حرام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن بخش واژه شناسی)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
 
«حرام» به معنای ممنوع و ضدحلال است<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص122.</ref> و در اصطلاح دینی كارى است كه از طرف خدا ممنوع و نهی شده باشد و انجام آن گناه محسوب شود.<ref>فرهنگ معین.</ref> ترک محرمات در کنار انجام واجبات نخستین گام برای رسیدن به قرب الهی است.
 
«حرام» به معنای ممنوع و ضدحلال است<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص122.</ref> و در اصطلاح دینی كارى است كه از طرف خدا ممنوع و نهی شده باشد و انجام آن گناه محسوب شود.<ref>فرهنگ معین.</ref> ترک محرمات در کنار انجام واجبات نخستین گام برای رسیدن به قرب الهی است.
 +
 +
== واژه شناسی ==
 +
حرمت از ریشه « ح ـ ر ـ م » در لغت به معناى منع است<ref>مقاييس اللغه، ج 2، ص 45؛ لسان العرب، ج 3، ص 138، «حرم».</ref> و برخى آن را منع چیزى پیش از به وجود آمدن آن دانسته‌اند<ref>التحقيق، ج 2، ص 204، «حرم».</ref> و در اصطلاح، حرمت شى‌ء به معناى روا نبودن هتک آن است<ref>معجم لغة الفقهاء، ص 177.</ref> یا به حکم شرعى گفته مى‌شود که به شکل الزامى از عمل یا شیئى که به آن تعلق گرفته است منع مى‌کند<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 158؛ المعالم الجديده، ص 101.</ref> به ممنوع شرعى، « حرام»، «مُحَرَّم» و «حُرُمات» گفته مى‌شود؛<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 373؛ القاموس الفقهى، ص 85.</ref>
  
 
==کاربردهای قرآنی==
 
==کاربردهای قرآنی==
سطر ۸: سطر ۱۱:
 
مثل:
 
مثل:
  
* {{متن قرآن|«وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا»}}؛ (سوره بقره/ آیه 275) خدا خرید و فروش را حلال نموده و ربا را حرام نموده است.
+
*{{متن قرآن|«وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا»}}؛ (سوره بقره/ آیه 275) خدا خرید و فروش را حلال نموده و ربا را حرام نموده است.
* {{متن قرآن|«إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ»}}؛ (سوره بقره/ آیه 173) (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام سر بريدن‌) نام غيرخدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است.
+
*{{متن قرآن|«إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ»}}؛ (سوره بقره/ آیه 173) (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام سر بريدن‌) نام غيرخدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است.
  
 
'''2) بازداشتن قهرى و اجبارى'''  
 
'''2) بازداشتن قهرى و اجبارى'''  
سطر ۱۵: سطر ۱۸:
 
مثل:
 
مثل:
  
* {{متن قرآن|«إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»}}؛ (سوره مائده/ 72) هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا [[بهشت]] را بر او حرام ساخته‌.
+
*{{متن قرآن|«إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»}}؛ (سوره مائده/ 72) هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا [[بهشت]] را بر او حرام ساخته‌.
* {{متن قرآن|«وَ نادى‌ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين‌»}}؛ (سوره اعراف/ 50) و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى‌دهند كه: از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فروريزيد. مى‌گويند: خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.
+
*{{متن قرآن|«وَ نادى‌ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين‌»}}؛ (سوره اعراف/ 50) و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى‌دهند كه: از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فروريزيد. مى‌گويند: خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.
  
 
اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است، مي شود گفت كه تحريم طبيعى است همان طور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت طبيعتا ممنوع است گرچه راه بهشت بازباشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اين گونه آيات به معنى غيرمقدور است.
 
اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است، مي شود گفت كه تحريم طبيعى است همان طور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت طبيعتا ممنوع است گرچه راه بهشت بازباشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اين گونه آيات به معنى غيرمقدور است.
سطر ۲۴: سطر ۲۷:
 
مثل:
 
مثل:
  
* {{متن قرآن|«وَحَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ...}}؛ (سوره قصص: 12) زنان شيرده را بر او قبلا حرام كرديم، اين كه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد.<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص122.</ref>
+
*{{متن قرآن|«وَحَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ...}}؛ (سوره قصص: 12) زنان شيرده را بر او قبلا حرام كرديم، اين كه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد.<ref>قاموس قرآن، ج‌2، ص122.</ref>
  
 
==روایات درباره پرهیز از «حرام»==
 
==روایات درباره پرهیز از «حرام»==
  
* [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: همچنان كه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز به كمال نرسد.
+
*[[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: همچنان كه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز به كمال نرسد.
* [[اميرالمؤمنين]] علیه السلام: «لازهدَ كالزّهد فى الحرام»<ref>[[نهج البلاغه]]: حكمت 113.</ref>
+
*[[اميرالمؤمنين]] علیه السلام: «لازهدَ كالزّهد فى الحرام»<ref>[[نهج البلاغه]]: حكمت 113.</ref>
* و همچنین می فرماید: «ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء، فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب...».<ref>همان، خطبه 82.</ref>
+
*و همچنین می فرماید: «ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء، فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب...».<ref>همان، خطبه 82.</ref>
* امام [[موسى بن جعفر]] علیه السلام: خردمند كسى است كه دستيابيش بحلال، وى را از سپاس حضرت حق باز ندارد و (جاذبه كار) '''حرام''' بر نيروى خوددارى و استقامتش چيره نگردد.<ref>[[بحارالانوار]]:1/137.</ref>  
+
*امام [[موسى بن جعفر]] علیه السلام: خردمند كسى است كه دستيابيش بحلال، وى را از سپاس حضرت حق باز ندارد و (جاذبه كار) '''حرام''' بر نيروى خوددارى و استقامتش چيره نگردد.<ref>[[بحارالانوار]]:1/137.</ref>
* [[امام صادق]] علیه السلام در معنى آيه {{متن قرآن|«وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا»}} و به هر گونه كارى كه كرده‌اند مى‌پردازيم و آن را (چون) گَردى پراكنده مى‌سازيم) فرمود: بخدا سوگند كه آن اعمال از حيث ظاهر آنچنان پاكيزه است كه از پارچه قباطى سفيدتر، ولى صاحبان عمل، كسانى بوده اند كه اگر درى از '''حرام''' برويشان گشوده مي شد از آن باز نمى ايستادند.
+
*[[امام صادق]] علیه السلام در معنى آيه {{متن قرآن|«وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا»}} و به هر گونه كارى كه كرده‌اند مى‌پردازيم و آن را (چون) گَردى پراكنده مى‌سازيم) فرمود: بخدا سوگند كه آن اعمال از حيث ظاهر آنچنان پاكيزه است كه از پارچه قباطى سفيدتر، ولى صاحبان عمل، كسانى بوده اند كه اگر درى از '''حرام''' برويشان گشوده مي شد از آن باز نمى ايستادند.
* مفضل گويد: روزى در محضر [[امام صادق]] علیه السلام سخن از عمل به ميان آمد، من گفتم: چه ضعيف است عمل من! فرمود: چنين مگو و از گفته ات نزد خدا پوزش بخواه. سپس فرمود: عمل اندكى كه با تقوى توأم باشد به از عمل بسيارى كه تقوى بهمراه نداشته باشد. آرى يكى را مى بينى كه بمستمندان خوراك ميدهد و بهمسايگان رسيدگى مي نمايد و درب خانه اش بروى واردين باز است اما چون درى از '''حرام''' بر او گشوده مي گردد وارد آن شده خود را تباه ميسازد. اين است عمل بدون تقوى. ديگرى را مى بينى كه چنين اعمالى را ندارد ولى چون درى از حرام برويش باز مى شود بدان درنيايد و از آن اجتناب كند.<ref> سفينة البحار. </ref>
+
*مفضل گويد: روزى در محضر [[امام صادق]] علیه السلام سخن از عمل به ميان آمد، من گفتم: چه ضعيف است عمل من! فرمود: چنين مگو و از گفته ات نزد خدا پوزش بخواه. سپس فرمود: عمل اندكى كه با تقوى توأم باشد به از عمل بسيارى كه تقوى بهمراه نداشته باشد. آرى يكى را مى بينى كه بمستمندان خوراك ميدهد و بهمسايگان رسيدگى مي نمايد و درب خانه اش بروى واردين باز است اما چون درى از '''حرام''' بر او گشوده مي گردد وارد آن شده خود را تباه ميسازد. اين است عمل بدون تقوى. ديگرى را مى بينى كه چنين اعمالى را ندارد ولى چون درى از حرام برويش باز مى شود بدان درنيايد و از آن اجتناب كند.<ref> سفينة البحار. </ref>
* اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: حتى اگر هم خدا از محرمات نهى نمى نمود بر عاقل واجب مى بود كه از آنها اجتناب ورزد.<ref>غررالحکم. </ref>  
+
*اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: حتى اگر هم خدا از محرمات نهى نمى نمود بر عاقل واجب مى بود كه از آنها اجتناب ورزد.<ref>غررالحکم. </ref>
* [[امام باقر]] علیه السلام فرمود: همه چشم ها در قيامت گريان باشند جز سه چشم: چشمى كه در راه طاعت خدا بيدارى كشيده و چشمى كه از خوف خدا اشك ريخته و چشمى كه از '''حرام''' بسته بوده.(بحار:71/204 ـ 207)
+
*[[امام باقر]] علیه السلام فرمود: همه چشم ها در قيامت گريان باشند جز سه چشم: چشمى كه در راه طاعت خدا بيدارى كشيده و چشمى كه از خوف خدا اشك ريخته و چشمى كه از '''حرام''' بسته بوده.(بحار:71/204 ـ 207)
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
+
 
* سيد على اكبر قرشی، قاموس قرآن‌، دارالكتب الإسلامية، تهران‌، 1371 ش‌.
+
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
 +
*سيد على اكبر قرشی، قاموس قرآن‌، دارالكتب الإسلامية، تهران‌، 1371 ش‌.
  
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۷

«حرام» به معنای ممنوع و ضدحلال است[۱] و در اصطلاح دینی كارى است كه از طرف خدا ممنوع و نهی شده باشد و انجام آن گناه محسوب شود.[۲] ترک محرمات در کنار انجام واجبات نخستین گام برای رسیدن به قرب الهی است.

واژه شناسی

حرمت از ریشه « ح ـ ر ـ م » در لغت به معناى منع است[۳] و برخى آن را منع چیزى پیش از به وجود آمدن آن دانسته‌اند[۴] و در اصطلاح، حرمت شى‌ء به معناى روا نبودن هتک آن است[۵] یا به حکم شرعى گفته مى‌شود که به شکل الزامى از عمل یا شیئى که به آن تعلق گرفته است منع مى‌کند[۶] به ممنوع شرعى، « حرام»، «مُحَرَّم» و «حُرُمات» گفته مى‌شود؛[۷]

کاربردهای قرآنی

1) حرام تكليفى

مثل:

  • «وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا»؛ (سوره بقره/ آیه 275) خدا خرید و فروش را حلال نموده و ربا را حرام نموده است.
  • «إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ»؛ (سوره بقره/ آیه 173) (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام سر بريدن‌) نام غيرخدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است.

2) بازداشتن قهرى و اجبارى

مثل:

  • «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ»؛ (سوره مائده/ 72) هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته‌.
  • «وَ نادى‌ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين‌»؛ (سوره اعراف/ 50) و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى‌دهند كه: از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فروريزيد. مى‌گويند: خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.

اين تحريم به طريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است، مي شود گفت كه تحريم طبيعى است همان طور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت طبيعتا ممنوع است گرچه راه بهشت بازباشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اين گونه آيات به معنى غيرمقدور است.

3) بتسخير و اعمال قدرت خدا

مثل:

  • «وَحَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ...؛ (سوره قصص: 12) زنان شيرده را بر او قبلا حرام كرديم، اين كه موسى پستان هيچ زن شيرده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره به مادرش برگردد.[۸]

روایات درباره پرهیز از «حرام»

  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همچنان كه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز به كمال نرسد.
  • اميرالمؤمنين علیه السلام: «لازهدَ كالزّهد فى الحرام»[۹]
  • و همچنین می فرماید: «ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء، فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب...».[۱۰]
  • امام موسى بن جعفر علیه السلام: خردمند كسى است كه دستيابيش بحلال، وى را از سپاس حضرت حق باز ندارد و (جاذبه كار) حرام بر نيروى خوددارى و استقامتش چيره نگردد.[۱۱]
  • امام صادق علیه السلام در معنى آيه «وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا» و به هر گونه كارى كه كرده‌اند مى‌پردازيم و آن را (چون) گَردى پراكنده مى‌سازيم) فرمود: بخدا سوگند كه آن اعمال از حيث ظاهر آنچنان پاكيزه است كه از پارچه قباطى سفيدتر، ولى صاحبان عمل، كسانى بوده اند كه اگر درى از حرام برويشان گشوده مي شد از آن باز نمى ايستادند.
  • مفضل گويد: روزى در محضر امام صادق علیه السلام سخن از عمل به ميان آمد، من گفتم: چه ضعيف است عمل من! فرمود: چنين مگو و از گفته ات نزد خدا پوزش بخواه. سپس فرمود: عمل اندكى كه با تقوى توأم باشد به از عمل بسيارى كه تقوى بهمراه نداشته باشد. آرى يكى را مى بينى كه بمستمندان خوراك ميدهد و بهمسايگان رسيدگى مي نمايد و درب خانه اش بروى واردين باز است اما چون درى از حرام بر او گشوده مي گردد وارد آن شده خود را تباه ميسازد. اين است عمل بدون تقوى. ديگرى را مى بينى كه چنين اعمالى را ندارد ولى چون درى از حرام برويش باز مى شود بدان درنيايد و از آن اجتناب كند.[۱۲]
  • اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: حتى اگر هم خدا از محرمات نهى نمى نمود بر عاقل واجب مى بود كه از آنها اجتناب ورزد.[۱۳]
  • امام باقر علیه السلام فرمود: همه چشم ها در قيامت گريان باشند جز سه چشم: چشمى كه در راه طاعت خدا بيدارى كشيده و چشمى كه از خوف خدا اشك ريخته و چشمى كه از حرام بسته بوده.(بحار:71/204 ـ 207)

پانویس

  1. قاموس قرآن، ج‌2، ص122.
  2. فرهنگ معین.
  3. مقاييس اللغه، ج 2، ص 45؛ لسان العرب، ج 3، ص 138، «حرم».
  4. التحقيق، ج 2، ص 204، «حرم».
  5. معجم لغة الفقهاء، ص 177.
  6. معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 158؛ المعالم الجديده، ص 101.
  7. معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 373؛ القاموس الفقهى، ص 85.
  8. قاموس قرآن، ج‌2، ص122.
  9. نهج البلاغه: حكمت 113.
  10. همان، خطبه 82.
  11. بحارالانوار:1/137.
  12. سفينة البحار.
  13. غررالحکم.

منابع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
  • سيد على اكبر قرشی، قاموس قرآن‌، دارالكتب الإسلامية، تهران‌، 1371 ش‌.