ایمان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{عالی}} | ||
==معنى ايمان== | ==معنى ايمان== | ||
− | در مورد معنای ایمان گفته شده است: ايمان عبارت از جايگيرشدن [[اعتقاد]] در قلب و از امن گرفته شده، گويى مومن به آن چه بدان ایمان پیدا كرده، امنيت و مصونیت نميدهد که در آن مورد دچار شك و ترديد نمى شود، چرا که شك و ترديد آفت اعتقاد است. | + | در مورد معنای ایمان گفته شده است: ايمان عبارت از جايگيرشدن [[اعتقاد]] در قلب و از امن گرفته شده، گويى مومن به آن چه بدان ایمان پیدا كرده، امنيت و مصونیت نميدهد که در آن مورد دچار شك و ترديد نمى شود، چرا که شك و ترديد آفت اعتقاد است.<ref>ترجمه الميزان، ج 1، ص 72</ref> |
− | در روایاتی از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد. | + | در روایاتی از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد.<ref>[[بحارالانوار]]، ج 66، ص 68</ref> |
==ایمان آوردن کار قلب است.== | ==ایمان آوردن کار قلب است.== | ||
− | بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است تصدیق قلبی رکن اصلی است چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان كه نقل شده است عده اى از اعراب باديه نشين، خدمت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: يا رسول الله! ايمان آورديم، آيه نازل شد: (اى پيامبر! به آنان) بگو: شما ايمان نياورده ايد وليكن بگوييد [[اسلام]] آورديم و ايمان هنوز در دل شما وارد نشده است. | + | بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است تصدیق قلبی رکن اصلی است چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان كه نقل شده است عده اى از اعراب باديه نشين، خدمت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: يا رسول الله! ايمان آورديم، آيه نازل شد: (اى پيامبر! به آنان) بگو: شما ايمان نياورده ايد وليكن بگوييد [[اسلام]] آورديم و ايمان هنوز در دل شما وارد نشده است.<ref>[[سوره حجرات]]/آیه 4</ref> |
از این آیه روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی [[معرفت]] و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا [[قرآن]] ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادش مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به [[توحید]] و [[نبوت]] پیامبر دارند اسلام آورنده به حساب میآورد. | از این آیه روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی [[معرفت]] و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا [[قرآن]] ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادش مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به [[توحید]] و [[نبوت]] پیامبر دارند اسلام آورنده به حساب میآورد. | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۴: | ||
==ایمان به چه چیزهایی؟== | ==ایمان به چه چیزهایی؟== | ||
− | سوال دیگر در این مورد آن است که ما باید به شاید کاملترین جواب به این سوال در تعریفی که امین الاسلام طبرسی صاحب تفسیر گرانقدر [[مجمع البیان]] از ایمان میکند نهفته باشد. او ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. | + | سوال دیگر در این مورد آن است که ما باید به شاید کاملترین جواب به این سوال در تعریفی که امین الاسلام طبرسی صاحب تفسیر گرانقدر [[مجمع البیان]] از ایمان میکند نهفته باشد. او ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. <ref>مجمع البیان، ج 10، ص 238</ref> |
این تعریف جمیع آنچه پیامبر آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به [[نبوت]] و رسالت پیامبر و عصمت آن حضرت جایی برای انکار هیچ یک از فرامین اسلام باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها در اصل [[ایمان]] ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ [[وحی]] نیز خدشه وارد میشود. لذاست که نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات دین برخی را قبول نموده به برخی دیگر باور نداشت. | این تعریف جمیع آنچه پیامبر آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به [[نبوت]] و رسالت پیامبر و عصمت آن حضرت جایی برای انکار هیچ یک از فرامین اسلام باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها در اصل [[ایمان]] ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ [[وحی]] نیز خدشه وارد میشود. لذاست که نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات دین برخی را قبول نموده به برخی دیگر باور نداشت. | ||
سطر ۲۳: | سطر ۲۴: | ||
از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت [[اهل بیت]] علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در اسلام مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد (و رضیت لکم الاسلام دینا) پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد. | از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت [[اهل بیت]] علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در اسلام مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد (و رضیت لکم الاسلام دینا) پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد. | ||
− | در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است. | + | در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است.<ref>سفينة البحار، ج 1، ص 201</ref> |
لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات دوست داشتن تمام و کمال [[اهل بیت]] علیهم السلام است زیرا چنین محبتی اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است. | لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات دوست داشتن تمام و کمال [[اهل بیت]] علیهم السلام است زیرا چنین محبتی اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است. | ||
سطر ۳۱: | سطر ۳۲: | ||
'''اصل ایمان:''' | '''اصل ایمان:''' | ||
− | * [[امام علی]] علیه السلام: «اصْلُ الْايمانِ، حُسْنُ التَّسْليمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ريشه ايمان، خوب تسليم شدن در برابر فرمان خداست. | + | * [[امام علی]] علیه السلام: «اصْلُ الْايمانِ، حُسْنُ التَّسْليمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ريشه ايمان، خوب تسليم شدن در برابر فرمان خداست.<ref>شرح [[غررالحكم]]، آمدى، ج 2، ص 416، دانشگاه تهران</ref> |
'''کمال ایمان:''' | '''کمال ایمان:''' | ||
سطر ۳۷: | سطر ۳۸: | ||
در روایات بسیاری محب [[اهل بیت]] پیامبر صلی الله علیه و آله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه: | در روایات بسیاری محب [[اهل بیت]] پیامبر صلی الله علیه و آله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه: | ||
− | * رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَكْمِلَ الْايمانِ»؛ آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است. | + | * رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَكْمِلَ الْايمانِ»؛ آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است.<ref>سفينةالبحار، ج 1، ص 201</ref> |
'''درخت ایمان:''' | '''درخت ایمان:''' | ||
− | * «الْايمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْيَقينُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَياءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ايمان درختى است كه ريشه اش يقين، شاخه اش [[تقوا]]، شكوفه اش [[حيا]] و ميوه اش [[سخاوت]] است. | + | * «الْايمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْيَقينُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَياءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ايمان درختى است كه ريشه اش يقين، شاخه اش [[تقوا]]، شكوفه اش [[حيا]] و ميوه اش [[سخاوت]] است.<ref>شرح غررالحكم، آمدى، ج 2، ص 47</ref> |
'''طهارت نیمی از ایمان:''' | '''طهارت نیمی از ایمان:''' | ||
− | * [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله: «الطَّهُورُ شَطْرُ الْايمانِ»؛ طهارت و پاکی نيمى از ايمان است. | + | * [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله: «الطَّهُورُ شَطْرُ الْايمانِ»؛ طهارت و پاکی نيمى از ايمان است.<ref>ميزان الحكمة، ج 5، ص 558</ref> |
'''ایمانی مانند ایمان اهل بیت علیهمالسلام:''' | '''ایمانی مانند ایمان اهل بیت علیهمالسلام:''' | ||
سطر ۵۱: | سطر ۵۲: | ||
* تفسير عياشى: سلام از حضرت [[امام باقر]] عليه السلام نقل كرد كه در آيه: «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده منظور [[امام على]] و [[حضرت فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسين]] علیهمالسلام است و در مورد ساير [[ائمه اطهار]] عليهمالسلام نيز جارى است. | * تفسير عياشى: سلام از حضرت [[امام باقر]] عليه السلام نقل كرد كه در آيه: «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده منظور [[امام على]] و [[حضرت فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسين]] علیهمالسلام است و در مورد ساير [[ائمه اطهار]] عليهمالسلام نيز جارى است. | ||
− | آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» يعنى اگر مردم ايمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ايمان شما يعنى علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه پس از آنها «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ» هدايت يافته اند اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند. | + | آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» يعنى اگر مردم ايمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ايمان شما يعنى علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه پس از آنها «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ» هدايت يافته اند اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند.<ref>ترجمه جلد هفتم [[بحارالانوار]]، موسى خسروى، بخش امامت، اسلاميه، ج1، ص 259</ref> |
'''آفات ایمان:''' | '''آفات ایمان:''' | ||
− | * [[امام باقر]] عليه السلام مى فرمايد: «إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ»؛ دروغگويى خراب کننده ايمان است. | + | * [[امام باقر]] عليه السلام مى فرمايد: «إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ»؛ دروغگويى خراب کننده ايمان است.<ref>بحارالانوار، ج 72، ص 247</ref> |
− | * [[امام علی]] علیه السلام: حسد ایمان را میخورد آنچنان که آتش هیزم را میخورد | + | * [[امام علی]] علیه السلام: حسد ایمان را میخورد آنچنان که آتش هیزم را میخورد<ref>إرشادالقلوب إلى الصواب، ج 1، ص 130</ref> |
− | * پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را تباه و فاسد میسازد. | + | * پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را تباه و فاسد میسازد.<ref>مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج 12، ص 368</ref> |
==فوائد ایمان== | ==فوائد ایمان== | ||
− | 1- پشتوانه اخلاق:یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد.امام علی علیه السلام می فرمایند:اگر کسی یک خصلت از خصال خیردر او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو جیز را:یکی بی عقلی و یکی بی آیمانی.آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدمی بی ایمان در هیچ چیز نمیشود اعتماد و اطمینان کرد .آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندیگی گوارا نیست ،دائما نگرانی است.خوف است.اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست.مردگی است .[فاقد عقل را ]باید در شمار مردگان به حساب آورد. | + | 1-پشتوانه اخلاق: یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد.امام علی علیه السلام می فرمایند:اگر کسی یک خصلت از خصال خیردر او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو جیز را:یکی بی عقلی و یکی بی آیمانی.آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدمی بی ایمان در هیچ چیز نمیشود اعتماد و اطمینان کرد .آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندیگی گوارا نیست ،دائما نگرانی است.خوف است.اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست.مردگی است .[فاقد عقل را ]باید در شمار مردگان به حساب آورد.<ref>کافی .ج1.ص27</ref> |
− | 2- سلامت جسم و جان:حضرت علی علیه السلام درباره تقوا می فرمایند:دوای بیماری روحی و شفای امراض جسمانی شماست. | + | 2-سلامت جسم و جان: حضرت علی علیه السلام درباره تقوا می فرمایند:دوای بیماری روحی و شفای امراض جسمانی شماست.<ref>نهج البلاغه .خطبه 196</ref> |
− | 3- انطباق با محیط:ایمان موجب تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه می گردد. | + | 3-انطباق با محیط:ایمان موجب تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه می گردد. |
− | 4- تسلط بر نفس | + | 4-تسلط بر نفس |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۱۳
محتویات
معنى ايمان
در مورد معنای ایمان گفته شده است: ايمان عبارت از جايگيرشدن اعتقاد در قلب و از امن گرفته شده، گويى مومن به آن چه بدان ایمان پیدا كرده، امنيت و مصونیت نميدهد که در آن مورد دچار شك و ترديد نمى شود، چرا که شك و ترديد آفت اعتقاد است.[۱]
در روایاتی از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله ایمان چنین شناسانده شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد.[۲]
ایمان آوردن کار قلب است.
بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است تصدیق قلبی رکن اصلی است چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان كه نقل شده است عده اى از اعراب باديه نشين، خدمت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: يا رسول الله! ايمان آورديم، آيه نازل شد: (اى پيامبر! به آنان) بگو: شما ايمان نياورده ايد وليكن بگوييد اسلام آورديم و ايمان هنوز در دل شما وارد نشده است.[۳]
از این آیه روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی معرفت و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا قرآن ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادش مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به توحید و نبوت پیامبر دارند اسلام آورنده به حساب میآورد.
ایمان به چه چیزهایی؟
سوال دیگر در این مورد آن است که ما باید به شاید کاملترین جواب به این سوال در تعریفی که امین الاسلام طبرسی صاحب تفسیر گرانقدر مجمع البیان از ایمان میکند نهفته باشد. او ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. [۴]
این تعریف جمیع آنچه پیامبر آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به نبوت و رسالت پیامبر و عصمت آن حضرت جایی برای انکار هیچ یک از فرامین اسلام باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها در اصل ایمان ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ وحی نیز خدشه وارد میشود. لذاست که نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات دین برخی را قبول نموده به برخی دیگر باور نداشت.
ولایت اهل البیت علیهم السلام کمال ایمان
در روز غدیر پس از ابلاغ ولایت علی علیه السلام و خاندان مطهر آن حضرت آیه اکمال دین نازل شد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا»؛ امروز دين شما را به حد كمال رسانيدم و بر شما نعمتم را تمام كردم و بهترين آيين را كه اسلام است برايتان برگزيدم.
از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت اهل بیت علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در اسلام مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد (و رضیت لکم الاسلام دینا) پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد.
در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است.[۵]
لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات دوست داشتن تمام و کمال اهل بیت علیهم السلام است زیرا چنین محبتی اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است.
ایمان در روایات
اصل ایمان:
- امام علی علیه السلام: «اصْلُ الْايمانِ، حُسْنُ التَّسْليمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ريشه ايمان، خوب تسليم شدن در برابر فرمان خداست.[۶]
کمال ایمان:
در روایات بسیاری محب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است به عنوان نمونه:
- رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَكْمِلَ الْايمانِ»؛ آگاه باشيد كه هر كس با محبت آل محمد بميرد، در كمال ايمان مرده است.[۷]
درخت ایمان:
- «الْايمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْيَقينُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَياءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ايمان درختى است كه ريشه اش يقين، شاخه اش تقوا، شكوفه اش حيا و ميوه اش سخاوت است.[۸]
طهارت نیمی از ایمان:
ایمانی مانند ایمان اهل بیت علیهمالسلام:
- تفسير عياشى: سلام از حضرت امام باقر عليه السلام نقل كرد كه در آيه: «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا» ايمان آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده منظور امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين علیهمالسلام است و در مورد ساير ائمه اطهار عليهمالسلام نيز جارى است.
آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» يعنى اگر مردم ايمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ايمان شما يعنى علي و فاطمه و حسن و حسين و ائمه پس از آنها «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ» هدايت يافته اند اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند.[۱۰]
آفات ایمان:
- امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ»؛ دروغگويى خراب کننده ايمان است.[۱۱]
- پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را تباه و فاسد میسازد.[۱۳]
فوائد ایمان
1-پشتوانه اخلاق: یعنی اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد.امام علی علیه السلام می فرمایند:اگر کسی یک خصلت از خصال خیردر او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو جیز را:یکی بی عقلی و یکی بی آیمانی.آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدمی بی ایمان در هیچ چیز نمیشود اعتماد و اطمینان کرد .آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندیگی گوارا نیست ،دائما نگرانی است.خوف است.اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست.مردگی است .[فاقد عقل را ]باید در شمار مردگان به حساب آورد.[۱۴]
2-سلامت جسم و جان: حضرت علی علیه السلام درباره تقوا می فرمایند:دوای بیماری روحی و شفای امراض جسمانی شماست.[۱۵]
3-انطباق با محیط:ایمان موجب تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه می گردد.
4-تسلط بر نفس
پانویس
- ↑ ترجمه الميزان، ج 1، ص 72
- ↑ بحارالانوار، ج 66، ص 68
- ↑ سوره حجرات/آیه 4
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 238
- ↑ سفينة البحار، ج 1، ص 201
- ↑ شرح غررالحكم، آمدى، ج 2، ص 416، دانشگاه تهران
- ↑ سفينةالبحار، ج 1، ص 201
- ↑ شرح غررالحكم، آمدى، ج 2، ص 47
- ↑ ميزان الحكمة، ج 5، ص 558
- ↑ ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، موسى خسروى، بخش امامت، اسلاميه، ج1، ص 259
- ↑ بحارالانوار، ج 72، ص 247
- ↑ إرشادالقلوب إلى الصواب، ج 1، ص 130
- ↑ مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج 12، ص 368
- ↑ کافی .ج1.ص27
- ↑ نهج البلاغه .خطبه 196
منابع
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی.
- ارشادالقلوب، شيخ حسن ديلمى .
- تفسیرالمیزان، محمدحسین طباطبائی.
- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی.
- اخلاق اسلامی، یوسفیان، الهامینیا.
- مجمع الفائده، محقق اردبیلی.
- بیست گفتار،شهید مطهری.چاپ بیستم.1383،فصل فوائد وآثار ایمان