منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالفضل سرخسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
 +
[[پرونده:سرخسی.jpg|بندانگشتی|مرقد ابوالفضل محمد سرخسی]]
 +
'''«ابوالفضل محمد سرخسی»'''، مفسر، صوفى و عارف صاحب کرامات در قرن ۴ قمری، و از شاگردان [[ابونصر سراج]] و استاد و مراد [[ابوسعید ابوالخیر]] بوده است.
 +
==زندگی‌نامه==
 +
از زندگی و نحوۀ سیر و سلوک ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی، آگاهی چندانی در دست نیست، اما ارتباط [[ابوسعید ابوالخیر]] (م، ۴۴۰ ق) با او سبب شده است که برخی اطلاعات دربارۀ زندگی وی به دست آید.
  
'''«ابوالفضل محمد سرخسی»'''، صوفى و عارف اهل [[خراسان]] در قرن 4 قمری و شیخ و مراد [[ابوسعید ابوالخیر]] بوده است.
+
وی مرید ابونصر سراج بوده و از علوم ظاهر رایج در عصر خود آگاهی داشته است. اینکه ابوالفضل سرخسی دوست و همشهری مجذوبش [[لقمان سرخسی]] را از آن روی که بدون سیر و سلوک و تنها با جذبه به مقصود رسیده بود، شایستۀ اقتدا نمی‌دانسته است و اینکه ابوسعید همواره برای حل مشکلات و تفسیر واقعات خود از میهنه تا سرخس به دیدار او می‌آمده است، حاکی از دانش و آگاهی ابوالفضل از معارف خانقاهی است. و نیز اینکه طبق روایتی ابوسعید دربارۀ عبارت [[قرآن|قرآنی]] {{متن قرآن|«یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»}} ([[سوره مائده|مائده]]، ۵۴)، ۷۰۰ گونه [[تفسیر قرآن|تفسیر]] از او شنیده، اگرچه اغراق‌آمیز می‌نماید، اما حاکی از احاطۀ او به [[علوم قرآنی]] است.
  
== زندگی‌نامه ==
+
ابوالفضل در شارستان سرخس خانقاهی داشت که حتی پس از درگذشتن، تا آنگاه که شاگردش بابوفله احمد بن علی میهنی (م، ۴۶۰ ق) از سوی ابوسعید به خانقاه‌داری آنجا منصوب شد، به نام او خوانده می‌شد، با وجود این، چنین می‌نماید که او به این مقام تعلق خاطری نداشته است. اینکه ابوسعید او را «پیر» می‌خوانده است و نه «شیخ»، و نیز اینکه سرخسی، ابوسعید را پس از تکمیل سلوک نزد ابوعبدالرحمن سلمی می‌فرستد و ابوسعید از دست او خرقه می‌ستاند، مؤکد همین نکته تواند بود. اگرچه برخی از منابع روش او را در سلوک سکرآمیز دانسته‌اند و میبدی نیز حکایتی را دربارۀ مجلس سماعی که وی در آن حضور داشته، نقل کرده است، اما با توجه به آنکه وی روش لقمان سرخسی را نمی‌پسندیده و هجویری نیز وی را از جملۀ جنیدیان ـ منسوبان به جنید از سران اهل صحو ـ برشمرده است، نمی‌توان وی را اهل سکر دانست.  
از زندگی و نحوۀ سیر و سلوك ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی، آگاهی چندانی در دست نیست، اما ارتباط [[ابوسعید ابوالخیر]] با او سبب شده است كه برخی اطلاعات دربارۀ زندگی وی به دست آید.  
 
  
به گفتۀ محمد بن منور، وی مرید ابونصر سراج بوده و از علوم ظاهر رایج در عصر خود آگاهی داشته است. اینكه ابوالفضل سرخسی دوست و همشهری مجذوبش لقمان سرخسی را از آن روی كه بدون سیر و سلوك و تنها با جذبه به مقصود رسیده بود، شایستۀ اقتدا نمی‌دانسته است و اینكه ابوسعید همواره برای حل مشكلات و تفسیر واقعات خود از میهنه تا سرخس به دیدار او می‌آمده است، حاكی از دانش و آگاهی ابوالفضل از معارف خانقاهی است. و نیز اینكه طبق روایتی ابوسعید دربارۀ آیه «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» ([[سوره مائده|مائده]]، ۵۴)، ۷۰۰ گونه [[تفسیر قرآن|تفسیر]] از او شنیده، اگرچه اغراق‌آمیز می‌نماید، اما حاكی از احاطۀ او به [[علوم قرآنی]] است.
+
اینکه ابوعلی فقیه، [[ابوسعید ابوالخیر|ابوسعید]] را به رفتن در مجلس صوفیانۀ ابوالفضل تشویق می‌کند، نیز حاکی از سلوک معتدل ابوالفضل است که مخالفت اهل مدرسه را متوجه خود نداشته است. با اینهمه، او را باید از پیروان صوفیانی محسوب داشت که به قولی در [[فتوت]] هم منزلتی داشته است، درچنین حالی است که [[دعا]] در حق سلطان محمود غزنوی را نیز گفتاری بس خرد و نامقبول می‌شمرد.
  
داستانهایى از زندگى ابوالفضل سرخسی در كتب [[تصوف]] دیده مى‌شود كه غالباً آمیخته با داستانهاى لقمان سرخسى است، یعنى یك طرف داستان لقمان است.
+
[[عطار نیشابوری]] در «[[تذکرة الأولیاء (کتاب)|تذکرة الأولیاء]]» در بیان احوال شیخ ابوالفضل حسن می گوید: «آن حامل امانت، آن عامل دیانت، آن عزیز بی‌زلل، آن خطیر بی‌خلل، آن سوخته حب الوطن شیخ ابوالفضل حسن رحمةالله علیه یگانهٔ زمان بود و لطیف جهان و در [[تقوا|تقوی]] و محبت و معنی و فتوت درجهٔ بلند داشت و در کرامت و فراست از اندازه بیرون بود و در معارف و حقایق انگشت نما بود و سرخسی بود و پیر شیخ ابوسعید ابوالخیر او بود. نقل است که هر وقت که شیخ ابوسعید را قبضی بودی، گفتی اسب زین کنید تا به حج رویم، به مزار او آمدی و طواف کردی تا آن قبض برخاستی».
  
ابوالفضل در شارستان سرخس خانقاهی داشت كه حتی پس از درگذشتن، تا آنگاه كه بابوفله از سوی ابوسعید به خانقاه‌داری آنجا منصوب شد، به نام او خوانده می‌شد، با وجود این، چنین می‌نماید كه او به این مقام تعلق خاطری نداشته است. اینكه ابوسعید او را «پیر» می‌خوانده است و نه «شیخ»، و نیز اینكه سرخسی، ابوسعید را پس از تکمیل سلوک نزد ابوعبدالرحمن سلمی می‌فرستد و ابوسعید از دست او خرقه می‌ستاند، مؤكد همین نكته تواند بود. اگرچه برخی از منابع روش او را در سلوك سكرآمیز دانسته‌اند و میبدی نیز حكایتی را دربارۀ مجلس سماعی كه وی در آن حضور داشته، نقل كرده است، اما با توجه به آنكه وی روش لقمان سرخسی را نمی‌پسندیده و هجویری نیز وی را از جملۀ جنیدیان ـ منسوبان به جنید از سران اهل صحو ـ برشمرده است، نمی‌توان وی را اهل سكر دانست.  
+
با آنکه ابوالفضل سرخسی را در بزرگ و صاحب کرامات می‌دانسته‌اند، ‌او خود از مریدانش می‌خواسته است که پس از [[مرگ]]، وی را نه در جوار [[اولیاء الله|اولیاء]]، که در کنار خراباتیان دفن کنند.  
  
اینكه ابوعلی فقیه، [[ابوسعید ابوالخیر|ابوسعید]] را به رفتن در مجلس صوفیانۀ ابوالفضل تشویق می‌كند، نیز حاكی از سلوك معتدل ابوالفضل است كه مخالفت اهل مدرسه را متوجه خود نداشته است. با اینهمه، او را باید از پیروان صوفیانی محسوب داشت كه به قولی در [[فتوت]] هم منزلتی داشته است، درچنین حالی است كه [[دعا]] در حق سلطان محمود غزنوی را نیز گفتاری بس خرد و نامقبول می‌شمرد.
+
از سال وفات او اطلاعی در دست نیست، اما با توجه به آنکه ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) در ۴۰ سالگی دوران تحصیل علم و مجاهدت را به پایان رسانده و پس از ابوالفضل سرخسی تنها نزد ابوالعباس قصاب تعلیم یافته، می‌توان ابوالفضل سرخسی را از جملۀ آخرین پیران وی برشمرد و ازاین‌رو وفات ابوالفضل باید قبل از مسافرت ابوسعید به نزد قصاب و در اواخر سدۀ ۴ قمری روی داده باشد. ابوسعید تا پایان عمر بر مزار او حاضر می‌شده و حتی مریدانش را که قصد گزاردن [[حج]] داشته‌اند، به [[زیارت|زیارت]] خاک ابوالفضل و طواف مزار وی سفارش می‌کرده است. مقبره‌اش در شهر سرخس [[ترکمنستان]] فعلی واقع شده و به مزار پیر ابوالفضل حسن خراسانی مشهور است.
 
 
با آنكه ابوالفضل سرخسی را در روزگار بزرگ و صاحب كرامات می‌دانسته‌اند، ‌او خود از مریدانش می‌خواسته است كه پس از [[مرگ]]، وی را نه در جوار [[اولیاء الله|اولیاء]]، كه در كنار خراباتیان دفن كنند.
 
 
 
از سال وفات او اطلاعی در دست نیست، اما با توجه به آنكه ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) در ۴۰ سالگی دوران تحصیل علم و مجاهدت را به پایان رسانده و پس از ابوالفضل سرخسی تنها نزد ابوالعباس قصاب تعلیم یافته، می‌توان ابوالفضل سرخسی را از جملۀ آخرین پیران وی برشمرد و ازاین‌رو وفات ابوالفضل باید قبل از مسافرت ابوسعید به نزد قصاب و در اواخر سدۀ ۴ قمری روی داده باشد. ابوسعید تا پایان عمر بر مزار او حاضر می‌شده و حتی مریدانش را كه قصد گزاردن [[حج]] داشته‌اند، به [[زيارت|زیارت]] خاك ابوالفضل و طواف مزار وی سفارش می‌كرده است.
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
 
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224945/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE%D8%B3%DB%8C "ابوالفضل سرخسی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224945/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D8%AE%D8%B3%DB%8C "ابوالفضل سرخسی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج3، ص216.
+
*[https://ganjoor.net/attar/tazkerat-ol-ouliya/sh96 "ذکر شیخ ابوالفضل حسن"، سایت گنجور].
 +
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۳، ص۲۱۶.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۳۵: سطر ۳۵:
 
|رده=دارد
 
|رده=دارد
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:علمای قرن چهارم]]
[[رده:عارفان]]
+
[[رده:عارفان]][[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۶

مرقد ابوالفضل محمد سرخسی

«ابوالفضل محمد سرخسی»، مفسر، صوفى و عارف صاحب کرامات در قرن ۴ قمری، و از شاگردان ابونصر سراج و استاد و مراد ابوسعید ابوالخیر بوده است.

زندگی‌نامه

از زندگی و نحوۀ سیر و سلوک ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی، آگاهی چندانی در دست نیست، اما ارتباط ابوسعید ابوالخیر (م، ۴۴۰ ق) با او سبب شده است که برخی اطلاعات دربارۀ زندگی وی به دست آید.

وی مرید ابونصر سراج بوده و از علوم ظاهر رایج در عصر خود آگاهی داشته است. اینکه ابوالفضل سرخسی دوست و همشهری مجذوبش لقمان سرخسی را از آن روی که بدون سیر و سلوک و تنها با جذبه به مقصود رسیده بود، شایستۀ اقتدا نمی‌دانسته است و اینکه ابوسعید همواره برای حل مشکلات و تفسیر واقعات خود از میهنه تا سرخس به دیدار او می‌آمده است، حاکی از دانش و آگاهی ابوالفضل از معارف خانقاهی است. و نیز اینکه طبق روایتی ابوسعید دربارۀ عبارت قرآنی «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» (مائده، ۵۴)، ۷۰۰ گونه تفسیر از او شنیده، اگرچه اغراق‌آمیز می‌نماید، اما حاکی از احاطۀ او به علوم قرآنی است.

ابوالفضل در شارستان سرخس خانقاهی داشت که حتی پس از درگذشتن، تا آنگاه که شاگردش بابوفله احمد بن علی میهنی (م، ۴۶۰ ق) از سوی ابوسعید به خانقاه‌داری آنجا منصوب شد، به نام او خوانده می‌شد، با وجود این، چنین می‌نماید که او به این مقام تعلق خاطری نداشته است. اینکه ابوسعید او را «پیر» می‌خوانده است و نه «شیخ»، و نیز اینکه سرخسی، ابوسعید را پس از تکمیل سلوک نزد ابوعبدالرحمن سلمی می‌فرستد و ابوسعید از دست او خرقه می‌ستاند، مؤکد همین نکته تواند بود. اگرچه برخی از منابع روش او را در سلوک سکرآمیز دانسته‌اند و میبدی نیز حکایتی را دربارۀ مجلس سماعی که وی در آن حضور داشته، نقل کرده است، اما با توجه به آنکه وی روش لقمان سرخسی را نمی‌پسندیده و هجویری نیز وی را از جملۀ جنیدیان ـ منسوبان به جنید از سران اهل صحو ـ برشمرده است، نمی‌توان وی را اهل سکر دانست.

اینکه ابوعلی فقیه، ابوسعید را به رفتن در مجلس صوفیانۀ ابوالفضل تشویق می‌کند، نیز حاکی از سلوک معتدل ابوالفضل است که مخالفت اهل مدرسه را متوجه خود نداشته است. با اینهمه، او را باید از پیروان صوفیانی محسوب داشت که به قولی در فتوت هم منزلتی داشته است، درچنین حالی است که دعا در حق سلطان محمود غزنوی را نیز گفتاری بس خرد و نامقبول می‌شمرد.

عطار نیشابوری در «تذکرة الأولیاء» در بیان احوال شیخ ابوالفضل حسن می گوید: «آن حامل امانت، آن عامل دیانت، آن عزیز بی‌زلل، آن خطیر بی‌خلل، آن سوخته حب الوطن شیخ ابوالفضل حسن رحمةالله علیه یگانهٔ زمان بود و لطیف جهان و در تقوی و محبت و معنی و فتوت درجهٔ بلند داشت و در کرامت و فراست از اندازه بیرون بود و در معارف و حقایق انگشت نما بود و سرخسی بود و پیر شیخ ابوسعید ابوالخیر او بود. نقل است که هر وقت که شیخ ابوسعید را قبضی بودی، گفتی اسب زین کنید تا به حج رویم، به مزار او آمدی و طواف کردی تا آن قبض برخاستی».

با آنکه ابوالفضل سرخسی را در بزرگ و صاحب کرامات می‌دانسته‌اند، ‌او خود از مریدانش می‌خواسته است که پس از مرگ، وی را نه در جوار اولیاء، که در کنار خراباتیان دفن کنند.

از سال وفات او اطلاعی در دست نیست، اما با توجه به آنکه ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) در ۴۰ سالگی دوران تحصیل علم و مجاهدت را به پایان رسانده و پس از ابوالفضل سرخسی تنها نزد ابوالعباس قصاب تعلیم یافته، می‌توان ابوالفضل سرخسی را از جملۀ آخرین پیران وی برشمرد و ازاین‌رو وفات ابوالفضل باید قبل از مسافرت ابوسعید به نزد قصاب و در اواخر سدۀ ۴ قمری روی داده باشد. ابوسعید تا پایان عمر بر مزار او حاضر می‌شده و حتی مریدانش را که قصد گزاردن حج داشته‌اند، به زیارت خاک ابوالفضل و طواف مزار وی سفارش می‌کرده است. مقبره‌اش در شهر سرخس ترکمنستان فعلی واقع شده و به مزار پیر ابوالفضل حسن خراسانی مشهور است.

منابع