سوره انشراح: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
جز
سطر ۱: سطر ۱:
نود و چهارمين سوره قرآن كريم.
+
نود و چهارمین سوره قرآن كریم.
  
سوره انشراح نود و چهارمين سوره [[قرآن كريم]] در ترتيب مصحف و به اعتقاد بيشتر مفسران مكى است. بعضى از متأخرين با توجه به سياق و محتواى آيات كه به شمارى از نعمت‌هاى ويژه خداوند به پيامبر اشاره مى‌كند و به ويژه آيه«و رَفَعنا لَكَ ذِكرَك» كه از بلند آوازه شدن نام پيامبر سخن مى‌گويد و اين امر در [[مدينه]] و در سال‌هاى پايانى دعوت آن حضرت به وقوع پيوست احتمال مدنى بودن اين سوره را داده و حتى مدنى بودن آن را ترجيح داده‌اند<ref> تفسير قاسمى، ج 17، ص 183؛ الميزان، ج 20، ص 313.</ref>؛ ولى با توجه به روايات ترتيب نزول و ارتباط معنايى روشن سوره با [[سوره ضحى]]، به حدى كه برخى آن را ادامه يا كامل كننده سوره ضحى دانسته‌اند مكى بودن سوره انشراح قوى‌تر به نظر مى‌رسد.<ref> مجمع‌البيان، ج 10، ص 612، 769؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.</ref>
+
سوره انشراح نود و چهارمین سوره [[قرآن كریم]] در ترتیب مصحف و به اعتقاد بیشتر مفسران مكى است. بعضى از متأخرین با توجه به سیاق و محتواى آیات كه به شمارى از نعمت‌هاى ویژه خداوند به پیامبر اشاره مى‌كند و به ویژه آیه«و رَفَعنا لَكَ ذِكرَك» كه از بلند آوازه شدن نام پیامبر سخن مى‌گوید و این امر در [[مدینه]] و در سال‌هاى پایانى دعوت آن حضرت به وقوع پیوست احتمال مدنى بودن این سوره را داده و حتى مدنى بودن آن را ترجیح داده‌اند<ref> تفسیر قاسمى، ج 17، ص 183؛ المیزان، ج 20، ص 313.</ref>؛ ولى با توجه به روایات ترتیب نزول و ارتباط معنایى روشن سوره با [[سوره ضحى]]، به حدى كه برخى آن را ادامه یا كامل كننده سوره ضحى دانسته‌اند مكى بودن سوره انشراح قوى‌تر به نظر مى‌رسد.<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 612، 769؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.</ref>
  
بر حسب روايات ترتيب نزول، سوره انشراح يازدهمين<ref> مجمع‌البيان، ج 10، ص 612؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.</ref> (بدون احتساب سوره حمد) يا دوازدهمين<ref> مفاتيح‌الاسرار، ج 1، ص 128؛ التمهيد، ج 1، ص 135.</ref> سوره مكى است و بعد از سوره ضحى و قبل از سوره عصر نازل شده است<ref> مجمع‌البيان، ج 10، ص 612؛ البرهان، ج 1، ص 280؛ التمهيد، ج 1، ص 135.</ref> و 8 آيه و 27 كلمه<ref> المعجم الاحصائى، ج 1، ص 310.</ref> دارد.
+
بر حسب روایات ترتیب نزول، سوره انشراح یازدهمین<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.</ref> (بدون احتساب سوره حمد) یا دوازدهمین<ref> مفاتیح‌الاسرار، ج 1، ص 128؛ التمهید، ج 1، ص 135.</ref> سوره مكى است و بعد از سوره ضحى و قبل از سوره عصر نازل شده است<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان، ج 1، ص 280؛ التمهید، ج 1، ص 135.</ref> و 8 آیه و 27 كلمه<ref> المعجم الاحصائى، ج 1، ص 310.</ref> دارد.
  
اين سوره را از صدر اسلام در تفاسير، مصاحف، كتب [[حديث]] و كتاب‌هاى فقهى سوره «الم نشرح» مى‌ناميدند؛ ولى در چند قرن اخير در بعضى از تفاسير و مصحف‌ها نام «انشراح» را كه مصدر باب انفعال از فعل «نَشْرَح» است و معناى حاصل مصدرى دارد براى آن برگزيده‌اند؛ نيز در قرن اخير در مصاحف و تفاسير نام «شرح» براى اين سوره متداول گرديده است.<ref> التحرير والتنوير، ج 30، ص 407؛ تاريخ قرآن، ص 590.</ref>
+
این سوره را از صدر اسلام در تفاسیر، مصاحف، كتب [[حدیث]] و كتاب‌هاى فقهى سوره «الم نشرح» مى‌نامیدند؛ ولى در چند قرن اخیر در بعضى از تفاسیر و مصحف‌ها نام «انشراح» را كه مصدر باب انفعال از فعل «نَشْرَح» است و معناى حاصل مصدرى دارد براى آن برگزیده‌اند؛ نیز در قرن اخیر در مصاحف و تفاسیر نام «شرح» براى این سوره متداول گردیده است.<ref> التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ تاریخ قرآن، ص 590.</ref>
  
ارتباط معنايى سوره انشراح با سوره قبل (ضحى) چنان آشكار است كه همه مفسران به آن اشاره كرده‌اند. سوره ضحى با امتنان بر رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله و بيان بخشى از مواهب بزرگ الهى به آن حضرت پايان گرفته است. سوره انشراح نيز با امتنان بر رسول گرامى و بيان قسمتى ديگر از مواهب الهى به ايشان آغاز شده است.<ref> مجمع البيان، ج 10، ص 768؛ اسرار ترتيب القرآن، ص 152.</ref>
+
ارتباط معنایى سوره انشراح با سوره قبل (ضحى) چنان آشكار است كه همه مفسران به آن اشاره كرده‌اند. سوره ضحى با امتنان بر رسول مكرم اسلام صلى الله علیه و آله و بیان بخشى از مواهب بزرگ الهى به آن حضرت پایان گرفته است. سوره انشراح نیز با امتنان بر رسول گرامى و بیان قسمتى دیگر از مواهب الهى به ایشان آغاز شده است.<ref> مجمع البیان، ج 10، ص 768؛ اسرار ترتیب القرآن، ص 152.</ref>
  
اين پيوند شديد در كنار رواياتى كه [[شيعه]] از امامان اهل بيت عليهم‌السلام و اهل سنت از برخى صحابه و تابعان نقل كرده‌اند، سبب شده است كه گروهى از اهل سنت و بسيارى از عالمان شيعه به وحدت اين دو سوره حكم كنند. نقل شده است كه اُبىّ در مصحف خود اين دو سوره را با بسمله از هم جدا نكرده بود؛<ref> مجمع‌البيان، ج 10، ص 728.</ref> نيز روايت شده است كه طاووس و عمر بن عبدالعزيز سوره‌هاى انشراح و ضحى را يك سوره محسوب مى‌كردند و آن ‌دو را بدون فاصله بسمله در يك ركعت از نماز واجب مى‌خواندند.<ref> التفسيرالكبير، ج 32، ص 2؛ تفسير مراغى، ج 30، ص 188.</ref>
+
این پیوند شدید در كنار روایاتى كه [[شیعه]] از امامان اهل بیت علیهم‌السلام و اهل سنت از برخى صحابه و تابعان نقل كرده‌اند، سبب شده است كه گروهى از اهل سنت و بسیارى از عالمان شیعه به وحدت این دو سوره حكم كنند. نقل شده است كه اُبىّ در مصحف خود این دو سوره را با بسمله از هم جدا نكرده بود؛<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 728.</ref> نیز روایت شده است كه طاووس و عمر بن عبدالعزیز سوره‌هاى انشراح و ضحى را یك سوره محسوب مى‌كردند و آن ‌دو را بدون فاصله بسمله در یك ركعت از نماز واجب مى‌خواندند.<ref> التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛ تفسیر مراغى، ج 30، ص 188.</ref>
  
گرايش مشهور مفسران و فقهاى شيعه چون [[شيخ صدوق]]،<ref> الهدايه، ص 135.</ref> سيد مرتضى،<ref> الانتصار، ص 147.</ref> [[شيخ طوسى]]،<ref> المبسوط، ج 1، ص 107؛ النهايه، ص 78.</ref> [[علامه طبرسى]]،<ref> مجمع البيان، ج 10، ص 769.</ref> محقق حلى<ref> شرايع الاسلام، ج 1، ص 66؛ المعتبر، ج 2، ص 187 ـ 188؛ المختصر النافع، ص 31.</ref> و... بر اساس روايات اهل بيت عليهم‌السلام<ref> وسائل الشيعه، ج 6، ص 54 ـ 56.</ref> به وحدت دو سوره با حذف بسمله بين آن دو بوده است؛<ref> الحدائق، ج 8، ص 204 ـ 205؛ جواهرالكلام، ج 10، ص 20.</ref> اما ابن ادريس با پذيرش وحدت دو سوره، حذف بسمله ميان آن دو را به دليل وجود آن در مصحف و تواتر مصحف نپذيرفته است.<ref> السرائر، ج ‌1، ص‌ 220‌ـ‌221.</ref>
+
گرایش مشهور مفسران و فقهاى شیعه چون [[شیخ صدوق]]،<ref> الهدایه، ص 135.</ref> سید مرتضى،<ref> الانتصار، ص 147.</ref> [[شیخ طوسى]]،<ref> المبسوط، ج 1، ص 107؛ النهایه، ص 78.</ref> [[علامه طبرسى]]،<ref> مجمع البیان، ج 10، ص 769.</ref> محقق حلى<ref> شرایع الاسلام، ج 1، ص 66؛ المعتبر، ج 2، ص 187 ـ 188؛ المختصر النافع، ص 31.</ref> و... بر اساس روایات اهل بیت علیهم‌السلام<ref> وسائل الشیعه، ج 6، ص 54 ـ 56.</ref> به وحدت دو سوره با حذف بسمله بین آن دو بوده است؛<ref> الحدائق، ج 8، ص 204 ـ 205؛ جواهرالكلام، ج 10، ص 20.</ref> اما ابن ادریس با پذیرش وحدت دو سوره، حذف بسمله میان آن دو را به دلیل وجود آن در مصحف و تواتر مصحف نپذیرفته است.<ref> السرائر، ج ‌1، ص‌ 220‌ـ‌221.</ref>
  
سپس علامه حلى با ناتمام دانستن دلالت روايات بر وحدت دو سوره و با استناد به رواياتى كه بر تعدد دو سوره دلالت دارد در وحدت دو سوره تشكيك كرده است.<ref> مختلف الشيعه، ج 2، ص 170؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 116؛ منتهى المطلب، ج 1، ص 276.</ref> غالب علماى پس از وى، مانند شهيد اول،<ref> الذكرى، ص 191.</ref> شهيد ثانى،<ref> روض‌الجنان، ص 269 ـ 270؛ الروضة البهيه، ج 1، ص 612 ـ 613.</ref> محقق كركى<ref> جامع المقاصد، ج ‌2، ص‌ 262.</ref> و محقق عاملى<ref> ناخذ مدارك الاحكام، ج 3، ص 377.</ref> نيز نظريه او را تأييد و دلالت روايات بر وحدت دو سوره را رد كردند. صاحب جواهر نيز اگر چه نظر صريحى در اين مسئله نمى‌دهد ولى در دلايل قائلان به وحدت مناقشه مى‌كند.<ref> جواهر الكلام، ج 10، ص 20 ـ 24.</ref>
+
سپس علامه حلى با ناتمام دانستن دلالت روایات بر وحدت دو سوره و با استناد به روایاتى كه بر تعدد دو سوره دلالت دارد در وحدت دو سوره تشكیك كرده است.<ref> مختلف الشیعه، ج 2، ص 170؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 116؛ منتهى المطلب، ج 1، ص 276.</ref> غالب علماى پس از وى، مانند شهید اول،<ref> الذكرى، ص 191.</ref> شهید ثانى،<ref> روض‌الجنان، ص 269 ـ 270؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 612 ـ 613.</ref> محقق كركى<ref> جامع المقاصد، ج ‌2، ص‌ 262.</ref> و محقق عاملى<ref> ناخذ مدارك الاحكام، ج 3، ص 377.</ref> نیز نظریه او را تأیید و دلالت روایات بر وحدت دو سوره را رد كردند. صاحب جواهر نیز اگر چه نظر صریحى در این مسئله نمى‌دهد ولى در دلایل قائلان به وحدت مناقشه مى‌كند.<ref> جواهر الكلام، ج 10، ص 20 ـ 24.</ref>
  
البته در همين دوره نيز اخباريان<ref> غاية المرام، ج 1، ص 152.</ref> و گروهى از علماى غيراخبارى<ref> الكاشف، ج 7، ص 580؛ منهاج الصالحين، ج 1، ص 164؛ مستمسك العروه، ج 6، ص 175.</ref> نظريه وحدت را پذيرفته و از آن دفاع كرده‌اند. با وجود همه اين اختلافات، از نظر حكم فقهى بيشتر فقهاى [[شيعه]] به وجوب يا وجوب احتياطى قرائت اين دو سوره با هم و با ثبوت بسمله در يك ركعت از نماز واجب فتوا داده‌اند،<ref> مستمسك العروه، ج 6، ص 175 ـ 176؛ مجموعه مؤلفات صدر، ج 14، ص 228، «منهاج الصالحين».</ref> مگر آنان كه قرائت كمتر از يك سوره كامل در يك ركعت از نماز واجب را جايز مى‌دانند.<ref> الحدائق، ج 8 ، ص 205 ـ 206؛ تبصرة الفقهاء، ج 1، ص 134 ـ 136.</ref>
+
البته در همین دوره نیز اخباریان<ref> غایة المرام، ج 1، ص 152.</ref> و گروهى از علماى غیراخبارى<ref> الكاشف، ج 7، ص 580؛ منهاج الصالحین، ج 1، ص 164؛ مستمسك العروه، ج 6، ص 175.</ref> نظریه وحدت را پذیرفته و از آن دفاع كرده‌اند. با وجود همه این اختلافات، از نظر حكم فقهى بیشتر فقهاى [[شیعه]] به وجوب یا وجوب احتیاطى قرائت این دو سوره با هم و با ثبوت بسمله در یك ركعت از نماز واجب فتوا داده‌اند،<ref> مستمسك العروه، ج 6، ص 175 ـ 176؛ مجموعه مؤلفات صدر، ج 14، ص 228، «منهاج الصالحین».</ref> مگر آنان كه قرائت كمتر از یك سوره كامل در یك ركعت از نماز واجب را جایز مى‌دانند.<ref> الحدائق، ج 8 ، ص 205 ـ 206؛ تبصرة الفقهاء، ج 1، ص 134 ـ 136.</ref>
  
به نظر مى‌رسد رأى صحيح در اين باب عدم وحدت اين دو سوره است و روايات نيز بر بيش از جواز خواندن اين دو سوره با هم در يك ركعت از نماز واجب دلالتى ندارد، حتى از بعضى روايات عدم وحدت اين دو سوره استفاده مى‌شود.<ref> الاستبصار، ج 1، ص 364 ـ 365؛ الميزان، ج 20، ص 365.</ref>
+
به نظر مى‌رسد رأى صحیح در این باب عدم وحدت این دو سوره است و روایات نیز بر بیش از جواز خواندن این دو سوره با هم در یك ركعت از نماز واجب دلالتى ندارد، حتى از بعضى روایات عدم وحدت این دو سوره استفاده مى‌شود.<ref> الاستبصار، ج 1، ص 364 ـ 365؛ المیزان، ج 20، ص 365.</ref>
  
هدف اين سوره آرامش دادن به [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و دعوت آن حضرت به پايدارى است، از اين‌رو خداوند نعمت‌هاى بزرگى را كه به آن حضرت ارزانى كرده است يادآور مى‌شود و او را به پيروزى بر مشكلات بشارت و به [[عبادت]] و [[دعا]] فرمان مى‌دهد.<ref> التحرير والتنوير، ج 30، ص 407؛ الميزان، ج 20، ص 313.</ref>
+
هدف این سوره آرامش دادن به [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و دعوت آن حضرت به پایدارى است، از این‌رو خداوند نعمت‌هاى بزرگى را كه به آن حضرت ارزانى كرده است یادآور مى‌شود و او را به پیروزى بر مشكلات بشارت و به [[عبادت]] و [[دعا]] فرمان مى‌دهد.<ref> التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ المیزان، ج 20، ص 313.</ref>
  
 
'''محتواى سوره:'''
 
'''محتواى سوره:'''
  
سوره انشراح با بيان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز مى‌شود. ابتدا شرح صدر پيامبر صلى الله عليه و آله به ‌گونه‌اى كه آمادگى پذيرش [[وحى]] و اداى حق [[رسالت]] و صبر در برابر سختي‌ها و تحمل آزار و اذيت مردم را داشته باشد، مطرح گرديده است. سپس به سبك كردن بار سنگين رسالت و مسئوليت دشوار نبوت و هدايت مردم اشاره مى‌كند و در چهارمين آيه به بيان سومين نعمت يعنى بلندآوازه كردن نام آن حضرت مى‌پردازد كه از مصاديق آن، اين است كه خداى سبحان نام پيامبر صلى الله عليه و آله را در [[اذان]] و [[اقامه]] و [[تشهد]] نماز در كنار نام خويش قرار داده است.
+
سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز مى‌شود. ابتدا شرح صدر پیامبر صلى الله علیه و آله به ‌گونه‌اى كه آمادگى پذیرش [[وحى]] و اداى حق [[رسالت]] و صبر در برابر سختی‌ها و تحمل آزار و اذیت مردم را داشته باشد، مطرح گردیده است. سپس به سبك كردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره مى‌كند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت یعنى بلندآوازه كردن نام آن حضرت مى‌پردازد كه از مصادیق آن، این است كه خداى سبحان نام پیامبر صلى الله علیه و آله را در [[اذان]] و [[اقامه]] و [[تشهد]] نماز در كنار نام خویش قرار داده است.
  
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است: خداوند عزوجل به رسولش مى‌فرمايد: «هرگاه نام من برده شود نامت با نام من ذكر مى‌شود».<ref> مجمع‌البيان، ج 10، ص 771؛ الميزان، ج 20، ص 315، 318.</ref> در پنجمين آيه به پيامبر مژده آسانى پس از دشوارى مى‌دهد: «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً» و در آيه بعد اين مطلب را تكرار مى‌كند. گروهى از مفسران تكرار «العُسر» را به صورت معرفه دليل بر يكى بودن آن دو دانسته و تكرار «يُسراً» را به صورت نكره دليل بر تعدد و مغايرت آن دو با هم مى‌دانند، بنابراين مقصود آيه چنين است كه در برابر هر عسر دو يسر وجود دارد: يك يُسر در دنيا و يسرى ديگر در آخرت.
+
در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: خداوند عزوجل به رسولش مى‌فرماید: «هرگاه نام من برده شود نامت با نام من ذكر مى‌شود».<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 771؛ المیزان، ج 20، ص 315، 318.</ref> در پنجمین آیه به پیامبر مژده آسانى پس از دشوارى مى‌دهد: «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً» و در آیه بعد این مطلب را تكرار مى‌كند. گروهى از مفسران تكرار «العُسر» را به صورت معرفه دلیل بر یكى بودن آن دو دانسته و تكرار «یُسراً» را به صورت نكره دلیل بر تعدد و مغایرت آن دو با هم مى‌دانند، بنابراین مقصود آیه چنین است كه در برابر هر عسر دو یسر وجود دارد: یك یُسر در دنیا و یسرى دیگر در آخرت.
  
اين نظر با روايات نيز سازگارى دارد. براى نمونه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است: «خداوند يك عسر و دو يسر آفريد. يك عسر نمى‌تواند بر دو يسر غلبه كند»<ref> مجمع البيان، ج 10، ص 771 ـ 772؛ التفسير الكبير، ج 32، ص 6.</ref> اما [[علامه طباطبايى]] اين تكرار را صرفاً تأكيد معناى آيه پيشين مى‌داند و سه نعمت ذكر شده در ابتداى سوره را از مصاديق يسر پس از عسر به شمار مى‌آورد.<ref> الميزان، ج 20، ص 316 ـ 317.</ref>
+
این نظر با روایات نیز سازگارى دارد. براى نمونه از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است: «خداوند یك عسر و دو یسر آفرید. یك عسر نمى‌تواند بر دو یسر غلبه كند»<ref> مجمع البیان، ج 10، ص 771 ـ 772؛ التفسیر الكبیر، ج 32، ص 6.</ref> اما [[علامه طباطبایى]] این تكرار را صرفاً تأكید معناى آیه پیشین مى‌داند و سه نعمت ذكر شده در ابتداى سوره را از مصادیق یسر پس از عسر به شمار مى‌آورد.<ref> المیزان، ج 20، ص 316 ـ 317.</ref>
  
در نهايت خداوند خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: هرگاه از واجبات فارغ شدى خود را در [[عبادت]] و [[دعا]] به سختى بينداز: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب × و اِلى رَبِّكَ فَارغَب» در تفسير اين دو آيه مفسران وجوه ديگرى نيز ذكر كرده‌اند كه بعضى از باب بيان مصداق و برخى نيز ضعيف و بدون دليل است.<ref> همان، ص 317؛ مجمع‌البيان، ج 10، ص 772ـ773.</ref>
+
در نهایت خداوند خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: هرگاه از واجبات فارغ شدى خود را در [[عبادت]] و [[دعا]] به سختى بینداز: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب × و اِلى رَبِّكَ فَارغَب» در تفسیر این دو آیه مفسران وجوه دیگرى نیز ذكر كرده‌اند كه بعضى از باب بیان مصداق و برخى نیز ضعیف و بدون دلیل است.<ref> همان، ص 317؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 772ـ773.</ref>
  
از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: از خداوند متعالى سؤالى كردم كه ‌اى كاش نمى‌كردم؛ گفتم: پروردگارا پيغمبرانى قبل از من آمده‌اند. براى بعضى از ايشان باد را مسخر گردانيدى و بعضى، مردگان را زنده مى‌كردند. فرمود: آيا يتيم نبودى و من پناهت دادم؟ گفتم: بلى. فرمود: آيا گمشده نبودى و من هدايتت كردم؟ گفتم: بلى. فرمود: آيا سينه‌ات را گشاده نساختم و سنگينى روى دوشت را برداشتم؟ گفتم: آرى اى پروردگار من.<ref> اسباب‌النزول، ص 254؛ مجمع‌البيان، ج 10، ص 770؛ كنز الدقائق، ج 14، ص 332.</ref>
+
از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: از خداوند متعالى سؤالى كردم كه ‌اى كاش نمى‌كردم؛ گفتم: پروردگارا پیغمبرانى قبل از من آمده‌اند. براى بعضى از ایشان باد را مسخر گردانیدى و بعضى، مردگان را زنده مى‌كردند. فرمود: آیا یتیم نبودى و من پناهت دادم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا گمشده نبودى و من هدایتت كردم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا سینه‌ات را گشاده نساختم و سنگینى روى دوشت را برداشتم؟ گفتم: آرى اى پروردگار من.<ref> اسباب‌النزول، ص 254؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 770؛ كنز الدقائق، ج 14، ص 332.</ref>
  
'''فضيلت سوره:'''
+
'''فضیلت سوره:'''
  
بنا به روايتى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على! كسى كه اين سوره را قرائت كند گويا فقيران امت مرا سير كرده است و در برابر هر آيه در روز قيامت تن‌پوشى بهشتى به او مى‌دهند.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج 1، ص 526.</ref>
+
بنا به روایتى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یا على! كسى كه این سوره را قرائت كند گویا فقیران امت مرا سیر كرده است و در برابر هر آیه در روز قیامت تن‌پوشى بهشتى به او مى‌دهند.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 526.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد حبيب‌الله دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 516-520.
+
سید حبیب‌الله دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 516-520.
  
 
[[رده: سوره های قرآن]]
 
[[رده: سوره های قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۸

نود و چهارمین سوره قرآن كریم.

سوره انشراح نود و چهارمین سوره قرآن كریم در ترتیب مصحف و به اعتقاد بیشتر مفسران مكى است. بعضى از متأخرین با توجه به سیاق و محتواى آیات كه به شمارى از نعمت‌هاى ویژه خداوند به پیامبر اشاره مى‌كند و به ویژه آیه«و رَفَعنا لَكَ ذِكرَك» كه از بلند آوازه شدن نام پیامبر سخن مى‌گوید و این امر در مدینه و در سال‌هاى پایانى دعوت آن حضرت به وقوع پیوست احتمال مدنى بودن این سوره را داده و حتى مدنى بودن آن را ترجیح داده‌اند[۱]؛ ولى با توجه به روایات ترتیب نزول و ارتباط معنایى روشن سوره با سوره ضحى، به حدى كه برخى آن را ادامه یا كامل كننده سوره ضحى دانسته‌اند مكى بودن سوره انشراح قوى‌تر به نظر مى‌رسد.[۲]

بر حسب روایات ترتیب نزول، سوره انشراح یازدهمین[۳] (بدون احتساب سوره حمد) یا دوازدهمین[۴] سوره مكى است و بعد از سوره ضحى و قبل از سوره عصر نازل شده است[۵] و 8 آیه و 27 كلمه[۶] دارد.

این سوره را از صدر اسلام در تفاسیر، مصاحف، كتب حدیث و كتاب‌هاى فقهى سوره «الم نشرح» مى‌نامیدند؛ ولى در چند قرن اخیر در بعضى از تفاسیر و مصحف‌ها نام «انشراح» را كه مصدر باب انفعال از فعل «نَشْرَح» است و معناى حاصل مصدرى دارد براى آن برگزیده‌اند؛ نیز در قرن اخیر در مصاحف و تفاسیر نام «شرح» براى این سوره متداول گردیده است.[۷]

ارتباط معنایى سوره انشراح با سوره قبل (ضحى) چنان آشكار است كه همه مفسران به آن اشاره كرده‌اند. سوره ضحى با امتنان بر رسول مكرم اسلام صلى الله علیه و آله و بیان بخشى از مواهب بزرگ الهى به آن حضرت پایان گرفته است. سوره انشراح نیز با امتنان بر رسول گرامى و بیان قسمتى دیگر از مواهب الهى به ایشان آغاز شده است.[۸]

این پیوند شدید در كنار روایاتى كه شیعه از امامان اهل بیت علیهم‌السلام و اهل سنت از برخى صحابه و تابعان نقل كرده‌اند، سبب شده است كه گروهى از اهل سنت و بسیارى از عالمان شیعه به وحدت این دو سوره حكم كنند. نقل شده است كه اُبىّ در مصحف خود این دو سوره را با بسمله از هم جدا نكرده بود؛[۹] نیز روایت شده است كه طاووس و عمر بن عبدالعزیز سوره‌هاى انشراح و ضحى را یك سوره محسوب مى‌كردند و آن ‌دو را بدون فاصله بسمله در یك ركعت از نماز واجب مى‌خواندند.[۱۰]

گرایش مشهور مفسران و فقهاى شیعه چون شیخ صدوق،[۱۱] سید مرتضى،[۱۲] شیخ طوسى،[۱۳] علامه طبرسى،[۱۴] محقق حلى[۱۵] و... بر اساس روایات اهل بیت علیهم‌السلام[۱۶] به وحدت دو سوره با حذف بسمله بین آن دو بوده است؛[۱۷] اما ابن ادریس با پذیرش وحدت دو سوره، حذف بسمله میان آن دو را به دلیل وجود آن در مصحف و تواتر مصحف نپذیرفته است.[۱۸]

سپس علامه حلى با ناتمام دانستن دلالت روایات بر وحدت دو سوره و با استناد به روایاتى كه بر تعدد دو سوره دلالت دارد در وحدت دو سوره تشكیك كرده است.[۱۹] غالب علماى پس از وى، مانند شهید اول،[۲۰] شهید ثانى،[۲۱] محقق كركى[۲۲] و محقق عاملى[۲۳] نیز نظریه او را تأیید و دلالت روایات بر وحدت دو سوره را رد كردند. صاحب جواهر نیز اگر چه نظر صریحى در این مسئله نمى‌دهد ولى در دلایل قائلان به وحدت مناقشه مى‌كند.[۲۴]

البته در همین دوره نیز اخباریان[۲۵] و گروهى از علماى غیراخبارى[۲۶] نظریه وحدت را پذیرفته و از آن دفاع كرده‌اند. با وجود همه این اختلافات، از نظر حكم فقهى بیشتر فقهاى شیعه به وجوب یا وجوب احتیاطى قرائت این دو سوره با هم و با ثبوت بسمله در یك ركعت از نماز واجب فتوا داده‌اند،[۲۷] مگر آنان كه قرائت كمتر از یك سوره كامل در یك ركعت از نماز واجب را جایز مى‌دانند.[۲۸]

به نظر مى‌رسد رأى صحیح در این باب عدم وحدت این دو سوره است و روایات نیز بر بیش از جواز خواندن این دو سوره با هم در یك ركعت از نماز واجب دلالتى ندارد، حتى از بعضى روایات عدم وحدت این دو سوره استفاده مى‌شود.[۲۹]

هدف این سوره آرامش دادن به رسول خدا صلى الله علیه و آله و دعوت آن حضرت به پایدارى است، از این‌رو خداوند نعمت‌هاى بزرگى را كه به آن حضرت ارزانى كرده است یادآور مى‌شود و او را به پیروزى بر مشكلات بشارت و به عبادت و دعا فرمان مى‌دهد.[۳۰]

محتواى سوره:

سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز مى‌شود. ابتدا شرح صدر پیامبر صلى الله علیه و آله به ‌گونه‌اى كه آمادگى پذیرش وحى و اداى حق رسالت و صبر در برابر سختی‌ها و تحمل آزار و اذیت مردم را داشته باشد، مطرح گردیده است. سپس به سبك كردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره مى‌كند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت یعنى بلندآوازه كردن نام آن حضرت مى‌پردازد كه از مصادیق آن، این است كه خداى سبحان نام پیامبر صلى الله علیه و آله را در اذان و اقامه و تشهد نماز در كنار نام خویش قرار داده است.

در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: خداوند عزوجل به رسولش مى‌فرماید: «هرگاه نام من برده شود نامت با نام من ذكر مى‌شود».[۳۱] در پنجمین آیه به پیامبر مژده آسانى پس از دشوارى مى‌دهد: «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً» و در آیه بعد این مطلب را تكرار مى‌كند. گروهى از مفسران تكرار «العُسر» را به صورت معرفه دلیل بر یكى بودن آن دو دانسته و تكرار «یُسراً» را به صورت نكره دلیل بر تعدد و مغایرت آن دو با هم مى‌دانند، بنابراین مقصود آیه چنین است كه در برابر هر عسر دو یسر وجود دارد: یك یُسر در دنیا و یسرى دیگر در آخرت.

این نظر با روایات نیز سازگارى دارد. براى نمونه از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است: «خداوند یك عسر و دو یسر آفرید. یك عسر نمى‌تواند بر دو یسر غلبه كند»[۳۲] اما علامه طباطبایى این تكرار را صرفاً تأكید معناى آیه پیشین مى‌داند و سه نعمت ذكر شده در ابتداى سوره را از مصادیق یسر پس از عسر به شمار مى‌آورد.[۳۳]

در نهایت خداوند خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: هرگاه از واجبات فارغ شدى خود را در عبادت و دعا به سختى بینداز: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب × و اِلى رَبِّكَ فَارغَب» در تفسیر این دو آیه مفسران وجوه دیگرى نیز ذكر كرده‌اند كه بعضى از باب بیان مصداق و برخى نیز ضعیف و بدون دلیل است.[۳۴]

از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: از خداوند متعالى سؤالى كردم كه ‌اى كاش نمى‌كردم؛ گفتم: پروردگارا پیغمبرانى قبل از من آمده‌اند. براى بعضى از ایشان باد را مسخر گردانیدى و بعضى، مردگان را زنده مى‌كردند. فرمود: آیا یتیم نبودى و من پناهت دادم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا گمشده نبودى و من هدایتت كردم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا سینه‌ات را گشاده نساختم و سنگینى روى دوشت را برداشتم؟ گفتم: آرى اى پروردگار من.[۳۵]

فضیلت سوره:

بنا به روایتى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یا على! كسى كه این سوره را قرائت كند گویا فقیران امت مرا سیر كرده است و در برابر هر آیه در روز قیامت تن‌پوشى بهشتى به او مى‌دهند.[۳۶]

پانویس

  1. تفسیر قاسمى، ج 17، ص 183؛ المیزان، ج 20، ص 313.
  2. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612، 769؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.
  3. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.
  4. مفاتیح‌الاسرار، ج 1، ص 128؛ التمهید، ج 1، ص 135.
  5. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان، ج 1، ص 280؛ التمهید، ج 1، ص 135.
  6. المعجم الاحصائى، ج 1، ص 310.
  7. التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ تاریخ قرآن، ص 590.
  8. مجمع البیان، ج 10، ص 768؛ اسرار ترتیب القرآن، ص 152.
  9. مجمع‌البیان، ج 10، ص 728.
  10. التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛ تفسیر مراغى، ج 30، ص 188.
  11. الهدایه، ص 135.
  12. الانتصار، ص 147.
  13. المبسوط، ج 1، ص 107؛ النهایه، ص 78.
  14. مجمع البیان، ج 10، ص 769.
  15. شرایع الاسلام، ج 1، ص 66؛ المعتبر، ج 2، ص 187 ـ 188؛ المختصر النافع، ص 31.
  16. وسائل الشیعه، ج 6، ص 54 ـ 56.
  17. الحدائق، ج 8، ص 204 ـ 205؛ جواهرالكلام، ج 10، ص 20.
  18. السرائر، ج ‌1، ص‌ 220‌ـ‌221.
  19. مختلف الشیعه، ج 2، ص 170؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 116؛ منتهى المطلب، ج 1، ص 276.
  20. الذكرى، ص 191.
  21. روض‌الجنان، ص 269 ـ 270؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 612 ـ 613.
  22. جامع المقاصد، ج ‌2، ص‌ 262.
  23. ناخذ مدارك الاحكام، ج 3، ص 377.
  24. جواهر الكلام، ج 10، ص 20 ـ 24.
  25. غایة المرام، ج 1، ص 152.
  26. الكاشف، ج 7، ص 580؛ منهاج الصالحین، ج 1، ص 164؛ مستمسك العروه، ج 6، ص 175.
  27. مستمسك العروه، ج 6، ص 175 ـ 176؛ مجموعه مؤلفات صدر، ج 14، ص 228، «منهاج الصالحین».
  28. الحدائق، ج 8 ، ص 205 ـ 206؛ تبصرة الفقهاء، ج 1، ص 134 ـ 136.
  29. الاستبصار، ج 1، ص 364 ـ 365؛ المیزان، ج 20، ص 365.
  30. التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ المیزان، ج 20، ص 313.
  31. مجمع‌البیان، ج 10، ص 771؛ المیزان، ج 20، ص 315، 318.
  32. مجمع البیان، ج 10، ص 771 ـ 772؛ التفسیر الكبیر، ج 32، ص 6.
  33. المیزان، ج 20، ص 316 ـ 317.
  34. همان، ص 317؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 772ـ773.
  35. اسباب‌النزول، ص 254؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 770؛ كنز الدقائق، ج 14، ص 332.
  36. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 526.

منابع

سید حبیب‌الله دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 516-520.