هجرت: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۷: | سطر ۵۷: | ||
قرآن در بیش از 14 آیه <ref>[[سوره آل عمران]]/195؛ [[سوره انفال]]/72، 74، 75؛ [[سوره توبه]]/20؛ [[سوره نحل]]/41، 110 و...</ref> به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است. | قرآن در بیش از 14 آیه <ref>[[سوره آل عمران]]/195؛ [[سوره انفال]]/72، 74، 75؛ [[سوره توبه]]/20؛ [[سوره نحل]]/41، 110 و...</ref> به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است. | ||
− | گاهی با زبان ملامت میگوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟».<ref>[[سوره نساء]]/97. </ref> | + | گاهی با زبان ملامت میگوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟».<ref>[[سوره نساء]]/97.</ref> |
+ | گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد مینماید و میفرماید: {{متن قرآن|«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»}}؛<ref>[[سوره توبه]]/20.</ref> آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند. | ||
+ | * 2. هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش: | ||
+ | کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گستردهای در زمین مییابد. {{متن قرآن|«وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدُ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...»}}؛<ref>[[سوره نساء]]/100.</ref> آنکه در راه خدا هجرت کند، موضعهای بسیار وسیعی در زمین مییابد. | ||
+ | * 3. هجرت مبدأ تاریخ: | ||
+ | هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیربنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است. هر قوم و ملتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، مسیحیان مبدأ تاریخ خود را میلاد [[حضرت مسیح]] علیهالسلام قرار دادهاند و در اسلام با این که حوادث مهمّی مانند ولادت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله بعثت، فتح مکه و رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، هیچ کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان مبدأ تاریخ انتخاب شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین میکردند، هر چند طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفه دوم که اسلام توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبه عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر علی علیه السلام را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان تاریخ پذیرفتند.<ref>ابن جریر طبری؛ تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیّه، چاپ سوم 1408، ج2، صص3 و 516 و ر.ک: ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مرکز انتشارات علمی، 1362، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج2، ص29.</ref> | ||
+ | ==نتیجه ترک هجرت== | ||
+ | {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا»}}؛ ([[سوره نساء]]/97) كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اين كه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاي داشتيد؟!) گفتند: ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدي است. | ||
+ | با توجه به سياق آيات مراد از "ظلم" در اين آيه، ظلم به خويشتن است و ظلم به خويشتن در اثر روي گرداني از دين خدا و ترك برپاداريِ شعائر الهي حاصل ميشود و آن نيز در اثر زندگي در سرزمين كفر و شرك پديد ميآيد، انسان با زندگي در چنين محيطي عملاً راهي براي آموزش و عمل به معارف دين پيدا نميكند. | ||
− | + | پس استصغاف آنان به طور مطلق نبوده بلكه استصغافي بوده كه خودشان خود را با سهل انگاري به آن دچار كردند و ميتوانستند با مهاجرت از سرزمين شرك به سرزمين ايمان، خود را از آن برهانند.<ref>طبرسي، مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش، ج5، ص76.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | پس استصغاف آنان | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | ==منابع== |
− | + | * [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33555#_ftn12 هجرت، کاظم احمدزاده، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 23 دی 1392. | |
− | *[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=33555#_ftn12 هجرت، کاظم احمدزاده، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 23 دی 1392. | + | * جایگاه هجرت در مکتب اسلام، سید جواد حسینی، مبلغان، شماره 53، اردیبهشت 1383. |
− | *جایگاه هجرت در مکتب اسلام، سید جواد حسینی، مبلغان، شماره 53، اردیبهشت 1383. | ||
− | [[رده: واژگان قرآنی]] | + | [[رده:واژگان قرآنی]] |
[[رده:اسلام]] | [[رده:اسلام]] | ||
[[رده:ارزش های اسلامی]] | [[رده:ارزش های اسلامی]] |
نسخهٔ ۱۶ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۲۰
«هجرت» در زندگی بشر و پیشرفت علوم و بوجود آمدن تمدنها نقش تعیین کنندهای داشته و دارد. اسلام به عنوان آخرین دین الهی در ابعاد مختلف مسئله هجرت را مطرح کرده و بر آن پای فشرده است.
"هجرت" از مادّه "هجر" به معناي ترك و جدايي است، مهاجرت در اصل به معناي بريدن از ديگري و ترك وي است.
محتویات
انواع هجرت
- هجرت با بدن:[۱]
«...وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ...»؛(سوره نساء/34) در بستر از آنها دوري نمائيد.
- يا با زبان و قلب:
«إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَاالْقُرْآنَ مَهْجُورًا»؛ (سوره فرقان/30) قوم من قرآن را رها كردند.
- و گاهي بريدن از غير با هر سه (بدن، زبان، قلب) است:[۲]
{{متن قرآن|«وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلاً»؛(سوره مزمل/10) و در برابر آنچه (دشمنان) ميگويند: شكيبا باش و به طرزي شايسته از آنان دوري گزين!
«...وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ...»؛(سوره بقره/218) ...و كساني كه هجرت كردند... يعني كساني كه از بلاد كفر به بلاد ايمان هجرت كردند.
اهداف هجرت
- 1. هجرت برای فراگیری دانش:
قرآن میفرماید: «وَما کانَ الْمُؤمِنُون لِیَنْفِرُوا کافَّةً فَلَوْلا نَفَر مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فی الدّین...» ؛[۳]؛ شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفهای کوچ [و هجرت] نمیکند تا در دین [و معارف و احکام اسلام] آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟
در روایات به مسلمانان دستور دادهاند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطههای دوردست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ»؛[۴] علم کسب کنید اگر چه در چین باشد.
در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت میکنند، چنان که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ»؛[۵] کسی که از خانهاش برای کسب علم خارج میشود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه میکنند و برای او استغفار مینمایند.
- 2. هجرت برای حفظ دین:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ»؛[۶] کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت مییابد.
- 3. هجرت از دست ظلم ظالمان:
قرآن میفرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّءَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»؛[۷]؛ آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزهای در دنیا به آنها خواهیم داد.
- 4. هجرت از گناه (هجرت درونی):
اصولاً روح هجرت مقدس همان فرار از «ظلمت» به «نور» و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت خدا است ولذا در احادیث میخوانیم، مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتی نداشتهاند، در صف مهاجران نیستند و به عکس آنها که نیازی به هجرت مکانی نداشتهاند، اما دست به هجرت درونی زدهاند، در زمره مهاجرانند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند: «وَیَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَلَمْ یَأْتُوا بِها»؛[۸] کسی میگوید مهاجرت کردم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران [واقعی] آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند.
- 5. هجرت به سوی خدا:
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام (و بنا بر قولی از زبان حضرت لوط علیه السلام)[۹] میخوانیم: «وَ قالَ اِنّی مُهاجرٌ اِلی رَبّی اِنّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»[۱۰]؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.
ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین... و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و...[۱۱] و شاهد این مطلب این آیه است که: «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدینِ»؛[۱۲]؛ من به سوی خدای خودم میروم و او مرا هدایت خواهد کرد.
از انواع هجرت، اهداف هجرت هم بدست میآید. گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطْلُبُ عِلْما)، گاهی به هدف حفظ دین (مَنْ فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ...) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا... من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همه اهداف گذشته یا به نیت خدا و (فی سَبیلِ اللّه) است یا برای غیرخدا. البته به استثنای دوم و پنجم که قطعاً جنبه خدایی دارد.
جایگاه و منزلت هجرت در متون دینی
- 1. هجرت یک دستور سازنده اسلامی:
قرآن در بیش از 14 آیه [۱۳] به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است.
گاهی با زبان ملامت میگوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟».[۱۴]
گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد مینماید و میفرماید: «اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»؛[۱۵] آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند.
- 2. هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش:
کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گستردهای در زمین مییابد. «وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدُ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...»؛[۱۶] آنکه در راه خدا هجرت کند، موضعهای بسیار وسیعی در زمین مییابد.
- 3. هجرت مبدأ تاریخ:
هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیربنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است. هر قوم و ملتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، مسیحیان مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت مسیح علیهالسلام قرار دادهاند و در اسلام با این که حوادث مهمّی مانند ولادت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله بعثت، فتح مکه و رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، هیچ کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان مبدأ تاریخ انتخاب شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین میکردند، هر چند طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفه دوم که اسلام توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبه عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر علی علیه السلام را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان تاریخ پذیرفتند.[۱۷]
نتیجه ترک هجرت
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا»؛ (سوره نساء/97) كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اين كه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاي داشتيد؟!) گفتند: ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدي است.
با توجه به سياق آيات مراد از "ظلم" در اين آيه، ظلم به خويشتن است و ظلم به خويشتن در اثر روي گرداني از دين خدا و ترك برپاداريِ شعائر الهي حاصل ميشود و آن نيز در اثر زندگي در سرزمين كفر و شرك پديد ميآيد، انسان با زندگي در چنين محيطي عملاً راهي براي آموزش و عمل به معارف دين پيدا نميكند.
پس استصغاف آنان به طور مطلق نبوده بلكه استصغافي بوده كه خودشان خود را با سهل انگاري به آن دچار كردند و ميتوانستند با مهاجرت از سرزمين شرك به سرزمين ايمان، خود را از آن برهانند.[۱۸]
پانویس
- ↑ راغب اصفهاني، مفردات راغب؛ «هجر».
- ↑ همان.
- ↑ سوره توبه/122.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج18، ص14.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، ج1، ص170.
- ↑ بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج19، ص31؛ مجموعه ورّام، ج1، ص36.
- ↑ سوره نحل/41.
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، مکتبة السنائی، مادّه هجر.
- ↑ ر.ک: تفسیر نمونه (پیشین) ج16، ص239.
- ↑ سوره عنکبوت/26.
- ↑ ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج4، ص115.
- ↑ سوره صافات/99.
- ↑ سوره آل عمران/195؛ سوره انفال/72، 74، 75؛ سوره توبه/20؛ سوره نحل/41، 110 و...
- ↑ سوره نساء/97.
- ↑ سوره توبه/20.
- ↑ سوره نساء/100.
- ↑ ابن جریر طبری؛ تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیّه، چاپ سوم 1408، ج2، صص3 و 516 و ر.ک: ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مرکز انتشارات علمی، 1362، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج2، ص29.
- ↑ طبرسي، مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش، ج5، ص76.
منابع
- هجرت، کاظم احمدزاده، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 23 دی 1392.
- جایگاه هجرت در مکتب اسلام، سید جواد حسینی، مبلغان، شماره 53، اردیبهشت 1383.