شیخ ذبیح الله قوچانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | '''آیت ذبیحی قوچانى''' (۱۲۷۴ - ۱۳۳۵ ق) فقیه و مجتهد مبارز [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[آخوند خراسانى]] بود. شیخ ذبیح الله مجتهد قوچانى از جمله عالمانی است که در ایجاد انقلاب [[مشروطیت|مشروطه]] نقش داشتهاند. | + | '''آیت الله ذبیحی قوچانى''' (۱۲۷۴ - ۱۳۳۵ ق) فقیه و مجتهد مبارز [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[آخوند خراسانى]] بود. شیخ ذبیح الله مجتهد قوچانى از جمله عالمانی است که در ایجاد انقلاب [[مشروطیت|مشروطه]] نقش داشتهاند. |
{{شناسنامه عالم | {{شناسنامه عالم | ||
|نام کامل = ذبیح الله ذبیحی قوچانى | |نام کامل = ذبیح الله ذبیحی قوچانى |
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۶
آیت الله ذبیحی قوچانى (۱۲۷۴ - ۱۳۳۵ ق) فقیه و مجتهد مبارز شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان آخوند خراسانى بود. شیخ ذبیح الله مجتهد قوچانى از جمله عالمانی است که در ایجاد انقلاب مشروطه نقش داشتهاند.
نام کامل | ذبیح الله ذبیحی قوچانى |
زادروز | ۱۲۷۴ قمری |
زادگاه | قوچان |
وفات | ۱۳۳۵ قمری |
مدفن | مشهد - حرم امام رضا علیهالسلام |
اساتید |
میرزاى شیرازى، میرزا حبیب الله رشتى، آخوند خراسانى، فاضل شربیانى،... |
شاگردان |
سید عیسى لنکرانى، میر بابا بادکوبه اى، شیخ على بیرم آبادى، شیخ محمد سنگلکى، سید محمدباقر استرآبادى،... |
آثار |
بدیع الفقهیه، تقریرات فقهی و اصولی،... |
محتویات
ولادت
ذبیح الله قوچانى در هشتم جمادى الثانى ۱۲۷۴ق. در شهر قوچان، به دنیا آمد. پدرش شیخ محمدصادق خبوشانى از مراتب علمى و معنوى بالایى برخوردار بود. او فرزند حاج ملاّ مهدى منجّم فرزند آخوند ملاّ احمد خبوشانى از شاگردان مبرز مرحوم علامه مجلسى بود. مادر ذبیح الله نیز دختر مرحوم ملاّ صالح تربتى از علماى زاهد و مرجع تربت حیدریه بود.
تحصیل و استادان
ذبیح الله قوچانی پس از طى مقدمات، دروس سطح حوزه را در محضر میرزا نصرالله مجتهد خراسانى گذراند و در سال ۱۲۹۵ ق. و در ۲۱ سالگى به عتبات عالیات هجرت کرد. وی سه سال از محضر مرجع بزرگ شیعه، میرزاى شیرازى استفاده نمود و پس از رحلت میرزا، دوازده سال از محضر میرزا حبیب الله رشتى و آخوند خراسانى بهره برد.
شیخ ذبیح الله در حوزه علمیه عراق موفق به دریافت اجازه اجتهاد از میرزاى رشتى، آخوند خراسانى، فاضل شربیانى، فاضل ایروانى و... گردید.
تدریس و شاگردان
شیخ ذبیح الله قوچانی در سال ۱۳۱۹ ق. به مشهد بازگشت و به اصرار برخى از علماى حوزه علمیه مشهد از جمله حاج حبیب الله مجتهد به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. این دروس در مدرس غربى مدرسه میرزا جعفر برگزار مى گردید و او در گنبد الله وردیخان، که سالها پیش مرحوم پدرش شیخ محمدصادق در آن اقامه نماز جماعت مى نمود، مشغول تبلیغ و اقامه جماعت شد.
وى اوّلین کسى بود که در مشهد تقریرات آخوند خراسانى را تدریس مى کرد. بیان ساده و روان، مهمترین ویژگى درس او بود. هر مشکل علمى را با بیانى آسان، قابل فهم مى کرد و همین باعث شد تعداد زیادى به کلاس درسش بپیوندند.
شاگردان شیخ ذبیح الله دو دسته بودند:
۱) ترک زبان هاى اهل قفقاز، بادکوبه، ایروان، گنجه و شیروان، مثل سید عیسى و برادرش میرزا باباى لنکرانى، قوام بادکوبه اى، میر بابا بادکوبه اى و میرزا حاج بابا.
۲) قوچانیها، مثل شیخ على بیرم آبادى، شیخ محمد کبیر، شیخ حسن خان، شیخ حبیب، شیخ محمد سنگلکى، حاج سید رضا کاهانى، شیخ رمضانعلى ایرانلوئى، سید على محمد و نیز سید محمدباقر استرآبادى و... .
آثار و تألیفات
این عالم فرهیخته تألیفاتى از قبیل «بدیع الفقهیه» و تقریرات متعددى از مراجع بزرگ در فقه و اصول دارد که به قلم خود نگاشته، ولى به چاپ نرسیده و توسط فرزندانش به کتابخانه آستان قدس رضوى وقف گردیده است.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
تولیت مدرسه علمیه عوضیه
شیخ ذبیح الله سى و شش ساله و مشغول تحصیل در نجف بود که زلزله بزرگ قوچان رخ داد و شهر را به کلى ویران نمود. خبر این حادثه و درگذشت برخى از خویشان، به او رسید؛ به همین دلیل به زادگاهش قوچان بازگشت. استادش میرزا حبیب الله رشتى طى نامه اى به شجاع الدوله ـ حکمران قوچان ـ از وى خواست در تنظیم امور شیخ مساعدت نماید، تا ایشان بتواند به زودى به عتبات بازگردد.
شیخ ذبیح الله در بازسازى شهر قوچان شرکت جست و زمینى براى بازسازى مدرسه علمیه عوضیه دریافت کرد و موقوفات مدرسه را احیا نمود. عده اى به دنبال سنگ اندازى و تصرف اموال مدرسه بودند که با مقاومت شیخ روبرو شدند. یکى از مؤمنان قوچان طى نامه اى به آخوند خراسانى وضعیت را گزارش داد. آخوند خراسانى در پاسخ نوشت: «ایجاد مزاحمت براى شیخ ذبیح الله حرام و اطاعت از ایشان واجب است.»
انقلاب مشروطه
رکن الدوله والى خراسان که انسانى خودخواه، دیکتاتور، فریبکار و ظاهر الصلاح بود، در روز یکشنبه جمادى الاولى ۱۳۲۱ ق. استاندار خراسان شد. و در سال ۱۳۲۳ ق. آصف الدوله زمام امور اجرایى را به دست گرفت. در پى گسترش ظلم و جنایت آنان، مردم گزارش و شکایت خود را به آخوند خراسانى اعلام کردند. در سال ۱۳۲۴ ق. در شرایط پر از خفقان، نامه اى از آخوند خراسانى به شیخ ذبیح الله قوچانى رسید. آخوند خراسانى در این نامه ضمن بیان ضرورت ایجاد مشروطه بر مبناى شرع و رهایى مردم از چنگال استبداد، خطاب به شیخ نوشته بود: «واجب مى دانم جناب عالى هم سعى و کوشش خود را در پیشرفت آن مبذول نمایید و از ملامت احدى باک نداشته باشید و حضرت ولى عصر (عج) را پشتیبان خود بدانید.»
شیخ ذبیح الله پس از دریافت نامه با تعدادى از علما به رایزنى پرداخت و نحوه ورود به مبارزات را بررسى کرد. او با مرحوم سید اسدالله قزوینى که به تازگى وارد مشهد شده بود پیمان محرمانه بست و مبارزات به صورت مخفیانه آغاز شد، اما نفوذ اشراف، خوانین، رهبران ایلها و طوایف و زعماى آستانه باعث شد هیچ رویکردى به سمت و سوى انقلاب مشروطه دیده نشود. از طرفى ارتباط با شهرهاى دیگر و پایتخت، با وجود جوّ خفقان کار آسانى نبود و کار تشکیلاتى مى طلبید. به همین خاطر انجمن معدلت رضوى دایر شد و میرزا حبیب الله مجتهد در رأس آن قرار گرفت. شیخ ذبیح الله نیز با این انجمن همکارى داشت.
براى ایجاد ارتباط و ترویج افکار آخوند خراسانى و تکثیر دستخط مظفرالدین شاه ـ امضاى مشروطه ـ، نامه ها و اعلامیه ها و بیانیه هایى نوشته مى شد و همراه کالاهاى تجارى به شهرهاى مختلف ارسال مى گردید. در هر شهر و منطقه نمایندگانى وجود داشتند که مدیریت پخش و تکثیر این اعلامیه ها را عهده دار بودند. به این ترتیب هسته اوّلیه انجمن ایالتى و ولایتى خراسان به وجود آمد.
جلسات مشروطه خواهان به تدریج علنى شد تعدادى از بازاریان مؤمن کمک هاى مالى خود را به سوى مبارزان سرازیر کردند. جلسات در منازل مختلف برگزار مى شد و رفته رفته تعدادى از طبقه حاکم و علماى مشهد به جمع مشروطه خواهان افزوده مى شدند. همه این تشکیلات از طریق شیخ ذبیح الله قوچانى با آخوند خراسانى در ارتباط بودند و مرحوم آخوند بیشتر شکایات مردم خراسان را به وى ارجاع مى داد.
وفات
این عالم مبارز و فرهیخته، پس از عمرى تلاش بى وقفه و خداجویانه در شب چهارشنبه، بیستم جمادى الاولى ۱۳۳۵ قمری (۱۲۹۵ ش) در سن ۶۱ سالگى در مشهد مقدس دار فانى را وداع گفت. بدن پاکش پس از تشییع در دارالسیادة حرم امام رضا علیه السلام کنار قبر عالمانى چون حاج شیخ اسماعیل ترشیزى، شیخ محمد سرابى و شیخ محمدباقر خراسانى به خاک سپرده شد.
منابع
- "شیخ ذبیح الله قوچانى"، فرهیختگان تمدن شیعه، نوشته مهدى احمدى.