سید کاظم رشتی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ سيد كاظم رشتى را به سید کاظم رشتی منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''سید کاظم رشتی''' (م، ۱۲۵۹ ق)، یکی از شاگردان شیخ احمد احسایی و از رهبران «فرقه کشفیه» بود و کتاب هایى درباره آن فرقه به رشته تحریر درآورد، که به قول برخی علما، احدی چیزی از آنها نفهمیده است. سیدکاظم هیچ اعتنایی به علمای بزرگ [[شیعه]] نداشت و در پی مقابله با ایشان بوده است. | |
− | == | + | == زندگینامه == |
+ | سیّد کاظم رشتی در سال ۱۲۱۲ه.ق، در رشت به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم [[یزد]] گردید و به درس شیخ احمد احسایی رفته و ملازم و همراه او شد؛ و طبق تصریح ابوالقاسم خان ابراهیمی شیخ احمد: «سید را امر به توطن در [[کربلا|کربلای معلی]] فرمودند».<ref>فهرست، ص ۱۴۷.</ref> | ||
− | [[عتبات عالیات]] | + | حاج محمد کریم خان در مورد جانشینی سیّد کاظم رشتی، عقیده ی [[شیخیه]] را چنین ابراز و اظهار می دارد: «شیخ جلیل فرموده اند که: سیّد کاظم «یفهم و غیره ما یفهم» و در میان ما معلوم و آشکار است که به شیخ عرض کردند که: اگر دست ما به شما نرسد، اخذ این علم را از که بکنیم؟ فرمود: بگیرند از سیّد کاظم؛ چرا که او از من، علم را مشافهةً آموخته است و من از ائمه خود مشافهةً آموخته ام و ایشان بی واسطه کسی، از [[خدا]] آموخته اند...».<ref>هدایة الطالبین، ص ۷۱، رسالۀ تیر شهاب در ردّ باب، ص ۱۷۷، مندرج در کتاب مجمع الرسائل.</ref> |
+ | |||
+ | کاظم رشتی در زمان حیات استاد، آنچنان شیخیه را به خود گره زده بود، که آنها بدون حضور وی، قادر به انجام کارهای فرقه نبودند و وی نقش شارح ابداعات شیخ را بر عهده داشت. | ||
+ | |||
+ | شیخ احمد احسایی، سید کاظم ۳۰ ساله را برای جانشینی خویش و ریاست فرقهی شیخیه برگزید. این در حالی بود که بیش از ۲۰۰ تن از مجتهدین بالای ۶۰ سال حضور داشتند. سید ۱۷ سال به عنوان رکن رابع، مرجع شیخیان [[ایران]] و [[عراق]] بود و با نطق و قلم و تألیف، به انتشار عقاید استادش پرداخت و در این مدت هرگز به ایران سفر نکرد.<ref>مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخیگری و بابیگری، ص ۸۷.</ref> محمد کریمخان کرمانی، جانشینی سید نسبت به شیخ را، مانند جانشینی [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام نسبت به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله میداند و قائل است، همانگونه که جانشینی حضرت علی علیه السلام به نص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم گردید، جانشینی سید هم به نص شیخ معلوم گردید.<ref>محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۷۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | نتیجه ی مستقیم چنین باوری، دشمن خدا تلقّی کردن تمام علما و [[مرجعیت|مراجع]] تقلید و مردم شیعه است که شیخی نشده اند و از مذهب او پیروی نکردهاند! و این است معنی [[شیخیه]] و شیخیه ی حاج محمد کریم خانی. | ||
+ | |||
+ | با توجه به منابع تاریخی، سیدکاظم هیچ اعتنایی به علمای بزرگ [[شیعه]] نداشته و در پی مقابله با ایشان بوده است. میرزا محمد تنکابنی، که خود در درس سیّد کاظم رفت و آمدی داشته است، می نویسد: «در زمانی که در مجلس درس حاجی سیّد کاظم حاضر می شدم و می خواستم از مذهب ایشان اطلاعی حاصل نمایم، غالباً مذمت از [[فقها]] می کردند و سخن درشت، بلکه العیاذ بالله، به فقها شتم می نمودند».<ref>قصص العلماء، ص ۵۸.</ref> کتاب دلیل المتحیّرین سیّد کاظم، کاملاً مؤیّد این معنی است. و به گفته ی سیّد ابراهیم: «مناسب آن بود که این رساله را شتمیه نامند».<ref>همان، ص ۵۶.</ref> | ||
+ | |||
+ | سید هنگامی که در [[عراق]] زندگی میکرد نقطهی مقابل سایر علمای شیعه قرار داشت. او [[شیخ محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] بزرگ را احمق مستضعف میخواند و میگفت او از شیعیان نمیباشد. [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] دربارهی سید کاظم احتیاط میکرد و او را لایق تصرف در مال امام نمیدانست.<ref>همان؛ مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، تهران، حسینعلی نوبان، ۱۳۶۹، ج ۳، ص ۱۰۹.</ref> در مقابل، علمای شیعه نیز با وی مخالفت میکردند. مرجع کل شیعه، مرحوم صاحب جواهر، آشکارا با سید مخالفت میکرد و هیچ یک از اکابر علمای [[امامیه]]، مؤید سید نبودند و همگی منکر فضل و صحت عقیده او بودند. و حاج محمد کریمخان در آثار خود به این مطلب اعتراف کرده است.<ref>محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۱۴۴.</ref> | ||
+ | |||
+ | سیدکاظم صاحبِ آثار متعددی در علوم مختلف است، که ابوالقاسم ابراهیمی تعداد آنها را ۲۹۵ اثر میداند.<ref>ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۲، ص ۶۶۸؛</ref> [[محمدعلی مدرس تبریزی|محمدعلی مدرسی]] در هجو تألیفات او اینگونه مینویسد: «سید رشتی دارای مؤلفات بسیار است، که احدی چیزی از آنها نفهمیده است؛ گویا به زبان هندی حرف میزند؛ خصوصاً شرح خطبه و شرح قصیدهی او که مملو از لغز و معما بوده، خالی از عبارات فصیحه است».<ref>محمد علی تبریزی (مدرس)، ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب، ج ۲، ص ۳۰۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | سید کاظم رشتی به عنوان برجسته ترین شاگرد احمد احسائی، استاد هجویات و چرند بافی بود. هجویات سید کاظم رشتی در کتابی تحت عنوان شرح القصیده به چاپ رسیده و در آن مطالبی عنوان شده، که تنها شمه ای کوچک از آن برای پی بردن به کلیات کتاب، کفایت می کند. | ||
+ | |||
+ | سید کاظم بنا به مطالبی که شنیده بود، در تفسیر [[حدیث مدینة العلم|حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها»]] چنین می گوید: «مدینة العلم شهری در آسمان است، که هزاران کوی می دارد و به هر کویی هزاران هزار کوچه می باشد. من نامهای همه این کوی ها و کوچه ها را می دانم؛ ولی چون برشمردن آنها دراز است، تنها به برخی از آن می پردازیم. عقد صاحبه رجل است اسمه شلحلون کوچه ای که دارنده اش مردی است به نام شلحلون، عقد صاحب کلب اسمه کلحلون کوچه ای است که دارنده اش سگی به نام کلحلون است...». | ||
+ | |||
+ | سید کاظم رشتی با چنین سخنانی، آن چه را که شیخ احمد احسائی کاشته بود، آبیاری و آن را ریشه دار نمود. از آن طرف، ناآگاهی و فقدان [[فرهنگ]] هم به این گونه افراد، مجال مطلوب را می داد که هر چه می خواهند بکارند و بگویند، و هر آن چه را که مایلند بدروند. | ||
+ | |||
+ | اکثر پیروان سیّد کاظم رشتی به حاج کریمخانی معروف هستند؛ مرکز این گروه، کرمان است؛ و رهبرشان اکنون یکی از نوادگان محمد کریم خان می باشد.<ref>محمدی اشتهاردی، محمد ، گلستان ادب ، قم ، ١٣٨۳ ، ج ۱، ص ۳۶.</ref> | ||
+ | |||
+ | یکی از مهمترین حوادث زمان او، حملهی امپراتوری عثمانی به [[کربلا]] بوده است، که میتوان سید رشتی را منشأ آن دانست.<ref>محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، ص ۵۸.</ref> در این حملهی وحشیانه، که بیش از چهار هزار نفر از شیعیان عراق کشته شدند، تنها خانهی وی محل امنی محسوب میشد و حتی حرمین شریفین، یعنی [[حرم امام حسین علیه السلام|حرم امام حسین]] و [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابالفضل]] علیهما السلام، نیز از حملهی دشمن در امان نبودند. و این امنیت خانهی سید، پاداش جاسوسی وی برای آنها بود.<ref>محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۱۵۲؛ علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، قم، انتشاراتی مؤسسهی آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، ص ۱۰۷-۱۰۸.</ref> | ||
+ | |||
+ | سرمایه انحرافات رشتی، همان افکار آلوده احسایی بوده است و احسایی بود که رشتی را امر به توطن در کربلا نمود تا در دامن عثمانیان قرار گیرد و بر ضد شیعه قیام کند و منازعات مذهبی راه اندازد و [[فتنه]] انگیزی نماید و اینگونه مانع یکپارچگی مخالفتهای ضد عثمانی شود. | ||
+ | |||
+ | وی با مخالفتهایی که در اصول دین و مسئلهی مهدویت ابراز نمود و در مقابل نوّاب عامه قیام کرد، زمینهی پیدایش باب و بهاء را فراهم نمود.<ref>سید محمد حسین فقیه ایمانی، شیخیه زمینه ساز بابیه، تهران، انتشاراتی راه نیکان، ص ۱۰۴-۱۰۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | == وفات == | ||
+ | سرانجام سیّد کاظم رشتی در سال ۱۲۵۹ قمری، از دنیا رفت، و در رواق شرقى حرم مطهر [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام دفن شد. | ||
+ | |||
+ | او برای پیروان خود، جانشینی تعیین نکرد؛ آنها پس از مرگ او حیران و سرگردان بودند؛ سرانجام چهار نفر ادّعای جانشینی سیّد کاظم رشتی را نمودند که عبارتند از: حاج کریم خان کرمانی، میرزا شفیع تبریزی، میرزا طاهر حکّاک اصفهانی و میرزا علی محمّد شیرازی معروف به سیّد باب مؤسس فرقه ی [[بابیه]]. | ||
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
+ | == منابع == | ||
+ | |||
+ | * پایگاه اطلاع رسانی دفتر [[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]]. | ||
+ | * سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی. | ||
+ | * [[عتبات عالیات]] عراق، دکتر اصغر قائدان، نشر مشعر، تهران، ص ۱۵۲. | ||
[[رده: مدفونین در حرم امام حسین علیه السلام]] | [[رده: مدفونین در حرم امام حسین علیه السلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۷
سید کاظم رشتی (م، ۱۲۵۹ ق)، یکی از شاگردان شیخ احمد احسایی و از رهبران «فرقه کشفیه» بود و کتاب هایى درباره آن فرقه به رشته تحریر درآورد، که به قول برخی علما، احدی چیزی از آنها نفهمیده است. سیدکاظم هیچ اعتنایی به علمای بزرگ شیعه نداشت و در پی مقابله با ایشان بوده است.
محتویات
زندگینامه
سیّد کاظم رشتی در سال ۱۲۱۲ه.ق، در رشت به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم یزد گردید و به درس شیخ احمد احسایی رفته و ملازم و همراه او شد؛ و طبق تصریح ابوالقاسم خان ابراهیمی شیخ احمد: «سید را امر به توطن در کربلای معلی فرمودند».[۱]
حاج محمد کریم خان در مورد جانشینی سیّد کاظم رشتی، عقیده ی شیخیه را چنین ابراز و اظهار می دارد: «شیخ جلیل فرموده اند که: سیّد کاظم «یفهم و غیره ما یفهم» و در میان ما معلوم و آشکار است که به شیخ عرض کردند که: اگر دست ما به شما نرسد، اخذ این علم را از که بکنیم؟ فرمود: بگیرند از سیّد کاظم؛ چرا که او از من، علم را مشافهةً آموخته است و من از ائمه خود مشافهةً آموخته ام و ایشان بی واسطه کسی، از خدا آموخته اند...».[۲]
کاظم رشتی در زمان حیات استاد، آنچنان شیخیه را به خود گره زده بود، که آنها بدون حضور وی، قادر به انجام کارهای فرقه نبودند و وی نقش شارح ابداعات شیخ را بر عهده داشت.
شیخ احمد احسایی، سید کاظم ۳۰ ساله را برای جانشینی خویش و ریاست فرقهی شیخیه برگزید. این در حالی بود که بیش از ۲۰۰ تن از مجتهدین بالای ۶۰ سال حضور داشتند. سید ۱۷ سال به عنوان رکن رابع، مرجع شیخیان ایران و عراق بود و با نطق و قلم و تألیف، به انتشار عقاید استادش پرداخت و در این مدت هرگز به ایران سفر نکرد.[۳] محمد کریمخان کرمانی، جانشینی سید نسبت به شیخ را، مانند جانشینی حضرت علی علیه السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله میداند و قائل است، همانگونه که جانشینی حضرت علی علیه السلام به نص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم گردید، جانشینی سید هم به نص شیخ معلوم گردید.[۴]
نتیجه ی مستقیم چنین باوری، دشمن خدا تلقّی کردن تمام علما و مراجع تقلید و مردم شیعه است که شیخی نشده اند و از مذهب او پیروی نکردهاند! و این است معنی شیخیه و شیخیه ی حاج محمد کریم خانی.
با توجه به منابع تاریخی، سیدکاظم هیچ اعتنایی به علمای بزرگ شیعه نداشته و در پی مقابله با ایشان بوده است. میرزا محمد تنکابنی، که خود در درس سیّد کاظم رفت و آمدی داشته است، می نویسد: «در زمانی که در مجلس درس حاجی سیّد کاظم حاضر می شدم و می خواستم از مذهب ایشان اطلاعی حاصل نمایم، غالباً مذمت از فقها می کردند و سخن درشت، بلکه العیاذ بالله، به فقها شتم می نمودند».[۵] کتاب دلیل المتحیّرین سیّد کاظم، کاملاً مؤیّد این معنی است. و به گفته ی سیّد ابراهیم: «مناسب آن بود که این رساله را شتمیه نامند».[۶]
سید هنگامی که در عراق زندگی میکرد نقطهی مقابل سایر علمای شیعه قرار داشت. او صاحب جواهر بزرگ را احمق مستضعف میخواند و میگفت او از شیعیان نمیباشد. شیخ انصاری دربارهی سید کاظم احتیاط میکرد و او را لایق تصرف در مال امام نمیدانست.[۷] در مقابل، علمای شیعه نیز با وی مخالفت میکردند. مرجع کل شیعه، مرحوم صاحب جواهر، آشکارا با سید مخالفت میکرد و هیچ یک از اکابر علمای امامیه، مؤید سید نبودند و همگی منکر فضل و صحت عقیده او بودند. و حاج محمد کریمخان در آثار خود به این مطلب اعتراف کرده است.[۸]
سیدکاظم صاحبِ آثار متعددی در علوم مختلف است، که ابوالقاسم ابراهیمی تعداد آنها را ۲۹۵ اثر میداند.[۹] محمدعلی مدرسی در هجو تألیفات او اینگونه مینویسد: «سید رشتی دارای مؤلفات بسیار است، که احدی چیزی از آنها نفهمیده است؛ گویا به زبان هندی حرف میزند؛ خصوصاً شرح خطبه و شرح قصیدهی او که مملو از لغز و معما بوده، خالی از عبارات فصیحه است».[۱۰]
سید کاظم رشتی به عنوان برجسته ترین شاگرد احمد احسائی، استاد هجویات و چرند بافی بود. هجویات سید کاظم رشتی در کتابی تحت عنوان شرح القصیده به چاپ رسیده و در آن مطالبی عنوان شده، که تنها شمه ای کوچک از آن برای پی بردن به کلیات کتاب، کفایت می کند.
سید کاظم بنا به مطالبی که شنیده بود، در تفسیر حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها» چنین می گوید: «مدینة العلم شهری در آسمان است، که هزاران کوی می دارد و به هر کویی هزاران هزار کوچه می باشد. من نامهای همه این کوی ها و کوچه ها را می دانم؛ ولی چون برشمردن آنها دراز است، تنها به برخی از آن می پردازیم. عقد صاحبه رجل است اسمه شلحلون کوچه ای که دارنده اش مردی است به نام شلحلون، عقد صاحب کلب اسمه کلحلون کوچه ای است که دارنده اش سگی به نام کلحلون است...».
سید کاظم رشتی با چنین سخنانی، آن چه را که شیخ احمد احسائی کاشته بود، آبیاری و آن را ریشه دار نمود. از آن طرف، ناآگاهی و فقدان فرهنگ هم به این گونه افراد، مجال مطلوب را می داد که هر چه می خواهند بکارند و بگویند، و هر آن چه را که مایلند بدروند.
اکثر پیروان سیّد کاظم رشتی به حاج کریمخانی معروف هستند؛ مرکز این گروه، کرمان است؛ و رهبرشان اکنون یکی از نوادگان محمد کریم خان می باشد.[۱۱]
یکی از مهمترین حوادث زمان او، حملهی امپراتوری عثمانی به کربلا بوده است، که میتوان سید رشتی را منشأ آن دانست.[۱۲] در این حملهی وحشیانه، که بیش از چهار هزار نفر از شیعیان عراق کشته شدند، تنها خانهی وی محل امنی محسوب میشد و حتی حرمین شریفین، یعنی حرم امام حسین و حضرت ابالفضل علیهما السلام، نیز از حملهی دشمن در امان نبودند. و این امنیت خانهی سید، پاداش جاسوسی وی برای آنها بود.[۱۳]
سرمایه انحرافات رشتی، همان افکار آلوده احسایی بوده است و احسایی بود که رشتی را امر به توطن در کربلا نمود تا در دامن عثمانیان قرار گیرد و بر ضد شیعه قیام کند و منازعات مذهبی راه اندازد و فتنه انگیزی نماید و اینگونه مانع یکپارچگی مخالفتهای ضد عثمانی شود.
وی با مخالفتهایی که در اصول دین و مسئلهی مهدویت ابراز نمود و در مقابل نوّاب عامه قیام کرد، زمینهی پیدایش باب و بهاء را فراهم نمود.[۱۴]
وفات
سرانجام سیّد کاظم رشتی در سال ۱۲۵۹ قمری، از دنیا رفت، و در رواق شرقى حرم مطهر امام حسین علیه السلام دفن شد.
او برای پیروان خود، جانشینی تعیین نکرد؛ آنها پس از مرگ او حیران و سرگردان بودند؛ سرانجام چهار نفر ادّعای جانشینی سیّد کاظم رشتی را نمودند که عبارتند از: حاج کریم خان کرمانی، میرزا شفیع تبریزی، میرزا طاهر حکّاک اصفهانی و میرزا علی محمّد شیرازی معروف به سیّد باب مؤسس فرقه ی بابیه.
پانویس
- ↑ فهرست، ص ۱۴۷.
- ↑ هدایة الطالبین، ص ۷۱، رسالۀ تیر شهاب در ردّ باب، ص ۱۷۷، مندرج در کتاب مجمع الرسائل.
- ↑ مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخیگری و بابیگری، ص ۸۷.
- ↑ محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۷۲.
- ↑ قصص العلماء، ص ۵۸.
- ↑ همان، ص ۵۶.
- ↑ همان؛ مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، تهران، حسینعلی نوبان، ۱۳۶۹، ج ۳، ص ۱۰۹.
- ↑ محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۱۴۴.
- ↑ ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، ج ۲، ص ۶۶۸؛
- ↑ محمد علی تبریزی (مدرس)، ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب، ج ۲، ص ۳۰۹.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد ، گلستان ادب ، قم ، ١٣٨۳ ، ج ۱، ص ۳۶.
- ↑ محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، ص ۵۸.
- ↑ محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص ۱۵۲؛ علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، قم، انتشاراتی مؤسسهی آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، ص ۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ سید محمد حسین فقیه ایمانی، شیخیه زمینه ساز بابیه، تهران، انتشاراتی راه نیکان، ص ۱۰۴-۱۰۲.
منابع
- پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی.
- سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی.
- عتبات عالیات عراق، دکتر اصغر قائدان، نشر مشعر، تهران، ص ۱۵۲.