ملا غلامرضا قمى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(خصوصيات اخلاقى)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
'''مقدمه'''
+
یکى از مفاخر علماى [[قم]] در اوائل قرن چهاردهم هجرى، حضرت آیت الله حاج ملا غلامرضا قمى معروف به «حاج آخوند» و صاحب کتاب معروف «قلائد الفرائد» است که نامش در زاویه گمنامى مانده و کمتر به زندگى علمى او پرداخته اند. در این مقاله کوتاه به شرح اندکى از زندگى سراسر تلاش و کوشش وى مى پردازیم و نمایى از آگاهى و تعهد و مسئولیت او را باز مى نمایانیم.
 
 
يكى از مفاخر علماى [[قم]] در اوائل قرن چهاردهم هجرى، حضرت آيت الله حاج ملا غلامرضا قمى معروف به «حاج آخوند» و صاحب كتاب معروف «قلائد الفرائد» است. - كه نامش در زاويه گمنامى مانده و كمتر به زندگى علمى او پرداخته اند. - در اين مقاله كوتاه به شرح اندكى از زندگى سراسر تلاش و كوشش وى مى پردازيم و نمايى از آگاهى و تعهد و مسئوليت او را باز مى نمايانيم.
 
  
 
==ولادت==
 
==ولادت==
  
تاريخ تولد آن فقيه بزرگ به خوبى روشن نيست، اما از آنجا كه وى قريب السن و يا همسن مرحوم آيت العظمى حاج سيد صادق قمى - يار ديرين و هم‌مباحثه خويش - بوده و تاريخ ولادت او، 1255 ق بوده است. شايد سال تولد «حاج آخوند» نيز حدود 1255 ق باشد.(1)
+
تاریخ تولد آن [[فقیه|فقیه]] بزرگ به خوبى روشن نیست، اما از آنجا که وى قریب السن و یا همسن مرحوم آیت العظمى [[سید صادق قمی|حاج سید صادق قمى]] - یار دیرین و هم‌مباحثه خویش - بوده و تاریخ ولادت او، ۱۲۵۵ ق بوده است. شاید سال تولد «حاج آخوند» نیز حدود ۱۲۵۵ ق باشد.(۱)
  
==تحصيلات==
+
==تحصیلات==
  
او پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و آموختن مقدمات علوم دينى در [[قم]] و تهران و اصفهان - كه نزد مرحوم علامه شيخ على نورى فلسفه را به مدت چهار سال بياموخت.(2) - و در سال 1279 ق به همراه دوست ديرين و هم‌مباحثه اش آيت الله حاج سيد صادق، رهسپار شهر علم پيامبر - [[نجف]] اشرف - گرديد و به مدت دو سال از درس‌هاى [[فقه]] و [[اصول]] استوانه دانش، استاد الفقهاء والمجتهدين شيخ انصارى بهره برده. اين دو سال در پرورش شخصيت علمى و بارورى استعداد او نقش بسزايى داشت، زيرا آن چنان كه از حاشيه اش بر رسائل شيخ برمى آيد، وى در اين مدت مبانى و گفتار شيخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاى جاى كتاب به ذكر آن‌ها پرداخت.
+
او پس از پشت سر نهادن دوران کودکى و نوجوانى و آموختن مقدمات علوم دینى در [[قم]] و [[تهران]] و [[اصفهان]] نزد مرحوم علامه شیخ على نورى فلسفه را به مدت چهار سال بیاموخت،(۲) و در سال ۱۲۷۹ ق به همراه دوست دیرین و هم‌مباحثه اش آیت الله حاج سید صادق، رهسپار شهر علم پیامبر - [[نجف]] اشرف - گردید و به مدت دو سال از درس‌هاى [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] استوانه دانش، استاد الفقهاء والمجتهدین [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصارى]] بهره برده. این دو سال در پرورش شخصیت علمى و بارورى استعداد او نقش بسزایى داشت، زیرا آن چنان که از حاشیه اش بر رسائل شیخ برمى آید، وى در این مدت مبانى و گفتار شیخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاى جاى کتاب به ذکر آن‌ها پرداخت.
  
پس از درگذشت شيخ انصارى در 1281 ق، وى با شركت در حلقه درسى آيات عظام: ميرزاى شيرازى و ميرزا حبيب الله رشتى به تكميل دانسته هاى خويش پرداخت. با مهاجرت ميرزاى شيرازى به [[سامرا]]، او هم بحثش حاج سيد صادق ملازمت ميرزا حبيب الله رشتى را برگزيدند و تا سال 1296 ق، به مدت 16 سال از درس‌‌هاى فقه و اصول آن وارث دانش شيخ انصارى بهره بردند.(3)
+
پس از درگذشت شیخ انصارى در ۱۲۸۱ ق، وى با شرکت در حلقه درسى آیات عظام: [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزاى شیرازى]] و [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتى]] به تکمیل دانسته هاى خویش پرداخت. با مهاجرت میرزاى شیرازى به [[سامرا]]، او و هم‌بحثش حاج سید صادق ملازمت میرزا حبیب الله رشتى را برگزیدند و تا سال ۱۲۹۶ ق، به مدت ۱۶ سال از درس‌‌هاى فقه و اصول آن وارث دانش شیخ انصارى بهره بردند.(۳)
  
سپس در اواخر سال 1296 ق، به همراه دوستش رهسپار سامرا شد و دو سال نيز از درس آيت الله العظمى ميرزاى شيرازى بهره برد و با مكتب فقهى سامرا نيز آشنا شد.
+
سپس در اواخر سال ۱۲۹۶ ق، به همراه دوستش رهسپار سامرا شد و دو سال نیز از درس آیت الله العظمى میرزاى شیرازى بهره برد و با مکتب فقهى سامرا نیز آشنا شد.
  
 
==بازگشت به قم==
 
==بازگشت به قم==
  
مرحوم حاج آخوند و آقاى حاج سيد صادق، در سال 1298 ق، به زادگاه خويش بازگشتند و بر مسند تدريس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تكيه زدند. مردم حق‌شناس قم هم - كه دو تن از بهترين دانش آموختگان نجف را در ميان خويش مى ديدند. - گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند.
+
مرحوم حاج آخوند و آقاى حاج سید صادق، در سال ۱۲۹۸ ق، به زادگاه خویش بازگشتند و بر مسند تدریس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تکیه زدند. مردم حق‌شناس قم هم - که دو تن از بهترین دانش آموختگان نجف را در میان خویش مى دیدند - گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند.
  
آيت الله ملا غلامرضا، ساليان فراوان در مسجد شريف [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام به تدريس علوم اهل بيت و اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سيد صادق هم بيشتر رسيدگى به دعاوى، قضاوت شرعى و فصل خصومات را بر عهده گرفت.(4)
+
آیت الله ملا غلامرضا، سالیان فراوان در مسجد شریف [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام به تدریس علوم [[اهل البیت|اهل بیت]] و اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سید صادق هم بیشتر رسیدگى به دعاوى، قضاوت شرعى و فصل خصومات را بر عهده گرفت.(۴)
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
از شمار تلامذه مرحوم حاج آخوند اطلاع دقيقى در دست نيست، اما مسلم آنست كه فضلاء و طلاب حوزه علميه [[قم]] نزد اين استاد فقه و اصول به شاگردى پرداخته اند. برخى از آنان عبارتند از:
+
از شمار تلامذه مرحوم حاج آخوند اطلاع دقیقى در دست نیست، اما مسلم آنست که فضلاء و طلاب [[حوزه علمیه قم]] نزد این استاد فقه و اصول به شاگردى پرداخته اند. برخى از آنان عبارتند از:
  
* 1- مرحوم آيت الله حاج سيد محمود روحانى قمى (1307-1381 ق) فرزند آقا سيد صادق قمى؛(5)
+
*۱- مرحوم آیت الله حاج سید محمود روحانى قمى (۱۳۰۷-۱۳۸۱ ق) فرزند آقا سید صادق قمى؛(۵)
  
* 2- مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدجواد قمى (1295-1374 ق)؛
+
*۲- مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدجواد قمى (۱۲۹۵-۱۳۷۴ ق)؛
  
* 3- مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالهادى حاج آخوند (م 1385 ق)؛
+
*۳- مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالهادى حاج آخوند (م ۱۳۸۵ ق)؛
  
* 4- مرحوم علامه شيخ محمدعلى ارجستانى كچوئى 1330 ق) صاحب «انوار المشعشعين فى شرافة قم والقميّين»؛(6)
+
*۴- مرحوم علامه شیخ محمدعلى ارجستانى کچوئى ۱۳۳۰ ق) صاحب «انوار المشعشعین فى شرافة قم والقمیین»؛(۶)
  
* 5- مرحوم آيت الله حاج سيد عباس رضوى مبرقعى (م 1335 ق).
+
*۵- مرحوم آیت الله حاج سید عباس رضوى مبرقعى (م ۱۳۳۵ ق).
  
==تأليفات==
+
==تألیفات==
  
اميرالمؤمنين [[امام على]] علیه‌السلام راه ارزيابى انسان را تأليفات و نوشته هاى او مي‌داند و مى فرمايد: كتاب الرجل عنوان عقله و برهان فضله(7)(كتاب مرد نشانه خردمندى و دليل فضل اوست) و «عقول الفضلاء فى اطراف اقلامها»(8)(خردهاى دانشمندان به گرد قلم‌هايشان است.)
+
امیرالمؤمنین [[امام على]] علیه‌السلام راه ارزیابى انسان را تألیفات و نوشته هاى او می‌داند و مى فرماید: کتاب الرجل عنوان عقله و برهان فضله(۷)(کتاب مرد نشانه خردمندى و دلیل فضل اوست) و «عقول الفضلاء فى اطراف اقلامها»(۸)(خردهاى دانشمندان به گرد قلم‌هایشان است.)
  
آيت الله ملا غلامرضا قمى نيز با اغتنام از فرصت‌ها به تدريس منظم فقه و اصول، تربيت شاگردان و تأليف كتابهاى علمى مى پرداخت. برخى از تأليفات ايشان عبارت است از:
+
آیت الله ملا غلامرضا قمى نیز با اغتنام از فرصت‌ها به تدریس منظم فقه و اصول، تربیت شاگردان و تألیف کتابهاى علمى مى پرداخت. برخى از تألیفات ایشان عبارت است از:
  
'''<I>1- قلائد الفرائد يا «قلائد العقيان على نحور الخُرّد الحسان»:</I>'''
+
'''<I>۱- قلائد الفرائد یا «قلائد العقیان على نحور الخُرّد الحسان»:</I>'''
  
اين كتاب مشهورترين تأليفات ايشان و يكى از بهترين حاشيه هاى فرائدالاصول به شمار مى رود كه در سال 1315 ق، در تهران به خط زيباى ميرزا زين‌العابدين قمى و با تقريظ منظوم علامه اديب حاج سيد مهدى قمى به چاپ رسيد.(9)
+
این کتاب مشهورترین تألیفات ایشان و یکى از بهترین حاشیه هاى [[فرائد الاصول (کتاب)|فرائدالاصول]] به شمار مى رود که در سال ۱۳۱۵ ق، در تهران به خط زیباى میرزا زین‌العابدین قمى و با تقریظ منظوم علامه ادیب حاج سید مهدى قمى به چاپ رسید.(۹) این تقریظ چنین است:
  
اين تقريظ چنين است:
+
یا سالکا سواحل الرسائل * قد اغرق امواجها القوافل
  
يا سالكا سواحل الرسائل × قد اغرق امواجها القوافل
+
کم رکبوا سفینة البرائة * و راموا الاستصحاب بالقرائة
  
كم ركبوا سفينة البرائة × و راموا الاستصحاب بالقرائة
+
تحیروا فى لجج القواعد * ما وصلوا حقیقة المقاصد
  
تحيّروا فى لجج القواعد × ما وصلوا حقيقة المقاصد
+
علیک فى بلوغک الفوائد * بهذه القلّادة للفرائد
  
عليك فى بلوغك الفوائد × بهذه القلّادة للفرائد
+
قد نزلت فى کتب الاصول * منزلة الربیع فى الفصول
  
قد نزلت فى كتب الاصول × منزلة الربيع فى الفصول
+
کاملة دقائق القوانین * کاشفة الغطاء من العناوین
  
كاملة دقائق القوانين × كاشفة الغطاء من العناوين
+
تملأ من بدائع الدقیقة * تمیز المجاز عن حقیقة
  
تملأ من بدائع الدقيقة × تميّز المجاز عن حقيقة
+
قال لنا السادة و رخوها * أجبتُهم «بدیهة خذوها».(۱۰)
  
قال لنا السادة و رخوها × أجبتُهم «بديهة خذوها».(10)
+
استاد معظم آیت الله آقاى حاج [[سید موسی شبیری زنجانی|سید موسى شبیرى زنجانى]] درباره این کتاب مى فرماید: «براى مبتدى بهترین شرح، قلائد العقیان است که شرح سهل التناول و مختصرى است و شارح کلمات شیخ را خوب فهمیده است».(۱۱) جناب استاد آیت الله آقاى حاج [[سید مهدى روحانى]]، نیز فرمودند: «وقتى جد ما آقاى حاج سید صادق، این کتاب را دید، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بیش از این است و این کتاب همه علم او نیست».
  
استاد معظم آيت الله آقاى حاج سيد موسى شبيرى زنجانى درباره اين كتاب مى فرمايد: «براى مبتدى بهترين شرح، قلائد العقيان است كه شرح سهل التناول و مختصرى است و شارح كلمات شيخ را خوب فهميده است».(11)
+
این تعلیقه شامل ویژگی‌هایى است، که عبارتند از:
  
جناب استاد آيت الله آقاى حاج سيد مهدى روحانى، نيز فرمودند: «وقتى جد ما آقاى حاج سيد صادق، اين كتاب را ديد، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بيش از اين است و اين كتاب همه علم او نيست».
+
*۱- از آغاز تا پایان رسائل را دربر مى گیرد.
  
اين تعليقه شامل ويژگي‌هايى است، كه عبارتند از:
+
*۲- این کتاب، آکنده از مطالب توضیحى، نقد و ایراد بر مطالب [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ]]، اشتقاق شقوق، تمهید مقدمات براى مباحث کتاب و تکمیل ایرادها و انتقادات شیخ بر ادله است.
  
* 1- از آغاز تا پايان رسائل را دربر مى گيرد.
+
*۳- عبارات در برخى جاها، بسیار زیبا، مسجع و مقفى  است (ص ۲ و ۶۲).
  
* 2- اين كتاب، آكنده از مطالب توضيحى، نقد و ايراد بر مطالب شيخ، اشتقاق شقوق، تمهيد مقدمات براى مباحث كتاب و تكميل ايرادها و انتقادات شيخ بر ادله است.
+
*۴- برخى از حواشى بسیار مفصل و خواندنى است - به ویژه فصل استصحاب -
  
* 3- عبارات در برخى جاها، بسيار زيبا، مسجع و مقفى  است 2 و 62).
+
*۵- معرفى کتاب‌ها و مؤلفین آن‌ها ۵۹ و ۶۲) - درباره قرب الاسناد و غوالى اللّئالى -
  
* 4- برخى از حواشى بسيار مفصل و خواندنى است - به ويژه فصل استصحاب -
+
*۶- ذکر کامل [[احادیث]] (ص ۶۰، ۴۵۹ و ۵۰۳).
  
* 5- معرفى كتاب‌ها و مؤلفين آن‌ها 59 و 62) - درباره قرب الاسناد و غوالى اللّئالى -
+
*۷- لغت شناسى ۴۰، ۶۱، ۶۴، ۶۵ و ۴۷۳).
  
* 6- ذكر كامل [[احاديث]] 60، 459 و 503).
+
*۸- فواید رجالى ۶۲، ۶۴، ۶۵ و ۶۷).
  
* 7- لغت شناسى 40، 61، 64، 65 و 473).
+
*۹- استفاده از کتاب‌هاى تفسیرى، حدیثى، رجالى و لغوى ۶۲).
  
* 8- فوايد رجالى 62، 64، 65 و 67).
+
*۱۰- مطالب بسیار جالب و خواندنى ۱۵، ۲۰، ۶۳، ۳۲۷، ۲۷۴-۲۸۰ درباره [[قاعده لاضرر]]، ص ۵۰۱ و ۵۰۲).
  
* 9- استفاده از كتاب‌هاى تفسيرى، حديثى، رجالى و لغوى 62).
+
*۱۱- معرفى علماء و فقهاء ۶۶ و ۶۷).
  
* 10- مطالب بسيار جالب و خواندنى 15، 20، 63، 327، 274-280 درباره قاعده لاضرر، ص 501 و 502).
+
*۱۲- رفع دشوارى عبارات شیخ ۴۱ و ۶۶).
  
* 11- معرفى علماء و فقهاء 66 و 67).
+
*۱۳- مشخص کردن گویندگان اقوال ۳۰، ۲۴۵، ۲۶۲ و ۴۵۸).
  
* 12- رفع دشوارى عبارات شيخ 41 و 66).
+
*۱۴- ذکر سخنان فقهاء از کتاب‌هایشان ۲۱، ۲۴۷، ۲۶۲، ۲۶۳ و ۴۸۳).
  
* 13- مشخص كردن گويندگان اقوال (ص 30، 245، 262 و 458).
+
*۱۵- بیان وجوه تأمل در سراسر کتاب.
  
* 14- ذكر سخنان فقهاء از كتاب‌هايشان 21، 247، 262، 263 و 483).
+
*۱۶- از همه مهم‌تر آن که، مؤلف سخنان مرحوم شیخ را در مجلس درسش ضبط کرده و همه آن‌ها را در شرح عبارات کتاب آورده است. ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۸ و ۲۰ - بحث شیخ درباره اخباری‌ها - ص ۲۷، ۵۶، ۵۷، ۵۹، ۶۲ و ۶۳).
 +
*۱۷- مؤلف، عباراتى را که مرحوم شیخ انصارى به جاى عبارات رسائل القا فرموده، ذکر کرده است. (ص ۴۸۷ و ۵۰۳)
  
* 15- بيان وجوه تأمل در سراسر كتاب.
+
*۱۸- کوتاهترین بخش کتاب، فصل تعادل و تراجیح و مفصلترین بخش آن، فصل استصحاب (۲۰۰ صفحه) است.(۱۲)
  
* 16- از همه مهم‌تر آن كه، مؤلف سخنان مرحوم شيخ را در مجلس درسش ضبط كرده و همه آن‌ها را در شرح عبارات كتاب آورده است. (ص 11، 13، 14، 18 و 20 - بحث شيخ درباره اخباري‌ها - ص 27، 56، 57، 59، 62 و 63).
+
کتابهای دیگر آیت الله قمى از این قرار است:
  
مؤلف، عباراتى را كه مرحوم شيخ انصارى به جاى عبارات رسائل القا فرموده، ذكر كرده است. (ص 487 و 503)
+
'''''۲- قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهى» و مسئله «ضد».(۱۳)'''''
  
* 1- كوتاهترين بخش كتاب، فصل تعادل و تراجيح و مفصلترين بخش آن، فصل استصحاب (200 صفحه) است.(12)
+
'''''۳- صلاة المسافر.(۱۴)'''''
  
* 2- قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهى» و مسئله «ضد».(13)
+
'''''۴- کتاب الصلاة.(۱۵)'''''
  
* 3- صلاة المسافر.(14)
+
'''''۵- کتاب القضاء.(۱۶)'''''
  
* 4- كتاب الصلاة.(15)
+
'''''۶- کتاب الدیات.(۱۷)'''''
  
* 5- كتاب القضاء.(16)
+
'''''۷- کنوز الجواهر.(۱۸)'''''
  
* 6- كتاب الديات.(17)
+
==فرزندان==
  
* 7- كنوز الجواهر.(18)
+
امیرمؤمنان [[امام على]] علیه‌السلام فرموده است: «الولد الصالح اجمل الذکرین؛(۱۹) فرزندان شایسته، زیباترین دو یاد نیک است» و مرحوم آیت الله ملا غلامرضا نیز به جز تألیفات و شاگردان خویش، از نعمت داشتن فرزندانى صالح، زاهد و عالم نیز برخوردار بود. آنان عبارتند از:
  
==فرزندان:==
+
'''<I>۱- آیت الله حاج شیخ محمدجواد مجتهد قمى (۱۲۹۵-۱۳۷۵ ق):</I>'''
  
اميرمؤمنان [[امام على]] علیه‌السلام فرموده است: «الولد الصالح اجمل الذكرين؛(19) فرزندان شايسته، زيباترين دو ياد نيك است» و مرحوم آيت الله ملا غلامرضا نيز به جز تأليفات و شاگردان خويش، از نعمت داشتن فرزندانى صالح، زاهد و عالم نيز برخوردار بود. آنان عبارتند از:
+
او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود که پس از تولد در [[نجف]] اشرف، در هفت سالگى به [[قم]] آمد و پس از تحصیل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آیت الله حاج آقا احمد قمى - برادر آیت الله العظمى [[حاج آقا حسین قمی|حاج آقا حسین قمى]] - فراگرفت و در ۲۰ سالگى به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آیات: میرزا محمدحسن آشتیانى (فقه و اصول) و حاج شیخ على نورى، میرزا محمود حکمى و شیخ عبدالکریم سبزوارى (حکمت و کلام) زانوى ادب به زمین زد و بهره هاى علمى بسیار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و یک سال دیگر از پدرش بهره برد.  
  
'''<I>1- آيت الله حاج شيخ محمدجواد مجتهد قمى (1295-1375 ق):</I>'''
+
در سال ۱۳۱۹ ق، به نجف رفت و در درس آیات عظام: محقق خراسانى و سید محمدکاظم یزدى حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت. او پس از ۱۴ سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در [[ربیع الاول]] سال ۱۳۳۳ ق به درخواست عموم مردم [[قم]] - که از ایشان بازگشت به قم را خواسته بودند. - در میان ابراز احساسات عموم اهالى که به مناسبت ورود ایشان شهر را تعطیل عمومى کرده و تا چند کیلومترى به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاى پدرش، تصدى امامت مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام را بر عهده گرفت. تألیفات گرانبهایش عبارتند از:
  
او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود كه پس از تولد در [[نجف]] اشرف، در هفت سالگى به [[قم]] آمد و پس از تحصيل مقدمات، سطوح [[فقه]] و [[اصول]] را در محضر پدر بزرگوارش و آيت الله حاج آقا احمد قمى - برادر آيت الله العظمى حاج آقا حسين قمى - فراگرفت و در 20 سالگى به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آيات: ميرزا محمدحسن آشتيانى (فقه و اصول) و حاج شيخ على نورى، ميرزا محمود حكمى و شيخ عبدالكريم سبزوارى (حكمت و كلام) زانوى ادب به زمين زد و بهره هاى علمى بسيار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و يك سال ديگر از پدرش بهره برد.
+
*الف) تقریرات درس فقه آیت الله سید محمدکاظم یزدى؛
  
در سال 1319 ق، به نجف رفت و در درس آيات عظام: محقق خراسانى و سيد محمدكاظم يزدى حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت. او پس از 14 سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در [[ربيع الاول]] سال 1333 ق به درخواست عموم مردم [[قم]] - كه از ايشان بازگشت به قم را خواسته بودند. - در ميان ابراز احساسات عموم اهالى كه به مناسبت ورود ايشان شهر را تعطيل عمومى كرده و تا چند كيلومترى به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدريس، تأليف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاى پدرش، تصدى امامت مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام را بر عهده گرفت.
+
*ب) تقریرات درس اصول آیت الله ملا محمدکاظم خراسانى؛
  
تأليفات گرانبهايش عبارتند از:
+
*ج) صراط المستقیم (۴ ج): جلد اول - در اثبات صانع و توحید، جلد دوم - در فروع دین، جلد سوم - در معاملات، و جلد چهارم - در عدم جواز تقلید میت؛
  
* الف) تقريرات درس فقه آيت الله سيد محمدكاظم يزدى؛
+
*د) سعادت بشر: در اثبات نبوت عامه و خاصه؛
  
* ب) تقريرات درس اصول آيت الله ملا محمدكاظم خراسانى؛
+
*ه) آیینه حق نما: در اثبات ولایت عامه و خاصه؛
  
* ج) صراط المستقيم (4 ج): جلد اول - در اثبات صانع و توحيد، جلد دوم - در فروع دين، جلد سوم - در معاملات، و جلد چهارم - در عدم جواز تقليد ميت؛
+
*و) توحید قمى: در دو جلد به چاپ رسیده است.
  
* د) سعادت بشر: در اثبات نبوت عامه و خاصه؛
+
*ز) کتاب کیمیاء: در اثبات معاد جسمانى که در سال ۱۳۶۴ ق به چاپ رسیده است.
  
* ه) آيينه حق نما: در اثبات ولايت عامه و خاصه؛
+
*ح) یاقوت: رد بر مادیین و دهریون.(۲۰)
  
* و) توحيد قمى: در دو جلد به چاپ رسيده است.
+
وى مشغول نگارش کتاب «حادى عشر» - یازدهمین تألیفش - بود که نداى حق را لبیک گفت. کتابخانه ایشان - به همراه کتابخانه پدرش که به سفارش مرحوم حاج آخوند به وى واگذار شده بود - پس از وفاتش، به آیت الله العظمى [[آیت الله بروجردی|بروجردى]] واگذار و به دستور ایشان به کتابخانه [[مدرسه فیضیه]] تحویل داده شد. وى در سال ۱۳۷۵ ق (۱۳۳۳ ش) درگذشت و پس از یک تشییع باشکوه و [[نماز]] آیت الله العظمى بروجردى بر پیکرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها مدفون شد.(۲۱) و نخستین مجلس بزرگداشت او از سوى آیت الله بروجردى در مدرسه فیضیه برگزار شد. فرزند وى - آقاى حاج محمدحسن اعرابى - داماد [[امام خمینى]] مى باشد.
  
* ز) كتاب كيمياء: در اثبات معاد جسمانى كه در سال 1364 ق به چاپ رسيده است.
+
'''<I>۲- مرحوم حجت الاسلام شیخ عبدالهادى حاج آخوند (م  ۱۳۸۵ ق).</I>'''(۲۲)
  
* ح) ياقوت: رد بر ماديين و دهريون.(20)
+
'''<I>۳- مرحوم حجت الاسلام شیخ محمد حاج آخوند (م ۱۳۷۸ ق).</I>'''(۲۳)
  
وى مشغول نگارش كتاب «حادى عشر» - يازدهمين تأليفش - بود كه نداى حق را لبيك گفت. كتابخانه ايشان - به همراه كتابخانه پدرش كه به سفارش مرحوم حاج آخوند به وى واگذار شده بود. - پس از وفاتش، به آيت الله العظمى بروجردى واگذار و به دستور ايشان به كتابخانه [[مدرسه فيضيه]] تحويل داده شد.
+
'''<I>۴- مرحوم حجت الاسلام آقا حسین قمى (م ۱۳۷۹ ق).</I>'''(۲۴)
  
وى در سال 1375 ق (1333 ش) درگذشت و پس از يك تشييع باشكوه و [[نماز]] آيت الله العظمى بروجردى بر پيكرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها مدفون شد.(21) و نخستين مجلس بزرگداشت او از سوى آيت الله بروجردى در مدرسه فيضيه برگزار شد. فرزند وى - آقاى حاج محمدحسن اعرابى - داماد [[امام خمينى]] مى باشد.
+
هر سه از شاگردان حضرات آیات عظام: حاج [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حایرى یزدى]]، آقاى [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت]]، [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقى خوانسارى]] و آیت الله بروجردى به شمار مى آیند.
 +
==در گفتار دیگران==
  
'''<I>2- مرحوم حجت الاسلام شيخ عبدالهادى حاج آخوند (م  1385 ق).(22)</I>'''
+
برخى از تراجم‌ نگاران درباره شخصیت وى، جملاتى را نگاشته اند که اوصاف او را به ما نمایانده اند. از جمله:
  
'''<I>3- مرحوم حجت الاسلام شيخ محمد حاج آخوند (م 1378 ق).(23)</I>'''
+
- شیخ [[آقا بزرگ تهرانى]] مى نویسد: دانشمند محقق، فقیه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم.(۲۵)
  
'''<I>4- مرحوم حجت الاسلام آقا حسين قمى (م 1379 ق).(24)</I>'''
+
- شیخ محمدحسین ناصرالشریعه هم مى نویسد: وى از علماى بزرگ و فقهاى سترگ [[قم]] است که در عصر خود، در اولین صف علماى این بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نیز داشت.(۲۶)
  
هر سه از شاگردان حضرات آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى، آقاى حجت، سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله بروجردى به شمار مى آيند.
+
*۳- حاج شیخ مرتضى انصارى دزفولى نیز مى گوید: فقیه اصولى، زاهد متقى، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجله شاگردان شیخ بوده است.(۲۷)
==درگذشت ==
 
  
سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمرى - قريب به 75 سال - سرشار از خدمات دينى و اجتماعى، در 16 [[ذی الحجه]] الحرام 1332 ق(25) بدرود حيات گفت و پس از يك تشييع در خور و شايسته، در ايوان آيينه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.(26) و وفاتش اثرى عميق از غم و اندوه در دل مردمان [[قم]] به جاى گذاشت.
+
==خصوصیات اخلاقى==
  
==در گفتار ديگران==
+
مرحوم حاج آخوند عالمى [[تواضع|متواضع]] و به دور از مظاهر تشخص و تعین بود، تنها به حل و فصل مشکلات دینى مردم و تدریس و تألیف و امامت جماعت مى پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم [[قم]] جاى گرفته بود که مردم تکه‌هایى از پیراهن او را براى گذاشتن در کفن خویش، ذخیره مى کردند و آن را مایه مباهات خود مى دانستند. زمانى گروهى از مردم قم براى [[زیارت]] [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] به [[سامرا]] مشرف شدند و وجوهات شرعیه خود را به مرحوم [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزاى شیرازى]] تقدیم داشتند. اما میرزا از پذیرفتن آن‌ها سرباز زد و فرمود: مگر آقاى حاج آخوند در قم نیست که شما وجوهاتتان را به سامرا آورده اید؟ ببرید به ایشان بدهید.
  
برخى از تراجم‌ نگاران درباره شخصيت وى، جملاتى را نگاشته اند كه اوصاف او را به ما نمايانده اند. از جمله:
+
از مظاهر فروتنى حاج آخوند آن که: روزى براى ایشان نامه اى آمده بود و در آن خطاب به «حجت الاسلام» شده بود. معظم‌له ناراحت شد و این عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجت الاسلام فقط شیخ انصارى بود و بس. و هم از سر تواضع، اجازه عکسبردارى از خود را نمى داد و بدین دلیل، تصویرى از او در دست نیست.(۲۸)
 +
==وفات==
  
* 1- شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] مى نويسد: دانشمند محقق، فقيه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم...(27)
+
سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمرى - قریب به ۷۵ سال - سرشار از خدمات دینى و اجتماعى، در ۱۶ [[ذی الحجه]] ۱۳۳۲ ق(۲۹) بدرود حیات گفت و پس از یک [[تشییع جنازه|تشییع]] شایسته، در ایوان آیینه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.(۳۰)  
  
* 2- شيخ محمدحسين ناصرالشريعه هم مى نويسد: وى از علماى بزرگ و فقهاى سترگ [[قم]] است كه در عصر خود، در اولين صف علماى اين بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نيز داشت...(28)
+
به هنگام وفات، وصیت نمود تا جنازه اش همانند یکى از مردمان عادى و به دور از تشریفات [[تشییع|تشییع]] شود، اما مرحوم حاج سید محمدباقر - تولیت آستانه مقدسه - فرمود: ما مقدارى از راه را به وصیت ایشان عمل مى کنیم و بعد از آن به صلاح‌دید خود تشییع مى نمائیم.  
  
* 3- حاج شيخ مرتضى انصارى دزفولى نيز مى گويد: فقيه اصولى، زاهد متقى، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجله شاگردان شيخ بوده است...(29)
+
==پانویس==
  
==خصوصيات اخلاقى ==
+
(۱). مقدمه سر السعادة، ص ۵.
  
مرحوم حاج آخوند عالمى متواضع و به دور از مظاهر تشخص و تعين بود، تنها به حل و فصل مشكلات دينى مردم و تدريس و تأليف و امامت جماعت مى پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم [[قم]] جاى گرفته بود كه مردم تكه‌هايى از پيراهن او را براى گذاشتن در كفن خويش، ذخيره مى كردند و آن را مايه مباهات خود مى دانستند. زمانى گروهى از مردم قم براى [[زيارت]] عتبات عاليات به [[سامرا]] مشرف شدند و وجوهات شرعيه خود را به مرحوم ميرزاى شيرازى تقديم داشتند. اما ميرزا از پذيرفتن آن‌ها سرباز زد و فرمود: مگر آقاى حاج آخوند در قم نيست كه شما وجوهاتتان را به سامرا آورده ايد؟ ببريد به ايشان بدهيد.
+
(۲). نقباء البشر، ۱۶۵۷/۴؛ تاریخ قم، ص ۲۷۸، هدیة الرازى؛ ش ۱۶۷ (احوال حاج سید صادق قمى).
  
از مظاهر فروتنى حاج آخوند آن كه: روزى براى ايشان نامه اى آمده بود و در آن خطاب به «حجت الاسلام» شده بود. معظم‌له ناراحت شد و اين عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجت الاسلام فقط شيخ انصارى بود و بس.
+
(۳). میرزا خود فرموده است: شیخ مرحوم سه چیز داشت: علم و سیاست و زهد. علم خود را به من و سیاستش را به آقا حسن شیرازى بخشید و زهدش را هم با خود به گور برد. [[شیخ انصارى]] هم فرموده بود: من براى سه نفر درس مى گویم: میرزا محمدحسن شیرازى، میرزا حبیب‌الله رشتى و آقا حسن نجم‌آبادى. ر.ک: نقباءالبشر، ۴۳۸/۱.
  
و به هنگام وفات، وصيت نمود تا جنازه اش همانند يكى از مردمان عادى و به دور از تشريفات تشييع شود، اما مرحوم حاج سيد محمدباقر - توليت آستانه مقدسه - فرمود: ما مقدارى از راه را به وصيت ايشان عمل مى كنيم و بعد از آن به صلاح‌ديد خود تشييع مى نمائيم. و هم از سر تواضع، اجازه عكسبردارى از خود را نمى داد و بدين دليل، تصويرى از او در دست نيست.(30)
+
(۴). رجال قم، ص ۹۹.
  
==پى  نوشت ==
+
(۵). آثار الحجة، ۷۲/۲.
  
(1). مقدمه سر السعادة، ص 5.
+
(۶). کتابشناسى آثار مربوط به [[قم]]، ص ۱۳۲.
  
(2). نقباء البشر، 1657/4؛ تاريخ قم، ص 278، هدية الرازى؛ ش 167 (احوال حاج سيد صادق قمى).
+
(۷). غررالحکم، ۵۷۵/۲، ح ۴۱.
  
(3). ميرزا خود فرموده است: شيخ مرحوم سه چيز داشت: علم و سياست و زهد. علم خود را به من و سياستش را به آقا حسن شيرازى بخشيد و زهدش را هم با خود به گور برد. [[شيخ انصارى]] هم فرموده بود: من براى سه نفر درس مى گويم: ميرزا محمدحسن شيرازى، ميرزا حبيب‌الله رشتى و آقا حسن نجم‌آبادى. ر.ك: نقباءالبشر، 438/1.
+
(۸). همان، ۵۰۲/۲، ح ۵۵.
  
(4). رجال قم، ص 99.
+
(۹). الذریعة، ۱۶۴/۱۷.
  
(5). آثار الحجة، 72/2.
+
(۱۰). «بدیهة خذوها» ماده تاریخ تألیف کتاب - ۱۳۱۲ ق - است.
  
(6). كتابشناسى آثار مربوط به [[قم]]، ص 132.
+
(۱۱). ابعاد شخصیت شیخ انصارى، ص ۲۳ (مجله مسجد، ش ۱۷ (دى ۱۳۷۳)، ص ۹۰).
  
(7). غررالحكم، 575/2، ح 41.
+
(۱۲). مجله آینه پژوهش، ش ۲۷، ص ۷۶-۷۸.
  
(8). همان، 502/2، ح 55.
+
(۱۳). الذریعة، ۱۷۸/۱۷، نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.
  
(9). الذريعة، 164/17.
+
(۱۴). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.
  
(10). «بديهة خذوها» ماده تاريخ تأليف كتاب - 1312 ق - است.
+
(۱۵). همان مدرک.
  
(11). ابعاد شخصيت شيخ انصارى، ص 23 (مجله مسجد، ش 17 (دى 1373)، ص  90).
+
(۱۶). همان جا.
  
(12). مجله آينه پژوهش، ش 27، ص 76-78.
+
(۱۷). همان مدرک.
  
(13). الذريعة، 178/17، نقباءالبشر، 1657/4.
+
(۱۸). الذریعة، ۱۷۱/۱۸.
  
(14). نقباءالبشر، 1657/4.
+
(۱۹). غررالحکم، ۶۵/۱، ح ۱۷۰۴.
  
(15). همان مدرك.
+
(۲۰). کتاب کیمیاء، ص ۲۳۹، رجال قم، ص ۱۵۰.
  
(16). همان جا.
+
(۲۱). آثار الحجة، ۶۶/۲ و ۶۷، روزنامه نداى حق، سال ۲، ش ۸ (مقاله استاد حسین عمادزاده).
  
(17). همان مدرك.
+
(۲۲). آثار الحجة، ۱۰۰/۲؛ رجال [[قم]]، ص ۱۳۰.
  
(18). الذريعة، 171/18.
+
(۲۳). همان، ۱۰۸/۲، رجال قم، ص ۱۵۰.
  
(19). غررالحكم، 65/1، ح 1704.
+
(۲۴). همان، ۹۱/۲.
  
(20). كتاب كيمياء، ص 239، رجال قم، ص 150.
+
(۲۵). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.
  
(21). آثار الحجة، 66/2 و 67، روزنامه نداى حق، سال 2، ش 8 (مقاله استاد حسين عمادزاده).
+
(۲۶). تاریخ قم، ص ۲۷۸.
  
(22). آثار الحجة، 100/2؛ رجال [[قم]]، ص 130.
+
(۲۷). زندگى و شخصیت شیخ انصارى، ص ۲۹۸.
  
(23). همان، 108/2، رجال قم، ص 150.
+
(۲۸). از افادات آقاى حاج محمدحسن اعرابى زید عزه.
  
(24). همان، 91/2.
+
(۲۹). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.
  
(25). نقباءالبشر، 1657/4.
+
(۳۰). تاریخ قم، ص ۲۷۸.
  
(26). تاريخ قم، ص 278.
+
==منابع==
  
(27). نقباءالبشر، 1657/4.
+
(۱). آثار الحجة یا تاریخ حوزه علمیه قم، محمد شریف رازى، کتابفروشى برقعى، قم.
  
(28). تاريخ قم، ص 278.
+
(۲). آینه پژوهش (مجله)، نشریه دفتر تبلیغات اسلامى، حوزه علمیه قم.
  
(29). زندگى و شخصيت شيخ انصارى، ص 298.
+
(۳). تاریخ قم، محمدحسین ناصرالشریعة، با مقدمه و اصلاحات: على دوانى، دارالفکر، قم.
  
(30). از افادات آقاى حاج محمدحسن اعرابى زيد عزه.
+
(۴). [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعة الى تصانیف الشیعة]]، شیخ [[آقا بزرگ تهرانى]]،‌‌ دارالاضواء، بیروت.
  
==منابع:==
+
(۵). رجال قم، سید محمد مقدس‌زاده، چاپخانه مهر ایران، ۱۳۳۵ ش.
  
(1). آثار الحجة يا تاريخ حوزه علميه قم، محمد شريف رازى، كتابفروشى برقعى، قم.
+
(۶). زندگى و شخصیت شیخ انصارى، مرتضى انصارى، اهواز، ۱۳۸۳ ق.
  
(2). آينه پژوهش (مجله)، نشريه دفتر تبليغات اسلامى، حوزه علميه قم.
+
(۷). سرالسعادة، سید احمد حسین روحانى، مقدمه: سید مهدى روحانى، چاپ قم.
  
(3). تاريخ قم، محمدحسين ناصرالشريعة، با مقدمه و اصلاحات: على دوانى، دارالفكر، قم.
+
(۸). [[غرر الحکم (کتاب)|غررالحکم و دررالکلم]]، عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، ترجمه: محمدعلى انصارى قمى، چاپ قم، ۱۳۳۵ ش.
  
(4). الذريعة الى تصانيف الشيعة، شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]،‌‌ دارالاضواء، بيروت.
+
(۹). قلائد الفرائد، ملا غلامرضا قمى، چاپ افست، قم، ۱۳۷۲ ش.
  
(5). رجال قم، سيد محمد مقدس‌زاده، چاپخانه مهر ايران، 1335 ش.
+
(۱۰). کتابشناسى آثار مربوط به قم، سید حسین مدرسى طباطبایى، قم، ۱۳۵۳ ش.
  
(6). زندگى و شخصيت شيخ انصارى، مرتضى انصارى، اهواز، 1383 ق.
+
(۱۱). کیمیا، ملا محمدجواد قمى، چاپ قم، ۱۳۶۴ ق.
  
(7). سرالسعادة، سيد احمد حسين روحانى، مقدمه: سيد مهدى روحانى، چاپ قم.
+
(۱۲). نداى حق (روزنامه)، چاپ تهران، ۱۳۷۱ ق.
  
(8). غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، ترجمه: محمدعلى انصارى قمى، چاپ قم، 1335 ش.
+
(۱۳). مؤلفین کتب چاپى، خان بابامشار، تهران، ۱۳۴۲ ش، (ج ۴، ص ۶۹۵).
  
(9). قلائد الفرائد، ملا غلامرضا قمى، چاپ افست، قم، 1372 ش.
+
(۱۴). [[نقباء البشر (کتاب)|نقباءالبشر فى قرن الرابع عشر]]، آقا بزرگ تهرانى، [[مشهد]]، ۱۴۰۴ ق.
  
(10). كتابشناسى آثار مربوط به قم، سيد حسين مدرسى طباطبايى، قم، 1353 ش.
+
(۱۵). گفتار آقاى حاج محمدحسن اعرابى.
  
(11). كيميا، ملا محمدجواد قمى، چاپ قم، 1364 ق.
+
==منبع==
 
 
(12). نداى حق (روزنامه)، چاپ تهران، 1371 ق.
 
  
(13). مؤلفين كتب چاپى، خان بابامشار، تهران، 1342 ش، (ج 4، ص 695).
+
ناصرالدین انصارى قمى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۶.
 
 
(14). نقباءالبشر فى قرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانى، [[مشهد]]، 1404 ق.
 
 
 
(15). گفتار آقاى حاج محمدحسن اعرابى.
 
 
 
==منبع==
 
  
ناصرالدين انصارى قمى, ستارگان حرم، جلد 6
 
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۸

یکى از مفاخر علماى قم در اوائل قرن چهاردهم هجرى، حضرت آیت الله حاج ملا غلامرضا قمى معروف به «حاج آخوند» و صاحب کتاب معروف «قلائد الفرائد» است که نامش در زاویه گمنامى مانده و کمتر به زندگى علمى او پرداخته اند. در این مقاله کوتاه به شرح اندکى از زندگى سراسر تلاش و کوشش وى مى پردازیم و نمایى از آگاهى و تعهد و مسئولیت او را باز مى نمایانیم.

ولادت

تاریخ تولد آن فقیه بزرگ به خوبى روشن نیست، اما از آنجا که وى قریب السن و یا همسن مرحوم آیت العظمى حاج سید صادق قمى - یار دیرین و هم‌مباحثه خویش - بوده و تاریخ ولادت او، ۱۲۵۵ ق بوده است. شاید سال تولد «حاج آخوند» نیز حدود ۱۲۵۵ ق باشد.(۱)

تحصیلات

او پس از پشت سر نهادن دوران کودکى و نوجوانى و آموختن مقدمات علوم دینى در قم و تهران و اصفهان نزد مرحوم علامه شیخ على نورى فلسفه را به مدت چهار سال بیاموخت،(۲) و در سال ۱۲۷۹ ق به همراه دوست دیرین و هم‌مباحثه اش آیت الله حاج سید صادق، رهسپار شهر علم پیامبر - نجف اشرف - گردید و به مدت دو سال از درس‌هاى فقه و اصول استوانه دانش، استاد الفقهاء والمجتهدین شیخ انصارى بهره برده. این دو سال در پرورش شخصیت علمى و بارورى استعداد او نقش بسزایى داشت، زیرا آن چنان که از حاشیه اش بر رسائل شیخ برمى آید، وى در این مدت مبانى و گفتار شیخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاى جاى کتاب به ذکر آن‌ها پرداخت.

پس از درگذشت شیخ انصارى در ۱۲۸۱ ق، وى با شرکت در حلقه درسى آیات عظام: میرزاى شیرازى و میرزا حبیب الله رشتى به تکمیل دانسته هاى خویش پرداخت. با مهاجرت میرزاى شیرازى به سامرا، او و هم‌بحثش حاج سید صادق ملازمت میرزا حبیب الله رشتى را برگزیدند و تا سال ۱۲۹۶ ق، به مدت ۱۶ سال از درس‌‌هاى فقه و اصول آن وارث دانش شیخ انصارى بهره بردند.(۳)

سپس در اواخر سال ۱۲۹۶ ق، به همراه دوستش رهسپار سامرا شد و دو سال نیز از درس آیت الله العظمى میرزاى شیرازى بهره برد و با مکتب فقهى سامرا نیز آشنا شد.

بازگشت به قم

مرحوم حاج آخوند و آقاى حاج سید صادق، در سال ۱۲۹۸ ق، به زادگاه خویش بازگشتند و بر مسند تدریس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تکیه زدند. مردم حق‌شناس قم هم - که دو تن از بهترین دانش آموختگان نجف را در میان خویش مى دیدند - گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند.

آیت الله ملا غلامرضا، سالیان فراوان در مسجد شریف امام حسن عسکری علیه‌السلام به تدریس علوم اهل بیت و اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سید صادق هم بیشتر رسیدگى به دعاوى، قضاوت شرعى و فصل خصومات را بر عهده گرفت.(۴)

شاگردان

از شمار تلامذه مرحوم حاج آخوند اطلاع دقیقى در دست نیست، اما مسلم آنست که فضلاء و طلاب حوزه علمیه قم نزد این استاد فقه و اصول به شاگردى پرداخته اند. برخى از آنان عبارتند از:

  • ۱- مرحوم آیت الله حاج سید محمود روحانى قمى (۱۳۰۷-۱۳۸۱ ق) فرزند آقا سید صادق قمى؛(۵)
  • ۲- مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدجواد قمى (۱۲۹۵-۱۳۷۴ ق)؛
  • ۳- مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالهادى حاج آخوند (م ۱۳۸۵ ق)؛
  • ۴- مرحوم علامه شیخ محمدعلى ارجستانى کچوئى (م ۱۳۳۰ ق) صاحب «انوار المشعشعین فى شرافة قم والقمیین»؛(۶)
  • ۵- مرحوم آیت الله حاج سید عباس رضوى مبرقعى (م ۱۳۳۵ ق).

تألیفات

امیرالمؤمنین امام على علیه‌السلام راه ارزیابى انسان را تألیفات و نوشته هاى او می‌داند و مى فرماید: کتاب الرجل عنوان عقله و برهان فضله(۷)(کتاب مرد نشانه خردمندى و دلیل فضل اوست) و «عقول الفضلاء فى اطراف اقلامها»(۸)(خردهاى دانشمندان به گرد قلم‌هایشان است.)

آیت الله ملا غلامرضا قمى نیز با اغتنام از فرصت‌ها به تدریس منظم فقه و اصول، تربیت شاگردان و تألیف کتابهاى علمى مى پرداخت. برخى از تألیفات ایشان عبارت است از:

۱- قلائد الفرائد یا «قلائد العقیان على نحور الخُرّد الحسان»:

این کتاب مشهورترین تألیفات ایشان و یکى از بهترین حاشیه هاى فرائدالاصول به شمار مى رود که در سال ۱۳۱۵ ق، در تهران به خط زیباى میرزا زین‌العابدین قمى و با تقریظ منظوم علامه ادیب حاج سید مهدى قمى به چاپ رسید.(۹) این تقریظ چنین است:

یا سالکا سواحل الرسائل * قد اغرق امواجها القوافل

کم رکبوا سفینة البرائة * و راموا الاستصحاب بالقرائة

تحیروا فى لجج القواعد * ما وصلوا حقیقة المقاصد

علیک فى بلوغک الفوائد * بهذه القلّادة للفرائد

قد نزلت فى کتب الاصول * منزلة الربیع فى الفصول

کاملة دقائق القوانین * کاشفة الغطاء من العناوین

تملأ من بدائع الدقیقة * تمیز المجاز عن حقیقة

قال لنا السادة و رخوها * أجبتُهم «بدیهة خذوها».(۱۰)

استاد معظم آیت الله آقاى حاج سید موسى شبیرى زنجانى درباره این کتاب مى فرماید: «براى مبتدى بهترین شرح، قلائد العقیان است که شرح سهل التناول و مختصرى است و شارح کلمات شیخ را خوب فهمیده است».(۱۱) جناب استاد آیت الله آقاى حاج سید مهدى روحانى، نیز فرمودند: «وقتى جد ما آقاى حاج سید صادق، این کتاب را دید، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بیش از این است و این کتاب همه علم او نیست».

این تعلیقه شامل ویژگی‌هایى است، که عبارتند از:

  • ۱- از آغاز تا پایان رسائل را دربر مى گیرد.
  • ۲- این کتاب، آکنده از مطالب توضیحى، نقد و ایراد بر مطالب شیخ، اشتقاق شقوق، تمهید مقدمات براى مباحث کتاب و تکمیل ایرادها و انتقادات شیخ بر ادله است.
  • ۳- عبارات در برخى جاها، بسیار زیبا، مسجع و مقفى است (ص ۲ و ۶۲).
  • ۴- برخى از حواشى بسیار مفصل و خواندنى است - به ویژه فصل استصحاب -
  • ۵- معرفى کتاب‌ها و مؤلفین آن‌ها (ص ۵۹ و ۶۲) - درباره قرب الاسناد و غوالى اللّئالى -
  • ۶- ذکر کامل احادیث (ص ۶۰، ۴۵۹ و ۵۰۳).
  • ۷- لغت شناسى (ص ۴۰، ۶۱، ۶۴، ۶۵ و ۴۷۳).
  • ۸- فواید رجالى (ص ۶۲، ۶۴، ۶۵ و ۶۷).
  • ۹- استفاده از کتاب‌هاى تفسیرى، حدیثى، رجالى و لغوى (ص ۶۲).
  • ۱۰- مطالب بسیار جالب و خواندنى (ص ۱۵، ۲۰، ۶۳، ۳۲۷، ۲۷۴-۲۸۰ درباره قاعده لاضرر، ص ۵۰۱ و ۵۰۲).
  • ۱۱- معرفى علماء و فقهاء (ص ۶۶ و ۶۷).
  • ۱۲- رفع دشوارى عبارات شیخ (ص ۴۱ و ۶۶).
  • ۱۳- مشخص کردن گویندگان اقوال (ص ۳۰، ۲۴۵، ۲۶۲ و ۴۵۸).
  • ۱۴- ذکر سخنان فقهاء از کتاب‌هایشان (ص ۲۱، ۲۴۷، ۲۶۲، ۲۶۳ و ۴۸۳).
  • ۱۵- بیان وجوه تأمل در سراسر کتاب.
  • ۱۶- از همه مهم‌تر آن که، مؤلف سخنان مرحوم شیخ را در مجلس درسش ضبط کرده و همه آن‌ها را در شرح عبارات کتاب آورده است. (ص ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۸ و ۲۰ - بحث شیخ درباره اخباری‌ها - ص ۲۷، ۵۶، ۵۷، ۵۹، ۶۲ و ۶۳).
  • ۱۷- مؤلف، عباراتى را که مرحوم شیخ انصارى به جاى عبارات رسائل القا فرموده، ذکر کرده است. (ص ۴۸۷ و ۵۰۳)
  • ۱۸- کوتاهترین بخش کتاب، فصل تعادل و تراجیح و مفصلترین بخش آن، فصل استصحاب (۲۰۰ صفحه) است.(۱۲)

کتابهای دیگر آیت الله قمى از این قرار است:

۲- قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهى» و مسئله «ضد».(۱۳)

۳- صلاة المسافر.(۱۴)

۴- کتاب الصلاة.(۱۵)

۵- کتاب القضاء.(۱۶)

۶- کتاب الدیات.(۱۷)

۷- کنوز الجواهر.(۱۸)

فرزندان

امیرمؤمنان امام على علیه‌السلام فرموده است: «الولد الصالح اجمل الذکرین؛(۱۹) فرزندان شایسته، زیباترین دو یاد نیک است» و مرحوم آیت الله ملا غلامرضا نیز به جز تألیفات و شاگردان خویش، از نعمت داشتن فرزندانى صالح، زاهد و عالم نیز برخوردار بود. آنان عبارتند از:

۱- آیت الله حاج شیخ محمدجواد مجتهد قمى (۱۲۹۵-۱۳۷۵ ق):

او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود که پس از تولد در نجف اشرف، در هفت سالگى به قم آمد و پس از تحصیل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آیت الله حاج آقا احمد قمى - برادر آیت الله العظمى حاج آقا حسین قمى - فراگرفت و در ۲۰ سالگى به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آیات: میرزا محمدحسن آشتیانى (فقه و اصول) و حاج شیخ على نورى، میرزا محمود حکمى و شیخ عبدالکریم سبزوارى (حکمت و کلام) زانوى ادب به زمین زد و بهره هاى علمى بسیار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و یک سال دیگر از پدرش بهره برد.

در سال ۱۳۱۹ ق، به نجف رفت و در درس آیات عظام: محقق خراسانى و سید محمدکاظم یزدى حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت. او پس از ۱۴ سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در ربیع الاول سال ۱۳۳۳ ق به درخواست عموم مردم قم - که از ایشان بازگشت به قم را خواسته بودند. - در میان ابراز احساسات عموم اهالى که به مناسبت ورود ایشان شهر را تعطیل عمومى کرده و تا چند کیلومترى به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاى پدرش، تصدى امامت مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام را بر عهده گرفت. تألیفات گرانبهایش عبارتند از:

  • الف) تقریرات درس فقه آیت الله سید محمدکاظم یزدى؛
  • ب) تقریرات درس اصول آیت الله ملا محمدکاظم خراسانى؛
  • ج) صراط المستقیم (۴ ج): جلد اول - در اثبات صانع و توحید، جلد دوم - در فروع دین، جلد سوم - در معاملات، و جلد چهارم - در عدم جواز تقلید میت؛
  • د) سعادت بشر: در اثبات نبوت عامه و خاصه؛
  • ه) آیینه حق نما: در اثبات ولایت عامه و خاصه؛
  • و) توحید قمى: در دو جلد به چاپ رسیده است.
  • ز) کتاب کیمیاء: در اثبات معاد جسمانى که در سال ۱۳۶۴ ق به چاپ رسیده است.
  • ح) یاقوت: رد بر مادیین و دهریون.(۲۰)

وى مشغول نگارش کتاب «حادى عشر» - یازدهمین تألیفش - بود که نداى حق را لبیک گفت. کتابخانه ایشان - به همراه کتابخانه پدرش که به سفارش مرحوم حاج آخوند به وى واگذار شده بود - پس از وفاتش، به آیت الله العظمى بروجردى واگذار و به دستور ایشان به کتابخانه مدرسه فیضیه تحویل داده شد. وى در سال ۱۳۷۵ ق (۱۳۳۳ ش) درگذشت و پس از یک تشییع باشکوه و نماز آیت الله العظمى بروجردى بر پیکرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.(۲۱) و نخستین مجلس بزرگداشت او از سوى آیت الله بروجردى در مدرسه فیضیه برگزار شد. فرزند وى - آقاى حاج محمدحسن اعرابى - داماد امام خمینى مى باشد.

۲- مرحوم حجت الاسلام شیخ عبدالهادى حاج آخوند (م ۱۳۸۵ ق).(۲۲)

۳- مرحوم حجت الاسلام شیخ محمد حاج آخوند (م ۱۳۷۸ ق).(۲۳)

۴- مرحوم حجت الاسلام آقا حسین قمى (م ۱۳۷۹ ق).(۲۴)

هر سه از شاگردان حضرات آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حایرى یزدى، آقاى حجت، سید محمدتقى خوانسارى و آیت الله بروجردى به شمار مى آیند.

در گفتار دیگران

برخى از تراجم‌ نگاران درباره شخصیت وى، جملاتى را نگاشته اند که اوصاف او را به ما نمایانده اند. از جمله:

  • ۱- شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد: دانشمند محقق، فقیه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم.(۲۵)
  • ۲- شیخ محمدحسین ناصرالشریعه هم مى نویسد: وى از علماى بزرگ و فقهاى سترگ قم است که در عصر خود، در اولین صف علماى این بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نیز داشت.(۲۶)
  • ۳- حاج شیخ مرتضى انصارى دزفولى نیز مى گوید: فقیه اصولى، زاهد متقى، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجله شاگردان شیخ بوده است.(۲۷)

خصوصیات اخلاقى

مرحوم حاج آخوند عالمى متواضع و به دور از مظاهر تشخص و تعین بود، تنها به حل و فصل مشکلات دینى مردم و تدریس و تألیف و امامت جماعت مى پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم قم جاى گرفته بود که مردم تکه‌هایى از پیراهن او را براى گذاشتن در کفن خویش، ذخیره مى کردند و آن را مایه مباهات خود مى دانستند. زمانى گروهى از مردم قم براى زیارت عتبات عالیات به سامرا مشرف شدند و وجوهات شرعیه خود را به مرحوم میرزاى شیرازى تقدیم داشتند. اما میرزا از پذیرفتن آن‌ها سرباز زد و فرمود: مگر آقاى حاج آخوند در قم نیست که شما وجوهاتتان را به سامرا آورده اید؟ ببرید به ایشان بدهید.

از مظاهر فروتنى حاج آخوند آن که: روزى براى ایشان نامه اى آمده بود و در آن خطاب به «حجت الاسلام» شده بود. معظم‌له ناراحت شد و این عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجت الاسلام فقط شیخ انصارى بود و بس. و هم از سر تواضع، اجازه عکسبردارى از خود را نمى داد و بدین دلیل، تصویرى از او در دست نیست.(۲۸)

وفات

سرانجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمرى - قریب به ۷۵ سال - سرشار از خدمات دینى و اجتماعى، در ۱۶ ذی الحجه ۱۳۳۲ ق(۲۹) بدرود حیات گفت و پس از یک تشییع شایسته، در ایوان آیینه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.(۳۰)

به هنگام وفات، وصیت نمود تا جنازه اش همانند یکى از مردمان عادى و به دور از تشریفات تشییع شود، اما مرحوم حاج سید محمدباقر - تولیت آستانه مقدسه - فرمود: ما مقدارى از راه را به وصیت ایشان عمل مى کنیم و بعد از آن به صلاح‌دید خود تشییع مى نمائیم.

پانویس

(۱). مقدمه سر السعادة، ص ۵.

(۲). نقباء البشر، ۱۶۵۷/۴؛ تاریخ قم، ص ۲۷۸، هدیة الرازى؛ ش ۱۶۷ (احوال حاج سید صادق قمى).

(۳). میرزا خود فرموده است: شیخ مرحوم سه چیز داشت: علم و سیاست و زهد. علم خود را به من و سیاستش را به آقا حسن شیرازى بخشید و زهدش را هم با خود به گور برد. شیخ انصارى هم فرموده بود: من براى سه نفر درس مى گویم: میرزا محمدحسن شیرازى، میرزا حبیب‌الله رشتى و آقا حسن نجم‌آبادى. ر.ک: نقباءالبشر، ۴۳۸/۱.

(۴). رجال قم، ص ۹۹.

(۵). آثار الحجة، ۷۲/۲.

(۶). کتابشناسى آثار مربوط به قم، ص ۱۳۲.

(۷). غررالحکم، ۵۷۵/۲، ح ۴۱.

(۸). همان، ۵۰۲/۲، ح ۵۵.

(۹). الذریعة، ۱۶۴/۱۷.

(۱۰). «بدیهة خذوها» ماده تاریخ تألیف کتاب - ۱۳۱۲ ق - است.

(۱۱). ابعاد شخصیت شیخ انصارى، ص ۲۳ (مجله مسجد، ش ۱۷ (دى ۱۳۷۳)، ص ۹۰).

(۱۲). مجله آینه پژوهش، ش ۲۷، ص ۷۶-۷۸.

(۱۳). الذریعة، ۱۷۸/۱۷، نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.

(۱۴). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.

(۱۵). همان مدرک.

(۱۶). همان جا.

(۱۷). همان مدرک.

(۱۸). الذریعة، ۱۷۱/۱۸.

(۱۹). غررالحکم، ۶۵/۱، ح ۱۷۰۴.

(۲۰). کتاب کیمیاء، ص ۲۳۹، رجال قم، ص ۱۵۰.

(۲۱). آثار الحجة، ۶۶/۲ و ۶۷، روزنامه نداى حق، سال ۲، ش ۸ (مقاله استاد حسین عمادزاده).

(۲۲). آثار الحجة، ۱۰۰/۲؛ رجال قم، ص ۱۳۰.

(۲۳). همان، ۱۰۸/۲، رجال قم، ص ۱۵۰.

(۲۴). همان، ۹۱/۲.

(۲۵). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.

(۲۶). تاریخ قم، ص ۲۷۸.

(۲۷). زندگى و شخصیت شیخ انصارى، ص ۲۹۸.

(۲۸). از افادات آقاى حاج محمدحسن اعرابى زید عزه.

(۲۹). نقباءالبشر، ۱۶۵۷/۴.

(۳۰). تاریخ قم، ص ۲۷۸.

منابع

(۱). آثار الحجة یا تاریخ حوزه علمیه قم، محمد شریف رازى، کتابفروشى برقعى، قم.

(۲). آینه پژوهش (مجله)، نشریه دفتر تبلیغات اسلامى، حوزه علمیه قم.

(۳). تاریخ قم، محمدحسین ناصرالشریعة، با مقدمه و اصلاحات: على دوانى، دارالفکر، قم.

(۴). الذریعة الى تصانیف الشیعة، شیخ آقا بزرگ تهرانى،‌‌ دارالاضواء، بیروت.

(۵). رجال قم، سید محمد مقدس‌زاده، چاپخانه مهر ایران، ۱۳۳۵ ش.

(۶). زندگى و شخصیت شیخ انصارى، مرتضى انصارى، اهواز، ۱۳۸۳ ق.

(۷). سرالسعادة، سید احمد حسین روحانى، مقدمه: سید مهدى روحانى، چاپ قم.

(۸). غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، ترجمه: محمدعلى انصارى قمى، چاپ قم، ۱۳۳۵ ش.

(۹). قلائد الفرائد، ملا غلامرضا قمى، چاپ افست، قم، ۱۳۷۲ ش.

(۱۰). کتابشناسى آثار مربوط به قم، سید حسین مدرسى طباطبایى، قم، ۱۳۵۳ ش.

(۱۱). کیمیا، ملا محمدجواد قمى، چاپ قم، ۱۳۶۴ ق.

(۱۲). نداى حق (روزنامه)، چاپ تهران، ۱۳۷۱ ق.

(۱۳). مؤلفین کتب چاپى، خان بابامشار، تهران، ۱۳۴۲ ش، (ج ۴، ص ۶۹۵).

(۱۴). نقباءالبشر فى قرن الرابع عشر، آقا بزرگ تهرانى، مشهد، ۱۴۰۴ ق.

(۱۵). گفتار آقاى حاج محمدحسن اعرابى.

منبع

ناصرالدین انصارى قمى، ستارگان حرم، جلد ۶.