منشور حکومت مدینه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(متن کامل این پیمانامه)
جز (مهدی موسوی صفحهٔ منشور حكومت مدينه را به منشور حکومت مدینه منتقل کرد)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
4. منشور حكومت مدينه، مرزبندى روابط
+
{{خوب}}
رسول خدا (ص) پس از مدّت كوتاهى كه به عقيده برخى پنج ماه مى‌ شود، <ref> تاريخ الخميس، 1/ 353. </ref> عهدنامه‌اى بين خود و يهوديان مدينه نوشت و دين و دارايى آنان را به رسميت شناخت و از آن‌ها تعهّد گرفت كه احدى را بر ضدّ پيغمبر (ص) يارى نكنند و اگر مشكلى پيش آيد، به مسلمانان در حلّ آن كمك كنند. چنان كه مسلمانان‌ هم در مقابل، همين تعهّدات را بر عهده دارند؛ ليكن يهوديان به سرعت پيمان شكستند و به مكر و نيرنگ بر ضدّ حكومت پيغمبر (ص) روى آوردند.
+
[[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله) پس از مدّت کوتاهى که به عقیده برخى پنج ماه پس از ورود ایشان به [[مدینه]] می باشد،<ref> تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۵۳. </ref> عهدنامه‌اى بین خود و [[يهوديان]] مدینه نوشت و دین و دارایى آنان را به رسمیت شناخت و از آن‌ها تعهّد گرفت که احدى را بر ضدّ [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] (ص) یارى نکنند و اگر مشکلى پیش آید، به مسلمانان در حلّ آن کمک کنند. چنان که مسلمانان‌ هم در مقابل، همین تعهّدات را بر عهده دارند؛ لیکن یهودیان به سرعت پیمان شکستند و به مکر و نیرنگ بر ضدّ حکومت پیغمبر (ص) روى آوردند.
== اختلافات موجود در مدینه ==
+
==اختلافات موجود در مدینه==
حضور قبايل مختلف و طوايف متعددي که در مدينه زندگي مي‌کردند بر طبق سنتهاي جاهلي، سبب نزاع و اختلاف بود. افزون بر آن، قبايل يهودي علاوه بر مسائل قبيله‌اي، تعارض تازه‌اي با مسلمانان پيدا کرده و بر زمينه‌هاي اختلاف وتعارض افزوده بودند. اين اختلافات مي‌ بايستي از ميان مي ‌رفت تا امکان تشکيل يک «دولت» فراهم شود.
+
حضور قبایل مختلف و طوایف متعددی که در [[مدینه|مدینه]] زندگی می‌کردند بر طبق سنتهای [[جاهلیت|جاهلی]]، سبب نزاع و اختلاف بود. افزون بر آن، قبایل [[یهود|یهودی]] علاوه بر مسائل قبیله‌ای، تعارض تازه‌ای با مسلمانان پیدا کرده و بر زمینه‌های اختلاف وتعارض افزوده بودند. این اختلافات می‌ بایستی از میان می ‌رفت تا امکان تشکیل یک «دولت» فراهم شود.
بعضی از این اختلافات عبارت بودند از »
+
بعضی از این اختلافات عبارت بودند از:
#اختلافاتی که باید از اساس محو مي ‌گرديد. اين موارد عبارت بود از اختلافات موجود ميان قبايل مسلمان.
 
# در مواردي نيز مي ‌بايست بر اساس مصالح سياسي و يا سياستهاي اصولي که اسلام در ارتباط با اديان ديگر مطرح مي ‌کرد، حل و فصل مي‌ شد. در اين قسمت  مخالفان عبارت بودند از:
 
##در درجه اول، يهود،
 
## مشرکان مسلمان نشده مدينه
 
##مسيحيان نجران
 
تشکيل چنين دولتي که بتواند در محيطي با اين تشتت، قدرت برتر خود را حفظ کند مشروط به ايجاد انسجام در ميان مردم بود.در اين ميان، آنچه که اهميت فراوان داشت، حل و فصل اختلافات نه در نزد رؤسا و متنفذان محلي بلکه ارجاع آنها به خدا و رسول بود. ايجاد چنين گرايشي در ميان قبايلي که هيچ‌گاه دولتي راتجربه نکرده بودند، امري سخت بوده و نياز به فرصتي طولاني داشت.
 
  
== پیمان عمومی در مدینه ==
+
#اختلافاتی که باید از اساس محو می ‌گردید. این موارد عبارت بود از اختلافات موجود میان قبایل مسلمان.
''''پيمان عمومي''' که رسول خدا(ص) در همان سال نخست هجرت ميان مسلمانان، يهوديان و مشرکان يثرب به امضا رساند، نخستين گام براي ايجاد قانون اساسي مبتني بر قرآن به شمار مي ‌رفت. حرکتي که بعدها بايد در طول تمدن اسلامي ادامه مي ‌يافت و سرمايه‌اي عظيم براي انديشه سياسي در اين تمدن سترگ مي ‌شد.اين سند به مثابه يك نظام‌نامه (منشور) است كه اصول روابط خارجى و داخلى دولت جديد را تبيين مى ‌كرد.
+
#در مواردی نیز می ‌بایست بر اساس مصالح سیاسی و یا سیاستهای اصولی که [[اسلام]] در ارتباط با ادیان دیگر مطرح می ‌کرد، حل و فصل می‌ شد. در این قسمت  مخالفان عبارت بودند از:
=== متن کامل این پیمانامه ===
+
##در درجه اول، یهود
#اين (نوشته) دستور يا منشورى است از طرف محمّد (ص) پيغمبر (فرستاده) خدا در ميان مؤمنان و مسلمانان از طائفه قريش و (اهالى) يثرب (مدينه) و كسانى كه از آن‌ها پيروى كنند و به آن‌ها بپيوندند و با آن‌ها جهاد كنند، نافذ و جارى خواهد بود.
+
##[[شرک|مشرکان]] مسلمان نشده مدینه
#اين‌ها صرف نظر از ساير مردم، امّتى هستند يگانه و مشخص (يك‌واحد سياسى).
+
##[[مسیحیت|مسیحیان]] [[نجران]]
# مهاجران قريش مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و خون‌بهاى خود را با رعايت حس نيكوكارى و عدالت كه در ميان مؤمنان وجود دارد، خواهند پرداخت و نيز فديه اسيران خود را بر اساس اصول نيكوكارى و عدالت همه با يكديگر پرداخت خواهند كرد.
+
 
#بنو عوف نيز مسئول حفظ و حراست بخش و ناحيه خود خواهند بود و نيز خون‌ بهاى مربوط را با توافق يكديگر خواهند پرداخت و همچنين فديه مربوط به اسيران خود را نيز با رعايت اصول نيكوكارى و عدالت رايج در ميان مؤمنان تأديه خواهند كرد.
+
تشکیل چنین دولتی که بتواند در محیطی با این تشتت، قدرت برتر خود را حفظ کند مشروط به ایجاد انسجام در میان مردم بود. در این میان، آنچه که اهمیت فراوان داشت، حل و فصل اختلافات نه در نزد رؤسا و متنفذان محلی بلکه ارجاع آنها به [[خدا]] و [[پیامبر اسلام|رسول]] بود. ایجاد چنین گرایشی در میان قبایلی که هیچ‌گاه دولتی را تجربه نکرده بودند، امری سخت بوده و نیاز به فرصتی طولانی داشت.
# بنو حارث (خزرجى‌ ها) مسئول حفظ و حراست ناحيه خود خواهند بود و هر طايفه و گروهى با توافق، فديه مربوط به اسيران خود را بر اساس عدالت و نيكوكارى پرداخت خواهند كرد.
+
 
# بنو ساعده مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر گروهى بر اساس اصول نيكوكارى و عدالت رايج در ميان مؤمنان فديه خود را خواهد پرداخت.
+
==پیمان عمومی در مدینه==
# بنو جشم مسئول حفظ و نگه‌دارى بخش خود خواهند بود و بر اساس اصول نيكوكارى و عدالت رايج در ميان مؤمنان، فديه خود را خواهند پرداخت.
+
پیمان عمومی که [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) در همان سال نخست [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان [[یثرب]] به امضا رساند، نخستین گام برای ایجاد قانون اساسی مبتنی بر [[قرآن]] به شمار می ‌رفت. حرکتی که بعدها باید در طول تمدن اسلامی ادامه می ‌یافت و سرمایه‌ای عظیم برای اندیشه سیاسی در این تمدن سترگ می ‌شد. این سند به مثابه یک نظام‌نامه ([[منشور]]) است که اصول روابط خارجى و داخلى دولت جدید را تبیین مى ‌کرد.
# بنو نجّار مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر طائفه و گروهى بر اساس عدالت و نيكوكارى رايج در ميان مؤمنان، فديه خود را خواهند پرداخت.
+
===متن کامل این پیمان نامه:===
# بنو عمرو بن عوف مسئول نگه‌دارى و حفاظت ناحيه خود خواهند بود و هر طايفه‌اى بر اساس عدالت و نيكوكارى رايج در ميان مؤمنان، فديه خود را ادا خواهند كرد.
+
 
# بنو نبيت مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و هر طايفه‌اى بر اساس عدالت و نيكوكارى رايج ميان مؤمنان، فديه خود را خواهند پرداخت.
+
#این (نوشته) دستور یا منشورى است از طرف [[پیامبر اسلام|محمد]] (ص) پیغمبر (فرستاده) خدا در میان مؤمنان و مسلمانان از طائفه [[قریش|قریش]] و (اهالى) یثرب (مدینه) و کسانى که از آن‌ها پیروى کنند و به آن‌ها بپیوندند و با آن‌ها جهاد کنند، نافذ و جارى خواهد بود.
# بنو اوس مسئول نگه‌دارى و نگهبانى ناحيه خود خواهند بود و هر طايفه‌اى فديه خود را مطابق اصول عدالت و نيكوكارى رايج در ميان مؤمنان پرداخت خواهند كرد.
+
#این‌ها صرف نظر از سایر مردم، امّتى هستند یگانه و مشخص (یک‌واحد سیاسى).
#. مقرر است  که :
+
#مهاجران قریش مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و خون‌بهاى خود را با رعایت حس نیکوکارى و عدالت که در میان مؤمنان وجود دارد، خواهند پرداخت و نیز فدیه اسیران خود را بر اساس اصول نیکوکارى و [[عدالت]] همه با یکدیگر پرداخت خواهند کرد.
## مؤمنان هيچ فردى را كه در اثر فشار قرض از پا درآمده باشد (بدون كمك) به حال خودش وانگذارند و در موضوع فديه نيز بر اساس اصول عدالت و نيكوكارى رايج ميان مؤمنان و همچنين راجع به خون‌بها رعايت حال چنان شخصى را بنمايند.
+
#بنو عوف نیز مسئول حفظ و حراست بخش و ناحیه خود خواهند بود و نیز خون‌بهاى مربوط را با توافق یکدیگر خواهند پرداخت و همچنین فدیه مربوط به اسیران خود را نیز با رعایت اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان تأدیه خواهند کرد.
## و هيچ مؤمنى با مولا (هم پيمان) مؤمن ديگرى عليه او به مخالفت برنخيزد.
+
#بنو حارث ([[خزرج|خزرجى‌]] ها) مسئول حفظ و حراست ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه و گروهى با توافق، فدیه مربوط به اسیران خود را بر اساس عدالت و نیکوکارى پرداخت خواهند کرد.
# و نيز مقرر است كه مؤمنان پرهيزكار بايد در برابر آن فردى كه از ميان آنان ياغى شود يا بخواهد به ديگران تجاوز كند و ستمكارى نمايد يا اين كه موجبات تعدّى و جنايتى را فراهم سازد يا در ميان مؤمنان فسادى ايجاد كند، همه با يكديگر همكارى كنند و او را مغلوب سازند؛ گو اين كه قيام‌كننده و متجاوز فرزند يكى از مؤمنان باشد.
+
#بنو ساعده مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر گروهى بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان فدیه خود را خواهد پرداخت.
# هيچ مؤمنى نبايد مؤمن ديگرى را كه كافرى را كشته، بكشد و به هيچ كافرى عليه مؤمنى نبايد كمك نمايد.
+
#بنو جشم مسئول حفظ و نگه‌دارى بخش خود خواهند بود و بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
#. مسلّم و قطعى است كه حمايت خدا يكى بيش نيست و حمايت مؤمنان از نازل‌ترين فرد مسلمان، در موردى كه به نام اسلام تعهدى نموده باشد، قطعى و همگانى است و همه مؤمنان در برابر همه مردم جهان، با يكديگر برابرند.
+
#بنو نجّار مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر طائفه و گروهى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
# افرادى از جامعه يهود كه به ما كمك كنند، حمايت و كمك ما را جلب خواهند كرد و با ما برابر خواهند بود و هيچ كس نخواهد توانست بر آن‌ها تحميلى روا دارد و بديهى است به مخالفين آن‌ها نيز كمكى نخواهد شد.
+
#بنو عمرو بن عوف مسئول نگه‌دارى و حفاظت ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه‌اى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را ادا خواهند کرد.
# مسلّم است كه صلح مؤمنان يكى بيش نخواهد بود و اگر احيانا در راه خدا جنگى پيشامد كرد، هيچ مؤمنى حق ندارد بدون موافقت مؤمنان با طرف مخاصمه صلح كند، مگر اين كه اين صلح مورد موافقت همه مؤمنان باشد كه در آن صورت آن چنان صلحى كه بر اساس عدالت و برابرى استقرار يافت، براى همه الزام‌آور خواهد بود.
+
#بنو نبیت مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و هر طایفه‌اى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
# هر طايفه‌اى كه همراه ما جنگ كند، دستجات آن طايفه بايد به نوبت همراه ما بجنگند.
+
#بنو اوس مسئول نگه‌دارى و نگهبانى ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه‌اى فدیه خود را مطابق اصول عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان پرداخت خواهند کرد.
# از آنجايى كه مؤمنان همه در حكم يك هيأت هستند، در خون‌هايى كه از آن‌ها در راه خدا ريخته مى‌شود، اولياء يكديگرند (يعنى همه ولى دم شناخته مى‌شوند و قصاص بر عهده همه است).
+
#مقرر است که: مؤمنان هیچ فردى را که در اثر فشار قرض از پا درآمده باشد (بدون کمک) به حال خودش وانگذارند و در موضوع فدیه نیز بر اساس اصول عدالت و نیکوکارى رایج میان مؤمنان و همچنین راجع به خون‌بها رعایت حال چنان شخصى را بنمایند. و هیچ مؤمنى با مولا (هم پیمان) مؤمن دیگرى علیه او به مخالفت برنخیزد.
# بدون ترديد مؤمنان پرهيزكار پيرو هدايت و تابع بهترين طريق ارشادند.
+
نیز مقرر است که مؤمنان پرهیزکار باید در برابر آن فردى که از میان آنان یاغى شود یا بخواهد به دیگران تجاوز کند و ستمکارى نماید یا این که موجبات تعدّى و جنایتى را فراهم سازد یا در میان مؤمنان فسادى ایجاد کند، همه با یکدیگر همکارى کنند و او را مغلوب سازند؛ گو این که قیام‌کننده و متجاوز فرزند یکى از مؤمنان باشد.
# هيچ مشركى نبايد به يك نفر از قريش حمايتى بدهد و يا مالى از او نگه‌دارى كند، هيچ مؤمنى را مانع نشود كه بر مشرك تسلط پيدا كند.
+
#هیچ مؤمنى نباید مؤمن دیگرى را که کافرى را کشته، بکشد و به هیچ کافرى علیه مؤمنى نباید کمک نماید.
#. اگر كسى عمدا مؤمنى را بكشد و ثابت شود؛ بايد به قصاص آن قتل كشته شود، مگر اين كه بازماندگان مقتول راضى شوند (كه خون‌بها بگيرند) و همه مؤمنان بايد براى مجازات اقدام كنند و هيچ نوع عمل و اقدام ديگرى براى مؤمنان روا نيست.
+
#مسلّم و قطعى است که حمایت خدا یکى بیش نیست و حمایت مؤمنان از نازل‌ترین فرد مسلمان، در موردى که به نام اسلام تعهدى نموده باشد، قطعى و همگانى است و همه مؤمنان در برابر همه مردم جهان، با یکدیگر برابرند.
#. براى هيچ مؤمنى كه معتقد به اين سند باشد و به خدا و روز قيامت عقيده داشته باشد، جايز نيست كه به جنايت كار كمك كند يا او را پناه دهد و هر كسى كه جنايت‌كار را يارى دهد يا او را پناه دهد، هرآينه لعنت خدا و خشم خدا در روز قيامت متوجّه او خواهد بود و هيچ نوع مخارجى يا غرامتى از او پذيرفته نخواهد شد.
+
#افرادى از جامعه [[یهود|یهود]] که به ما کمک کنند، حمایت و کمک ما را جلب خواهند کرد و با ما برابر خواهند بود و هیچ کس نخواهد توانست بر آن‌ها تحمیلى روا دارد و بدیهى است به مخالفین آن‌ها نیز کمکى نخواهد شد.
# بر شما مؤمنان واجب است در هر موردى كه با يكديگر اختلاف پيدا كرديد، مرجع امر خدا و پيغمبرش باشند.
+
#مسلّم است که صلح مؤمنان یکى بیش نخواهد بود و اگر احیانا در راه خدا جنگى پیشامد کرد، هیچ مؤمنى حق ندارد بدون موافقت مؤمنان با طرف مخاصمه صلح کند، مگر این که این صلح مورد موافقت همه مؤمنان باشد که در آن صورت آن چنان صلحى که بر اساس عدالت و برابرى استقرار یافت، براى همه الزام‌آور خواهد بود.
# هرگاه در هنگام جنگ يهوديان با مؤمنان همكارى بنمايند، هزينه جنگى را خودشان بايد بپردازند.
+
#هر طایفه‌اى که همراه ما جنگ کند، دستجات آن طایفه باید به نوبت همراه ما بجنگند.
# يهود بنى عوف با مؤمنان در حكم يك امّت شناخته مى‌شوند؛ با اين تفاوت كه يهود مطابق دستور دين خود عمل كنند و مسلمانان مطابق اوامر دين خود. موالى (هم‌پيمانان) يهود در حكم خود يهودند، مگر كسانى كه ستم كنند و مرتكب گناه شوند و متجاوز باشند، چنين كسانى جز خود و اهل خانه خود را دچار زحمت نخواهند كرد.
+
#از آنجایى که مؤمنان همه در حکم یک هیأت هستند، در خون‌هایى که از آن‌ها در راه خدا ریخته مى‌شود، اولیاء یکدیگرند (یعنى همه ولى دم شناخته مى‌شوند و قصاص بر عهده همه است).
# يهود بنى نجّار، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود.
+
#بدون تردید مؤمنان پرهیزکار پیرو هدایت و تابع بهترین طریق ارشادند.
# يهود بنى حارث، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود.
+
#هیچ مشرکى نباید به یک نفر از [[قریش|قریش]] حمایتى بدهد و یا مالى از او نگه‌دارى کند، هیچ مؤمنى را مانع نشود که بر مشرک تسلط پیدا کند.
# يهود بنى ساعده، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود.
+
#اگر کسى عمدا مؤمنى را بکشد و ثابت شود؛ باید به قصاص آن قتل کشته شود، مگر این که بازماندگان مقتول راضى شوند (که خون‌بها بگیرند) و همه مؤمنان باید براى مجازات اقدام کنند و هیچ نوع عمل و اقدام دیگرى براى مؤمنان روا نیست.
# يهود بنى جشم، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود.
+
#براى هیچ مؤمنى که معتقد به این سند باشد و به خدا و روز قیامت عقیده داشته باشد، جایز نیست که به جنایت کار کمک کند یا او را پناه دهد و هر کسى که جنایت‌کار را یارى دهد یا او را پناه دهد، هرآینه لعنت خدا و خشم خدا در روز قیامت متوجّه او خواهد بود و هیچ نوع مخارجى یا غرامتى از او پذیرفته نخواهد شد.
# يهود بنى اوس، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود.
+
#بر شما مؤمنان واجب است در هر موردى که با یکدیگر اختلاف پیدا کردید، مرجع امر خدا و پیغمبرش باشند.
# يهود بنى ثعلبه، حقوقشان مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود. مگر كسى كه ستم كند و مرتكب گناه گردد و او نيز جز به خود و اهل خانواده خود زيانى نخواهد رسانيد.
+
#هرگاه در هنگام جنگ یهودیان با مؤمنان همکارى بنمایند، هزینه جنگى را خودشان باید بپردازند.
# مسلّم است كه «جفنه» چون شاخه‌اى است از قبيله ثعلبه، مانند خودشان (در حكم خودشان) هستند.
+
#یهود بنى عوف با مؤمنان در حکم یک امّت شناخته مى‌شوند؛ با این تفاوت که یهود مطابق دستور دین خود عمل کنند و مسلمانان مطابق اوامر [[دین|دین]] خود. موالى (هم‌پیمانان) یهود در حکم خود یهودند، مگر کسانى که ستم کنند و مرتکب گناه شوند و متجاوز باشند، چنین کسانى جز خود و اهل خانه خود را دچار زحمت نخواهند کرد.
# بدون ترديد حقوق بنى شطيبه مانند حقوق يهود بنى عوف خواهد بود و مسلّم است كه اين معنى بايد از هر جهت رعايت شود و تجاوزى روى ندهد.
+
#یهود بنى نجّار، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
# موالى ثعلبه داراى حقوق اعضاى اصلى همان قبيله خواهند بود.
+
#یهود بنى حارث، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
# مسلّم است كه شعبه‌هاى فرعى يهود داراى حقوق اعضاى اصلى‌شان خواهند بود.
+
#یهود بنى ساعده، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
#
+
#یهود بنى جشم، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
## مسلّم است كه هيچ يك از افراد يهود جز با اذن و اجازه محمّد (ص) در جنگ شركت نخواهند كرد.
+
#یهود بنى اوس، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
##. قصاص نبايد از بين برود و خون كسى نبايد هدر شود و هر كس‌خون كسى را بريزد، زحمت آن دامن‌گير خود و خانواده‌اش خواهد شد و خدا به بهترين وجهى به اين مطلب عنايت دارد.
+
#یهود بنى ثعلبه، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود. مگر کسى که ستم کند و مرتکب گناه گردد و او نیز جز به خود و اهل خانواده خود زیانى نخواهد رسانید.
#
+
#مسلّم است که «جفنه» چون شاخه‌اى است از قبیله ثعلبه، مانند خودشان (در حکم خودشان) هستند.
## هنگام بروز جنگ مخارج جنگى يهود بر عهده خودشان و مخارج جنگى مسلمانان بر عهده خودشان خواهد بود و به هر حال هر دو طرف با يكديگر بر ضدّ كسانى كه عليه پيروان اين دستور بجنگند، همكارى خواهند كرد و روابطشان با يكديگر بر اساس مشورت و خيرخواهى و نصيحت خواهد بود و از بدرفتارى احتراز خواهند كرد.
+
#بدون تردید حقوق بنى شطیبه مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود و مسلّم است که این معنى باید از هر جهت رعایت شود و تجاوزى روى ندهد.
## هيچ فردى نبايد نسبت به هم‌پيمانش بدرفتارى كند و همه بايد به مظلوم كمك كنند.
+
#موالى ثعلبه داراى حقوق اعضاى اصلى همان قبیله خواهند بود.
# هنگامى كه مسلمانان با يكديگر در حال جنگ باشند، يهوديان به مسلمانان كمك مالى خواهند كرد.
+
#مسلّم است که شعبه‌هاى فرعى یهود داراى حقوق اعضاى اصلى‌شان خواهند بود.
# داخل شهر مدينه براى پيروان اين سند «حرم» شناخته خواهد شد.
+
#مسلّم است که هیچ یک از افراد یهود جز با اذن و اجازه محمّد (ص) در جنگ شرکت نخواهند کرد.
# پناهنده هر كس در حكم خود اوست و هيچ كس نبايد به پناهنده‌اش زيانى برساند و يا نسبت به او مرتكب جرمى شود.
+
#[[قصاص]] نباید از بین برود و خون کسى نباید هدر شود و هر کس‌خون کسى را بریزد، زحمت آن دامن‌گیر خود و خانواده‌اش خواهد شد و خدا به بهترین وجهى به این مطلب عنایت دارد.
# پناهنده (يعنى كسى كه از ديگرى حق «جوار» يا پناهندگى گرفته) نمى‌تواند جز با اجازه شخص حمايت‌كننده، ديگرى را در اين حقّ اصلى شريك كند.
+
#هنگام بروز جنگ مخارج جنگى یهود بر عهده خودشان و مخارج جنگى مسلمانان بر عهده خودشان خواهد بود و به هر حال هر دو طرف با یکدیگر بر ضدّ کسانى که علیه پیروان این دستور بجنگند، همکارى خواهند کرد و روابطشان با یکدیگر بر اساس مشورت و خیرخواهى و نصیحت خواهد بود و از بدرفتارى احتراز خواهند کرد.
# هرگاه بين كسانى كه تابع اين دستور هستند، كشتارى روى دهد يا مشاجره‌اى درگيرد كه بيم فساد در آن باشد، مرجع امر رسيدگى خدا و محمّد (ص) (كه فرستاده خداست) خواهند بود و خدا ضامن پرهيزگارترين و نيكوكارترين پيروان اين سند است.
+
#هیچ فردى نباید نسبت به هم‌پیمانش بدرفتارى کند و همه باید به مظلوم کمک کنند.
# به قريش و ياران قريش حقّ جوار (پناهندگى) داده نمى‌شود و آن‌ها از حقوق پناهندگى محرومند.
+
#هنگامى که مسلمانان با یکدیگر در حال جنگ باشند، یهودیان به مسلمانان کمک مالى خواهند کرد.
# پيروان اين سند در برابر كسانى كه به مدينه حمله كنند، يكديگر را يارى خواهند كرد.
+
#داخل شهر مدینه براى پیروان این سند «حرم» شناخته خواهد شد.
#
+
#پناهنده هر کس در حکم خود اوست و هیچ کس نباید به پناهنده‌اش زیانى برساند و یا نسبت به او مرتکب جرمى شود.
## اگر يهودى‌ها به صلحى دعوت شوند كه در آن همكارى كنند و آن صلح را عملى سازند، مى‌توانند به اين كار اقدام كنند، در آن صورت مؤمنان نيز بايد آن صلح را بپذيرند مگر اين كه صلح با كسانى باشد كه در راه دين مى‌جنگند.
+
#پناهنده (یعنى کسى که از دیگرى حق «جوار» یا پناهندگى گرفته) نمى‌تواند جز با اجازه شخص حمایت‌کننده، دیگرى را در این حقّ اصلى شریک کند.
## هر گروهى مسئول حفاظت و نگهبانى آن قسمت از شهر هستند كه روبه‌روى آن‌ها واقع شده است.
+
#هرگاه بین کسانى که تابع این دستور هستند، کشتارى روى دهد یا مشاجره‌اى درگیرد که بیم فساد در آن باشد، مرجع امر رسیدگى خدا و محمّد (ص) (که فرستاده خداست) خواهند بود و خدا ضامن پرهیزگارترین و نیکوکارترین پیروان این سند است.
# يهوديان اوس همان حقوق را دارند كه پيروان اين سند از آن برخوردارند و پيروان اين سند، بدون تعرّض و تجاوز به ديگران، بايد رعايت دقيق‌ترين نكات آن را بنمايند.
+
#به قریش و یاران قریش حقّ جوار (پناهندگى) داده نمى‌شود و آن‌ها از حقوق پناهندگى محرومند.
# هر كس عمل خلافى مرتكب شود، سزاى آن را خواهد ديد و به طور قطع خدا ضامن پرهيزگارترين افراد است و از آن كسى حمايت مى‌كند كه به بهترين وجه مطابق مندرجات اين دستور عمل نمايد.
+
#پیروان این سند در برابر کسانى که به مدینه حمله کنند، یکدیگر را یارى خواهند کرد.
# به طور قطع اين دستور (سند) از كسى كه ستم كار و عهدشكن و متجاوز باشد، حمايت نخواهد كرد و هر كس از شهر خارج شود و هر كس در مدينه بماند، مأمون و مصون خواهد بود مگر كسى كه ظلم كند و بر خلاف مندرجات اين منشور (سند) عمل كند و به طور قطع و مسلّم خدا پناه دهنده كسانى است كه نيكوكارى را پيشه كنند و پرهيزگارتر باشند و محمّد (ص) فرستاده خداست‌<ref>زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج‌1،ص:334-337
+
#اگر یهودى‌ها به صلحى دعوت شوند که در آن همکارى کنند و آن صلح را عملى سازند، مى‌توانند به این کار اقدام کنند، در آن صورت مؤمنان نیز باید آن صلح را بپذیرند مگر این که صلح با کسانى باشد که در راه دین مى‌جنگند.
 +
#هر گروهى مسئول حفاظت و نگهبانى آن قسمت از شهر هستند که روبه‌روى آن‌ها واقع شده است.
 +
#یهودیان [[اوس]] همان حقوق را دارند که پیروان این سند از آن برخوردارند و پیروان این سند، بدون تعرّض و تجاوز به دیگران، باید رعایت دقیق‌ترین نکات آن را بنمایند.
 +
#هر کس عمل خلافى مرتکب شود، سزاى آن را خواهد دید و به طور قطع خدا ضامن پرهیزگارترین افراد است و از آن کسى حمایت مى‌کند که به بهترین وجه مطابق مندرجات این دستور عمل نماید.
 +
#به طور قطع این دستور (سند) از کسى که ستم کار و عهدشکن و متجاوز باشد، حمایت نخواهد کرد و هر کس از شهر خارج شود و هر کس در مدینه بماند، مأمون و مصون خواهد بود مگر کسى که ظلم کند و بر خلاف مندرجات این منشور (سند) عمل کند و به طور قطع و مسلّم خدا پناه دهنده کسانى است که نیکوکارى را پیشه کنند و پرهیزگارتر باشند؛ و محمّد (ص) فرستاده خداست‌.<ref>زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج‌۱،ص:۳۳۴-۳۳۷
 
  </ref>
 
  </ref>
 +
 +
===نکات مهم این پیمان نامه:===
 +
برخى مدّعى‌ اند که این نظام‌نامه یک سند نیست، بلکه عبارت است از چند سند و عهدنامه جداگانه که برخى پیوست همدیگر شده است. اینان معتقدند که این اسناد در دو مرحله نوشته شده است؛
 +
 +
#در این مرحله به موجب همین سند عناصر مختلف قبایل عرب تحت زعامت و رهبرى [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] (ص) متّحد شده، به صورت یک ملّت یک پارچه درآمدند.
 +
#قدرت و همبستگى این امّت واحده براى اعمال فشار بر یهودیان به منظور کسب همکارى و تعاون آنان براى رویارویى با هر گونه فشار خارجى، به کار گرفته شد.
 +
 +
به هر حال این سند متضمّن مسائل مهم و اساسى در زمینه روابط افراد در جامعه نوپاى اسلامى است. به عنوان مثال مواردى را مورد توجّه قرار مى‌دهیم:
 +
 +
#در این سند تأکید شده که مسلمانان به رغم اختلاف قبایل و وابستگى ‌ها و تفاوت سطوح، و میزان و نوع خواسته ‌ها، و به رغم اختلاف وضعیت اجتماعى و معیشتى هر کدام، یک امّت واحده هستند. این قرارداد داراى ابعاد سیاسى و آثار حقوقى است. چنان که بر وضعیت سیاسى و اجتماعى، و حالت روانى، عاطفى، فکرى، معیشتى و همه جنبه‌ هاى زندگى، به طور عام تأثیر مى‌ گذارد.
 +
#مسئولیت [[مهاجرین|مهاجرین]] و [[انصار]] در قبال فدیه اسیران خود، بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت به این معنى است که در هر قبیله حس تضامن اجتماعى و نوعى رابطه در میان افراد هر یک برقرار خواهد بود تا به هنگام بروز حوادث و پیشامد هرگونه خطرى از همدیگر دفاع نمایند و به یارى حادثه ‌دیدگان بروند.
 +
#مسئولیت دفع ظلم و ستم بر عهده همگان قرار گرفت و فقط به ستمدیده اختصاص نداشت. شاید این ماده به لحاظ آثارى که در بنیه اجتماعى جامعه بر جاى مى‌گذاشت و ارتباط آن با تصمیمات و مواضع سیاسى و تعاطى و اعمال ظلم و ستم حاکمان، و نیز بازتاب مثبت یا منفى قرارى که مقاومت و مبارزه با ظلم و ستم را مسئولیت اجتماعى مى‌داند، نه وظیفه انحصارى حاکم و زمامدار، هر چند در موارد فراوانى به گونه‌اى حاکمیت و موقعیت او را نیز به‌ خطر مى‌اندازد؛ آرى شاید از این لحاظ مهم‌ترین مفاد عهدنامه باشد.
 +
#در این عهدنامه مقرر شده که مؤمنان هیچ فردى را که در اثر فشار قرض از پاى درآمده باشد، بدون کمک مالى به حال خویش رها نکنند و در موضوع فدیه اسیران نیز او را یارى دهند.
 +
#عدم [[قصاص]] مسلمان به خاطر قتل کافر است. این بند تأکید مى ‌کند که شرف [[انسان]] به [[اسلام]] است. بنابراین نمى ‌توان کسى را که در زندگى فردى و اجتماعى خود بر پایه ارزش‌هاى اسلامى عمل مى‌کند، با کسى مقایسه کرد که نه تنها در زندگى اجتماعى و فردى بر پایه اصول انسانى خویش عمل نمى ‌کند، بلکه اصولا اعتقادى به این مسائل ندارد تا چه رسد که خود را در راه دفاع از آن فدا سازد.
 +
#مطابق یکى دیگر از مفاد این عهدنامه، حمایت مؤمنان از نازل‌ترین فرد مسلمان در موردى که به نام اسلام به کسى پناه داده باشد، قطعى است، امّا اعطاى پناهندگى از سوى کافران به مسلمانان پذیرفته نمى‌ شود.
 +
#تأکید شده که مسلمانان حق ندارند جنایت‌کاران و [[بدعت|بدعت‌]]<nowiki/>گذاران را یارى کنند و در پناه خویش گیرند، بلکه باید با صلابت و دوراندیشى تمام با وى و بدعت‌هایش مبارزه و مقاومت نمایند.
 +
#پذیرش رسمى حکومت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) از سوى یهودیان که رسول خدا (ص) را به عنوان یگانه مرجع رسیدگى به مشکلات فیما بین مسلمانان و یهودیان قبول کردند؛ تأکید دیگرى است که در این عهدنامه مورد توجّه قرار گرفته است‌.
 +
#این سند از [[منافقان]]، مشرکان و یهودیان اقرار رسمى گرفت که فقط مؤمنان در مسیر هدایت و سلامت هستند. در حالى که همین دشمنان در میان توده‌هاى مردمى شایع مى‌کردند که پیامبر (ص) براى تفرقه‌اندازى و پراکندگى جمع آنان و استهزاى عقاید و باورهایشان تلاش مى‌کند.
 +
#در این سند اندیشه قبیله‌گرایى، باطل و ملغى اعلام شده است. بر پایه این تفکر بر قبیله لازم بود که در هر صورت از افراد خویش حمایت کند، اگر چه جانى و ستم کار باشند. در حالى که عهدنامه پیامبر (ص) تأکید داشت که همگان در قبال قاتل مسئول هستند و باید او را و هر که در هر مقامى باشد، تعقیب و دست‌گیر نمایند.
 +
#این سند تأکید دارد که هیچ مؤمنى که معتقد به این سند باشد، حق ندارد به احدى از بدعت‌گران پناه دهد یا او را یارى کند. این مسأله مى‌توانست به رواج امنیت عمومى کمک کند.
 +
 +
==عهدنامه حسن همجوارى‌==
 +
یهودیان [[بنی قریظه|بنى قریظه]]، [[بنی نضیر|بنى نضیر]] و [[بنی قینقاع|بنى قینقاع]] به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و خواستار مداهنه شدند. پیامبر (ص) پذیرفت و عهدنامه‌ اى براى آنان نوشت و شرایطى برایشان قرار داد. از جمله:
 +
 +
احدى را بر ضدّ پیامبر (ص) یارى ندهند؛ با دست و زبان و با اسب و اسلحه و در خفا و آشکار و در شب و روز، متعرّض احدى از اصحاب حضرت نشوند. اگر آنان به این شرایط وفادار ماندند، رسول خدا (ص) خون آن‌ها را نخواهد ریخت، زنان و فرزندانشان را اسیر نخواهد کرد و اموالشان را نخواهد گرفت.
 +
پیامبر براى هر یک از قبایل سه ‌گانه یهود، عهدنامه جداگانه‌اى نوشت. اما، یهودیان به مکر و نیرنگ روى آوردند. در حالى که بنا به تصریحات خودشان، مى‌دانستند که او پیامبر حقّ است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
 +
 
 +
* سيرت جاودانه، ترجمه [[الصحيح من سيرة النبي الأعظم (ط ـ جدید) (کتاب)|الصحیح من سیرة نبی الاعظم]]، جعفر مرتضى عاملى، مترجم محمد سپهرى‌، پژوشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى‌، 1384 ش‌‌.
 +
 
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 +
[[رده:تاریخ پیامبر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۶

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس از مدّت کوتاهى که به عقیده برخى پنج ماه پس از ورود ایشان به مدینه می باشد،[۱] عهدنامه‌اى بین خود و يهوديان مدینه نوشت و دین و دارایى آنان را به رسمیت شناخت و از آن‌ها تعهّد گرفت که احدى را بر ضدّ پیغمبر (ص) یارى نکنند و اگر مشکلى پیش آید، به مسلمانان در حلّ آن کمک کنند. چنان که مسلمانان‌ هم در مقابل، همین تعهّدات را بر عهده دارند؛ لیکن یهودیان به سرعت پیمان شکستند و به مکر و نیرنگ بر ضدّ حکومت پیغمبر (ص) روى آوردند.

اختلافات موجود در مدینه

حضور قبایل مختلف و طوایف متعددی که در مدینه زندگی می‌کردند بر طبق سنتهای جاهلی، سبب نزاع و اختلاف بود. افزون بر آن، قبایل یهودی علاوه بر مسائل قبیله‌ای، تعارض تازه‌ای با مسلمانان پیدا کرده و بر زمینه‌های اختلاف وتعارض افزوده بودند. این اختلافات می‌ بایستی از میان می ‌رفت تا امکان تشکیل یک «دولت» فراهم شود. بعضی از این اختلافات عبارت بودند از:

  1. اختلافاتی که باید از اساس محو می ‌گردید. این موارد عبارت بود از اختلافات موجود میان قبایل مسلمان.
  2. در مواردی نیز می ‌بایست بر اساس مصالح سیاسی و یا سیاستهای اصولی که اسلام در ارتباط با ادیان دیگر مطرح می ‌کرد، حل و فصل می‌ شد. در این قسمت مخالفان عبارت بودند از:
    1. در درجه اول، یهود
    2. مشرکان مسلمان نشده مدینه
    3. مسیحیان نجران

تشکیل چنین دولتی که بتواند در محیطی با این تشتت، قدرت برتر خود را حفظ کند مشروط به ایجاد انسجام در میان مردم بود. در این میان، آنچه که اهمیت فراوان داشت، حل و فصل اختلافات نه در نزد رؤسا و متنفذان محلی بلکه ارجاع آنها به خدا و رسول بود. ایجاد چنین گرایشی در میان قبایلی که هیچ‌گاه دولتی را تجربه نکرده بودند، امری سخت بوده و نیاز به فرصتی طولانی داشت.

پیمان عمومی در مدینه

پیمان عمومی که رسول خدا(ص) در همان سال نخست هجرت میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان یثرب به امضا رساند، نخستین گام برای ایجاد قانون اساسی مبتنی بر قرآن به شمار می ‌رفت. حرکتی که بعدها باید در طول تمدن اسلامی ادامه می ‌یافت و سرمایه‌ای عظیم برای اندیشه سیاسی در این تمدن سترگ می ‌شد. این سند به مثابه یک نظام‌نامه (منشور) است که اصول روابط خارجى و داخلى دولت جدید را تبیین مى ‌کرد.

متن کامل این پیمان نامه:

  1. این (نوشته) دستور یا منشورى است از طرف محمد (ص) پیغمبر (فرستاده) خدا در میان مؤمنان و مسلمانان از طائفه قریش و (اهالى) یثرب (مدینه) و کسانى که از آن‌ها پیروى کنند و به آن‌ها بپیوندند و با آن‌ها جهاد کنند، نافذ و جارى خواهد بود.
  2. این‌ها صرف نظر از سایر مردم، امّتى هستند یگانه و مشخص (یک‌واحد سیاسى).
  3. مهاجران قریش مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و خون‌بهاى خود را با رعایت حس نیکوکارى و عدالت که در میان مؤمنان وجود دارد، خواهند پرداخت و نیز فدیه اسیران خود را بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت همه با یکدیگر پرداخت خواهند کرد.
  4. بنو عوف نیز مسئول حفظ و حراست بخش و ناحیه خود خواهند بود و نیز خون‌بهاى مربوط را با توافق یکدیگر خواهند پرداخت و همچنین فدیه مربوط به اسیران خود را نیز با رعایت اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان تأدیه خواهند کرد.
  5. بنو حارث (خزرجى‌ ها) مسئول حفظ و حراست ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه و گروهى با توافق، فدیه مربوط به اسیران خود را بر اساس عدالت و نیکوکارى پرداخت خواهند کرد.
  6. بنو ساعده مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر گروهى بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان فدیه خود را خواهد پرداخت.
  7. بنو جشم مسئول حفظ و نگه‌دارى بخش خود خواهند بود و بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
  8. بنو نجّار مسئول نگه‌دارى و حفاظت بخش خود خواهند بود و هر طائفه و گروهى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
  9. بنو عمرو بن عوف مسئول نگه‌دارى و حفاظت ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه‌اى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان، فدیه خود را ادا خواهند کرد.
  10. بنو نبیت مسئول حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و هر طایفه‌اى بر اساس عدالت و نیکوکارى رایج میان مؤمنان، فدیه خود را خواهند پرداخت.
  11. بنو اوس مسئول نگه‌دارى و نگهبانى ناحیه خود خواهند بود و هر طایفه‌اى فدیه خود را مطابق اصول عدالت و نیکوکارى رایج در میان مؤمنان پرداخت خواهند کرد.
  12. مقرر است که: مؤمنان هیچ فردى را که در اثر فشار قرض از پا درآمده باشد (بدون کمک) به حال خودش وانگذارند و در موضوع فدیه نیز بر اساس اصول عدالت و نیکوکارى رایج میان مؤمنان و همچنین راجع به خون‌بها رعایت حال چنان شخصى را بنمایند. و هیچ مؤمنى با مولا (هم پیمان) مؤمن دیگرى علیه او به مخالفت برنخیزد.
  13. و نیز مقرر است که مؤمنان پرهیزکار باید در برابر آن فردى که از میان آنان یاغى شود یا بخواهد به دیگران تجاوز کند و ستمکارى نماید یا این که موجبات تعدّى و جنایتى را فراهم سازد یا در میان مؤمنان فسادى ایجاد کند، همه با یکدیگر همکارى کنند و او را مغلوب سازند؛ گو این که قیام‌کننده و متجاوز فرزند یکى از مؤمنان باشد.
  14. هیچ مؤمنى نباید مؤمن دیگرى را که کافرى را کشته، بکشد و به هیچ کافرى علیه مؤمنى نباید کمک نماید.
  15. مسلّم و قطعى است که حمایت خدا یکى بیش نیست و حمایت مؤمنان از نازل‌ترین فرد مسلمان، در موردى که به نام اسلام تعهدى نموده باشد، قطعى و همگانى است و همه مؤمنان در برابر همه مردم جهان، با یکدیگر برابرند.
  16. افرادى از جامعه یهود که به ما کمک کنند، حمایت و کمک ما را جلب خواهند کرد و با ما برابر خواهند بود و هیچ کس نخواهد توانست بر آن‌ها تحمیلى روا دارد و بدیهى است به مخالفین آن‌ها نیز کمکى نخواهد شد.
  17. مسلّم است که صلح مؤمنان یکى بیش نخواهد بود و اگر احیانا در راه خدا جنگى پیشامد کرد، هیچ مؤمنى حق ندارد بدون موافقت مؤمنان با طرف مخاصمه صلح کند، مگر این که این صلح مورد موافقت همه مؤمنان باشد که در آن صورت آن چنان صلحى که بر اساس عدالت و برابرى استقرار یافت، براى همه الزام‌آور خواهد بود.
  18. هر طایفه‌اى که همراه ما جنگ کند، دستجات آن طایفه باید به نوبت همراه ما بجنگند.
  19. از آنجایى که مؤمنان همه در حکم یک هیأت هستند، در خون‌هایى که از آن‌ها در راه خدا ریخته مى‌شود، اولیاء یکدیگرند (یعنى همه ولى دم شناخته مى‌شوند و قصاص بر عهده همه است).
  20. بدون تردید مؤمنان پرهیزکار پیرو هدایت و تابع بهترین طریق ارشادند.
  21. هیچ مشرکى نباید به یک نفر از قریش حمایتى بدهد و یا مالى از او نگه‌دارى کند، هیچ مؤمنى را مانع نشود که بر مشرک تسلط پیدا کند.
  22. اگر کسى عمدا مؤمنى را بکشد و ثابت شود؛ باید به قصاص آن قتل کشته شود، مگر این که بازماندگان مقتول راضى شوند (که خون‌بها بگیرند) و همه مؤمنان باید براى مجازات اقدام کنند و هیچ نوع عمل و اقدام دیگرى براى مؤمنان روا نیست.
  23. براى هیچ مؤمنى که معتقد به این سند باشد و به خدا و روز قیامت عقیده داشته باشد، جایز نیست که به جنایت کار کمک کند یا او را پناه دهد و هر کسى که جنایت‌کار را یارى دهد یا او را پناه دهد، هرآینه لعنت خدا و خشم خدا در روز قیامت متوجّه او خواهد بود و هیچ نوع مخارجى یا غرامتى از او پذیرفته نخواهد شد.
  24. بر شما مؤمنان واجب است در هر موردى که با یکدیگر اختلاف پیدا کردید، مرجع امر خدا و پیغمبرش باشند.
  25. هرگاه در هنگام جنگ یهودیان با مؤمنان همکارى بنمایند، هزینه جنگى را خودشان باید بپردازند.
  26. یهود بنى عوف با مؤمنان در حکم یک امّت شناخته مى‌شوند؛ با این تفاوت که یهود مطابق دستور دین خود عمل کنند و مسلمانان مطابق اوامر دین خود. موالى (هم‌پیمانان) یهود در حکم خود یهودند، مگر کسانى که ستم کنند و مرتکب گناه شوند و متجاوز باشند، چنین کسانى جز خود و اهل خانه خود را دچار زحمت نخواهند کرد.
  27. یهود بنى نجّار، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
  28. یهود بنى حارث، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
  29. یهود بنى ساعده، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
  30. یهود بنى جشم، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
  31. یهود بنى اوس، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود.
  32. یهود بنى ثعلبه، حقوقشان مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود. مگر کسى که ستم کند و مرتکب گناه گردد و او نیز جز به خود و اهل خانواده خود زیانى نخواهد رسانید.
  33. مسلّم است که «جفنه» چون شاخه‌اى است از قبیله ثعلبه، مانند خودشان (در حکم خودشان) هستند.
  34. بدون تردید حقوق بنى شطیبه مانند حقوق یهود بنى عوف خواهد بود و مسلّم است که این معنى باید از هر جهت رعایت شود و تجاوزى روى ندهد.
  35. موالى ثعلبه داراى حقوق اعضاى اصلى همان قبیله خواهند بود.
  36. مسلّم است که شعبه‌هاى فرعى یهود داراى حقوق اعضاى اصلى‌شان خواهند بود.
  37. مسلّم است که هیچ یک از افراد یهود جز با اذن و اجازه محمّد (ص) در جنگ شرکت نخواهند کرد.
  38. قصاص نباید از بین برود و خون کسى نباید هدر شود و هر کس‌خون کسى را بریزد، زحمت آن دامن‌گیر خود و خانواده‌اش خواهد شد و خدا به بهترین وجهى به این مطلب عنایت دارد.
  39. هنگام بروز جنگ مخارج جنگى یهود بر عهده خودشان و مخارج جنگى مسلمانان بر عهده خودشان خواهد بود و به هر حال هر دو طرف با یکدیگر بر ضدّ کسانى که علیه پیروان این دستور بجنگند، همکارى خواهند کرد و روابطشان با یکدیگر بر اساس مشورت و خیرخواهى و نصیحت خواهد بود و از بدرفتارى احتراز خواهند کرد.
  40. هیچ فردى نباید نسبت به هم‌پیمانش بدرفتارى کند و همه باید به مظلوم کمک کنند.
  41. هنگامى که مسلمانان با یکدیگر در حال جنگ باشند، یهودیان به مسلمانان کمک مالى خواهند کرد.
  42. داخل شهر مدینه براى پیروان این سند «حرم» شناخته خواهد شد.
  43. پناهنده هر کس در حکم خود اوست و هیچ کس نباید به پناهنده‌اش زیانى برساند و یا نسبت به او مرتکب جرمى شود.
  44. پناهنده (یعنى کسى که از دیگرى حق «جوار» یا پناهندگى گرفته) نمى‌تواند جز با اجازه شخص حمایت‌کننده، دیگرى را در این حقّ اصلى شریک کند.
  45. هرگاه بین کسانى که تابع این دستور هستند، کشتارى روى دهد یا مشاجره‌اى درگیرد که بیم فساد در آن باشد، مرجع امر رسیدگى خدا و محمّد (ص) (که فرستاده خداست) خواهند بود و خدا ضامن پرهیزگارترین و نیکوکارترین پیروان این سند است.
  46. به قریش و یاران قریش حقّ جوار (پناهندگى) داده نمى‌شود و آن‌ها از حقوق پناهندگى محرومند.
  47. پیروان این سند در برابر کسانى که به مدینه حمله کنند، یکدیگر را یارى خواهند کرد.
  48. اگر یهودى‌ها به صلحى دعوت شوند که در آن همکارى کنند و آن صلح را عملى سازند، مى‌توانند به این کار اقدام کنند، در آن صورت مؤمنان نیز باید آن صلح را بپذیرند مگر این که صلح با کسانى باشد که در راه دین مى‌جنگند.
  49. هر گروهى مسئول حفاظت و نگهبانى آن قسمت از شهر هستند که روبه‌روى آن‌ها واقع شده است.
  50. یهودیان اوس همان حقوق را دارند که پیروان این سند از آن برخوردارند و پیروان این سند، بدون تعرّض و تجاوز به دیگران، باید رعایت دقیق‌ترین نکات آن را بنمایند.
  51. هر کس عمل خلافى مرتکب شود، سزاى آن را خواهد دید و به طور قطع خدا ضامن پرهیزگارترین افراد است و از آن کسى حمایت مى‌کند که به بهترین وجه مطابق مندرجات این دستور عمل نماید.
  52. به طور قطع این دستور (سند) از کسى که ستم کار و عهدشکن و متجاوز باشد، حمایت نخواهد کرد و هر کس از شهر خارج شود و هر کس در مدینه بماند، مأمون و مصون خواهد بود مگر کسى که ظلم کند و بر خلاف مندرجات این منشور (سند) عمل کند و به طور قطع و مسلّم خدا پناه دهنده کسانى است که نیکوکارى را پیشه کنند و پرهیزگارتر باشند؛ و محمّد (ص) فرستاده خداست‌.[۲]

نکات مهم این پیمان نامه:

برخى مدّعى‌ اند که این نظام‌نامه یک سند نیست، بلکه عبارت است از چند سند و عهدنامه جداگانه که برخى پیوست همدیگر شده است. اینان معتقدند که این اسناد در دو مرحله نوشته شده است؛

  1. در این مرحله به موجب همین سند عناصر مختلف قبایل عرب تحت زعامت و رهبرى پیغمبر اکرم (ص) متّحد شده، به صورت یک ملّت یک پارچه درآمدند.
  2. قدرت و همبستگى این امّت واحده براى اعمال فشار بر یهودیان به منظور کسب همکارى و تعاون آنان براى رویارویى با هر گونه فشار خارجى، به کار گرفته شد.

به هر حال این سند متضمّن مسائل مهم و اساسى در زمینه روابط افراد در جامعه نوپاى اسلامى است. به عنوان مثال مواردى را مورد توجّه قرار مى‌دهیم:

  1. در این سند تأکید شده که مسلمانان به رغم اختلاف قبایل و وابستگى ‌ها و تفاوت سطوح، و میزان و نوع خواسته ‌ها، و به رغم اختلاف وضعیت اجتماعى و معیشتى هر کدام، یک امّت واحده هستند. این قرارداد داراى ابعاد سیاسى و آثار حقوقى است. چنان که بر وضعیت سیاسى و اجتماعى، و حالت روانى، عاطفى، فکرى، معیشتى و همه جنبه‌ هاى زندگى، به طور عام تأثیر مى‌ گذارد.
  2. مسئولیت مهاجرین و انصار در قبال فدیه اسیران خود، بر اساس اصول نیکوکارى و عدالت به این معنى است که در هر قبیله حس تضامن اجتماعى و نوعى رابطه در میان افراد هر یک برقرار خواهد بود تا به هنگام بروز حوادث و پیشامد هرگونه خطرى از همدیگر دفاع نمایند و به یارى حادثه ‌دیدگان بروند.
  3. مسئولیت دفع ظلم و ستم بر عهده همگان قرار گرفت و فقط به ستمدیده اختصاص نداشت. شاید این ماده به لحاظ آثارى که در بنیه اجتماعى جامعه بر جاى مى‌گذاشت و ارتباط آن با تصمیمات و مواضع سیاسى و تعاطى و اعمال ظلم و ستم حاکمان، و نیز بازتاب مثبت یا منفى قرارى که مقاومت و مبارزه با ظلم و ستم را مسئولیت اجتماعى مى‌داند، نه وظیفه انحصارى حاکم و زمامدار، هر چند در موارد فراوانى به گونه‌اى حاکمیت و موقعیت او را نیز به‌ خطر مى‌اندازد؛ آرى شاید از این لحاظ مهم‌ترین مفاد عهدنامه باشد.
  4. در این عهدنامه مقرر شده که مؤمنان هیچ فردى را که در اثر فشار قرض از پاى درآمده باشد، بدون کمک مالى به حال خویش رها نکنند و در موضوع فدیه اسیران نیز او را یارى دهند.
  5. عدم قصاص مسلمان به خاطر قتل کافر است. این بند تأکید مى ‌کند که شرف انسان به اسلام است. بنابراین نمى ‌توان کسى را که در زندگى فردى و اجتماعى خود بر پایه ارزش‌هاى اسلامى عمل مى‌کند، با کسى مقایسه کرد که نه تنها در زندگى اجتماعى و فردى بر پایه اصول انسانى خویش عمل نمى ‌کند، بلکه اصولا اعتقادى به این مسائل ندارد تا چه رسد که خود را در راه دفاع از آن فدا سازد.
  6. مطابق یکى دیگر از مفاد این عهدنامه، حمایت مؤمنان از نازل‌ترین فرد مسلمان در موردى که به نام اسلام به کسى پناه داده باشد، قطعى است، امّا اعطاى پناهندگى از سوى کافران به مسلمانان پذیرفته نمى‌ شود.
  7. تأکید شده که مسلمانان حق ندارند جنایت‌کاران و بدعت‌گذاران را یارى کنند و در پناه خویش گیرند، بلکه باید با صلابت و دوراندیشى تمام با وى و بدعت‌هایش مبارزه و مقاومت نمایند.
  8. پذیرش رسمى حکومت پیامبر (ص) از سوى یهودیان که رسول خدا (ص) را به عنوان یگانه مرجع رسیدگى به مشکلات فیما بین مسلمانان و یهودیان قبول کردند؛ تأکید دیگرى است که در این عهدنامه مورد توجّه قرار گرفته است‌.
  9. این سند از منافقان، مشرکان و یهودیان اقرار رسمى گرفت که فقط مؤمنان در مسیر هدایت و سلامت هستند. در حالى که همین دشمنان در میان توده‌هاى مردمى شایع مى‌کردند که پیامبر (ص) براى تفرقه‌اندازى و پراکندگى جمع آنان و استهزاى عقاید و باورهایشان تلاش مى‌کند.
  10. در این سند اندیشه قبیله‌گرایى، باطل و ملغى اعلام شده است. بر پایه این تفکر بر قبیله لازم بود که در هر صورت از افراد خویش حمایت کند، اگر چه جانى و ستم کار باشند. در حالى که عهدنامه پیامبر (ص) تأکید داشت که همگان در قبال قاتل مسئول هستند و باید او را و هر که در هر مقامى باشد، تعقیب و دست‌گیر نمایند.
  11. این سند تأکید دارد که هیچ مؤمنى که معتقد به این سند باشد، حق ندارد به احدى از بدعت‌گران پناه دهد یا او را یارى کند. این مسأله مى‌توانست به رواج امنیت عمومى کمک کند.

عهدنامه حسن همجوارى‌

یهودیان بنى قریظه، بنى نضیر و بنى قینقاع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و خواستار مداهنه شدند. پیامبر (ص) پذیرفت و عهدنامه‌ اى براى آنان نوشت و شرایطى برایشان قرار داد. از جمله:

احدى را بر ضدّ پیامبر (ص) یارى ندهند؛ با دست و زبان و با اسب و اسلحه و در خفا و آشکار و در شب و روز، متعرّض احدى از اصحاب حضرت نشوند. اگر آنان به این شرایط وفادار ماندند، رسول خدا (ص) خون آن‌ها را نخواهد ریخت، زنان و فرزندانشان را اسیر نخواهد کرد و اموالشان را نخواهد گرفت. پیامبر براى هر یک از قبایل سه ‌گانه یهود، عهدنامه جداگانه‌اى نوشت. اما، یهودیان به مکر و نیرنگ روى آوردند. در حالى که بنا به تصریحات خودشان، مى‌دانستند که او پیامبر حقّ است.

پانویس

  1. تاریخ الخمیس، ۱/ ۳۵۳.
  2. زندگانى‌محمد(ص)/ترجمه سیره ابن هشام،ج‌۱،ص:۳۳۴-۳۳۷

منابع