتاب به دست گرفتم تا موقعى كه فارغ شدم، بيست و هشت استاد ديدم و بيست و هشت شيخ دارم. رحمة الله عليهم اجمعين».<ref>خزائن نبويه، ج 1، ص 378.</ref> | آيت الله اراكى در خصوص اساتيد خود مى نويسد: «حقير از اول تحصيلم كه كتاب به دست گرفتم تا موقعى كه فارغ شدم، بيست و هشت استاد ديدم و بيست و هشت شيخ دارم. رحمة الله عليهم اجمعين».<ref>خزائن نبويه، ج 1، ص 378.</ref> | ||
− | + | برخی اساتيد شیخ اراكى در نجف عبارتند از: | |
− | * | + | *آيت الله سيد محسن عراقى (در [[علم کلام|كلام]] و [[حكمت]]). |
− | * | + | *[[آخوند خراسانی|آخوند ملا محمدكاظم خراسانى]]، صاحب «[[کفایة الاصول (کتاب)|كفاية الاصول]]»؛ وى دو سال از درس ايشان استفاده برده است. |
− | * | + | *[[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى]]، صاحب «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]»؛ آيت الله اراكى در كتاب «خزائن» ضمن يادكردى از اين استاد، مى نويسد حدود يك سال از درس [[فقه]] ايشان بهره مند شده است.<ref>همان، ص 181.</ref> |
− | * | + | *[[شیخ الشریعه اصفهانی|شيخ الشريعه اصفهانى]]؛ وی در حدود هشت ماه در درس فقه وى حاضر مى شود.<ref>همان، ص 189.</ref> |
− | * | + | *[[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضياءالدين عراقى]]؛ كه بيشترين تحصيلات وى نزد ايشان بوده است.<ref> همان، ص 256.</ref> |
− | * | + | *شيخ على قوچانى. |
− | * | + | *شيخ مهدى مازندرانى. |
− | * | + | *[[میرزا محمدحسین نائینی|ميرزا محمدحسين نائينى]] (به مدت 8 سال). |
− | * | + | *آيت الله شيخ على گونآبادى. |
− | * | + | *[[سید علی آقا قاضی|ميرزا على آقا قاضى تبريزی]]؛ ايشان استاد [[اخلاق]] و سير و سلوك آيت الله اراكى بوده است.<ref>همان، ص 241 و ج 2، ص 217.</ref> |
− | آيت الله اراكى سه سال پس از جنگ جهانى، به جهت فوت پدر به ايران بازگشت و در زادگاه خود پنج ماه توقف كرد و به اقامه [[نماز جماعت]]، قضاوت و تدريس پرداخت. سپس مجدداً به [[نجف]] بازگشت و در مجموع، چهل و پنج سال در آن جا اقامت گزيد. در اين مدت وى علاوه بر بهره جستن از درس اساتيد قبلى خود، به تدريس خارج فقه و اصول هم پرداخت و شاگردان بسيارى را تحت تربيت و تعليم قرار داد. | + | آيت الله اراكى سه سال پس از جنگ جهانى، به جهت فوت پدر به [[ایران|ايران]] بازگشت و در زادگاه خود پنج ماه توقف كرد و به اقامه [[نماز جماعت]]، [[قضاوت]] و تدريس پرداخت. سپس مجدداً به [[نجف]] بازگشت و در مجموع، چهل و پنج سال در آن جا اقامت گزيد. در اين مدت وى علاوه بر بهره جستن از درس اساتيد قبلى خود، به تدريس خارج فقه و اصول هم پرداخت و شاگردان بسيارى را تحت تربيت و تعليم قرار داد. |
− | در اين زمينه خود ايشان مى نويسد: «مدت چهل و پنج سال در مجموع دو سفر در نجف بودم و بحمدالله گوى سبقت در تدريس خارج را در آن جا ربودم و بر معاصرين تقدم جستم... و در نجف در عصر اساتيد، معضلات فقه آل محمد صلی الله علیه و آله به دست حقير حل شد؛ چنانچه «رساله اعلام العامة فى صحة الحج مع ابناء العامة» و «رساله ايقاظ البشر فى اجزاء اضطرارى المشعر» و «رساله ارشاد الامة فى عدم اجزاء صلاة الجمعة» تماماً طبع | + | در اين زمينه خود ايشان مى نويسد: «مدت چهل و پنج سال در مجموع دو سفر در نجف بودم و بحمدالله گوى سبقت در تدريس خارج را در آن جا ربودم و بر معاصرين تقدم جستم... و در نجف در عصر اساتيد، معضلات فقه آل محمد صلی الله علیه و آله به دست حقير حل شد؛ چنانچه «رساله اعلام العامة فى صحة الحج مع ابناء العامة» و «رساله ايقاظ البشر فى اجزاء اضطرارى المشعر» و «رساله ارشاد الامة فى عدم اجزاء صلاة الجمعة» تماماً طبع نجف، شواهد دعوايم بوده كه اساتيد و معاصرين عموماً به فتواى حقير رجوع نمودند». |
− | + | '''اساتید اجازه روایت و اجتهاد:''' | |
− | آيت الله شيخ عبدالنبى | + | آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى، از بزرگان ذيل [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روايت داشته است: |
− | + | *[[سید ابوالحسن اصفهانی|سيد ابوالحسن اصفهانى]] (مورخ 1342). | |
− | + | *[[شیخ علی قمی|شيخ على القمى]]، پيشنماز مسجد هندى در [[نجف]]. | |
− | + | *شيخ مهدى مازندرانى (مورخ 1339). | |
− | + | *سيد عبدالغفار مازندرانى (مورخ 1344). | |
− | + | *شيخ ضياءالدين عراقى، (مورخ 1341). | |
− | * | + | *[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شيخ آقا بزرگ تهرانى]]، (مورخ 1335). |
− | * | + | *شيخ محمدكاظم شيرازى، (مورخ 1334). |
− | * | + | *شيخ محمدحسين اصفهانى - صاحب الكرامات الباهرة - (مورخ 1352). |
− | + | علاوه بر این، ايشان از بزرگان ذيل كه هر يك از مراجع يا فقهاى نامدار زمان خويش بوده اند، جواز [[اجتهاد]] نيز دريافت كرده بودند: | |
− | * | + | *آيت الله آقا ضياء عراقى. |
− | * | + | *آيت الله شيخ مهدى مازندرانى. |
− | * | + | *آيت الله كاظم شيرازى. |
− | * | + | *آيت الله شيخ على خراسانى. |
− | * | + | *آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى.<ref>خزائن نبويه، ج 2، ص 131.</ref> |
− | + | ==تدريس و شاگردان== | |
− | + | آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى در سال 1340، به قصد زيارت [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه السلام به [[ایران|ايران]] بازگشت و به اتفاق مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آيت الله حائرى]]، مؤسس [[حوزه علميه قم]] رهسپار [[مشهد]] گرديد. به هنگام مراجعت، مرحوم حائرى از ايشان براى اقامت در [[قم]] دعوت مى كنند؛ ولى ايشان بنا به دعوت متولى مدرسه سپهدار، راهى زادگاه خود مى گردد و در آن جا به مدت يك سال به تدريس مشغول مى شود.<ref>همان، ج 1، ص 241.</ref> و در رأس علماى اراك قرار مى گيرد. | |
− | + | وى به سال 1346 بنا به دعوت مرحوم آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سيد ابوالحسن اصفهانى]] جهت تدريس در حوزه [[نجف]]، به [[عتبات عالیات|عتبات]] هجرت مى كند و در [[مسجد هندی|مسجد هندى]] به تدريس مى پردازد. اين امر همچنان ادامه مى يابد تا در سال 1366 كه فرزند ايشان (آقا نورالدين) مريض مى شود و طبق دستور اطباى نجف، به ايران بازمىگردد؛ اما اين بار در قم رحل اقامت مى افكند و در مسجد عشقعلى به اقامه [[نماز جماعت|جماعت]] و تدريس اشتغال مى ورزد و پس از آن در مسجدِ واقع در خيابان اعتضادالدوله، امامت و تدريس مى نمايد. | |
− | + | آيت الله اراكى علاوه بر آگاهى به [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و [[كلام]]، در علوم غريبه و تعبير خواب نيز مهارت داشت. | |
− | + | آيت الله عبدالنبى اراكى، به تربيت شاگردانى پرداخته كه هر يك از آنان در نشر و تبليغ مبانى تفكر [[شیعه|شيعى]]، نقش بسزايى داشتند؛ از ميان اين شاگردان مى توان به افراد ذيل اشاره كرد: | |
− | * | + | *سيد محمدعلى كاظمينى بروجردى؛ مؤلف كتب بسيار؛ از جمله: «نهاية المقال لابناء الامام و نهاية الكلام فى حق رسول الاسلام»؛ «گنجينه معارف»؛ «اسلام از نظر ديگران»؛ «جواهر الولاية». |
− | * | + | *سيد شفيع واحدى رشتى. |
− | * | + | *محمدحسين آل طاهر خمينى. وى «رسالة الهداية فى كون الشهادة بالولاية فى الاذان والاقامة جزء كسائر الاجزاء» را از بحث آقاى اراكى نوشته و در [[قم]] به چاپ رسيده است. |
− | * | + | *سيد علىاكبر موسوى (داماد معظمله). |
− | * | + | *شيخ قدرت الله وجدانى فخر (داماد معظمله). |
− | * | + | *سيد محمدعلى روحانى قمى (تقريركننده بحث معظمله). |
− | * | + | *ميرزا علىاصغر باقرى همدانى. |
− | * | + | *ميرزا نصرت بناربانى. |
− | * | + | *ميرزا علىاكبر فقيهى. |
− | * | + | *شيخ ابوالقاسم نحوى. |
− | * | + | *ميرزا محمود اراكى (مقرر بحث ايشان). |
− | * | + | *[[مسلم ملکوتی|مسلم سرابى ملكوتى تبريزى]] (تقريركننده بحث ايشان). |
− | * | + | *[[سید محمدعلی قاضی طباطبائی|شهيد سيد محمدعلى قاضى طباطبايى]]. |
− | * | + | *سيد ابوالفضل نبوى قمى (تقريركننده بحث ايشان). |
− | * | + | *شيخ حسين ناصرى كرمانى. |
− | * | + | *ميرزا محمدتقى همدانى. |
− | + | آيت الله عبدالنبى اراكى در تحصيل [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] تا بدان رتبه راه يافت كه خود اجازه [[اجتهاد]] به برخى از افراد صادر نمود. از ميان آنان مى توان به افراد ذيل اشاره داشت: | |
− | * | + | *سيد مهدى حسينى لاجوردى. |
− | * | + | *شهيد محمدعلى قاضى طباطبائى. |
− | * | + | *سيد محمدعلى كاظمينى بروجردى. |
− | * | + | *شيخ علىاصغر باقرى همدانى. |
− | + | ==آثار و تأليفات== | |
− | + | آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى را بايد در زمره آن دسته از بزرگان حوزه قرار داد كه در كنار تدريس و تربيت طلاب، فراوان به تأليف كتاب نيز مى پرداخته اند.<ref>همان، ص 41 و 3.</ref> از ايشان بيش از يكصد جلد كتاب در زمينه هاى مختلف [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[اخلاق]] و انسان شناسى به جاى مانده كه حدود 30 جلد از آنها به چاپ رسيده است. برخى از آثار وى به قرار ذيل است: | |
− | * | + | *1- «رساله عمليه»، كه در سال 1366 قمرى، پس از رحلت آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سيد ابوالحسن اصفهانى]] در [[نجف]] به چاپ رسيد. |
− | * | + | *2- «معالم الزلفى»، در شرح كتاب «[[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]]»، كه 25 جلد مى باشد و تاكنون يك جلد آن چاپ شده است. |
− | * | + | *3- «افاضة القدير» در طهارت عصير. |
− | * | + | *4- «انيس المقلدين»، رساله عمليه، طبع قم، 1372. |
− | * | + | *5- «غوالى اللئالى»؛ در فروع علم اجمالى - اين كتاب، تقريرات بحث ايشان به قلم مرحوم آقا ميرزا محمود اراكى است كه در سال 1369 چاپ شده و يك صد و پنجاه و هشت فرع دارد. |
− | * | + | *6- «روح الايمان»؛ در يك جلد كه در سال 1350 در نجف و در قم نيز طبع شد. اين كتاب در روانشناسى و نفسانيات انسان است و حقيقت [[ایمان|ايمان]] را آن طورى كه دين مقدس [[اسلام]] دستور داده، معرفى مى نمايد. |
− | * | + | *7- «اعلام العامة فى صحة الحج مع ابناء العامة»، كه در سال 1354 به طبع رسيده است. |
− | * | + | *8- «كتاب المحاكمات»؛ دو جلد است. اين اثر، به نقد و بررسى آراء و نظريات مرحوم [[میرزا محمدحسین نائینی|ميرزای نايينى]]، و مقايسه آن با آراى برخى علماى ديگرى مى پردازد. به قلم استاد آيت الله ملكوتى است. |
− | * | + | *9- «رسالة [[زيارت عاشورا]]»؛ به «نام كنز مخفى» در سال 1372 در تهران چاپ شده كه فعلاً كمياب است. |
− | * | + | *10- «حاشيه بر وسيله»؛ |
− | * | + | *11- «حاشيه بر تبصره [[علامه حلی|علامه]]»؛ |
− | * | + | *12- «حاشية فتوائيه بر [[عروة الوثقى (کتاب)|عروه]]»؛ |
− | * | + | *13- «كتاب طهارة»؛ |
− | * | + | *14- «كتاب صلوة»؛ |
− | * | + | *15- «كتاب بيع»؛ |
− | * | + | *16- «كتاب الخيارات»؛ |
− | * | + | *17- «رساله فى قبول توبة المرتد مطلقا»؛ |
− | * | + | *18- «رسالة فارسية و شرائط المراجع العامة»؛ |
− | * | + | *19- «رسالة فى الحيض». |
− | * | + | *20- «رسالة درر المنظومة فى الحقائق»؛ در «خزائن نبويه»، جلد اول، ص 171 درباره اين كتاب مى گويد: «در «دررالمنظومه» سى و نه دليل اقامه نمودم بر وجود [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] روحى له الفداه.» و در ص 172 مى نويسد: «در «درر المنظومه» حدود صد دليل عقلى و نقلى اقامه نمودم بر رسالت [[پیامبر اسلام|محمد بن عبدالله]] صلی الله علیه و آله». |
− | * | + | *21- «ارشاد الامّة فى عدم اجزاء صلاة الجمعة» كه در سال 1356 در [[نجف]] به طبع رسيده است. |
− | * | + | *22- «رسالة فى قاعدة لاضرر» و رساله ديگرى در اين قاعده. |
− | * | + | *23- «كتاب الاقرار». |
− | * | + | *24- «رسالة فى النفاس». |
− | * | + | *25- «رسالة فى الرضاع». |
− | * | + | *26- «رسالة فى الاستحاضة». |
− | * | + | *27- «رسالة فى حكم تلقيح النسوان». |
− | * | + | *28- «رسالة منية الطالب فى لزوم القيام عند ذكر الغائب روحى له الفداه». |
− | * | + | *29- «رسالة فى حكم راديو». |
− | * | + | *30- «رسالة الثانوية». |
− | * | + | *31- «رسالة فى حكم سترالنسوان». |
− | * | + | *32- «رسالة فى الدرهم و الدينار الشرعى». |
− | * | + | *33- «رسالة فى مناسك الحج على نمط مخصوص». |
− | * | + | *34- «رسالة فى حكم حلق اللحية». |
− | * | + | *35- «رسالة فى صلوة ذوى الاعذار». |
− | * | + | *36- «رسالة فى اعجاز القرآن». |
− | * | + | *37- «رسالة غريبة فى حقيقة النفس». |
− | * | + | *38- «رسالة فى فضيلة العلم و بيان المراد منه». |
− | * | + | *39- «رسالة فى الدعاء سيفى». |
− | * | + | *40- «رسالة فى الهيئة و رسالة الحساب». |
− | * | + | *41- «كتاب فى شرح الفية ابن مالك». |
− | * | + | *42- «كتاب درر المنطقيه». |
− | * | + | *43- «كتاب اعتقادات الاثنى عشريه فى الكلام». اين كتاب در كتابخانه [[مدرسه فیضیه|مدرسه فيضيه]] موجود است. |
− | * | + | *44- «رسالة فى نبذة من الآيات والاخبار». |
− | * | + | *45- «رسائل متفرقة فى الفقه والاصول». |
− | * | + | *46- «كتاب شهاب العتيد فى ردّ ابن ابى الحديد». |
− | * | + | *47- «كتاب الحاشية على المكاسب الشيخ». |
− | + | *48- «حاشية صغير على المكاسب». | |
− | + | *49- «كتاب تحف العقول»؛ كه سه جلد و يك دوره اصول است. | |
− | + | *50- «كتاب نهاية المأمول فى شرح [[کفایة الاصول (کتاب)|كفاية الاصول]]»؛ اين كتاب دو جلد و هر جلد آن معادل صلوة جواهر است. | |
− | + | *51- «حاشية على الكفاية». | |
− | + | *52- «رسالة فى شرح عدة اشعار حكماء و عرفاء». | |
− | + | *53- «حاشية استدلالية»؛ حاشيه بر جلد اول عروه. | |
− | + | *54- «حاشية على تقريرات استاد النائينى فى دورة الاصول». | |
− | + | *55- «كتاب فوائد قميه»؛ تقرير بحث ايشان است و در 1373 در [[قم]] طبع شده است. | |
− | + | *56- «رسالة الهداية فى ان الشهادة بالولاية جزء فى الاذان والاقامة». | |
+ | *57- «حاشية على مصباح الانوار فى حل مشكلات الاخبار»؛ اثر [[سید عبدالله شبر|سيد عبدالله شبر]]. | ||
− | + | *58- «حاشيه بر جلد دوم عروة». | |
− | + | *59- «رسالة فى اربعين حديث». | |
− | + | *60- رسالة فى كون المنجزات من الاصل». | |
− | + | *61- «رسالة فى ارث الزوج والزوجة». | |
− | + | *62- «رسالة فى الجبر والتفويض». | |
− | + | *63- «رسالة فى اليد المضمونة». | |
− | + | *64- «رسالة فى المعاد». | |
− | + | *65- «رسالة فى اثبات الحجة علیهم السلام». | |
− | + | *66- «رسالة فى الترتب». | |
− | + | *67- «رسالة فى البرزخ». | |
− | + | *68- «رسالة فى الاجتهاد والتقليد». | |
− | + | *69- «رسالة فى اثبات الصانع». | |
− | + | *70- «رسالة فى الولاية». | |
− | + | *71- «رسالة فى اتصال اجازات المشايخ بالمعصومين». | |
− | + | *72- «رسالة فى الرسالة». | |
− | + | *73- «رسالة فى شرعية افعال الصبى». | |
− | * | + | *74- «رسالة فى جبل قاف و اسراره المكنونة». |
− | * | + | *75- «رسالة فى اليد المسموعة». |
− | * | + | *76- «رسالة فى حقيقة الانسان». |
− | * | + | *77- «رسالة فى الحسن والقبح». |
− | * | + | *78- «رسالة فى حكم النسوان عند الاجانب». |
− | * | + | *79- «رسالة فى حكم تلقيح النسوان». |
− | * | + | *80- «رسالة فى شرح بعض اشعار العرفاء». |
− | * | + | *81- «روح الايمان»؛ در [[كلام]] و حقيقت [[انسان]]. طبع نجف، خرداد 1350. وى در كشكول مى نويسد: «فانه كتاب لم يسبق مثله فى الاسلام كتاب كريم». |
− | + | *82- «ايقاظ البشر فى اجزاء اضطرارى المشعر»؛ طبع نجف، 1355. | |
− | * | + | *83- «منهج الرشاد فى الاصول الدين»؛ رساله عمليه است. طبع تهران، 1375. |
− | * | + | *84- «ذخيرة العباد»؛ رساله عمليه است. چاپ قم، 1368. |
− | + | ==ویژگیها و فضايل اخلاقى== | |
− | + | آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى، روحى لطيف و الهى داشت كه در اثر [[زهد]] و پارسايى و [[شب زنده داری|شب زنده دارى]] به آن نائل شده بود. سيد محمدعلى روحانى قمى، يكى از شاگردان وى، نقل كرده است كه: هيچ فجرى طلوع نكرد كه او در خواب باشد. به هر [[مسجد|مسجدى]] كه وارد مى شد، نماز تحيت مسجد را به جاى مى آورد. | |
− | + | شيخ قدرت الله وجدانى فخر، داماد معظمله، در زمينه خصوصيات اخلاقى او مى گويد: آن چه كه من بدست آوردم، شخصى بود دور و گريزان از دنيا؛ به طورى كه بود و نبود آن، نسبت به شخص او مساوى بود. از برنامه هاى مريدبازى و جلب اشخاص به سوى خود، كاملاً پرهيز داشت و همواره متكى به خداوند و مخالف با هواى نفس بود. اكثر شب ها را به [[عبادت]] و مناجات بسر مى برد. | |
− | + | معظمله در پرورش طلاب، نقش مؤثرى داشت و با آنان نهايت رفاقت را از خود نشان مى داد. وى براى وقت خويش بسيار ارزش قائل بود و در زمره افرادى است كه از عمر خود، حداكثر استفاده را برد و همواره اشتغال به تدريس و تحقيق و تأليف داشت. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | داماد دیگر ايشان، سيد علىاكبر موسوى مى گوید: راز موفقيت معظمله پشتكار ايشان بود. هميشه يا مطالعه مى كرد، يا مى نوشت، يا تدريس مى نمود. ايشان تا آخر عمر از نويسندگى دست برنداشت و كتاب «معالم الزلفى» را در حال بيمارى نوشت. در ماه مبارك [[رمضان]] ختومات [[قرآن]] متعدد داشت. | |
− | از | + | ايشان به [[ائمه اطهار]] علیهم السلام عشق مى ورزيد و ارتباط روحى و معنوى با آنان داشت. از اين رو، گاهى مشكلات مادى و معنوى خود را با [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به خاندان عصمت و طهارت رفع مى ساخت. |
==وفات== | ==وفات== | ||
− | + | مرحوم آيت الله شيخ عبدالنبى عراقى، پس از عمرى تلاش و تبليغ و ترويج فرهنگ ناب تشيع، در ماه [[رجب]] 1385 قمری (مطابق با آبان 1344) چشم از جهان فروبست و پیکر مطهر ایشان در جوار كريمه اهل بيت [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها به خاك سپرده شد. | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | ناصر باقرى بيدهندى، ستارگان | + | * ناصر باقرى بيدهندى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 10. |
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] | ||
[[رده:فقیهان]] | [[رده:فقیهان]] | ||
[[رده:متکلمان]] | [[رده:متکلمان]] |
نسخهٔ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۷
حاج شيخ عبدالنبى اراكى که به عراقی نیز شهرت دارند. از فقهای شیعه قرن چهاردهم و اساتید حوزه نجف و قم بوده است. او آثاری در فقه و کلام داشته است.
محتویات
تحصيل و استادان
عبدالنبى اراكى به سال 1307 قمری، در اراك ديده به جهان گشود. وی ادبيات را نزد ميرزا محمود، از بستگان پدرى خود و نزد مرحوم ميرزا هاشم و ميرزا رضى و ... فرامى گيرد. عبدالنبى سپس به شهر همدان هجرت مى كند و به مدت دو سال، در مدرسه مرحوم آخوند در اين شهر - واقع در سر گذر - به تحصيل خود ادامه مى دهد. آن گاه به زادگاه خود اراك بازمى گردد و حدود چهار سال در درس اساتيد مشهور شهر خود شركت مى كند.
در بيست سالگى، دروس سطح را به اتمام مى رساند و درس خارج را آغاز مى نمايد. حدود دو سال در مجلس درس بزرگانى چون: آقا نورالدين عراقى، ميرزا محمد عليخان و ميرزا ابوالحسن، زانوى ادب مى زند و در اين مدت كوتاه، بهره وافر از محضر آنان مى برد. سال 1327، جهت تكميل اندوخته ها و طى مدارج علمى بالاتر، رهسپار نجف اشرف مى گردد و در حوزه نجف، گذشته از اين كه علوم رياضى و هيئت و نجوم را نزد شيخ شمس الدين بخارايى مى آموزد، و در درس مراجع و علماى بزرگ حوزه هم شركت مى جويد.
آيت الله اراكى در خصوص اساتيد خود مى نويسد: «حقير از اول تحصيلم كه كتاب به دست گرفتم تا موقعى كه فارغ شدم، بيست و هشت استاد ديدم و بيست و هشت شيخ دارم. رحمة الله عليهم اجمعين».[۱]
برخی اساتيد شیخ اراكى در نجف عبارتند از:
- آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، صاحب «كفاية الاصول»؛ وى دو سال از درس ايشان استفاده برده است.
- سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى، صاحب «عروة الوثقى»؛ آيت الله اراكى در كتاب «خزائن» ضمن يادكردى از اين استاد، مى نويسد حدود يك سال از درس فقه ايشان بهره مند شده است.[۲]
- شيخ الشريعه اصفهانى؛ وی در حدود هشت ماه در درس فقه وى حاضر مى شود.[۳]
- آقا ضياءالدين عراقى؛ كه بيشترين تحصيلات وى نزد ايشان بوده است.[۴]
- شيخ على قوچانى.
- شيخ مهدى مازندرانى.
- ميرزا محمدحسين نائينى (به مدت 8 سال).
- آيت الله شيخ على گونآبادى.
- ميرزا على آقا قاضى تبريزی؛ ايشان استاد اخلاق و سير و سلوك آيت الله اراكى بوده است.[۵]
آيت الله اراكى سه سال پس از جنگ جهانى، به جهت فوت پدر به ايران بازگشت و در زادگاه خود پنج ماه توقف كرد و به اقامه نماز جماعت، قضاوت و تدريس پرداخت. سپس مجدداً به نجف بازگشت و در مجموع، چهل و پنج سال در آن جا اقامت گزيد. در اين مدت وى علاوه بر بهره جستن از درس اساتيد قبلى خود، به تدريس خارج فقه و اصول هم پرداخت و شاگردان بسيارى را تحت تربيت و تعليم قرار داد.
در اين زمينه خود ايشان مى نويسد: «مدت چهل و پنج سال در مجموع دو سفر در نجف بودم و بحمدالله گوى سبقت در تدريس خارج را در آن جا ربودم و بر معاصرين تقدم جستم... و در نجف در عصر اساتيد، معضلات فقه آل محمد صلی الله علیه و آله به دست حقير حل شد؛ چنانچه «رساله اعلام العامة فى صحة الحج مع ابناء العامة» و «رساله ايقاظ البشر فى اجزاء اضطرارى المشعر» و «رساله ارشاد الامة فى عدم اجزاء صلاة الجمعة» تماماً طبع نجف، شواهد دعوايم بوده كه اساتيد و معاصرين عموماً به فتواى حقير رجوع نمودند».
اساتید اجازه روایت و اجتهاد:
آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى، از بزرگان ذيل اجازه نقل روايت داشته است:
- سيد ابوالحسن اصفهانى (مورخ 1342).
- شيخ على القمى، پيشنماز مسجد هندى در نجف.
- شيخ مهدى مازندرانى (مورخ 1339).
- سيد عبدالغفار مازندرانى (مورخ 1344).
- شيخ ضياءالدين عراقى، (مورخ 1341).
- شيخ آقا بزرگ تهرانى، (مورخ 1335).
- شيخ محمدكاظم شيرازى، (مورخ 1334).
- شيخ محمدحسين اصفهانى - صاحب الكرامات الباهرة - (مورخ 1352).
علاوه بر این، ايشان از بزرگان ذيل كه هر يك از مراجع يا فقهاى نامدار زمان خويش بوده اند، جواز اجتهاد نيز دريافت كرده بودند:
- آيت الله آقا ضياء عراقى.
- آيت الله شيخ مهدى مازندرانى.
- آيت الله كاظم شيرازى.
- آيت الله شيخ على خراسانى.
- آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى.[۶]
تدريس و شاگردان
آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى در سال 1340، به قصد زيارت امام رضا علیه السلام به ايران بازگشت و به اتفاق مرحوم آيت الله حائرى، مؤسس حوزه علميه قم رهسپار مشهد گرديد. به هنگام مراجعت، مرحوم حائرى از ايشان براى اقامت در قم دعوت مى كنند؛ ولى ايشان بنا به دعوت متولى مدرسه سپهدار، راهى زادگاه خود مى گردد و در آن جا به مدت يك سال به تدريس مشغول مى شود.[۷] و در رأس علماى اراك قرار مى گيرد.
وى به سال 1346 بنا به دعوت مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى جهت تدريس در حوزه نجف، به عتبات هجرت مى كند و در مسجد هندى به تدريس مى پردازد. اين امر همچنان ادامه مى يابد تا در سال 1366 كه فرزند ايشان (آقا نورالدين) مريض مى شود و طبق دستور اطباى نجف، به ايران بازمىگردد؛ اما اين بار در قم رحل اقامت مى افكند و در مسجد عشقعلى به اقامه جماعت و تدريس اشتغال مى ورزد و پس از آن در مسجدِ واقع در خيابان اعتضادالدوله، امامت و تدريس مى نمايد.
آيت الله اراكى علاوه بر آگاهى به فقه و اصول و كلام، در علوم غريبه و تعبير خواب نيز مهارت داشت.
آيت الله عبدالنبى اراكى، به تربيت شاگردانى پرداخته كه هر يك از آنان در نشر و تبليغ مبانى تفكر شيعى، نقش بسزايى داشتند؛ از ميان اين شاگردان مى توان به افراد ذيل اشاره كرد:
- سيد محمدعلى كاظمينى بروجردى؛ مؤلف كتب بسيار؛ از جمله: «نهاية المقال لابناء الامام و نهاية الكلام فى حق رسول الاسلام»؛ «گنجينه معارف»؛ «اسلام از نظر ديگران»؛ «جواهر الولاية».
- سيد شفيع واحدى رشتى.
- محمدحسين آل طاهر خمينى. وى «رسالة الهداية فى كون الشهادة بالولاية فى الاذان والاقامة جزء كسائر الاجزاء» را از بحث آقاى اراكى نوشته و در قم به چاپ رسيده است.
- سيد علىاكبر موسوى (داماد معظمله).
- شيخ قدرت الله وجدانى فخر (داماد معظمله).
- سيد محمدعلى روحانى قمى (تقريركننده بحث معظمله).
- ميرزا علىاصغر باقرى همدانى.
- ميرزا نصرت بناربانى.
- ميرزا علىاكبر فقيهى.
- شيخ ابوالقاسم نحوى.
- ميرزا محمود اراكى (مقرر بحث ايشان).
- مسلم سرابى ملكوتى تبريزى (تقريركننده بحث ايشان).
- سيد ابوالفضل نبوى قمى (تقريركننده بحث ايشان).
- شيخ حسين ناصرى كرمانى.
- ميرزا محمدتقى همدانى.
آيت الله عبدالنبى اراكى در تحصيل علوم اسلامى تا بدان رتبه راه يافت كه خود اجازه اجتهاد به برخى از افراد صادر نمود. از ميان آنان مى توان به افراد ذيل اشاره داشت:
- سيد مهدى حسينى لاجوردى.
- شهيد محمدعلى قاضى طباطبائى.
- سيد محمدعلى كاظمينى بروجردى.
- شيخ علىاصغر باقرى همدانى.
آثار و تأليفات
آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى را بايد در زمره آن دسته از بزرگان حوزه قرار داد كه در كنار تدريس و تربيت طلاب، فراوان به تأليف كتاب نيز مى پرداخته اند.[۸] از ايشان بيش از يكصد جلد كتاب در زمينه هاى مختلف فقه، اصول، اخلاق و انسان شناسى به جاى مانده كه حدود 30 جلد از آنها به چاپ رسيده است. برخى از آثار وى به قرار ذيل است:
- 1- «رساله عمليه»، كه در سال 1366 قمرى، پس از رحلت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در نجف به چاپ رسيد.
- 2- «معالم الزلفى»، در شرح كتاب «عروة الوثقى»، كه 25 جلد مى باشد و تاكنون يك جلد آن چاپ شده است.
- 3- «افاضة القدير» در طهارت عصير.
- 4- «انيس المقلدين»، رساله عمليه، طبع قم، 1372.
- 5- «غوالى اللئالى»؛ در فروع علم اجمالى - اين كتاب، تقريرات بحث ايشان به قلم مرحوم آقا ميرزا محمود اراكى است كه در سال 1369 چاپ شده و يك صد و پنجاه و هشت فرع دارد.
- 6- «روح الايمان»؛ در يك جلد كه در سال 1350 در نجف و در قم نيز طبع شد. اين كتاب در روانشناسى و نفسانيات انسان است و حقيقت ايمان را آن طورى كه دين مقدس اسلام دستور داده، معرفى مى نمايد.
- 7- «اعلام العامة فى صحة الحج مع ابناء العامة»، كه در سال 1354 به طبع رسيده است.
- 8- «كتاب المحاكمات»؛ دو جلد است. اين اثر، به نقد و بررسى آراء و نظريات مرحوم ميرزای نايينى، و مقايسه آن با آراى برخى علماى ديگرى مى پردازد. به قلم استاد آيت الله ملكوتى است.
- 9- «رسالة زيارت عاشورا»؛ به «نام كنز مخفى» در سال 1372 در تهران چاپ شده كه فعلاً كمياب است.
- 10- «حاشيه بر وسيله»؛
- 11- «حاشيه بر تبصره علامه»؛
- 12- «حاشية فتوائيه بر عروه»؛
- 13- «كتاب طهارة»؛
- 14- «كتاب صلوة»؛
- 15- «كتاب بيع»؛
- 16- «كتاب الخيارات»؛
- 17- «رساله فى قبول توبة المرتد مطلقا»؛
- 18- «رسالة فارسية و شرائط المراجع العامة»؛
- 19- «رسالة فى الحيض».
- 20- «رسالة درر المنظومة فى الحقائق»؛ در «خزائن نبويه»، جلد اول، ص 171 درباره اين كتاب مى گويد: «در «دررالمنظومه» سى و نه دليل اقامه نمودم بر وجود امام زمان روحى له الفداه.» و در ص 172 مى نويسد: «در «درر المنظومه» حدود صد دليل عقلى و نقلى اقامه نمودم بر رسالت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله».
- 21- «ارشاد الامّة فى عدم اجزاء صلاة الجمعة» كه در سال 1356 در نجف به طبع رسيده است.
- 22- «رسالة فى قاعدة لاضرر» و رساله ديگرى در اين قاعده.
- 23- «كتاب الاقرار».
- 24- «رسالة فى النفاس».
- 25- «رسالة فى الرضاع».
- 26- «رسالة فى الاستحاضة».
- 27- «رسالة فى حكم تلقيح النسوان».
- 28- «رسالة منية الطالب فى لزوم القيام عند ذكر الغائب روحى له الفداه».
- 29- «رسالة فى حكم راديو».
- 30- «رسالة الثانوية».
- 31- «رسالة فى حكم سترالنسوان».
- 32- «رسالة فى الدرهم و الدينار الشرعى».
- 33- «رسالة فى مناسك الحج على نمط مخصوص».
- 34- «رسالة فى حكم حلق اللحية».
- 35- «رسالة فى صلوة ذوى الاعذار».
- 36- «رسالة فى اعجاز القرآن».
- 37- «رسالة غريبة فى حقيقة النفس».
- 38- «رسالة فى فضيلة العلم و بيان المراد منه».
- 39- «رسالة فى الدعاء سيفى».
- 40- «رسالة فى الهيئة و رسالة الحساب».
- 41- «كتاب فى شرح الفية ابن مالك».
- 42- «كتاب درر المنطقيه».
- 43- «كتاب اعتقادات الاثنى عشريه فى الكلام». اين كتاب در كتابخانه مدرسه فيضيه موجود است.
- 44- «رسالة فى نبذة من الآيات والاخبار».
- 45- «رسائل متفرقة فى الفقه والاصول».
- 46- «كتاب شهاب العتيد فى ردّ ابن ابى الحديد».
- 47- «كتاب الحاشية على المكاسب الشيخ».
- 48- «حاشية صغير على المكاسب».
- 49- «كتاب تحف العقول»؛ كه سه جلد و يك دوره اصول است.
- 50- «كتاب نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول»؛ اين كتاب دو جلد و هر جلد آن معادل صلوة جواهر است.
- 51- «حاشية على الكفاية».
- 52- «رسالة فى شرح عدة اشعار حكماء و عرفاء».
- 53- «حاشية استدلالية»؛ حاشيه بر جلد اول عروه.
- 54- «حاشية على تقريرات استاد النائينى فى دورة الاصول».
- 55- «كتاب فوائد قميه»؛ تقرير بحث ايشان است و در 1373 در قم طبع شده است.
- 56- «رسالة الهداية فى ان الشهادة بالولاية جزء فى الاذان والاقامة».
- 57- «حاشية على مصباح الانوار فى حل مشكلات الاخبار»؛ اثر سيد عبدالله شبر.
- 58- «حاشيه بر جلد دوم عروة».
- 59- «رسالة فى اربعين حديث».
- 60- رسالة فى كون المنجزات من الاصل».
- 61- «رسالة فى ارث الزوج والزوجة».
- 62- «رسالة فى الجبر والتفويض».
- 63- «رسالة فى اليد المضمونة».
- 64- «رسالة فى المعاد».
- 65- «رسالة فى اثبات الحجة علیهم السلام».
- 66- «رسالة فى الترتب».
- 67- «رسالة فى البرزخ».
- 68- «رسالة فى الاجتهاد والتقليد».
- 69- «رسالة فى اثبات الصانع».
- 70- «رسالة فى الولاية».
- 71- «رسالة فى اتصال اجازات المشايخ بالمعصومين».
- 72- «رسالة فى الرسالة».
- 73- «رسالة فى شرعية افعال الصبى».
- 74- «رسالة فى جبل قاف و اسراره المكنونة».
- 75- «رسالة فى اليد المسموعة».
- 76- «رسالة فى حقيقة الانسان».
- 77- «رسالة فى الحسن والقبح».
- 78- «رسالة فى حكم النسوان عند الاجانب».
- 79- «رسالة فى حكم تلقيح النسوان».
- 80- «رسالة فى شرح بعض اشعار العرفاء».
- 81- «روح الايمان»؛ در كلام و حقيقت انسان. طبع نجف، خرداد 1350. وى در كشكول مى نويسد: «فانه كتاب لم يسبق مثله فى الاسلام كتاب كريم».
- 82- «ايقاظ البشر فى اجزاء اضطرارى المشعر»؛ طبع نجف، 1355.
- 83- «منهج الرشاد فى الاصول الدين»؛ رساله عمليه است. طبع تهران، 1375.
- 84- «ذخيرة العباد»؛ رساله عمليه است. چاپ قم، 1368.
ویژگیها و فضايل اخلاقى
آيت الله شيخ عبدالنبى اراكى، روحى لطيف و الهى داشت كه در اثر زهد و پارسايى و شب زنده دارى به آن نائل شده بود. سيد محمدعلى روحانى قمى، يكى از شاگردان وى، نقل كرده است كه: هيچ فجرى طلوع نكرد كه او در خواب باشد. به هر مسجدى كه وارد مى شد، نماز تحيت مسجد را به جاى مى آورد.
شيخ قدرت الله وجدانى فخر، داماد معظمله، در زمينه خصوصيات اخلاقى او مى گويد: آن چه كه من بدست آوردم، شخصى بود دور و گريزان از دنيا؛ به طورى كه بود و نبود آن، نسبت به شخص او مساوى بود. از برنامه هاى مريدبازى و جلب اشخاص به سوى خود، كاملاً پرهيز داشت و همواره متكى به خداوند و مخالف با هواى نفس بود. اكثر شب ها را به عبادت و مناجات بسر مى برد.
معظمله در پرورش طلاب، نقش مؤثرى داشت و با آنان نهايت رفاقت را از خود نشان مى داد. وى براى وقت خويش بسيار ارزش قائل بود و در زمره افرادى است كه از عمر خود، حداكثر استفاده را برد و همواره اشتغال به تدريس و تحقيق و تأليف داشت.
داماد دیگر ايشان، سيد علىاكبر موسوى مى گوید: راز موفقيت معظمله پشتكار ايشان بود. هميشه يا مطالعه مى كرد، يا مى نوشت، يا تدريس مى نمود. ايشان تا آخر عمر از نويسندگى دست برنداشت و كتاب «معالم الزلفى» را در حال بيمارى نوشت. در ماه مبارك رمضان ختومات قرآن متعدد داشت.
ايشان به ائمه اطهار علیهم السلام عشق مى ورزيد و ارتباط روحى و معنوى با آنان داشت. از اين رو، گاهى مشكلات مادى و معنوى خود را با توسل به خاندان عصمت و طهارت رفع مى ساخت.
وفات
مرحوم آيت الله شيخ عبدالنبى عراقى، پس از عمرى تلاش و تبليغ و ترويج فرهنگ ناب تشيع، در ماه رجب 1385 قمری (مطابق با آبان 1344) چشم از جهان فروبست و پیکر مطهر ایشان در جوار كريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.
پانویس
منابع
- ناصر باقرى بيدهندى، ستارگان حرم، جلد 10.