عیسی بن سری کرخی قمی: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
+ | «عیسی بن سرّی» از راویان [[شیعه]] در قرن دوم هجری و از اصحاب [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام است. او نزد عالمان [[علم رجال|رجال]] فردی موثق و موجه شمرده می شود. [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی]] و [[حماد بن عيسی|حمّاد بن عیسی]] از شاگردان او هستند. | ||
+ | == معرفی اجمالی == | ||
+ | عیسی بن سرّی در اوائل سده دوم در خطه دانشپرور [[قم]]، دیده به جهان گشود. نام پدرش سَرِّی<ref> به فتح سین و تشدید یا از منظر واژهشناسی به چند معناست که روشنترین آن سَرْوَر بزرگ است. (تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۵)</ref> است و از زندگینامه سری اطلاع چندانی در دست نیست. | ||
− | + | [[کنیه|کنیه]] عیسی، ابوالیسَع و چون زادگاهش، قم بود، به قمی اشتهار دارد. وی مقطعی از عمر خویش را در [[بغداد]] و محله کرخ سپری کرده، به عنوان بغدادی کرخی نیز از او نام برده شده است.<ref> رجال نجاشی، ص ۲۰۹، داوری قم؛ رجال شیخ طوسی، ص ۲۵۷، ش ۵۵۹.</ref> [[شیخ طوسی]] مینویسد: عیسی بن سرّی، قمی است و چون در محله کرخ بغداد زندگی میکرد به او کرخی بغدادی میگویند.<ref> رجال طوسی، ص ۲۵۷.</ref> | |
− | از | + | از آنجا که منطقه کرخ مرکز شیعیان و دانشمندان [[شیعه]] بود، وی برای فراگیری بیشتر دانش و درک محضر حجت خدا در [[مدینه]]، به سرزمین [[حجاز]] رفت و مقطعی از حیات فرهنگی خود را در محضر [[امام صادق]] علیه السلام سپری کرد. سپس راهی [[بغداد]] شد. این شهر در نیمه دوم سده دوم هجری قمری از منظر رونق دانش، شهرتی بسزا داشت. عیسی در محله کرخ به تلاش و فعالیت علمی خود تداوم بخشید و در همانجا سکونت نمود. |
− | در | + | از تاریخ وفات این محدث بزرگ و این که در کدام سرزمین جان به جان آفرین تسلیم کرده در کتب تراجم یادی نشده است. |
− | + | عیسی بن سرّی ظاهرا دو برادر داشته است<ref> رجال شناس معاصر آیت الله شبیری زنجانی در مصاحبه ای فرمودند: اگر کنیه و لقب آنان یکی است، این مطلب قابل تأیید است.</ref> که هر دوی آنان مانند عیسی، از راویان نُخبه، صاحب نامِ شیعه هستند. نام یکی از آنان حسن و دیگری علی است. [[علامه حلی|علامه حلی]] در معرفی حسن بن سرّی میگوید: حسن بن سری کاتب کرخی از چهرههای موجه است.<ref> خلاصةالاقوال، شیخ طوسی، ص ۴۲، ش ۲۳؛ رجال نجاشی، چ جامعه مدرسین، ص ۴۷، ش ۹۶.</ref> [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] چنین مینگارد: حسن بن سرّی کرخی یکی از یاران [[امام صادق]] علیه السلام است.<ref> رجال شیخ طوسی، ص ۱۶۸، ش ۳۹.</ref> و ضمناً حسن بن سری یکی از مؤلفان اخبار و روایات شیعه است که دارای کتاب است.<ref> رجال نجاشی، ص ۴۷.</ref> دیگری علی بن سری کرخی است که شیخ طوسی در کتاب رجال، او را مانند برادرش، یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به شمار میآورد.<ref> رجال شیخ طوسی، ص ۲۴۲، ش ۳۰۶.</ref> در [[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]] آمده: گروهی از اصحاب، در نزد امام صادق علیه السلام حضور داشتند که سخن از علی بن سرّی شد. امام فرمود: علی بن سرّی از غیر شیعه روایت نمیکند؛ بلکه از هر شیعهای هم، روایت نمیکند؛ مگر این که از منظر منزلت، بسیار به امامان شیعه نزدیک و پیوند ژرفی با آنان داشته باشد.<ref> تنقیح المقال، ممقانی، ج ۲، ص ۲۹۰؛ تهذیب المقال، محمدعلی موحدی، ج ۲، ص ۸۰، چ نجف اشرف، ۱۳۹۰ ق.</ref> | |
− | در | + | == استادان و شاگردان == |
+ | عیسی بن سرّی گرچه در جرگه راویان [[شیعه|شیعه]] است و بالطبع در حوزه فراگیری روایات، استادانی داشته است، ولی از استادان او در زندگینامهها، نامی برده نشده، جز این که گفتهاند او از محضر پرفیض [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر بن محمد]] علیهالسلام بهره وافی برده است. | ||
− | + | اما جمعی از بزرگان و چهرههای پرآوازه شیعه گرچه شمار آنان اندک است از دانش این [[محدث]] بزرگ بهرمند شدهاند. در این جا به گونهای گذرا، به معرفی آنان میپردازیم. | |
− | ''' | + | '''<I>۱. صفوان بن یحیی:</I>''' اولین شاگرد برجسته این استاد حدیث، [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی بَجَلّی]] است. [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] در مورد او میگوید: صفوان بن یحیی، که یکی از یاران [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] علیهماالسلام است از موجهترین و قابل اعتمادترین، محدثان روزگار خود بود. وی در [[زهد]]، وفای به عهد و پرواپیشگی، و گریز از ریاست طلبی، الگو و نمونه بود. او یکی از [[اصحاب اجماع]] است که در حوزه روایت از اهمیت شایانی برخوردارند.<ref> ر.ک: خلاصةالاقوال، ص ۸۸.</ref> |
− | + | '''<I>۲. حمّاد بن عیسی:</I>''' [[حماد بن عيسی|حمّاد بن عیسی]] یکی از اصحاب اجماع و از جمله راویان عالی قدر حوزه روایتی شیعه است که نامش در جای جای کتابهای روایی به چشم میخورد. وی از یاران موجه و قابل اعتماد حضرت امام صادق علیه السلام است. | |
− | + | '''<I>۳. عبدالله بن محمد نهیکی:</I>'''<ref> جامع الروات، ج ۱، ص ۶۵۱.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در ترجمهاش در مورد عبدالله بن محمد نهیکی که به ابن نهیکی نیز مشهور است، میگوید: او یکی از محدثان صاحب وجاهت است؛ اما در حوزه نقل روایت، اخبار کمی نقل نموده. کتاب او که مجموعهای از روایات پراکنده و گوناگون است به دست ما رسیده است.<ref> رجال نجاشی، ص ۱۵۷.</ref> | |
− | ''' | + | '''<I>۴. محمد بن سلمة بن ارتبیل:</I>'''<ref> جامع الروات، ج ۱۷، ص ۶۵۱.</ref> محمد بن سلمه برازندهترین محدثان شیعی است. نجاشی در ترسیمی از سیمای او میگوید: او از بزرگان اصحاب [[شیعه]] در [[کوفه]] بود. وی صاحب جایگاه بلند، فقیه، قاری [[قرآن]]، لغت شناس، و محدث بسیار بزرگی است. او برای پژوهش و شناخت واژهها و لغات، به میان مردم بادیه و صحرانشین میرفت. جمعی از عربها از او دانش فراگرفتند و نیز ابن سکیت از شاگردان اوست.<ref> رجال نجاشی، ص ۳۳۹، ش ۸۹۵، چاپ جامعه مدرسین قم.</ref> |
− | + | == ابن سری از منظر عالمان == | |
+ | [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] او را از یاران [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق]] علیه السلام به شمار آورده است.<ref> رجال طوسی، ص ۲۵۷.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] نیز میگوید: عیسی بن سرّی از امام صادق علیه السلام روایت میکند. بدین ترتیب این محدث بزرگوار، محضر مقدس آن پیشوای [[معصوم]] علیه السلام را درک نموده و از دانش بیکران آن حضرت بهرمند شده است. | ||
− | + | اما یاران [[ائمه اطهار|امامان]] علیهمالسلام از منظر خصلتها، رفتارها و حرکت در راه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهمالسلام تا آخرین لحظه عمر، گوناگون بودند؛ ولی هنگامی که شخصیت عیسی قمی را در آیینه سخنان زندگینامه نویسان به نظاره مینشینیم، مینگریم که همگی، او را ستایش کردهاند. نجاشی پیرامون منزلت این راوی میگوید: عیسی بن سری از چهرههای موجه و برجسته تاریخ شیعی است.<ref> همان.</ref> این سخن در گفتار تمام کسانی که در ساحتِ دانش [[علم رجال|رجال]]، فعالیت و تلاش علمی دارند به نیکی بازتاب داشته است. [[علامه حلی]] و [[ابن داوود حلی|ابن داوود]] و صاحب [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] از همین دستهاند. | |
− | + | [[میرداماد]] در شأن این محدث چنین نگاشته است: عیسی بن سری بیتردید، چهره و شخصیت موجه شیعه است که هیچ گونه نقطه تاریک و منفی در زندگی و رفتار او وجود ندارد؛ بلکه از بزرگان اصحاب حضرت [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام است.<ref> حاشیه میرداماد بر رجال کشی، ج ۲، ص ۷۲۲.</ref> | |
− | + | == روایتی از ابن سری == | |
+ | از این محدث، روایت چندانی به یادگار نمانده است و در پژوهشی که انجام شد، فقط به یک روایت از او، دست یافتیم که به عنوان رهیافتی از تلاش فرهنگی این راوی قمی ترجمه آن [[حدیث]] را در پایان نوشتار میآوریم. گرچه روایت یکی است؛ اما از اخبار بسیار مهمی است که راهگشای مطالب بسیاری در حوزه امام شناسی است. | ||
− | + | عیسی بن سرّی میگوید: «به [[امام صادق]] علیه السلام عرض کردم: ارکان [[اسلام]] را به من خبر ده؛ آن ارکانی که کوتاهی در شناسایی آنها برای هیچ کس روا و شایسته نیست و آن کس که در معرفت آنها، کوتاهی کند دین خود را تباه ساخته و خداوند کردار او را نمیپذیرد. ارکانی را به من بیاموز که هر کس آنها را بشناسد و به آنها عمل کند، دینداری او شایسته و اعمالش نزد خدا پذیرفته میشود... | |
− | + | حضرت در پاسخ فرمود: ارکان اسلام اینهاست: گواهی دادن به یگانگی [[خدا]]، و این که [[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله فرستاده خداست. و اعتراف و باور به آن چه از جانب خدا آورده است. و این که [[زکات]] مال و ثروت، حق است و [[ولایت]] که خداوند به آن امر فرموده ولایت محمد و آل محمد علیهمالسلام است. | |
− | + | به امام عرض کردم: آیا در رابطه با ولایت، دلیل مخصوصی برای کسی که ادعای آن را داشته باشد هست که به آن شناخته شود؟ فرمود: آری! خداوند فرموده: ای مؤمنان! از خدا و [[رسول خدا]] و از [[اولی الأمر|اولی الامر]] که متولیان امور هستند، اطاعت و پیروی کنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد به مرگ دوران [[جاهلیت|جاهلیت]] از دنیا رفته است. پیشوای مردم، پیامبر صلی الله علیه و آله بود و امیرمؤمنان [[امام علی]] علیهالسلام. دیگران (مخالفان [[شیعه|شیعه]]) گفتند: [[معاویه|معاویه]] پیشوا بود. سپس [[امام حسن]] علیهالسلام امام بود و بعد از او، [[امام حسین]] علیهالسلام. باز مخالفان گفتند: [[یزید بن معاویه|یزید بن معاویه]]، (در حالی که) حسین بن علی و یزید برابر نباشند، پر روشن است که معاویه و یزید شایستگی پیشوایی را ندارند. | |
− | در | + | سپس امام سکوت کرد و سپس فرمود: برایت زیادتر بگویم؟ یکی از اصحاب که در مجلس حاضر بود عرض کرد: آری قربانت گردم! امام فرمود: بعد از امام حسین علیهالسلام حضرت [[امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین]] علیهالسلام بود و بعد از او ابوجعفر [[امام باقر علیه السلام|محمد بن علی]] علیهالسلام. شیعیان، قبل از ابوجعفر علیهالسلام مناسک [[حج]] و [[حلال]] و [[حرام]] خود را نمیدانستند؛ چون ابوجعفر آمد، باب دانش را گشود، مناسک و [[احکام]] حلال و حرام را برای مردم بیان کرد، ... مسئله [[امامت]] این گونه است که زمین بدون امام [[معصوم]] علیهالسلام باقی نمیماند. هر کس بمیرد و امامش را نشناسد مانند این است که در روزگار شرک و جاهلیت از دنیا رفته است. بیشترین احتیاج تو به ولایت [[اهل بیت]] علیهمالسلام زمانی است که نفست به این جا برسد - با دست به گردنش اشاره فرمود - هنگامی که دنیا از تو بریده شود، خواهی گفت: عقیده و باور خوبی داشتم و در هنگام جان دادن، ارزش و فضیلت [[ولایت]] را خواهی فهمید.» |
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | ابوالحسن | + | * ابوالحسن ربانی سبزواری، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۲۰، صفحه ۴۷-۵۶. |
[[رده: علمای قرن دوم]] | [[رده: علمای قرن دوم]] | ||
[[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]] | [[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]] | ||
[[رده:راویان حدیث]] | [[رده:راویان حدیث]] |
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۰
«عیسی بن سرّی» از راویان شیعه در قرن دوم هجری و از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او نزد عالمان رجال فردی موثق و موجه شمرده می شود. صفوان بن یحیی و حمّاد بن عیسی از شاگردان او هستند.
محتویات
معرفی اجمالی
عیسی بن سرّی در اوائل سده دوم در خطه دانشپرور قم، دیده به جهان گشود. نام پدرش سَرِّی[۱] است و از زندگینامه سری اطلاع چندانی در دست نیست.
کنیه عیسی، ابوالیسَع و چون زادگاهش، قم بود، به قمی اشتهار دارد. وی مقطعی از عمر خویش را در بغداد و محله کرخ سپری کرده، به عنوان بغدادی کرخی نیز از او نام برده شده است.[۲] شیخ طوسی مینویسد: عیسی بن سرّی، قمی است و چون در محله کرخ بغداد زندگی میکرد به او کرخی بغدادی میگویند.[۳]
از آنجا که منطقه کرخ مرکز شیعیان و دانشمندان شیعه بود، وی برای فراگیری بیشتر دانش و درک محضر حجت خدا در مدینه، به سرزمین حجاز رفت و مقطعی از حیات فرهنگی خود را در محضر امام صادق علیه السلام سپری کرد. سپس راهی بغداد شد. این شهر در نیمه دوم سده دوم هجری قمری از منظر رونق دانش، شهرتی بسزا داشت. عیسی در محله کرخ به تلاش و فعالیت علمی خود تداوم بخشید و در همانجا سکونت نمود.
از تاریخ وفات این محدث بزرگ و این که در کدام سرزمین جان به جان آفرین تسلیم کرده در کتب تراجم یادی نشده است.
عیسی بن سرّی ظاهرا دو برادر داشته است[۴] که هر دوی آنان مانند عیسی، از راویان نُخبه، صاحب نامِ شیعه هستند. نام یکی از آنان حسن و دیگری علی است. علامه حلی در معرفی حسن بن سرّی میگوید: حسن بن سری کاتب کرخی از چهرههای موجه است.[۵] شیخ طوسی چنین مینگارد: حسن بن سرّی کرخی یکی از یاران امام صادق علیه السلام است.[۶] و ضمناً حسن بن سری یکی از مؤلفان اخبار و روایات شیعه است که دارای کتاب است.[۷] دیگری علی بن سری کرخی است که شیخ طوسی در کتاب رجال، او را مانند برادرش، یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به شمار میآورد.[۸] در رجال کشی آمده: گروهی از اصحاب، در نزد امام صادق علیه السلام حضور داشتند که سخن از علی بن سرّی شد. امام فرمود: علی بن سرّی از غیر شیعه روایت نمیکند؛ بلکه از هر شیعهای هم، روایت نمیکند؛ مگر این که از منظر منزلت، بسیار به امامان شیعه نزدیک و پیوند ژرفی با آنان داشته باشد.[۹]
استادان و شاگردان
عیسی بن سرّی گرچه در جرگه راویان شیعه است و بالطبع در حوزه فراگیری روایات، استادانی داشته است، ولی از استادان او در زندگینامهها، نامی برده نشده، جز این که گفتهاند او از محضر پرفیض امام جعفر بن محمد علیهالسلام بهره وافی برده است.
اما جمعی از بزرگان و چهرههای پرآوازه شیعه گرچه شمار آنان اندک است از دانش این محدث بزرگ بهرمند شدهاند. در این جا به گونهای گذرا، به معرفی آنان میپردازیم.
۱. صفوان بن یحیی: اولین شاگرد برجسته این استاد حدیث، صفوان بن یحیی بَجَلّی است. شیخ طوسی در مورد او میگوید: صفوان بن یحیی، که یکی از یاران امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام است از موجهترین و قابل اعتمادترین، محدثان روزگار خود بود. وی در زهد، وفای به عهد و پرواپیشگی، و گریز از ریاست طلبی، الگو و نمونه بود. او یکی از اصحاب اجماع است که در حوزه روایت از اهمیت شایانی برخوردارند.[۱۰]
۲. حمّاد بن عیسی: حمّاد بن عیسی یکی از اصحاب اجماع و از جمله راویان عالی قدر حوزه روایتی شیعه است که نامش در جای جای کتابهای روایی به چشم میخورد. وی از یاران موجه و قابل اعتماد حضرت امام صادق علیه السلام است.
۳. عبدالله بن محمد نهیکی:[۱۱] نجاشی در ترجمهاش در مورد عبدالله بن محمد نهیکی که به ابن نهیکی نیز مشهور است، میگوید: او یکی از محدثان صاحب وجاهت است؛ اما در حوزه نقل روایت، اخبار کمی نقل نموده. کتاب او که مجموعهای از روایات پراکنده و گوناگون است به دست ما رسیده است.[۱۲]
۴. محمد بن سلمة بن ارتبیل:[۱۳] محمد بن سلمه برازندهترین محدثان شیعی است. نجاشی در ترسیمی از سیمای او میگوید: او از بزرگان اصحاب شیعه در کوفه بود. وی صاحب جایگاه بلند، فقیه، قاری قرآن، لغت شناس، و محدث بسیار بزرگی است. او برای پژوهش و شناخت واژهها و لغات، به میان مردم بادیه و صحرانشین میرفت. جمعی از عربها از او دانش فراگرفتند و نیز ابن سکیت از شاگردان اوست.[۱۴]
ابن سری از منظر عالمان
شیخ طوسی او را از یاران امام جعفر صادق علیه السلام به شمار آورده است.[۱۵] نجاشی نیز میگوید: عیسی بن سرّی از امام صادق علیه السلام روایت میکند. بدین ترتیب این محدث بزرگوار، محضر مقدس آن پیشوای معصوم علیه السلام را درک نموده و از دانش بیکران آن حضرت بهرمند شده است.
اما یاران امامان علیهمالسلام از منظر خصلتها، رفتارها و حرکت در راه اهل بیت علیهمالسلام تا آخرین لحظه عمر، گوناگون بودند؛ ولی هنگامی که شخصیت عیسی قمی را در آیینه سخنان زندگینامه نویسان به نظاره مینشینیم، مینگریم که همگی، او را ستایش کردهاند. نجاشی پیرامون منزلت این راوی میگوید: عیسی بن سری از چهرههای موجه و برجسته تاریخ شیعی است.[۱۶] این سخن در گفتار تمام کسانی که در ساحتِ دانش رجال، فعالیت و تلاش علمی دارند به نیکی بازتاب داشته است. علامه حلی و ابن داوود و صاحب وسائل الشیعه از همین دستهاند.
میرداماد در شأن این محدث چنین نگاشته است: عیسی بن سری بیتردید، چهره و شخصیت موجه شیعه است که هیچ گونه نقطه تاریک و منفی در زندگی و رفتار او وجود ندارد؛ بلکه از بزرگان اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام است.[۱۷]
روایتی از ابن سری
از این محدث، روایت چندانی به یادگار نمانده است و در پژوهشی که انجام شد، فقط به یک روایت از او، دست یافتیم که به عنوان رهیافتی از تلاش فرهنگی این راوی قمی ترجمه آن حدیث را در پایان نوشتار میآوریم. گرچه روایت یکی است؛ اما از اخبار بسیار مهمی است که راهگشای مطالب بسیاری در حوزه امام شناسی است.
عیسی بن سرّی میگوید: «به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ارکان اسلام را به من خبر ده؛ آن ارکانی که کوتاهی در شناسایی آنها برای هیچ کس روا و شایسته نیست و آن کس که در معرفت آنها، کوتاهی کند دین خود را تباه ساخته و خداوند کردار او را نمیپذیرد. ارکانی را به من بیاموز که هر کس آنها را بشناسد و به آنها عمل کند، دینداری او شایسته و اعمالش نزد خدا پذیرفته میشود...
حضرت در پاسخ فرمود: ارکان اسلام اینهاست: گواهی دادن به یگانگی خدا، و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست. و اعتراف و باور به آن چه از جانب خدا آورده است. و این که زکات مال و ثروت، حق است و ولایت که خداوند به آن امر فرموده ولایت محمد و آل محمد علیهمالسلام است.
به امام عرض کردم: آیا در رابطه با ولایت، دلیل مخصوصی برای کسی که ادعای آن را داشته باشد هست که به آن شناخته شود؟ فرمود: آری! خداوند فرموده: ای مؤمنان! از خدا و رسول خدا و از اولی الامر که متولیان امور هستند، اطاعت و پیروی کنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد به مرگ دوران جاهلیت از دنیا رفته است. پیشوای مردم، پیامبر صلی الله علیه و آله بود و امیرمؤمنان امام علی علیهالسلام. دیگران (مخالفان شیعه) گفتند: معاویه پیشوا بود. سپس امام حسن علیهالسلام امام بود و بعد از او، امام حسین علیهالسلام. باز مخالفان گفتند: یزید بن معاویه، (در حالی که) حسین بن علی و یزید برابر نباشند، پر روشن است که معاویه و یزید شایستگی پیشوایی را ندارند.
سپس امام سکوت کرد و سپس فرمود: برایت زیادتر بگویم؟ یکی از اصحاب که در مجلس حاضر بود عرض کرد: آری قربانت گردم! امام فرمود: بعد از امام حسین علیهالسلام حضرت علی بن الحسین علیهالسلام بود و بعد از او ابوجعفر محمد بن علی علیهالسلام. شیعیان، قبل از ابوجعفر علیهالسلام مناسک حج و حلال و حرام خود را نمیدانستند؛ چون ابوجعفر آمد، باب دانش را گشود، مناسک و احکام حلال و حرام را برای مردم بیان کرد، ... مسئله امامت این گونه است که زمین بدون امام معصوم علیهالسلام باقی نمیماند. هر کس بمیرد و امامش را نشناسد مانند این است که در روزگار شرک و جاهلیت از دنیا رفته است. بیشترین احتیاج تو به ولایت اهل بیت علیهمالسلام زمانی است که نفست به این جا برسد - با دست به گردنش اشاره فرمود - هنگامی که دنیا از تو بریده شود، خواهی گفت: عقیده و باور خوبی داشتم و در هنگام جان دادن، ارزش و فضیلت ولایت را خواهی فهمید.»
پانویس
- ↑ به فتح سین و تشدید یا از منظر واژهشناسی به چند معناست که روشنترین آن سَرْوَر بزرگ است. (تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۵)
- ↑ رجال نجاشی، ص ۲۰۹، داوری قم؛ رجال شیخ طوسی، ص ۲۵۷، ش ۵۵۹.
- ↑ رجال طوسی، ص ۲۵۷.
- ↑ رجال شناس معاصر آیت الله شبیری زنجانی در مصاحبه ای فرمودند: اگر کنیه و لقب آنان یکی است، این مطلب قابل تأیید است.
- ↑ خلاصةالاقوال، شیخ طوسی، ص ۴۲، ش ۲۳؛ رجال نجاشی، چ جامعه مدرسین، ص ۴۷، ش ۹۶.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۱۶۸، ش ۳۹.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۴۷.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۲۴۲، ش ۳۰۶.
- ↑ تنقیح المقال، ممقانی، ج ۲، ص ۲۹۰؛ تهذیب المقال، محمدعلی موحدی، ج ۲، ص ۸۰، چ نجف اشرف، ۱۳۹۰ ق.
- ↑ ر.ک: خلاصةالاقوال، ص ۸۸.
- ↑ جامع الروات، ج ۱، ص ۶۵۱.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۵۷.
- ↑ جامع الروات، ج ۱۷، ص ۶۵۱.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۳۳۹، ش ۸۹۵، چاپ جامعه مدرسین قم.
- ↑ رجال طوسی، ص ۲۵۷.
- ↑ همان.
- ↑ حاشیه میرداماد بر رجال کشی، ج ۲، ص ۷۲۲.
منابع
- ابوالحسن ربانی سبزواری، ستارگان حرم، جلد ۲۰، صفحه ۴۷-۵۶.