ابولبابه انصاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
بشیر‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَیر)<ref> الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32.</ref> بن ‌زید انصارى از قبیله اوس، تیره عمرو بن ‌عوف<ref> جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 334؛ الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ اسدالغابه، ج‌ 2، ص‌ 285.</ref> و از توبه‌كنندگان زمان پیامبر صلى الله علیه و آله از او به نام رفاعه<ref> تاریخ یحیى‌ بن معین، ج‌ 1، ص‌ 108؛ حلیة‌الاولیاء، ج‌ 1، ص‌ 366؛ رجال الطوسى، ص‌ 39.</ref> نیز یاد ‌شده است. برخى برآنند كه «رفاعة بن‌المنذر» نام برادر وى است.<ref> الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الاصابه، ج 2، ص 409.</ref>
+
'''«ابولُبابه بشیر‌ بن عبدالمنذر انصارى»''' از [[صحابی|صحابه]] و راویان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله است. او در برخی [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات پیامبر]]، جانشین ایشان در [[مدینه]] بود. آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در [[تاریخ اسلام]] شده است، داستان [[خیانت]] او در جریان محاصره [[بنی قریظه|یهود بنى‌قریظه]] و یا به روایتی تخلفش از [[غزوه تبوک]] بود، که سپس [[توبه]] کرد و خود را به ستونهای [[مسجد]] بست و آیاتى در [[شأن نزول|شأن]] او نازل شد.
 +
==زندگی‌نامه==
  
ابولبابه در بیعت عقبه دوم و در غزوه بدر نیز حضور داشت؛<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الاستیعاب، ج 4، ص 303.</ref> ولى مشهور برآنند كه پیامبر صلى الله علیه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به [[مدینه]] بازگردد و جانشین آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنایم پرداخت.<ref> الطبقات، ج 3، ص‌ 348؛ المغازى، ج 1، ص 159؛ السیرة النبویه، ج 2، ص‌ 688.</ref>
+
ابولُبابه بشیر‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَیر)<ref> الاستیعاب، ج‌ ۴، ص‌ ۳۰۳؛ الثقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۲.</ref> بن ‌زید انصارى از قبیله [[اوس]]، تیره عمرو بن ‌عوف<ref> جمهرة انساب‌العرب، ص‌ ۳۳۴؛ الاستیعاب، ج‌ ۴، ص‌ ۳۰۳؛ اسدالغابه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۵.</ref> است. از آنجا که ابولبابه، دو برادر هم داشت، در برخی مآخذ، میان آنان خلطی رخ داده است: نخست، مبشر بن عبدالمنذر که در [[غزوه بدر|غزوۀ بدر]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید،<ref>طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۵۶.</ref> و دیگر رفاعة ابن عبدالمنذر که از شرکت‌کنندگان در [[بیعت عقبه]] دوم بود و در [[غزوه احد|غزوۀ اُحد]] به شهادت رسید.<ref>ابن سعد، ۳ / ۴۵۶-۴۵۷.</ref>
  
در غزوه «سویق و بنى‌قَینُقاع» نیز وى را در مدینه به جاى خود گذاشت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 180؛ السیرة النبویه، ج 3، ص‌ 45 و 49؛ تاریخ‌ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 49‌ـ‌50.</ref> وى در غزوه اُحد و دیگر جنگ‌ها حضور داشت.<ref> الطبقات، ج 3، ص 348؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> در غزوه حنین، پرچم قبیله بنى عمرو بن عوف<ref> المغازى، ج 3، 896.</ref> و در [[فتح مكه]]، پرچم بنى‌خطمه<ref> همان، ج‌ 2، ص‌ 800.</ref>یا بنى‌عمرو بن عوف<ref> الطبقات، ج 3، ص 349؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> را حمل مى‌كرد؛ اما بنا به نقل یعقوبى، پیامبر صلى الله علیه و آله در فتح مكه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌ ص‌ 58.</ref>
+
بر اساس‌ روایتى منسوب به [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام، ابولبابه در میان کسانى بود که پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به [[مدینه]]، در پى رد و انکار حضرت برآمدند؛ ولى با [[معجزه|معجزه‌اى]] که به وقوع پیوست به ناچار تسلیم شدند.<ref> تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه‌السلام، ص‌ ۹۲‌ـ‌۹۶.</ref> برخى نیز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با یتیمى از [[انصار]] بود که پیامبر صلى الله علیه و آله به نفع او حکم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شدید آن یتیم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در [[بهشت]] به یتیم واگذارد و او نپذیرفت.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۱، و ج‌ ۲، ص‌ ۵۰۵.</ref> نیز گفته‌اند: پس از انهدام و تخریب [[مسجد ضرار]]، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا کرد؛ ولى در آن خانه هیچ خیر و برکتى ‌حاصل نمى‌شد.<ref> همان، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۴۷.</ref>  
  
وى از راویان [[حدیث]] بود<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375؛ الثقات، ج 3، ص‌ 32.</ref> و عده‌اى از او روایت كرده‌اند.<ref> الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375.</ref> [[ابن ‌شهر آشوب]] او را در ردیف كسانى آورده كه حدیث غدیر را روایت كرده‌اند.<ref> مناقب، ج‌ 3، ص‌ 35.</ref>
+
ابولبابه در [[بیعت عقبه]] دوم و در [[غزوه بدر]] حضور داشت؛<ref> رجال الطوسى، ص‌ ۲۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۰۳.</ref> ولى مشهور برآنند که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به [[مدینه]] بازگردد و جانشین آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنایم پرداخت.<ref> الطبقات، ج۳، ص‌ ۳۴۸؛ المغازى، ج ۱، ص ۱۵۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص‌ ۶۸۸.</ref>
  
بر اساس‌ روایتى منسوب به [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام ابولبابه در میان كسانى بود كه پس از هجرت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به [[مدینه]]، در پى رد و انكار حضرت برآمدند؛ ولى با معجزه‌اى كه به وقوع پیوست به ناچار تسلیم شدند.<ref> تفسیر منسوب به [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام، ص‌ 92‌ـ‌96.</ref>
+
پیامبر در [[غزوه سویق]] و [[غزوه بنی قینقاع|غزوه بنى‌قَینُقاع]] نیز ابولبابه را در مدینه به جاى خود گذاشت.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۸۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص‌ ۴۵ و ۴۹؛ تاریخ‌ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۴۹‌ـ‌۵۰.</ref> اما وى در [[غزوه احد|غزوه اُحد]] و دیگر جنگ‌ها در رکاب پیامبر (ص) پیکار کرد.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۳۴۸؛ الاستیعاب، ج ۴، ص‌ ۳۰۴.</ref> او در [[غزوه حنین]]، پرچم قبیله بنى عمرو بن عوف<ref> المغازى، ج ۳، ۸۹۶.</ref> و در [[فتح مکه]]، پرچم بنى‌خطمه<ref> همان، ج‌ ۲، ص‌ ۸۰۰.</ref> یا بنى‌عمرو بن عوف<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۳۴۹؛ الاستیعاب، ج ۴، ص‌ ۳۰۴.</ref> را حمل مى‌کرد؛ اما بنا به نقل [[ابن واضح یعقوبی|یعقوبى]]، پیامبر صلى الله علیه و آله در فتح مکه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۸.</ref>
  
برخى نیز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با یتیمى از انصار بود كه پیامبر صلى الله علیه و آله به نفع او حكم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شدید آن یتیم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در [[بهشت]] به یتیم واگذارد و او نپذیرفت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 281، و ج‌ 2، ص‌ 505.</ref>
+
سبب شهرت ‌ابولبابه در [[تاریخ اسلام]] مربوط به [[غزوه بنی قریظه|غزوۀ بنی قریظه]] است. در این [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوه]]، چون [[یهود|یهودیان]] از محاصره به تنگ آمدند، کسی نزد پیامبر (ص) فرستادند و تقاضا کردند ابولبابه را که از هم‌پیمانان آنان بود، پیش ایشان فرستد و گفته‌اند پیامبر (ص) نخست او را مأمور جنگ با آنان کرده بود.<ref>واقدی، ۲ / ۵۰۷.</ref> ابولبابه به قلعه رفت و به اشاره‌ای، آنان را از صلح با پیامبر (ص) بازداشت. ولی اندکی بعد از کار خود پشیمان شد و به [[مسجد النبی (ص)|مسجد پیامبر]] (ص) رفت و خود را به ستونی از ستونهای مسجد بست و سوگند خورد که تا حق تعالی [[توبه|توبۀ]] وی را قبول نکند، خود را از ستون باز نگشاید.<ref>واقدی، ۲ / ۵۰۵-۵۰۷؛ سیره ابن هشام، ۳ / ۲۴۷- ۲۴۸.</ref> اما روایتهای دیگری نشان می‌دهد که سبب این کار، خودداری او از حضور در [[غزوه تبوک|جنگ تبوک]] بوده است.<ref>محمد بن مسلم زهری، المغازی النبوبة، ۱۱۱-۱۱۲.</ref>
  
نیز گفته‌اند: پس از انهدام و تخریب مسجد ضرار، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا كرد؛ ولى در آن خانه هیچ خیر و بركتى ‌حاصل نمى‌شد.<ref> همان، ج‌ ص‌ 1047.</ref> وفات او را در زمان خلافت ‌[[امام على]] علیه‌السلام<ref> الثقات، ج‌ ص‌ 32؛ الطبقات، ج‌ 3، ص‌ 349.</ref> یا بعد از سال پنجاهم هجرى ذكر ‌كرده‌اند.<ref> تهذیب الكمال، ج‌ 34، ص‌ 233؛ الاصابه، ج‌ ص‌ 290.</ref>
+
ابولبابه از راویان [[حدیث]] پیامبر بود<ref> رجال الطوسى، ص‌ ۲۷؛ الجرح والتعدیل، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵؛ الثقات، ج ۳، ص‌ ۳۲.</ref> و عده‌اى از جمله دو پسرش سائب و عبدالرحمن و نیز عبدالله بن عمر و عبدالله بن کعب قرظی از او روایت کرده‌اند.<ref> الجرح والتعدیل، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵.</ref> [[ابن ‌شهر آشوب]] او را در ردیف کسانى آورده که [[حدیث غدیر]] را روایت کرده‌اند.<ref> مناقب، ج‌ ۳، ص‌ ۳۵.</ref>  
  
آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در [[تاریخ اسلام]] شده است، داستان خیانت او و توبه‌اش در جریان محاصره یهود بنى‌قریظه و نیز تخلفش از غزوه تبوك و بستن خود به ستون مسجد و نزول آیاتى در شأن او است.
+
در تاریخ وفات ابولبابه انصاری اختلاف است؛ وفات او به روایتی پیش از قتل [[عثمان بن عفان|عثمان]]،<ref>ابن اثیر، ۱ / ۱۹۶.</ref> یا در زمان خلافت ‌[[امام على]] علیه‌السلام<ref> الثقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۲؛ الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۴۹.</ref> و یا بعد از سال پنجاهم هجرى ذکر ‌شده است.<ref> تهذیب الکمال، ج‌ ۳۴، ص‌ ۲۳۳؛ الاصابه، ج‌ ۷، ص‌ ۲۹۰.</ref>
  
'''ابولبابه در شأن نزول:'''
+
==ابولبابه در شأن نزول آیات==
  
# «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمنتِكُم و اَنتُم تَعلَمون × واعلَموا اَنَّما اَمولُكُم و اَولدُكُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم؛ اى كسانى‌ كه [[ایمان]] آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نكنید و (نیز) در امانت‌هاى خود خیانت روا مدارید؛ در ‌حالى ‌كه مى‌دانید (این كار، گناه بزرگى است) و بدانید كه اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (براى كسانى ‌كه از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمى نزد خدا است». ([[سوره انفال]]/8، 27‌ـ‌28)
+
*{{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِکمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَأَوْلاَدُکمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ»}}؛ اى کسانى‌ که [[ایمان]] آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و (نیز) در امانت‌هاى خود خیانت روا مدارید؛ در ‌حالى ‌که مى‌دانید (این کار، گناه بزرگى است) و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (براى کسانى ‌که از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمى نزد خدا است. ([[سوره انفال]]، ۲۷‌ـ‌۲۸) [[واحدی نیشابوری|واحدی]]،<ref> اسباب النزول، ص‌ ۱۹۳.</ref> [[زمخشرى]]،<ref> الکشاف، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳‌ـ‌۲۱۴.</ref> [[طبرسى]]،<ref> مجمع البیان، ج‌ ۴، ص ‌۸۲۳.</ref> از کلبى، زهرى و قتاده روایت کرده‌اند که در ماجراى محاصره یهود [[بنی قریظه|بنى‌قریظه]] پس از آن که پیامبر صلى الله علیه وآله پیشنهاد صلح آنان را رد کرد، بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها باید حکمیت [[سعد بن معاذ]] را بپذیرند. آن‌ها با ابولبابه مشورت کردند که آیا شایسته است حکمیت سعد ‌بن معاذ را بپذیرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند که اگر بپذیرند کشته خواهند شد و بدین ترتیب به خدا و پیامبر خیانت کرد و این آیه درباره او نازل شد. بر اساس روایتى از [[امام باقر]] علیه‌السلام مراد از خیانت، معصیت است.<ref> تفسیر قمى، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۰.</ref> برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه که نزد بنى‌قریظه بود، او را به چنین خیانتى واداشت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۴، ص‌ ۸۲۳.</ref>
 
+
*نقل است که آیه {{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتَتَّخِذُواْ الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ وَمَن یتَوَلَّهُم مِّنکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَیهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»}}؛ اى کسانى‌ که [[ایمان]] آورده‌اید! یهود و نصارا را ولىّ نگیرید. آنان اولیاى یکدیگرند و کسانى‌ که از شما با آنان دوستى کنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعیت ستم‌کار را هدایت نمى‌کند. ([[سوره مائده]]، ۵۱) درباره ابولبابه در داستان خیانت او نازل شده است.<ref> جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص‌ ۳۷۳؛ مجمع البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۳۱۸.</ref>
واحدى،<ref> اسباب النزول، ص‌ 193.</ref> زمخشرى،<ref> الكشاف، ج‌ ص‌ 213‌ـ‌214.</ref> طبرسى،<ref> مجمع البیان، ج‌ ص ‌823.</ref> از كلبى، زهرى و قتاده روایت كرده‌اند كه در ماجراى محاصره یهود بنى‌قریظه پس از آن كه پیامبر صلى الله علیه و آله پیشنهاد صلح آنان را رد كرد بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها باید حكمیت سعد بن معاذ را بپذیرند.
+
*[[محمد بن جریر طبری|طبرى]]<ref> جامع البیان، مج‌ ۴، ج‌ ۶، ص‌ ۳۱۵.</ref> از سُدى نقل مى‌کند که آیه {{متن قرآن|«یا أَیهَا الرَّسُولُ لاَیحْزُنک الَّذِینَ یسَارِعُونَ فِی الْکفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ»}}؛ اى سول خدا آن‌ها که در مسیر کفر شتاب مى‌کنند و با زبان مى‌گویند: ایمان آوردیم؛ حال آن ‌که قلب آن‌ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد. (سوره مائده، ۴۱) درباره ابولبابه و همین واقعه است.
 
+
*{{متن قرآن|«وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَیئًا عَسَى اللّهُ أَن یتُوبَ عَلَیهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»}}؛ و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و کار خوب و بد را به ‌هم آمیختند. امید است که خداوند [[توبه]] ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. ([[سوره توبه]]، ۱۰۲) بنا به نقل مفسران، این آیه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از [[غزوه تبوک]] و توبه آنان نازل شده؛<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۰، ص ‌۱۹‌ـ‌۲۲؛ التبیان، ج ۵، ص ۲۹؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۱۰۱.</ref> اما بر اساس پاره‌اى روایات، این آیه درباره او و ماجراى بنى‌قریظه فرود آمده ‌است.<ref> جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۰، ص ‌۲۱؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۱.</ref>
آن‌ها با ابولبابه مشورت كردند كه آیا شایسته است حكمیت سعد ‌بن معاذ را بپذیرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند كه اگر بپذیرند كشته خواهند شد و بدین ترتیب به خدا و پیامبر خیانت كرد و این آیه درباره او نازل شد. بر اساس روایتى از [[امام باقر]] علیه‌السلام مراد از خیانت، معصیت است.<ref> تفسیر قمى، ج‌ ص‌ 270.</ref> برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه كه نزد بنى‌قریظه بود، او را به چنین خیانتى واداشت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 823.</ref>
+
*{{متن قرآن|«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلاَتَک سَکنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»}}؛ از اموال ایشان صدقه‌اى (‌[[زکات]]) بگیر تا با آن آن‌ها را پاکسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن زکات) براى آن‌ها دعا کن که دعاى تو، مایه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه، ۱۰۳) گفته‌اند: پس از آن‌که خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوک را پذیرفت و پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌کرد، ابولبابه همه اموال خود را پیش [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست که آن‌ها را در راه خدا [[انفاق]] کند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این‌باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت که این آیه ‌نازل شد و فرمان داد که پیامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگیرد.<ref> جامع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۲۳‌ـ‌۲۴؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۱؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۲۶.</ref> به نقل ابن‌کثیر پس از پذیرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خیر در اسلام از او دیده نشد.<ref> البدایة والنهایه، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱.</ref>
 
+
==پانویس==
# نقل است كه آیه «یأیّها الّذین ءامنَوُا لاتَتّخِذوا الیَهودَ والنّصرى أَولِیاءَ بَعضُهُم أولِیَاءُ بَعض و مَن یَتَولَّهم مِنكُم فإنّه مِنهم إنّ اللّهَ لایَهدى القوَم الظـلِمینَ؛ اى كسانى‌ كه [[ایمان]] آورده‌اید! یهود و نصارا را ولىّ (و دوست و تكیه‌گاه خود) نگیرید. آنان اولیاى یكدیگرند و كسانى‌ كه از شما با آنان دوستى كنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعیت ستم‌كار را هدایت نمى‌كند». ([[سوره مائده]]/5،51) درباره ابولبابه در داستان خیانت او نازل شده است.<ref> جامع‌البیان، مج ج ص‌ 373؛ مجمع البیان، ج‌ ص‌ 318.</ref>
 
 
 
# طبرى<ref> جامع البیان، مج‌ ج‌ ص‌ 315.</ref> از سدى نقل مى‌كند كه آیه «یاَیُّهَا الرَّسولُ لایَحزُنكَ الَّذینَ یُسرِعونَ فِى الكُفرِ مِنَ الَّذینَ قالوا ءامَنّا بِاَفوهِهِم ولَم تُؤمِن قُلوبُهُم؛ اى فرستاده (خدا!) آن‌ها كه در مسیر كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گویند: [[ایمان]] آوردیم؛ حال آن ‌كه قلب آن‌ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد». (سوره مائده/5،41) درباره همو و همین واقعه است.
 
 
 
# «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صلِحـًا و ءاخَرَ سَیِّئـًا عَسَى اللّهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم؛ و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به ‌هم آمیختند. امید است كه خداوند [[توبه]] ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است». ([[سوره توبه]]/9،102)
 
 
 
بنا به نقل مفسران، این آیه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از غزوه تبوك و توبه آنان نازل شده؛(28) اما بر اساس پاره‌اى روایات، این آیه درباره او و ماجراى بنى‌قریظه فرود آمده ‌است.<ref> جامع‌البیان، مج ج 10، ص ‌21؛ مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 101.</ref>
 
 
 
# «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرهُم و ‌تُزَكّیهِم بِها و صَلِّ عَلَیهِم اِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَهُم واللّهُ سَمیعٌ عَلیم؛ از اموال ایشان صدقه‌اى (‌=‌زكات) بگیر تا با آن آن‌ها را پاكسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن [[زكات]]) براى آن‌ها دعا كن كه دعاى تو، مایه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه/9،103)
 
 
 
گفته‌اند: پس از آن‌كه خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوك را پذیرفت و پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌كرد، ابولبابه همه اموال خود را پیش [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست كه آن‌ها را در راه خدا [[انفاق]] كند.  
 
 
 
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این‌باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت كه آیه ‌پیشین نازل شد و فرمان داد كه پیامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگیرد.<ref> جامع‌البیان، ج‌ ص‌ 23‌ـ‌24؛ مجمع‌البیان، ج‌ ص‌ 101؛ روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 26.</ref> به نقل ابن‌كثیر پس از پذیرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خیر در اسلام از او دیده نشد.<ref> البدایة والنهایه، ج‌ ص‌ 21.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
(26). جامع البیان، مج 7، ج 10، ص ‌19‌ـ‌22؛ التبیان، ج 5، ص 29؛ مجمع‌البیان، ج 5، ص 101.
+
==منابع==
 
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، محمد خراسانى، ج ۲، ص ۴۶-۴۹.
 
+
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/224995/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C "ابولبابه انصاری"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
===منابع===
 
 
 
محمد خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 46-49.
 
 
 
 
[[رده: شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[رده: شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۳

«ابولُبابه بشیر‌ بن عبدالمنذر انصارى» از صحابه و راویان پیامبر صلى الله علیه وآله است. او در برخی غزوات پیامبر، جانشین ایشان در مدینه بود. آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در تاریخ اسلام شده است، داستان خیانت او در جریان محاصره یهود بنى‌قریظه و یا به روایتی تخلفش از غزوه تبوک بود، که سپس توبه کرد و خود را به ستونهای مسجد بست و آیاتى در شأن او نازل شد.

زندگی‌نامه

ابولُبابه بشیر‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَیر)[۱] بن ‌زید انصارى از قبیله اوس، تیره عمرو بن ‌عوف[۲] است. از آنجا که ابولبابه، دو برادر هم داشت، در برخی مآخذ، میان آنان خلطی رخ داده است: نخست، مبشر بن عبدالمنذر که در غزوۀ بدر به شهادت رسید،[۳] و دیگر رفاعة ابن عبدالمنذر که از شرکت‌کنندگان در بیعت عقبه دوم بود و در غزوۀ اُحد به شهادت رسید.[۴]

بر اساس‌ روایتى منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام، ابولبابه در میان کسانى بود که پس از هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه، در پى رد و انکار حضرت برآمدند؛ ولى با معجزه‌اى که به وقوع پیوست به ناچار تسلیم شدند.[۵] برخى نیز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با یتیمى از انصار بود که پیامبر صلى الله علیه و آله به نفع او حکم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شدید آن یتیم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در بهشت به یتیم واگذارد و او نپذیرفت.[۶] نیز گفته‌اند: پس از انهدام و تخریب مسجد ضرار، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا کرد؛ ولى در آن خانه هیچ خیر و برکتى ‌حاصل نمى‌شد.[۷]

ابولبابه در بیعت عقبه دوم و در غزوه بدر حضور داشت؛[۸] ولى مشهور برآنند که پیامبر صلى الله علیه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به مدینه بازگردد و جانشین آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنایم پرداخت.[۹]

پیامبر در غزوه سویق و غزوه بنى‌قَینُقاع نیز ابولبابه را در مدینه به جاى خود گذاشت.[۱۰] اما وى در غزوه اُحد و دیگر جنگ‌ها در رکاب پیامبر (ص) پیکار کرد.[۱۱] او در غزوه حنین، پرچم قبیله بنى عمرو بن عوف[۱۲] و در فتح مکه، پرچم بنى‌خطمه[۱۳] یا بنى‌عمرو بن عوف[۱۴] را حمل مى‌کرد؛ اما بنا به نقل یعقوبى، پیامبر صلى الله علیه و آله در فتح مکه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد.[۱۵]

سبب شهرت ‌ابولبابه در تاریخ اسلام مربوط به غزوۀ بنی قریظه است. در این غزوه، چون یهودیان از محاصره به تنگ آمدند، کسی نزد پیامبر (ص) فرستادند و تقاضا کردند ابولبابه را که از هم‌پیمانان آنان بود، پیش ایشان فرستد و گفته‌اند پیامبر (ص) نخست او را مأمور جنگ با آنان کرده بود.[۱۶] ابولبابه به قلعه رفت و به اشاره‌ای، آنان را از صلح با پیامبر (ص) بازداشت. ولی اندکی بعد از کار خود پشیمان شد و به مسجد پیامبر (ص) رفت و خود را به ستونی از ستونهای مسجد بست و سوگند خورد که تا حق تعالی توبۀ وی را قبول نکند، خود را از ستون باز نگشاید.[۱۷] اما روایتهای دیگری نشان می‌دهد که سبب این کار، خودداری او از حضور در جنگ تبوک بوده است.[۱۸]

ابولبابه از راویان حدیث پیامبر بود[۱۹] و عده‌اى از جمله دو پسرش سائب و عبدالرحمن و نیز عبدالله بن عمر و عبدالله بن کعب قرظی از او روایت کرده‌اند.[۲۰] ابن ‌شهر آشوب او را در ردیف کسانى آورده که حدیث غدیر را روایت کرده‌اند.[۲۱]

در تاریخ وفات ابولبابه انصاری اختلاف است؛ وفات او به روایتی پیش از قتل عثمان،[۲۲] یا در زمان خلافت ‌امام على علیه‌السلام[۲۳] و یا بعد از سال پنجاهم هجرى ذکر ‌شده است.[۲۴]

ابولبابه در شأن نزول آیات

  • «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِکمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکمْ وَأَوْلاَدُکمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ»؛ اى کسانى‌ که ایمان آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و (نیز) در امانت‌هاى خود خیانت روا مدارید؛ در ‌حالى ‌که مى‌دانید (این کار، گناه بزرگى است) و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (براى کسانى ‌که از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمى نزد خدا است. (سوره انفال، ۲۷‌ـ‌۲۸) واحدی،[۲۵] زمخشرى،[۲۶] طبرسى،[۲۷] از کلبى، زهرى و قتاده روایت کرده‌اند که در ماجراى محاصره یهود بنى‌قریظه پس از آن که پیامبر صلى الله علیه وآله پیشنهاد صلح آنان را رد کرد، بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها باید حکمیت سعد بن معاذ را بپذیرند. آن‌ها با ابولبابه مشورت کردند که آیا شایسته است حکمیت سعد ‌بن معاذ را بپذیرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند که اگر بپذیرند کشته خواهند شد و بدین ترتیب به خدا و پیامبر خیانت کرد و این آیه درباره او نازل شد. بر اساس روایتى از امام باقر علیه‌السلام مراد از خیانت، معصیت است.[۲۸] برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه که نزد بنى‌قریظه بود، او را به چنین خیانتى واداشت.[۲۹]
  • نقل است که آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتَتَّخِذُواْ الْیهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیاء بَعْضٍ وَمَن یتَوَلَّهُم مِّنکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَیهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»؛ اى کسانى‌ که ایمان آورده‌اید! یهود و نصارا را ولىّ نگیرید. آنان اولیاى یکدیگرند و کسانى‌ که از شما با آنان دوستى کنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعیت ستم‌کار را هدایت نمى‌کند. (سوره مائده، ۵۱) درباره ابولبابه در داستان خیانت او نازل شده است.[۳۰]
  • طبرى[۳۱] از سُدى نقل مى‌کند که آیه «یا أَیهَا الرَّسُولُ لاَیحْزُنک الَّذِینَ یسَارِعُونَ فِی الْکفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ»؛ اى سول خدا آن‌ها که در مسیر کفر شتاب مى‌کنند و با زبان مى‌گویند: ایمان آوردیم؛ حال آن ‌که قلب آن‌ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد. (سوره مائده، ۴۱) درباره ابولبابه و همین واقعه است.
  • «وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَیئًا عَسَى اللّهُ أَن یتُوبَ عَلَیهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛ و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف کردند و کار خوب و بد را به ‌هم آمیختند. امید است که خداوند توبه ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره توبه، ۱۰۲) بنا به نقل مفسران، این آیه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از غزوه تبوک و توبه آنان نازل شده؛[۳۲] اما بر اساس پاره‌اى روایات، این آیه درباره او و ماجراى بنى‌قریظه فرود آمده ‌است.[۳۳]
  • «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلاَتَک سَکنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ از اموال ایشان صدقه‌اى (‌زکات) بگیر تا با آن آن‌ها را پاکسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن زکات) براى آن‌ها دعا کن که دعاى تو، مایه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه، ۱۰۳) گفته‌اند: پس از آن‌که خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوک را پذیرفت و پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌کرد، ابولبابه همه اموال خود را پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست که آن‌ها را در راه خدا انفاق کند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این‌باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت که این آیه ‌نازل شد و فرمان داد که پیامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگیرد.[۳۴] به نقل ابن‌کثیر پس از پذیرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خیر در اسلام از او دیده نشد.[۳۵]

پانویس

  1. الاستیعاب، ج‌ ۴، ص‌ ۳۰۳؛ الثقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۲.
  2. جمهرة انساب‌العرب، ص‌ ۳۳۴؛ الاستیعاب، ج‌ ۴، ص‌ ۳۰۳؛ اسدالغابه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۵.
  3. طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۵۶.
  4. ابن سعد، ۳ / ۴۵۶-۴۵۷.
  5. تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه‌السلام، ص‌ ۹۲‌ـ‌۹۶.
  6. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۱، و ج‌ ۲، ص‌ ۵۰۵.
  7. همان، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۴۷.
  8. رجال الطوسى، ص‌ ۲۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۰۳.
  9. الطبقات، ج۳، ص‌ ۳۴۸؛ المغازى، ج ۱، ص ۱۵۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص‌ ۶۸۸.
  10. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۸۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص‌ ۴۵ و ۴۹؛ تاریخ‌ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۴۹‌ـ‌۵۰.
  11. الطبقات، ج ۳، ص ۳۴۸؛ الاستیعاب، ج ۴، ص‌ ۳۰۴.
  12. المغازى، ج ۳، ۸۹۶.
  13. همان، ج‌ ۲، ص‌ ۸۰۰.
  14. الطبقات، ج ۳، ص ۳۴۹؛ الاستیعاب، ج ۴، ص‌ ۳۰۴.
  15. تاریخ یعقوبى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۸.
  16. واقدی، ۲ / ۵۰۷.
  17. واقدی، ۲ / ۵۰۵-۵۰۷؛ سیره ابن هشام، ۳ / ۲۴۷- ۲۴۸.
  18. محمد بن مسلم زهری، المغازی النبوبة، ۱۱۱-۱۱۲.
  19. رجال الطوسى، ص‌ ۲۷؛ الجرح والتعدیل، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵؛ الثقات، ج ۳، ص‌ ۳۲.
  20. الجرح والتعدیل، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵.
  21. مناقب، ج‌ ۳، ص‌ ۳۵.
  22. ابن اثیر، ۱ / ۱۹۶.
  23. الثقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۲؛ الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۴۹.
  24. تهذیب الکمال، ج‌ ۳۴، ص‌ ۲۳۳؛ الاصابه، ج‌ ۷، ص‌ ۲۹۰.
  25. اسباب النزول، ص‌ ۱۹۳.
  26. الکشاف، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳‌ـ‌۲۱۴.
  27. مجمع البیان، ج‌ ۴، ص ‌۸۲۳.
  28. تفسیر قمى، ج‌ ۱، ص‌ ۲۷۰.
  29. مجمع‌البیان، ج‌ ۴، ص‌ ۸۲۳.
  30. جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص‌ ۳۷۳؛ مجمع البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۳۱۸.
  31. جامع البیان، مج‌ ۴، ج‌ ۶، ص‌ ۳۱۵.
  32. جامع البیان، مج ۷، ج ۱۰، ص ‌۱۹‌ـ‌۲۲؛ التبیان، ج ۵، ص ۲۹؛ مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۱۰۱.
  33. جامع‌البیان، مج ۷، ج ۱۰، ص ‌۲۱؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۱.
  34. جامع‌البیان، ج‌ ۷، ص‌ ۲۳‌ـ‌۲۴؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۱؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۲۶.
  35. البدایة والنهایه، ج‌ ۵، ص‌ ۲۱.

منابع