آیه ۵ ص: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی '=== متن آیه === {{قرآن در قاب|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَش...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
=== متن آیه ===
+
==متن آیه==
  
{{قرآن در قاب|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ |سوره=38|آیه=5}}
+
{{قرآن در قاب|«أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ».|سوره=38|آیه=5}}
  
=== ترجمه ===
+
==ترجمه==
  
آیا همه خدایان را یک خدا گردانیده است ? و این چیزی شگفت است
+
آیا همه خدایان را یک خدا گردانیده است؟ و این چیزی شگفت است.
  
=== شأن نزول ===
+
==نزول==
  
 
«[[شیخ طوسى]]» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام ما را به سفاهت می‌خواند و به خدایان ما بد مى گوید.
 
«[[شیخ طوسى]]» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام ما را به سفاهت می‌خواند و به خدایان ما بد مى گوید.
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
 
ابوطالب محمد را خواند و گفت: اینان از دست تو شکایت دارند. پیامبر گفت: من آن‌‌ها را به دو کلمه حقیقى و واقعى می‌خوانم که سیادت و بزرگى قوم عرب در آن بوده و تسلط بر غیرعرب را ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل می‌نمائى سپس این آیه نازل شد.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: مفسرین معتقدند که اشراف قریش که نزد ابوطالب آمده بودند بیست و پنج نفر بودند و سران آن‌ها ولید بن مغیرة و ابوجهل و ابى و امیه پسران خلف و عتبة و شیبه پسران ربیعه و نضر بن الحرث بودند، گفتند: تو شیخ و بزرگ ما هستى، آمدیم که بین ما و برادرزاده ات محمد قضاوت نمائى زیرا او به خدایان ما بد مى گوید و احلام ما را به سفاهت تعبیر کند. ابوطالب محمد را خواند و گفت: اى برادرزاده من، اینان از قوم خودت هستند و از تو سؤالاتى دارند. محمد گفت: هر سؤالى دارند، بگویند. گفتند: ما و خدایان ما را واگذار، ما هم خداى تو را وامى گذاریم. محمد گفت: من شما را به یک کلمه واحده می‌خوانم که به وسیله آن می‌توانید بر عرب و عجم دست بیابید. ابوجهل گفت: از ما صرفنظر کن. محمد گفت: فقط بگوئید لا اله الّا اللّه. همه از جا برخاستند و گفتند: تو اى محمد تمام خدایان را به یک خداوند تبدیل می‌کنى سپس این آیه نازل گردید و در روایت دیگر هست که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به ابوطالب گفت: اى عم به خدا قسم اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار بدهند از این عقیده دست بردار نیستم تا آن که آن را اشاعه داده و در دل‌هاى آن‌ها جاى بدهم و یا آن که کشته شوم. ابوطالب گفت: عقیده خود را دنبال کن به خداوند قسم که من کارى به کار تو نخواهم داشت.</ref>
 
ابوطالب محمد را خواند و گفت: اینان از دست تو شکایت دارند. پیامبر گفت: من آن‌‌ها را به دو کلمه حقیقى و واقعى می‌خوانم که سیادت و بزرگى قوم عرب در آن بوده و تسلط بر غیرعرب را ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل می‌نمائى سپس این آیه نازل شد.<ref> صاحب مجمع البیان گوید: مفسرین معتقدند که اشراف قریش که نزد ابوطالب آمده بودند بیست و پنج نفر بودند و سران آن‌ها ولید بن مغیرة و ابوجهل و ابى و امیه پسران خلف و عتبة و شیبه پسران ربیعه و نضر بن الحرث بودند، گفتند: تو شیخ و بزرگ ما هستى، آمدیم که بین ما و برادرزاده ات محمد قضاوت نمائى زیرا او به خدایان ما بد مى گوید و احلام ما را به سفاهت تعبیر کند. ابوطالب محمد را خواند و گفت: اى برادرزاده من، اینان از قوم خودت هستند و از تو سؤالاتى دارند. محمد گفت: هر سؤالى دارند، بگویند. گفتند: ما و خدایان ما را واگذار، ما هم خداى تو را وامى گذاریم. محمد گفت: من شما را به یک کلمه واحده می‌خوانم که به وسیله آن می‌توانید بر عرب و عجم دست بیابید. ابوجهل گفت: از ما صرفنظر کن. محمد گفت: فقط بگوئید لا اله الّا اللّه. همه از جا برخاستند و گفتند: تو اى محمد تمام خدایان را به یک خداوند تبدیل می‌کنى سپس این آیه نازل گردید و در روایت دیگر هست که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به ابوطالب گفت: اى عم به خدا قسم اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار بدهند از این عقیده دست بردار نیستم تا آن که آن را اشاعه داده و در دل‌هاى آن‌ها جاى بدهم و یا آن که کشته شوم. ابوطالب گفت: عقیده خود را دنبال کن به خداوند قسم که من کارى به کار تو نخواهم داشت.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
<references />
+
<references/>
===
 
 
 
 
 
=== منابع ===
 
  
 +
==منابع==
 
* قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
 
* قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
 +
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 670.
  
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه ، ص 670
+
==پیوندها==
 
+
* [[سوره ص]]
=== پیوندها ===
+
* [[سوره ص/متن و ترجمه سوره]]
 
 
*[[سوره ص ]]
 
 
 
*[[سوره ص /متن و ترجمه سوره]]
 
 
 
[[رده:آیات سوره ص ]]
 
  
 +
[[رده:آیات سوره ص]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]
 
[[رده:آیات دارای شان نزول]]

نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۱

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

آیا همه خدایان را یک خدا گردانیده است؟ و این چیزی شگفت است.

نزول

«شیخ طوسى» گویند: ابوجهل با جماعتى از اشراف قریش نزد ابوطالب آمدند و از دست محمد زبان به شکایت گشودند و گفتند: محمد احلام ما را به سفاهت می‌خواند و به خدایان ما بد مى گوید.

ابوطالب محمد را خواند و گفت: اینان از دست تو شکایت دارند. پیامبر گفت: من آن‌‌ها را به دو کلمه حقیقى و واقعى می‌خوانم که سیادت و بزرگى قوم عرب در آن بوده و تسلط بر غیرعرب را ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل می‌نمائى سپس این آیه نازل شد.[۱]

پانویس

  1. صاحب مجمع البیان گوید: مفسرین معتقدند که اشراف قریش که نزد ابوطالب آمده بودند بیست و پنج نفر بودند و سران آن‌ها ولید بن مغیرة و ابوجهل و ابى و امیه پسران خلف و عتبة و شیبه پسران ربیعه و نضر بن الحرث بودند، گفتند: تو شیخ و بزرگ ما هستى، آمدیم که بین ما و برادرزاده ات محمد قضاوت نمائى زیرا او به خدایان ما بد مى گوید و احلام ما را به سفاهت تعبیر کند. ابوطالب محمد را خواند و گفت: اى برادرزاده من، اینان از قوم خودت هستند و از تو سؤالاتى دارند. محمد گفت: هر سؤالى دارند، بگویند. گفتند: ما و خدایان ما را واگذار، ما هم خداى تو را وامى گذاریم. محمد گفت: من شما را به یک کلمه واحده می‌خوانم که به وسیله آن می‌توانید بر عرب و عجم دست بیابید. ابوجهل گفت: از ما صرفنظر کن. محمد گفت: فقط بگوئید لا اله الّا اللّه. همه از جا برخاستند و گفتند: تو اى محمد تمام خدایان را به یک خداوند تبدیل می‌کنى سپس این آیه نازل گردید و در روایت دیگر هست که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوطالب گفت: اى عم به خدا قسم اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار بدهند از این عقیده دست بردار نیستم تا آن که آن را اشاعه داده و در دل‌هاى آن‌ها جاى بدهم و یا آن که کشته شوم. ابوطالب گفت: عقیده خود را دنبال کن به خداوند قسم که من کارى به کار تو نخواهم داشت.

منابع

پیوندها