ام موسی خادم امیر المؤمنین: تفاوت بین نسخه‌ها
(افزودن الگو) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| (۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | «امّ موسی» (متوفی قرن ۱ ه.ق)، خادم [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین علی]] علیه‌السلام و از راویان [[حدیث]] بود. نام وی را «فاخته» یا «حبیبه» هم گفته‌اند. | |
| − | |||
| − | + | امّ موسی [[تابعین|تابعی]] و اهل [[کوفه]] است. او از امام علی علیه‌السلام و [[ام‌سلمه]] روایت کرده و اسماعیل بن زیاد و مغیرة بن مقسم ضبی از او روایت نموده‌اند. | |
| − | اسماعیل بن زیاد گوید: بیش از سه روز نگذشت که آن ضربه (به سر مبارک آن حضرت) زده شد. ام کلثوم فریاد | + | [[شیخ مفید]] از اسماعیل بن زیاد از ام‌موسی روایت می‌کند که امام علی علیه‌السلام به دخترش [[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب|ام‌کلثوم]] فرمود: دخترم! اندک زمانی به دیدار ما بیشتر نمانده است. ام‌کلثوم گفت: ای پدر! چرا این گونه سخن می‌گویی؟ آن حضرت فرمود: [[رسول خدا]] را در خواب دیدم که غبار صورتم را می‌زدود و می‌فرمود: ای علی از عمر تو چیزی باقی نیست. اسماعیل بن زیاد گوید: بیش از سه روز نگذشت که آن ضربه (توسط [[ابن ملجم]] به سر مبارک آن حضرت) زده شد. ام کلثوم فریاد می‌زد و علی علیه‌السلام می‌فرمود: دخترم! چنین نکن. رسول خدا را می‌بینم که با دست به من اشاره می‌کند و می‌فرماید: ای علی نزد ما بیا، آنچه نزد ماست برای تو بهتر است. |
| + | ==منابع== | ||
| − | + | * [[بانوان عالمه و آثار آنها (کتاب)|بانوان عالمه و آثار آنها]]، معاونت پژوهش مرکز حوزه‌های علمیه خواهران. | |
| − | |||
[[Category:زنان نمونه قرن اول]] | [[Category:زنان نمونه قرن اول]] | ||
[[Category:زنان راوی حدیث]] | [[Category:زنان راوی حدیث]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۰
«امّ موسی» (متوفی قرن ۱ ه.ق)، خادم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و از راویان حدیث بود. نام وی را «فاخته» یا «حبیبه» هم گفته‌اند.
امّ موسی تابعی و اهل کوفه است. او از امام علی علیه‌السلام و ام‌سلمه روایت کرده و اسماعیل بن زیاد و مغیرة بن مقسم ضبی از او روایت نموده‌اند.
شیخ مفید از اسماعیل بن زیاد از ام‌موسی روایت می‌کند که امام علی علیه‌السلام به دخترش ام‌کلثوم فرمود: دخترم! اندک زمانی به دیدار ما بیشتر نمانده است. ام‌کلثوم گفت: ای پدر! چرا این گونه سخن می‌گویی؟ آن حضرت فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم که غبار صورتم را می‌زدود و می‌فرمود: ای علی از عمر تو چیزی باقی نیست. اسماعیل بن زیاد گوید: بیش از سه روز نگذشت که آن ضربه (توسط ابن ملجم به سر مبارک آن حضرت) زده شد. ام کلثوم فریاد می‌زد و علی علیه‌السلام می‌فرمود: دخترم! چنین نکن. رسول خدا را می‌بینم که با دست به من اشاره می‌کند و می‌فرماید: ای علی نزد ما بیا، آنچه نزد ماست برای تو بهتر است.
منابع
- بانوان عالمه و آثار آنها، معاونت پژوهش مرکز حوزه‌های علمیه خواهران.
