طمأنینه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
خداوند در قرآن می فرماید: "او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید". ([[سوره یونس]]، 67) | خداوند در قرآن می فرماید: "او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید". ([[سوره یونس]]، 67) | ||
− | + | {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ»}}؛ خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه، غم و غصه را از بین می برد. | |
==پاکیزگی و نظافت== | ==پاکیزگی و نظافت== |
نسخهٔ ۳ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۵
طمأنینه یعنی آرامش، تسکین و آسودگی خاطر که در مقابل آن تشویش، نگرانی و اضطراب است.
محتویات
معنای واژه آرامش
"آرامش" در لغت به معنی حالتی نفسانی همراه با آسودگی و ثبات[۱] و نیز به معنای آرامش و سکون میباشد[۲] و در اصطلاح اسم مصدر از آرمیدن است و در برابر اضطراب و دلهره بکار میرود و به حالت نفسانی و صفت روانی و قلبی خاص (آسودگی خاطر، ثبات و طمأنینه) گفته میشود.[۳]، آرامش در دو سطح فردی و اجتماعی قابل بررسی است که بعد اجتماعی آن را میتوان امنیت نامید.
جایگاه علمی واژه
انسان به طور طبیعی در طول زندگی در اثر نگرانیها، اضطرابها و ناآرامیهای دنیای جدید، بیش از پیش به احساس امنیت و آرامش نیازمند بوده، همچنان در پی یافتن راههای جدید برای رسیدن به آرامش است.
مکاتب روان درمانی، همگی اهداف اصلی خود را رهایی از اضطراب و پدیدآوردن احساس امنیت میدانند، از میان کوششهای فراوانی که برای پیشگیری از ابتلاء به نگرانی و افسردگی به عمل آمده، به برخی رویکردهای جدید در میان روانشناسان در مورد تأثیر دین و ایمان در سلامت روان اشاره دارند.
ایمان به خدا از نگاه این گروه روانشناسان، سرچشمهای بیکران از آرامش و قدرت معنوی را داراست که هر گونه اضطراب و نگرانی را از انسان زدوده، در برابر هر گونه فشار درونی و بیرونی به انسان مصونیت میبخشد.[۴]
عوامل ایجاد آرامش
ایمان
انسان مؤمن که ریشههای اعتقادی خویش را محکم و خلل ناپذیر کرده و در مقام عمل فقط به انجام تکالیف الهی نظر دارد و خداوند را ولی و سرپرست خود میداند، هیچگاه هراس و اندوهی به قلبش راه نمییابد:[۵]
- «اللهُ وَلیُّ الَذینَ اَمَنُو یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ اِلی النُّور»؛(سوره بقره/257) خداوند، ولّی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها به سوی نور بیرون میبرد.
یاد خدا
انسان بعد از آنکه همواره به یاد خدا بود، ناگزیر مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام میگیرد.[۶] و رحمت و مهربانی او و وعدههای نیکویش به مؤمنان، هر گونه ترس و دلهره حتی ترس از عذاب خدا را از روانش میزداید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاء»؛[۷] خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرر دارد (با تکرار شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند، میافتد؛ پس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا میشود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند.
رضایت به خواست الاهی
اگر انسان باور داشته باشد که خداوند متعال همیشه خیرخواه بندگان خود است و به خواست الاهی گردن نهد هیچ دغدغه ای نخواهد داشت.
ارتباط و اطاعت از اولیای الاهی
خداوند به پیامبرش می فرماید: "هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت می کنی بر آنها درود بفرست؛ زیرا که صلوات تو بر آنها، مایه آرامش آنها است".[۸]
تلاوت قرآن
همانگونه که نزول تدریجی قرآن بر قلب پیامبر موجب آرامش او می گشت،[۹] تلاوت مستمر آن نیز به انسان آرامش میبخشد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَاللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛[۱۰] مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.
توکل
واگذاری همه حوادث به علم و تدبیر الهی، همراه کوشش و تلاش او را از اندوه، محرومیتها و تأسف برگذشتهها و نیز شادی بیهوده بر کامیابی رها میسازد،[۱۱] انسان مؤمن با تسلیم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هیچ حادثهای را در جهان ناخوشایند نمیبینند.[۱۲]
ازدواج با همسر مومن و صالح
قرآن می فرماید: "یکی از نشانه ها و آیات الاهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرهایی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید".[۱۳]
استراحت در شب
خداوند در قرآن می فرماید: "او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید". (سوره یونس، 67)
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ»؛ خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه، غم و غصه را از بین می برد.
پاکیزگی و نظافت
در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس، قال علی علیه السلام: «غسل الثیاب یذهب بالهم والحزن»[۱۴] و شستن سرقال الصادق علیه السلام: "من وجد هما فلایدری ما هو فلیغسل رأسه"،[۱۵] و... باعث از بین رفتن غم و غصه می شود. اینها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است.
عوامل از بین بردن آرامش
اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است و برای انسان پریشانی خاطر می آورد، دوری کند. زمینه رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم ساخته است. بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات بدان ها اشاره شده است عبارت اند از:
- 1- دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: "رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بی رغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است". قال رسول الله صلی الله علیه و آله: "الرغبة فی الدنیا تورث الغم والحزن، والزهد فی الدنیا راحة القلب والبدن"،[۱۶] حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «بهره نیکوی این جهان پرهیزکاری است، روی گردانی از دنیاخواهی موجب آرامش و ایمنی انسان است و آرامشهای مادی گذرا و نابودشدنی است».[۱۷]
امام خمینی نیز با توجه به روایات به فرزندشان حاج سید احمد فرمودند: «...من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج های درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگرخراش تر است... آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل می شود».[۱۸]
- 2- طمع و چشم داشت به مال مردم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: "کسی که به مال دیگران طمع و چشم داشت، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد". قال رسول الله صلی الله علیه و آله: "من نظر الی ما فی ایدی الناس، طال حزنه و دام اسفه".[۱۹]
- 3- حسادت: امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: "غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیه ترین کس به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصه دار و حزنی پیوسته است".
پدیدههای دنیوی که مايه ی آرامشند
برخی پدیدهها در این جهان از طبیعتی آرام بخش برخوردارند، مانند:
- 1- شب؛ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ»؛[۲۰] او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش یابید.
- 2- خواب؛ «وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا»؛[۲۱] و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم.
- 3- همسر؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا»؛[۲۲] او خدایی است که (همۀ) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از یک جنس قرار داد، تا در کنار او بیاساید.
- 4- خانه؛ «وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا»؛[۲۳] و خدا برای شما از خانههایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد.
پانویس
- ↑ دهخدا، لغت نامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377 چاپ اول، ج1، ص98.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1413ق، چاپ سوم، ج8، ص204، احمد فراهیدی، العین، انتشارات اسوه قم، 1414ق، چاپ اول، ج2، ص1095.
- ↑ دهخدا، لغت نامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377 چاپ اول، ج1، ص98.
- ↑ ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائن، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1356، چاپ اول، ص178.
- ↑ طباطبائی، المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، قم انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول، ج2، ص528.
- ↑ قوجوی مصطفی، حاشیه محیی الدین شیخ زاده علی تفسیر البیضاوی، به کوشش محمد عبدالقادر شاهین، بیروت دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1419ق، ج5، ص122.
- ↑ سوره زمر آیه 23، طبرسی مجمع البیان، مؤسسه 1 علمی بیروت، بیروت، چاپ اول 1415ق، ج8، ص395.
- ↑ سوره توبه، 103. «ان صلوتک سکن لهم».
- ↑ سوره فرقان، 32.
- ↑ سوره انفال، 2.
- ↑ سوره حدید، 22.
- ↑ نجاتی محمدعثمان، قرآن و روانشناسی، ترجمه عباس عرب، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی 1377، چاپ سوم، ص343-344.
- ↑ سوره روم، 2.
- ↑ بحارالانوار، ج76، ص84 والخصال.
- ↑ بحارالانوار، ج76، ص 323.
- ↑ بحارالانوار، ج73، ص91.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه11.
- ↑ وعده دیدار، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، نامه 26/4/1363.
- ↑ بحارالانوار، ج77، ص172.
- ↑ سوره یونس 67، سوره قصص 73، سوره غافر 61.
- ↑ سوره نبأ، 9.
- ↑ سوره اعراف، 189.
- ↑ سوره نحل، 80.
منابع
- حقیقت آرامش و راههای رسیدن به آن پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 24 دی ماه 1392.
- بهرام پناهي، آرامش (طمأنينه)، پژوهشکده باقرالعلوم، بازیابی: 24 دی ماه 1392.