خواجه نصیرالدین طوسی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | '''خواجه نصيرالدين طوسی''' (597-672 ق)، فیلسوف، متکلّم و ریاضیدان بزرگ [[ایران|ایرانی]] در قرن هفتم هجری و بناکننده رصدخانه مراغه است. وی كتب و رساله های علمی متعددی در موضوعات گوناگون به رشته تحریر درآورد که از آن جمله می توان به [[تجرید الاعتقاد]] و [[اخلاق ناصری]] اشاره کرد. عالمان بزرگی همچون [[علامه حلی]] و [[قطب الدین شیرازی]] از شاگردان او هستند. | |
− | |||
− | وی | ||
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
||نام کامل = محمد بن محمد بن حسن طوسى | ||نام کامل = محمد بن محمد بن حسن طوسى | ||
سطر ۱۶: | سطر ۱۴: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
− | محمد بن محمد بن حسن | + | محمد بن محمد بن حسن طوسى، معروف به «خواجه نصيرالدين طوسى» در سال 597 هـ.ق در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى [[شیعه|اماميه]] و [[محدث|محدثان]] طوس بود.<ref name="نور الحکمه">مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (زندگی نامه مولفان).</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==تحصیل و استادان== | |
− | پس از | + | ایام كودكی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد. وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت [[قرآن]]، [[حدیث]] و قواعد زبان عربی و فارسی را نزد پدر خویش آموخت. پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» كه از دانشمندان نامور در [[ریاضی|ریاضیات]]، [[حکمت|حكمت]] و [[منطق]] بود به فراگیری آن علوم پرداخت. |
− | + | سپس با راهنمایی پدر در محضر «كمالالدین محمد حاسب» كه از دانشوران نامی در ریاضیات بود به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود كه استاد قصد سفر كرد و آوردهاند كه وی به پدر خواجه نصیر چنین گفت: من آنچه میدانستم به او آموختم و اكنون سؤالهایی میكند كه گاه پاسخش را نمیدانم! | |
− | + | پس از چندی، دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» كه تبحر ویژهأی در علوم [[علم رجال|رجال]]، [[درایه الحدیث|درایه]] و [[حدیث]] داشت به طوس آمد و محمد كه هر لحظه، عطش علمیاش افزون میگردید در نزد او به كسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونهای كه به او توصیه كرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت كند. او در شهر طوس و بدست استادش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» لباس مقدس عالمان دین را بر تن كرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد افتخاری جاویدان یافت. | |
− | + | نصیرالدین جوان سپس به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر به مدرسه سراجیه رفت و مدت یك سال نزد سراجالدین قمری كه از استادان بزرگ درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد فریدالدین داماد نیشابوری ـ از شاگردان [[فخر رازى|فخر رازی]] ـ كتاب «اشارات [[ابن سینا]]» را فراگرفت. | |
− | + | پس از مباحثات علمی متعدد فریدالدین با خواجه، علاقه و استعداد فوقالعاده خواجه نسبت به دانشاندوزی نمایان شد و فریدالدین او را به یكی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی كرد و بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست كتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطبالدین مصری شافعی» به خوبی بیاموزد. وی علاوه بر كتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «[[عطار نیشابوری]]» (متوفی 627) نیز بهرهمند شد. | |
− | + | خواجه كه در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال كسب علوم و فنون بیشتر بود، پس از خوشهچینی فراوان از خرمن پربار دانشمندان نیشابور، به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهانالدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به [[اصفهان]] كرد. اما در بین راه پس از آشنایی با «[[ابن میثم بحرانی|میثم بن علی میثم بحرانی]]» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر [[قم]] رو كرد. | |
− | + | محقق طوسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به [[عراق]] رفت. او علم «[[فقه]]» را از محضر «معینالدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان [[ابن ادریس حلی]] و [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]]) فراگرفت. و در سال 619 ق از استاد خود [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایت دریافت كرد. آن گونه كه نوشتهاند خواجه مدت زمانی از «[[علامه حلی]]» فقه و علامه نیز در مقابل، درس [[حکمت|حكمت]] نزد خواجه آموخته است. | |
− | + | «كمال الدین موصلی» ساكن شهر موصل ([[عراق]]) از دیگر دانشمندانی بود كه [[علم نجوم]] و [[ریاضی]] به خواجه آموخت و بدین ترتیب، محقق طوسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به [[خراسان]] كرد.<ref name="گلشن ابرار">گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه «خواجه نصیر طوسی» از عبدالوحيد وفايي.</ref> | |
− | خواجه | + | ==خواجه طوسی در عهد مغولان== |
− | + | خواجه نصیرالدین طوسی یکی از قربانیان نخستین حمله مغولهاست که طی آن سپاهیان چنگیز (1215 ـ 1227 م) سرزمینهای اسلامی را مورد تعرّض قرار دادند و به هر شهری که رسیدند، آن را با خاک یکسان کردند. شهر نیشابور نیز یکی از این شهرهاست که در آن زمان دارای مدارس علمیه متعدد و مملو از علما بود. مغولها در این حمله، نه تنها نیشابور را ویران کردند، بلکه با شمشیر به جان مردم افتادند و هر کس را که یافتند، کشتند. تنها عده معدودی توانستند از دست آنان جان سالم به در برند و خواجه نصیرالدین طوسی یکی از آنها بود که در پی پناهگاهی مطمئن و امن، آواره بیابانها شد<ref> خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در گسترش تشیّع و حفظ آثار اسلامی، سید حسن امین/ ترجمه: مهدی زندیه، فصلنامه شیعه شناسی، شماره 5 در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/83786 سایت حوزه]، بازیابی: 29 اردیبهشت 1392.</ref> تا این که ناصرالدين عبدالرحيم بن ابى منصور محتشم که از طرف علاءالدين محمد پادشاه اسماعيليان حاکم خراسان بود، خواجه را به قهستان دعوت كرد و خواجه نيز كه قلعه قهستان را ايمنترين نقطه در خراسان يافت اين دعوت را پذيرفت و به قهستان رفت. | |
− | + | تاريخ دقيق ورود خواجه به قهستان بعد از سال 619 هـ.ق مىباشد كه از استاد خود سالم بن بدران اجازه روايى گرفته است و اگر به دعوت ناصرالدين رفته باشد بايد بعد از سال 624 هـ.ق باشد كه اين سال ابتداى فرمانفرمايى اوست.<ref name="نور الحکمه" /> | |
− | در | + | او در مدت اقامت خود کتاب «طهارة الاعراق» تألیف [[ابن مسکویه]] را به درخواست میزبانش به زبان فارسی ترجمه کرد و نام آن را «[[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]]» نهاد.<ref>همچنین گفته شده ابتدا بنا بود کتاب «الطهارة» ابن مسکویه را از عربی به فارسی ترجمه کند اما بعد تصمیم گرفت خود کتابی مستقل در این زمینه بنگارد.</ref> وی در همین ایّام «رساله معینیه» را در موضوع علم هیئت به زبان فارسی نگاشت. ناسازگاری اعتقادی خواجه با [[اسماعیلیه|اسماعیلیان]] و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامهای به [[حکومت بنی عباس|خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] بنویسد. |
− | خواجه در | + | در این میان، حاکم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی گردید. پس از چندی خواجه به قلعة الموت منتقل شد ولی حاکم قلعه که از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا کرده بود با او رفتاری مناسب در پیش گرفت. نصیرالدین طوسی حدود ۲۶ سال در قلعههای اسماعیلیه بسر برد امّا در این دوران لحظهای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات [[ابن سینا]]»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و «اخلاق ناصری» و چند کتاب و رسالة دیگر را تألیف کرد. کتاب روضة التسلیم و مطلوب المومنین و تولی و تبری از جمله آثاری است که به فرمان امام اسماعیلی در الموت نوشته است. |
− | + | خواجه در پایان کتاب شرح اشارات مینویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشتهام که سخت تر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت. و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمیآمد که دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود...».<ref name="گلشن ابرار" /> | |
− | از آنجا كه وجود اسماعیلیان حاكمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر | + | از آنجا كه وجود [[اسماعیلیه|اسماعیلیان]] حاكمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر میانداخت، هلاكوخان در سال 651 ق، با اعزام لشكری به قهستان آنجا را فتح كرد. حاكم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم كامل قلعه، از مغولان اطاعت كرد و چندی پس از آن در سال 656 ق، تاج و تخت اسماعیلیان در [[ایران]] برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگترین گام را در جلوگیری از جنگ و خونریزی و قتل عام مردم برداشته، از این رو نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژهای یافت.<ref name="گلشن ابرار" /> |
− | بعد از راحتى خيال از جانب اسماعيليان، | + | بعد از راحتى خيال هلاكوخان از جانب اسماعيليان، متوجه [[بغداد]] و خلافت [[عباسيان]] گرديد و با خواجه در اين مورد مشورت كرد و از او خواست اوضاع كواكب را بررسى و نتيجه را بيان كند. خواجه اوضاع را اين گونه توضيح داد كه خلافت عباسيان بزودى منقرض و نابود مىشود و اين امر هلاكو را به فتح بغداد ترغيب كرد. |
− | مخالفت بعضى ديگر از منجمين با جنگ با خليفه و اظهار اين كه اين كار آثار شومى دربر | + | مخالفت بعضى ديگر از منجمين با جنگ با خليفه و اظهار اين كه اين كار آثار شومى دربر دارد، در برابر استدلالات خواجه به جايى نيانجاميد و هلاكوخان پس از محاصره بغداد آن را به تصرف درآورد و خلافت عباسيان با كشته شدن آخرين خليفه [[مستعصم|المستعصم بالله]]، منقرض گرديد. |
− | در اين زمان خواجه با تدبير | + | در اين زمان خواجه با تدبير خود، جان بسيارى از مردم و علما و اهل فضل و هنر را نجات داد و از غارت اموال بسيارى جلوگيرى نمود. حكايت شفاعتهاى او نزد هلاكو براى حفظ جان علما در تاريخ نگاشته شده است.<ref name="نور الحکمه" /> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | بعد از فتح [[بغداد]] و برگشتن خواجه به مراغه در خدمت هلاكو، به امر پادشاه مأمور بستن رصد گرديد. بعضى اين كار را از پيشنهادهاى خود خواجه و موافقت هلاكو قلمداد كردهاند و عدهاى آن را از آرزوهاى منكوقاآن جانشين چنگيزخان دانستهاند، گفتهاند او در هندسه دستى داشت و به فكر افتاد در امپراطورى خويش رصدى ايجاد كند. ابتدا براى اين كار جمال الدين محمد بن طاهر بن محمد زئيدى بخارى را انتخاب كرد ولى او با تمام فضائلى كه داشت خود را مرد انجام آن نديد و اظهار عجز كرد. | |
− | ولى هلاكو او را به نزد خان نفرستاد زيرا يا مىترسيد كه او نتواند به اين امر قيام كند يا چون حسن سيرت و صدق خواجه را مشاهده نمود دوست داشت كه او ملازم خودش باشد و بستن رصد به نام خودش تمام شود. پس از هفت سال از حكومت هلاكو رصد ايلخانى بنا نهاده شد. | + | منكوقاآن كه آوازه تبحر خواجه را در علوم [[ریاضی|رياضى]] شنيده بود و مىدانست كه او در قلعههاى اسماعيليان است، وقتى كه هلاكو را به [[ایران|ايران]] فرستاد هنگام وداع گفت كه پس از تصرف قلعههاى ملاحده، خواجه نصير طوسى را كه بطلميوس دهر و اقليدس عصر است و ديريست در دست ملاحده اسير است به نزد ما بفرست تا به بستن رصدى كه منظور است قيام كند. ولى هلاكو او را به نزد خان نفرستاد زيرا يا مىترسيد كه او نتواند به اين امر قيام كند يا چون حسن سيرت و صدق خواجه را مشاهده نمود دوست داشت كه او ملازم خودش باشد و بستن رصد به نام خودش تمام شود. پس از هفت سال از حكومت هلاكو رصد ايلخانى بنا نهاده شد. |
− | هلاكو فرمان داده بود كه خواجه هر قدر مال نياز داشت از خزانه به او بدهند و | + | هلاكو فرمان داده بود كه خواجه هر قدر مال نياز داشت از خزانه به او بدهند و عُشر موقوفات تمام ممالك را نيز در اختيار خواجه گذاشته بود و بر حسب درخواست خواجه جمعى از علماى رياضى و ماهران در نجوم را از اطراف بلاد خواست تا دستيار خواجه باشند همانند: |
− | * مؤيد الدين عرضى كه در علم هندسه و آلات رصد متبحر بود از [[دمشق]]. | + | *مؤيد الدين عرضى كه در علم هندسه و آلات رصد متبحر بود از [[دمشق]]. |
− | * نجم الدين كاتبى كه در [[حكمت]] و كلام و منطق فاضل بود از قزوين. | + | *نجم الدين كاتبى كه در [[حكمت]] و [[علم کلام|كلام]] و [[منطق]] فاضل بود از قزوين. |
− | * فخرالدين اخلاطى متبحر و مهندس در علوم رياضى از تفليس. | + | *فخرالدين اخلاطى متبحر و مهندس در علوم رياضى از تفليس. |
− | * فخرالدين مراغهاى كه طبيب و در علوم رياضى استاد بود از موصل. | + | *فخرالدين مراغهاى كه طبيب و در علوم رياضى استاد بود از موصل. |
− | * نجم الدين كاتب بغدادى كه در اجزاء علوم رياضى و هندسه و علم رصد مهارت داشت و نقاش نيز بود. | + | *نجم الدين كاتب بغدادى كه در اجزاء علوم رياضى و هندسه و علم رصد مهارت داشت و نقاش نيز بود. |
− | * محيى الدين مغربى كه مهندس و در علوم رياضى و اعمال رصد دانا بود. | + | *محيى الدين مغربى كه مهندس و در علوم رياضى و اعمال رصد دانا بود. |
− | * قطب الدين شيرازى و جمعى ديگر از حكما و دانشمندان | + | *[[قطب الدین شیرازی|قطب الدين شيرازى]] و جمعى ديگر از حكما و دانشمندان. |
اين رصدخانه با مشورت اين علما در طرف شمال غربى شهر مراغه در بالاى تپه بلندى كه به رصد داغى (كوه رصد) مشهور است ساخته شد و در روز سهشنبه چهارم [[جمادى الاول]] سال 657 هـ.ق شروع به بناى رصد نمودند و در سال 660 آلتهاى رصدى به اتمام رسيد. | اين رصدخانه با مشورت اين علما در طرف شمال غربى شهر مراغه در بالاى تپه بلندى كه به رصد داغى (كوه رصد) مشهور است ساخته شد و در روز سهشنبه چهارم [[جمادى الاول]] سال 657 هـ.ق شروع به بناى رصد نمودند و در سال 660 آلتهاى رصدى به اتمام رسيد. | ||
− | در جنب اين رصدخانه كتابخانه بزرگى ساخته شد كه چهارصد هزار جلد كتاب داشت و بنا به فرمان هلاكو كتب نفيس فراوانى كه از [[بغداد]] و [[دمشق]] و موصل و خراسان غارت شده بود و براى خواجه و همراهان وى لازم بود به آن كتابخانه نقل داده شد و خود خواجه نيز مأمورينى به بلاد اطراف مىفرستاد كه كتب علمى را در هر كجا بيابند براى او بخرند و بفرستند و در مسافرتها خودش هم هر جا كتابى يا اسطرلابى يا آلت نجومى ديگرى پيدا مىكرد مىخريد و آن را به مراغه مىآورد. | + | در جنب اين رصدخانه كتابخانه بزرگى ساخته شد كه چهارصد هزار جلد كتاب داشت و بنا به فرمان هلاكو كتب نفيس فراوانى كه از [[بغداد]] و [[دمشق]] و موصل و [[خراسان]] غارت شده بود و براى خواجه و همراهان وى لازم بود به آن كتابخانه نقل داده شد و خود خواجه نيز مأمورينى به بلاد اطراف مىفرستاد كه كتب علمى را در هر كجا بيابند براى او بخرند و بفرستند و در مسافرتها خودش هم هر جا كتابى يا اسطرلابى يا آلت نجومى ديگرى پيدا مىكرد مىخريد و آن را به مراغه مىآورد. |
يك رصد كامل به سى سال وقت نياز داشت ولى چون هلاكو تعجيل داشت خواجه مجبور شد نتايج كار خويش را در دوازده سال ارائه دهد و از اين رو خواجه مجبور شد به كمك جدولهاى زيجهاى سابق و رصدخانه جديد به ترتيب زيج بپردازد و زيج ايلخانى را منتشر كند و خطاى چهل دقيقهاى خورشيد در اول سال را بر اساس حساب گذشتگان نشان داد. | يك رصد كامل به سى سال وقت نياز داشت ولى چون هلاكو تعجيل داشت خواجه مجبور شد نتايج كار خويش را در دوازده سال ارائه دهد و از اين رو خواجه مجبور شد به كمك جدولهاى زيجهاى سابق و رصدخانه جديد به ترتيب زيج بپردازد و زيج ايلخانى را منتشر كند و خطاى چهل دقيقهاى خورشيد در اول سال را بر اساس حساب گذشتگان نشان داد. | ||
− | خواجه بعد از ملازم شدن با هلاكو و فرزندش | + | خواجه بعد از ملازم شدن با هلاكو و فرزندش اباقاخان سفرهاى متعددى انجام داد. در سال 665 هـ.ق به همراهى [[قطب الدین شیرازی|قطب شيرازى]] به خراسان رفت و در سال 667 هـ.ق به مراغه بازگشت در سال 662 هـ.ق و چند نوبت ديگر براى جمعآورى كتاب به بغداد سفر كرد.<ref name="نور الحکمه" /> |
− | + | خواجه در به سلطنت رساندن اباقاخان بعد از مرگ هلاكو دخالت داشت و در همان لحظه ی به سلطنت رسيدن جملهاى از نصايح سودمند نوشت و به عرض رسانيد و به فرمان اباقاخان، خواجه آن نوشته را با صداى بلند در آن مجلس خواند. | |
− | + | بعد از شروع سلطنت اباقاخان، عمر اين دانشمند رو به آخر گذارده و از او سخنى نمىشنويم جز آن كه پنج سال بعد از اين تاريخ يعنى در سال 669 هـ.ق تفصيل معالجه اباقاخان از او نقل شده است. | |
+ | ==شاگردان == | ||
− | + | خواجه نصیرالدین طوسی در شهرها و كشورهای مختلف رفت و آمد میكرد و همچون خورشیدی تابان نورافشانی كرده، شاگردان بسیاری را فروغ دانش میبخشید. نام برخی از آنان به این قرار است: | |
− | خواجه در | + | #[[علامه حلی]] (متوفی 726 ق)؛ او از دانشوران برزگ [[شیعه]] بود كه آثار گرانسنگی از خود به جای نهاد. وی شرحهایی نیز بر كتابهای خواجه نگاشت. |
+ | #[[ابن میثم بحرانی|كمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی]]؛ او حكیم، ریاضیدان، متكلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده كردند. وی گرچه در رشته [[حكمت]] زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس [[فقه]] وی بهرهمند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر [[نهج البلاغه]] نوشته كه به شرح نهج البلاغه ابن میثم معروف است. | ||
+ | #[[قطب الدین شیرازی|قطبالدین شیرازی]] (متوفی 710 ق)؛ او از شاگردان ممتاز خواجه است. وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر كرد و علم هیئت و اشارات [[ابن سینا|ابوعلی]] را از محضر پرفیض خواجه نصیر فراگرفت. قطبالدین كتابهایی در شرح [[قانون (کتاب)|قانون]] ابن سینا و در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] نوشته است. | ||
+ | #كمالالدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی معروف به ابن الفُوَطی (642ـ723 ق)؛ او [[حنبلی]] مذهب بود و مدت زیادی در محضر خواجه علم آموخته است. وی از تاریخنویسان معروف قرن هفتم است و كتابهای معجم الآداب، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست. | ||
+ | #سید ركنالدین استرآبادی (متوقی 715 ق) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرحهایی بر كتابهای استاد خویش نوشته است. | ||
− | + | ==آثار و تألیفات== | |
− | + | خواجه نصیرالدین در دوران حیات ارزشمند خویش به رغم آشوب و حوادث مخاطرهانگیز و فشارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی آن عصر، توانست حدود یكصد و نود كتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت به رشته تحریر درآورد. برخی از آثارش عبارتاند از: | |
− | |||
− | نصیرالدین | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | برخی | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | #[[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] كه در موضوع [[كلام]] نگاشته شده و به دلیل اهمیت فوقالعاده آن مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و شرحهای بسیاری پیرامون آن نوشته شده است. | |
+ | #شرح اشارات: این كتاب شرحی بر اشارات [[ابن سینا|بوعلی سینا]] است. | ||
+ | #فواعد العقاید، در موضوع اصول عقاید | ||
+ | #[[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]] | ||
+ | #[[اوصاف الاشراف]] | ||
+ | #تحریر اقلیدس | ||
+ | #تحریر مجسطی | ||
+ | #[[اساس الاقتباس (کتاب)|اساس الاقتباس]] | ||
+ | #زیج ایلخانی | ||
+ | #اثبات الجواهر | ||
+ | #اثبات اللوح المحفوظ | ||
+ | #اشكال الكرویه | ||
+ | #شرح [[اصول کافی|اصول كافی]] | ||
+ | #رسالهای در كلیات طب (خواجه در بعضى از مصنفات خويش به كارهاى [[طب|طبى]] و معالجات خود اشاره نموده است و اين حاكى از اطلاع او از طبابت است.) | ||
+ | #تجرید الهندسه.<ref name="گلشن ابرار" /> | ||
− | + | خواجه طوسی داراى ذوق [[شعر|شعرى]] نيز بوده و اشعار بسيارى به زبان عربى و فارسى سروده است كه به جز چند [[قطعه (شعر)|قطعه]] و چند [[رباعی|رباعى]] و [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوى]] كوتاه چيزى در دست نيست.<ref name="نور الحکمه" /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==وفات== | ==وفات== | ||
− | خواجه طوسی در سال 672 هـ.ق در [[بغداد]] رحلت نمود و بنابر وصيت خودش در شهر [[كاظمين]] مدفون گرديد.<ref name="گلشن ابرار"/> | + | خواجه طوسی در سال 672 هـ.ق در [[بغداد]] رحلت نمود و بنابر وصيت خودش در شهر [[كاظمين]] مدفون گرديد.<ref name="گلشن ابرار" /> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | خواجه | + | خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشئه به جوار الهی ارتحال می کند، وصیت کرد: «مرا از کنار [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام هفتم]]، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبر من بنویسید: وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید»([[سوره کهف]]، 18).<ref>هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==پيوندها== | ==پيوندها== | ||
− | * '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=64196&scope=QxqEK673b5ggmVhePdyohwILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%20%D9%86%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%20%D8%B7%D9%88%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه]''' | + | |
− | * '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=45261&scope=7gnqWktR5XXatUXHilIQjQILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%20%D9%86%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%20%D8%B7%D9%88%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true نظريه ها و سياست | + | *'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=64196&scope=QxqEK673b5ggmVhePdyohwILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%20%D9%86%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%20%D8%B7%D9%88%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه]''' |
+ | *'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=45261&scope=7gnqWktR5XXatUXHilIQjQILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87%20%D9%86%D8%B5%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%20%D8%B7%D9%88%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true نظريه ها و سياست های اقتصادی از منظر خواجه نصيرالدين طوسی]''' | ||
[[رده:علمای قرن هفتم]] | [[رده:علمای قرن هفتم]] |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۴
خواجه نصيرالدين طوسی (597-672 ق)، فیلسوف، متکلّم و ریاضیدان بزرگ ایرانی در قرن هفتم هجری و بناکننده رصدخانه مراغه است. وی كتب و رساله های علمی متعددی در موضوعات گوناگون به رشته تحریر درآورد که از آن جمله می توان به تجرید الاعتقاد و اخلاق ناصری اشاره کرد. عالمان بزرگی همچون علامه حلی و قطب الدین شیرازی از شاگردان او هستند.
نام کامل | محمد بن محمد بن حسن طوسى |
زادروز | 597 قمری |
زادگاه | طوس |
وفات | 672 قمری |
مدفن | كاظمين |
شاگردان |
|
آثار |
تجرید العقاید، شرح الاشارات، اخلاق ناصری،تحریر اصول اقلیدس، ... |
محتویات
ولادت
محمد بن محمد بن حسن طوسى، معروف به «خواجه نصيرالدين طوسى» در سال 597 هـ.ق در طوس متولد شد. پدرش محمد بن حسن از فقهاى اماميه و محدثان طوس بود.[۱]
تحصیل و استادان
ایام كودكی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد. وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، حدیث و قواعد زبان عربی و فارسی را نزد پدر خویش آموخت. پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» كه از دانشمندان نامور در ریاضیات، حكمت و منطق بود به فراگیری آن علوم پرداخت.
سپس با راهنمایی پدر در محضر «كمالالدین محمد حاسب» كه از دانشوران نامی در ریاضیات بود به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود كه استاد قصد سفر كرد و آوردهاند كه وی به پدر خواجه نصیر چنین گفت: من آنچه میدانستم به او آموختم و اكنون سؤالهایی میكند كه گاه پاسخش را نمیدانم!
پس از چندی، دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» كه تبحر ویژهأی در علوم رجال، درایه و حدیث داشت به طوس آمد و محمد كه هر لحظه، عطش علمیاش افزون میگردید در نزد او به كسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونهای كه به او توصیه كرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت كند. او در شهر طوس و بدست استادش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» لباس مقدس عالمان دین را بر تن كرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد افتخاری جاویدان یافت.
نصیرالدین جوان سپس به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر به مدرسه سراجیه رفت و مدت یك سال نزد سراجالدین قمری كه از استادان بزرگ درس خارج فقه و اصول در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد فریدالدین داماد نیشابوری ـ از شاگردان فخر رازی ـ كتاب «اشارات ابن سینا» را فراگرفت.
پس از مباحثات علمی متعدد فریدالدین با خواجه، علاقه و استعداد فوقالعاده خواجه نسبت به دانشاندوزی نمایان شد و فریدالدین او را به یكی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی كرد و بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست كتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطبالدین مصری شافعی» به خوبی بیاموزد. وی علاوه بر كتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی 627) نیز بهرهمند شد.
خواجه كه در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال كسب علوم و فنون بیشتر بود، پس از خوشهچینی فراوان از خرمن پربار دانشمندان نیشابور، به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهانالدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به اصفهان كرد. اما در بین راه پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر قم رو كرد.
محقق طوسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه» را از محضر «معینالدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان ابن ادریس حلی و ابن زهره حلبی) فراگرفت. و در سال 619 ق از استاد خود اجازه نقل روایت دریافت كرد. آن گونه كه نوشتهاند خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه و علامه نیز در مقابل، درس حكمت نزد خواجه آموخته است.
«كمال الدین موصلی» ساكن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود كه علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت و بدین ترتیب، محقق طوسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به خراسان كرد.[۲]
خواجه طوسی در عهد مغولان
خواجه نصیرالدین طوسی یکی از قربانیان نخستین حمله مغولهاست که طی آن سپاهیان چنگیز (1215 ـ 1227 م) سرزمینهای اسلامی را مورد تعرّض قرار دادند و به هر شهری که رسیدند، آن را با خاک یکسان کردند. شهر نیشابور نیز یکی از این شهرهاست که در آن زمان دارای مدارس علمیه متعدد و مملو از علما بود. مغولها در این حمله، نه تنها نیشابور را ویران کردند، بلکه با شمشیر به جان مردم افتادند و هر کس را که یافتند، کشتند. تنها عده معدودی توانستند از دست آنان جان سالم به در برند و خواجه نصیرالدین طوسی یکی از آنها بود که در پی پناهگاهی مطمئن و امن، آواره بیابانها شد[۳] تا این که ناصرالدين عبدالرحيم بن ابى منصور محتشم که از طرف علاءالدين محمد پادشاه اسماعيليان حاکم خراسان بود، خواجه را به قهستان دعوت كرد و خواجه نيز كه قلعه قهستان را ايمنترين نقطه در خراسان يافت اين دعوت را پذيرفت و به قهستان رفت.
تاريخ دقيق ورود خواجه به قهستان بعد از سال 619 هـ.ق مىباشد كه از استاد خود سالم بن بدران اجازه روايى گرفته است و اگر به دعوت ناصرالدين رفته باشد بايد بعد از سال 624 هـ.ق باشد كه اين سال ابتداى فرمانفرمايى اوست.[۱]
او در مدت اقامت خود کتاب «طهارة الاعراق» تألیف ابن مسکویه را به درخواست میزبانش به زبان فارسی ترجمه کرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد.[۴] وی در همین ایّام «رساله معینیه» را در موضوع علم هیئت به زبان فارسی نگاشت. ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامهای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد.
در این میان، حاکم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی گردید. پس از چندی خواجه به قلعة الموت منتقل شد ولی حاکم قلعه که از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا کرده بود با او رفتاری مناسب در پیش گرفت. نصیرالدین طوسی حدود ۲۶ سال در قلعههای اسماعیلیه بسر برد امّا در این دوران لحظهای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات ابن سینا»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و «اخلاق ناصری» و چند کتاب و رسالة دیگر را تألیف کرد. کتاب روضة التسلیم و مطلوب المومنین و تولی و تبری از جمله آثاری است که به فرمان امام اسماعیلی در الموت نوشته است.
خواجه در پایان کتاب شرح اشارات مینویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشتهام که سخت تر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت. و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمیآمد که دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود...».[۲]
از آنجا كه وجود اسماعیلیان حاكمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر میانداخت، هلاكوخان در سال 651 ق، با اعزام لشكری به قهستان آنجا را فتح كرد. حاكم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم كامل قلعه، از مغولان اطاعت كرد و چندی پس از آن در سال 656 ق، تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگترین گام را در جلوگیری از جنگ و خونریزی و قتل عام مردم برداشته، از این رو نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژهای یافت.[۲]
بعد از راحتى خيال هلاكوخان از جانب اسماعيليان، متوجه بغداد و خلافت عباسيان گرديد و با خواجه در اين مورد مشورت كرد و از او خواست اوضاع كواكب را بررسى و نتيجه را بيان كند. خواجه اوضاع را اين گونه توضيح داد كه خلافت عباسيان بزودى منقرض و نابود مىشود و اين امر هلاكو را به فتح بغداد ترغيب كرد.
مخالفت بعضى ديگر از منجمين با جنگ با خليفه و اظهار اين كه اين كار آثار شومى دربر دارد، در برابر استدلالات خواجه به جايى نيانجاميد و هلاكوخان پس از محاصره بغداد آن را به تصرف درآورد و خلافت عباسيان با كشته شدن آخرين خليفه المستعصم بالله، منقرض گرديد.
در اين زمان خواجه با تدبير خود، جان بسيارى از مردم و علما و اهل فضل و هنر را نجات داد و از غارت اموال بسيارى جلوگيرى نمود. حكايت شفاعتهاى او نزد هلاكو براى حفظ جان علما در تاريخ نگاشته شده است.[۱]
بعد از فتح بغداد و برگشتن خواجه به مراغه در خدمت هلاكو، به امر پادشاه مأمور بستن رصد گرديد. بعضى اين كار را از پيشنهادهاى خود خواجه و موافقت هلاكو قلمداد كردهاند و عدهاى آن را از آرزوهاى منكوقاآن جانشين چنگيزخان دانستهاند، گفتهاند او در هندسه دستى داشت و به فكر افتاد در امپراطورى خويش رصدى ايجاد كند. ابتدا براى اين كار جمال الدين محمد بن طاهر بن محمد زئيدى بخارى را انتخاب كرد ولى او با تمام فضائلى كه داشت خود را مرد انجام آن نديد و اظهار عجز كرد.
منكوقاآن كه آوازه تبحر خواجه را در علوم رياضى شنيده بود و مىدانست كه او در قلعههاى اسماعيليان است، وقتى كه هلاكو را به ايران فرستاد هنگام وداع گفت كه پس از تصرف قلعههاى ملاحده، خواجه نصير طوسى را كه بطلميوس دهر و اقليدس عصر است و ديريست در دست ملاحده اسير است به نزد ما بفرست تا به بستن رصدى كه منظور است قيام كند. ولى هلاكو او را به نزد خان نفرستاد زيرا يا مىترسيد كه او نتواند به اين امر قيام كند يا چون حسن سيرت و صدق خواجه را مشاهده نمود دوست داشت كه او ملازم خودش باشد و بستن رصد به نام خودش تمام شود. پس از هفت سال از حكومت هلاكو رصد ايلخانى بنا نهاده شد.
هلاكو فرمان داده بود كه خواجه هر قدر مال نياز داشت از خزانه به او بدهند و عُشر موقوفات تمام ممالك را نيز در اختيار خواجه گذاشته بود و بر حسب درخواست خواجه جمعى از علماى رياضى و ماهران در نجوم را از اطراف بلاد خواست تا دستيار خواجه باشند همانند:
- مؤيد الدين عرضى كه در علم هندسه و آلات رصد متبحر بود از دمشق.
- نجم الدين كاتبى كه در حكمت و كلام و منطق فاضل بود از قزوين.
- فخرالدين اخلاطى متبحر و مهندس در علوم رياضى از تفليس.
- فخرالدين مراغهاى كه طبيب و در علوم رياضى استاد بود از موصل.
- نجم الدين كاتب بغدادى كه در اجزاء علوم رياضى و هندسه و علم رصد مهارت داشت و نقاش نيز بود.
- محيى الدين مغربى كه مهندس و در علوم رياضى و اعمال رصد دانا بود.
- قطب الدين شيرازى و جمعى ديگر از حكما و دانشمندان.
اين رصدخانه با مشورت اين علما در طرف شمال غربى شهر مراغه در بالاى تپه بلندى كه به رصد داغى (كوه رصد) مشهور است ساخته شد و در روز سهشنبه چهارم جمادى الاول سال 657 هـ.ق شروع به بناى رصد نمودند و در سال 660 آلتهاى رصدى به اتمام رسيد.
در جنب اين رصدخانه كتابخانه بزرگى ساخته شد كه چهارصد هزار جلد كتاب داشت و بنا به فرمان هلاكو كتب نفيس فراوانى كه از بغداد و دمشق و موصل و خراسان غارت شده بود و براى خواجه و همراهان وى لازم بود به آن كتابخانه نقل داده شد و خود خواجه نيز مأمورينى به بلاد اطراف مىفرستاد كه كتب علمى را در هر كجا بيابند براى او بخرند و بفرستند و در مسافرتها خودش هم هر جا كتابى يا اسطرلابى يا آلت نجومى ديگرى پيدا مىكرد مىخريد و آن را به مراغه مىآورد.
يك رصد كامل به سى سال وقت نياز داشت ولى چون هلاكو تعجيل داشت خواجه مجبور شد نتايج كار خويش را در دوازده سال ارائه دهد و از اين رو خواجه مجبور شد به كمك جدولهاى زيجهاى سابق و رصدخانه جديد به ترتيب زيج بپردازد و زيج ايلخانى را منتشر كند و خطاى چهل دقيقهاى خورشيد در اول سال را بر اساس حساب گذشتگان نشان داد.
خواجه بعد از ملازم شدن با هلاكو و فرزندش اباقاخان سفرهاى متعددى انجام داد. در سال 665 هـ.ق به همراهى قطب شيرازى به خراسان رفت و در سال 667 هـ.ق به مراغه بازگشت در سال 662 هـ.ق و چند نوبت ديگر براى جمعآورى كتاب به بغداد سفر كرد.[۱]
خواجه در به سلطنت رساندن اباقاخان بعد از مرگ هلاكو دخالت داشت و در همان لحظه ی به سلطنت رسيدن جملهاى از نصايح سودمند نوشت و به عرض رسانيد و به فرمان اباقاخان، خواجه آن نوشته را با صداى بلند در آن مجلس خواند.
بعد از شروع سلطنت اباقاخان، عمر اين دانشمند رو به آخر گذارده و از او سخنى نمىشنويم جز آن كه پنج سال بعد از اين تاريخ يعنى در سال 669 هـ.ق تفصيل معالجه اباقاخان از او نقل شده است.
شاگردان
خواجه نصیرالدین طوسی در شهرها و كشورهای مختلف رفت و آمد میكرد و همچون خورشیدی تابان نورافشانی كرده، شاگردان بسیاری را فروغ دانش میبخشید. نام برخی از آنان به این قرار است:
- علامه حلی (متوفی 726 ق)؛ او از دانشوران برزگ شیعه بود كه آثار گرانسنگی از خود به جای نهاد. وی شرحهایی نیز بر كتابهای خواجه نگاشت.
- كمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی؛ او حكیم، ریاضیدان، متكلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده كردند. وی گرچه در رشته حكمت زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وی بهرهمند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر نهج البلاغه نوشته كه به شرح نهج البلاغه ابن میثم معروف است.
- قطبالدین شیرازی (متوفی 710 ق)؛ او از شاگردان ممتاز خواجه است. وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر كرد و علم هیئت و اشارات ابوعلی را از محضر پرفیض خواجه نصیر فراگرفت. قطبالدین كتابهایی در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشته است.
- كمالالدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی معروف به ابن الفُوَطی (642ـ723 ق)؛ او حنبلی مذهب بود و مدت زیادی در محضر خواجه علم آموخته است. وی از تاریخنویسان معروف قرن هفتم است و كتابهای معجم الآداب، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست.
- سید ركنالدین استرآبادی (متوقی 715 ق) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرحهایی بر كتابهای استاد خویش نوشته است.
آثار و تألیفات
خواجه نصیرالدین در دوران حیات ارزشمند خویش به رغم آشوب و حوادث مخاطرهانگیز و فشارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی آن عصر، توانست حدود یكصد و نود كتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت به رشته تحریر درآورد. برخی از آثارش عبارتاند از:
- تجرید الاعتقاد كه در موضوع كلام نگاشته شده و به دلیل اهمیت فوقالعاده آن مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و شرحهای بسیاری پیرامون آن نوشته شده است.
- شرح اشارات: این كتاب شرحی بر اشارات بوعلی سینا است.
- فواعد العقاید، در موضوع اصول عقاید
- اخلاق ناصری
- اوصاف الاشراف
- تحریر اقلیدس
- تحریر مجسطی
- اساس الاقتباس
- زیج ایلخانی
- اثبات الجواهر
- اثبات اللوح المحفوظ
- اشكال الكرویه
- شرح اصول كافی
- رسالهای در كلیات طب (خواجه در بعضى از مصنفات خويش به كارهاى طبى و معالجات خود اشاره نموده است و اين حاكى از اطلاع او از طبابت است.)
- تجرید الهندسه.[۲]
خواجه طوسی داراى ذوق شعرى نيز بوده و اشعار بسيارى به زبان عربى و فارسى سروده است كه به جز چند قطعه و چند رباعى و مثنوى كوتاه چيزى در دست نيست.[۱]
وفات
خواجه طوسی در سال 672 هـ.ق در بغداد رحلت نمود و بنابر وصيت خودش در شهر كاظمين مدفون گرديد.[۲]
خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشئه به جوار الهی ارتحال می کند، وصیت کرد: «مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عتبه به خاک بسپارید و روی قبر من بنویسید: وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید»(سوره کهف، 18).[۵]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار نورالحکمه (نسخه 3)، بخش اطلاعات جانبی (زندگی نامه مولفان).
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه «خواجه نصیر طوسی» از عبدالوحيد وفايي.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در گسترش تشیّع و حفظ آثار اسلامی، سید حسن امین/ ترجمه: مهدی زندیه، فصلنامه شیعه شناسی، شماره 5 در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: 29 اردیبهشت 1392.
- ↑ همچنین گفته شده ابتدا بنا بود کتاب «الطهارة» ابن مسکویه را از عربی به فارسی ترجمه کند اما بعد تصمیم گرفت خود کتابی مستقل در این زمینه بنگارد.
- ↑ هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی.
پيوندها