سید عبدالله موسوی شیرازی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
− | |||
− | + | ==ولادت== | |
− | |||
− | |||
در شب 13 [[شعبان]] 1309 هـ.ق مطابق با 13/12/1271، كودكی در یكی از محلههای شیراز كه بیشترشان [[سادات]] موسوی بودند، دیده به جهان گشود كه نامش را «سید عبدالله» نهادند. مادرش، بیبی علویه از تبار قاضی حسین دزفولی، از خاندان خوزستانی بود. | در شب 13 [[شعبان]] 1309 هـ.ق مطابق با 13/12/1271، كودكی در یكی از محلههای شیراز كه بیشترشان [[سادات]] موسوی بودند، دیده به جهان گشود كه نامش را «سید عبدالله» نهادند. مادرش، بیبی علویه از تبار قاضی حسین دزفولی، از خاندان خوزستانی بود. | ||
− | + | ==تحصیل== | |
سید عبدالله در آغازین روزهای 7 سالگی، با جمعی از كودكان همبازی خود وارد مكتبخانه شد. او روخوانی [[قرآن]] را در آن جا و خواندن و نوشتن كتابهای فارسی و ادبیات مرسوم را نزد پدر خود فراگرفت. وی در نزدیكترین حوزه علمیه زادگاهش، به آموختن لغت، صرف و نحو و ادبیات عرب پرداخت و برخی از كتابهای اصولی و فقهی و [[منطق]] و [[فلسفه]] را نزد استادان حوزه علمیه شیراز و پدر خویش آموخت. | سید عبدالله در آغازین روزهای 7 سالگی، با جمعی از كودكان همبازی خود وارد مكتبخانه شد. او روخوانی [[قرآن]] را در آن جا و خواندن و نوشتن كتابهای فارسی و ادبیات مرسوم را نزد پدر خود فراگرفت. وی در نزدیكترین حوزه علمیه زادگاهش، به آموختن لغت، صرف و نحو و ادبیات عرب پرداخت و برخی از كتابهای اصولی و فقهی و [[منطق]] و [[فلسفه]] را نزد استادان حوزه علمیه شیراز و پدر خویش آموخت. | ||
− | + | ==استادان در شیراز== | |
استادان وی اندك بودند. آیت الله شیخ علی ابوالوردی، آیت الله میرزا محمدصادق مجتهد و آیت الله حاج شیخ محمدرضا شامنی استادان او در [[حوزه علمیه]] شیراز بودند. او بسیاری از كتابهای درسی حوزه را مطالعه كرد. وی در 21 سالگی به [[اجتهاد]] رسید. بارها استادش، آیت الله شیخ علی ابوالوردی در جمع علما و طلاب، تصریح نمود: «آقا سید عبدالله احتیاج به [[نجف]] رفتن ندارد.» آیت الله شیرازی از وی اجازه اجتهاد مطلق گرفته بود. | استادان وی اندك بودند. آیت الله شیخ علی ابوالوردی، آیت الله میرزا محمدصادق مجتهد و آیت الله حاج شیخ محمدرضا شامنی استادان او در [[حوزه علمیه]] شیراز بودند. او بسیاری از كتابهای درسی حوزه را مطالعه كرد. وی در 21 سالگی به [[اجتهاد]] رسید. بارها استادش، آیت الله شیخ علی ابوالوردی در جمع علما و طلاب، تصریح نمود: «آقا سید عبدالله احتیاج به [[نجف]] رفتن ندارد.» آیت الله شیرازی از وی اجازه اجتهاد مطلق گرفته بود. | ||
سطر ۱۸: | سطر ۱۵: | ||
آیت الله حاج سید محمدباقر آیت اللهی كه از استوانههای حوزه علمیه شیراز بود، فرمود: «من اجازه [[اجتهاد]] مرحوم حاج شیخ علی ابوالوردی را كه در سال 1332 هـ.ق به آیت الله العظمی شیرازی داده بود، دیدم و خواندم». | آیت الله حاج سید محمدباقر آیت اللهی كه از استوانههای حوزه علمیه شیراز بود، فرمود: «من اجازه [[اجتهاد]] مرحوم حاج شیخ علی ابوالوردی را كه در سال 1332 هـ.ق به آیت الله العظمی شیرازی داده بود، دیدم و خواندم». | ||
− | + | ==حوزه علمیه نجف== | |
آیت الله شیرازی به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه خاندان پهلوی و استعمارگران، عرصه را بر خود تنگ دید و به ناچار در [[جمادی الاول]] 1333 هـ.ق شیراز را به قصد ادامه تحصیل در حوزه علمیه [[نجف]]، ترك گفت. وی در مدرسه بزرگ آیت الله آخوند خراسانی حجره گرفت و با تمام وجود، به تحصیل علوم و معارف [[اهل بیت]] پرداخت؛ به طوری كه در مدتی كوتاه، طلبه مهاجر شیرازی در میان طلاب حوزه علمیه نجف شهره گشت. او درباره روزهای نخست تحصیل خود در نجف میگوید: «...عشق و علاقه من به تحصیل و رسیدن هر چه سریعتر به مراتب عالیه، در این حد بود. دورانی كه در مدرسه بزرگ آخوند بودم، از میان 63 نفر طلبه، فقط دو نفرشان درس كفایه میخواندند و بقیه مراحلی از درس خارج را گذرانده بودیم و غالباً یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد... بالاخره در مدرسه قزوینی حجره گرفتم... كه اكثر ساكنانش از مجتهدان مسلم یا در حد اجتهاد بودند...». | آیت الله شیرازی به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه خاندان پهلوی و استعمارگران، عرصه را بر خود تنگ دید و به ناچار در [[جمادی الاول]] 1333 هـ.ق شیراز را به قصد ادامه تحصیل در حوزه علمیه [[نجف]]، ترك گفت. وی در مدرسه بزرگ آیت الله آخوند خراسانی حجره گرفت و با تمام وجود، به تحصیل علوم و معارف [[اهل بیت]] پرداخت؛ به طوری كه در مدتی كوتاه، طلبه مهاجر شیرازی در میان طلاب حوزه علمیه نجف شهره گشت. او درباره روزهای نخست تحصیل خود در نجف میگوید: «...عشق و علاقه من به تحصیل و رسیدن هر چه سریعتر به مراتب عالیه، در این حد بود. دورانی كه در مدرسه بزرگ آخوند بودم، از میان 63 نفر طلبه، فقط دو نفرشان درس كفایه میخواندند و بقیه مراحلی از درس خارج را گذرانده بودیم و غالباً یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد... بالاخره در مدرسه قزوینی حجره گرفتم... كه اكثر ساكنانش از مجتهدان مسلم یا در حد اجتهاد بودند...». | ||
− | + | ==استادان در نجف== | |
آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله العظمی شیخ ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی شیخ محمدحسین نائینی استادان او در [[حوزه علمیه]] نجف بودند. آیت الله شیخ ضیاءالدین عراقی در حضور شاگردانش از آیت الله سید عبدالله شیرازی تعریف كرد و گفت: «من ایشان را برای آینده نزدیك نجف اشرف ذخیره نمودهام و ایشان امید علمی آینده من است». | آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله العظمی شیخ ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی شیخ محمدحسین نائینی استادان او در [[حوزه علمیه]] نجف بودند. آیت الله شیخ ضیاءالدین عراقی در حضور شاگردانش از آیت الله سید عبدالله شیرازی تعریف كرد و گفت: «من ایشان را برای آینده نزدیك نجف اشرف ذخیره نمودهام و ایشان امید علمی آینده من است». | ||
− | + | ==تشكیل مجمع علمای مبارز مشهد== | |
آیت الله شیرازی حیات دوبارهای به [[حوزه علمیه]] خراسان بخشید. شور و شوق زایدالوصفی در میان طلاب و علما افتاده بود. گردهمایی های بزرگی از سوی طلاب و فضلای خراسان برای مبارزه با كشف حجاب برگزار گردید. روحانیت تشكل یافت و میرفت كه قیامی بزرگ علیه رژیم شاه اتفاق افتد. پس از نشستهای فراوان روحانیون طراز اول شهر، به اوضاع سر در گم شهر قدری انسجام بخشیدند و سمت و سوی انقلاب تا حدی شفاف و چهره منحوس رژیم پهلوی برملا گشت. دولت از این خیزش، سخت برآشفته شده بود. | آیت الله شیرازی حیات دوبارهای به [[حوزه علمیه]] خراسان بخشید. شور و شوق زایدالوصفی در میان طلاب و علما افتاده بود. گردهمایی های بزرگی از سوی طلاب و فضلای خراسان برای مبارزه با كشف حجاب برگزار گردید. روحانیت تشكل یافت و میرفت كه قیامی بزرگ علیه رژیم شاه اتفاق افتد. پس از نشستهای فراوان روحانیون طراز اول شهر، به اوضاع سر در گم شهر قدری انسجام بخشیدند و سمت و سوی انقلاب تا حدی شفاف و چهره منحوس رژیم پهلوی برملا گشت. دولت از این خیزش، سخت برآشفته شده بود. | ||
− | + | ==ویژگی اخلاقی== | |
او بیشتر پیاده رفت و آمد میكرد. كمتر اتفاق میافتاد كه از ماشین سواری استفاده كند. میگفتند: آقا چرا سوار وسیله نقلیه نمیشوید؟ میفرمود: میترسم عادت كنم. او در میان علمای معاصر، در [[تواضع]] یگانه بود با همه یكسان برخورد میكرد. ارباب رجوع را با چهره باز استقبال مینمود و میان كوچك و بزرگ، عوام و خواص، فقیر و ثروتمند فرقی نمیگذاشت. غذای اندرونی و خدمه یكسان بود. او بیشتر همراه خادمان، شاگردان و مهمانان، در مهمانخانه غذا را صرف میكرد. وی از افراد متملق و چاپلوس كراهت داشت. دوست نداشت خدمه جلو آقا دست به سینه بایستند. بارها گوشزد كرد كه همانند فراعنه، با مردم و نزدیكان و خدمه خویش رفتار نكنید. او بیشتر اوقات تنها برای تدریس میآمد. عبای خودش را به سر میكشید و متواضعانه از كوچه پس كوچههای شهر عبور میكرد. | او بیشتر پیاده رفت و آمد میكرد. كمتر اتفاق میافتاد كه از ماشین سواری استفاده كند. میگفتند: آقا چرا سوار وسیله نقلیه نمیشوید؟ میفرمود: میترسم عادت كنم. او در میان علمای معاصر، در [[تواضع]] یگانه بود با همه یكسان برخورد میكرد. ارباب رجوع را با چهره باز استقبال مینمود و میان كوچك و بزرگ، عوام و خواص، فقیر و ثروتمند فرقی نمیگذاشت. غذای اندرونی و خدمه یكسان بود. او بیشتر همراه خادمان، شاگردان و مهمانان، در مهمانخانه غذا را صرف میكرد. وی از افراد متملق و چاپلوس كراهت داشت. دوست نداشت خدمه جلو آقا دست به سینه بایستند. بارها گوشزد كرد كه همانند فراعنه، با مردم و نزدیكان و خدمه خویش رفتار نكنید. او بیشتر اوقات تنها برای تدریس میآمد. عبای خودش را به سر میكشید و متواضعانه از كوچه پس كوچههای شهر عبور میكرد. | ||
سطر ۴۰: | سطر ۳۷: | ||
وی تا زمانی كه در [[نجف]] بود حاضر نشد از كولر، پنكه و یخچال كه از ضروریات اولیه زندگی است، استفاده نماید و میگفت: «حالا كه اكثر مردم فاقد یخچال هستند، چرا ما نباشیم؛ مگر بدون یخچال نمیشود زندگی كرد...» وی از سادهترین غذاهای موجود استفاده میكرد. هرگز دیده نشد سر سفره وی دو نوع غذا گسترده شود. خوراكش، بیشتر آبگوشت و دوغ بود. | وی تا زمانی كه در [[نجف]] بود حاضر نشد از كولر، پنكه و یخچال كه از ضروریات اولیه زندگی است، استفاده نماید و میگفت: «حالا كه اكثر مردم فاقد یخچال هستند، چرا ما نباشیم؛ مگر بدون یخچال نمیشود زندگی كرد...» وی از سادهترین غذاهای موجود استفاده میكرد. هرگز دیده نشد سر سفره وی دو نوع غذا گسترده شود. خوراكش، بیشتر آبگوشت و دوغ بود. | ||
− | + | ==آثار== | |
آیت الله شیرازی با این كه به تدریس و حضور در امور سیاسی و اجتماعی مردم مشغول بودند، آثار زیادی از ایشان به یادگار مانده است كه اینك فقط به آثار چاپ شده ایشان اشاره میگردد: | آیت الله شیرازی با این كه به تدریس و حضور در امور سیاسی و اجتماعی مردم مشغول بودند، آثار زیادی از ایشان به یادگار مانده است كه اینك فقط به آثار چاپ شده ایشان اشاره میگردد: | ||
− | + | # عمده الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل، حاشیه بر «رسائل» [[شیخ مرتضی انصاری]] در [[اصول فقه]]، 4 جلد | |
+ | # كتاب القضاء، [[فقه]] استدلالی، در قضاوت و [[احكام]] آن، 2 جلد | ||
+ | # الدّرر المبیض فی منجزات المریض، فقه استدلالی در موضوع ارث | ||
+ | # ازاحه الشبهات فی الشك فی الركعات، فقه استدلالی در بیان احكام شكهای [[نماز]] | ||
+ | # رفع الحاجب فی الاجره علی الواجب، فقه استدلالی در بیان احكام اخذ بهاء و اجرت نیابت در [[عبادت]] | ||
+ | # ازاحه الشبهه فی حكم الافاق المتحده والمختلفه، فقه استدلالی در بیان حكم رؤیت هلال ماه | ||
+ | # التحفه الكاظمیه فی قتل الحیوانات بالآلات الكهربائیه، فقه استدلالی در بیان حكم ذبح حیوانات به وسیله ابزار برقی | ||
+ | # الرساله الرجبیه، فقه استدلالی، توضیح درباره حجاب از نظر [[قرآن]] و روایات | ||
+ | # الرساله الربیعیه فی تصحیح النیابه العبادیه، فقه استدلالی در بیان حكم نیابت در عبادت | ||
+ | # المسأله الرجوعیه فی حكم المطلقه الرجعیه، فقه استدلالی در بیان حكم مطلقه به طلاق رجعی | ||
+ | # الحاشیه علی العروه الوثقی، فقه استدلالی، مجموعه نظریات در تمام مباحث فقهی، حاشیه بر كتاب عروه الوثقی، تألیف علامه سید محمدكاظم یزدی قدس سره | ||
+ | # الاحتجاجات العشره، بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت، درباره مسائل اعتقادی. این كتاب چندین بار به وسیله نویسندگان مبرز حوزههای علمیه [[نجف]] اشرف و [[قم]] و تهران، به زبان فارسی ترجمه و نیز در خارج از كشور به زبانهای اردو و انگلیسی و گجراتی ترجمه و چاپ شده است. | ||
+ | # الامامه والشیعه، بحثی كلامی درباره مسئله امامت از دیدگاه شیعه | ||
+ | # پوشش زن از دیدگاه اسلام | ||
+ | # امام و امامت از دیدگاه اسلام | ||
+ | # مناظرات دهگانه با علمای اهل سنت، درباره بعضی عقاید شیعه | ||
+ | # ذخیره الصالحین. مجموعه فتاوای آیت الله شیرازی در تمام ابواب [[فقه]]، رساله عملیه به زبان عربی، 2 جلد | ||
+ | # توضیح المسائل، مجموعه فتاوای وی در تمام ابواب فقه، رساله عملیه به زبان فارسی. این رساله تاكنون چند بار به زبان اردو و انگلیسی به چاپ رسیده و در اختیار مسلمانان كشورهای اروپایی، آفریقایی، هند و پاكستان قرار گرفته است. | ||
+ | # مناسك [[حج]]، مجموعه [[احكام]] حج به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و اردو | ||
+ | # انیس المقلدین، اولین رساله عملیه وی كه به زبان فارسی، در سال 1363 هـ.ق به چاپ رسید. | ||
− | + | ==وفات== | |
− | + | سرانجام این عالم وارسته، فقیه برجسته، مجاهد نستوه، اسطوره زهد و پارسایی و ستاره پرفروغ خراسان كه وجودش در یك قرن اخیر مایه خیر و بركت بود، در 96 سالگی، در سحرگاه اول [[محرم]] 1405 هـ.ق 5/7/1363 به لقاءالله پیوست، و بدن مطهرش در جوار آرامگاه [[امام رضا]] علیه السلام پس از تشییع باشكوهی به خاك سپرده شد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==منابع== | |
+ | سيد حسن احمدينژاد، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 405. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۲۴
محتویات
ولادت
در شب 13 شعبان 1309 هـ.ق مطابق با 13/12/1271، كودكی در یكی از محلههای شیراز كه بیشترشان سادات موسوی بودند، دیده به جهان گشود كه نامش را «سید عبدالله» نهادند. مادرش، بیبی علویه از تبار قاضی حسین دزفولی، از خاندان خوزستانی بود.
تحصیل
سید عبدالله در آغازین روزهای 7 سالگی، با جمعی از كودكان همبازی خود وارد مكتبخانه شد. او روخوانی قرآن را در آن جا و خواندن و نوشتن كتابهای فارسی و ادبیات مرسوم را نزد پدر خود فراگرفت. وی در نزدیكترین حوزه علمیه زادگاهش، به آموختن لغت، صرف و نحو و ادبیات عرب پرداخت و برخی از كتابهای اصولی و فقهی و منطق و فلسفه را نزد استادان حوزه علمیه شیراز و پدر خویش آموخت.
استادان در شیراز
استادان وی اندك بودند. آیت الله شیخ علی ابوالوردی، آیت الله میرزا محمدصادق مجتهد و آیت الله حاج شیخ محمدرضا شامنی استادان او در حوزه علمیه شیراز بودند. او بسیاری از كتابهای درسی حوزه را مطالعه كرد. وی در 21 سالگی به اجتهاد رسید. بارها استادش، آیت الله شیخ علی ابوالوردی در جمع علما و طلاب، تصریح نمود: «آقا سید عبدالله احتیاج به نجف رفتن ندارد.» آیت الله شیرازی از وی اجازه اجتهاد مطلق گرفته بود.
آیت الله حاج سید محمدباقر آیت اللهی كه از استوانههای حوزه علمیه شیراز بود، فرمود: «من اجازه اجتهاد مرحوم حاج شیخ علی ابوالوردی را كه در سال 1332 هـ.ق به آیت الله العظمی شیرازی داده بود، دیدم و خواندم».
حوزه علمیه نجف
آیت الله شیرازی به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه خاندان پهلوی و استعمارگران، عرصه را بر خود تنگ دید و به ناچار در جمادی الاول 1333 هـ.ق شیراز را به قصد ادامه تحصیل در حوزه علمیه نجف، ترك گفت. وی در مدرسه بزرگ آیت الله آخوند خراسانی حجره گرفت و با تمام وجود، به تحصیل علوم و معارف اهل بیت پرداخت؛ به طوری كه در مدتی كوتاه، طلبه مهاجر شیرازی در میان طلاب حوزه علمیه نجف شهره گشت. او درباره روزهای نخست تحصیل خود در نجف میگوید: «...عشق و علاقه من به تحصیل و رسیدن هر چه سریعتر به مراتب عالیه، در این حد بود. دورانی كه در مدرسه بزرگ آخوند بودم، از میان 63 نفر طلبه، فقط دو نفرشان درس كفایه میخواندند و بقیه مراحلی از درس خارج را گذرانده بودیم و غالباً یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد... بالاخره در مدرسه قزوینی حجره گرفتم... كه اكثر ساكنانش از مجتهدان مسلم یا در حد اجتهاد بودند...».
استادان در نجف
آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله العظمی شیخ ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی شیخ محمدحسین نائینی استادان او در حوزه علمیه نجف بودند. آیت الله شیخ ضیاءالدین عراقی در حضور شاگردانش از آیت الله سید عبدالله شیرازی تعریف كرد و گفت: «من ایشان را برای آینده نزدیك نجف اشرف ذخیره نمودهام و ایشان امید علمی آینده من است».
تشكیل مجمع علمای مبارز مشهد
آیت الله شیرازی حیات دوبارهای به حوزه علمیه خراسان بخشید. شور و شوق زایدالوصفی در میان طلاب و علما افتاده بود. گردهمایی های بزرگی از سوی طلاب و فضلای خراسان برای مبارزه با كشف حجاب برگزار گردید. روحانیت تشكل یافت و میرفت كه قیامی بزرگ علیه رژیم شاه اتفاق افتد. پس از نشستهای فراوان روحانیون طراز اول شهر، به اوضاع سر در گم شهر قدری انسجام بخشیدند و سمت و سوی انقلاب تا حدی شفاف و چهره منحوس رژیم پهلوی برملا گشت. دولت از این خیزش، سخت برآشفته شده بود.
ویژگی اخلاقی
او بیشتر پیاده رفت و آمد میكرد. كمتر اتفاق میافتاد كه از ماشین سواری استفاده كند. میگفتند: آقا چرا سوار وسیله نقلیه نمیشوید؟ میفرمود: میترسم عادت كنم. او در میان علمای معاصر، در تواضع یگانه بود با همه یكسان برخورد میكرد. ارباب رجوع را با چهره باز استقبال مینمود و میان كوچك و بزرگ، عوام و خواص، فقیر و ثروتمند فرقی نمیگذاشت. غذای اندرونی و خدمه یكسان بود. او بیشتر همراه خادمان، شاگردان و مهمانان، در مهمانخانه غذا را صرف میكرد. وی از افراد متملق و چاپلوس كراهت داشت. دوست نداشت خدمه جلو آقا دست به سینه بایستند. بارها گوشزد كرد كه همانند فراعنه، با مردم و نزدیكان و خدمه خویش رفتار نكنید. او بیشتر اوقات تنها برای تدریس میآمد. عبای خودش را به سر میكشید و متواضعانه از كوچه پس كوچههای شهر عبور میكرد.
تا آخرین روزهای زندگی، ظرف غذای خود را خودش میشست. او در منزل خدمتكار مخصوص نداشت، او و همسرش كارهای خانه را انجام میدادند. آیت الله شیرازی از مردان نمونه روزگار بود. او در نیمههای شب با معشوق خود خلوت میكرد، حتی برای یك بار هم نماز شب او ترك نشد. وی در تعقیبات نمازش، بیشتر دعای ابوحمزه ثمالی را میخواند. او نوافل را ترك نمیكرد. وی از 13 سالگی روزه ماه مبارك رمضان را آغاز كرد و تا دو سال قبل از رحلتش ادامه داد. پزشكان معالج اصرار داشتند كه نباید آقا روزه بگیرد، ولی ایشان میفرمود: در طول هشتاد سال و اندی، یك روز بدون دلیل روزهام را افطار نكردهام. میگفت: دوست دارم در این اواخر عمر، با زبان روزهدار خدا را ملاقات نمایم.
آیت الله شیرازی در زهد یگانه عصر خود بود. او هیچگاه از موقعیت و مقامی كه كسب كرده بود، سود دنیوی نبرد. او همانند یك طلبه معمولی زندگی میكرد. آیت الله شیرازی تا آخر عمرش اجازه نداد در اتاقش سادهترین فرش پهن گردد. دوستانش به او پیشنهاد كردند: آقا، دو تكه فرش لازم است در حجره پهن شود. فرمود: «میخواهید در این آخر عمر وضع زندگی مرا تغییر دهید و آن را اعیانی نمایید؟! سبحان الله... ابداً اجازه نمیدهم».
وی تا زمانی كه در نجف بود حاضر نشد از كولر، پنكه و یخچال كه از ضروریات اولیه زندگی است، استفاده نماید و میگفت: «حالا كه اكثر مردم فاقد یخچال هستند، چرا ما نباشیم؛ مگر بدون یخچال نمیشود زندگی كرد...» وی از سادهترین غذاهای موجود استفاده میكرد. هرگز دیده نشد سر سفره وی دو نوع غذا گسترده شود. خوراكش، بیشتر آبگوشت و دوغ بود.
آثار
آیت الله شیرازی با این كه به تدریس و حضور در امور سیاسی و اجتماعی مردم مشغول بودند، آثار زیادی از ایشان به یادگار مانده است كه اینك فقط به آثار چاپ شده ایشان اشاره میگردد:
- عمده الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل، حاشیه بر «رسائل» شیخ مرتضی انصاری در اصول فقه، 4 جلد
- كتاب القضاء، فقه استدلالی، در قضاوت و احكام آن، 2 جلد
- الدّرر المبیض فی منجزات المریض، فقه استدلالی در موضوع ارث
- ازاحه الشبهات فی الشك فی الركعات، فقه استدلالی در بیان احكام شكهای نماز
- رفع الحاجب فی الاجره علی الواجب، فقه استدلالی در بیان احكام اخذ بهاء و اجرت نیابت در عبادت
- ازاحه الشبهه فی حكم الافاق المتحده والمختلفه، فقه استدلالی در بیان حكم رؤیت هلال ماه
- التحفه الكاظمیه فی قتل الحیوانات بالآلات الكهربائیه، فقه استدلالی در بیان حكم ذبح حیوانات به وسیله ابزار برقی
- الرساله الرجبیه، فقه استدلالی، توضیح درباره حجاب از نظر قرآن و روایات
- الرساله الربیعیه فی تصحیح النیابه العبادیه، فقه استدلالی در بیان حكم نیابت در عبادت
- المسأله الرجوعیه فی حكم المطلقه الرجعیه، فقه استدلالی در بیان حكم مطلقه به طلاق رجعی
- الحاشیه علی العروه الوثقی، فقه استدلالی، مجموعه نظریات در تمام مباحث فقهی، حاشیه بر كتاب عروه الوثقی، تألیف علامه سید محمدكاظم یزدی قدس سره
- الاحتجاجات العشره، بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت، درباره مسائل اعتقادی. این كتاب چندین بار به وسیله نویسندگان مبرز حوزههای علمیه نجف اشرف و قم و تهران، به زبان فارسی ترجمه و نیز در خارج از كشور به زبانهای اردو و انگلیسی و گجراتی ترجمه و چاپ شده است.
- الامامه والشیعه، بحثی كلامی درباره مسئله امامت از دیدگاه شیعه
- پوشش زن از دیدگاه اسلام
- امام و امامت از دیدگاه اسلام
- مناظرات دهگانه با علمای اهل سنت، درباره بعضی عقاید شیعه
- ذخیره الصالحین. مجموعه فتاوای آیت الله شیرازی در تمام ابواب فقه، رساله عملیه به زبان عربی، 2 جلد
- توضیح المسائل، مجموعه فتاوای وی در تمام ابواب فقه، رساله عملیه به زبان فارسی. این رساله تاكنون چند بار به زبان اردو و انگلیسی به چاپ رسیده و در اختیار مسلمانان كشورهای اروپایی، آفریقایی، هند و پاكستان قرار گرفته است.
- مناسك حج، مجموعه احكام حج به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و اردو
- انیس المقلدین، اولین رساله عملیه وی كه به زبان فارسی، در سال 1363 هـ.ق به چاپ رسید.
وفات
سرانجام این عالم وارسته، فقیه برجسته، مجاهد نستوه، اسطوره زهد و پارسایی و ستاره پرفروغ خراسان كه وجودش در یك قرن اخیر مایه خیر و بركت بود، در 96 سالگی، در سحرگاه اول محرم 1405 هـ.ق 5/7/1363 به لقاءالله پیوست، و بدن مطهرش در جوار آرامگاه امام رضا علیه السلام پس از تشییع باشكوهی به خاك سپرده شد.
منابع
سيد حسن احمدينژاد، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 405.