خط نسخ: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
تاریخ علوم و فنون با حفظ همه جزییات و مدارک معتبر ثبت نشده و پژوهشگرانی که درباره ی پیدایش و تحول خطوط مطالبی فرموده اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند. اما با استفاده از همه ی منقولات می توان گفت که '''خط نسخ''' به وسیله [[ابوعلی محمد بن مقله]] (328 هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح درحدی صورت گرفته که ابن مقلد را مخترع خط نسخ دانسته اند.
+
[[پرونده:نسخ2.jpg|بندانگشتی|خط نسخ - سوره حمد]]
 +
پژوهشگرانی که درباره پیدایش و تحول [[خط|خطوط]] مطالبی گفته اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند؛ اما با استفاده از همه منقولات می توان گفت که «'''خط نسخ»''' به وسیله [[ابن مقله|ابوعلی محمد بن مقله]] (۳۲۸ هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح در حدی صورت گرفته که ابن مقله را واضع و مخترع «خط نسخ» دانسته اند. برای وجه تسمیه «خط نسخ» وجوه متعددی ذکر شده است.
  
البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کاراصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند:«ناجی زین الدین المصرف در ص1 بدایع الخط العربی (1971 م) کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند:«الی قطب اعلام الخظّ العربی الذی فتح صفحه جدیده فی تاریخ الکتابه الکونیّه الی الوزیر ابن مقل اُهدی کتابی» به قطب اعلام خط عربی مسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.
+
== واضع خط نسخ ==
 +
از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات [[ابن مقله]] مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از [[خط ثلث]] استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از [[خط محقق]] پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.<ref>اطلس خط، ص۲۸۸.</ref>
  
اگر امکان داشت که جمعی از کارشناسان با مراجعه به همه ی کتابخانه ها و موزه های معتبر جهان و مجموعه های دولتی و خصوصی آثار تاریخی هنر خط را به دیده ی تحقیق، بررسی می کردند و کهن ترین نمونه ها را با هم می سنجیدند به نتایج قطعی تری می رسیدند.
+
نویسنده «بدایع الخط» می گوید: انتهت جودة الخط فی راس الثلثمأئة الی الوزیر ابن مقله ببغداد... زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در [[بغداد]] و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... و به واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد.<ref>بدایع الخط، ص۳۵.</ref>
  
ما اینک خطوط ابن مقلد و خطاطان پیش از او را در اختیار نداریم تا بتوانیم مقایسه ای محققانه صورت دهیم و ابعاد تصرفاًت و ابداعات ابن مقله را به چشم ببینیم، بنابراین ناگزیریم به کتب و رساله های به جای مانده مراجعه کنیم و نظرات صاحب نظران و مورخان گذشته را مبنا قرار دهیم؛ من به روش پیشینیان نخست منابع و آثاری را که مستقیما به آن ها مراجعه کرده ام معرفی می کنم و میزان اعتماد خود را به آن ها شرح می دهم و برخی را به صورت تفصیلی می شناسانم، این کار خواننده ی بصیر را در نتیجه گیری درست کمک می کند.
+
و همین مؤلف در «بدایع الخط» می نویسد: «در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده: اول کسی که در خط ثلث و نسخ به این حد از کمال رسید ابن مقله بود».
  
* کتاب آرایی در تمدن اسلامی، تحقیق و تألیف: نجیب مایل هروی، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی 1372 گمشده های کار آقای هروی در این کتاب ستودنی است و حداقل خدمت وی این است که تعداد قابل توجهی از رساله های خطی دور از دسترس را در اختیار گذاشته و ما به راحتی می توانیم گمشده های خود را در آن جستجو کنیم،
+
ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن ۲۰۰ خط به جز [[خط کوفی]] دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند. وی خط نسخ را در ۳۱۰ ق در زمان [[مقتدر (خلیفه عباسی)|المقتدر عباسی]] و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»
  
البته پیش از وی سال ها مرحوم محمد تقی دانش پژوه، نسخه شناس بزرگ و کم نظیر معاصر در شماره های مجله هنر و مردم غالب رساله ها را به نحوی شناسایی و مقدمات شناخت آن ها را در همه ی رشته های علمی و هنری فراهم آورده؛
+
البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کار اصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند: ناجی زین الدین المصرف (۱۹۷۱ م) در «بدایع الخط العربی» کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند: «الی قطب اعلام الخط العربی الذی فتح صفحة جدیدة فی تاریخ الکتابة الکونیّة الی الوزیر ابن مقله أهدی کتابی»؛ به قطب اعلام خط عربی کسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.
  
نجیب مایل هروی محققی است سخت کوش، اهل افغانستان که سال هاست در مشهد و تهران به کارهای علمی و تحقیقی اشتغال دارد. وی در این کتاب بیست و هفت رساله ی فارسی درباره ی خوش نویسی و کتاب آرایی گردآوری و مقدمه و خاتمه خوبی بر آن ها افزوده است.
+
آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف «مصور الخط» سه رساله است: رسالة فی علم الخط و القلم، رسالة میزان الخط، و صناف الکُتّاب.  
  
* صبح الاعشی فی صناعه الانشاء تألیف ابی العباس احمدبن علی قلقشندی (821 ه. ق 1418 م) نشر وزارت ثقافه و ارشاد قومی مصر، صبح الاغشی کتاب مفصلی است به زبان عربی ادیبانه درباره ی فن انشاء، اما چون ادیب و دبیر در عرف قدیم باید به امهّات دانش های زمان آگاه باشند و به آن چه در کار نویسندگی و سخن شناسی دخیل است اشراف کامل پیدا کنند، وی کتاب خود را به صورت دایره المعارفی گسترده از همه گونه معلومات ادبی پرکرده و مؤلف دانشمند و پرحوصله ی آن با بهره گرفتن از همه ی مدارک آن روزگار در دورانی که قاهره و مصر مرکز بزرگ تمدن و فرهنگ اسلام بوده، مجموعه ای به جای ماندنی از خود باقی گذاشته است.
+
==وجه تسمیه خط نسخ==
  
بخش کمی از جزء دو قسمت اعظم این کتاب درباره ی خط و اصول خوش نویسی است. اطلاعات من وغالب محققان رشته ی خط از کتاب های ابن مقله و سایر بزرگان قبل متکی به صبح الاعشی است، منقولات قلقشندی به قدری دقیق و معتبر است که ما می توانیم به خوبی از اصول کار ابن مقله باخبر شویم.
+
فتح الله سبزواری در رساله «اصول و قواعد خطوط سته» که پیش از ۹۳۰ هجری آن را تألیف کرده می نویسد: «لفظ نسخ مصدر است به معنی اسم فاعل یعنی ناسخ، چه از آن جهت که کتابت به این خط واقع است، تحضیص کلام الله، که این خط ناسخ سایر خطوط است».<ref>کتاب آرایی، ص۱۳۴.</ref>
  
* تحفته المحبین، از یعقوب بن حسن سراج شیرازی، با مقدمه ی ایرج افشار، چاپ اول1376، دفتر نشر میراث مکتوب. از این کتاب و مقدمه ی خوب آقای ایرج افشار در حد تأیید برخی مطالب استفاده کردم.
+
مجنون رفیقی هروی خوش نویس [[شیعه|شیعی]] اواخر سده ی نهم و دهم هجری در رساله «سواد الخط» اظهار می دارد: «باریکی ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط هاست چه اکثر کتابت ها بر آن است».<ref>همان، ص۱۸۸.</ref>
  
* نصوّر الخط العربی، تألیف مهندس ناجی زین الدین اتلمصرف، مجمع عراقی بغداد1388 ه. ق 1968 م و کتاب «بدیع الخط العربی» از همین مؤلف، وزاره الثقافه و الاعلام عراق بغداد «1971 م» این دو اثر منبع بسیار گران بها و پرباری است که مطالب تحقیقی و تاریخی بی نظیری در خود گرد آورده و نمونه های فراوانی از خطوط اسلامی را معرفی کرده، موشکافی های مؤلف در موضوع پیدایش خطوط من جمله نسخ، برای کمال مقاله ی من مغتنم بود، در تحقیق کمتر اثری این گونه سخاوتمندانه مطالب را به دست می آوریم مرحوم فضایلی در اطلس خط، غالب نمونه ها را از این کتاب نقل کرده است.
+
حسین عقیلی رستمداری از دانشمندان روزگار شاه طهماسب صفوی (۹۳۰-۹۸۴ ق) در رساله خط و مرکب گفته است: «و نسخ از آن جهت نسخ گویند که مدار کتابات به اوست کانّ که نسخ جمیع خطوط کرد».<ref>همان، ص ۳۲۵.</ref>
  
* اطلس خط از مرحوم حبیب الله فضایلی خوش نویس و محقق معاصر، در بین آثار پژوهشی معاصرین از سال 1350 شمسی تاکنون اطلس خط جامع ترین است، مرحوم فضایلی هم خوش نویس بود و هم دانشمند. در پژوهش و تتبع آثار زحمت بسیار کشیده بود و در مقام عمل تجارب گران بهایی داشت و نظراتش در این کتاب کارشناسانه و از روی بصیرت است، درباره ی خط نسخ نیز آراء محققانه ای ابراز داشته.
+
محمد بخارایی در «فواید الخطوط» که در تاریخ ۹۹۵ قمری تألیف شد، می نویسد: «پس بدان که علم [[فقه]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[حدیث]] را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند زیرا که این خط موضع از برای کلام حق تعالی است و این علوم مذکور و همه چیز را به این خط می توان نوشت و او ناسخ خط های دیگر شده است».<ref>همان، ص۳۶۱.</ref>
در سال های اخیر کتاب های هنر خط با چاپ های خوبی در ایران و ترکیه منتشر شده و من غالب آن ها را مرور کرده ام مطالعه و امعان نظر در نمونه های اصلی و چاپی خط نسخ شاید کم فایده تر از مطالب نظری نباشد کما این که مراجعه ی مجدد به گنجینه های موزه و کتابخانه ها به من نکاتی آموخت که از کتاب ها و رساله ها نیاموخته بودم و من همه را در نوشتن این مقاله لحاظ کردم .
 
  
==وجه تسمیه==
+
و پیش از همه عبدالله صیرفی از دانشمندان و هنرمندان عهد [[سلطان محمد خدابنده]] (۷۰۲-۷۱۶ ق) در رساله ی «آداب خط» اظهار می دارد: «و نسخ را از آن جهت نسخ خوانند که بیشتر کتب بدین خط می نویسند پس گوییا چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا نموده، چنان چه ناسخ دیگر خط ها شده است».<ref>همان، ص۲۰.</ref>
  
فتح الله سبزواری در رساله ی اصول و قواعد خطوط سته که پیش از 930 هجری آن را تألیف کرده می نویسد:«لفظ نسخ مصدر است به معنی اسم فاعل یعنی ناسخ، چه از آن جهت که کتابت به این خط واقع است، تحضیص کلام الله، که این خط ناسخ سایر خطوط است».(کتاب آرایی، ص134).
+
یعقوب بن حسن سراح شیرازی (۸۵۸ ه. ق) در «تحفة المحبین» آورده است: «قسم پنجم را نسخ گفته اند، چه با نسخه ی لطف طریقه اش، نَسخِ نُسَخ کلک آزمایان چنین محقق گشته، بیشتر کتب به این قلم می نویسند، گوییا دیگر اقلام را ترک کرده اند و به این قلم اکتفا کرده اند پس کانّ که ناسخ دیگر خط ها شده».<ref>تحفة المحبین، ص۱۳۹.</ref>
  
مجنون رفیقی هروی خوش نویس شیعی اواخر سده ی نهم و نیمه ی نخست قرن دهم هجری در رساله ی سواد الخط اظهار می دارد:«باریکی ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط هاست چه اکثر کتابت ها بر آن است» (کتاب آرایی، ص188) حسین عقیلی رستمداری از دانشمندان روزگار شاه طهماسب صفوی (930-984 ق) در رساله ی خط و مرکب گفته است:«و نسخ از آن جهت نسخ گوینده ی که مدار کتابات به اوست کان که نسخ جمیع خطوط کرد» (کتاب آرایی، ص 325)
+
و صاحب «مصور الخط» می نویسد: «و سمی بالنسخ لان الکتاب ینسخون به المؤلفات» خط نسخ را بدین جهت نسخ نامیدند، چون خطاطان تألیفات را با آن استنساخ می کنند.<ref>مصور الخط، ص۳۶۶.</ref> نسخ در این عبارت به معنی رونویسی و نگارش از روی نسخه اصلی است و شاید تعبیر به نسخه برداری درست تر باشد و با این توضیح نسخ با کلمه ی نُسخه نزدیک تر است.
 
+
== پانویس ==
محمد بخارایی در فواید الخطوط که در تاریخ 995 تألیف شد، می نویسد:«پس بدان که علم فقه و تفسیر و حدیث را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند زیرا که این خط موضع از برای کلام حق تعالی است و این علوم مذکور و همه چیز را به این خط می توان نوشت و او ناسخ خط های دیگر شده». (کتاب آرایی، ص361)
+
{{پانویس}}
 
+
==منابع==
و پیش از همه عبدالله صیرفی از دانشمندان و هنرمندان عهد محمد خدابنده (702-716 ق) در رساله ی آداب خط اظهار می دارد:«و نسخ را از آن جهت نسخ خوانند که بیشتر کتب بدین خط می نویسند پس گوییا چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا نموده، چنان چه ناسخ دیگر خط ها شده است» (کتاب آرایی، ص20) یعقوب بن حسن سراح شیرازی (858 ه. ق) در تحفه المحبین آورده است:«قسم پنجم را نسخ گفته اند، چه با نسخه ی لطف طریقه اش، نَسخِ نُسَخ کلک آزمایان چنین محقق گشته، بیشتر کتب به این قلم می نویسند،
+
*[http://tebyan-zn.ir/News-Article/Art/Calligraphy_Art/2013/8/28/126523.html| تبیان زنجان]، بازدید در ۱۵ بهمن ۱۳۹۳.
 
 
گوییا دیگر اقلام را ترک کرده اند و به این قلم اکتفا کرده اند پس کان که ناسخ دیگر خط ها شده» (تحفه المحبین، ص139) و صاحب مصور الخط می نویسد:«و سمی بالنسخ لان الکتاب ینسخون به المؤلفات» نسخ را بدین جهت نسخ نامیدند، چون خطاطان تألیفات را با آن استنساخ می کنند (ص366) نسخ در این عبارت به معنی رونویسی و نگارش از روی نسخه ی اصلی است و شاید تعبیر به نسخه برداری درست تر باشد و با این توضیح نسخ با کلمه ی نُسخه نزدیک تر است.
 
 
 
از مراجعه به غالب مصدر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است: مرحوم فضایلی در اطلس خط (ص287)
 
 
 
می نویسد:«اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه ی مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله ی جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است، به چند دلیل:
 
 
 
1. صاحب «رساله الخط المنسوب» نقل کرده که استاد ابن بواب «محمدابن اسد» که شاگرد ابن مقله بوده خط نسخی قریب به محقق می نوشته و ابن بواب دیده و آن را بیان کرده و خود آن را محکم و استوار ساخته است.
 
 
 
2. نمونه ی خط نسخی که از خود ابن بواب در دست است نیز نزدیک به محقق و ریحان است.
 
 
 
3. از دقت و بررسی در اشکال خط نسخ شباهت آن با خط محقق و ریحان و ثلث آشکار است. لذا باید گفت خط نسخ تحت تأثیر شیوه ی محقق و ثلث هر دو بوده (اطلس خط، ص288).
 
 
 
* بدایع الخط می گوید: انتهت جوده الخط فی راس الثلثماه الی الوزیر ابن مقله ببغداد..
 
 
 
زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در بغداد و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... وبه واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد (ص35). آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف مصورالخط سه رساله است:
 
 
 
1. رساله فی علم الخط و القم که نسخه ی خطی آن در دارالکتب المصریه موجود است.
 
 
 
2. رساله میزان الخط که نسخه ی خطی آن در کتابخانه ی عطرین توسن موجود است.
 
 
 
3. صناف الکُتّاب که نسخه ی خطی آن در گنجینه ی عمومی (الخزانه العامه) در رباط الفتح مغرب دور (مراکش) نگهداری می شود. و همین مؤلف در بدایع الخط می نویسد:«در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده «اول کسی که در خط ثلث و نسخ با این حد از کمال رسید ابن مقله بود».
 
 
 
«علی رفیعی» در دایره المعارف بزرگ اسلامی -ج4 ص684، با استفاده از که منابعی که در پایان گفتارش ذکر شده، پس از شرح حال ابن مقله و حوادث زندگی او که بسیار اندوه بار است می گوید: ابن مقله در علوم و فنون مختلف دست داشت از جمله در فن بلاغت، حفظ لغت، علم اعراب و فنون شعراستاد بود....اما بیشتر شهرت او در هنر خوش نویسی است.
 
 
 
ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد وصف کرد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن 200 خط به جز خط کوفی دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند. وی خط نسخ را در 310 ق در زمان المقتدرعباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»
 
 
 
==مآخذ==
 
 
 
*[http://tebyan-zn.ir/News-Article/Art/Calligraphy_Art/2013/8/28/126523.html| تبیان زنجان]، بازدید در 15 بهمن 1393.
 
  
 
{{ترتیب:نسخ، خط}}
 
{{ترتیب:نسخ، خط}}
 
[[رده:خوشنویسی]]
 
[[رده:خوشنویسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۰۵

خط نسخ - سوره حمد

پژوهشگرانی که درباره پیدایش و تحول خطوط مطالبی گفته اند، صرف نظر از اختلاف آراء، مستندات یقینی ارایه نکرده اند؛ اما با استفاده از همه منقولات می توان گفت که «خط نسخ» به وسیله ابوعلی محمد بن مقله (۳۲۸ هجری قمری) اصلاح و تهذیب شده و این اصلاح در حدی صورت گرفته که ابن مقله را واضع و مخترع «خط نسخ» دانسته اند. برای وجه تسمیه «خط نسخ» وجوه متعددی ذکر شده است.

واضع خط نسخ

از مراجعه به غالب مصادر مخصوصاً مصادر عربی روشن می شود که پدید آمدن خط نسخ و منسوخ شدن سایر خطوط، همه جا به اقدامات ابن مقله مربوط است؛ مرحوم فضایلی در «اطلس خط» می نویسد: «اکثر رساله ها و تذکره ها و فرهنگ ها ابن مقله را واضع خط نسخ دانسته و گویند او آن را از خط ثلث استخراج کرده». سپس می گوید: نظریه مؤلف در این باره این است که خط نسخ در مرحله جدید خود در انقلاب خطی ابن مقله از خط محقق پدید آمده و بعد تحت تأثیر ثلث قرار گرفته است.[۱]

نویسنده «بدایع الخط» می گوید: انتهت جودة الخط فی راس الثلثمأئة الی الوزیر ابن مقله ببغداد... زیبایی و کمال خط در آغاز سال سیصد هجری مدیون وزیر ابن مقله است که در بغداد و اصول حروف مفرده را به صورتی دلپذیر مهندسی رد... و به واسطه آن خط بهره های آغازین خود را در هندسه و ضبط قواعد و وزن به دست آورد.[۲]

و همین مؤلف در «بدایع الخط» می نویسد: «در رساله محمد عوفی ابهری که در موضوع خط است، آمده: اول کسی که در خط ثلث و نسخ به این حد از کمال رسید ابن مقله بود».

ثعالبی نوشته است که خط ابن مقله در زیبایی ضرب المثل بود، زیرا از نیکوترین خطوط دنیا شمرده می شد، ... اگرچه بعضی نوشته اند که پیش از آن ۲۰۰ خط به جز خط کوفی دیده شده است اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانسته اند. وی خط نسخ را در ۳۱۰ ق در زمان المقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو نسخ نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید.»

البته برابر مدارک گوناگون تاریخی، ابن مقله کار اصلاح و پیرایش را در همه ی خطوط موجود زمان گسترش داده و تأثیر خدمت او به حدی است که برخی از محققان عرب او را قطب اعلام خط عربی معرفی کرده اند: ناجی زین الدین المصرف (۱۹۷۱ م) در «بدایع الخط العربی» کتاب خود را با این عبارت به ابن مقله هدیه می کند: «الی قطب اعلام الخط العربی الذی فتح صفحة جدیدة فی تاریخ الکتابة الکونیّة الی الوزیر ابن مقله أهدی کتابی»؛ به قطب اعلام خط عربی کسی که صفحه ای تازه در تاریخ نگارش جهانی گشوده، به وزیر ابن مقله کتاب خود را هدیه می کنم.

آن چه از ابن مقله به جای مانده بنا به تحقیقات مؤلف «مصور الخط» سه رساله است: رسالة فی علم الخط و القلم، رسالة میزان الخط، و صناف الکُتّاب.

وجه تسمیه خط نسخ

فتح الله سبزواری در رساله «اصول و قواعد خطوط سته» که پیش از ۹۳۰ هجری آن را تألیف کرده می نویسد: «لفظ نسخ مصدر است به معنی اسم فاعل یعنی ناسخ، چه از آن جهت که کتابت به این خط واقع است، تحضیص کلام الله، که این خط ناسخ سایر خطوط است».[۳]

مجنون رفیقی هروی خوش نویس شیعی اواخر سده ی نهم و دهم هجری در رساله «سواد الخط» اظهار می دارد: «باریکی ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط هاست چه اکثر کتابت ها بر آن است».[۴]

حسین عقیلی رستمداری از دانشمندان روزگار شاه طهماسب صفوی (۹۳۰-۹۸۴ ق) در رساله خط و مرکب گفته است: «و نسخ از آن جهت نسخ گویند که مدار کتابات به اوست کانّ که نسخ جمیع خطوط کرد».[۵]

محمد بخارایی در «فواید الخطوط» که در تاریخ ۹۹۵ قمری تألیف شد، می نویسد: «پس بدان که علم فقه و تفسیر و حدیث را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند زیرا که این خط موضع از برای کلام حق تعالی است و این علوم مذکور و همه چیز را به این خط می توان نوشت و او ناسخ خط های دیگر شده است».[۶]

و پیش از همه عبدالله صیرفی از دانشمندان و هنرمندان عهد سلطان محمد خدابنده (۷۰۲-۷۱۶ ق) در رساله ی «آداب خط» اظهار می دارد: «و نسخ را از آن جهت نسخ خوانند که بیشتر کتب بدین خط می نویسند پس گوییا چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا نموده، چنان چه ناسخ دیگر خط ها شده است».[۷]

یعقوب بن حسن سراح شیرازی (۸۵۸ ه. ق) در «تحفة المحبین» آورده است: «قسم پنجم را نسخ گفته اند، چه با نسخه ی لطف طریقه اش، نَسخِ نُسَخ کلک آزمایان چنین محقق گشته، بیشتر کتب به این قلم می نویسند، گوییا دیگر اقلام را ترک کرده اند و به این قلم اکتفا کرده اند پس کانّ که ناسخ دیگر خط ها شده».[۸]

و صاحب «مصور الخط» می نویسد: «و سمی بالنسخ لان الکتاب ینسخون به المؤلفات» خط نسخ را بدین جهت نسخ نامیدند، چون خطاطان تألیفات را با آن استنساخ می کنند.[۹] نسخ در این عبارت به معنی رونویسی و نگارش از روی نسخه اصلی است و شاید تعبیر به نسخه برداری درست تر باشد و با این توضیح نسخ با کلمه ی نُسخه نزدیک تر است.

پانویس

  1. اطلس خط، ص۲۸۸.
  2. بدایع الخط، ص۳۵.
  3. کتاب آرایی، ص۱۳۴.
  4. همان، ص۱۸۸.
  5. همان، ص ۳۲۵.
  6. همان، ص۳۶۱.
  7. همان، ص۲۰.
  8. تحفة المحبین، ص۱۳۹.
  9. مصور الخط، ص۳۶۶.

منابع