سند دانشگاه اسلامی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۴۵۰: سطر ۴۵۰:
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
 +
[[رده:دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران]]

نسخهٔ ‏۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۱

در دهه هفتاد به دليل نياز بيش از پيش كشور به سازندگي و رشد و متعاقباً لزوم اصلاح و بهينه كردن مباني، اهداف و كاركردهاي دانشگاه‌هاي كشور، با تأكيدات مقام معظم رهبري "ستاد اسلامي شدن دانشگاه‌ها" در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تشكيل گرديد و سپس در سال 76 با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به "شوراي اسلامي شدن دانشگاه‌ها و مراكز آموزشي"، به عنوان يكي از شوراهاي اقماري شوراي عالي تغيير و ارتقاء يافت.[۱]

سند دانشگاه اسلامی سندی است که به شرح زیر توسط این شورا تدوین شده است:

اصول حاكم بر دانشگاه اسلامي

دانشگاهها و مراكز آموزش عالي هر جامعه معرف و مبين بالاترين تفكر و علم آن جامعه محسوب مي شوند و اصول جهان بيني و نظام اعتقادي و ارزشي جامعه را در خود متجلي مي سازند و با تربيت متفكران و دانشمندان و مديران آينده، در جهت بخشيدن به حركت هاي گوناگون فكري، اعتقادي، فرهنگي و سياسي جامعه مؤثر واقع مي شوند.

از اينجا مي توان گفت كه دانشگاههاي مختلف جهان، علاوه بر اشتراكاتي كه به اعتبار دانشگاه بودن، با يگديگر دارند، به اعتبار تعلق به جوامعي يا بينشها و ارزشهاي مختلف واجد خصوصياتي هستند كه آنها از يكديگر متفاوت و متمايز مي سازد.

جامعه ايراني كه در انقلاب اسلامي خود با رويكردي الهي و معنوي، جهان بيني و نظام ارزشي اسلامي را مبناي شئون گوناگون زندگي خود قرار داده، خواهان آن است كه دانشگاههايي متناسب با مباني و ارزش هاي اسلامي داشته باشد تا هم بتواند در آن دانشگاهها از مباني و معيارهاي خود آگاهي و شناخت دقيقتر و ژرفتر حاصل كند و هم با تربيت متفكران و مديران بر وفق آن مباني و معيارها به ترويج و تعميم آنها در كل جامعه مبادرت نمايد.

اصول عمومي دانشگاهها

  1. اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثير بنيادي و قطعي آن در اداره صحيح جامعه و تأمين رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن.
  2. اهميت داشتن فكر و انديشه و وجود آزادي براي تحقيق و نقد و بررسي آراء و نظريات گوناگون.
  3. داشتن پيوند با واقعيت هاي جامعه و توجه به جنبه هاي علمي و كاربردي انديشه هاي نظري.
  4. داشتن آگاهي از مسائل و مباحث فكري و اجتماعي در عرصه سياسي جامعه و مشاركت در صحنه زندگي اجتماعي و ايفاي نقش در آن.
  5. شناخت سنت ها و مفاهيم اخلاقي، ارزشي و فرهنگي جامعه.

اصول اختصاصي دانشگاه اسلامي

علاوه بر اهتمام به اصول عمومي دانشگاهها،‌ دانشگاه اسلامي به اعتبار اسلامي بودن خود ويژگي هايي دارد كه ذيلاً و به ترتيب اهميت و اولويت به آنها اشاره مي شود:

  1. دانشگاه اسلامي دانشگاهي است كه در آن: بينش توحيدي بر تمامي شئون دانشگاه و تفكر و انديشه دانشگاهيان حاكميت دارد و علم آموزي به منزلة يك عبادت در جهت ايجاد و تقويت اين نگرش ايفاي نقش مي كند.
  2. دانشگاه اسلامي دانشگاهي است كه در آن محيطي سرشار از معنويت و مكارم اخلاق به منظور رشد و تعالي فردي و تربيت صحيح تزكيه و تعليم نفوس ايجاد مي شود و حيات و شخصيت معنوي و اخلاقي افراد اعتلا مي يابد.

دانشگاه اسلامي دانشگاهي است كه در آن: افراد در پرتو معارف اسلامي با احساس تعهد و مسئوليت نسبت به رشد و تعالي جامعه و تحقق اهداف و ارزشهاي اسلامي در فعاليتهاي اجتماعي مشاركت مي جويند.

سياستهاي راهبردي اسلامي شدن دانشگاه

1. استاد:

  • فراهم آوردن زمينه‌هاي مساعد قانوني و اجرايي براي جذب و گزينش استادان شايسته از نظر علم، ايمان،‌ تقوا،‌ تعهد و آگاهي و پايبندي به مباني و آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي ايران.
  • جذب و گزينش استادان و مدرسان دروس معارف اسلامي به منظور گزينش استادان و مدرساني با توانايي ها و شايستگي‌هاي بالاي علمي، معنوي و اخلاقي.
  • فراهم كردن زمينه‌هاي مناسب مادي و معنوي براي شناسايي و‌ تبيين و تكريم مقام استادان در دانشگاه و جامعه از ديدگاه اسلام به منظور تشويق و ترغيب آنان و افزايش نشاط و تحرك علمي و اجتماعي.
  • برنامه‌ريزي به منظور توأم ساختن فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي اعضاي هيئت علمي با نقش تربيتي و اخلاقي آنان در مراكز آموزشي و سطح جامعه. ارتقاي سطح دانش و معرفت ديني، سياسي و اجتماعي استادان متناسب با رشته تخصصي، علايق و تجارب آنان.
  • قانونمند كردن فعاليت هاي سياسي و فرهنگي استادان به منظور فراهم آوردن محيطي سالم، آزاد و مطمئن براي بحث و گفتگو، تحرك و فعاليت و ارتقاي ‌انديشه ديني. نظارت و ارزيابي مستمر علمي اعضاي هيئت علمي.

2. دانشجو:

  • ارتقاء سطح بينش اسلامي و اعتقادي دانش‌آموزان براي ورود به آموزش عالي با توجه به پيوستگي و تلازم ميان نظام آموزش عالي با نظام آموزش و پرورش. گسترش و تقويت ايمان و اعتقاد اسلامي،‌ تهذيب و تزكيه نفس و اعتلاي عقلاني و علمي دانشجويان.
  • تقويت روحيه آرمانگرايي، كمال‌جويي، نقّادي، آزادگي، ايثارگري، مشاركت جويي، حقيقت جويي و تشويق و تقويت احساس مسئوليت اجتماعي دانشجويان.
  • ارتقاء سطح دانش و بينش سياسي و اجتماعي دانشجويان و تجهيز آنان با توانايي ها و قابليت هاي مورد نياز براي تحليل مسائل جامعه و جهان در جهت تحقق آرمانهاي اسلامي. تشويق و زمينه‌سازي به منظور مادام‌العمر تلقي كردن تحصيل علم به عنوان يك ارزش و فريضة اسلامي.
  • قانونمند كردن فعاليت هاي فرهنگي و سياسي دانشجويان به منظور فراهم آوردن محيطي سالم و آزاد و مطمئن براي بحث و گفتگو و تحرك و فعاليت و ارتقاي انديشه‌هاي ديني. حل مشكلات اجتماعي‌ و معشيتي دانشجويان به منظور فراهم آوردن بستر لازم براي فعاليت هاي علمي،‌ فرهنگي و ديني.
  • نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر علمي و اخلاقي دانشجويان و توصيه و تأكيد بر خودارزيابي آنها.

3. نظام برنامه ريزي فرهنگي:

  • احياء حفظ و ترويج فرهنگ اصيل اسلام در محيطهاي علمي با استفاده از روشهاي كارآمد و هماهنگ با محيطهاي علمي.
  • توجه به مباني اسلامي در تدوين نظام برنامه‌ريزي فرهنگي به منظور تحقق آرمانها و ارزش هاي انقلاب اسلامي.
  • توجه و تأكيد بر توأم بودن نظام برنامه‌ريزي فرهنگي با نظام برنامه‌ريزي درسي، آموزشي،‌ پژوهشي،‌ مديريتي، اداري و مالي.
  • توجه به ملازمات و پيوستگي نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالي در برنامه‌ريزي هاي فرهنگي.
  • زمينه‌سازي به منظور ايجاد توانايي بحث و گفتگو و نقد و ارزيابي ساير فرهنگها و تمدنها.
  • توجه به مقتضيات زمان و نيازها، علايق و رشته‌هاي تحصيلي دانشجويان. در برنامه‌ريزي‌هاي فرهنگي و ارايه چهره‌اي متين و جذّاب از آرمان ها و ارزشهاي اسلامي.
  • رعايت ويژگي هاي معماري اسلامي و ملي در طراحي فضاهاي كالبدي دانشگاه.
  • توجه و اهتمام ويژه به احداث مساجد و نمازخانه در مراكز آموزشي و اختصاص امكانات و تسهيلات در خور شأن به آن.
  • توجه به حفظ عفاف در مراكز آموزشي به ويژه تنظيم روابط بين دانشجويان دختر و پسر و تلاش در جهت فراهم كردن زمينه هاي مناسب براي اين منظور و كاهش اختلاط آنها.
  • هماهنگي در سياستگذاري فرهنگي مراكز علمي با رعايت مقتضيات اجرايي.
  • نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر برنامه‌ريزي فرهنگي.

4. متون و برنامه ريزي درسي:

  • طراحي نظام آموزشي، تدوين متون و برنامه‌هاي درسي در تمامي شاخه هاي علوم بر اساس جهان‌بيني الهي و پژوهش در پديده‌هاي هستي به منظور شناخت و شناساندن آيات الهي در جهان.
  • توجه به هماهنگي و همسويي علم و دين در طراحي و تدوين برنامه‌ها و متون درسي.
  • بازنگري نظام برنامه‌ريزي درسي واصلاح و تدوين متون درسي با استفاده از روشهاي نوين و كارآمد علمي و مفاهيم و ارزشهاي اسلامي.
  • طراحي و تدوين متون و برنامه‌هاي درسي بر اساس مباني اسلامي به ويژه در رشته‌هاي علوم انساني.
  • هدايت نظام برنامه‌ريزي درسي به سمت تقويت فضايل اخلاقي و اجتماعي، پرورش قدرت ابداع و ابتكار و اعتماد به نفس و ايجاد باور به مباني ديني والتزام به مسئوليت هاي اجتماعي.
  • توجه و تأكيد بر هماهنگي و تناسب متون اخلاق و معارف اسلامي با نيازهاي جديد و رشته‌هاي تحصيلي.
  • بازشناسي و معرفي مواريث و مفاخر علمي، فرهنگي،‌ تاريخي و معاصر و بهره‌گيري از آنها در تدوين برنامه‌ها و متون درسي براي تقويت روحيه خودباوري و استقلال خواهي.
  • تدوين نظام جامع نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر متون و برنامه‌هاي آموزشي و درسي.

5. نظام برنامه ريزي آموزشي و پژوهشي:

  • اصلاح و تدوين نظام برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي با توجه به نيازهاي جامعه و تحولات روزافزون علوم، با تأكيد بر گسترش مرزهاي دانش و بر اساس مباني اسلامي.
  • توجه ويژه به اهميت رشته علوم انساني در تربيت و انسان‌سازي و تأثيرات مثبت و منفي آنها در تحولات فرهنگي با عنايت به وجود قابليت ها و ظرفيت‌هاي فراوان در كشور.
  • ايجاد هماهنگي و تناسب بين نظام آموزشي و پژوهشي آموزش و پرورش و آموزش عالي با توجه به ملازمت و پيوستگي آنها.
  • افزايش انعطاف‌پذيري به منظور پاسخگويي به نيازها و تحولات علمي و اجتماعي.
  • بهره‌گيري از تجارب علمي در سطوح ملي و بين‌المللي به ويژه تجارب حوزه‌هاي علوم ديني.
  • توجه به هماهنگي و همسويي علم و دين در بينش اسلامي در طراحي و تدوين برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي.
  • تقويت روحيه تحقيق و تتبع، تفكر منتقدانه، استفاده از فناوري هاي نوين آموزشي و ارائه الگوهاي جديد به منظور ايجاد تحول و اصلاح در روشهاي تدريس و پژوهش.
  • برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي بر اساس پژوهش هاي علمي و ايجاد تعادل و تناسب ميان آموزش و پژوهش در برنامه‌ها و متون.
  • نظارت و ارزيابي هدفمند برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي.

6. مديريت:

  • توجه و تأكيد بر تقويت ارزش هاي اسلامي و انقلابي، تعهد اجتماعي، زمان‌شناسي، قانونمندي، تفاهم و احتراز از خودمحوري در طراحي و هدايت نظام مديريتي.
  • اصلاح و طراحي نظام جامع و هماهنگ مديريت بر اساس ايجاد تعادل در فعاليتهاي آموزشي، پژوهشي و اجتماعي با توجه و تأكيد بر حذف مراكز موازي تصميم‌گيري، رايزني و مشورت با مسئولان و دست‌اندركاران و جلب مشاركت دانشگاهيان.
  • اعتماد به مديران و ايجاد زمينه‌هاي ضروري استقلال عمل در حوزه‌هاي مديريتي براي افزايش توان رقابت سالم و رشد پيشرفت.
  • تربيت و انتخاب مديراني متعهد و متخصص با تأكيد بر شايسته سالاري.
  • توجه به نقش الگويي استادان در رفتارسازي دانشجويان و الگوسازي بر اساس آن نقش از طريق شناسايي و معرفي و تشويق مديران، استادان، دانشجويان و كارمندان شايسته بر اساس شاخصه‌هاي مديريت در نظام اسلامي.
  • تقويت زمينه‌هاي نظري و عملي براي اصلاح مداوم روشهاي مديريتي و افزايش كارآمدي آنها به منظور تحقق ارزشهاي اسلامي و معيارهاي انقلابي.
  • نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر به منظور تقويت ابعاد علمي و اسلامي مديريت مراكز آموزشي و علمي.

خاتمه

رعايت اصول حاكم بر دانشگاهها و سياست هاي راهبردي مربوط به هر يك از مؤلفه‌ها آثار و نتايجي را به بار مي‌آورد كه به صورت شاخص هايي قابل بررسي و اندازه‌گيري است. مهمترين شاخص هاي مربوط به اصول و سياست هاي عمومي دانشگاهها عبارت است از:

  1. افزايش سهم كشور در ابداعات و اختراعات و اكتشافات علمي.
  2. كاهش وابستگي كشور به بيگانگان به ويژه در زمينه علوم و صنايع و فن‌آوري.
  3. ارتقاء سطح فرهنگي عمومي جامعه و افزايش التزام عملي به مقررات و قوانين.
  4. گسترش زمينه‌هاي بحث و گفتگوي سازنده و آمادگي براي پذيرش آرا صحيح ديگران.
  5. افزايش دانش آموختگان متعهد، متقي، فاضل، شجاع و حساس به سرنوشت كشور.

همچنين رعايت اصول و ارزشهاي اسلامي در سياستهاي مربوط به مؤلفه‌هاي مختلف دانشگاهها و ساير مراكز آموزشي نتايجي را به بار مي‌آورد كه به صورت شاخص هايي قابل بررسي و اندازه‌گيري مي‌توان ارائه كرد و مهمترين آنها از اين قرار است:

  1. افزايش باور عمومي نسبت به عقايد اسلامي و اعتلاي روح معنويت و مكارم فضائل اخلاقي.
  2. افزايش ميزان تعهد عملي نسبت به احكام و ارزش هاي اسلامي و آرمانهاي انقلاب.
  3. فراهم شدن زمينه‌هاي مشاركت هرچه بيشتر در انجام برنامه‌هاي ديني و اخلاقي.

بالا رفتن توان فكري و روحي براي دفاع مؤثر و معقول از دستاوردهاي انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگي.

سياستهاي اجرايي اسلامي شدن

1. استاد:

  1. راهبرد 1: فراهم آوردن زمينه‌هاي مساعد قانوني و اجرايي براي جذب و گزينش استادان شايسته از نظر علم، ايمان،‌ تقوا،‌ تعهد و آگاهي و پايبندي به مباني و آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي ايران. سياستهاي اجرايي:
    1. ارزيابي ضوابط و عملكرد جذب و گزينش استاد.
    2. تلاش براي جذب استادان برجسته از نظر علم، تقوا و تعهد اجتماعي.
  2. راهبرد 2: جذب و گزينش استادان و مدرسان دروس معارف اسلامي به منظور گزينش استادان و مدرساني با توانايي ها و شايستگي‌هاي بالاي علمي، معنوي و اخلاقي. سياستهاي اجرايي:
    1. شناسايي و حمايت از استادان و مدرسان برجسته دروس معارف اسلامي.
    2. تلاش براي تقويت آگاهي هاي استادان و مدرسان دروس معارف اسلامي در مورد فضاي اجتماعي و فرهنگي - سياسي، دانشگاهها و آشنايي آنان با اقتضائات دانشجويي و محيطهاي آموزشي دانشگاهي.
    3. اعمال حساسيت و دقت در امر آموزش و گزينش استادان و مدرسان معارف اسلامي از نظر علم، اخلاق و رفتار اجتماعي.
    4. ارزيابي ضوابط و مقررات جذب و گزينش استادان و مدرسان معارف اسلامي.
    5. تقويت و در صورت لزوم تأسيس مراكزي براي تأمين و تربيت استادان معارف اسلامي و ايجاد تسهيلات لازم براي استخدام و جايابي آنان.
    6. انجام پژوهش هاي متناسب با شرايط زماني و مكاني به منظور تقويت و روزآمد كردن دانسته ها و آگاهي هاي مدرسان معارف اسلامي در مورد حوزه هاي كاري مربوط.
  3. راهبرد 3: فراهم كردن زمينه‌هاي مناسب مادي و معنوي براي شناسايي و‌ تبيين و تكريم مقام استادان در دانشگاه و جامعه از ديدگاه اسلام به منظور تشويق و ترغيب آنان و افزايش نشاط و تحرك علمي و اجتماعي. سياستهاي اجرايي:
    1. افزايش اعتبار و منزلت امر تدريس و تحقيق در دانشگاهها.
    2. وضع مقررات و ايجاد تسهيلات رفاهي اداري و اجتماعي متناسب با منزلت استادان.
    3. تجديدنظر در نظام پرداخت حقوقي و رفاهي استادان به منظور ايجاد تسهيلات لازم براي فعاليت علمي و پژوهشي آنان.
    4. تجليل و تكريم مقام رفيع استادان و مفاخر علمي به منظور افزايش نشاط و تحرك علمي و اجتماعي.
    5. سوق دادن و تشويق اساتيد به جلب مشاركت دانشجويان در محيطهاي آموزشي و پژوهشي.
  4. راهبرد 4: برنامه‌ريزي به منظور توأم ساختن فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي اعضاي هيئت علمي با نقش تربيتي و اخلاقي آنان در مراكز آموزشي و سطح جامعه. سياست هاي اجرايي:
    1. ترغيب و تشويق استادان به مشاركت در فعاليتهاي تربيتي، فرهنگي و اجتماعي.
    2. فعال كردن طرح «استاد مشاور» به منظور تسري نقش استادان از حوزه هاي آموزشي به حوزه هاي تربيتي و فرهنگي.
    3. ايجاد تسهيلات مناسب آموزشي و اداري براي پشتيباني از فعاليت هاي تربيتي استادان.
    4. تبيين اهميت نقش تربيتي استادان در ارتقاء شخصيت علمي و اجتماعي دانشجويان.
  5. راهبرد 5: ارتقاي سطح دانش و معرفت ديني، سياسي و اجتماعي استادان متناسب با رشته تخصصي، علايق و تجارب آنان. سياستهاي اجرايي:
    1. تشويق و حمايت از پژوهش هاي فرهنگي، ديني و اجتماعي اعضاي هيئت علمي.
    2. توسعه زمينه‌هاي بهره‌مندي اعضاي هيئت علمي از پايگاههاي اطلاع رساني ديني، فرهنگي و اجتماعي.
    3. اعطاء فرصت هاي مطالعاتي ويژه به استادان در زمينه هاي مطالعات ديني، فرهنگي و اجتماعي.
    4. تلاش براي حفظ حرمت و شأن حرفه‌اي استادان در اجراي برنامه‌هاي مربوط به ارتقاء سطح دانش و معرفت ديني، سياسي و اجتماعي آنان.
    5. تقويت ارتباط فعال و دوسويه استادان حوزه و دانشگاه.
  6. راهبرد 6: قانونمند كردن فعاليت هاي سياسي و فرهنگي استادان به منظور فراهم آوردن محيطي سالم، آزاد و مطمئن براي بحث و گفتگو، تحرك و فعاليت و ارتقاي ‌انديشه ديني. سياست هاي اجرايي:
    1. ايجاد نظم و انضباط در فعاليت هاي سياسي و فرهنگي در چارچوب قوانين و مقررات.
    2. ايجاد زمينه لازم براي تشويق و ترغيب استادان به تحرك و فعاليت‌ در حوزه‌هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و ديني.
    3. گسترش و تعميق فرهنگ نقد و گفتگو با تأكيد بر روشهاي اثباتي و اقناعي.
  7. راهبرد 7: نظارت و ارزيابي مستمر علمي اعضاي هيئت علمي. سياستهاي اجرايي:
    1. هدايت برنامه و اقدامات مربوط به نظارت و ارزيابي به سمت درون‌زا كردن نظارت و ارزيابي و تحكيم پايه‌هاي خود ارزيابي اعضاي هيئت علمي.
    2. هدايت جريان برنامه‌هاي نظارت و ارزيابي به سمت استفاده از نتايج بدست آمده در تشويق و ترفيع اعضاي هيئت علمي.
    3. تقويت و كيفيت مداركردن نظارت و ارزيابي به منظور ارتقاء كارآيي و افزايش بهره‌وري.
    4. استمرار و پيوستگي نظارت به منظور توصيف و تحليل شرايط موجود و ارائه راهكارهاي مناسب رسيدن به وضعيت مطلوب.

2. دانشجو:

  1. راهبرد 1: ارتقاء سطح بينش اسلامي و اعتقادي دانش‌آموزان براي ورود به آموزش عالي با توجه به پيوستگي و تلازم ميان نظام آموزش عالي با نظام آموزش و پرورش. سياست هاي اجرايي:
    1. بازنگري، تقويت، اصلاح نظام و روزآمد كردن روشها و برنامه‌هاي آموزشي، تربيتي و ديني قبل از دانشگاه.
    2. تلاش براي ايجاد هماهنگي ميان برنامه‌هاي تربيتي و ديني آموزش و پرورش و آموزش عالي.
    3. بازنگري در سيستم جذب و پذيرش نيروي انساني در آموزش و پرورش و برنامه ريزي و اهتمام در جهت اصلاح و تقويت نظام تربيت معلم.
  2. راهبرد 2: گسترش و تقويت ايمان و اعتقاد اسلامي،‌ تهذيب و تزكيه نفس و اعتلاي عقلاني و علمي دانشجويان. سياستهاي اجرايي:
    1. بررسي مستمر سياست هاي آموزش ديني و هماهنگ نمودن آنها در سطوح مختلف. (از طريق كميته هماهنگي آموزشهاي ديني)
    2. طراحي و بهره گيري از روشهاي دقيق علمي و كارآمد براي ترويج غيرمستقيم معارف و ارزشهاي ديني و تعميق آنها.
    3. تقويت تشكلهاي متنوع علمي، ديني، فرهنگي و صنفي دانشجويان به منظور افزايش نشاط و تحرك و مشاركت آنها.
    4. تعظيم شعائر مذهبي براي اعتلاي روح دين‌باوري و احترام به ارزش هاي مذهبي متناسب با فضاي علمي و فرهنگي دانشگاه.
    5. حمايت مادي و معنوي و پشتيباني از ابداع، ابتكار و خلاقيت هاي عملي، هنري و فرهنگي.
    6. بازنگري مستمر و متناسب با زمان در محتوا و روشهاي ارائه دروس معارف اسلامي براي تعميق محتوا و ايجاد جذابيت در آنها.
  3. راهبرد 3: تقويت روحيه آرمانگرايي، كمال‌جويي، نقّادي، آزادگي، ايثارگري، مشاركت جويي، حقيقت جويي و تشويق و تقويت احساس مسئوليت اجتماعي دانشجويان. سياست هاي اجرايي:
    1. طراحي و اجراي برنامه هاي هدفمند فرهنگي، اجتماعي و فوق برنامه در قالب فعاليت هاي مشاركتي.
    2. معرفي چهره هاي پرتلاش و موفق در حوزه هاي فرهنگي، علمي و اجتماعي متناسب با شرايط روز و محيطهاي دانشگاهي.
    3. انجام مطالعات و تحقيقات مستمر براي ارتقاي ارزش ها و بازآفريني سنتهاي ملي و مذهبي و انقلابي وفق نياز و متناسب با اقتضائات نوين.
    4. حمايت مادي و معنوي و قانوني از دانشجويان فعال و موفق در عرصه هاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اسلامي.
    5. تشويق و تأييد دانشجويان نمونه در فعاليت هاي علمي، فرهنگي و اجتماعي.
  4. راهبرد 4: ارتقاء سطح دانش و بينش سياسي و اجتماعي دانشجويان و تجهيز آنان با توانايي ها و قابليت هاي مورد نياز براي تحليل مسائل جامعه و جهان در جهت تحقق آرمانهاي اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. آموزش و ترويج روشهاي علمي براي ارتقاء دانش و تعميق بينش و اخلاق سياسي، فرهنگي و اسلامي.
    2. تشويق پژوهش هاي علمي در مورد انقلاب اسلامي و مسائل جهاني مرتبط با آن.
    3. بسترسازي مناسب براي تبادل آزاد اطلاعات و اخبار مورد نياز براي تحليل مسائل جامعه و جهان به منظور تحقق آرمانهاي اسلامي.
    4. تلاش براي افزايش قدرت نقد و دوري از سطحي نگري در ميان دانشجويان.
  5. راهبرد 5: تشويق و زمينه‌سازي به منظور مادام‌العمر تلقي كردن تحصيل علم به عنوان يك ارزش و فريضة اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. حمايت مادي، معنوي و قانوني از فعاليت هاي تشكل هاي علمي دانشجويي و دانش آموختگان.
    2. تأكيد بر ديدگاه اسلامي در مورد توأم بودن علم و دين و تلاش براي تبيين آن.
    3. در نظر گرفتن تسهيلات مادي و معنوي، ويژه استعدادهاي برجسته، خلاق و درخشان دانشجويي.
    4. تأمين فضاي معنوي مناسب براي تشويق به مادام العمر تلقي كردن علم آموزي.
    5. تلاش و برنامه ريزي براي تحكيم و تقويت فضاي معنوي و اخلاقي پرورش استعدادهاي درخشان در كنار ساير اقدامات مربوط به ايجاد تسهيلات ويژه.
    6. الگوسازي مناسب و كارآمد از طريق معرفي شخصيت هاي برجسته و موفق اسلام و ايران در حوزه هاي مربوط به موضوع.
    7. بسترسازي هاي لازم قانوني و انجام حمايت هاي ويژه از نهادهاي واسط بين دانشگاه و جامعه از قبيل انجمن هاي علمي و انجمن دانش آموختگان.
    8. استفاده از رسانه هاي جمعي و شبكه هاي اطلاع رساني براي توسعه آموزش هاي نيمه حضوري و غيرحضوري.
    9. گسترش و توسعه نهادهاي آموزشي، پژوهشي و علمي، آموزش هاي عالي آزاد و دوره هاي تخصصي كوتاه مدت.
    10. بررسي و پژوهش به منظور بهره گيري از نظام هاي آموزش سنتي و بومي در ايران و اسلام.
    11. تلاش و برنامه ريزي براي گسترش ارتباط دانشگاهيان با محققان و صاحبنظران خارج از دانشگاه.
  6. راهبرد 6: قانونمند كردن فعاليت هاي فرهنگي و سياسي دانشجويان به منظور فراهم آوردن محيطي سالم و آزاد و مطمئن براي بحث و گفتگو و تحرك و فعاليت و ارتقاي انديشه‌هاي ديني. سياست هاي اجرايي:
    1. وضع قوانين و ضوابط مناسب براي فعاليت هاي فرهنگي و سياسي.
    2. ترويج و تقويت روحيه قانوگرايي در ميان دانشجويان و تشكل ها و نهادهاي دانشجويي.
    3. به رسميت شناختن تشكل هاي مختلف با سلايق و گرايش هاي متنوع و متكثر سياسي، اجتماعي و فرهنگي در دانشگاه و در چارچوب قوانين و مقررات.
    4. تعميم حمايت هاي قانوني از دانشجويان به عرصه هاي بيرون از دانشگاه.
    5. حمايت فعال مديريت هاي دانشگاهها از انجام فعاليت هاي ديني، فرهنگي، اجتماعي و سياسي توسط دانشجويان در چارچوب قوانين و ضوابط و رعايت تعادل ميان آنان و پرهيز از تبعيض و جهت گيريهاي غيرقانوني.
    6. تأمين فضاي امن، مطمئن و سالم براي طرح بحث هاي فرهنگي، اجتماعي و دين شناسي.
    7. هدايت فعاليت هاي فرهنگي و سياسي به سمت ايجاد وحدت، همدلي و اخوت ايماني.
    8. زمينه سازي مناسب براي ارتباط متقابل و گفتگوي همدلانه دانشجويان دانشگاهها با طلاب علوم ديني.
  7. راهبرد 7: حل مشكلات اجتماعي‌ و معشيتي دانشجويان به منظور فراهم آوردن بستر لازم براي فعاليت هاي علمي،‌ فرهنگي و ديني. سياست هاي اجرايي:
    1. تقويت فرهنگ مشاوره و توسعة نهادهاي مشاوره‌اي.
    2. حمايت و تشويق و ايجاد تسهيلات براي ازدواج دانشجويان.
    3. تلاش براي توسعه منابع مالي دانشگاهها و تنوع بخشي آنها.
    4. تأكيد بر اصل كفاف و تأمين متناسب با شئون نيازهاي دانشجويي با تأكيد بر ساده زيستي.
    5. حمايت مادي و اجتماعي از دانشجويان نيازمند با حفظ عزت و حرمت آنان.
    6. فراهم آوردن امكانات و زمينه هاي لازم براي دستيابي به منزلت شايسته اجتماعي دانشجويان در ابعاد مادي و معنوي.
    7. زمينه سازي براي مشاركت بيشتر دانشجويان در امور رفاهي، صنفي، آموزشي، پژوهشي، فرهنگي و اجرايي.
  8. راهبرد 8: نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر علمي و اخلاقي دانشجويان و توصيه و تأكيد بر خود ارزيابي آنها. سياست هاي اجرايي:
    1. تدوين شاخص ها و روشهاي ارزيابي اخلاق فردي، اجتماعي و عبادي بر پايه آموزه‌هاي ديني.
    2. تدوين شاخص ها و روشهاي ارزيابي فعاليت هاي علمي بر پايه‌ آموزه‌هاي ديني.
    3. فراهم آوردن زمينه مشاركت تشكل هاي علمي و فرهنگي در فرايند ارزيابي.
    4. جلب مشاركت دانشجويان در فرايند ارزيابي فعاليت هاي علمي، فرهنگي و اخلاقي.
    5. استمرار و پيوستگي نظارت و ارزيابي به منظور رسيدن به توصيف و تحليل شرايط موجود و ارائه راهكارهاي مناسب براي رسيدن به وضعيت مطلوب.

3. نظام برنامه ريزي فرهنگي:

  1. راهبرد 1: احياء حفظ و ترويج فرهنگ اصيل اسلام در محيطهاي علمي با استفاده از روشهاي كارآمد و هماهنگ با محيطهاي علمي. سياست هاي اجرايي:
    1. ضابطه‌مند كردن فعاليت هاي ديني و تربيتي با تأكيد بر مشاركت دانشجويان و دانشگاهيان و با محوريت نهاد نمايندگي.
    2. برنامه‌ريزي و زمينه‌سازي براي دستيابي دانشگاهيان به مباني فرهنگ اصيل اسلامي و دفاع از آرمان‌ها و ارزش هاي انقلاب اسلامي.
    3. محوريت بخشيدن به فرهنگ و ارزشهاي اصيل اسلامي در برنامه‌ها و فعاليت هاي مختلف فرهنگي
    4. تأكيد بر نقش مؤثر و فعال و مشاركت همه جانبه دانشگاهيان در طرح‌ها، برنامه‌ها و مطالعات فرهنگي.
    5. استفاده بهينه و متناسب از ظرفيت‌هاي علمي و پژوهشي دانشگاهها براي طراحي و شناسايي روش‌هاي مفيد و كارآمد به منظور احياء فرهنگ اصيل اسلام.
    6. تلاش و برنامه‌ريزي براي معرفي شخصيت هاي مؤثر و موفق ديني و علمي.
    7. شناخت و انجام مطالعات در مورد ويژگي هاي محيطهاي علمي به منظور برنامه‌ريزيهاي كارآمد فرهنگي.
  2. راهبرد 2: توجه به مباني اسلامي در تدوين نظام برنامه‌ريزي فرهنگي به منظور تحقق آرمانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي. سياستهاي اجرايي:
    1. تدوين اهداف، شاخصها و الگوها، در نظام برنامه‌ريزي فرهنگي بر اساس مباني اسلامي.
    2. تأكيد بر ارتباط متقابل علم و ارزشهاي ديني و برنامه‌ريزي به منظور ارتقاء توأمان آنها.
    3. تأكيد بر اسلام ناب محمدي، مطرح شده از سوي حضرت امام خمينی، به عنوان جلوه‌اي اصيل از فرهنگ اسلام در نظام برنامه‌ريزي فرهنگي.
    4. جلب مشاركت انديشمندان،‌ متفكران و صاحب نظران در تدوين نظام برنامه‌ريزي به منظور تعميق ارزش‌هاي اسلامي و توسعه فرهنگي‌.
    5. توجه به پديده جهاني شدن و آثار مثبت و منفي آن و ارائه راهكارهاي مناسب براي حفظ و تقويت روحيه اسلامي و ملي.
  3. راهبرد 3: توجه و تأكيد بر توأم بودن نظام برنامه‌ريزي فرهنگي با نظام برنامه‌ريزي درسي، آموزشي،‌ پژوهشي،‌ مديريتي، اداري و مالي. سياست هاي اجرايي:
    1. طراحي ساختار نظام برنامه‌ريزي فرهنگي و نظام برنامه‌ريزي درسي، آموزشي، پژوهشي و مديريتي دانشگاه.
    2. مبتني ساختن برنامه‌ريزي‌هاي فرهنگي بر پژوهش‌هاي علمي.
    3. استفاده‌ي متناسب از متون و برنامه‌هاي درسي، نظام مديريتي، پژوهشي و آموزشي براي ترويج ارزشهاي ديني و فرهنگي.
    4. تشويق استادان، مدرسان و محققان براي مشاركت در فعاليت هاي فرهنگي توأم با فعاليت هاي آموزشي و تحقيقاتي.
    5. وضع مقررات و آئين نامه‌هاي لازم براي حمايت از فعاليت هاي فرهنگي و تربيتي استادان.
    6. وضع مقررات ويژه با تأكيد بر شايسته سالاري، براي انتخاب و انتصاب مديران فرهنگي.
  4. راهبرد 4: توجه به ملازمات و پيوستگي نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالي در برنامه‌ريزي هاي فرهنگي. سياست هاي اجرايي:
    1. برنامه‌ريزي و تلاش براي حفظ استمرار و انسجام محتواي برنامه‌ها و فعاليت هاي فرهنگي در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزشي عالي، متناسب با شرايط محيطهاي آموزشي و دانشگاهي و نيازها و ضرورت هاي اجتماعي.
    2. بازنگري و اصلاح و تقويت نظام تربيت معلم و تربيت دبير با هماهنگي و همكاري آموزش و پرورش و آموزش عالي.
  5. راهبرد 5: زمينه‌سازي به منظور ايجاد توانايي بحث و گفتگو و نقد و ارزيابي ساير فرهنگها و تمدنها. سياست هاي اجرايي:
    1. حمايت و پشتيباني مادي و معنوي از ترويج فرهنگ بحث و گفتگو و نقد و ارزيابي هاي فرهنگي، اجتماعي و ديني.
    2. انجام مطالعات و تحقيقات گسترده و عميق به منظور آشنايي با فرهنگ و تمدن اسلامي، افزايش توانايي و ظرفيت هاي لازم براي اخذ و اقتباس و بومي كردن عناصر مفيد و همسو و سازگار ساير فرهنگ ها و تمدنها با فرهنگ و تعاليم اصيل اسلامي و مقابله با عناصر و جنبه هاي ناهمخوان و مضر آنها.
    3. تقويت بنيه‌ها و ظرفيت هاي علمي و ساختاري براي پاسداري از فرهنگ اسلامي ـ ايراني و شفاف كردن مرزهاي فرهنگي بين فرهنگ اسلامي ـ ايراني و ساير فرهنگ ها، تقويت روحيه‌ي خودباوري و خوداتكايي توأم با افزايش روح فعاليت و خلاقيت در تعامل گفتگوي بين فرهنگها.
    4. فراهم آوردن امكانات و ايجاد زمينه و ظرفيتهاي لازم براي اعطاي نقش واقعي و مؤثر به دانشگاهها در پيشبرد علمي و كارآمد گفتگوي تمدنها.
    5. تلاش و برنامه ريزي و اقدام براي تعريق و تعيين جايگاه نهادين و سازگار گفتگوي تمدنها با ساير بخشهاي آموزش عالي.
    6. تلاش براي اعطاي نقش برجسته و مؤثر به دانشمندان و فرهيختگان علمي و فرهنگي در گفتگوي تمدنها.
  6. راهبرد 6: توجه به مقتضيات زمان و نيازها، علايق و رشته‌هاي تحصيلي دانشجويان. در برنامه‌ريزي‌هاي فرهنگي و ارايه چهره‌اي متين و جذّاب از آرمانها و ارزشهاي اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. توجه به احكام و ارزش هاي اسلامي در برنامه‌ريزي‌ها و فعاليت هاي فرهنگي.
    2. حمايت و پشتيباني مادي و معنوي از ابداع و ابتكار در حوزه فعاليت هاي فرهنگي.
    3. حمايت و پشتيباني مادي و معنوي از برنامه‌ها و اقداماتي كه با مشاركت اكثريت دانش‌آموزان همراه باشد.
    4. تلاش براي تنوع بخشي برنامه‌ها و فعاليت هاي فرهنگي.
    5. تأكيد بر طراحي و اجراي برنامه‌هاي جذاب و تعالي‌بخش فرهنگي از طريق روشهاي مناسب علمي.
    6. تأكيد بر طراحي و اجراي برنامه‌هاي فرهنگي متناسب با رشته هاي تحصيلي و علايق متنوع و مختلف دانشجويان.
    7. تأكيد بر ايجاد تعادل و سازگاري بين فرهنگ و ارزشهاي اسلامي و مقتضيات زمان در برنامه‌ريزي‌ها و فعاليتهاي فرهنگي.
  7. راهبرد 7: رعايت ويژگي هاي معماري اسلامي و ملي در طراحي فضاهاي كالبدي دانشگاه. سياست هاي اجرايي:
    1. بازشناسي و تعريف نوين از مفاهيم و ارزش هاي فرهنگي نهفته در تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي و ايراني براي الگوبرداري در ساخت و ساز فضاي كالبدي دانشگاه متناسب با مقتضيات زمان.
    2. ايجاد الزامات قانوني براي طراحي طرح‌هاي جامع دانشگاهي بر اساس معماري اسلامي و ملي.
    3. حمايت مادي و معنوي از طرح‌ها و اقدامات مربوط به بكارگيري ويژگي هاي معماري اسلامي و ملي در طراحي فضاهاي كالبدي دانشگاهي.
    4. تلاش براي تركيب ويژگي ها و شيوه‌هاي معماري اسلامي با فناوري هاي جديد در طراحي فضاهاي دانشگاهي.
    5. اولويت دادن به نامهاي ديني،‌ تاريخي‌، ملي در نامگذاري دانشگاهها و زير مجموعه‌هاي دانشگاهي.
    6. در نظر گرفتن نسبت عددي دانشجويان دختر و پسر در طراحي فضاهاي كالبدي دانشگاهها.
    7. توجه به ويژگيهاي روحي ـ رواني متمايز دانشجويان دختر و پسر در طراحي فضاهاي كالبدي دانشگاهها.
  8. راهبرد 8: توجه و اهتمام ويژه به احداث مساجد و نمازخانه در مراكز آموزشي و اختصاص امكانات و تسهيلات در خور شأن به آن. سیاستهای اجرايي:
    1. التزام به احداث، راه‌اندازي و تعمير و نگهداري مساجد و نمازخانه‌ها و حمايت مادي و معنوي از فعاليتهاي فرهنگي اين نهاد.
    2. اختصاص مكانها و نقاط مناسب براي احداث مساجد و نمازخانه‌ها در دانشگاهها.
    3. طراحي و معماري مساجدي كه امكان انجام ساير فعاليت هاي ديني و فرهنگي در آنها ممكن باشد.
    4. تلاش براي محوريت بخشيدن به مساجد در فعاليتهاي فرهنگي و ديني دانشگاهها.
    5. تلاش براي انتخاب ائمه جماعت مناسب و آشنا با محيط هاي دانشگاهي.
  9. راهبرد 9: توجه به حفظ عفاف در مراكز آموزشي به ويژه تنظيم روابط بين دانشجويان دختر و پسر و تلاش در جهت فراهم كردن زمينه هاي مناسب براي اين منظور و كاهش اختلاط آنها. سياستهاي اجرايي:
    1. تبيين و ترويج فرهنگ عفاف در محيط‌هاي آموزشي بر اساس مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين زمينه.
    2. تلاش براي رعايت حدود و ضوابط شرعي در روابط دختر و پسر بر اساس احكام حكومتي (نظريات امام خميني و مقام معظم رهبري)
    3. طراحي و معماري فضاهاي دانشگاهي و برنامه‌ريزهاي آموزشي و پرورشي به نحوي كه منجر به كاهش اختلاط دانشجويان دختر و پسر گردد.
    4. تشويق و ترغيب دانشجويان به ازدواج با رعايت اصل سادگي و پرهيز از تكلف.
    5. انجام پژوهش هاي علمي به منظور تعريف و تعيين معيارها، ضوابط و حدود كاهش اختلاط ميان دانشجويان دختر و پسر.
  10. راهبرد 10: هماهنگي در سياستگذاري فرهنگي مراكز علمي با رعايت مقتضيات اجرايي. سياست هاي اجرايي:
    1. توجه و تأكيد بر سياستهاي كلان نظام و ملحوظ كردن متناسب آنها در سطوح اجرايي.
    2. تمركز در سياستگذاري و برنامه‌ريزي هاي كلان بر اساس مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مجلس شوراي اسلامي و عدم تمركز در سطوح برنامه‌ريزي هاي خرد و اجرايي با تأكيد بر هماهنگي.
    3. استفاده بهينه از امكانات موجود در مراكز فرهنگي به منظور افزايش مشاركت و بهره‌وري.
    4. تقويت نقش شوراهاي فرهنگي دانشگاهها در چارچوب مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
  11. راهبرد 11: نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر برنامه‌ريزي فرهنگي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعيين و تعريف شاخص ها و معيارهاي نظارت و ارزيابي.
    2. تأكيد بر صراحت و شفافيت و هماهنگي در نظارت و ارزيابي.
    3. مبتني كردن تشويق و ارتقاء و تخصيص منابع بر نتايج ارزيابي ها.
    4. حفظ، استمرار و تداوم نظارت و ارزيابي فرهنگي و ارائه گزارش هاي سالانه.
    5. مبتني كردن برنامه‌‌ريزي هاي فرهنگي در مقاطع مختلف بر نتايج ارزيابي و نظارت.

4. متون و برنامه ريزي درسي:

  1. راهبرد 1: طراحي نظام آموزشي، تدوين متون و برنامه‌هاي درسي در تمامي شاخه هاي علوم بر اساس جهان‌بيني الهي و پژوهش در پديده‌هاي هستي به منظور شناخت و شناساندن آيات الهي در جهان. سياست هاي اجرايي:
    1. توجه به اصول متقن و محكم جهان‌بيني الهي در طراحي نظام آموزشي و تدوين متون و برنامه‌هاي درسي
    2. معرفي كتاب طبيعت (آفاق) در متون آموزشي به عنوان نشانه‌هاي حكمت الهي.
    3. فراهم كردن زمينه‌هاي لازم براي تعالي افكار و انديشه هاي مختلف به منظور نشان دادن قوت انديشه‌ اسلامي.
    4. تلاش براي جلب مشاركت دانشگاهيان و صاحبنظران حوزوي به منظور ارائه پيشنهاد به دستگاههاي اجرايي در تحقق اين راهبرد.
    5. استفاده از ظرفيت هاي پژوهشي و علمي دانشگاهها براي طراحي نظام آموزشي، پرورشي تدوين متون و برنامه‌هاي درسي.
    6. استفاده از تجارب موجود داخلي و خارجي در اين زمينه.
    7. انجام مطالعات مستمر براي ايجاد قابليت ها و انعطاف هاي لازم در نظام آموزشي و متون و برنامه‌هاي درسي به منظور روزآمد كردن آنها.
  2. راهبرد 2: توجه به هماهنگي و همسويي علم و دين در طراحي و تدوين برنامه‌ها و متون درسي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تبيين مفهوم همسويي و هماهنگي علم و دين با استفاده از ديدگاههاي صاحبنظران دانشگاهي و حوزوي.
    2. تدوين شاخص‌ها و روشهاي ملحوظ كردن مفهوم هماهنگي علم و دين در طراحي و تدوين برنامه‌ها و متون درسي.
    3. تأكيد بر ضرورت و تشويق علم آموزي از منظر دين.
    4. تشويق و پاسداشت برجستگان علم و دانش از موضع اسلام.
  3. راهبرد 3: بازنگري نظام برنامه‌ريزي درسي و اصلاح و تدوين متون درسي با استفاده از روشهاي نوين و كارآمد علمي و مفاهيم و ارزشهاي اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. جلب مشاركت متخصصان برنامه‌ريزي آموزشي و صاحبنظران علوم اسلامي در تدوين متون درسي.
    2. توجه به جاذبه، تنوع و انعطاف‌پذيري در تدوين متون درسي.
    3. انجام مطالعات مستمر و همه‌جانبه براي ارائه تصويري روزآمد و جذاب از مفاهيم و ارزشهاي اصيل اسلامي.
    4. برقراري ارتباط دقيق، طبيعي، به دور از تكلف و تصنع ميان مفاهيم و ارزشهاي اسلامي و محتواي برنامه ها و دروس.
    5. توجه خاص به فلسفه علم و تعيين جهت‌گيري علوم و فعاليتهاي علمي در مسير كمال انساني.
  4. راهبرد 4: طراحي و تدوين متون و برنامه‌هاي درسي بر اساس مباني اسلامي به ويژه در رشته‌هاي علوم انساني. سياست هاي اجرايي:
    1. استفاده از نظرات و آراء صاحبنظران علوم اسلامي و انساني حوزه و دانشگاه در زمينه تدوين متون و برنامه‌هاي درسي.
    2. ارائه تصويري هماهنگ، سازگار و معقول از ابتناء رشته‌ها علوم انساني‌ بر مباني اسلامي.
    3. انجام مطالعات و تدوين شاخص ها و روشهاي مشخص براي ايجاد ارتباط و سازگاري بين علوم انساني و مباني اسلامي.
    4. تقويت و هدايت روحيه نقادي به عنوان يك قابليت ذهني و يك روش در تدوين متون علوم انساني.
    5. استفاده از تجارب جهاني در زمينه ارتباط علوم انساني و مفاهيم ارزش ها و روش هاي اسلامي در تدوين متون علوم انساني.
    6. توجه خاص به فلسفه علم و تعيين جهت گيري علوم و فعاليت هاي علمي در مسير كمال انساني.
  5. راهبرد 5: هدايت نظام برنامه‌ريزي درسي به سمت تقويت فضايل اخلاقي و اجتماعي، پرورش قدرت ابداع و ابتكار و اعتماد به نفس و ايجاد باور به مباني ديني و التزام به مسئوليت هاي اجتماعي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تدوين الگوها و معيارهاي مناسب فضايل و خصلت هاي اخلاقي و اجتماعي دانش‌آموزان بر اساس تعاليم اسلامي.
    2. رعايت مصالح و اقتضائات دوران جواني و دانشجويي جهت تقويت فضايل اخلاقي و التزام اجتماعي.
    3. تقويت روحيه مشاركت دانشجويان در فعاليت هاي علمي، فرهنگي، ديني، اجتماعي و سياسي به منظور پرورش اعتماد به نفس آنان.
    4. بهره‌گيري از فناوري هاي نوين آموزشي در تدوين برنامه‌ها و متون درسي به منظور پرورش قدرت ابداع و ابتكار دانشجويان.
    5. ايجاد رابطه عقلاني بين آموزشهاي درسي و مباني ديني و اعتقادي در متون و برنامه‌هاي درسي.
    6. روزآمد كردن روشهاي آموزش مباني ديني و اعتقادي اصيل در متون و برنامه‌هاي درسي.
  6. راهبرد 6: توجه و تأكيد بر هماهنگي و تناسب متون اخلاق و معارف اسلامي با نيازهاي جديد و رشته‌هاي تحصيلي. سياست هاي اجرايي:
    1. انجام مطالعات و بررسي هاي كارشناسانه براي شناسايي و دسته‌بندي نيازهاي جديد فرهنگي، علمي، اجتماعي و اعتقادي دانشجويان با توجه به رشته‌هاي نوين علمي و تحصيلي.
    2. تعريف و تبيين نيازها و اقتضائات فضاهاي علمي و فرهنگي دانشگاهها متناسب با شرايط زماني.
    3. استفاده هماهنگ از ظرفيت هاي علمي پژوهشي در دانشگاهها و حوزه‌هاي علوم ديني به ويژه گروههاي معارف اسلامي.
    4. تعريف و تدوين چهارچوبهاي نظري و عملي ارتباط و تناسب بين رشته‌هاي تحصيلي مختلف و متون اخلاق و معارف اسلامي.
    5. تلاش براي جلب مشاركت هرچه بيشتر اساتيد و دانشجويان در تدوين و روزآمد كردن دروس معارف اسلامي.
    6. تلاش براي تنوع دروس معارف اسلامي متناسب با رشته‌هاي تحصيلي.
    7. تلاش براي تمركز فعاليت هاي پژوهشي و ارزيابي در مورد دروس معارف اسلامي.
  7. راهبرد 7: بازشناسي و معرفي مواريث و مفاخر علمي، فرهنگي،‌ تاريخي و معاصر و بهره‌گيري از آنها در تدوين برنامه‌ها و متون درسي براي تقويت روحيه خودباوري و استقلال خواهي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تدوين معيارهاي مشخص براي ارائه الگوهاي علمي، فرهنگي، تاريخي و معاصر.
    2. ايجاد هماهنگي ميان‌ رشته‌هاي تحصيلي، نيازهاي جديد بخشهاي مختلف آموزشي متون و برنامه‌هاي درسي با معرفي مواريث و مفاخر علمي،‌ فرهنگي، تاريخي و معاصر.
    3. انجام مطالعات و بررسي‌هاي علمي و تاريخي براي شناخت مواريث و مفاخر عملي، فرهنگي، تاريخي و معاصر در جهت تقويت هويت اسلامي و ملي.
    4. حمايت از توليد محصولات ديداري و شنيداري و بهره‌گيري از فناوري اطلاعات و تأسيس موزه‌هاي علمي، فرهنگي در مراكز آموزشي به منظور معرفي مواريث و مفاخر علمي و فرهنگي.
    5. توجه به آشناشدن دانشجويان با پيشينه فرهنگ و تمدن اسلامي در تدوين برنامه‌ها و متون درسي.
    6. تكريم و تجليل مفاخر علمي، فرهنگي تاريخي و معاصر در تدوين برنامه‌ها و متون درسي به نحو مقتضي.
  8. راهبرد 8: تدوين نظام جامع نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر متون و برنامه‌هاي آموزشي و درسي. سياست هاي اجرايي:
    1. تدوين و تعريف شاخص ها و روشهاي بازنگري مستمر متون و برنامه‌هاي درسي بر اساس مباني اسلامي، شرايط زماني، نيازها و ضرورتهاي اجتماعي به صورتي اثربخش.
    2. الزام به اعمال نتايج نظارت و ارزيابي در تدوين متون و برنامه‌هاي درسي.

5. نظام برنامه ريزي آموزشي و پژوهشي:

  1. راهبرد 1: اصلاح و تدوين نظام برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي با توجه به نيازهاي جامعه و تحولات روزافزون علوم، با تأكيد بر گسترش مرزهاي دانش و بر اساس مباني اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. شناخت و تحكيم مباني اسلامي در اصلاح و تدوين نظام برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي.
    2. استفاده از صاحبنظران و متخصصان برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي داخل و خارج از دانشگاه به منظور بازنگري، اصلاح و تدوين نظام آموزشي و پژوهشي.
    3. مطالعه و بازنگري مستمر برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي و تجديدنظر در محتوا و روش ارائه آنها متناسب با تحولات روزافزون علمي و اجتماعي و نيازهاي جامعه.
    4. شناخت نيازها و ضرورت هاي جديد اجتماعي، فرهنگي،‌ علمي و اقتصادي و جهت‌دهي نظام آموزشي و پژوهشي براي پاسخگويي آنها.
    5. تدوين سياست هاي بلندمدت و كلان علمي كشور متناسب با شرايط و نيازهاي جامعه، تحولات علمي بين‌المللي و مباني اسلامي.
    6. استفاده بهينه و برنامه‌ريزي شده از ظرفيت هاي علمي دانشگاهها و مراكز پژوهشي در سطح ملي و بين‌المللي براي تحقق اين راهبرد.
    7. هدايت نظام برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي به سمت توليد و بومي كردن علم و فناوري هاي جديد و بالا بردن سهم كشور در توليد آنها.
  2. راهبرد 2: توجه ويژه به اهميت رشته علوم انساني در تربيت و انسان‌سازي و تأثيرات مثبت و منفي آنها در تحولات فرهنگي با عنايت به وجود قابليت ها و ظرفيت‌هاي فراوان در كشور. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تبيين جايگاه علوم انساني در چارچوب نظام آموزشي و پژوهشي كشور.
    2. تأكيد بر اهميت علوم انساني در رشد و توسعه متوازن كشور با حمايت هاي مادي و معنوي از آنها.
    3. تقويت بخش هايي از علوم انساني كه از اولويت بيشتري در تربيت، انسان‌سازي و رشد و توسعه كشور برخوردارند.
    4. استفاده هماهنگ از ظرفيت هاي علمي و پژوهشي و متخصصان و صاحبنظران دانشگاهي و حوزوي رشته‌هاي علوم انساني.
    5. استفاده بيشتر از آموزه‌هاي علوم انساني در ايجاد تحولات مثبت فرهنگي.
    6. تأكيد بر رشد و توسعه علوم انساني بومي از طريق خلاقيت و ابداع، بازشناسي و بازتوليد سنتهاي اصيل اسلامي و ملي و استفاده مستمر و سنجيده از دستاوردهاي نوين بشري.
    7. تبيين و شفاف سازي پيش فرض هاي مدون و نامدون علوم انساني مبتني بر تعاليم اسلامي و تمايز احتمالي آنها از پيش فرض هاي ديگر اديان الهي و تفكر مادي.
    8. گشترش ارتباط و تبادل علمي بين انديشمندان علوم انساني با مراكز و انديشمندان جهان اسلام و ديگر كشورها.
  3. راهبرد 3: ايجاد هماهنگي و تناسب بين نظام آموزشي و پژوهشي آموزش و پرورش و آموزش عالي با توجه به ملازمت و پيوستگي آنها. سياستهاي اجرايي:
    1. تدوين نظام جامع آموزش و پژوهش بر اساس اهداف مشترك آموزش عالي و آموزش و پرورش
    2. تعيين و تبيين حلقه‌هاي پيوستگي بين نظام‌هاي آموزشي و پژوهشي آموزش و پرورش و آموزش عالي بويژه در حوزه آموزشهاي ديني.
    3. ايجاد الزامات مقتضي و متناسب براي هماهنگي در مقام طراحي و تدوين نظام‌هاي آموزشي و پژوهشي آموزش و پرورش و آموزش عالي با توجه به انتظارات كوتاه‌مدت،‌ ميان مدت و بلند مدت.
    4. استفاده هماهنگ و برنامه‌ريزي شده از صاحبنظران در دو حوزه نظام آموزشي و پژوهشي آموزش و پرورش و آموزش عالي.
    5. طراحي و پيش‌بيني ساز و كارهاي قانوني و مديريتي لازم براي حفظ يكپارچگي و هماهنگي آموزش در كشور و تقويت جايگاه شوراي اسلامي شدن مراكز آموزش در اين خصوص.
    6. تعيين اهداف آموزشهاي ديني و حفظ پيوستگي و هماهنگي اين آموزشها در آموزش و پرورش و آموزش عالي.
  4. راهبرد 4: افزايش انعطاف‌پذيري به منظور پاسخگويي به نيازها و تحولات علمي و اجتماعي. سياست هاي اجرايي:
    1. پيش‌بيني ساز و كارهاي انعطاف‌پذير در نظام برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي ضمن حفظ اصول و مباني اصيل اسلامي.
    2. شناخت دقيق و كارشناسانه نيازها و اقتضائات جديد در عرصة‌ رشد و توسعه علمي و اجتماعي.
    3. انجام مطالعات مستمر براي روزآمد كردن شناخت وضعيت موجود در عرصه نيازها و تحولات علمي و اجتماعي.
    4. حفظ تعادل منطقي در ميزان ثبات يا انعطاف برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي.
    5. تعيين و تدوين شاخص هاي مشخص و روش هاي علمي براي تعيين حدود و تعريف مفاهيم مربوط به انعطاف‌پذيري.
  5. راهبرد 5: بهره‌گيري از تجارب علمي در سطوح ملي و بين‌المللي به ويژه تجارب حوزه‌هاي علوم ديني. سياست هاي اجرايي:
    1. تعيين و تدوين نظام اخذ و اقتباس و انتقال و ترجمه تجارب علمي در سطوح داخلي و خارجي متناسب با فرهنگ اسلامي و ملّي.
    2. استفاده بهينه از ظرفيت هاي علمي و پژوهشي كشور و اسناد و مدارك موجود و مرتبط با موضوع.
    3. تعيين و تدوين نظام همكاري متقابل بين حوزه‌هاي علوم ديني و دانشگاه‌ها در اين زمينه.
    4. بومي‌سازي تجارب علمي و بين‌المللي در زمينه برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي.
    5. بهره‌گيري از فناوري مدرن اطلاع رساني متناسب با اخلاق و فرهنگ اسلامي.
  6. راهبرد 6: توجه به هماهنگي و همسويي علم و دين در بينش اسلامي در طراحي و تدوين برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي. سياستهاي اجرايي:
    1. تعريف و تبيين مفهوم همسوي و هماهنگي علم و دين با استفاده از ديدگاههاي صاحبنظران دانشگاهي و حوزوي.
    2. تدوين روشهاي ملحوظ كردن مفهوم هماهنگي علم و دين در برنامه‌ها و متون درسي.
    3. انجام مطالعات مستمر براي روزآمد كردن جريان همسويي علم و دين در طراحي و تدوين برنامه‌ ها و متون درسي.
    4. پاسخگويي مستمر به پرسش ها و چالش هاي موجود در زمينه رابطه علم و دين.
    5. تأكيد بر ضرورت و تشويق علم‌آموزي از منظر دين.
    6. تأكيد بر ديدگاه اسلام مبني بر تشويق و پاسداشت علم و عالم.
  7. راهبرد 7: تقويت روحيه تحقيق و تتبع، تفكر منتقدانه، استفاده از فناوري هاي نوين آموزشي و ارائه الگوهاي جديد به منظور ايجاد تحول و اصلاح در روشهاي تدريس و پژوهش. سياست هاي اجرايي:
    1. ايجاد سازوكارهاي حمايت مادي و معنوي از محققان، مخترعان و مبتكران.
    2. تدوين و طراحي شيوه‌هاي متناسب استفاده از فناوري هاي نوين آموزشي.
    3. طراحي نظام برنامه‌ و مديريت تحول و اصلاح در روش هاي تدريس و پژوهش.
    4. هدايت تحقيق و تتبع و فرايند تفكر منتقدانه به سمت اصلاح و ابداع و ابتكار.
    5. استفاده از صاحبنظران براي ايجاد تحول و اصلاح در روشهاي تدريس و پژوهش.
    6. تشويق خلاقيت و خودباوري و تقويت اعتماد به نفس در همه زمينه‌هاي علوم و فنون.
    7. ارائه مستمر دوره‌ها و برنامه‌هاي بازآموزي مربيان و استادان در زمينه روش‌هاي تدريس و تحقيق.
    8. تجهيز مراكز آموزشي به نرم‌افزارها و سخت‌افزارهاي مورد نياز در جهت تقويت روحيه و فرهنگ تحقيق و تتبع.
  8. راهبرد 8: برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي بر اساس پژوهشهاي علمي و ايجاد تعادل و تناسب ميان آموزش و پژوهش در برنامه‌ها و متون.

سياست هاي اجرايي:

    1. تعيين و تعريف اولويت هاي پژوهشي و آموزشي.
    2. ايجاد الزامات مقتضي براي ابتناء برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي بر پژوهش هاي علمي.
    3. استفاده از صاحبنظران و متخصصين برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي به منظور ايجاد تعادل و تناسب ميان آموزش و پژوهش.
    4. ايجاد تناسب و همسويي و هماهنگي بين برنامه‌ريزي آموزشي و درسي.
    5. تقويت زيرساختهاي پژوهشي در مراكز آموزشي به منظور ايجاد و حفظ موازنه بين آموزش و پژوهش.
    6. تدوين متون و ارائه برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي بر اساس پژوهشهاي علمي.
    7. توجه به پژوهش به عنوان شيوه‌اي براي آموزش در برنامه‌ريزي آموزشي و درسي.
    8. توجه و تأكيد به ايجاد آمادگي هاي قبلي ذهني و پيش مطالعه در برنامه‌ريزي آموزشي.
  1. راهبرد 9: نظارت و ارزيابي هدفمند برنامه‌ريزي آموزشي و پژوهشي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعيين و تعريف شاخص‌ها و معيارهاي نظارت و ارزيابي.
    2. تأكيد بر صراحت و شفافيت و هماهنگي در نظارت و ارزيابي.
    3. حفظ و استمرار و تداوم نظارت و ارزيابي و ارائه گزارش هاي دوره‌اي.
    4. مبتني كردن برنامه‌ريزي‌هاي آموزشي و پژوهشي بر نتايج ارزيابي و نظارت.
    5. نظارت و ارزشيابي (خود ارزيابي) از طريق مشاركت مديران، مربيان و استادان.

6. مديريت:

  1. راهبرد 1: توجه و تأكيد بر تقويت ارزش هاي اسلامي و انقلابي، تعهد اجتماعي، زمان‌شناسي، قانونمندي، تفاهم و احتراز از خودمحوري در طراحي و هدايت نظام مديريتي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تدوين روشمند و اجماعي شاخص‌هاي ارزشهاي اسلامي و انقلابي.
    2. تعيين ضوابط و ويژگيهاي مديران دانشگاهي بر اساس مفاهيمي چون تعهد اجتماعي، زمان‌شناسي، قانونمندي.
    3. هدايت نظام مديريتي به سمت مشاركت قانونمندي و پاسخگويي.
    4. سوق دادن نظام مديريتي به سمت افزايش مشاركت دانشگاهيان.
    5. تقويت قانونمندي و پاسخگويي نظام مديريتي دانشگاهها در ارتباط با وظايف و كاركردهاي خود.
  2. راهبرد 2: اصلاح و طراحي نظام جامع و هماهنگ مديريت بر اساس ايجاد تعادل در فعاليت هاي آموزشي، پژوهشي و اجتماعي با توجه و تأكيد بر حذف مراكز موازي تصميم‌گيري، رايزني و مشورت با مسئولان و دست‌اندركاران و جلب مشاركت دانشگاهيان. سياستهاي اجرايي:
    1. استفاده از صاحبنظران و متخصصين مديريت در اصلاح و طراحي نظام مديريت دانشگاهها.
    2. تفكيك روشمند و علمي حوزه فعاليت هاي آموزشي، پژوهشي و اجتماعي در سطح دانشگاهها به منظور ايجاد روابط متعادل و همسو كردن جهت‌گيري‌هاي عمومي بين آنها.
    3. شناسايي دقيق مراكز موازي يا متداخل در تصميم گيريهاي مربوط به آموزش عالي.
    4. تعريف و تدوين شاخص‌ها و روشهاي مشاركت در نظام مديريتي دانشگاه.
    5. ايجاد روابط هماهنگ و منسجم و منطقي بين مقوله‌هاي مشاركت، اقتدار، پاسخگويي و قانومندي در نظام مديريتي دانشگاهها.
  3. راهبرد 3: اعتماد به مديران و ايجاد زمينه‌هاي ضروري استقلال عمل در حوزه‌هاي مديريتي براي افزايش توان رقابت سالم و رشد پيشرفت.

سياستهاي اجرايي:

    1. تبيين و تعريف مفهوم «استقلال عمل مديران» در چهارچوب نظام مديريتي دانشگاهها.
    2. ايجاد رابطه معقول بين اعتماد به مديران و كنترل و ارزيابي و پاسخگو بودن آنان.
    3. تدوين شاخص ها و روشهاي رقابت و مقايسه، ويژه محيطهاي علمي.
    4. تقويت فرهنگ اعتماد به مديران در دانشگاهها.
  1. راهبرد 4: تربيت و انتخاب مديراني متعهد و متخصص با تأكيد بر شايسته سالاري. سياست هاي اجرايي:
    1. تبيين و تعريف و شاخص سازي مفهوم «تركيب تعهد و تخصص و شايسته سالاري» در چارچوب نظام مديريتي دانشگاهها.
    2. مواجهة راهبردي با آموزش و تربيت مديران مراكز دانشگاهي و پژوهشي.
  2. راهبرد 5: توجه به نقش الگويي استادان در رفتارسازي دانشجويان و الگوسازي بر اساس آن نقش از طريق شناسايي و معرفي و تشويق مديران، استادان، دانشجويان و كارمندان شايسته بر اساس شاخصه‌هاي مديريت در نظام اسلامي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعيين و تعريف ضوابط متناسب با مراكز دانشگاهي براي استادان، دانشجويان و مديران الگو.
    2. تأكيد بر سياستهاي اقناع و ارشاد در رفتارسازي دانشجويان و تقدم آنها بر روشهاي منع و دفع.
    3. ضابطه‌مند كردن نظام تشويقي بر اساس مباني و شاخصه‌هاي مديريت در نظام اسلامي.
    4. ايجاد تعادل بين ابعاد علمي، فرهنگي و اجتماعي نظام تشويقي در دانشگاهها.
  3. راهبرد 6: تقويت زمينه‌هاي نظري و عملي براي اصلاح مداوم روشهاي مديريتي و افزايش كارآمدي آنها به منظور تحقق ارزشهاي اسلامي و معيارهاي انقلابي. سياستهاي اجرايي:
    1. انجام مطالعات مستمر به منظور تقويت و غني‌سازي مفاهيم، رويكردها و روشهاي اصلاح نظام مديريتي به منظور افزايش كارآمدي آنها.
    2. پيش‌بيني نظام تشويقي و ترغيبي متناسب با مراكز دانشگاهي و پژوهشي براي ارائه روشهاي ابداعي و اصلاحي نظام مديريتي.
    3. پيگيري و اصلاح مداوم روشهاي مديريتي از طريق ايجاد ارتباطات گسترده و سازمان‌ يافته بين مراكز دانشگاهي و پژوهشي با همديگر.
  4. راهبرد 7: نظارت و ارزيابي هدفمند و مستمر به منظور تقويت ابعاد علمي و اسلامي مديريت مراكز آموزشي و علمي. سياست هاي اجرايي:
    1. تعريف و تدوين شاخص‌هاي نظارت و ارزيابي در چارچوب نظام مديريتي.
    2. تأكيد بر صراحت، شفافيت و هماهنگي در نظارت و ارزيابي.
    3. تأكيد بر استمرار و روشمند بودن نظارت و ارزيابي.
    4. مبتني كردن تشويق و ارتقاء بر نتايج نظارت و ارزيابي.[۲]

پانویس