تقوا: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{متوسط}} | {{متوسط}} | ||
− | + | «تقوا» به معنی دوری از [[گناه|گناهان]] و اجتناب از گرفتار شدن به خشم الهی و پرهیز ارتکاب [[حرام|محارم]] است. معنای اصطلاحی تقوا در این سخن [[امام صادق]] علیهالسلام خلاصه میشود: «... اَن لایفْقِدَكَ اللهُ حَیْثُ اَمرَكَ و لایَراكَ حیثُ نَهاكَ»؛<ref> بحارالانوار، ج 67، ص 285.</ref> (تقوا یعنی) آنجا كه خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا كه نهی كرده، تو را مشاهده نكند. تقوا داراى آثاری است، از جمله: پیروزی و رستگاری، نزول بركات آسمانی و تشخیص [[حق]] از [[باطل]]. | |
− | |||
− | در فرهنگ دینی، ركن اساسی [[اخلاق]] اسلامی، تقواست و بدون آن، اخلاق و [[ایمان]] مفهومی ندارد، همان طور كه [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیهالسلام فرمود: «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ»<ref> شرح غررالحكم، ج 1، ص 194.</ref> و | + | == تعریف تقوا == |
+ | تقوا یک نیروى باز دارنده درونى است که در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى کند. | ||
+ | |||
+ | «تقوا» در اصل از ماده «وقی، وقایه» به معناى حفظ کردن و قرار دادن خویش در پناهگاه است.<ref>راغب اصفهانى، مفردات فی غریب القرآن، ج1،ص 881.</ref> و در اصطلاح شرع، به معناى خویشتن دارى در برابر [[گناهان]] می باشد. | ||
+ | |||
+ | به عبارت دیگر تقوا یک نیروى بازدارنده ای است که به صورت یک ملکه نفسانی و نیروی درونی است در وجود [[انسان]] به وجود می آید و او را در برابر طغیان [[شهوت رانی|شهوات]] و ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى کند. کمال تقوا آن است که علاوه بر دوری از گناهان و محرمات، از مشتبهات نیز اجتناب شود. | ||
+ | |||
+ | بعضى از بزرگان، تقوا را به حالت کسى تشبیه کرده اند که از یک زمین پر از خار عبور مى کند، و سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد.<ref>ابو الفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان، ج 1، ص 101؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 80.</ref> از این تشبیه به خوبى استفاده مى شود که تقوا به این نیست که انسان انزوا و گوشه گیرى انتخاب کند، بلکه باید در دل اجتماع باشد و اگر اجتماع آلوده بوده خود را حفظ کند.<ref>تفسیر نمونه، ج 22، ص 204.</ref> | ||
+ | |||
+ | == جایگاه تقوا == | ||
+ | در فرهنگ دینی، ركن اساسی [[اخلاق]] اسلامی، تقواست و بدون آن، اخلاق و [[ایمان]] مفهومی ندارد، همان طور كه [[امیرالمومنین|امیرمؤمنان]] علیهالسلام فرمود: «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»<ref> همان، ج 6، ص 412.</ref> و فرمود: «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ».<ref> شرح غررالحكم، ج 1، ص 194.</ref> همچنین در [[قرآن کریم]]، تقوا بهترین زاد و توشه معرفی شده است: «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی».<ref>[[سوره بقره]]، آیه ۱۹۷.</ref> | ||
ارزندگیهای دیگر تقوا عبارتند از: | ارزندگیهای دیگر تقوا عبارتند از: | ||
سطر ۱۰: | سطر ۱۹: | ||
درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی باتقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیكتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. [[قرآن مجید]] بر این حقیقت، تصریح میكند: {{متن قرآن|«...انَّ اكرَمَكُم عندَاللهِ اَتقیكُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»}}؛<ref> [[سوره حجرات]](49)، آیه 13.</ref> گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است. | درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی باتقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیكتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. [[قرآن مجید]] بر این حقیقت، تصریح میكند: {{متن قرآن|«...انَّ اكرَمَكُم عندَاللهِ اَتقیكُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»}}؛<ref> [[سوره حجرات]](49)، آیه 13.</ref> گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است. | ||
+ | |||
+ | [[شیخ مفید]] میگوید: شنیدم که روزی [[سلمان فارسی]] وارد مسجد شد و مردم او را به سبب حقّی که داشت و به احترام موی سپیدش و منزلت خاصّی که نزد [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله و خاندان او داشت بالای مجلس نشاندند. [[عمر بن خطاب|عمر]] وارد شد و چشمش به سلمان افتاد و گفت: این مرد عجم کیست که در میان عربها صدرنشین شده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله روی منبر رفت و خطبهای ایراد کرد و فرمود: «انَّ النّاسَ مِن عَهدِ آدَمَ الی یَومِنا هذا مِثْلُ أسنانِ المُشْطِ، لا فَضْلَ لِلعَرَبیِّ عَلَی العَجَمّیِ ولا للأحْمَرِ عَلَی الأسوَدِ الّا بِالتَّقوی؛ مردم از روزگار آدم تا به امروز همچون دندانههای شانه هستند. عرب را بر عجم و سرخ را بر سیاه برتری نیست، مگر به تقوا».<ref>میزان الحکمه، مادّه «تقوا».</ref> | ||
'''''2. معیار پذیرش اعمال:''''' | '''''2. معیار پذیرش اعمال:''''' | ||
سطر ۲۱: | سطر ۳۲: | ||
'''''3. مركب راهوار سعادت:''''' | '''''3. مركب راهوار سعادت:''''' | ||
− | رسیدن به سعادت ابدی، آرمان فطری همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت به اشتباه می روند، از دیدگاه [[اسلام]] تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت میرساند، امام علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «اَلا و اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها اَهلُها و اُعطُوا | + | رسیدن به سعادت ابدی، آرمان [[فطرت|فطری]] همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت به اشتباه می روند، از دیدگاه [[اسلام]] تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت میرساند، امام علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «اَلا و اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها اَهلُها و اُعطُوا اَزِمَّتَها فَاَورَدَتْهُمُ الجنَّهَ»؛<ref> نهجالبلاغه، خطبه 16، ص 67.</ref> آگاه باشید كه تقوا مركب رامی است كه اهلش بر آن سوار شده، زمام آن را بدست دارند و آنان را به بهشت خواهد رساند. |
قرآن مجید این فرجام نیكو را برای متقیان حتمی دانسته، نخست میفرماید: {{متن قرآن|«...وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»}}؛<ref> [[سوره توبه]](9)، آیه 36.</ref> بدانید كه خدا با متقیان است. | قرآن مجید این فرجام نیكو را برای متقیان حتمی دانسته، نخست میفرماید: {{متن قرآن|«...وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»}}؛<ref> [[سوره توبه]](9)، آیه 36.</ref> بدانید كه خدا با متقیان است. | ||
سطر ۲۹: | سطر ۴۰: | ||
و در نهایت، این تفضل و محبت الهی، متقی را در عالیترین منزل سعادت جای میدهد چنان كه فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ × فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ»}}؛<ref> [[سوره قمر]](54)، آیات 54ـ55.</ref> یقیناً متقیان در باغها و نهرها(ی بهشتی) جای دارند، در جایگاه صدق نزد پادشاه مقتدر. | و در نهایت، این تفضل و محبت الهی، متقی را در عالیترین منزل سعادت جای میدهد چنان كه فرمود: {{متن قرآن|«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ × فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ»}}؛<ref> [[سوره قمر]](54)، آیات 54ـ55.</ref> یقیناً متقیان در باغها و نهرها(ی بهشتی) جای دارند، در جایگاه صدق نزد پادشاه مقتدر. | ||
− | + | ==آثار تقوا == | |
− | + | در [[قرآن کریم]] و [[حدیث|روایات]]، فواید گرانقدری برای عنصر تقوا شمرده شده كه بر ارج و ارزش آن بسی افزوده است و نشان میدهد كه تقوا موتور متحرك خوبیها و سرچشمه فضایل انسانی و سجایای اخلاقی است. برخی از آثار تقوا عبارتند از: | |
− | در | ||
− | + | *تقوا سبب شكستن بن بستهای روحی، اجتماعی و حل مشكلات اقتصادی میشود: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ».<ref> [[سوره طلاق]](65)، آیه 2ـ4، و نهجالبلاغه، خطبه 130، ص 403.</ref> | |
− | + | *تقوا در برابر وسوسههای [[شیطان]]، مصونیت ایجاد میكند: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ».<ref> [[سوره اعراف]](7)، آیه 201.</ref> | |
− | + | *تقوا بركات آسمان و زمین را نازل میكند: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ».<ref> همان، آیه 96.</ref> | |
− | + | *تقوا پیروزی و رستگاری به بار میآورد: «... فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».<ref> [[سوره مائده]](5)، آیه 100.</ref> | |
− | + | *تقوا بصیرت و معیار تشخیص [[حق]] از [[باطل]] را ارزانی میدارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ».<ref> [[سوره انفال]](8)، آیه 29.</ref> | |
− | + | *تقوا بخشش [[گناهان]] و پاداش بزرگ در پی دارد: «... وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا».<ref> [[سوره طلاق]](65)، آیه 5.</ref> | |
− | + | *تقوا کلید [[بهشت]] است: «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً».<ref>[[سوره مريم]]، آیه ۶۳.</ref> ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم. | |
+ | *تقوا به مؤمن، [[عزت]] و سربلندی میبخشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَها أطاعَتْهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ، وَرَبِحَ الْفَوْزَ فی الْجَنَّةِ؛ قیلَ: وَما هیَ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ: التَّقْوی مَنْ أرادَ أنْ یَکونَ أعزَّ النّاسِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ...».<ref>بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۹، ح ۷.</ref> صفتی هست که اگر در کسی باشد، دنیا و آخرت مطیع او میشوند و از بهشت بهرهمند میشود. عرض کردند این خصلت چیست؟ فرمود: تقوا؛ کسی که بخواهد نزد مردم عزّت داشته باشد تقوای الهی پیشه کند».<ref> بحارالانوار، ج 67، ص 285، حدیث 7: و اصول كافی، ج 2، ص 76، حدیث 8.</ref> | ||
==راههای تقویت تقوا== | ==راههای تقویت تقوا== | ||
سطر ۷۵: | سطر ۸۶: | ||
#از خصومتورزی، ثروتاندوزی، جاهطلبی و... پرهیز نماید و... | #از خصومتورزی، ثروتاندوزی، جاهطلبی و... پرهیز نماید و... | ||
− | امثال چنین اقداماتی از نتایج تقواست و هر قدر مؤمن از دلبستگی به دنیا فاصله بگیرد، به تقوای حقیقی نزدیكتر میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام در كلام نغز و شیوایی، این ارتباط را چنین بیان میكند: | + | امثال چنین اقداماتی از نتایج تقواست و هر قدر مؤمن از دلبستگی به دنیا فاصله بگیرد، به تقوای حقیقی نزدیكتر میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام در كلام نغز و شیوایی، این ارتباط را چنین بیان میكند: «حَرامٌ عَلی كُلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنیا اَنْ یَسْكُنَهُ التَّقوی»؛<ref> شرح غررالحكم، ج 3، ص 405.</ref> بر هر قلب فریفته دنیا حرام است كه تقوا در آن جای گیرد. |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۸۲: | سطر ۹۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * اصول اخلاق اسلامی، علیاصغر الهامینیا، | + | *اصول اخلاق اسلامی، علیاصغر الهامینیا، ص25. |
+ | *[http://hadith.net/post/66853/%D8%AA%D9%82%D9%88%D8%A7/#_ftn7 "تقوا"، سایت حدیث نت]. | ||
[[رده: اخلاق الهی]] | [[رده: اخلاق الهی]] |
نسخهٔ ۴ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۹
«تقوا» به معنی دوری از گناهان و اجتناب از گرفتار شدن به خشم الهی و پرهیز ارتکاب محارم است. معنای اصطلاحی تقوا در این سخن امام صادق علیهالسلام خلاصه میشود: «... اَن لایفْقِدَكَ اللهُ حَیْثُ اَمرَكَ و لایَراكَ حیثُ نَهاكَ»؛[۱] (تقوا یعنی) آنجا كه خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا كه نهی كرده، تو را مشاهده نكند. تقوا داراى آثاری است، از جمله: پیروزی و رستگاری، نزول بركات آسمانی و تشخیص حق از باطل.
تعریف تقوا
تقوا یک نیروى باز دارنده درونى است که در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى کند.
«تقوا» در اصل از ماده «وقی، وقایه» به معناى حفظ کردن و قرار دادن خویش در پناهگاه است.[۲] و در اصطلاح شرع، به معناى خویشتن دارى در برابر گناهان می باشد.
به عبارت دیگر تقوا یک نیروى بازدارنده ای است که به صورت یک ملکه نفسانی و نیروی درونی است در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى کند. کمال تقوا آن است که علاوه بر دوری از گناهان و محرمات، از مشتبهات نیز اجتناب شود.
بعضى از بزرگان، تقوا را به حالت کسى تشبیه کرده اند که از یک زمین پر از خار عبور مى کند، و سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد.[۳] از این تشبیه به خوبى استفاده مى شود که تقوا به این نیست که انسان انزوا و گوشه گیرى انتخاب کند، بلکه باید در دل اجتماع باشد و اگر اجتماع آلوده بوده خود را حفظ کند.[۴]
جایگاه تقوا
در فرهنگ دینی، ركن اساسی اخلاق اسلامی، تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد، همان طور كه امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»[۵] و فرمود: «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ».[۶] همچنین در قرآن کریم، تقوا بهترین زاد و توشه معرفی شده است: «وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی».[۷]
ارزندگیهای دیگر تقوا عبارتند از:
1. ملاك كرامت آدمی:
درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی باتقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیكتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح میكند: «...انَّ اكرَمَكُم عندَاللهِ اَتقیكُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»؛[۸] گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.
شیخ مفید میگوید: شنیدم که روزی سلمان فارسی وارد مسجد شد و مردم او را به سبب حقّی که داشت و به احترام موی سپیدش و منزلت خاصّی که نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و خاندان او داشت بالای مجلس نشاندند. عمر وارد شد و چشمش به سلمان افتاد و گفت: این مرد عجم کیست که در میان عربها صدرنشین شده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله روی منبر رفت و خطبهای ایراد کرد و فرمود: «انَّ النّاسَ مِن عَهدِ آدَمَ الی یَومِنا هذا مِثْلُ أسنانِ المُشْطِ، لا فَضْلَ لِلعَرَبیِّ عَلَی العَجَمّیِ ولا للأحْمَرِ عَلَی الأسوَدِ الّا بِالتَّقوی؛ مردم از روزگار آدم تا به امروز همچون دندانههای شانه هستند. عرب را بر عجم و سرخ را بر سیاه برتری نیست، مگر به تقوا».[۹]
2. معیار پذیرش اعمال:
در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند معیار قبولی اعمال قرار میگیرد كه عبارتند از اخلاص و تقوا. این دو اكسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول میرسانند و فقدان هر یك از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط میكند؛ گرچه از كمیت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزنده تقوا را چنین بازگو میكند: «...إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»؛[۱۰] همانا خداوند (اعمال نیك و صالح را) تنها از باتقوایان میپذیرد.
همچنین عنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح میگردد و اگر عمل، كم و كوچك هم باشد آن را بزرگ و فراوان میكند، امام علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «لایَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و كیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ».[۱۱] هیچ عملی همراه با تقوا اندك نیست، چگونه چیزی كه قبول می شود، كم شمرده شود؟
یكی از یاران امام صادق علیهالسلام به نام مفضل بن عمر میگوید: «خدمت امام صادق علیهالسلام بودم موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندك و ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عمل اندك همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است كه خالی از تقوا باشد. پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی كه به دیگران غذا میدهد، با همسایگانش مدارا می كند. درِ خانهاش به روی دیگران باز است ولی (با همه این اعمال) چون درِ كار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یك از اعمال یاد شده را انجام نمیدهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتكب نمیشود (این هم عملِ كمِ باتقوا!)».[۱۲]
3. مركب راهوار سعادت:
رسیدن به سعادت ابدی، آرمان فطری همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت به اشتباه می روند، از دیدگاه اسلام تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت میرساند، امام علی علیهالسلام در این باره میفرماید: «اَلا و اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها اَهلُها و اُعطُوا اَزِمَّتَها فَاَورَدَتْهُمُ الجنَّهَ»؛[۱۳] آگاه باشید كه تقوا مركب رامی است كه اهلش بر آن سوار شده، زمام آن را بدست دارند و آنان را به بهشت خواهد رساند.
قرآن مجید این فرجام نیكو را برای متقیان حتمی دانسته، نخست میفرماید: «...وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»؛[۱۴] بدانید كه خدا با متقیان است.
و این همراهی، فیض و عنایت خاص الهی را نصیب انسان باتقوا میكند به گونهای كه محبوب خدا میشود: «بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»؛[۱۵] آری، هر كس به عهدش وفا كند و تقوا را پیشه سازد (بداند كه) همانا خداوند، متقیان را دوست دارد.
و در نهایت، این تفضل و محبت الهی، متقی را در عالیترین منزل سعادت جای میدهد چنان كه فرمود: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ × فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ»؛[۱۶] یقیناً متقیان در باغها و نهرها(ی بهشتی) جای دارند، در جایگاه صدق نزد پادشاه مقتدر.
آثار تقوا
در قرآن کریم و روایات، فواید گرانقدری برای عنصر تقوا شمرده شده كه بر ارج و ارزش آن بسی افزوده است و نشان میدهد كه تقوا موتور متحرك خوبیها و سرچشمه فضایل انسانی و سجایای اخلاقی است. برخی از آثار تقوا عبارتند از:
- تقوا سبب شكستن بن بستهای روحی، اجتماعی و حل مشكلات اقتصادی میشود: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ».[۱۷]
- تقوا در برابر وسوسههای شیطان، مصونیت ایجاد میكند: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ».[۱۸]
- تقوا بركات آسمان و زمین را نازل میكند: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ».[۱۹]
- تقوا پیروزی و رستگاری به بار میآورد: «... فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[۲۰]
- تقوا بصیرت و معیار تشخیص حق از باطل را ارزانی میدارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ».[۲۱]
- تقوا بخشش گناهان و پاداش بزرگ در پی دارد: «... وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا».[۲۲]
- تقوا کلید بهشت است: «تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً».[۲۳] ما بهشت را مخصوص باتقوایان قرار دادیم.
- تقوا به مؤمن، عزت و سربلندی میبخشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَها أطاعَتْهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ، وَرَبِحَ الْفَوْزَ فی الْجَنَّةِ؛ قیلَ: وَما هیَ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ: التَّقْوی مَنْ أرادَ أنْ یَکونَ أعزَّ النّاسِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ...».[۲۴] صفتی هست که اگر در کسی باشد، دنیا و آخرت مطیع او میشوند و از بهشت بهرهمند میشود. عرض کردند این خصلت چیست؟ فرمود: تقوا؛ کسی که بخواهد نزد مردم عزّت داشته باشد تقوای الهی پیشه کند».[۲۵]
راههای تقویت تقوا
میل به خوبیها و گریز از زشتیها در اندرون انسانها وجود دارد و كمتر كسی یافت میشود كه فطرتاً چنین نباشد و رسالت پیامبران و مربیان انسانها، تقویت و تربیت این روحیه در جامعه بشری است و تحقق این هدف مقدس از راههای گوناگونی امكان پذیر است، از جمله:
1. كسب علم:
آگاهی از معارف دینی و دانستن حكم خدا و نظر شرع و عقل، لازمه تقواپیشگی است و كسی كه از كارهای زشت و زیبا خبر ندارد، نمیتواند آنها را ترك كند و اینها را به جای آورد. قرآن مجید عالیترین درجه تقوا را ـ كه خوف و خشیت الهی است ـ منحصر در قشر ارزشمند دانشمندان كرده، میفرماید: « إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»؛[۲۶] تنها بندگان دانشمند خدا از او میترسند.
2. ایمان به خدا:
در بیشتر آیات و روایات، تقوا با واژه مقدس «الله» همراه است و بیانگر آن است كه در واقع «تقوا» در رابطه با خدا و ایمان به عالم غیب معنا پیدا میكند و باید گفت: یك واژه صد در صد دینی و اسلامی است. قرآن مجید نیز در موارد متعددی، تقوا را مشروط بر ایمان به خدا كرده، میفرماید: «...وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»؛[۲۷] اگر مؤمن هستید، تقوای الهی پیشه كنید.
امیرمؤمنان علیهالسلام نیز در این باره میفرماید: «اتَّقُوااللهَ الَّذی اِنْ قُلتُم سَمِعَ وَ اِنَ اَضمَرتُمْ عَلِمَ؛[۲۸] تقوای خدایی را پیشه كنید كه اگر بگویید، میشنود و اگر پنهان كنید، میداند».
از سوی دیگر، ایمان بدون تقوا نیز ایمان واقعی نیست و ارزش چندانی ندارد. به گفته همان امام: «لایَنْفَعُ الایمانُ بِغَیرِ تَقْوی؛[۲۹] ایمان بدون تقوا سود نمیدهد».
3. پرستش خدا:
اگر تقوا را به سنگری تشبیه كنیم كه مؤمن در آن به جنگ با شیطان میپردازد، عبادت و پرستش، نقش ارتباط مستمر و دریافت فرمان و كمك از فرمانده مطلق هستی را ایفا میكند و هر چه این ارتباط قویتر و بیشتر باشد، رزم، سنگر و رزمنده نیز قویتر و محفوظترند و مأموریت نیكوتر انجام میگیرد و اگر برعكس، ارتباط ضعیف و اندك باشد، آسیبپذیر خواهند شد.
قرآن مجید این واقعیت را در دو آیه بیان كرده است؛ نخست درباره مطلق عبادت میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛[۳۰] ای مردم، پروردگارتان را كه شما و پیشینیان شما را آفریده بپرستید، شاید تقوا پیشه كنید.
درباره عبادت خاصی چون روزه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛[۳۱] ای كسانی كه ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده. همان گونه كه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، شاید متقی شوید.
به دلایل یاد شده، متقیان واقعی، عاشق عبادتند و علاوه بر عبادتهای واجب ـ كه شرط اولیه ایمان و تقواست ـ در هر فرصت مناسبی به راز و نیاز با بینیاز مطلق میپردازند و با بال تقوا در ملكوت معنویت به پرواز درمیآیند و در این پرواز، بالهایشان نیز قوت بیشتری مییابد. امام متقیان، علی علیهالسلام درباره آن میفرماید: با گسترده شدن پرده سیاه شب برپا ایستاده به تلاوت بخشهایی از قرآن میپردازند، آن را با ترتیل و تأمّل میخوانند و در غم و اندوه (آخرت) فرو میروند و دوای دردشان را از آن جستجو میكنند. وقتی به آیهای شوقانگیز میرسند، در آن طمع میكنند و دل میبندند. گویا چشمانداز آینده خویش را در آن مینگرند و هرگاه به آیهای هراسانگیز برمیخورند گوشهای دلشان را بدان میسپارند. گویا فریاد و خروش دوزخ را در بن گوشهای خود میشنود. از این رو كمرهایشان را (برای ركوع) خم میكنند و پیشانی، زانوها، كف دستها و نوك پاهای خود را برای (سجده) بر خاك مینهند و از خدای بزرگ، آزادی از دوزخ را میطلبند.[۳۲]
4. چشمپوشی از مادیات:
از دیدگاه قرآن، مظاهر مادی دنیا «متاع اندك»[۳۳] است و ارزش آن را ندارد كه همت انسان را به خود معطوف دارد. متقیان ضمن فعالیتهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... همیشه دل در گرو معشوق واقعی دارند و برآوردن نیازهای بعد مادی زندگی را از واقعبینی و تحلیل صحیح مسائل مادی بازنمیدارد. انسان متقی با الهامگیری از كتاب و پیامبر خدا، همه مظاهر مادی حتی جسم خویش را فناپذیر میداند و چنین بینشی سبب میشود كه؛
- نفس را از گرایشهای ناروای دنیایی، باز دارد.
- از افراط و تفریط در پاسخ دادن به غرایز حیوانی، خودداری كند.
- از خصومتورزی، ثروتاندوزی، جاهطلبی و... پرهیز نماید و...
امثال چنین اقداماتی از نتایج تقواست و هر قدر مؤمن از دلبستگی به دنیا فاصله بگیرد، به تقوای حقیقی نزدیكتر میشود. امیرمؤمنان علیهالسلام در كلام نغز و شیوایی، این ارتباط را چنین بیان میكند: «حَرامٌ عَلی كُلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنیا اَنْ یَسْكُنَهُ التَّقوی»؛[۳۴] بر هر قلب فریفته دنیا حرام است كه تقوا در آن جای گیرد.
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج 67، ص 285.
- ↑ راغب اصفهانى، مفردات فی غریب القرآن، ج1،ص 881.
- ↑ ابو الفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان، ج 1، ص 101؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 80.
- ↑ تفسیر نمونه، ج 22، ص 204.
- ↑ همان، ج 6، ص 412.
- ↑ شرح غررالحكم، ج 1، ص 194.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ سوره حجرات(49)، آیه 13.
- ↑ میزان الحکمه، مادّه «تقوا».
- ↑ سوره مائده(5)، آیه 27.
- ↑ نهجالبلاغه، حكمت 91، ص 1129.
- ↑ اصول كافی، ج 2، ص 76.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه 16، ص 67.
- ↑ سوره توبه(9)، آیه 36.
- ↑ سوره آل عمران(3)، آیه 76.
- ↑ سوره قمر(54)، آیات 54ـ55.
- ↑ سوره طلاق(65)، آیه 2ـ4، و نهجالبلاغه، خطبه 130، ص 403.
- ↑ سوره اعراف(7)، آیه 201.
- ↑ همان، آیه 96.
- ↑ سوره مائده(5)، آیه 100.
- ↑ سوره انفال(8)، آیه 29.
- ↑ سوره طلاق(65)، آیه 5.
- ↑ سوره مريم، آیه ۶۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۹، ح ۷.
- ↑ بحارالانوار، ج 67، ص 285، حدیث 7: و اصول كافی، ج 2، ص 76، حدیث 8.
- ↑ سوره فاطر(35)، آیه 28.
- ↑ سوره مائده(5)، آیات 57، 88 و 112.
- ↑ شرح غررالحكم، ج 2، ص 246.
- ↑ همان، ج 6، ص 412.
- ↑ سوره بقره(2)، آیه 21.
- ↑ همان، آیه 183.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه 183، ص 612ـ613.
- ↑ «قُل مَتاعُ الدّنیا قَلیلٌ» سوره نساء(4)، آیه 77.
- ↑ شرح غررالحكم، ج 3، ص 405.
منابع
- اصول اخلاق اسلامی، علیاصغر الهامینیا، ص25.
- "تقوا"، سایت حدیث نت.