زید بن صوحان: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{الگو:مقاله از یک نشریه}} | |
+ | '''زید بن صوحان''' برادر بزرگتر [[صعصعه بن صوحان]] و از یاران [[امام علی]] (علیهالسلام) بود که در [[جنگ جمل]] در سال ۳۶ هجری به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. او در صحنههای مختلف سیاسی و نظامی و اجتماعی عصر خود حضور جدی داشت و مردم را به حمایت از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دعوت می نمود. [[مسجد زید بن صوحان]] در [[کوفه]]، از آثار ارزشمند منسوب به زید است. | ||
+ | {{خوب}} | ||
− | '''عشق به ولایت''' | + | ==ویژگیهای زید بن صوحان== |
+ | '''عشق به ولایت:''' | ||
− | اطاعت از ولایت و امامت [[امام علی]] علیه السلام و دلباختگی به آن حضرت از صفات برجسته و فراموش ناشدنی زید است و | + | اطاعت از [[ولایت|ولایت]] و امامت [[امام علی]] علیه السلام و دلباختگی به آن حضرت از صفات برجسته و فراموش ناشدنی زید بن صوحان است. درباره علاقه زید به خاندان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و مرکز ولایت، نمونههای روشنی در تاریخ وجود دارد. بیشک وقتی تحولات اجتماعی با بروز شبههها و تردیدهای اعتقادی و فکری همراه باشد، تشخیص درست و به موقع حقیقت بسی دشوار است. حوادث پس از رحلت [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، نمونه بارز چنین تحولاتی است. روزگاری که غرض ورزان کوردل، به یاری منافقان و مسلمان نمایان، تصمیم گرفتند بر حقیقت [[دین]] پرده افکنند و دینداران و تشنگان [[وحی]] را در تردید نهند. در چنین زمانی، تیزبینی و هوشیاری گروهی از رادمردان تاریخ سبب شد تا [[اسلام]] ناب همچنان بر گستره حیات بشر پرتو افکند. یکی از این رادمردان آزاده و هوشمند، که این رسالت بزرگ را به انجام رساند زید بن صوحان بود. او به خوبی بر تردیدها فائق آمد، نور را از ظلمت بازشناخت، تا پای جان بر عقیده راستین خود ثابت قدم ماند و در شمار راست قامتان تاریخ درآمد. زید، پیش از [[جنگ جمل]]، مردم را به اطاعت از امام علی علیه السلام فراخواند و خود نیز به شایستگی در خط مقدم نبرد شرکت جست. |
− | + | سخنان زید در هنگام شهادت، گویاترین گواه ارادت او به [[اهل بیت]] علیهمالسلام است. او لحظاتی پیش از شهادت، به امام علیه السلام که نزدش بود، چنین گفت: «ای امیرمؤمنان، خداوند جزای خیرت دهد. تو خداشناس، آگاه به [[قرآن]] و بلندمرتبه هستی و خدا در دلت بزرگ است. به خدا سوگند، از روی نادانی به یاریات نشتافتم. من از [[ام سلمه]] - همسر گرانقدر پیامبر صلی الله علیه و آله - شنیدم که میگفت: [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛ هر کس من مولای او باشم، علی نیز مولای اوست. خدایا کسی که او را دوست دارد، دوست بدار و آن که با او دشمنی میورزد، دشمن باش؛ کسی که او را یاری دهد، یاری کن و آن که به او ستم کند، خوار ساز». به خدا سوگند، من از آن که به سبب دشمنی با تو نزد خداوند خوار گردم، بیزارم». | |
− | + | '''از زبان یار:''' | |
− | + | در میان انبوه سخنانی که در ستایش زید بیان شده، گفتار [[امام علی]] علیه السلام گرانقدر و مهمتر مینماید. بر اساس روایات، آن حضرت در شهادت وی گریست. هنگامی که زید از اسب بر زمین افتاد، امام علی علیه السلام نزدش شتافت، بر بالینش نشست و چنین فرمود: «رحمک الله یا زید کنت خفیف المؤونه، عظیم المعونة؛ ای زید، خدا تو را رحمت کند که کم هزینه و پرفایده بودی». | |
− | + | [[ابن عباس]] میگوید: از [[صعصعه بن صوحان|صعصعه]] درباره زید پرسیدم؛ او برادرش را چنین توصیف کرد: «کان والله عظیم المروة، شریف الاخوة، جلیل الخطر، بعید الاثر، کمیش العروة، الیف البدوة، سلیم جوانح الصدر، قلیل وساوس الدهر، ذاکر الله طرفی النهار و زلفا من اللیل الجوع والشبع عنده سیان، لاینافس فی الدنیا، یطیل السکوت و یحفظ الکلام، و ان نطق نطق بعقام، یهرب منه الدعار الاشرار و یألفه الاحرار الاخیار؛ به خدا سوگند، او در جوانمردی سرآمد، در برادری شریف و بزرگوار، والامقام و از دیرباز گرامی بود. دلی تهی از کینه داشت و کمتر دستخوش وسوسههای روزگار میشد. روز و شب به عبادت مشغول بود و سیری و گرسنگی در نظرش یکسان مینمود. در امر دنیا پیشی نمیگرفت. بیشتر سکوت میکرد. مراقب سخن گفتن خویش بود و با ابهام سخن میگفت. افراد شرور از او دوری میجستند و آزادگان و نیکمردان با او مانوس میشدند». | |
− | ''' | + | '''پیوند اخوت با سلمان:''' |
− | + | زید از محضر [[سلمان فارسی]] نیز کسب فیض کرده، از وی [[حدیث]] شنیده بود؛ ولی ارتباط این دو بزرگوار تنها در نقل حدیث خلاصه نمیشد. بر اساس گفته مورخان، زید ارادت خاصی به سلمان داشت. این دلبستگی سرانجام با پیوند برادری به اوج رسید و او، به میمنت این پیوند، [[کنیه]] ابوسلمان را برای خود برگزید. | |
− | + | '''خدمات اجتماعی:''' | |
− | + | بر اساس آن چه در تاریخ ثبت شده، زید بن صوحان در همه صحنههای اجتماعی و سیاسی روزگار خود حضور جدی داشت و در راه خوشبختی مردم تلاش میکرد. او روزی در [[بصره]] مردانی را دید که همواره [[عبادت]] میکردند و از دنیا دست شسته بودند. زید، با مشاهده وضعیت آنان، برای آنها خانه ساخت و سپس به آنها توصیه کرد که برای برآوردن نیازهای زندگی خود و فرزندانشان تلاش کنند. او همواره به آنها سرکشی میکرد و از احوالشان باخبر میشد. | |
− | + | ==شهادت زید بن صوحان== | |
+ | علاقه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]]، از صفات برجسته زید بن صوحان بود. او، که دستش را پیشتر به [[بهشت]] فرستاده بود، ندای حق را لبیک گفت و در [[جنگ جمل|جنگ جمل]] به یاری [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام شتافت. او، پیش از جنگ، به مولایش علی علیه السلام چنین گفت: «یا امیرالمؤمنین، ما رآنی الا مقتولا، قال و ما علمک بذلک یا اباسلمان؟ قال رایت یدی نزلت من السماء و هی تستشیرنی؛ ای مولای من، در این جنگ کشته میشوم. حضرت فرمود: از کجا میدانی. گفت: در خواب دیدم دستم از آسمان به زمین فرود آمد و در حالی که به من اشاره میکرد، گفت: به سوی من بیا». | ||
− | + | جنگ جمل در بعد از ظهر یکی از جمعههای سال ۳۶ قمری در منطقه فریبه اتفاق افتاد و تا شامگاه پایان پذیرفت. در این نبرد نامآورانی چون [[سلمان فارسی]]، [[عمار بن یاسر]]، [[کمیل بن زیاد]] در میان سپاه [[امام علی]] علیه السلام دیده میشند. به گفته برخی از راویان، یاوران امام علیه السلام حدود بیست هزار نفر بودند، حدود ۸۰ تن از این گروه در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند و ۱۵۰۰ تن از [[صحابی|صحابه]] پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله شمرده میشدند. در این نبرد، هزار پیاده و هفتاد سواره از سپاه امام علیه السلام به شهادت رسیدند که زید بن صوحان یکی از آنها بود. علی علیه السلام، پس از شهادت سیحان برادر زید، پرچم قبیله ربیعه را به دست وی داد و او تا هنگام شهادت، پرچمدار سپاه امام علیه السلام بود. زید، پس از نبردی سخت و شجاعانه، به وسیله عمرو بن یثربی به شهادت رسید. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | جنگ جمل در بعد از ظهر یکی از جمعههای سال | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
به نوشته برخی از مورخان، زید بن صوحان، هنگام شهادت، چنین وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم ولاتغسلوا عنی دما ولاتنزعوا عنی ثوبا؛ مرا با لباسهایم دفن کنید، لباسم را بیرون نیاورید و خونهای بدنم را نشویید زیرا میخواهم آنها در روز رستاخیز بر پایداریام شهادت دهند.» بر اساس روایتی دیگر، زید وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم القوم؛ مرا با لباسهایم دفن کنید تا روز رستاخیر علیه دشمنانم شهادت دهند». | به نوشته برخی از مورخان، زید بن صوحان، هنگام شهادت، چنین وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم ولاتغسلوا عنی دما ولاتنزعوا عنی ثوبا؛ مرا با لباسهایم دفن کنید، لباسم را بیرون نیاورید و خونهای بدنم را نشویید زیرا میخواهم آنها در روز رستاخیز بر پایداریام شهادت دهند.» بر اساس روایتی دیگر، زید وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم القوم؛ مرا با لباسهایم دفن کنید تا روز رستاخیر علیه دشمنانم شهادت دهند». | ||
− | + | در [[بصره]] و در سمت راست مسیر سیبه - در قریه کوت الزین - گنبد گلین، کوچک و قدیمی مزار زید دیده میشود. | |
− | |||
− | در [[بصره]] و در سمت راست مسیر سیبه - در قریه کوت الزین - گنبد گلین، کوچک و قدیمی مزار زید دیده میشود | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==مسجد زید بن صوحان== | |
+ | [[پرونده:مسجد زید.jpg|بندانگشتی|مسجد زید بن صوحان]] | ||
+ | از آثار به یاد ماندنی و ارزشمند زید، [[محراب]] و [[مسجد|مسجدی]] کهن است که در جنوب غربی [[مسجد سهله]] (مسجد بنی ظفر) در [[کوفه]] قرار دارد. این مسجد، در گذر زمان، گواه حوادث مختلف بوده و بارها مرمت و بازسازی شده است. بر اساس برخی از روایات، [[دعا]] در این مسجد مورد اجابت قرار میگیرد. | ||
− | سپس گونه دیگرش را بر زمین نهاد و دعا کرد. پس از آن، از مسجد خارج شد. ما به دنبال وی بیرون رفتیم. از وی پرسیدم: ای مولای من، نام این مسجد چیست؟ فرمود: این مسجد زید بن | + | [[علی بن ابراهیم قمی|علی بن ابراهیم قمی]] از پدرش چنین نقل کرده است: در مسیر [[مکه]]، برای انجام مراسم [[حج]]، وارد کوفه شدیم و به مسجد سهله رفتیم. در آن جا شخصی را در حال [[نماز]] و دعا یافتیم. وقتی عبادتش پایان پذیرفت و اعمال مسجد سهله را انجام داد، از مسجد بیرون رفت و به مسجد کوچکی در نزدیکی مسجد سهله رفت. ما نیز در پی او به آنجا رفتیم. وی در این مسجد دو رکعت نماز با خشوع به جای آورد. سپس دستانش را به آسمان بلند کرد و دعای ویژهای قرائت کرد. سپس گریست، گونه خود را بر زمین نهاد و گفت: «ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف». سپس گونه دیگرش را بر زمین نهاد و دعا کرد. پس از آن، از مسجد خارج شد. ما به دنبال وی بیرون رفتیم. از وی پرسیدم: ای مولای من، نام این مسجد چیست؟ فرمود: این [[مسجد زید بن صوحان]]، صحابی [[امام علی علیه السلام|امام علی بن ابی طالب]] علیه السلام است. در این لحظه آن بزرگمرد ناپدید شد و ما دیگر وی را ندیدیم. در خبری آمده است که گویا آن شخص [[حضرت خضر]] علیه السلام بود. |
− | [[علامه مجلسی]] میفرماید: از آداب مسجد زید بن صوحان آن است که ابتدا دو رکعت | + | [[علامه مجلسی]] میفرماید: از آداب مسجد زید بن صوحان آن است که ابتدا دو رکعت نماز میخوانی، دستان خود را به آسمان بلند میکنی و میگویی: «الهی قدمه الخاطئ المذنب یدیه و...»، سپس پیشانی را بر خاک بگذار و بگو: «ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف». آنگاه گونه راست را بر زمین بگذار و بگو: «ان کنتُ بئس العبد فانت نعم الرب». پس از آن، گونه چپ را بر زمین بگذار و بگو: «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم». سپس [[سجده]] کن و صد بار بگو: العفو، العفو. |
− | + | ==منابع== | |
− | + | * علیاکبر رضایی، کوثر، آذر ۱۳۷۷، شماره ۲۱. | |
− | |||
− | |||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
+ | [[Category:اصحاب امام علی علیه السلام]] | ||
+ | [[رده:مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۰
زید بن صوحان برادر بزرگتر صعصعه بن صوحان و از یاران امام علی (علیهالسلام) بود که در جنگ جمل در سال ۳۶ هجری به شهادت رسید. او در صحنههای مختلف سیاسی و نظامی و اجتماعی عصر خود حضور جدی داشت و مردم را به حمایت از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دعوت می نمود. مسجد زید بن صوحان در کوفه، از آثار ارزشمند منسوب به زید است.
ویژگیهای زید بن صوحان
عشق به ولایت:
اطاعت از ولایت و امامت امام علی علیه السلام و دلباختگی به آن حضرت از صفات برجسته و فراموش ناشدنی زید بن صوحان است. درباره علاقه زید به خاندان پیامبر و مرکز ولایت، نمونههای روشنی در تاریخ وجود دارد. بیشک وقتی تحولات اجتماعی با بروز شبههها و تردیدهای اعتقادی و فکری همراه باشد، تشخیص درست و به موقع حقیقت بسی دشوار است. حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، نمونه بارز چنین تحولاتی است. روزگاری که غرض ورزان کوردل، به یاری منافقان و مسلمان نمایان، تصمیم گرفتند بر حقیقت دین پرده افکنند و دینداران و تشنگان وحی را در تردید نهند. در چنین زمانی، تیزبینی و هوشیاری گروهی از رادمردان تاریخ سبب شد تا اسلام ناب همچنان بر گستره حیات بشر پرتو افکند. یکی از این رادمردان آزاده و هوشمند، که این رسالت بزرگ را به انجام رساند زید بن صوحان بود. او به خوبی بر تردیدها فائق آمد، نور را از ظلمت بازشناخت، تا پای جان بر عقیده راستین خود ثابت قدم ماند و در شمار راست قامتان تاریخ درآمد. زید، پیش از جنگ جمل، مردم را به اطاعت از امام علی علیه السلام فراخواند و خود نیز به شایستگی در خط مقدم نبرد شرکت جست.
سخنان زید در هنگام شهادت، گویاترین گواه ارادت او به اهل بیت علیهمالسلام است. او لحظاتی پیش از شهادت، به امام علیه السلام که نزدش بود، چنین گفت: «ای امیرمؤمنان، خداوند جزای خیرت دهد. تو خداشناس، آگاه به قرآن و بلندمرتبه هستی و خدا در دلت بزرگ است. به خدا سوگند، از روی نادانی به یاریات نشتافتم. من از ام سلمه - همسر گرانقدر پیامبر صلی الله علیه و آله - شنیدم که میگفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛ هر کس من مولای او باشم، علی نیز مولای اوست. خدایا کسی که او را دوست دارد، دوست بدار و آن که با او دشمنی میورزد، دشمن باش؛ کسی که او را یاری دهد، یاری کن و آن که به او ستم کند، خوار ساز». به خدا سوگند، من از آن که به سبب دشمنی با تو نزد خداوند خوار گردم، بیزارم».
از زبان یار:
در میان انبوه سخنانی که در ستایش زید بیان شده، گفتار امام علی علیه السلام گرانقدر و مهمتر مینماید. بر اساس روایات، آن حضرت در شهادت وی گریست. هنگامی که زید از اسب بر زمین افتاد، امام علی علیه السلام نزدش شتافت، بر بالینش نشست و چنین فرمود: «رحمک الله یا زید کنت خفیف المؤونه، عظیم المعونة؛ ای زید، خدا تو را رحمت کند که کم هزینه و پرفایده بودی».
ابن عباس میگوید: از صعصعه درباره زید پرسیدم؛ او برادرش را چنین توصیف کرد: «کان والله عظیم المروة، شریف الاخوة، جلیل الخطر، بعید الاثر، کمیش العروة، الیف البدوة، سلیم جوانح الصدر، قلیل وساوس الدهر، ذاکر الله طرفی النهار و زلفا من اللیل الجوع والشبع عنده سیان، لاینافس فی الدنیا، یطیل السکوت و یحفظ الکلام، و ان نطق نطق بعقام، یهرب منه الدعار الاشرار و یألفه الاحرار الاخیار؛ به خدا سوگند، او در جوانمردی سرآمد، در برادری شریف و بزرگوار، والامقام و از دیرباز گرامی بود. دلی تهی از کینه داشت و کمتر دستخوش وسوسههای روزگار میشد. روز و شب به عبادت مشغول بود و سیری و گرسنگی در نظرش یکسان مینمود. در امر دنیا پیشی نمیگرفت. بیشتر سکوت میکرد. مراقب سخن گفتن خویش بود و با ابهام سخن میگفت. افراد شرور از او دوری میجستند و آزادگان و نیکمردان با او مانوس میشدند».
پیوند اخوت با سلمان:
زید از محضر سلمان فارسی نیز کسب فیض کرده، از وی حدیث شنیده بود؛ ولی ارتباط این دو بزرگوار تنها در نقل حدیث خلاصه نمیشد. بر اساس گفته مورخان، زید ارادت خاصی به سلمان داشت. این دلبستگی سرانجام با پیوند برادری به اوج رسید و او، به میمنت این پیوند، کنیه ابوسلمان را برای خود برگزید.
خدمات اجتماعی:
بر اساس آن چه در تاریخ ثبت شده، زید بن صوحان در همه صحنههای اجتماعی و سیاسی روزگار خود حضور جدی داشت و در راه خوشبختی مردم تلاش میکرد. او روزی در بصره مردانی را دید که همواره عبادت میکردند و از دنیا دست شسته بودند. زید، با مشاهده وضعیت آنان، برای آنها خانه ساخت و سپس به آنها توصیه کرد که برای برآوردن نیازهای زندگی خود و فرزندانشان تلاش کنند. او همواره به آنها سرکشی میکرد و از احوالشان باخبر میشد.
شهادت زید بن صوحان
علاقه به شهادت، از صفات برجسته زید بن صوحان بود. او، که دستش را پیشتر به بهشت فرستاده بود، ندای حق را لبیک گفت و در جنگ جمل به یاری امام علی علیه السلام شتافت. او، پیش از جنگ، به مولایش علی علیه السلام چنین گفت: «یا امیرالمؤمنین، ما رآنی الا مقتولا، قال و ما علمک بذلک یا اباسلمان؟ قال رایت یدی نزلت من السماء و هی تستشیرنی؛ ای مولای من، در این جنگ کشته میشوم. حضرت فرمود: از کجا میدانی. گفت: در خواب دیدم دستم از آسمان به زمین فرود آمد و در حالی که به من اشاره میکرد، گفت: به سوی من بیا».
جنگ جمل در بعد از ظهر یکی از جمعههای سال ۳۶ قمری در منطقه فریبه اتفاق افتاد و تا شامگاه پایان پذیرفت. در این نبرد نامآورانی چون سلمان فارسی، عمار بن یاسر، کمیل بن زیاد در میان سپاه امام علی علیه السلام دیده میشند. به گفته برخی از راویان، یاوران امام علیه السلام حدود بیست هزار نفر بودند، حدود ۸۰ تن از این گروه در جنگ بدر شرکت داشتند و ۱۵۰۰ تن از صحابه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله شمرده میشدند. در این نبرد، هزار پیاده و هفتاد سواره از سپاه امام علیه السلام به شهادت رسیدند که زید بن صوحان یکی از آنها بود. علی علیه السلام، پس از شهادت سیحان برادر زید، پرچم قبیله ربیعه را به دست وی داد و او تا هنگام شهادت، پرچمدار سپاه امام علیه السلام بود. زید، پس از نبردی سخت و شجاعانه، به وسیله عمرو بن یثربی به شهادت رسید.
به نوشته برخی از مورخان، زید بن صوحان، هنگام شهادت، چنین وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم ولاتغسلوا عنی دما ولاتنزعوا عنی ثوبا؛ مرا با لباسهایم دفن کنید، لباسم را بیرون نیاورید و خونهای بدنم را نشویید زیرا میخواهم آنها در روز رستاخیز بر پایداریام شهادت دهند.» بر اساس روایتی دیگر، زید وصیت کرد: «ادفنونی فی ثیابی فانی مخاصم القوم؛ مرا با لباسهایم دفن کنید تا روز رستاخیر علیه دشمنانم شهادت دهند».
در بصره و در سمت راست مسیر سیبه - در قریه کوت الزین - گنبد گلین، کوچک و قدیمی مزار زید دیده میشود.
مسجد زید بن صوحان
از آثار به یاد ماندنی و ارزشمند زید، محراب و مسجدی کهن است که در جنوب غربی مسجد سهله (مسجد بنی ظفر) در کوفه قرار دارد. این مسجد، در گذر زمان، گواه حوادث مختلف بوده و بارها مرمت و بازسازی شده است. بر اساس برخی از روایات، دعا در این مسجد مورد اجابت قرار میگیرد.
علی بن ابراهیم قمی از پدرش چنین نقل کرده است: در مسیر مکه، برای انجام مراسم حج، وارد کوفه شدیم و به مسجد سهله رفتیم. در آن جا شخصی را در حال نماز و دعا یافتیم. وقتی عبادتش پایان پذیرفت و اعمال مسجد سهله را انجام داد، از مسجد بیرون رفت و به مسجد کوچکی در نزدیکی مسجد سهله رفت. ما نیز در پی او به آنجا رفتیم. وی در این مسجد دو رکعت نماز با خشوع به جای آورد. سپس دستانش را به آسمان بلند کرد و دعای ویژهای قرائت کرد. سپس گریست، گونه خود را بر زمین نهاد و گفت: «ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف». سپس گونه دیگرش را بر زمین نهاد و دعا کرد. پس از آن، از مسجد خارج شد. ما به دنبال وی بیرون رفتیم. از وی پرسیدم: ای مولای من، نام این مسجد چیست؟ فرمود: این مسجد زید بن صوحان، صحابی امام علی بن ابی طالب علیه السلام است. در این لحظه آن بزرگمرد ناپدید شد و ما دیگر وی را ندیدیم. در خبری آمده است که گویا آن شخص حضرت خضر علیه السلام بود.
علامه مجلسی میفرماید: از آداب مسجد زید بن صوحان آن است که ابتدا دو رکعت نماز میخوانی، دستان خود را به آسمان بلند میکنی و میگویی: «الهی قدمه الخاطئ المذنب یدیه و...»، سپس پیشانی را بر خاک بگذار و بگو: «ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف». آنگاه گونه راست را بر زمین بگذار و بگو: «ان کنتُ بئس العبد فانت نعم الرب». پس از آن، گونه چپ را بر زمین بگذار و بگو: «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم». سپس سجده کن و صد بار بگو: العفو، العفو.
منابع
- علیاکبر رضایی، کوثر، آذر ۱۳۷۷، شماره ۲۱.