اسحاق بن حنین: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | ||
+ | '''«اسحاق بن حُنین»''' (م، ۲۹۸ ق)، پزشک، ادیب و مترجم مسلمان در قرن سوم قمری است. وی در انتقال دانشهای یونانى به جهان [[اسلام]]، نقش برجستهای داشت. اسحاق بن حنین، ضمن ترجمه و شرح آثار علمی یونانى در [[فلسفه|فلسفه]] و [[ریاضیات|ریاضیات]] و [[علم هیئت|نجوم]]<nowiki/> به زبان عربی، خود نیز تألیفات متعددى در [[طب]] و داروسازی دارد. | ||
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = اسحاق بن حنین | ||
+ | ||تصویر= | ||
+ | ||زادروز = | ||
+ | |زادگاه = حیره | ||
+ | |وفات = ۲۹۸ قمری | ||
+ | |مدفن = | ||
+ | |اساتید = حنین بن اسحاق،... | ||
+ | |شاگردان = | ||
+ | |آثار = تاریخ الاطباء والفلاسفة، الادویة المفردة، الرسالة الشافیة فى ادویة النسیان، التریاق، الادویة الموجودة بکل مکان، ترجمه المجسطى، ترجمه قاطیغوریاس،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==زندگینامه== | ||
− | + | ابویعقوب اسحاق بن حنین بن اسحاق عبادی، در یک خانواده نسطوری از قبیله عباد حیره زاده شد. اسحاق در کنار پدرش، پزشک و مترجم نامدار حنین بن اسحاق و عمهزادهاش حُبیش، یکى از ۳ دانشمند سخندانى است که شالوده مکتب حنین را بنیان نهادند و در انتقال دانشهای یونانى به جهان [[اسلام]]، برجستهترین نقش را داشتند و به همت ایشان، طالبان معرفت در سرزمینهای اسلامى با مهمترین بخشهای میراث علمى یونانیان آشنایى یافتند. | |
− | + | اسحاق نزد پدرش حنین و نیز پزشکان [[مصر]] و [[انطاکیه|انطاکیه]]، دانش آموخت و پزشکى برجسته و مترجمى توانا شد. وی در آگاهى از دانشهای یونانى و آشنایى با زبانهای یونانى و [[زبان سریانی|سریانى]] و هنر ترجمه در ردیف پدرش و در فصاحت بیان در زبان عربى از پدرش برتر بوده است. ترجمههای اسحاق به زبان عربى را از اغلب برگردانهای لاتین آثار یونانى که مستقیماً از این زبان ترجمه شده است، به متن اصلى نزدیکتر شناختهاند. از این رو افزون بر استفاده مستقیم از متون عربى اسحاق در تهیه ترجمههای لاتین آثار دانشمندان یونان، در موارد بسیاری نیز برای درک درست متون لاتین این آثار به ویژه کتابهای ارسطو، از ترجمههای عربى اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است.<ref>زندگینامه، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲</ref> وی [[شعر]] نیز مى سرود و «عیون الانباء» [[بیت (شعر)|ابیاتى]] از او نقل کرده است.<ref>عیون الانباء، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱</ref> | |
− | + | اسحاق از توجه و عنایت خلفای [[حکومت بنی عباس|عباسى]] (از [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل]] تا [[مکتفی (خلیفه عباسی)|مکتفى]]) و احترام و اعتماد قاسم بن عبیدالله وزیر [[معتضد]] برخوردار بود. او را در شمار ندیمان مکتفى نیز شمرده و گفتهاند که این [[خلیفه|خلیفه]] در تعیین فرزندش به ولایت عهدی، نظر او را خواسته و او با توجه به احکام [[علم هیئت|نجوم]] پیش بینى کرده است که [[خلافت|خلافت]] به فرزند مکتفى نخواهد رسید.<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۳۴۳؛ بیهقى، تتمة صوان الحکمة، ص۴-۵؛ ابنخلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۶؛ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۱۷۲.</ref> | |
− | + | اسحاق بن حنین با گروهى از دانشمندان که در پیرامون متکلم [[شیعه|شیعى]] حسن بن نوبخت گرد آمده بودند، رابطه داشت و بنا به قولى به [[اسلام]] گرویده بود.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۲۲۵، ۳۴۳؛ بیهقى، تتمة صوان الحکمة، ص۵.</ref> | |
− | + | از سالهای پایانى زندگى اسحاق بن حنین که ۳ سال نخست خلافت [[مقتدر (خلیفه عباسی)|مقتدر عباسی]] (حکومت: ۲۹۵-۳۲۰ ق) را دربرمىگیرد، آگاهى چندانی نیست. وی در اواخر عمر دچار فلج شد و در [[ماه ربیع الثانی|ربیعالثانی]] ۲۹۸ قمری درگذشت .<ref>قفطى، تاریخ الحکماء، ص۸۰.</ref> | |
− | + | ==آثار و تألیفات== | |
− | + | فعالیت اسحاق بن حنین در زمینه ترجمه، عرصه بسیار گستردهای را دربر مىگیرد. وی بیش از همه به ترجمه آثار [[فلسفه|فلسفى]] و به ویژه مؤلفات ارسطو و شروح آن پرداخت؛ در عین حال شماری از مهمترین آثار دانشمندان یونانى در [[ریاضیات|ریاضیات]] و [[علم هیئت|نجوم]] را نیز ترجمه کرد. همچنین تألیفاتى در پزشکى و داروسازی دارد. مهمترین آثار او عبارتند از: | |
− | + | '''الف. ترجمه آثار ارسطو:''' | |
− | + | *۱. قاطیغوریاس، یا مقولات. اسحاق این اثر را مستقیماً از یونانى به عربى درآورد. | |
− | + | *۲. العبارة، یا باری ارمینیاس. به گفته [[ابن ندیم|ابن ندیم]]،<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹.</ref> اسحاق ترجمه [[زبان سریانی|سریانى]] پدرش از این اثر را به عربى درآورده است. در منابع دیگر گفته مىشود که ترجمه اسحاق، مستقیماً از یونانى صورت گرفته است. تحقیقات نیز نشان مىدهد که متن عربى اسحاق از ترجمه سریانى به اصل یونانى نزدیکتر است.<ref>نک: «زندگى نامه»؛ vI, p۲۷۵ ؛بدوی، مقدمه، ص۱۴-۱۵.</ref> | |
− | + | *۳. تحلیل القیاس، یا آنالوطیقا الاول. اسحاق بخشى از این اثر را به سریانى درآورد. بخش دیگر را پدرش پیش از وی ترجمه کرده بود. در ترجمه عربى آن که به قلم ثئودروس صورت گرفته، از ترجمه سریانى اسحاق بسیار استفاده شده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶؛ بدوی، مقدمه، ص۱۶-۱۷.</ref> | |
− | * | + | *۴. البرهان، یا آنالوطیقا الثانى. این اثر به قلم اسحاق از یونانى به سریانى و سپس به قلم متى بن یونس از سریانى به عربى درآمد.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶</ref> |
− | * | + | *۵. طوبیقا، یا الجدل. این اثر بدست اسحاق از یونانى به زبان سریانى ترجمه شد. یحیى بن عدی آن را به عربى درآورد.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶</ref> |
− | * | + | *۶. ریطوریقا، یا الخطابة. گفته مىشود که اسحاق این اثر را به عربى ترجمه کرده است.<ref>ابن ندیم،الفهرست، ۳۱۰؛ قفطى، ۳۷.</ref> اما از این ترجمه نشانى در دست نیست. |
− | * | + | *۷. الکون و الفساد. این اثر توسط حنین از یونانى به سریانى و توسط اسحاق از سریانى به عربى درآمده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۱؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۴۱.</ref> از این ترجمه نیز نشانى در دست نیست. |
− | * | + | *۸. فى النفس. اسحاق این اثر را مستقیماً به عربى درآورد.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۱؛ بدوی، مخطوطات، ص۱۹؛ «زندگىنامه»، vI, p۲۷۵ </ref> |
− | * | + | *۹. السماع الطبیعى. ترجمه عربى اسحاق از این اثر با شروح ابن سمح، ابن عدی، متى بن یونس و ابوالفرج ابن طیب در سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵م. در قاهره منتشر شد.<ref>نک: بدوی، مخطوطات، ص۱۷-۱۸.</ref> |
− | * | + | *۱۰. کتاب الحروف، یا مابعد الطبیعة. اسحاق شماری از مقالات این اثر - که هر یک از آنها نام یکى از حروف یونانى را برخود دارد - از جمله مقالات «آلفا» و «لامبدا» را به عربى ترجمه کرده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۲.</ref> در درستى روایت ابن ندیم میان خاورشناسان اختلاف نظر وجود دارد.<ref>اشتاین اشنایدر، Die arabischen bersetzungen aus dem Griechischen, p۱۰۶.</ref> ترجمه اسحاق از مقالة «آلفا» از سوی کسانى مانند یحیى بن عدی و ابن رشد تفسیر شد. این مقاله با تفسیر این دو تن در ۱۳۴۶ش. به فارسى نیز ترجمه و چاپ شد. |
− | + | '''ب. ترجمه آثار اقلیدس:''' | |
− | + | از منابع چنین برمىآید که همه این آثار مستقیماً از یونانى به عربى ترجمه شدهاند: | |
− | * | + | *۱. اصول الهندسة. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۵.</ref> ترجمه اصول الهندسة اقلیدس به زبانهای لاتینى و عبری از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است. این سخن احتمالاً درباره ترجمههای سریانى و ارمنى این کتاب نیز صادق است. بسیاری از دانشمندان مسلمان ترجمه اسحاق را شرح یا تلخیص کردند. برخى نیز تحریر دیگری از آن فراهم ساختند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۵؛ «زندگىنامه»، .IV/۴۳۴-۴۴۴ </ref> از جمله اینها، تحریر [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیرالدین طوسى]] است که در ۱۲۹۸ق. در تهران به چاپ رسیده است. |
− | + | *۲. المعطیات. ثابت بن قره ترجمة اسحاق را ویراست؛ و نصیرالدین طوسى به تحریر آن پرداخت. خاورشناسان بر اهمیت نسخه عربى المعطیات برای بررسى انتقادی نسخههای باقى مانده تأکید ورزیدهاند. این نسخه به لاتین نیز ترجمه شده است.<ref>زندگىنامه، ۴۴۴؛ IV/۴۴۲، نیز نک: p۲۷۳, V/۱۱۶, .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam </ref> تحریر نصیرالدین طوسى از این کتاب در ۱۳۵۸ق. در حیدرآباد به چاپ رسید. | |
− | از | + | *۳. المناظر. ترجمه اسحاق بدست ثابت بن قره ویراسته شد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد.<ref>«زندگىنامه»؛ IV/p۴۴۲ نیز نک: V/۱۱۷ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam </ref> تحریر المناظر طوسى در ۱۳۵۸ق در حیدرآباد انتشار یافت. |
− | + | '''ج. ترجمه از دیگر مؤلفان:''' | |
− | * | + | *۱. الاکر، یا الاشکال الکریة اثر منلائوس. اصل یونانى این کتاب بدست نیامده است. ابونصر منصور بن عراق ترجمه اسحاق را شرح کرد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن بدست داد. متن ترجمه اسحاق به عبری و لاتین نیز برگردانده شد.<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج۳، ص۳۸۴؛ «زندگىنامه»، ۳۰۱-p۳۰۲؛ IV,p۲۹۷, V,p۱۶۱-۱۶۳ .GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam </ref> |
− | * | + | *۲. الکرة المتحرکة، اثر آوتولوکوس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد.<ref>«زندگىنامه»،IV,p۲۷۲-۲۷۳,.GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam،V/p۸۲, </ref> تحریر طوسى در ۱۳۵۸ق. در حیدرآباد به چاپ رسید. |
− | + | *۳. الکرة والاسطوانة، اثر ارشمیدس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست. نصیرالدین طوسى تحریری از ترجمه اسحاق فراهم ساخت که در ۱۳۵۹ق در حیدرآباد منتشر شد.<ref>نیز نک: آقابزرگ،الذریعه، ج۳، ص۳۸۸.</ref> | |
− | * | + | *۴. شرح اوطوقیوس العسقلانى لمشکلات کتاب الکرة والاسطوانة لارشمیدس. نصیرالدین طوسى ترجمه اسحاق از این اثر را بسیار ستوده است.<ref>طوسی، تحریر الکرة والاسطوانة لارشمیدس، ص۲؛ نیز نک: زوتر، ص۳۹-۴۰.</ref> |
− | * | + | *۵. اصلاح جوامع الاسکندرانیین لشرح جالینوس لکتاب الفصول لابقراط.<ref>ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱؛ VIII,P۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam </ref> |
− | * | + | *۶. المجسطى، اثر بطلمیوس. به گفته ابن ندیم<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۷.</ref> ترجمه اسحاق از این اثر - که ثابت بن قره نیز آن را ویراسته است - ترجمه خوبى نبوده است. اما این واقعیت که مؤلفان آثار برجسته در دانش نجوم، مانند عبدالرحمان صوفى، ابن صلاح و نصیرالدین طوسى به ترجمه اسحاق استناد کردهاند، نشان مىدهد که سخن ابن ندیم پایه درستى نداشته است.<ref>نک: کونیچ،Der Almagest p۳۵ ۳۴, .۲۲.</ref> خواجه طوسى تحریر دیگری از این کتاب تدوین کرده است.<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج۳، ص۳۹۰؛ VI/p۱۹۳ .GAS,Philosophy and Theology, </ref> |
− | * | + | *۷. النبات. این اثر که تألیف آن به ارسطو نسبت داده مىشد، در حقیقت شرح نیکلای دمشقى بر یک کتاب مجعول منسوب به ارسطوست. متن اصلى اثر و نیز شرح نیکلای دمشقى بر آن، از میان رفتهاند و ترجمه عربى اسحاق با ویرایش ثابت بن قره کهنترین نسخهای است که از این اثر باقى مانده است. در سده ۱۳م. از روی نسخه عربى اسحاق، یک ترجمه لاتینى فراهم آمد. این ترجمه انتشاری گسترده یافت و در تألیف کتابهایى در زمینه گیاه شناسى مورد استفاده واقع شد. اندکى بعد همین نسخه لاتینى به یونانى ترجمه شد که تا مدتها آن را نسخه اصلى مىپنداشتند. ترجمه عبری این اثر نیز از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است.<ref>میهلى، العلم عندالعرب، ص۱۶۴-۱۶۵؛ «زندگىنامه»؛ X/p۱۱۱-۱۱۲ اولمان، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, ۷۱؛ بدوی، مخطوطات، متن۲۹.</ref> |
− | * | + | *۸. کتاب فى مراتب قرائة کتب جالینوس. اسحاق به خواهش بختیشوع این اثر را به سریانى ترجمه کرد و پدرش از سریانى به عربى درآورد.<ref>حنین بن اسحاق، رسالة حنین، ص ۱۵۰.</ref> |
− | * | + | *۹. شرح تمیستیوس بر علم الحیوان ارسطو. این اثر شامل ۱۹ کتاب است و اصل یونانى آن از میان رفته است. یک نسخه خطى ترجمة عربى اسحاق از آن در تاشکند نگهداری مىشود.<ref>اولمان، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, p۱۰.</ref> |
− | + | '''د. سایر تألیفات:''' | |
− | * | + | *۱. «تاریخ الاطباء والفلاسفة»، رساله کوچکى است که اسحاق آن را به خواهش قاسم بن عبیدالله وزیر [[معتضد (خلیفه عباسی)|معتضد عباسى]] نوشته و در آن مختصری از آگاهیهای متعارف آن روزگار را درباره تاریخ پزشکى کهن به دست داده است. وی در این اثر از تاریخچهای که یحیى نحوی درباره پزشکان نوشته بود، استفاده کرده و به سخن خود نادرستی های آن را نیز زدوده است.<ref>اسحاق بن حنین، تاریخ الاطباء والفلاسفة، ص۱۵۰.</ref> |
− | * | + | *۲. الادویة المفردة.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۴۳؛ ابن ابى اصیبعه،عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.</ref> |
− | * | + | *۳. معرفة البول.<ref> VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology</ref> یک [[نسخه خطی|نسخه خطى]] از این اثر در کتابخانه مرکزی موجود است. |
− | * | + | *۴. مقالة فى الاشیاء التى تعید الصحة والحفظ و تمنع من النسیان.<ref>ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.</ref> در برخى منابع از این اثر با عنوان «الرسالة الشافیة فى ادویة النسیان» یاد شده است. <ref>نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology</ref> |
− | * | + | *۵. التریاق. [[محمد بن زکریای رازی|زکریای رازی]] در الحاوی از این اثر نقل قول کرده است.<ref>رازی، الحاوی، ج۱، ص۳۸؛ نیز نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology</ref> |
− | * | + | *۶. الادویة الموجودة بکل مکان.<ref>ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *۷. الکناش اللطیف.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۵۶؛ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *"اسحاق بن حنین"، محمدعلى مولوی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸. |
− | + | [[رده:علمای قرن سوم]][[رده:طبیبان]] | |
− | [[رده: | + | [[رده:ادیبان]][[رده:شعرای عرب]] |
− | [[رده:ادیبان]] | ||
− | [[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۹
«اسحاق بن حُنین» (م، ۲۹۸ ق)، پزشک، ادیب و مترجم مسلمان در قرن سوم قمری است. وی در انتقال دانشهای یونانى به جهان اسلام، نقش برجستهای داشت. اسحاق بن حنین، ضمن ترجمه و شرح آثار علمی یونانى در فلسفه و ریاضیات و نجوم به زبان عربی، خود نیز تألیفات متعددى در طب و داروسازی دارد.
نام کامل | اسحاق بن حنین |
زادگاه | حیره |
وفات | ۲۹۸ قمری |
اساتید |
حنین بن اسحاق،... |
| |
آثار |
تاریخ الاطباء والفلاسفة، الادویة المفردة، الرسالة الشافیة فى ادویة النسیان، التریاق، الادویة الموجودة بکل مکان، ترجمه المجسطى، ترجمه قاطیغوریاس،... |
محتویات
زندگینامه
ابویعقوب اسحاق بن حنین بن اسحاق عبادی، در یک خانواده نسطوری از قبیله عباد حیره زاده شد. اسحاق در کنار پدرش، پزشک و مترجم نامدار حنین بن اسحاق و عمهزادهاش حُبیش، یکى از ۳ دانشمند سخندانى است که شالوده مکتب حنین را بنیان نهادند و در انتقال دانشهای یونانى به جهان اسلام، برجستهترین نقش را داشتند و به همت ایشان، طالبان معرفت در سرزمینهای اسلامى با مهمترین بخشهای میراث علمى یونانیان آشنایى یافتند.
اسحاق نزد پدرش حنین و نیز پزشکان مصر و انطاکیه، دانش آموخت و پزشکى برجسته و مترجمى توانا شد. وی در آگاهى از دانشهای یونانى و آشنایى با زبانهای یونانى و سریانى و هنر ترجمه در ردیف پدرش و در فصاحت بیان در زبان عربى از پدرش برتر بوده است. ترجمههای اسحاق به زبان عربى را از اغلب برگردانهای لاتین آثار یونانى که مستقیماً از این زبان ترجمه شده است، به متن اصلى نزدیکتر شناختهاند. از این رو افزون بر استفاده مستقیم از متون عربى اسحاق در تهیه ترجمههای لاتین آثار دانشمندان یونان، در موارد بسیاری نیز برای درک درست متون لاتین این آثار به ویژه کتابهای ارسطو، از ترجمههای عربى اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است.[۱] وی شعر نیز مى سرود و «عیون الانباء» ابیاتى از او نقل کرده است.[۲]
اسحاق از توجه و عنایت خلفای عباسى (از متوکل تا مکتفى) و احترام و اعتماد قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد برخوردار بود. او را در شمار ندیمان مکتفى نیز شمرده و گفتهاند که این خلیفه در تعیین فرزندش به ولایت عهدی، نظر او را خواسته و او با توجه به احکام نجوم پیش بینى کرده است که خلافت به فرزند مکتفى نخواهد رسید.[۳]
اسحاق بن حنین با گروهى از دانشمندان که در پیرامون متکلم شیعى حسن بن نوبخت گرد آمده بودند، رابطه داشت و بنا به قولى به اسلام گرویده بود.[۴]
از سالهای پایانى زندگى اسحاق بن حنین که ۳ سال نخست خلافت مقتدر عباسی (حکومت: ۲۹۵-۳۲۰ ق) را دربرمىگیرد، آگاهى چندانی نیست. وی در اواخر عمر دچار فلج شد و در ربیعالثانی ۲۹۸ قمری درگذشت .[۵]
آثار و تألیفات
فعالیت اسحاق بن حنین در زمینه ترجمه، عرصه بسیار گستردهای را دربر مىگیرد. وی بیش از همه به ترجمه آثار فلسفى و به ویژه مؤلفات ارسطو و شروح آن پرداخت؛ در عین حال شماری از مهمترین آثار دانشمندان یونانى در ریاضیات و نجوم را نیز ترجمه کرد. همچنین تألیفاتى در پزشکى و داروسازی دارد. مهمترین آثار او عبارتند از:
الف. ترجمه آثار ارسطو:
- ۱. قاطیغوریاس، یا مقولات. اسحاق این اثر را مستقیماً از یونانى به عربى درآورد.
- ۲. العبارة، یا باری ارمینیاس. به گفته ابن ندیم،[۶] اسحاق ترجمه سریانى پدرش از این اثر را به عربى درآورده است. در منابع دیگر گفته مىشود که ترجمه اسحاق، مستقیماً از یونانى صورت گرفته است. تحقیقات نیز نشان مىدهد که متن عربى اسحاق از ترجمه سریانى به اصل یونانى نزدیکتر است.[۷]
- ۳. تحلیل القیاس، یا آنالوطیقا الاول. اسحاق بخشى از این اثر را به سریانى درآورد. بخش دیگر را پدرش پیش از وی ترجمه کرده بود. در ترجمه عربى آن که به قلم ثئودروس صورت گرفته، از ترجمه سریانى اسحاق بسیار استفاده شده است.[۸]
- ۴. البرهان، یا آنالوطیقا الثانى. این اثر به قلم اسحاق از یونانى به سریانى و سپس به قلم متى بن یونس از سریانى به عربى درآمد.[۹]
- ۵. طوبیقا، یا الجدل. این اثر بدست اسحاق از یونانى به زبان سریانى ترجمه شد. یحیى بن عدی آن را به عربى درآورد.[۱۰]
- ۶. ریطوریقا، یا الخطابة. گفته مىشود که اسحاق این اثر را به عربى ترجمه کرده است.[۱۱] اما از این ترجمه نشانى در دست نیست.
- ۷. الکون و الفساد. این اثر توسط حنین از یونانى به سریانى و توسط اسحاق از سریانى به عربى درآمده است.[۱۲] از این ترجمه نیز نشانى در دست نیست.
- ۸. فى النفس. اسحاق این اثر را مستقیماً به عربى درآورد.[۱۳]
- ۹. السماع الطبیعى. ترجمه عربى اسحاق از این اثر با شروح ابن سمح، ابن عدی، متى بن یونس و ابوالفرج ابن طیب در سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵م. در قاهره منتشر شد.[۱۴]
- ۱۰. کتاب الحروف، یا مابعد الطبیعة. اسحاق شماری از مقالات این اثر - که هر یک از آنها نام یکى از حروف یونانى را برخود دارد - از جمله مقالات «آلفا» و «لامبدا» را به عربى ترجمه کرده است.[۱۵] در درستى روایت ابن ندیم میان خاورشناسان اختلاف نظر وجود دارد.[۱۶] ترجمه اسحاق از مقالة «آلفا» از سوی کسانى مانند یحیى بن عدی و ابن رشد تفسیر شد. این مقاله با تفسیر این دو تن در ۱۳۴۶ش. به فارسى نیز ترجمه و چاپ شد.
ب. ترجمه آثار اقلیدس:
از منابع چنین برمىآید که همه این آثار مستقیماً از یونانى به عربى ترجمه شدهاند:
- ۱. اصول الهندسة. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست.[۱۷] ترجمه اصول الهندسة اقلیدس به زبانهای لاتینى و عبری از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است. این سخن احتمالاً درباره ترجمههای سریانى و ارمنى این کتاب نیز صادق است. بسیاری از دانشمندان مسلمان ترجمه اسحاق را شرح یا تلخیص کردند. برخى نیز تحریر دیگری از آن فراهم ساختند.[۱۸] از جمله اینها، تحریر خواجه نصیرالدین طوسى است که در ۱۲۹۸ق. در تهران به چاپ رسیده است.
- ۲. المعطیات. ثابت بن قره ترجمة اسحاق را ویراست؛ و نصیرالدین طوسى به تحریر آن پرداخت. خاورشناسان بر اهمیت نسخه عربى المعطیات برای بررسى انتقادی نسخههای باقى مانده تأکید ورزیدهاند. این نسخه به لاتین نیز ترجمه شده است.[۱۹] تحریر نصیرالدین طوسى از این کتاب در ۱۳۵۸ق. در حیدرآباد به چاپ رسید.
- ۳. المناظر. ترجمه اسحاق بدست ثابت بن قره ویراسته شد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد.[۲۰] تحریر المناظر طوسى در ۱۳۵۸ق در حیدرآباد انتشار یافت.
ج. ترجمه از دیگر مؤلفان:
- ۱. الاکر، یا الاشکال الکریة اثر منلائوس. اصل یونانى این کتاب بدست نیامده است. ابونصر منصور بن عراق ترجمه اسحاق را شرح کرد و نصیرالدین طوسى تحریری از آن بدست داد. متن ترجمه اسحاق به عبری و لاتین نیز برگردانده شد.[۲۱]
- ۲. الکرة المتحرکة، اثر آوتولوکوس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسى تحریری از آن تهیه کرد.[۲۲] تحریر طوسى در ۱۳۵۸ق. در حیدرآباد به چاپ رسید.
- ۳. الکرة والاسطوانة، اثر ارشمیدس. ثابت بن قره ترجمه اسحاق را ویراست. نصیرالدین طوسى تحریری از ترجمه اسحاق فراهم ساخت که در ۱۳۵۹ق در حیدرآباد منتشر شد.[۲۳]
- ۴. شرح اوطوقیوس العسقلانى لمشکلات کتاب الکرة والاسطوانة لارشمیدس. نصیرالدین طوسى ترجمه اسحاق از این اثر را بسیار ستوده است.[۲۴]
- ۵. اصلاح جوامع الاسکندرانیین لشرح جالینوس لکتاب الفصول لابقراط.[۲۵]
- ۶. المجسطى، اثر بطلمیوس. به گفته ابن ندیم[۲۶] ترجمه اسحاق از این اثر - که ثابت بن قره نیز آن را ویراسته است - ترجمه خوبى نبوده است. اما این واقعیت که مؤلفان آثار برجسته در دانش نجوم، مانند عبدالرحمان صوفى، ابن صلاح و نصیرالدین طوسى به ترجمه اسحاق استناد کردهاند، نشان مىدهد که سخن ابن ندیم پایه درستى نداشته است.[۲۷] خواجه طوسى تحریر دیگری از این کتاب تدوین کرده است.[۲۸]
- ۷. النبات. این اثر که تألیف آن به ارسطو نسبت داده مىشد، در حقیقت شرح نیکلای دمشقى بر یک کتاب مجعول منسوب به ارسطوست. متن اصلى اثر و نیز شرح نیکلای دمشقى بر آن، از میان رفتهاند و ترجمه عربى اسحاق با ویرایش ثابت بن قره کهنترین نسخهای است که از این اثر باقى مانده است. در سده ۱۳م. از روی نسخه عربى اسحاق، یک ترجمه لاتینى فراهم آمد. این ترجمه انتشاری گسترده یافت و در تألیف کتابهایى در زمینه گیاه شناسى مورد استفاده واقع شد. اندکى بعد همین نسخه لاتینى به یونانى ترجمه شد که تا مدتها آن را نسخه اصلى مىپنداشتند. ترجمه عبری این اثر نیز از روی ترجمه عربى اسحاق صورت گرفته است.[۲۹]
- ۸. کتاب فى مراتب قرائة کتب جالینوس. اسحاق به خواهش بختیشوع این اثر را به سریانى ترجمه کرد و پدرش از سریانى به عربى درآورد.[۳۰]
- ۹. شرح تمیستیوس بر علم الحیوان ارسطو. این اثر شامل ۱۹ کتاب است و اصل یونانى آن از میان رفته است. یک نسخه خطى ترجمة عربى اسحاق از آن در تاشکند نگهداری مىشود.[۳۱]
د. سایر تألیفات:
- ۱. «تاریخ الاطباء والفلاسفة»، رساله کوچکى است که اسحاق آن را به خواهش قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد عباسى نوشته و در آن مختصری از آگاهیهای متعارف آن روزگار را درباره تاریخ پزشکى کهن به دست داده است. وی در این اثر از تاریخچهای که یحیى نحوی درباره پزشکان نوشته بود، استفاده کرده و به سخن خود نادرستی های آن را نیز زدوده است.[۳۲]
- ۲. الادویة المفردة.[۳۳]
- ۴. مقالة فى الاشیاء التى تعید الصحة والحفظ و تمنع من النسیان.[۳۵] در برخى منابع از این اثر با عنوان «الرسالة الشافیة فى ادویة النسیان» یاد شده است. [۳۶]
- ۵. التریاق. زکریای رازی در الحاوی از این اثر نقل قول کرده است.[۳۷]
- ۶. الادویة الموجودة بکل مکان.[۳۸]
- ۷. الکناش اللطیف.[۳۹]
پانویس
- ↑ زندگینامه، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲
- ↑ عیون الانباء، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱
- ↑ ابنندیم، الفهرست، ص۳۴۳؛ بیهقى، تتمة صوان الحکمة، ص۴-۵؛ ابنخلکان، وفیات، ج۱، ص۲۰۶؛ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۱۷۲.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۲۵، ۳۴۳؛ بیهقى، تتمة صوان الحکمة، ص۵.
- ↑ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۸۰.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹.
- ↑ نک: «زندگى نامه»؛ vI, p۲۷۵ ؛بدوی، مقدمه، ص۱۴-۱۵.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶؛ بدوی، مقدمه، ص۱۶-۱۷.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۰۹؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۳۶
- ↑ ابن ندیم،الفهرست، ۳۱۰؛ قفطى، ۳۷.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۱؛ قفطى، تاریخ الحکماء، ص۴۱.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۱؛ بدوی، مخطوطات، ص۱۹؛ «زندگىنامه»، vI, p۲۷۵
- ↑ نک: بدوی، مخطوطات، ص۱۷-۱۸.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۱۲.
- ↑ اشتاین اشنایدر، Die arabischen bersetzungen aus dem Griechischen, p۱۰۶.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۵.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۵؛ «زندگىنامه»، .IV/۴۳۴-۴۴۴
- ↑ زندگىنامه، ۴۴۴؛ IV/۴۴۲، نیز نک: p۲۷۳, V/۱۱۶, .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
- ↑ «زندگىنامه»؛ IV/p۴۴۲ نیز نک: V/۱۱۷ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
- ↑ آقابزرگ، الذریعة، ج۳، ص۳۸۴؛ «زندگىنامه»، ۳۰۱-p۳۰۲؛ IV,p۲۹۷, V,p۱۶۱-۱۶۳ .GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
- ↑ «زندگىنامه»،IV,p۲۷۲-۲۷۳,.GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam،V/p۸۲,
- ↑ نیز نک: آقابزرگ،الذریعه، ج۳، ص۳۸۸.
- ↑ طوسی، تحریر الکرة والاسطوانة لارشمیدس، ص۲؛ نیز نک: زوتر، ص۳۹-۴۰.
- ↑ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱؛ VIII,P۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۲۷.
- ↑ نک: کونیچ،Der Almagest p۳۵ ۳۴, .۲۲.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة، ج۳، ص۳۹۰؛ VI/p۱۹۳ .GAS,Philosophy and Theology,
- ↑ میهلى، العلم عندالعرب، ص۱۶۴-۱۶۵؛ «زندگىنامه»؛ X/p۱۱۱-۱۱۲ اولمان، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, ۷۱؛ بدوی، مخطوطات، متن۲۹.
- ↑ حنین بن اسحاق، رسالة حنین، ص ۱۵۰.
- ↑ اولمان، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, p۱۰.
- ↑ اسحاق بن حنین، تاریخ الاطباء والفلاسفة، ص۱۵۰.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۴۳؛ ابن ابى اصیبعه،عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
- ↑ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
- ↑ رازی، الحاوی، ج۱، ص۳۸؛ نیز نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
- ↑ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۳۵۶؛ ابن ابى اصیبعه، عیون الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
منابع
- "اسحاق بن حنین"، محمدعلى مولوی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸.