سید محمدشریف تقوی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ سيد محمد شريف تقوى را به سید محمدشریف تقوی منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | سید محمد شریف | |
− | + | ==ولادت و نسب == | |
− | نسب مرحوم تقوى ونكى با بيست و چهار واسطه به حضرت امام محمدتقى علیهالسلام مى رسد.<ref>همان، ص 34.</ref> | + | سيد محمدشريف ونكى شيرازى در سال 1270 ق، در ونك پا به عرصه وجود گذاشت.<ref>دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 34، پاورقى محمدحسين ركن زاده آدميت، طبع خيام، چاپ اول، تهران 1338، به نقل از جغرافياى ايران.</ref> پدر او، مرحوم سيد محمدحسن خود عالمى روحانى بود و به دروس حوزوى عشق مى ورزيد. نسب مرحوم تقوى ونكى با بيست و چهار واسطه به حضرت [[امام جواد علیه السلام|امام محمدتقى]] علیهالسلام مى رسد.<ref>نسب او بنابه آنچه بر سنگ قبر او نگاشته اند از اين قرار است: «سيد محمد شريف التقوى شيرازى نوراللّه مضجعه، ابن محمدحسن ابن السيد حسين ابن السيد على ابن السيد محسن ابن السيد شاه حسين ابن السيد زبير ابن السيد هزاره ابن لورزانى ابن السيد نصره ابن السيد منزل ابن السيد شمسالدين ابن السيد صالح ابن السيد منجمالدين ابن السيد جمالالدين ابن السيد شمسالدين ابن السيد نظامالدين احمد ابن السيد نجمالدين محمد ابن السيد فخرالدين ابن السيد احمد ابن تاجالدين على ابن السيد فخرالدين احمد ابن السيد قطبةالدين ابن السيد عبدالله ابن محمدتقى علیهالسلام». همان، ص 34.</ref> |
− | + | ==تحصيلات و اساتيد== | |
− | + | سيد محمد شريف در سن پنج سالگى به مكتب راه يافت و در سن نه سالگى در محضر پدرش به تحصيل مقدمات عربى مشغول شد. همچنين ايشان در نزد اساتيد ديگرى [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]] و [[منطق]] و [[علم معانی|معانى]] و [[علم بیان|بيان]] را آموخت. | |
− | + | وى در سن دوازده سالگى براى تكميل تحصيلات به [[اصفهان]] رفت و با مرحوم [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سيد محمدكاظم يزدى]] (1256 هـ.ق - 1337 هـ.ق) صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقى]] كه به اصفهان آمده بود، پيوند دوستى برقرار كرد. اين دو با هم در محضر اساتيد اصفهان، به خواندن [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] مشغول شدند. او پس از هفده سال از اصفهان به [[عراق]] عزيمت نمود و در محضر درس اساتيد خود - كه نام آنها پس از اين خواهد آمد - به مدت دوازده سال به تكميل علوم معقول و منقول پرداخت.<ref>همان، ص 34 و 35؛ دائرةالمعارف تشيع، ج سوم، ص 34.</ref> | |
− | وى در سن دوازده سالگى براى تكميل تحصيلات به اصفهان رفت و با مرحوم سيد محمدكاظم يزدى (1256 هـ.ق - 1337 هـ.ق) صاحب عروة الوثقى كه به اصفهان آمده بود، پيوند دوستى برقرار كرد. اين دو با هم در محضر اساتيد اصفهان، به خواندن [[فقه]] و [[اصول]] مشغول شدند. او پس از هفده سال از اصفهان به [[عراق]] عزيمت نمود و در محضر درس اساتيد خود - كه نام آنها پس از اين خواهد آمد - به مدت دوازده سال به تكميل علوم معقول و منقول پرداخت.<ref>همان، ص 34 و 35؛ دائرةالمعارف تشيع، ج سوم، ص 34.</ref> | ||
− | + | اساتيدى كه ايشان بيشتر از آنها استفاده كرده گذشته از پدرش عبارتند از: | |
− | + | *1- مرحوم محمدباقر اصفهانى (م 1333 ق) | |
− | * | + | *2- مرحوم لطفالله مازندرانى (م 1313 ق) |
− | * | + | *3- مرحوم [[زین العابدین مازندرانی|زينالعابدين مازندرانى]] (م 1309 ق): ايشان خود از تلامذه مرحوم [[صاحب جواهر]] و مرجع تقليد بسيارى از [[شیعه|شيعيان]] هند و [[عراق]] و [[ایران|ايران]] بود.<ref> سيماى فرزانگان، ص 357، چاپ هشتم، دفتر تبليغات اسلامى، رضا مختارى.</ref> در تأليفات مرحوم مازندرانى مى توان از ذخيرة العباد؛ زينة العباد و مناسك [[حج]] نام برد. |
− | * | + | *4- مرحوم [[محمد فاضل ایروانی|فاضل ايروانى]] (م 1306 ق): وى صاحب تأليفات زيادى است از جمله اجتماعالامر والنهى؛ الاجتهاد والتقليد؛ الاجزاء؛ الاستصحاب والمكاسب المحرمه.<ref>دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 35.</ref> |
− | + | *5- مرحوم حاج [[میرزا حبیب الله رشتی|ميرزا حبيب الله رشتى]] (1234-1312 ق): مرحوم رشتى بعد از وفات شيخ انصارى (صاحب مكاسب و رسايل)، يكى از چند مدرس سطح عالى حوزه بود؛ ايشان تأليفات زيادى دارد كه از بهترين آنها بدايع الافكار است.<ref>دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 35.</ref> | |
− | + | *6- [[میرزا محمدحسن شیرازی|محمدحسن مجدد شيرازى]] (م 1312 ق). | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * 6- محمدحسن مجدد شيرازى (م 1312 ق). | ||
==فعاليت هاى سياسى سید محمد شریف تقوی== | ==فعاليت هاى سياسى سید محمد شریف تقوی== | ||
سطر ۷۰: | سطر ۶۳: | ||
مرحوم تقوى در عمر پربركت خود علاوه بر تدريس و تربيت شاگردان تأليفات زيادى از خود به يادگار گذاشته است كه برخى از آنها عبارتند از: | مرحوم تقوى در عمر پربركت خود علاوه بر تدريس و تربيت شاگردان تأليفات زيادى از خود به يادگار گذاشته است كه برخى از آنها عبارتند از: | ||
− | * 1. تبصرة الناظرين (در رد داعى مسيحى)؛ | + | *1. تبصرة الناظرين (در رد داعى مسيحى)؛ |
− | * 2. كشف المرام فى قانون الاسلام (درباره مشروطه و معايب آن)؛ | + | *2. كشف المرام فى قانون الاسلام (درباره مشروطه و معايب آن)؛ |
− | * 3. كشف البيان فى تربية الانسان؛ | + | *3. كشف البيان فى تربية الانسان؛ |
− | * 4. تذكرة المسلمين فى تهييج العامه (درباره امر به معروف و نهى از منكر)؛ | + | *4. تذكرة المسلمين فى تهييج العامه (درباره امر به معروف و نهى از منكر)؛ |
− | * 5. رساله نفليه (در نوافل)؛ | + | *5. رساله نفليه (در نوافل)؛ |
− | * 6. رساله در رد طائفه وهابيه؛ | + | *6. رساله در رد طائفه وهابيه؛ |
− | * 7. مرأة الاصول (درباره اصول دين اسلام)؛ | + | *7. مرأة الاصول (درباره اصول دين اسلام)؛ |
− | * 8. رساله عمليه (محشى به حاشيه خود آن مرحوم)؛ | + | *8. رساله عمليه (محشى به حاشيه خود آن مرحوم)؛ |
− | * 9. يك دروه فقه فارسى از عبادات تا ديات؛ | + | *9. يك دروه فقه فارسى از عبادات تا ديات؛ |
− | * 10. قانون الهى؛<ref> دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 36.</ref> | + | *10. قانون الهى؛<ref> دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 36.</ref> |
− | * 11. الناسخ والمنسوخ؛ | + | *11. الناسخ والمنسوخ؛ |
− | * 12. نسيم السحر(1323).<ref>نقباءالبشر، ج دوم، ص 835؛ دائرة المعارف تشيع، ج 3، ص 34؛ الذريعه، ج 24، ص 11 و 155، آقا بزرگ تهرانى. | + | *12. نسيم السحر(1323).<ref>نقباءالبشر، ج دوم، ص 835؛ دائرة المعارف تشيع، ج 3، ص 34؛ الذريعه، ج 24، ص 11 و 155، آقا بزرگ تهرانى. |
</ref> | </ref> | ||
سطر ۱۰۶: | سطر ۹۹: | ||
==پانوشت== | ==پانوشت== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۱
سید محمد شریف
محتویات
ولادت و نسب
سيد محمدشريف ونكى شيرازى در سال 1270 ق، در ونك پا به عرصه وجود گذاشت.[۱] پدر او، مرحوم سيد محمدحسن خود عالمى روحانى بود و به دروس حوزوى عشق مى ورزيد. نسب مرحوم تقوى ونكى با بيست و چهار واسطه به حضرت امام محمدتقى علیهالسلام مى رسد.[۲]
تحصيلات و اساتيد
سيد محمد شريف در سن پنج سالگى به مكتب راه يافت و در سن نه سالگى در محضر پدرش به تحصيل مقدمات عربى مشغول شد. همچنين ايشان در نزد اساتيد ديگرى صرف و نحو و منطق و معانى و بيان را آموخت.
وى در سن دوازده سالگى براى تكميل تحصيلات به اصفهان رفت و با مرحوم سيد محمدكاظم يزدى (1256 هـ.ق - 1337 هـ.ق) صاحب عروة الوثقى كه به اصفهان آمده بود، پيوند دوستى برقرار كرد. اين دو با هم در محضر اساتيد اصفهان، به خواندن فقه و اصول مشغول شدند. او پس از هفده سال از اصفهان به عراق عزيمت نمود و در محضر درس اساتيد خود - كه نام آنها پس از اين خواهد آمد - به مدت دوازده سال به تكميل علوم معقول و منقول پرداخت.[۳]
اساتيدى كه ايشان بيشتر از آنها استفاده كرده گذشته از پدرش عبارتند از:
- 1- مرحوم محمدباقر اصفهانى (م 1333 ق)
- 2- مرحوم لطفالله مازندرانى (م 1313 ق)
- 3- مرحوم زينالعابدين مازندرانى (م 1309 ق): ايشان خود از تلامذه مرحوم صاحب جواهر و مرجع تقليد بسيارى از شيعيان هند و عراق و ايران بود.[۴] در تأليفات مرحوم مازندرانى مى توان از ذخيرة العباد؛ زينة العباد و مناسك حج نام برد.
- 4- مرحوم فاضل ايروانى (م 1306 ق): وى صاحب تأليفات زيادى است از جمله اجتماعالامر والنهى؛ الاجتهاد والتقليد؛ الاجزاء؛ الاستصحاب والمكاسب المحرمه.[۵]
- 5- مرحوم حاج ميرزا حبيب الله رشتى (1234-1312 ق): مرحوم رشتى بعد از وفات شيخ انصارى (صاحب مكاسب و رسايل)، يكى از چند مدرس سطح عالى حوزه بود؛ ايشان تأليفات زيادى دارد كه از بهترين آنها بدايع الافكار است.[۶]
- 6- محمدحسن مجدد شيرازى (م 1312 ق).
فعاليت هاى سياسى سید محمد شریف تقوی
از آنجا كه فعاليت هاى سياسى مرحوم تقوى ونكى به اوضاع سياسى آن زمان يعنى نهضت مشروطيت مربوط مى شود، ناگزير بايد مختصرى پيرامون اين نهضت صحبت كرده و سپس موضع گيرى آن مرحوم را در اين رابطه بيان كنيم: نهضت مشروطيت در ايران، حادثه اى پرماجرا و گسترده ايست. اين نهضت ابعاد گوناگون دارد كه پرداختن به آن از حوصله اين مجموعه خارج است؛ اما آنچه در اين قيام مسلم است اين كه هدف اصلى و مقصود اوليه اين نهضت يك هدف اصيل اسلامى يعنى برقرارى عدل و داد و پايان دادن به ظلم و جور حكام زمان بود.
از يك سو فقر ناشى از بىعدالتى و ظلم و ستمى كه در اواخر حكومت ناصرالدين شاه و اوائل حكومت مظفرالدين شاه بر جامعه حاكم بود؛ و از سوى ديگر وابستگى كشور به بيگانگان و حيف و ميل اموال و درآمدهاى كشور توسط درباريان، مردم را به ستوه آورده بود. از اين رو همواره خواهان تغيير وضع موجود بودند. علماء و روحانيون نيز كه قوانين و دستورات اسلام و حقوق مردم را پايمال شده مى ديدند، با همكارى مردم، نهضت عدالت خواهانه اى را به وجود آوردند. اين ماجرا پايه و اساس نهضت مشروطه در ايران را پىريزى كرد.
در طى اين نهضت عدالتخواهانه، علماء، روحانيون و مردم با هدف جلوگيرى از ظلم و ستم و برقرارى عدل و داد، خواهان تأسيس يك حكومت عادل از طرف دولت شدند و براى اجراى اين خواسته خود در دو مرحله متحصن گرديدند. در مرحله اول رهبران اين نهضت مرحوم آيت اللّه بهبهانى و آيت الله طباطبايى بودند و در مرحله دوم اين دو سيد بزرگوار از شهيد شيخ فضل الله نورى براى موفقيت بيشتر استمداد جستند كه ايشان در پاسخ فرمود: «در صورتى كه مقصود اسلام و شرع باشد من با شما همكارى مى كنم».
در تحصن دوم كه علماء و مردم به طرف قم و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مهاجرت كرده و از تهران دور شده بودند، سفارت انگليس از متزلزل بودن اوضاع و فقدان علماء در تهران سوء استفاده كرده به كمك برخى فراماسونرها و روشنفكران وابسته به خويش، در ميان مبارزان و برخى رهبران نهضت نفوذ و مردم را به تحصن در سفارت انگليس و پناهندگى به اين دولت تشويق كردند.
در داخل سفارتخانه نيز به جاى اين كه به مردم مژده تأسيس يك عدالتخانه اسلامى را بدهند، سخن از فوائد رژيم مشروطه راندند. آنها تبليغ كردند كه تنها با بودن مشروطه ظلم و ستم برچيده مى شود و اين گونه شما نيز به نان و نوايى مى رسيد. مردم هم در فقدان راهنمايى هاى رهبران اصلى نهضت، فريب نيرنگ خانه انگلستان و تبليغات آن را خورده، بدون اين كه بدانند مشروطيت چيست، خواهان آن شده و راهى غير از راه رهبران روحانى خود را برگزيدند و حتى يك رأى شدند تا در صورت مخالفت، آنها را به قتل برسانند.
از اين مرحله به بعد نهضت مزبور تحت نفوذ استعمار انگليس قرار گرفت و روشنفكران غربزده و فراماسونرهاى وابسته در شمار رهبران اصلى آن درآمدند. همان طور كه ماهيت نهضت عوض شد، نام آن نيز تغيير يافت و به «نهضت مشروطيت» مشهور گشت. به دنبال موافقت با تقاضاهاى عدالتخواهان و متحصنين در قم، علماء تصميم به بازگشتن به تهران گرفتند.
مرحوم شيخ فضلالله نورى كه با بينش ژرف سياسى خود، حوادث و رويدادهاى نهضت را تجزيه و تحليل مى كرد، با شنيدن خبر تحصن در سفارت انگليس به توطئه هاى روشنفكران وابسته پى برد. وى دريافت كه خطر عظيمى نهضت را تهديد مى كند. او طرفداران نهضت را از اين خطر بزرگ بر حذر داشت؛ اما سيد محمد طباطبايى كه از قبل تحت تأثير افكار روشنفكران قرار گرفته بود، گفت: «ما مشروطه مى خواهيم و مجلس شوراى ملى» پس از اين نيز گفتگويى در مزايا و مضرات اين مشروطه رد و بدل شد. در اين جدالها وقتى علماء در پاسخ سخنان شهيد زنده ياد شيخ فضلالله درماندند متفق شدند كه از اين پس نيز مانند گذشته بدون ميل و رضايت او رفتار نكنند.
پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس توسط مظفرالدين شاه، عده اى به عنوان نمايندگان متحصنين كه براى مقصود خاصى در سفارت، آموزش ديده بودند با عنوان «مجلس شوراى اسلامى» مخالفت كرده و خواستار عنوان «مجلس شوراى ملى» شدند. به تدريج هدايت نهضت به دست كسانى افتاد كه سعى داشتند تمامى مظاهر اسلامى را از نهضت بزدايند. اينان قانون اساسى كشور را هم به جاى بهره گيرى از اسلام و شرع بر طبق قوانين كشورهاى غربى تدوين كردند.
مرحوم شيخ فضلالله كه سعى در خنثى كردن توطئه هاى روشنفكران وابسته داشت، آيت الله طباطبايى و آيت الله بهبهانى را از وجود اين خطر بر حذر داشته بود. به ناچار ايشان به همراه دو سيد مذكور در جلسات مجلس شركت كرد، تا بلكه از راه نصيحت و هدايت بتواند از تصويب قوانين غيراسلامى جلوگيرى كند؛ اما از اين مسير نيز راه به جايى نبرد. عده اى از روحانيون و علماء نيز را مشروطه حمايت كردند. تصور آنها از مشروطيت، حكومتى بود كه در آن قدرت استبدادى شاه و درباريان محدود شده و در جهت دفع تعدى و تجاوز قرار مى گيرد. مراجع بزرگوار نجف از جمله آيت الله ملا محمدكاظم خراسانى، شيخ عبدالله مازندرانى و ميرزا حسين تهرانى نيز به علت اطلاعات نادرستى كه از وقايع تهران و مجلس دريافت كرده بودند، با فرستادن اطلاعيه هايى به حمايت از مجلس و حكومت مشروطه پرداختند.
با وجود اين شيخ فضلالله نورى همچنان با تلاش هاى پيگير خود به روشنگرى مردم در زمينه مشروطيت مى پرداخت. وى اقداماتى را هم براى اصلاح مجلس انجام داد. از جمله در مورد قانون اساسى پيشنهاد كرد اصل نظارت فقهاء بر قوانين مجلس شوراى ملى افزوده شود. او بعدها براى آگاه كردن مردم، اين اصل را چاپ و منتشر كرد. همچنين عنوان «مشروطه مشروعه» به پيشنهاد او صادر شد كه بسيارى از علماء از جمله آخوند رستم آبادى، سيد احمد طباطبايى و... به حمايت از آن پرداختند.
علماء نجف كه از حقايق امور دور نگه داشته شده بودند، همچنان از مشروطه حمايت كرده و آن را صلاح اسلام و مردم مى پنداشتند، تا جايى كه مشروطه خواهان و روشنفكران از اين موضوع سوء استفاده كرده و مرحوم شيخ فضل الله نورى و مشروعه خواهان طرفدار او را به مخالفت با اسلام و روحانيون متهم كردند. سرانجام با حوادث بسيارى كه مجلس و نهضت مشروطيت در دامان خود پروراند از جمله شهادت شيخ فضلالله نورى طاب ثراه و ديگر رهبران اين نهضت، مشروطيت بدون مشروعيت برقرار شد.[۷]
در اين ميان مرحوم سيد محمد شريف تقوى نيز از جمله علمايى بود كه در ايران از نزديك شاهد ماجرا بود. وى مشروطه غربى را در حال پياده شدن مى ديد و آن را مخالف اسلام و شرع مى دانست. از اين رو در جريان مشروطيت سرسختانه با آن مخالفت كرد. او پس از شهادت شيخ فضل الله نورى طاب ثراه به نجف رفت و با آخوند خراسانى كه از رهبران جنبش مشروطيت بود و در عين حال از وقايعى كه در تهران و مجلس اتفاق افتاده بود، به درستى اطلاع نداشت به مباحثه پرداخت. مرحوم تقوى درباره مشروطيت و معايب آن كتابى هم تأليف كرده به نام «كشف المرام فى قانون الاسلام».[۸]
فعاليت هاى فرهنگى سید محمد شریف تقوی
مرحوم سيد محمد شريف بعد از اين كه در نجف به بيمارى قلبى مبتلا مى شود، بنا به تجويز اطباء ناچار مى گردد به ايران مراجعت كند. لذا او به شيراز رفته و در آن جا با داير كردن جلسات درس و بحث خود قريب به چهار سال به رتق و فتق امور شرعيه مردم و امر به معروف و نهى از منكر نيز مى پردازد. وى تأليفات و تصنيفات بسيارى نيز از خود به يادگار مى گذارد.[۹]
سيد محمد شريف از منظر آقا بزرگ تهرانى: «سيد محمد شريف ونكى از فقهاء برجسته و علما كامل بوده، موسوى النسب و از قريه ونك (روستايى نزديك اصفهان) برخاسته و آثار وى عبارتند از: الناسخ والمنسوخ و نسيم السحر كه در سال 1323 هـ.ق به چاپ رسيده است».
آن مرحوم از مولى محمدفاضل ايروانى و شيخ زينالعابدين مازندرانى اجازه كامل داشته است. ظاهر اين است كه وفات او بعد از سال 1323 هـ.ق بوده است.[۱۰]
تأليفات سید محمد شریف
مرحوم تقوى در عمر پربركت خود علاوه بر تدريس و تربيت شاگردان تأليفات زيادى از خود به يادگار گذاشته است كه برخى از آنها عبارتند از:
- 1. تبصرة الناظرين (در رد داعى مسيحى)؛
- 2. كشف المرام فى قانون الاسلام (درباره مشروطه و معايب آن)؛
- 3. كشف البيان فى تربية الانسان؛
- 4. تذكرة المسلمين فى تهييج العامه (درباره امر به معروف و نهى از منكر)؛
- 5. رساله نفليه (در نوافل)؛
- 6. رساله در رد طائفه وهابيه؛
- 7. مرأة الاصول (درباره اصول دين اسلام)؛
- 8. رساله عمليه (محشى به حاشيه خود آن مرحوم)؛
- 9. يك دروه فقه فارسى از عبادات تا ديات؛
- 10. قانون الهى؛[۱۱]
- 11. الناسخ والمنسوخ؛
- 12. نسيم السحر(1323).[۱۲]
وفات و محل دفن سید محمد شریف تقوی
مرحوم تقوى در سال 1342 ق به قصد زيارت مشهد مقدس راهى اصفهان مى شود. اما در آنجا به مريضى عسرالبول مبتلا مى گردد. وى پس از معالجه خود و شفايافتن چندى در مدرسه صدر جلسه درس و بحث تشكيل مى دهد و نزديك ده سال در اين شهر مى ماند.
در سال 1352 ق بار ديگر به انديشه زيارت مشهد مقدس اصفهان را ترك مى كند؛ اما در تهران بيمار شده و براى معالجه ناگزير از اقامت مى گردد. در اين حال هر چند به معالجه مى پردازد اما علاجى حاصل نمى گردد و به وصال حق نزديك مى گردد تا آن كه عاقبت در 28 رمضان همان سال يا 26 آذر 1312 ش دارفانى را وداع گفته و به رحمت ايزدى مى پيوندد.
جنازه اش را با تجليل تمام به قم مى برند. در قم مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى، مؤسس حوزه علميه قم اعلام عزاى عمومى مى كند. با تعطيل فراگير شهر، تشييع مفصلى از وى به عمل مى آيد. مرحوم حاج شيخ عبدالكريم شخصاً بر پيكر پاك وى نماز مى گذارند و بنابر وصيت خودش، او را در رواق حضرت موسى مبرقع به خاك مى سپارند.[۱۳]
تقريباً پس از 4 يا 6 سال ديگر همسر آن مرحوم نيز به يار ديرين خويش مى پيوندد و بنابر وصيت خود در كنار سيد محمد شريف رخ در نقاب خاك برمى كشد.
پانوشت
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 34، پاورقى محمدحسين ركن زاده آدميت، طبع خيام، چاپ اول، تهران 1338، به نقل از جغرافياى ايران.
- ↑ نسب او بنابه آنچه بر سنگ قبر او نگاشته اند از اين قرار است: «سيد محمد شريف التقوى شيرازى نوراللّه مضجعه، ابن محمدحسن ابن السيد حسين ابن السيد على ابن السيد محسن ابن السيد شاه حسين ابن السيد زبير ابن السيد هزاره ابن لورزانى ابن السيد نصره ابن السيد منزل ابن السيد شمسالدين ابن السيد صالح ابن السيد منجمالدين ابن السيد جمالالدين ابن السيد شمسالدين ابن السيد نظامالدين احمد ابن السيد نجمالدين محمد ابن السيد فخرالدين ابن السيد احمد ابن تاجالدين على ابن السيد فخرالدين احمد ابن السيد قطبةالدين ابن السيد عبدالله ابن محمدتقى علیهالسلام». همان، ص 34.
- ↑ همان، ص 34 و 35؛ دائرةالمعارف تشيع، ج سوم، ص 34.
- ↑ سيماى فرزانگان، ص 357، چاپ هشتم، دفتر تبليغات اسلامى، رضا مختارى.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 35.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 35.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج 2، ص 35؛ دائرةالمعارف تشيع، ج سوم، ص 34.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 35.
- ↑ نقباءالبشر فى القرل الرابع عشر، ج دوم، ص 835، آقا بزرگ تهرانى؛ نشر دارالمرتضى، چاپ مشهد، 1404 هجرى.
- ↑ السيد محمد شريف الونكى كان من الفقهاء البارعين والعلماء الكاملين و هو موسوى النسب و اصله من (ونك) قرية قرب اصفهان، وله آثار طبع منها الناسخ والمنسوخ و نسيم السحر فى 1323 مع اجازة كل من المولى محمد الفاضل الايروانى، و الشيخ زينالعابدين المازندرانى له فالظاهر وفاته بعد ذلك.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 36.
- ↑ نقباءالبشر، ج دوم، ص 835؛ دائرة المعارف تشيع، ج 3، ص 34؛ الذريعه، ج 24، ص 11 و 155، آقا بزرگ تهرانى.
- ↑ دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج دوم، ص 36.
منابع
مهدى صحرايى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 9