عثمان بن سعید عمری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ عثمان بن سعید عمروی را به عثمان بن سعید عمری که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
+ | اول ایشان ([[نواب اربعه]]) «عثمان بن سعید عَمرى» است که آن جناب ([[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه السلام) کمال وثوق و امانت به او داشت و معتمد در نزد [[امام هادی|امام علىالنقى]] و [[امام حسن عسکری]] علیهماالسلام و [[وكالت|وکیل]] ایشان در زمان حیات ایشان بود و از طایفه اسدى به جدش جعفر عمرى منسوب بود و او را «سمّان» یعنى روغنفروش هم مىگفتند و این شغل به جهت بعضى از مصالح بود که به جهت [[تقیه]] و اخفاء امر سفارت از اعداءالله، روغنفروشى مىکرد و [[شیعه|شیعیان]] اموالى که از براى امام حسن عسکرى علیه السلام مىآوردند به او تسلیم مىکردند و او آنها را در مال التجارة خود مىگذاشت و به خدمت آن بزرگوار مىفرستاد. | ||
+ | و در روایت [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]] که از اجلاء علما [[شیعه]] است چنین مذکور است که روزى به خدمت حضرت امام علىالنقى علیه السلام مشرف شدم عرض کردم: اى سید و مولاى من! همیشه از براى من میسر نمىشود که خدمت شما مشرف شوم پس سخن که را قبول کنم و به امر کى اطاعت نمایم؟ فرمود که این ابوعمرو مردى است ثقه و امین من، هر چه به شما بگوید از جانب من مىگوید، و آنچه به شما مىرساند از جانب من مىرساند. | ||
+ | و چون حضرت امام علىالنقى علیه السلام به دار بقا رحلت نمود روزى به خدمت حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام رسیدم و به آن حضرت نیز عرض کردم به مثل آنچه به پدر بزرگوارش عرض کره بودم، فرمود که این ابوعمرو مرد ثقه و امین است، هم ثقه امام گذشته بود و هم ثقه من است، هم در حال حیات و هم بعد از وفات من، هر چه به شما مىگوید از جانب من مىگوید و آن چه به شما مىرساند از جانب من مىرساند.<ref> فایة الموحدین، ۳/۳۳۴۵.</ref> | ||
− | + | [[علامه مجلسى]] رحمه اللّه در [[بحارالأنوار (کتاب)|بحار]] نقل کرده است که جماعتى از ثقات اهل [[حدیث]] روایت کردهاند که جمعى از اهل [[یمن|یمن]] به خدمت حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام مشرف شدند و اموالى به خدمت آن امام عالمیان آورده بودند، پس آن بزرگوار فرمود: اى عثمان! به درستى که تو وکیل و امین مال خدایى، برو اموالى را که آوردهاند از اهل یمن قبض کن، اهل یمن عرض کردند که اى مولاى ما! به خدا سوگند که هر آینه عثمان از برگزیدگان [[شیعه]] توست، به درستى که آن چه در نزد ما بود از منزلت و مرتبت او در نزد شما امروز زیاد نمودى، به درستى که او معتمد در نزد شما است در خصوص مال خدا؟ فرمود: بلى، شاهد باشید که عثمان بن سعید عمرى وکیل من است و پسرش [[محمد بن عثمان عمرى|محمد بن عثمان]] وکیل پسرم [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|مهدى]] است.<ref> کفایة الموحدین، ۳/۳۴۵، بحارالانوار، ۵۱/۳۴۵، ۳۴۶.</ref> | |
− | و در | + | و نیز در بحار به [[سند حدیث|سند]] خود روایت کرده است که بعد از وفات [[امام حسن عسکری]] علیه السلام به حسب ظاهر عثمان بن سعید مشغول به تجهیز آن بزرگوار بود و حضرت [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|صاحب الامر]] علیه السلام بعد از وفات پدر بزرگوارش او را به منصب جلالت و وکالت و نیابت برقرار فرمود و جواب مسائل شیعیان به توسط او به شیعیان مىرسید و آن چه اموال از سهم امام علیه السلام بود به او تسلیم مىنمودند و به برکت وجود صاحب الامر علیه السلام مشاهده مىنمودند از او امور غریبه و اخبار به مغیبات و اموالى را که مىخواستند به او تسلیم نمایند وصف او را از حلیت و حرمت و مقدار آن را قبل از تسلیم آنها خبر مىداد و آن که صاحبان اموال کیانند و همه آنها از جانب حجة الله به او اعلام مىشد و او اخبار مىنمود.<ref> کفایة الموحدین، ۳/۳۴۶، بحارالانوار، ۵۱/۳۴۶.</ref> |
− | و | + | و همچنین بود حال باقى وکلاء و سفراء آن حضرت که به دلایل و کرامات از جانب آن حضرت سفارت و نیابت داشتند. |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
− | + | * [[شیخ عباس قمی]]، [[منتهی الآمال]]، قسمت دوم، باب چهاردهم: در تاریخ امام دوازدهم. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[Category:نواب اربعه]] | [[Category:نواب اربعه]] | ||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
[[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]] | [[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]] | ||
[[رده:اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام]] | [[رده:اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام]] |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۲
اول ایشان (نواب اربعه) «عثمان بن سعید عَمرى» است که آن جناب (امام زمان علیه السلام) کمال وثوق و امانت به او داشت و معتمد در نزد امام علىالنقى و امام حسن عسکری علیهماالسلام و وکیل ایشان در زمان حیات ایشان بود و از طایفه اسدى به جدش جعفر عمرى منسوب بود و او را «سمّان» یعنى روغنفروش هم مىگفتند و این شغل به جهت بعضى از مصالح بود که به جهت تقیه و اخفاء امر سفارت از اعداءالله، روغنفروشى مىکرد و شیعیان اموالى که از براى امام حسن عسکرى علیه السلام مىآوردند به او تسلیم مىکردند و او آنها را در مال التجارة خود مىگذاشت و به خدمت آن بزرگوار مىفرستاد.
و در روایت احمد بن اسحاق قمى که از اجلاء علما شیعه است چنین مذکور است که روزى به خدمت حضرت امام علىالنقى علیه السلام مشرف شدم عرض کردم: اى سید و مولاى من! همیشه از براى من میسر نمىشود که خدمت شما مشرف شوم پس سخن که را قبول کنم و به امر کى اطاعت نمایم؟ فرمود که این ابوعمرو مردى است ثقه و امین من، هر چه به شما بگوید از جانب من مىگوید، و آنچه به شما مىرساند از جانب من مىرساند.
و چون حضرت امام علىالنقى علیه السلام به دار بقا رحلت نمود روزى به خدمت حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام رسیدم و به آن حضرت نیز عرض کردم به مثل آنچه به پدر بزرگوارش عرض کره بودم، فرمود که این ابوعمرو مرد ثقه و امین است، هم ثقه امام گذشته بود و هم ثقه من است، هم در حال حیات و هم بعد از وفات من، هر چه به شما مىگوید از جانب من مىگوید و آن چه به شما مىرساند از جانب من مىرساند.[۱]
علامه مجلسى رحمه اللّه در بحار نقل کرده است که جماعتى از ثقات اهل حدیث روایت کردهاند که جمعى از اهل یمن به خدمت حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام مشرف شدند و اموالى به خدمت آن امام عالمیان آورده بودند، پس آن بزرگوار فرمود: اى عثمان! به درستى که تو وکیل و امین مال خدایى، برو اموالى را که آوردهاند از اهل یمن قبض کن، اهل یمن عرض کردند که اى مولاى ما! به خدا سوگند که هر آینه عثمان از برگزیدگان شیعه توست، به درستى که آن چه در نزد ما بود از منزلت و مرتبت او در نزد شما امروز زیاد نمودى، به درستى که او معتمد در نزد شما است در خصوص مال خدا؟ فرمود: بلى، شاهد باشید که عثمان بن سعید عمرى وکیل من است و پسرش محمد بن عثمان وکیل پسرم مهدى است.[۲]
و نیز در بحار به سند خود روایت کرده است که بعد از وفات امام حسن عسکری علیه السلام به حسب ظاهر عثمان بن سعید مشغول به تجهیز آن بزرگوار بود و حضرت صاحب الامر علیه السلام بعد از وفات پدر بزرگوارش او را به منصب جلالت و وکالت و نیابت برقرار فرمود و جواب مسائل شیعیان به توسط او به شیعیان مىرسید و آن چه اموال از سهم امام علیه السلام بود به او تسلیم مىنمودند و به برکت وجود صاحب الامر علیه السلام مشاهده مىنمودند از او امور غریبه و اخبار به مغیبات و اموالى را که مىخواستند به او تسلیم نمایند وصف او را از حلیت و حرمت و مقدار آن را قبل از تسلیم آنها خبر مىداد و آن که صاحبان اموال کیانند و همه آنها از جانب حجة الله به او اعلام مىشد و او اخبار مىنمود.[۳]
و همچنین بود حال باقى وکلاء و سفراء آن حضرت که به دلایل و کرامات از جانب آن حضرت سفارت و نیابت داشتند.
پانویس
منابع
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب چهاردهم: در تاریخ امام دوازدهم.