شهيد عمادالدين كريمى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید آیت الله عمادلدین کریمی از روحانیوم مبارز علیه رژیم پهلوی و از عالمان قرن سیزدهم بود.  
+
[[پرونده:Karami.jpg|بندانگشتی|شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی]]
 +
'''شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی''' (۱۳۱۱-۱۳۶۰ ش) از روحانیون مبارز علیه رژیم پهلوی و از شهدای همراه [[شهید بهشتی]] در حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود.  
  
== زادگاه و خانواده ==
+
==تحصیلات و استادان==
  
محمد كريمى، روحانى مشهور شهرستان نوشهر مازندران است كه عمر بابركت خود را در جهت تشريح مسايل دينى و آموزش [[احكام]] به مردم علاقمند صرف مى كرد و براى احياى ارزش هاى مذهبى تلاش بسيار مى ورزيد. وى با وجود آن كه از افراد سرشناس شهر كشكك بود، اما وضع اقتصادى نامطلوبى داشت و روزگار را به مشقت و سختى مى گذرانيد. آن شهيد عزيز اين شيوه زندگى را با عزت و قناعت پى مى گرفت و اجازه نمى داد، براى تأمين نيازمندى هاى خود، زحمتى را براى ديگران كه خيلى هم مشتاق اعانت بودند، فراهم كند. در واقع زندگى اين مرد، سيره بزرگان دين را در اذهان زنده مى سازد.
+
عمادالدین کریمى متولد ۱۳۱۱ ش، نخستین آموزه هاى [[دین|دینى]] و [[قرآن|قرآنى]] را از پدرش محمد کریمى -روحانى مشهور شهرستان نوشهر مازندران که عمر بابرکت خود را در جهت تشریح مسایل دینى و آموزش [[احکام]] به مردم علاقمند صرف مى کرد- آموخت.<ref> «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸.</ref>
  
پدر خانواده نيز تلاشگرانه مى كوشيد با كسب و كار حلال خود، حداقل معيشتى را كه مى توانست، براى عائله خود تدارك ببيند. وى در اين راستا دقت مى ورزيد كه نه تنها اندك حرامى، بلكه حتى شبهناك هم به زندگى او وارد نشود. اين كوشش ها و در كنارش، فعاليت هاى تبليغى جهت نشر تعاليم دينى، نوعى نورانيت را در اين خانواده آفريده بود كه به خوبى مى توانست نهال اخلاص، پارسايى و صداقت را رشد دهد.
+
عمادالدین تحصیلات دوره ابتدایى را در شهرستان نوشهر به اتمام رسانید و در [[تهران]] موفق به اخذ دیپلم گردید.<ref> «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸. </ref> او به شوق بارگاه پاک و مطهر حضرت [[امام رضا علیه السلام|على بن موسى الرضا]] علیه‌السلام، به جوار آن حضرت شتافت و با استمداد از فضاى ملکوتى [[مشهد]] مقدس به کمالاتى نایل آمد. شهید کریمى دوران تحصیلات حوزوى خود را در مدارس علمیه این شهر آغاز کرد و استعداد و قریحه سرشارش سبب گردید تا بتواند در مدت مدت پنج سال [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]]، [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|لمعه]]، [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین]] و مقدارى از [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]] را در آنجا فراگیرد. وی سرانجام به پایگاه [[فقه]] و [[حدیث|حدیث]] [[شیعه|شیعه]] یعنى شهر مقدس [[قم]] روى آورد. <ref> شهداى روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر، على ربانى خلخالى، ج اول، ص ۵۳۶. </ref>
  
در يكى از روزهاى سال 1311 ش، فرزندى در اين خانواده ديده به جهان گشود و پدرش او را عمادالدين ناميد تا چون به سنين رشد و شكوفايى رسد، در حفظ و پابرجايى «عماد دين» و پاسدارى از معنويت بكوشد. پدر چون اين نوزاد را در آغوش گرفت، برايش [[دعا]] كرد و از پيشگاه پروردگار متعال خواست تا وى را در پرورش اين طفل در سايه فضايل و مكارم يارى دهد.  
+
در آن زمان، مرجع عالى قدر جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمى [[آیت الله بروجردی|بروجردى]] (۱۲۹۲-۱۳۸۱ ق) با بیانى رسا و دانشى گسترده در قلمرو [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، حوزه درس پرکششى را در قم بنیان نهاده بود. به همین دلیل بسیارى از طلاب فاضل به محضرش مى شتافتند و از خرمن دانش و اندیشه وى بهره مى گرفتند. شهید کریمى هم فرصت بدست آمده را غنیمت شمرده، مشتاقانه از انوار پرفیض این عالم عامل و جامع معقول و منقول، بهره ها برد<ref> پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۱. </ref> و تحت تأثیر افکار روشن و نظریه هاى مستدل این مجتهد پرآوازه، ضمن فراگیرى دروس خارج فقه و اصول، خود به ابتکارات و نوآورى هایى دست یافت. استادش، حضرت آیت الله بروجردى، شاگرد [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] بود که در همان ایام اقامتش در [[نجف]]، بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] آخوند حاشیه اى نگاشت و از این طریق بر شهرت علمى خود افزود. شهید کریمى مى نگریست که چگونه برخى طلاب در فراگیرى این کتاب به مشکل برمى خورند و متن عربى و دشوار آن را نمى توانند بخوانند، لذا تصمیم گرفت این اثر را به زبان پارسى برگرداند تا براى علاقه مندان بیش از گذشته قابل فهم باشد و در این مسیر به توفیقاتى نیز دست یافت.<ref> شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ج اول، ص ۵۳۸. </ref>
  
عمادالدين همچون ديگر كودكان آبادى كشكك از نظر جسمى رشد مى كرد، اما چون زلال خداباورى در خانواده اش جريان داشت، جان و دلش از چنين سرچشمه اى تغذيه مى شد. بدين گونه دوران صباوت او به محيطى آكنده از صميميت سرشته و در محبت خاندان عترت، پيوند مى خورد. عمادالدين همچون شكوفه اى سبز و باطراوت در دامنى پاك و بى‌آلايش شكل گرفت و فضيلت از همان اوان كودكى بر لوح پاك اين پسر نقش بست. اين ويژگى نه تنها عمادالدين را از گزند آفات و هرزه روى ها مصون مى داشت، بلكه وى را براى رسيدن به مراتب فكرى، فرهنگى و روحانى مهيا مى كرد. او نخستين آموزه هاى دينى و قرآنى را از پدر آموخت و نزد آن مربى خوش‌خو، نيل به فضايل اخلاقى و كرامت هاى انسانى را تمرين مى كرد و نهال وجود خويش را از جرعه هاى ناب [[قرآن]] و [[حديث]] سيراب مى ساخت. <ref> «يادنامه شهداى هفتم تير»، روزنامه جمهورى اسلامى، 8 تير 1362، ص 8.</ref>
+
یکى دیگر از استادان وى، فقیه فرزانه، استاد پرآوازه و دانشمند والامقام، حضرت آیت الله [[میرزا هاشم آملی|حاج میرزا هاشم آملى]] (۱۳۲۲-۱۴۱۳ ق)، یکى از مفاخر عالى قدر کاروان فقاهت است. شهید کریمى این سعادت را بدست آورد تا به چنین محفلى راه یابد و تابشى از آن فروغ فقاهت را دریافت کرده و ذهن و فکر خویش را غنا بخشد. به برکت همین جلسات پرمایه بود که او موفق گردید در کنار فراگیرى علوم گوناگون، خود به تدریس برخى دروس حوزه، خصوصاً اصول عقاید، بپردازد و با شاگردپرورى در زمینه فقه و اصول<ref> به نقل از پرونده شهید کریمى، موجود در بنیاد شهید قم. </ref> خود نیز آگاهى هاى نسبتاً گسترده اى را بدست آورد<ref> .شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ص ۵۳۶. </ref>  
  
== تحصيلات ==
+
ناگفته نماند که شهید کریمى بسان گوهرشناسى ماهر به توانمندى استادش، آیت الله میرزا هاشم آملى، در تدریس اصول پى برده بود و مى دانست که حیف است این دُرهاى منثور منقح نگردد. لذا با دقت و کنجکاوى به تقریر فرمایشات استاد خویش همت گماشت. این اثر که از جمله دست نوشته هاى آن شهید است به ظاهر هنوز هم به زیور طبع آراسته نگردیده است.<ref> به نقل از پرونده شهید در بنیاد شهید قم. </ref>
  
عمادالدين كريمى دوران كودكى و نوجوانى را در [[فقر]] گذرانيد. وى تحصيلات دوره ابتدايى را در شهرستان نوشهر به اتمام رسانيد و در تهران موفق به اخذ ديپلم گرديد. <ref> «يادنامه شهداى هفتم تير»، روزنامه جمهورى اسلامى، 8 تير 1362، ص 8. </ref>او به شوق بارگاه پاك و مطهر حضرت على بن موسى الرضا علیه‌السلام، به جوار آن حضرت شتافت و با استمداد از فضاى ملكوتى [[مشهد]] مقدس به كمالاتى نايل آمد. شهيد كريمى دوران تحصيلات حوزوى خود را در مدارس علميه اين شهر آغاز كرد و استعداد و قريحه سرشارش سبب گرديد تا بتواند در مدتى كوتاه ادبيات، لمعه، قوانين و مقدارى از رسائل را در آنجا فراگيرد. او مدت پنج سال در حجره هايى تنگ و تاريك در اوج فقر و تنگدستى به كسب معارف و علوم [[اهل  بيت]] علیهم‌السلام پرداخت و سرانجام به پايگاه فقه و حديث شيعه يعنى شهر مقدس قم روى آورد. <ref> شهداى روحانيت شيعه در يكصد ساله اخير، على ربانى خلخالى، ج اول، ص 536. </ref>
+
== فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی ==
 +
'''جلسات وعظ و ارشاد:'''
  
'''مهاجرت به قم '''
+
شهید کریمى ضمن آن که خود را به فضل و دانش مى آراست و از بوستان عطرآگین [[حوزه علمیه قم]] مشام جان خویش را نوازش مى داد، با غنا بخشى به دانسته هاى خود در زمینه معارف دینى و [[احکام]] شرعى و [[تزکیه نفس|تزکیه]] درون، همه ساله در ایام ماه مبارک [[رمضان]]، [[ماه محرم|محرم]] و [[صفر]] جهت تبلیغ مسایل اعتقادى و افزایش آگاهى مردم، به بخش عمده از توابع شهرستان نوشهر<ref> در پرونده آن شهید، این ناحیه از توابع نور تلقى شده که درست نمى باشد. </ref> مى رفت و نصایح آموزنده اى را از زلال چشمه معرفت به کشتزارهاى تشنه جارى مى کرد. آرى، آن شهید والامقام با آن ابعاد علمى و اندیشه هاى ارزنده، مهیاى ارشاد جامعه دیندار نوشهر از طریق وعظ و خطابه گردید.
  
اقامت در شهر [[قم]] براى شهيد كريمى با مشكلاتى توأم بود، اما چون تحصيل معارف و مكارم را در نظر داشت و به جلوه هاى معنوى بارگاه مطهر بى بى فاطمه معصومه سلام الله علیها توجه مى كرد، به اين سختى ها وقعى نمى نهاد و هر گونه عسرت و ناملايمت را، حكمتى براى رسيدن به موفقيت هاى بزرگ تلقى مى كرد.
+
موعظه او با حکمت همراه بود و گفته هایش مخاطبین را بیدار مى ساخت. او این مسئولیت را احساس مى کرد که باید زمینه هاى تربیت ذهن هاى مستعد را با [[خطبه]] ها و حرکت هاى تبلیغى خود پدید آورد، چه، نیک آموخته بود که مواعظ آموزنده اى که از [[قرآن]] و [[عترت]] الهام گرفته باشد، دل ها را از زنگار خشم و [[شهوت رانی|شهوت]] مى شوید، و با تسکین امیال نفسانى، موجب صفاى قلوب مى گردد. این ویژگى هم تأثیر افزونترى در اتحاد و همبستگى مردم براى یارى رساندن به یکدیگر دارد و هم مى تواند آنان را براى زدودن آثار شرک، ستم و [[نفاق]] بسیج کند.
  
در آن زمان، مرجع عالى قدر جهان تشيع، حضرت آيت الله العظمى بروجردى (1292-1381 ق) با بيانى رسا و دانشى گسترده در قلمرو فقه و اصول، حوزه درس پركششى را در قم بنيان نهاده بود. به همين دليل بسيارى از طلاب فاضل به محضرش مى شتافتند و از خرمن دانش و انديشه وى بهره مى گرفتند. شهيد كريمى هم فرصت بدست آمده را غنيمت شمرده، مشتاقانه از انوار پرفيض اين عالم عامل و جامع معقول و منقول، بهره ها برد.<ref> پيشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص 141. </ref> و تحت تأثير افكار روشن و نظريه هاى مستدل اين مجتهد پرآوازه، ضمن فراگيرى دروس خارج فقه و اصول، خود به ابتكارات و نوآورى هايى دست يافت.
+
شهید کریمى اجراى اصل سازنده [[امر به معروف و نهى از منکر]] را نیز با همین شیوه در پیش گرفت؛ زیرا چنین روش موجب مى شد تا مردم از بدى ها، نیکى ها، عواقب زیان بار گناهان و مزایاى درخشان خوبى ها آگاهى یابند. بیان او از فصاحت و [[بلاغت]] بهره مند بود و چون سخنش از دل برمى آمد، در ژرفاى جان ها مى نشست و با برگرفتن حجاب وابستگى هاى دنیایى از سیماى جان و روان افراد، آن‌ها را متوجه فضیلت هاى اخلاقى و مکارم انسانى مى ساخت.  
  
استادش، حضرت آيت الله بروجردى، شاگرد آخوند خراسانى بود كه در همان ايام اقامتش در [[نجف]]، بر كفاية الاصول آخوند حاشيه اى نگاشت و از اين طريق بر شهرت علمى خود افزود. شهيد كريمى مى نگريست كه چگونه برخى طلاب در فراگيرى اين كتاب به مشكل برمى خورند و متن عربى و دشوار آن را نمى توانند بخوانند، لذا تصميم گرفت اين اثر را به زبان پارسى برگرداند تا براى علاقه مندان بيش از گذشته قابل فهم باشد و در اين مسير به توفيقاتى نيز دست يافت.<ref> شهداى روحانيت در يكصد ساله اخير، ج اول، ص 538. </ref>
+
علاقه هاى پست و حقیر را فرو مى ریخت و چون در گفته هاى خود به مقتضیات زمان و موقعیت پیش آمده براى جامعه اشراف داشت، در سخنرانى هایى که در مجامع مختلف ایراد مى کرد، از یک سو به ارشاد مردم نسبت به مبانى راستین [[اسلام]] مى پرداخت و از سوى دیگر به اصلاح باورها و اخلاقیات شنوندگان خویش توجه داشت.  
  
يكى ديگر از استادان وى، فقيه فرزانه، استاد پرآوازه و دانشمند والامقام، حضرت آيت الله العظمى حاج ميرزا هاشم آملى (1322-1413 ق)، يكى از مفاخر عالى قدر كاروان فقاهت است. مرحوم ميرزا هاشم آملى در پرتو الطاف الهى و كوشش هاى مستمر و بهره مند شدن از محضر اساتيد حوزه هاى علميه شيعه، به آن چنان مقامات علمى دست يافت كه جز براى اندكى از فرهيختگان، چنين برجستگى ميسر نمى شود.
+
'''مبارزه با رژیم ستمشاهی:'''
  
حلقه درس اين عالم فرزانه صفاى زائدالوصفى داشت، جلسات علمى وى محفل انسى بود كه فضاى معنوى آن، براى هميشه در ذهن شاگردانش مى ماند؛ زيرا تدريس اين استاد گرانمايه به فراگيران جان مى داد و فصاحت بيان و طلاقت كلامش لذتى معنوى مى آفريد كه نمى توان آن را به منبر بيان كشيد. او به خصوص در تدريس اصول، مهارت خاصى داشت و زواياى گوناگون و نقاط مبهم اين رشته از دانش هاى اسلامى را به سرپنجه تفكر و توانايى هاى علمى خود روشن مى كرد.<ref> نك: مقاله «فروغ فروزان»، مجله نور علم، شماره، 53-52. </ref>
+
او سالم‌سازى جامعه اى را که آنان در آن مى زیستند، در نظر مى گرفت و تیرگى ها و تاریکى هاى پیش آمده را براى مستمعین باز مى گفت. او مظالم رژیم ستم شاهى و توطئه هاى استکبار را افشا مى کرد و در ساماندهى مردم علیه حکومت [[طاغوت]] تلاش بسیارى از خویشتن نشان مى داد. غالب این سخنرانى هاى سازنده در شهرستان نوشهر و اطراف آن خصوصاً علمده انجام مى گرفت. چندین مرتبه ساواک به وى اخطار کرد که از این شیوه خود دست بردارد، اما او با بى اعتنا به تهدید کارگزاران ستم، راه درستى را که آگاهانه برگزیده بود، مى پیمود.  
  
شهيد كريمى اين سعادت را بدست آورد تا به چنين محفلى راه يابد و تابشى از آن فروغ فقاهت را دريافت كرده و ذهن و فكر خويش را غنا بخشد. به بركت همين جلسات پرمايه بود كه او موفق گرديد در كنار فراگيرى علوم گوناگون، خود به تدريس برخى دروس حوزه، خصوصاً اصول عقايد، بپردازد و با شاگردپرورى در زمينه فقه و اصول<ref> به نقل از پرونده شهيد كريمى، موجود در بنياد شهيد قم. </ref> خود نيز آگاهى هاى نسبتاً گسترده اى را بدست آورد<ref> .شهداى روحانيت در يكصد ساله اخير، ص 536. </ref>
+
بار نخست که آن شهید را احضار کردند تا از او تعهد بگیرند که این گونه سخن نگوید و ضمن مواعظ خود به افشاى سیماى ستم نپردازد، حاضر نشد بپذیرد. لذا دو مرتبه به ساواک نوشهر احضار گردید و دو روز متوالى تحت شدیدترین بازجوئى ها قرار گرفت؛ اما موفق نشدند از او مدرکى و اعترافى دال بر فعالیت هاى سیاسى بدست آورند تا به این بهانه او را محکوم کرده و روانه زندانش نمایند. از این جهت در پایان این بازجویى آزاد شد. او به جاى آن که از این تهدیدها هراسى به دل راه دهد، به فعالیت خود علیه رژیم شاه شتاب بیشترى بخشید. به همین دلیل مکرر مورد آزار و هتک و شتم ساواک مازندران قرار مى گرفت و چندین بار ناگزیر شد تا شبانه منطقه را ترک کند.<ref> یادنامه شهداى مجلس شوراى اسلامى، روابط عمومى مجلس شوراى اسلامى، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>  
  
ناگفته نماند كه شهيد كريمى بسان گوهرشناسى ماهر به توانمندى استادش، آيت الله ميرزا هاشم آملى، در تدريس اصول پى برده بود و مى دانست كه حيف است اين دُرهاى منثور منقح نگردد. لذا با دقت و كنجكاوى به تقرير فرمايشات استاد خويش همت گماشت. اين اثر كه از جمله دست نوشته هاى آن شهيد است به ظاهر هنوز هم به زيور طبع آراسته نگرديده است.<ref> به نقل از پرونده شهيد در بنياد شهيد قم. </ref>
+
سخنرانى هاى او که با افشاى طاغوتیان توأم بود، ۲۴ سال<ref> به نقل از پرونده آن شهید. </ref> بیدارى و آگاهى مردم را از پى داشت. در یکى از همین سال ها، در تاریخ ششم بهمن (روز انقلاب سفید!) مصادف با دوازدهم [[ماه محرم|محرم]]، عوامل استبداد از وى دعوت کردند تا براى [[دعا]] کردن به جان شاه ملعون در مجلسى که به این منظور تدارک دیده شده، حضور به هم رساند. اما وى بهانه آورد که در آن زمان باید در [[قم]] باشد و نوشهر را ترک نمود. چون مأموران متوجه غیبت او در منطقه شدند، به ساواک گزارش کرده و آنان نیز دستور دادند تا این روحانى مورد تعقیب قرار گیرد و سرانجام موفق شدند او را دستگیر کنند.
  
'''گوهر افشانِ افشاگر'''
+
در این حال شدیدترین اهانت ها را متوجه او ساختند؛ شکنجه اش کردند و سخت تحت فشارش قرار دادند که چرا از خواسته آنان روى برتابانده است؛<ref> همان و نیز پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۱. </ref> وى با بى توجهى به این وضع آشفته، مصمم تر از گذشته براى محو آثار شرک و [[ظلم]] مسیر خود را ادامه داد و هر گونه تهدید و فشارى را به جان خرید.
  
شهيد كريمى ضمن آن كه خود را به فضل و دانش مى آراست و از بوستان عطرآگين حوزه علميه [[قم]] مشام جان خويش را نوازش مى داد، با غنا بخشى به دانسته هاى خود در زمينه معارف دينى و [[احكام]] شرعى و تزكيه درون، همه ساله در ايام ماه مبارك [[رمضان]]، [[محرم]] و [[صفر]] جهت تبليغ مسايل اعتقادى و افزايش آگاهى مردم، به بخش عمده از توابع شهرستان نوشهر <ref> در پرونده آن شهيد، اين ناحيه از توابع نور تلقى شده كه درست نمى باشد. </ref> مى رفت و نصايح آموزنده اى را از زلال چشمه معرفت به كشتزارهاى تشنه جارى مى كرد. آرى، آن شهيد والامقام با آن ابعاد علمى و انديشه هاى ارزنده، مهياى ارشاد جامعه ديندار نوشهر از طريق وعظ و خطابه گرديد.
+
'''شهید کریمی پس از انقلاب:'''
  
موعظه او با حكمت همراه بود و گفته هايش مخاطبين را بيدار مى ساخت. او اين مسئوليت را احساس مى كرد كه بايد زمينه هاى تربيت ذهن هاى مستعد را با خطبه ها و حركت هاى تبليغى خود پديد آورد، چه، نيك آموخته بود كه مواعظ آموزنده اى كه از [[قرآن]] و عترت الهام گرفته باشد، دل ها را از زنگار خشم و شهوت مى شويد، و با تسكين اميال نفسانى، موجب صفاى قلوب مى گردد. اين ويژگى هم تأثير افزونترى در اتحاد و همبستگى مردم براى يارى رساندن به يكديگر دارد و هم مى تواند آنان را براى زدودن آثار شرك، ستم و نفاق بسيج كند.
+
شهید کریمی در سال ۱۳۴۱ (هـ.ش) به صفوف مبارزان نهضت انقلاب اسلامی [[ایران|ایران]] پیوست. رفته رفته با برپایی جلسات مذهبی و سخنرانی های گوناگون که در مجامع مختلف انجام می داد، از یک سو به ارشاد مردم به مبانی [[اسلام]] ناب محمدی (ص) می پرداخت و از سوی دیگر با افشای مظالم رژیم پهلوی، مردم را برای قیام علیه دیکتاتوری فرزند رضا خان آماده می ساخت. او ابتدا جلسات سخنرانی خود را در شهرستان نوشهر و علمده آغاز کرد اما دیری نگذشت که دامنه آن را گسترش داد. در پی مبارزات علنی شهید کریمی، ساواک رژیم چندین بار به او اخطار داد اما او بی اعتنا به این تهدیدها و با امید به نصرت وعده داده شده الهی، همچنان به راه [[جهاد|جهادی]] خود ادامه داد. هنگامیکه ساواک خواست از او تعهد بگیرد حاضر نشد و ساواک نوشهر او را احضار و پس از دو روز بازجویی آزاد کرد. وی پس از آزادی به فعالیت های مبارزاتی خود همچنان ادامه داد. او همچنین به دلیل شرکت نکردن در مجالس دعای شاه خائن، بارها مورد آزار و اذیت و تعقیب ساواک قرار گرفت بطوری که مجبور شد شبانه منطقه را ترک کند.
  
شهيد كريمى اجراى اصل سازنده [[امر به معروف و نهى از منكر]] را نيز با همين شيوه در پيش گرفت؛ زيرا چنين روش موجب مى شد تا مردم از بدى ها، نيكى ها، عواقب زيان بار گناهان و مزاياى درخشان خوبى ها آگاهى يابند. بيان او از فصاحت و بلاغت بهره مند بود و چون سخنش از دل برمى آمد، در ژرفاى جان ها مى نشست و با برگرفتن حجاب وابستگى هاى دنيايى از سيماى جان و روان افراد، آن‌ها را متوجه فضيلت هاى اخلاقى و مكارم انسانى مى ساخت.
+
'''در سنگر مجلس:'''
  
علاقه هاى پست و حقير را فرو مى ريخت و چون در گفته هاى خود به مقتضيات زمان و موقعيت پيش آمده براى جامعه اشراف داشت، در سخنرانى هايى كه در مجامع مختلف ايراد مى كرد، از يك سو به ارشاد مردم نسبت به مبانى راستين [[اسلام]] مى پرداخت و حقايق ناب را كه با غواصى در درياى معارف دينى بدست مى آورد، به آنان مى سپرد و از سوى ديگر به اصلاح باورها و اخلاقيات شنوندگان خويش توجه داشت.  
+
با پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى، شهید کریمى در جهت حفظ دستاوردهاى این عطیه الهى و هدیه غیبى به سازندگى پرداخت و چون مسئله انتخابات مجلس شوراى اسلامى مطرح گردید، به اصرار اهالى نوشهر و چالوس و با آگاهى کامل به این مسئولیت خطیر و وظایف سنگین یک نماینده در راه صیانت از ارزش‌ها و دفاع از نظام اسلامى، نامزدى مجلس شوراى اسلامى را پذیرفت. او براى پرهیز از تبلیغات کاذب براى کسب رأى بیشتر به کسانى که برایش فعالیت تبلیغاتى مى کردند، مى گفت: «پس فردا نکند بگویند خواسته هر کدام از ما باید برآورده شود، خدمت در این سمت باید به تمامى افراد منطقه صورت گیرد و رسیدگى به امور گروهى خاص، با ارزش‌هاى اسلامى و اهداف نظام اسلامى مغایرت دارد و با روح این جانب نیز سازگار نمى باشد».
  
سالم‌سازى جامعه اى را كه آنان در آن مى زيستند، در نظر مى گرفت و تيرگى ها و تاريكى هاى پيش آمده را براى مستمعين باز مى گفت. او مظالم رژيم ستم شاهى و توطئه هاى استكبار را افشا مى كرد و در ساماندهى مردم عليه حكومت طاغوت تلاش بسيارى از خويشتن نشان مى داد. غالب اين سخنرانى هاى سازنده در شهرستان نوشهر و اطراف آن خصوصاً علمده انجام مى گرفت. چندين مرتبه ساواك به وى اخطار كرد كه از اين شيوه خود دست بردارد، اما او با بى اعتنا به تهديد كارگزاران ستم، راه درستى را كه آگاهانه برگزيده بود، مى پيمود.  
+
این روحانى آگاه و مبارز با رأى قاطبه  مردم، به سنگر مجلس راه یافت و در موقعیت پیش آمده جدید، به فعالیت هاى خود ادامه داد و خدمات ارزنده اى را به مردم محروم منطقه تقدیم کرد.<ref> «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸. </ref> یک سال کوشش و تلاش صادقانه وى همت والاى این روحانى وارسته را مى نمایاند.<ref> پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۲. </ref> البته او در کنار این برنامه ها از امور سیاسى نیز غافل نمى ماند و به افشاى چهره [[نفاق]] و رسواکردن ارتجاع منطقه مى پرداخت. تلاش چندین ماهه او در دوران پس از پیروزى را مى توان در این محورها خلاصه کرد: دفاع از انقلاب اسلامى، مقابله با استکبار و اعوان و اذناب او، نفى جهالت و از بین بردن نارسایى هاى فرهنگى منطقه نوشهر و چالوس.<ref> شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ص ۵۳۷. </ref>
  
بار نخست كه آن شهيد را احضار كردند تا از او تعهد بگيرند كه اين گونه سخن نگويد و ضمن مواعظ خود به افشاى سيماى ستم نپردازد، حاضر نشد بپذيرد. لذا دو مرتبه به ساواك نوشهر احضار گرديد و دو روز متوالى تحت شديدترين بازجوئى ها قرار گرفت؛ اما موفق نشدند از او مدركى و اعترافى دال بر فعاليت هاى سياسى بدست آورند تا به اين بهانه او را محكوم كرده و روانه زندانش نمايند. از اين جهت در پايان اين بازجويى آزاد شد. او به جاى آن كه از اين تهديدها هراسى به دل راه دهد، به فعاليت خود عليه رژيم شاه شتاب بيشترى بخشيد. به همين دليل مكرر مورد آزار و هتك و شتم ساواك مازندران قرار مى گرفت و چندين بار ناگزير شد تا شبانه منطقه را ترك كند.<ref> يادنامه شهداى مجلس شوراى اسلامى، روابط عمومى مجلس شوراى اسلامى، ص 87 و 88. </ref>
+
'''دفاع از ارزش‌ها:'''
  
در آن ظلمتكده طاغوت كه زبان ها را به تيغ سياست بريده بودند و قلم ها را بشكسته و توان فريادها را گرفته بودند، مردان راه خدا را به بنده كشيده، نامردمان را به مسند نشانيده و زر و زور و تزوير بر جامعه حاكم و جرأت و شجاعت را در محبس تنگ طاغوت و رذالت به هجر واداشته بودند، توانى براى رفتن نمانده بود؛ اما امثال شهيد كريمى به مبارزه برخاستند و خروش رعد اسلام را در شب بيداد ستم و صحراى خشك ظلم برآوردند. سخنرانى هاى او كه با افشاى طاغوتيان توأم بود، 24 سال<ref> به نقل از پرونده آن شهيد. </ref>
+
چون جنگ تحمیلى [[عراق]] علیه [[ایران|ایران]] شروع گردید و برخى حکومت هاى منطقه به دفاع از متجاوزین پرداختند، ایشان آن‌ها را به شدت مورد حمله قرار داد و از این روش رژیم هاى به ظاهر اسلامى انتقاد کرد و معتقد بود: «باید این دولت هاى وابسته به ابرقدرت ها تحقیر شوند». به عنوان مثال وقتى که [[اردن]] به دفاع از صدام پرداخت، شهید کریمى گفت: «همین اردن که ۲۷ سال است شاه حسین دارد بر آن حکومت مى کند، ببینید در این مدت بر آن چه گذشته است. سال ۱۹۶۷ م بود که اسرائیل یک مرتبه، حمله کرد علیه سه کشور اسلامى اردن، سوریه و مصر و از مجموع این سه کشور حدود ۶۸۰۰۰ کیلومتر مربع زمین را اشغال کرد و به تصرف درآورد و این ها خاموش نشستند و در سال ۱۹۷۳ م چون اسرائیل در مقابل مصر و سوریه ایستادگى کرد و مشغول جنگ شد، همین اردن که حدود ۵۹۰۰ کیلومتر از سرزمینش توسط غاصبان صهیونیستى اشغال شده بود خودش را به خواب خرگوشى زد. اگر جمعیت عربى بود، تو که عرب بودى! و اگر تعصب مذهبى و مکتبى بود، تو که مسلمان بودى! چرا نفس نکشیدى و حتى یک تیر هم به سوى اسرائیل شلیک نکردى! و امروز داد عربیت و اسلامیت مى زنى که آقا، عرب در خطر افتاده است بیائید از عراق حمایت کنید! تو نه غیرت عربى دارى و نه تعصب مکتبى. براى آن که تاریخ گذشته تو، تو را معرفى کرد».<ref> شمع ها از گرمى مجلس حکایت مى کنند (سخنان شهداى مجلس هفتم تیر)، ص ۳۳۱. </ref>  
  
بيدارى و آگاهى مردم را از پى داشت. در يكى از همين سال ها، در تاريخ ششم بهمن (روز انقلاب سفيد!) مصادف با دوازدهم [[محرم]]، عوامل استبداد از وى دعوت كردند تا براى [[دعا]] كردن به جان شاه ملعون در مجلسى كه به اين منظور تدارك ديده شده، حضور به هم رساند. اما وى بهانه آورد كه در آن زمان بايد در قم باشد و نوشهر را ترك نمود. چون مأموران متوجه غيبت او در منطقه شدند، به ساواك گزارش كرده و آنان نيز دستور دادند تا اين روحانى مورد تعقيب قرار گيرد و سرانجام موفق شدند او را دستگير كنند.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
 
 
در اين حال شديدترين اهانت ها را متوجه او ساختند؛ شكنجه اش كردند و سخت تحت فشارش قرار دادند كه چرا از خواسته آنان روى برتابانده است؛<ref> همان و نيز پيشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص 141. </ref> وى با بى توجهى به اين وضع آشفته، مصمم تر از گذشته براى محو آثار شرك و ظلم مسير خود را ادامه داد و هر گونه تهديد و فشارى را به جان خريد.
 
 
 
== فضايل و مكارم ==
 
 
   
 
   
شهيد كريمى بر اثر تربيت هاى خانوادگى و تأثيرپذيرى از خلق و خوى استادان خود در حوزه و نيز مجاهدت با [[نفس اماره]] و ارتباط با خداوند، مجموعه اى از صفات نيك را در خود پرورده بود كه به برخى از آن‌ها اشاره مى كنيم:
+
شهید کریمى بر اثر تربیت هاى خانوادگى و تأثیرپذیرى از خلق و خوى استادان خود در حوزه و نیز مجاهدت با [[نفس اماره]] و ارتباط با [[الله|خداوند]]، مجموعه اى از صفات نیک را در خود پرورده بود که به برخى از آن‌ها اشاره مى کنیم:
 
 
'''<I>1- تواضع و فروتنى:</I>'''
 
 
 
او نسبت به مردم بسيار برخورد خودمانى داشت و در جلسات، رفتارى عادى و نازل‌تر از منزلت خود بروز مى داد تا افراد را جذب نمايد. اگر كسى به او اهانتى مى كرد، با كرامت از وى درمى گذشت و سعى مى كرد پاسخ بدى را با نيكى بدهد. خشم خود را فرو مى خورد و مهار نفس را در دست مى گرفت. اگر كسى حتى يك مرتبه با ايشان در يك جلسه هم نشين مى گرديد، شيفته اخلاقش مى گشت. برخى از اشخاص رفتارهايى نابخردانه با اين شهيد داشتند و حتى از اهانت نسبت به وى هم ابا نمى كردند؛ اما وى نه تنها در مقابل آنان عكس‌العمل منفى نشان نمى داد، بلكه وقتى به اين گونه افراد مى رسيد، در سلام كردن پيشقدم مى شد و با موج نشاط و شادمانى در رفتارش اهانت آنان را ناديده مى گرفت و بدين وسيله شيوه نامطلوب آنان را اصلاح مى كرد و آن‌ها را به خوبى فرامى خواند.
 
 
 
'''<I>2 - خوش‌خويى:</I>'''
 
 
 
شهيد كريمى در برخورد با مردم بسيار نرم خو و ملايم بود. اين حلم و متانت موجب مى شد تا چون پروانه بر گرد شمع وجودش جمع گردند و از سخنان او بهره مند شوند. همين عامل، سبب موفقيت او در بسيج مردم عليه ظلم و طاغوت مى گشت.
 
 
 
'''<I>3- استقامت و پايدارى:</I>'''
 
 
 
صلابت آن شهيد در عرصه هاى گوناگون كم‌نظير بود. هر چه از سوى مأموران رژيم فشار و شكنجه و ناملايمات مى ديد، مقاوم تر مى شد و بر شدت و سرعت مبارزات خود مى افزود. وى هر مصيبتى را كه در اين راه به سويش مى تاخت، سكويى براى تلاش هاى بعدى خود قرار مى داد و با توكل به خداوند و استعانت از پيشگاه پروردگار بلاها را به جان مى خريد، ابتلائات را بر خويشتن هموار مى ساخت و هراسى به دل راه نمى داد.
 
 
 
'''<I>4- سخاوت:</I>'''
 
 
 
شهيد كريمى بر اساس تربيت خانوادگى خود، دست پرورده سخاوت بود و در ميهمان‌نوازى و پذيرايى از افرادى كه به خانه اش مى آمدند، اهتمام وافرى داشت. او از بذل آنچه در اختيار داشت بر نيازمندان، اكراه نداشت و بر حسب توانايى ها و امكانات خويش، حاجت اين گونه اشخاص را برطرف مى كرد و براى رفع مشكلاتشان با تمام همت مى كوشيد. وى چون بعد از پيروزى انقلاب اسلامى مسئوليت هاى اجتماعى را پذيرفته بود، به اين ويژگى اهتمام خاصى ورزيد.
 
 
 
'''<I>5- مسئوليت پذيرى:</I>'''
 
 
 
از ويژگى هاى بارز آن شهيد به خون خفته، همين احساس مسئوليت بود. اين خصوصيت وى را از گوشه خلوت و انزوا، به سوى يك زندگى اجتماعى پرتكاپو سوق داده بود و پيوندى عميق بين سعادت او با سرنوشت ديگران ايجاد كرده بود. به همين دليل وقتى مشاهده مى كرد، مردم به لحاظ ناآگاهى از معارف دينى مشكلاتى دارند و نسبت به اوضاع زمان در بى‌خبرى نسبى بسر مى برند، به منطقه نوشهر آمد و در فرصت هاى پيش آمده، به افزايش آگاهى آنان در اين زمينه ها پرداخت و وظيفه سنگينى چون مبارزه با ستم و از ميان برداشتن موانع موجود بر سر راه نشر حقايق را به دوش مى گرفت. او در امر به معروف و نهى از منكر، اهتمام به امور مسلمين منطقه و پيكار با دشمنان لحظه اى آرام نگرفت و به عنوان خطيبى توانا و سخنورى بليغ در اين مسير گام نهاد.<ref> با استفاده از مطالب مندرج در پرونده آن شهيد. </ref> وى همچنين براى افزايش اطلاعات مردم به تدوين جزواتى در خصوص اصول عقايد اسلامى مبادرت ورزيد.<ref> شهداى روحانيت [[شيعه]] در يكصد ساله اخير، ج اول، ص 536. </ref>
 
 
 
== شهيد كريمي و نهضت انقلاب اسلامي ==
 
 
 
شهيد كريمي در سال 1341 (هـ.ش) به صفوف مبارزان نهضت انقلاب اسلامي ايران پيوست. رفته رفته با برپايي جلسات مذهبي و سخنراني هاي گوناگون كه در مجامع مختلف انجام مي داد، از يك سو به ارشاد مردم به مباني اسلام ناب محمدي (ص) مي پرداخت و از سوي ديگر با افشاي مظالم رژيم پهلوي، مردم را براي قيام عليه ديكتاتوري فرزند رضا خان آماده مي ساخت. او ابتدا جلسات سخنراني خود را در شهرستان نوشهر و علمده آغاز كرد اما ديري نگذشت كه دامنه آن را گسترش داد. در پي مبارزات علني شهيد كريمي، ساواك رژيم چندين بار به او اخطار داد اما او بي اعتنا به اين تهديدها و با اميد به نصرت وعده داده شده الهي، همچنان به راه جهادي خود ادامه داد. هنگاميكه ساواك خواست از او تعهد بگيرد حاضر نشد و ساواك نوشهر او را احضار و پس از دو روز بازجويي آزاد كرد. وي پس از آزادي به فعاليت هاي مبارزاتي خود همچنان ادامه داد. او همچنين به دليل شركت نكردن در مجالس دعاي شاه خائن، بارها مورد آزار و اذيت و تعقيب ساواك قرار گرفت بطوري كه مجبور شد شبانه منطقه را ترك كند.
 
 
 
'''در سنگر مجلس '''
 
 
 
با پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى، شهيد كريمى در جهت حفظ دستاوردهاى اين عطيه الهى و هديه غيبى به سازندگى پرداخت و چون مسئله انتخابات مجلس شوراى اسلامى مطرح گرديد، به اصرار اهالى نوشهر و چالوس و با آگاهى كامل به اين مسئوليت خطير و وظايف سنگين يك نماينده در راه صيانت از ارزش‌ها و دفاع از نظام اسلامى، نامزدى مجلس شوراى اسلامى را پذيرفت. او براى پرهيز از تبليغات كاذب براى كسب رأى بيشتر به كسانى كه برايش فعاليت تبليغاتى مى كردند، مى گفت: «پس فردا نكند بگويند بايد خواسته هر كدام از ما بايد برآورده شود، خدمت در اين سمت بايد به تمامى افراد منطقه صورت گيرد و رسيدگى به امور گروهى خاص، با ارزش‌هاى اسلامى و اهداف نظام اسلامى مغايرت دارد و با روح اين جانب نيز سازگار نمى باشد».
 
 
 
سرانجام اين روحانى آگاه و مبارز با رأى قاطبه  مردم، به سنگر مجلس راه يافت و در موقعيت پيش آمده جديد، به فعاليت هاى خود ادامه داد و خدمات ارزنده اى را به مردم محروم منطقه تقديم كرد.<ref> «يادنامه شهداى هفتم تير»، روزنامه جمهورى اسلامى، 8 تير 1362، ص 8. </ref> يك سال كوشش و تلاش صادقانه وى همت والاى اين روحانى وارسته را مى نماياند. <ref> پيشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص 142. </ref> البته او در كنار اين برنامه ها از امور سياسى نيز غافل نمى ماند و به افشاى چهره نفاق و رسواكردن ارتجاع منطقه مى پرداخت. تلاش چندين ماهه او در دوران پس از پيروزى را مى توان دراين محورها خلاصه كرد: دفاع از انقلاب اسلامى، مقابله با استكبار و اعوان و اذناب او، نفى جهالت و از بين بردن نارسايى هاى فرهنگى منطقه نوشهر و چالوس.<ref> شهداى روحانيت در يكصد ساله اخير، ص 537. </ref>
 
 
 
'''دفاع از ارزش ها'''
 
 
 
شهيد عمادالدين كريمى انقلاب اسلامى را بر سه اصل و يك محور متكى و استوار مى دانست. از آن سه اصل، دو مورد آن منفى و يك مورد هم مثبت است: نخست شعار طرد الهه ها و خدايان مصنوعى و نفى ارتباطات و سلطه ابرقدرت هاى خارجى است - كه از صدر اسلام هم شعار مسلمانان چنين بود: لا اله الا اللّه. - سوم اتكا به خداى يكتا و قادر متعال.
 
 
 
وى در نطق پيش از دستور خود مى گويد: «...دشمنان خارجى و داخلى ما در جبهه هاى گوناگون، دارند با انقلاب مى جنگند و مبارزه مى كنند و عوامل و ايادى زيادى هم دست به دست هم داده اند. همان‌هايى كه در گذشته رقيب و دشمن هم بودند و امروز ملت قهرمان ايران آن چنان وحشت و ترس و رعب در دل آن‌ها ايجاد كرده كه خصومت هاى چندين ساله خود را كنار گذاشتند و دست به دست هم دادند تا آن كه انقلاب ما را از حركت بازدارند...». <ref> از نطق شهيد كريمى در هفتاد و سومين جلسه علنى مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 5 آذر 1359. </ref>
 
 
 
چون جنگ تحميلى [[عراق]] عليه ايران شروع گرديد و برخى حكومت هاى منطقه به دفاع از متجاوزين پرداختند، ايشان آن‌ها را به شدت مورد حمله قرار داد و از اين روش رژيم هاى به ظاهر اسلامى انتقاد كرد و معتقد بود: «بايد اين دولت هاى وابسته به ابرقدرت ها تحقير شوند».
 
 
 
به عنوان مثال وقتى كه اردن به دفاع از صدام پرداخت، شهيد كريمى گفت:
 
  
«همين اردن كه 27 سال است شاه حسين دارد بر آن حكومت مى كند، ببينيد در اين مدت بر آن چه گذشته است. سال 1967 م بود كه اسرائيل يك مرتبه، حمله كرد عليه سه كشور اسلامى اردن، سوريه و مصر و از مجموع اين سه كشور حدود 68000 كيلومتر مربع زمين را اشغال كرد و به تصرف درآورد و اين ها خاموش نشستند و در سال 1973 م چون اسرائيل در مقابل مصر و سوريه ايستادگى كرد و مشغول جنگ شد، همين اردن كه حدود 5900 كيلومتر از سرزمينش توسط غاصبان صهيونيستى اشغال شده بود خودش را به خواب خرگوشى زد. اگر جمعيت عربى بود، تو كه عرب بودى! و اگر تعصب مذهبى و مكتبى بود، تو كه مسلمان بودى! چرا نفس نكشيدى و حتى يك تير هم به سوى اسرائيل شليك نكردى! و امروز داد عربيت و اسلاميت مى زنى كه آقا، عرب در خطر افتاده است بيائيد از عراق حمايت كنيد! تو نه غيرت عربى دارى و نه تعصب مكتبى. براى آن كه تاريخ گذشته تو، تو را معرفى كرد».<ref> شمع ها از گرمى مجلس حكايت مى كنند (سخنان شهداى مجلس هفتم تير)، ص 331. </ref>
+
'''<I>۱- تواضع و فروتنى:</I>'''
  
آن شهيد تأكيد داشت:
+
او نسبت به مردم بسیار برخورد خودمانى داشت و در جلسات، رفتارى عادى و نازل‌تر از منزلت خود بروز مى داد تا افراد را جذب نماید. اگر کسى به او اهانتى مى کرد، با کرامت از وى درمى گذشت و سعى مى کرد پاسخ بدى را با نیکى بدهد. [[خشم]] خود را فرو مى خورد و مهار [[نفس]] را در دست مى گرفت. اگر کسى حتى یک مرتبه با ایشان در یک جلسه هم نشین مى گردید، شیفته اخلاقش مى گشت. برخى از اشخاص رفتارهایى نابخردانه با این شهید داشتند و حتى از اهانت نسبت به وى هم ابا نمى کردند؛ اما وى نه تنها در مقابل آنان عکس‌العمل منفى نشان نمى داد، بلکه وقتى به این گونه افراد مى رسید، در سلام کردن پیشقدم مى شد و با موج نشاط و شادمانى در رفتارش [[اهانت]] آنان را نادیده مى گرفت و بدین وسیله شیوه نامطلوب آنان را اصلاح مى کرد و آن‌ها را به خوبى فرامى خواند.
  
«در مقابل توطئه ابرقدرت ها و فعاليت ها و تبليغات عوامل استكبار، ما بايد متحد شويم و اگر ملت همان وحدت را حفظ كند و از موضعش خارج نشود، به هيچ وجهى نمى توانند ابرقدرت ها، با اسلام و ايران و مكتب ما بجنگند».
+
'''<I>۲- خوش‌خویى:</I>'''
  
همچنين او در اين نطق خود از آنان كه اظهار مى داشتند آزادى نيست، به شدت انتقاد كرده و فرمود:
+
شهید کریمى در برخورد با مردم بسیار نرم خو و ملایم بود. این [[حلم]] و متانت موجب مى شد تا چون پروانه بر گرد شمع وجودش جمع گردند و از سخنان او بهره مند شوند. همین عامل، سبب موفقیت او در بسیج مردم علیه ظلم و [[طاغوت]] مى گشت.
  
«اين نعمت، مولود انقلاب اسلامى است. اما حد و مرزى دارد و بايد كسى كه از آن استفاده مى كند، حريم ها را بشناسد و از اهانت به مقامات، نهادها و مردم پرهيز كند و حقوق آحاد جامعه را محترم بشمارد».<ref> همان. </ref>
+
'''<I>۳- استقامت و پایدارى:</I>'''
  
== شهادت ==
+
صلابت آن شهید در عرصه هاى گوناگون کم‌نظیر بود. هر چه از سوى مأموران رژیم فشار و شکنجه و ناملایمات مى دید، مقاوم تر مى شد و بر شدت و سرعت مبارزات خود مى افزود. وى هر مصیبتى را که در این راه به سویش مى تاخت، سکویى براى تلاش هاى بعدى خود قرار مى داد و با [[توکل|توکل]] به خداوند و استعانت از پیشگاه پروردگار بلاها را به جان مى خرید، ابتلائات را بر خویشتن هموار مى ساخت و هراسى به دل راه نمى داد.
  
وى سرانجام در روز هفتم تير ماه سال 1360 در كربلاى سرچشمه تهران ، بدست مزدوران استكبار به آرزوى ديرينه خود يعنى شرف شهادت، نائل شد و در جوار عرشيان آرام گرفت و پيكر پاكش در قبرستان شيخان [[قم]] در كنار مزار عالمان و شهيدان اين ديار، به خاك سپرده شد.
+
'''<I>۴- سخاوت:</I>'''
  
{{بیت|آنان كه نداى حق شنيدند همه  |با شوق به سوى حق دويدند همه}}
+
شهید کریمى بر اساس تربیت خانوادگى خود، دست پرورده [[سخاوت]] بود و در میهمان‌نوازى و پذیرایى از افرادى که به خانه اش مى آمدند، اهتمام وافرى داشت. او از بذل آنچه در اختیار داشت، بر نیازمندان اکراه نداشت و بر حسب توانایى ها و امکانات خویش، حاجت این گونه اشخاص را برطرف مى کرد و براى رفع مشکلاتشان با تمام همت مى کوشید. وى چون بعد از پیروزى انقلاب اسلامى مسئولیت هاى اجتماعى را پذیرفته بود، به این ویژگى اهتمام خاصى ورزید.
  
{{بیت|بر تن كفنى ز اطلس خون كردند | در سنگر سرخ آرميدند همه}}
+
'''<I>۵- مسئولیت پذیرى:</I>'''
  
از آن شهيد چهار فرزند به نام هاى محمد (متولد 1342)، محمدتقى (متولد1344)، محمود (متولد 1345)، مصطفى (متولد 1359) و دو فرزند دختر به نام‌هاى فاطمه (متولد 1351) و معصومه (متولد 1356) بر جاى مانده است.<ref> به نقل از پرونده آن شهيد. </ref>
+
از ویژگى هاى بارز آن شهید به خون خفته، همین احساس مسئولیت بود. این خصوصیت وى را از گوشه خلوت و انزوا، به سوى یک زندگى اجتماعى پرتکاپو سوق داده بود و پیوندى عمیق بین سعادت او با سرنوشت دیگران ایجاد کرده بود. به همین دلیل وقتى مشاهده مى کرد، مردم به لحاظ ناآگاهى از معارف دینى مشکلاتى دارند و نسبت به اوضاع زمان در بى‌خبرى نسبى بسر مى برند، به منطقه نوشهر آمد و در فرصت هاى پیش آمده، به افزایش آگاهى آنان در این زمینه ها پرداخت و وظیفه سنگینى چون مبارزه با ستم و از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه نشر حقایق را به دوش مى گرفت. او در [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]]، اهتمام به امور مسلمین منطقه و پیکار با دشمنان لحظه اى آرام نگرفت و به عنوان خطیبى توانا و سخنورى بلیغ در این مسیر گام نهاد.<ref> با استفاده از مطالب مندرج در پرونده آن شهید. </ref> وى همچنین براى افزایش اطلاعات مردم به تدوین جزواتى در خصوص اصول عقاید [[اسلام|اسلامى]] مبادرت ورزید.<ref> شهداى روحانیت [[شیعه]] در یکصد ساله اخیر، ج اول، ص ۵۳۶. </ref>
  
 +
==شهادت==
  
 +
شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی سرانجام در روز هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ در کربلاى سرچشمه [[تهران]] در حادثه بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، بدست مزدوران استکبار به آرزوى دیرینه خود یعنى شرف [[شهادت در راه خدا|شهادت]]، نائل شد و در جوار عرشیان آرام گرفت و پیکر پاکش در قبرستان شیخان [[قم]] در کنار مزار عالمان و شهیدان این دیار، به خاک سپرده شد.
 +
{{بیت|آنان که نداى حق شنیدند همه  |با شوق به سوى حق دویدند همه}}
 +
{{بیت|بر تن کفنى ز اطلس خون کردند | در سنگر سرخ آرمیدند همه}}
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
===منابع===
+
*غلامرضا گلى زواره، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۸.
 
+
*شهيد عمادالدين كريمي بيژني نژاد، [http://www.haftetir.ir/index.aspx?pid=99&articleid=8157 بنیاد فرهنگی هفتم تیر]، بازیابی: ۳ خرداد ۱۳۹۳.
*غلامرضا گلى زواره, ستارگان حرم، جلد 8.
 
*شهيد عمادالدين كريمي بيژني نژاد،[http://www.haftetir.ir/index.aspx?pid=99&articleid=8157 بنیاد فرهنگی هفتم تیر]، بازیابی: 3 خرداد 1393.
 
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
  
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۰۷

شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی

شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی (۱۳۱۱-۱۳۶۰ ش) از روحانیون مبارز علیه رژیم پهلوی و از شهدای همراه شهید بهشتی در حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود.

تحصیلات و استادان

عمادالدین کریمى متولد ۱۳۱۱ ش، نخستین آموزه هاى دینى و قرآنى را از پدرش محمد کریمى -روحانى مشهور شهرستان نوشهر مازندران که عمر بابرکت خود را در جهت تشریح مسایل دینى و آموزش احکام به مردم علاقمند صرف مى کرد- آموخت.[۱]

عمادالدین تحصیلات دوره ابتدایى را در شهرستان نوشهر به اتمام رسانید و در تهران موفق به اخذ دیپلم گردید.[۲] او به شوق بارگاه پاک و مطهر حضرت على بن موسى الرضا علیه‌السلام، به جوار آن حضرت شتافت و با استمداد از فضاى ملکوتى مشهد مقدس به کمالاتى نایل آمد. شهید کریمى دوران تحصیلات حوزوى خود را در مدارس علمیه این شهر آغاز کرد و استعداد و قریحه سرشارش سبب گردید تا بتواند در مدت مدت پنج سال ادبیات عرب، لمعه، قوانین و مقدارى از رسائل را در آنجا فراگیرد. وی سرانجام به پایگاه فقه و حدیث شیعه یعنى شهر مقدس قم روى آورد. [۳]

در آن زمان، مرجع عالى قدر جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمى بروجردى (۱۲۹۲-۱۳۸۱ ق) با بیانى رسا و دانشى گسترده در قلمرو فقه و اصول، حوزه درس پرکششى را در قم بنیان نهاده بود. به همین دلیل بسیارى از طلاب فاضل به محضرش مى شتافتند و از خرمن دانش و اندیشه وى بهره مى گرفتند. شهید کریمى هم فرصت بدست آمده را غنیمت شمرده، مشتاقانه از انوار پرفیض این عالم عامل و جامع معقول و منقول، بهره ها برد[۴] و تحت تأثیر افکار روشن و نظریه هاى مستدل این مجتهد پرآوازه، ضمن فراگیرى دروس خارج فقه و اصول، خود به ابتکارات و نوآورى هایى دست یافت. استادش، حضرت آیت الله بروجردى، شاگرد آخوند خراسانى بود که در همان ایام اقامتش در نجف، بر کفایة الاصول آخوند حاشیه اى نگاشت و از این طریق بر شهرت علمى خود افزود. شهید کریمى مى نگریست که چگونه برخى طلاب در فراگیرى این کتاب به مشکل برمى خورند و متن عربى و دشوار آن را نمى توانند بخوانند، لذا تصمیم گرفت این اثر را به زبان پارسى برگرداند تا براى علاقه مندان بیش از گذشته قابل فهم باشد و در این مسیر به توفیقاتى نیز دست یافت.[۵]

یکى دیگر از استادان وى، فقیه فرزانه، استاد پرآوازه و دانشمند والامقام، حضرت آیت الله حاج میرزا هاشم آملى (۱۳۲۲-۱۴۱۳ ق)، یکى از مفاخر عالى قدر کاروان فقاهت است. شهید کریمى این سعادت را بدست آورد تا به چنین محفلى راه یابد و تابشى از آن فروغ فقاهت را دریافت کرده و ذهن و فکر خویش را غنا بخشد. به برکت همین جلسات پرمایه بود که او موفق گردید در کنار فراگیرى علوم گوناگون، خود به تدریس برخى دروس حوزه، خصوصاً اصول عقاید، بپردازد و با شاگردپرورى در زمینه فقه و اصول[۶] خود نیز آگاهى هاى نسبتاً گسترده اى را بدست آورد[۷]

ناگفته نماند که شهید کریمى بسان گوهرشناسى ماهر به توانمندى استادش، آیت الله میرزا هاشم آملى، در تدریس اصول پى برده بود و مى دانست که حیف است این دُرهاى منثور منقح نگردد. لذا با دقت و کنجکاوى به تقریر فرمایشات استاد خویش همت گماشت. این اثر که از جمله دست نوشته هاى آن شهید است به ظاهر هنوز هم به زیور طبع آراسته نگردیده است.[۸]

فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی

جلسات وعظ و ارشاد:

شهید کریمى ضمن آن که خود را به فضل و دانش مى آراست و از بوستان عطرآگین حوزه علمیه قم مشام جان خویش را نوازش مى داد، با غنا بخشى به دانسته هاى خود در زمینه معارف دینى و احکام شرعى و تزکیه درون، همه ساله در ایام ماه مبارک رمضان، محرم و صفر جهت تبلیغ مسایل اعتقادى و افزایش آگاهى مردم، به بخش عمده از توابع شهرستان نوشهر[۹] مى رفت و نصایح آموزنده اى را از زلال چشمه معرفت به کشتزارهاى تشنه جارى مى کرد. آرى، آن شهید والامقام با آن ابعاد علمى و اندیشه هاى ارزنده، مهیاى ارشاد جامعه دیندار نوشهر از طریق وعظ و خطابه گردید.

موعظه او با حکمت همراه بود و گفته هایش مخاطبین را بیدار مى ساخت. او این مسئولیت را احساس مى کرد که باید زمینه هاى تربیت ذهن هاى مستعد را با خطبه ها و حرکت هاى تبلیغى خود پدید آورد، چه، نیک آموخته بود که مواعظ آموزنده اى که از قرآن و عترت الهام گرفته باشد، دل ها را از زنگار خشم و شهوت مى شوید، و با تسکین امیال نفسانى، موجب صفاى قلوب مى گردد. این ویژگى هم تأثیر افزونترى در اتحاد و همبستگى مردم براى یارى رساندن به یکدیگر دارد و هم مى تواند آنان را براى زدودن آثار شرک، ستم و نفاق بسیج کند.

شهید کریمى اجراى اصل سازنده امر به معروف و نهى از منکر را نیز با همین شیوه در پیش گرفت؛ زیرا چنین روش موجب مى شد تا مردم از بدى ها، نیکى ها، عواقب زیان بار گناهان و مزایاى درخشان خوبى ها آگاهى یابند. بیان او از فصاحت و بلاغت بهره مند بود و چون سخنش از دل برمى آمد، در ژرفاى جان ها مى نشست و با برگرفتن حجاب وابستگى هاى دنیایى از سیماى جان و روان افراد، آن‌ها را متوجه فضیلت هاى اخلاقى و مکارم انسانى مى ساخت.

علاقه هاى پست و حقیر را فرو مى ریخت و چون در گفته هاى خود به مقتضیات زمان و موقعیت پیش آمده براى جامعه اشراف داشت، در سخنرانى هایى که در مجامع مختلف ایراد مى کرد، از یک سو به ارشاد مردم نسبت به مبانى راستین اسلام مى پرداخت و از سوى دیگر به اصلاح باورها و اخلاقیات شنوندگان خویش توجه داشت.

مبارزه با رژیم ستمشاهی:

او سالم‌سازى جامعه اى را که آنان در آن مى زیستند، در نظر مى گرفت و تیرگى ها و تاریکى هاى پیش آمده را براى مستمعین باز مى گفت. او مظالم رژیم ستم شاهى و توطئه هاى استکبار را افشا مى کرد و در ساماندهى مردم علیه حکومت طاغوت تلاش بسیارى از خویشتن نشان مى داد. غالب این سخنرانى هاى سازنده در شهرستان نوشهر و اطراف آن خصوصاً علمده انجام مى گرفت. چندین مرتبه ساواک به وى اخطار کرد که از این شیوه خود دست بردارد، اما او با بى اعتنا به تهدید کارگزاران ستم، راه درستى را که آگاهانه برگزیده بود، مى پیمود.

بار نخست که آن شهید را احضار کردند تا از او تعهد بگیرند که این گونه سخن نگوید و ضمن مواعظ خود به افشاى سیماى ستم نپردازد، حاضر نشد بپذیرد. لذا دو مرتبه به ساواک نوشهر احضار گردید و دو روز متوالى تحت شدیدترین بازجوئى ها قرار گرفت؛ اما موفق نشدند از او مدرکى و اعترافى دال بر فعالیت هاى سیاسى بدست آورند تا به این بهانه او را محکوم کرده و روانه زندانش نمایند. از این جهت در پایان این بازجویى آزاد شد. او به جاى آن که از این تهدیدها هراسى به دل راه دهد، به فعالیت خود علیه رژیم شاه شتاب بیشترى بخشید. به همین دلیل مکرر مورد آزار و هتک و شتم ساواک مازندران قرار مى گرفت و چندین بار ناگزیر شد تا شبانه منطقه را ترک کند.[۱۰]

سخنرانى هاى او که با افشاى طاغوتیان توأم بود، ۲۴ سال[۱۱] بیدارى و آگاهى مردم را از پى داشت. در یکى از همین سال ها، در تاریخ ششم بهمن (روز انقلاب سفید!) مصادف با دوازدهم محرم، عوامل استبداد از وى دعوت کردند تا براى دعا کردن به جان شاه ملعون در مجلسى که به این منظور تدارک دیده شده، حضور به هم رساند. اما وى بهانه آورد که در آن زمان باید در قم باشد و نوشهر را ترک نمود. چون مأموران متوجه غیبت او در منطقه شدند، به ساواک گزارش کرده و آنان نیز دستور دادند تا این روحانى مورد تعقیب قرار گیرد و سرانجام موفق شدند او را دستگیر کنند.

در این حال شدیدترین اهانت ها را متوجه او ساختند؛ شکنجه اش کردند و سخت تحت فشارش قرار دادند که چرا از خواسته آنان روى برتابانده است؛[۱۲] وى با بى توجهى به این وضع آشفته، مصمم تر از گذشته براى محو آثار شرک و ظلم مسیر خود را ادامه داد و هر گونه تهدید و فشارى را به جان خرید.

شهید کریمی پس از انقلاب:

شهید کریمی در سال ۱۳۴۱ (هـ.ش) به صفوف مبارزان نهضت انقلاب اسلامی ایران پیوست. رفته رفته با برپایی جلسات مذهبی و سخنرانی های گوناگون که در مجامع مختلف انجام می داد، از یک سو به ارشاد مردم به مبانی اسلام ناب محمدی (ص) می پرداخت و از سوی دیگر با افشای مظالم رژیم پهلوی، مردم را برای قیام علیه دیکتاتوری فرزند رضا خان آماده می ساخت. او ابتدا جلسات سخنرانی خود را در شهرستان نوشهر و علمده آغاز کرد اما دیری نگذشت که دامنه آن را گسترش داد. در پی مبارزات علنی شهید کریمی، ساواک رژیم چندین بار به او اخطار داد اما او بی اعتنا به این تهدیدها و با امید به نصرت وعده داده شده الهی، همچنان به راه جهادی خود ادامه داد. هنگامیکه ساواک خواست از او تعهد بگیرد حاضر نشد و ساواک نوشهر او را احضار و پس از دو روز بازجویی آزاد کرد. وی پس از آزادی به فعالیت های مبارزاتی خود همچنان ادامه داد. او همچنین به دلیل شرکت نکردن در مجالس دعای شاه خائن، بارها مورد آزار و اذیت و تعقیب ساواک قرار گرفت بطوری که مجبور شد شبانه منطقه را ترک کند.

در سنگر مجلس:

با پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى، شهید کریمى در جهت حفظ دستاوردهاى این عطیه الهى و هدیه غیبى به سازندگى پرداخت و چون مسئله انتخابات مجلس شوراى اسلامى مطرح گردید، به اصرار اهالى نوشهر و چالوس و با آگاهى کامل به این مسئولیت خطیر و وظایف سنگین یک نماینده در راه صیانت از ارزش‌ها و دفاع از نظام اسلامى، نامزدى مجلس شوراى اسلامى را پذیرفت. او براى پرهیز از تبلیغات کاذب براى کسب رأى بیشتر به کسانى که برایش فعالیت تبلیغاتى مى کردند، مى گفت: «پس فردا نکند بگویند خواسته هر کدام از ما باید برآورده شود، خدمت در این سمت باید به تمامى افراد منطقه صورت گیرد و رسیدگى به امور گروهى خاص، با ارزش‌هاى اسلامى و اهداف نظام اسلامى مغایرت دارد و با روح این جانب نیز سازگار نمى باشد».

این روحانى آگاه و مبارز با رأى قاطبه مردم، به سنگر مجلس راه یافت و در موقعیت پیش آمده جدید، به فعالیت هاى خود ادامه داد و خدمات ارزنده اى را به مردم محروم منطقه تقدیم کرد.[۱۳] یک سال کوشش و تلاش صادقانه وى همت والاى این روحانى وارسته را مى نمایاند.[۱۴] البته او در کنار این برنامه ها از امور سیاسى نیز غافل نمى ماند و به افشاى چهره نفاق و رسواکردن ارتجاع منطقه مى پرداخت. تلاش چندین ماهه او در دوران پس از پیروزى را مى توان در این محورها خلاصه کرد: دفاع از انقلاب اسلامى، مقابله با استکبار و اعوان و اذناب او، نفى جهالت و از بین بردن نارسایى هاى فرهنگى منطقه نوشهر و چالوس.[۱۵]

دفاع از ارزش‌ها:

چون جنگ تحمیلى عراق علیه ایران شروع گردید و برخى حکومت هاى منطقه به دفاع از متجاوزین پرداختند، ایشان آن‌ها را به شدت مورد حمله قرار داد و از این روش رژیم هاى به ظاهر اسلامى انتقاد کرد و معتقد بود: «باید این دولت هاى وابسته به ابرقدرت ها تحقیر شوند». به عنوان مثال وقتى که اردن به دفاع از صدام پرداخت، شهید کریمى گفت: «همین اردن که ۲۷ سال است شاه حسین دارد بر آن حکومت مى کند، ببینید در این مدت بر آن چه گذشته است. سال ۱۹۶۷ م بود که اسرائیل یک مرتبه، حمله کرد علیه سه کشور اسلامى اردن، سوریه و مصر و از مجموع این سه کشور حدود ۶۸۰۰۰ کیلومتر مربع زمین را اشغال کرد و به تصرف درآورد و این ها خاموش نشستند و در سال ۱۹۷۳ م چون اسرائیل در مقابل مصر و سوریه ایستادگى کرد و مشغول جنگ شد، همین اردن که حدود ۵۹۰۰ کیلومتر از سرزمینش توسط غاصبان صهیونیستى اشغال شده بود خودش را به خواب خرگوشى زد. اگر جمعیت عربى بود، تو که عرب بودى! و اگر تعصب مذهبى و مکتبى بود، تو که مسلمان بودى! چرا نفس نکشیدى و حتى یک تیر هم به سوى اسرائیل شلیک نکردى! و امروز داد عربیت و اسلامیت مى زنى که آقا، عرب در خطر افتاده است بیائید از عراق حمایت کنید! تو نه غیرت عربى دارى و نه تعصب مکتبى. براى آن که تاریخ گذشته تو، تو را معرفى کرد».[۱۶]

ویژگی‌های اخلاقی

شهید کریمى بر اثر تربیت هاى خانوادگى و تأثیرپذیرى از خلق و خوى استادان خود در حوزه و نیز مجاهدت با نفس اماره و ارتباط با خداوند، مجموعه اى از صفات نیک را در خود پرورده بود که به برخى از آن‌ها اشاره مى کنیم:

۱- تواضع و فروتنى:

او نسبت به مردم بسیار برخورد خودمانى داشت و در جلسات، رفتارى عادى و نازل‌تر از منزلت خود بروز مى داد تا افراد را جذب نماید. اگر کسى به او اهانتى مى کرد، با کرامت از وى درمى گذشت و سعى مى کرد پاسخ بدى را با نیکى بدهد. خشم خود را فرو مى خورد و مهار نفس را در دست مى گرفت. اگر کسى حتى یک مرتبه با ایشان در یک جلسه هم نشین مى گردید، شیفته اخلاقش مى گشت. برخى از اشخاص رفتارهایى نابخردانه با این شهید داشتند و حتى از اهانت نسبت به وى هم ابا نمى کردند؛ اما وى نه تنها در مقابل آنان عکس‌العمل منفى نشان نمى داد، بلکه وقتى به این گونه افراد مى رسید، در سلام کردن پیشقدم مى شد و با موج نشاط و شادمانى در رفتارش اهانت آنان را نادیده مى گرفت و بدین وسیله شیوه نامطلوب آنان را اصلاح مى کرد و آن‌ها را به خوبى فرامى خواند.

۲- خوش‌خویى:

شهید کریمى در برخورد با مردم بسیار نرم خو و ملایم بود. این حلم و متانت موجب مى شد تا چون پروانه بر گرد شمع وجودش جمع گردند و از سخنان او بهره مند شوند. همین عامل، سبب موفقیت او در بسیج مردم علیه ظلم و طاغوت مى گشت.

۳- استقامت و پایدارى:

صلابت آن شهید در عرصه هاى گوناگون کم‌نظیر بود. هر چه از سوى مأموران رژیم فشار و شکنجه و ناملایمات مى دید، مقاوم تر مى شد و بر شدت و سرعت مبارزات خود مى افزود. وى هر مصیبتى را که در این راه به سویش مى تاخت، سکویى براى تلاش هاى بعدى خود قرار مى داد و با توکل به خداوند و استعانت از پیشگاه پروردگار بلاها را به جان مى خرید، ابتلائات را بر خویشتن هموار مى ساخت و هراسى به دل راه نمى داد.

۴- سخاوت:

شهید کریمى بر اساس تربیت خانوادگى خود، دست پرورده سخاوت بود و در میهمان‌نوازى و پذیرایى از افرادى که به خانه اش مى آمدند، اهتمام وافرى داشت. او از بذل آنچه در اختیار داشت، بر نیازمندان اکراه نداشت و بر حسب توانایى ها و امکانات خویش، حاجت این گونه اشخاص را برطرف مى کرد و براى رفع مشکلاتشان با تمام همت مى کوشید. وى چون بعد از پیروزى انقلاب اسلامى مسئولیت هاى اجتماعى را پذیرفته بود، به این ویژگى اهتمام خاصى ورزید.

۵- مسئولیت پذیرى:

از ویژگى هاى بارز آن شهید به خون خفته، همین احساس مسئولیت بود. این خصوصیت وى را از گوشه خلوت و انزوا، به سوى یک زندگى اجتماعى پرتکاپو سوق داده بود و پیوندى عمیق بین سعادت او با سرنوشت دیگران ایجاد کرده بود. به همین دلیل وقتى مشاهده مى کرد، مردم به لحاظ ناآگاهى از معارف دینى مشکلاتى دارند و نسبت به اوضاع زمان در بى‌خبرى نسبى بسر مى برند، به منطقه نوشهر آمد و در فرصت هاى پیش آمده، به افزایش آگاهى آنان در این زمینه ها پرداخت و وظیفه سنگینى چون مبارزه با ستم و از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه نشر حقایق را به دوش مى گرفت. او در امر به معروف و نهى از منکر، اهتمام به امور مسلمین منطقه و پیکار با دشمنان لحظه اى آرام نگرفت و به عنوان خطیبى توانا و سخنورى بلیغ در این مسیر گام نهاد.[۱۷] وى همچنین براى افزایش اطلاعات مردم به تدوین جزواتى در خصوص اصول عقاید اسلامى مبادرت ورزید.[۱۸]

شهادت

شهید حجةالاسلام عمادالدین کریمی سرانجام در روز هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ در کربلاى سرچشمه تهران در حادثه بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، بدست مزدوران استکبار به آرزوى دیرینه خود یعنى شرف شهادت، نائل شد و در جوار عرشیان آرام گرفت و پیکر پاکش در قبرستان شیخان قم در کنار مزار عالمان و شهیدان این دیار، به خاک سپرده شد.

آنان که نداى حق شنیدند همه با شوق به سوى حق دویدند همه

بر تن کفنى ز اطلس خون کردند در سنگر سرخ آرمیدند همه

پانویس

  1. «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸.
  2. «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸.
  3. شهداى روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر، على ربانى خلخالى، ج اول، ص ۵۳۶.
  4. پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۱.
  5. شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ج اول، ص ۵۳۸.
  6. به نقل از پرونده شهید کریمى، موجود در بنیاد شهید قم.
  7. .شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ص ۵۳۶.
  8. به نقل از پرونده شهید در بنیاد شهید قم.
  9. در پرونده آن شهید، این ناحیه از توابع نور تلقى شده که درست نمى باشد.
  10. یادنامه شهداى مجلس شوراى اسلامى، روابط عمومى مجلس شوراى اسلامى، ص ۸۷ و ۸۸.
  11. به نقل از پرونده آن شهید.
  12. همان و نیز پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۱.
  13. «یادنامه شهداى هفتم تیر»، روزنامه جمهورى اسلامى، ۸ تیر ۱۳۶۲، ص ۸.
  14. پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، ص ۱۴۲.
  15. شهداى روحانیت در یکصد ساله اخیر، ص ۵۳۷.
  16. شمع ها از گرمى مجلس حکایت مى کنند (سخنان شهداى مجلس هفتم تیر)، ص ۳۳۱.
  17. با استفاده از مطالب مندرج در پرونده آن شهید.
  18. شهداى روحانیت شیعه در یکصد ساله اخیر، ج اول، ص ۵۳۶.

منابع