جامعیت مقاله متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

غفران: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (8پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
سطر ۹۸: سطر ۹۹:
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۵


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


غفران از ماده‌ی "غفر" بوده و در لغت به معنی پوشیدن چیزی که انسان را از زشتی حفظ می‌کند. و در اصطلاح قرآنی به این معنی است که خداوند عیوب و گناهان بندگان نادم را می‌پوشاند و آنها را از عذاب و کیفر حفظ کرده و اثر گناه را محو می‌نماید.[۱]

"غفّار" و "غفور" صیغه‌ی مبالغه از ماده‌ی غفر و غفران بوده که به معنای چشمپوشی کثیر و مداوم، از خطایا و گناهان بندگان می‌باشد.[۲] واژه‌ی "کفر" نیز در لغت به معنی پوشاندن شیء می‌باشد که از این جهت با واژه‌ی "غفر" هم معنا بوده که در قرآن نیز این واژه در معنای لغوی استعمال شده؛ به معنای محو سیئات نیز بکار رفته است.[۳]

مغفرت از منظر قرآن

یکی از مهمترین مسائلی که ذهن انسان را به خود مشغول نموده، مسأله‌ی رهایی از گناهان و نجات از عذاب ابدی است؛ لذا سعی انسان در طول تاریخ این بوده که راهی برای آن بجوید. قرآن به این نیاز انسان به صورت ویژه‌ای پرداخته و در موقعیت‌های گوناگون از امکان جبران گناهان گذشته و امید به عفو خداوند سخن به میان آورده است، تا روزنه‌ی امیدی به قلب انسان باز کند، آنچنان که در آیات بی‌شماری به صفات خداوند که با این مسأله ارتباط تنگاتنگ دارد، پرداخته است[۴] و حتی به این اندازه اکتفا نشده بلکه انسانها را برای دستیابی به مغفرت الهی به مسارعه و مسابقه تشویق نموده تا در جهت رفع موانع نزول مغفرت و ایجاد مقتضیات دریافت مغفرت گام بردارند:[۵]

«وَ سَارِعُواْ إِلیَ‌ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین‌»[۶]؛ و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است‌.

واژه‌ی غفر 234 بار در قرآن استعمال شده که بیش از 90 مورد آن همراه با صفات رحیم، ودود، عفُوّ و حلیم آمده است و از این موارد 4 بار با صیغه‌ی مبالغه‌ی غفّار و 91 بار با صیغه‌ی مبالغه‌ی غفور ذکر شده که در بسیاری از موارد نیز با تأکید استعمال شده است.

موجبات غفران

با این وجود که انوار رحمت و مغفرت الهی به صورت دائمی در حال تابیدن به انسانهاست، اما نحوه و میزان دریافت این انوار در آنها متفاوت بوده و به شایستگی و تلاش افراد، وابسته است؛ چرا که برای دریافت این انوار قدسی، قابلیت قابل نیز لازم بوده و این قابلیت به معنی دارابودن شرایط آن است که مهمترین آنها عبارتند از:

1. ایمان:

یکی از مهمترین عوامل برای دریافت غفران الهی، ایمان است؛ چرا که در حقیقت انسان بدون ایمان قابلیت دریافت مغفرت و هدایت از سوی خداوند را نداشته و بدون آن، هیچکدام از شرایط مذکور که در ذیل آمده، تأثیری در بخشیده شدن فرد نخواهد داشت:

«وَالَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیَِّاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ ءَامَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیم‌»؛[۷] آنان که مرتکب کارهای بد شدند، آنگاه توبه کردند و ایمان آوردند؛ بدانند که پروردگار تو پس از توبه آمرزنده و مهربان است.‌

در این آیه خداوند به کسانی که مرتکب سیئات شده‌اند، وعده می‌دهد که در صورت توبه به سوی درگاه الهی و ایمان به هر آنچه که خدای متعال پذیرش آن را واجب کرده است (وجود باری تعالی، پیامبران و اوصیای الهی، ملائکه، معاد و...)، خداوند آنها را مشمول رحمت و مغفرت خود بگرداند.[۸]

2. توبه و إستغفار:

یکی از اموری که انسان را مستوجب دریافت مغفرت از سوی خدا می‌کند، توبه کردن از اعمال بد گذشته و استغفار به درگاه خداوند متعال است:

«وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ... أُوْلَئکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِم‌...»؛[۹] و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند... آنها پاداششان آمرزش پروردگار است...

یکی از الطافی که خداوند به بندگان خود نموده، اینست که راه بازگشت را بر آنان بازگذاشته و به آنها امکان استغفار داده است؛ تا با توبه به درگاه خداوند از مسیر ناصواب گذشته بازگردند و با استغفار و درخواست عفو، گناهان گذشته‌ی آنها را به طور کل محو نماید.[۱۰]

3. اعمال نیک:

از عواملی که زمینه‌ی نزول رحمت و مغفرت الهی را فراهم می‌آورد، عمل صالح است؛ چرا که عمل صالح دل را نرم کرده و مانع رفتن به سوی سیئات می‌گردد و همچنین موجب بخشش گناهان گذشته از سوی خداوند متعال می‌شود،[۱۱] چنانکه قرآن در این باره می‌فرماید:

«إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیم‌»؛[۱۲] اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می‌سازد و شما را می‌بخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است!‌.

آیه‌ی شریفه به ارزش عمل صالح در نزد خدای متعال که انفاق در راه خدا مصداقی از آن است، اشاره کرده و بیان می‌کند که عمل صالح موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند می‌گردد.

4. پرهیز از گناهان کبیره:

از عواملی که موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند می‌گردد، اجتناب از گناهان کبیره است. خداوند در قرآن می‌فرماید:

«إِن تجَْتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا»؛[۱۳] اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید، پرهیز کنید. گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌سازیم‌.

بیان کردیم که واژه‌ی "کفر" با واژه‌ی "غفر" هم معناست. و این آیه در مقام منت نهادن بر مؤمنان بوده و به آنها نوید می‌دهد که اگر از بعضی گناهان اجتناب کنند، خدای عزوجل از بعضی دیگر در می‌گذرد و در ضمن حین این که در آیه‌ی شریفه وعده‌ی آمرزش داده شده، مؤمنان به ترک گناه دعوت شده‌اند.[۱۴]

5. توسل:

یکی از اموری که در جهت جلب مغفرت الهی دارای تأثیر زیادی بوده، توسل به بندگان شایسته‌ی خداوند است:

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْاللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»؛[۱۵] و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

بر اساس آیاتی مثل آیه‌ی مذکور، استغفار بندگان شایسته‌ی الهی چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرشتگان و مؤمنان پاکدل در پیشگاه خداوند اثر داشته و طالبان مغفرت الهی با توسل به آنها می‌توانند از این طریق به غفران ذات اقدس احدیت دست یابند.[۱۶]

6. تبعیت از فرامین الهی:

تبعیت از فرامین الهی از جمله اعمالی است که برای جلب مغفرت الهی لازم بوده و غفران و حب الهی را در پی خواهد داشت:

«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونیِ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکمُ‌ْ ذُنُوبَکمُ‌ْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم‌»؛[۱۷] بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده‌ی مهربان است.

تبعیت از فرمانهای الهی موجب ایجاد رابطه‌ی محبت آمیز بین خدا و بنده می‌گردد که این رابطه‌ی عاطفی، موجب نزول رحمت و مغفرت ‌شده و گناهان آدمی را نابود می‌سازد.[۱۸]

موانع غفران

1. شرک:

یکی از موانع شدیدی که از نزول مغفرت خدای رحمان بر انسان جلوگیری کرده، شرک بر خداست:

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَادُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَ مَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْترََی إِثْمًا عَظِیمًا»؛[۱۹] خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد و آن کسی که برای خدا شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.

در این آیه، خداوند بیان می‌کند که تمامی گناهان انسان قابلیت بخشیده شدن را دارند، مگر شرک که هرگز قابل بخشش نیست؛ البته مشروط به این که مشرک، بدون توبه و با شرک از دنیا رفته باشد. علت عدم مغفرت، إفتراء عظیمی است که این افراد به خداوند نسبت داده‌اند و اصولاً شرک با بندگی مخلوقات و ربوبیت خدا ناسازگار بوده و بندگان مشرک با این افتراء، ارکان هستی عالم را انکار نموده‌اند.[۲۰]

2. یأس:

یأس از موانع بزرگ در برابر نزول رحمت و مغفرت الهی است. از آنجا که انسان موجودی است که شالوده خلقتش از ضعف و جهل بوده و همانند هوای نفس بر او غلبه داشته، همیشه در معرض ارتکاب گناهان قرار گرفته و حتی ممکن است با ارتکاب گناهان، خود را غرق شده بپندارد و ناامیدی از اصلاح خویش بر او غلبه یابد؛ ولذا از درخواست بخشش صرفنظر نموده و مأیوس شود؛ اما خداوند با توجه به این ضعف و جهل بندگان آنها را به مغفرت خود امیدوار ساخته و زمینه‌های ناامیدی را از آنها دور می‌سازد:[۲۱]

«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم‌»؛[۲۲] بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه‌ی گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

با توجه به لحن لطیف آیه و تأکید‌های زیبایی که بکار رفته، خدای منان جایی برای یأس باقی نگذاشته است.

رابطه‌ی انذار و غفران

قرآن کریم برای حفظ تعادل انسانها و جلوگیری از افراط و تفریط آنها در ارتباط با احساس گناه یا بی‌گناهیشان که منجر به ناامیدی یا تجری به گناه می‌گردد، در اکثر آیاتی که به بحث مغفرت پرداخته، همواره به انذار انسانها نیز پرداخته است؛ به عنوان مثال در این آیه‌ی شریفه فرموده:

«غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدیدِ الْعِقابِ...»؛[۲۳] خداوندی که آمرزنده‌ی گناه، پذیرنده‌ی توبه، دارای مجازات سخت است...

در این آیه ابتدا به دو صفت "غافرالذنب" و "قابل التوب" بودن خدا اشاره می‌کند که بر رفتار مغفرت‌آمیز خدا با گنهکاران دلالت دارد اما بلافاصله صفت شدیدالعقاب بودن او را می‌آورد که بر مؤاخذه‌ی گنهکاران دلالت داشته و حاوی نوعی انذار برای بندگان می‌باشد. مقتضای این صفات این است که هر فردی را که استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد، او را بیامرزد و هر کس را که مستحق عقاب است، عذاب کند. این سخنهای منذرانه، فرد را به تحرک وادار کرده تا به نوعی رفتار کند که مشمول صفات غفران و رحمت الهی قرار بگیرد.[۲۴]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، 1412ق، ص 609.
  2. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، ج‌5، ص 2.
  3. المفردات فی غریب القرآن، ص714.
  4. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، چاپ اول، ج‌7، ص387.
  5. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم، ج‌3، ص355.
  6. سوره آل عمران/133.
  7. سوره اعراف/153.
  8. طوسی (شیخ طوسی)، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج‌4، ص552.
  9. سوره آل‌ عمران/135 و 136.
  10. أطیب البیان، ج‌3، ص362.
  11. تفسیر نمونه، ج‌24، ص 212.
  12. سوره تغابن/17.
  13. سوره نساء/31.
  14. طباطبائی (علامه)، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارت اسلامی جامعه‌ی مدرسین، 1374ش، چاپ پنجم، ج‌4، ص 325.
  15. سوره نساء/64.
  16. تفسیر نمونه، ج‌3، ص452.
  17. سوره آل‌ عمران/31.
  18. المیزان، ج‌3، ص159.
  19. سوره نساء/48.
  20. المیزان، ج‌4، ص159.
  21. تفسیر نمونه، ج‌19، ص500.
  22. سوره زمر/53.
  23. سوره غافر/3.
  24. المیزان، ج‌17، ص304.


منابع