ایمان: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | == | + | {{خوب}} |
+ | '''«ایمان»''' به معنای جایگیرشدن اعتقاد در قلب است و در اصطلاح، عبارت است از اعتقاد و باور قلبی به چیزهایی است که [[خداوند]] تصدیق آنها را واجب نموده، از جمله [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]]. | ||
+ | ==معناى ایمان== | ||
+ | در مورد معنای ایمان گفته شده است: ایمان عبارت از جایگیرشدن اعتقاد در قلب، که از امن گرفته شده، گویى مؤمن به آنچه بدان ایمان پیدا کرده، امنیت و مصونیت مییابد و در آن مورد دچار شک و تردید نمى شود، چرا که شک و تردید آفت اعتقاد است.<ref>ترجمه المیزان، ج ۱، ص ۷۲</ref> | ||
− | ایمان | + | در روایتی از [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله ایمان چنین معرفی شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد.<ref>بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۶۸</ref> |
− | در | + | بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است، تصدیق قلبی رکن اصلی است، چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان که نقل شده است عده اى از اعراب بادیه نشین، خدمت رسول مکرم اسلام صلى الله علیه وآله آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: (اى پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده اید ولیکن بگویید [[اسلام]] آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است.<ref>[[سوره حجرات]]/آیه ۴</ref> |
− | + | از این [[آیه]] روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست، بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی [[معرفت]] و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا [[قرآن]] ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادشان مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به [[توحید]] و [[نبوت]] پیامبر دارند، اسلام آورنده به حساب میآورد. | |
− | + | [[شیخ طبرسی]] صاحب تفسیر [[مجمع البیان]] ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۲۳۸</ref> | |
− | + | این تعریف، جمیع آنچه [[پیامبر اسلام]] آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به [[نبوت]] و رسالت پیامبر و [[عصمت]] آن حضرت، جایی برای انکار هیچ یک از فرامین [[اسلام]] باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها، در اصل ایمان ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ [[وحی]] نیز خدشه وارد میشود. لذا نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات [[دین]] برخی را قبول نموده و به برخی دیگر باور نداشت. | |
− | + | ==ولایت اهل بیت کمال ایمان== | |
− | + | در روز [[غدیر]] پس از ابلاغ [[ولایت]] [[امام علی]] علیه السلام و خاندان مطهر آن حضرت، آیه اکمال دین نازل شد: {{متن قرآن|«...الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا...»}}(سوره مائده/آیه۳)؛ امروز [[دین]] شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم. | |
− | + | از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش، میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام [[دین]] و ایمان، به پذیرش ولایت [[اهل بیت]] علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در [[اسلام]] مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد {{متن قرآن|«...وَرَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِینًا...»}} پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد. | |
− | + | در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است؛ به عنوان نمونه، رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است.<ref>سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۰۱</ref> | |
− | + | لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات، دوست داشتن تمام و کمال [[اهل بیت]] علیهم السلام است، زیرا چنین محبتی، اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این | ||
==ایمان در روایات== | ==ایمان در روایات== | ||
سطر ۳۳: | سطر ۲۸: | ||
'''اصل ایمان:''' | '''اصل ایمان:''' | ||
− | * [[امام علی]] علیه السلام: «اصْلُ | + | * [[امام علی]] علیه السلام: «اصْلُ الْایمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.<ref>شرح غررالحکم، آمدى، ج ۲، ص ۴۱۶، دانشگاه تهران</ref> |
'''کمال ایمان:''' | '''کمال ایمان:''' | ||
− | در روایات بسیاری محب [[اهل بیت]] پیامبر صلی الله علیه | + | در روایات بسیاری محب [[اهل بیت]] پیامبر صلی الله علیه وآله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است، به عنوان نمونه: |
− | * رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى | + | * رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَکمِلَ الْایمانِ»؛ آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است.<ref>سفینةالبحار، ج ۱، ص ۲۰۱</ref> |
'''درخت ایمان:''' | '''درخت ایمان:''' | ||
− | * | + | * «الْایمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْیقینُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَیاءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ایمان درختى است که ریشه اش یقین، شاخه اش [[تقوا]]، شکوفه اش [[حیا]] و میوه اش [[سخاوت]] است.<ref>شرح غررالحکم، آمدى، ج ۲، ص ۴۷</ref> |
'''طهارت نیمی از ایمان:''' | '''طهارت نیمی از ایمان:''' | ||
− | * [[رسول خدا]] صلی الله علیه | + | * [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله: «الطَّهُورُ شَطْرُ الْایمانِ»؛ طهارت و پاکی نیمى از ایمان است.<ref>میزان الحکمة، ج ۵، ص ۵۵۸</ref> |
+ | |||
+ | '''ایمانی مانند ایمان اهل بیت:''' | ||
− | + | * از [[امام باقر]] علیه السلام نقل شده که در آیه: {{متن قرآن|«...آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَینا...»}}(سوره بقره/آیه ۱۳۶) ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما نازل شده، منظور [[امام على]] و [[حضرت فاطمه]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] علیهمالسلام است و در مورد سایر [[ائمه اطهار]] علیهمالسلام نیز جارى است. آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» یعنى اگر مردم ایمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ایمان شما یعنى علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه پس از آنها، «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ» هدایت یافته اند و اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند.<ref>ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، موسى خسروى، بخش امامت، اسلامیه، ج۱، ص ۲۵۹</ref> | |
− | + | '''ایمان پشتوانه اخلاق:''' | |
− | + | *[[اخلاق]] که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است، بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد. [[امام علی]] علیه السلام می فرمایند: اگر کسی یک خصلت از خصال خیر در او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو چیز را: یکی بی عقلی و یکی بی ایمانی. آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدم بی ایمان در هیچ چیز نمی شود اعتماد و اطمینان کرد. آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندگی گوارا نیست، دائما نگرانی است. اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست، مردگی است. [فاقد عقل را] باید در شمار مردگان به حساب آورد.<ref>کافی، ج۱، ص۲۷</ref> | |
'''آفات ایمان:''' | '''آفات ایمان:''' | ||
− | * [[امام باقر]] | + | * [[امام باقر]] علیه السلام مى فرماید: «إِنَّ الْکذْبَ هُوَ خَرابُ الْایمانِ»؛ دروغگویى خراب کننده ایمان است.<ref>بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۴۷</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | * [[امام علی]] علیه السلام: [[حسد]] ایمان را میخورد آنچنان که آتش هیزم را میخورد<ref>إرشادالقلوب إلى الصواب، ج ۱، ص ۱۳۰</ref> | ||
+ | * پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را فاسد میسازد.<ref>مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج ۱۲، ص ۳۶۸</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
* [[بحارالانوار]]، محمدباقر مجلسی. | * [[بحارالانوار]]، محمدباقر مجلسی. | ||
− | * [[ارشادالقلوب]]، | + | * [[ارشادالقلوب]]، شیخ حسن دیلمى. |
* [[تفسیرالمیزان]]، محمدحسین طباطبائی. | * [[تفسیرالمیزان]]، محمدحسین طباطبائی. | ||
* [[مجمع البیان]]، فضل بن حسن طبرسی. | * [[مجمع البیان]]، فضل بن حسن طبرسی. | ||
− | * | + | * اخلاق اسلامی، یوسفیان، الهامینیا. |
− | * | + | * مجمع الفائده، محقق اردبیلی. |
− | * بیست | + | * بیست گفتار، شهید مطهری، چاپ بیستم، ۱۳۸۳. |
− | + | ==پیوندها== | |
+ | *[http://ahlolbait.com/article/8681/%D9%BE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%BE%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F پاورپوینت ایمان چیست؟ مومن کیست؟] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
[[Category:تعاریف کلی]] | [[Category:تعاریف کلی]] | ||
[[رده:اخلاق الهی]] | [[رده:اخلاق الهی]] | ||
[[رده:اعتقادات]] | [[رده:اعتقادات]] | ||
[[رده:اسلام]] | [[رده:اسلام]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۷
«ایمان» به معنای جایگیرشدن اعتقاد در قلب است و در اصطلاح، عبارت است از اعتقاد و باور قلبی به چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده، از جمله توحید و نبوت و معاد.
معناى ایمان
در مورد معنای ایمان گفته شده است: ایمان عبارت از جایگیرشدن اعتقاد در قلب، که از امن گرفته شده، گویى مؤمن به آنچه بدان ایمان پیدا کرده، امنیت و مصونیت مییابد و در آن مورد دچار شک و تردید نمى شود، چرا که شک و تردید آفت اعتقاد است.[۱]
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ایمان چنین معرفی شده است: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد.[۲]
بیشک از بین سه موردی که در این روایت از ارکان ایمان شمرده شده است، تصدیق قلبی رکن اصلی است، چه اگر تصدیق حقیقی و بدون شائبه باشد اقرار به زبان و عمل به جوارح را خواه ناخواه به دنبال دارد. چنان که نقل شده است عده اى از اعراب بادیه نشین، خدمت رسول مکرم اسلام صلى الله علیه وآله آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: (اى پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده اید ولیکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است.[۳]
از این آیه روشن میشود که ایمان آوردن صرفا به اقرار زبان نیست، بلکه رسوخ باورها و اعتقادات در قلب انسان است و تصدیق حقیقی آنهاست. این تصدیق در پی معرفت و شناخت و البته با دوری از عناد و ستیزهجویی حاصل میشود. ولذا قرآن ساحت ایمان را از اعراب بادیهنشین به خاطر جهل و عنادشان مبرا میداند و تنها از آن جهت که اقرار زبانی به توحید و نبوت پیامبر دارند، اسلام آورنده به حساب میآورد.
شیخ طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان ایمان را چنین معنا میکند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است. [۴]
این تعریف، جمیع آنچه پیامبر اسلام آورده است را شامل میشود و درستی آن به این است که با ایمان به نبوت و رسالت پیامبر و عصمت آن حضرت، جایی برای انکار هیچ یک از فرامین اسلام باقی نمیماند. چرا که با انکار هر یک از آنها، در اصل ایمان ما به نبوت پیامبر و عصمت آن حضرت در دریافت و ابلاغ وحی نیز خدشه وارد میشود. لذا نمیتوان آنچنان که برخی گمان میکنند از دستورات دین برخی را قبول نموده و به برخی دیگر باور نداشت.
ولایت اهل بیت کمال ایمان
در روز غدیر پس از ابلاغ ولایت امام علی علیه السلام و خاندان مطهر آن حضرت، آیه اکمال دین نازل شد: «...الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا...»(سوره مائده/آیه۳)؛ امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.
از این آیه که جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبر است و زمان و مکان نزولش، میتوان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت اهل بیت علیهمالسلام است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت علیهمالسلام در اسلام مطرح نمیشد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. چنانچه به تصریح آیه هم در این روز است که خداوند به قرار دادن دین اسلام به عنوان یک دین کامل رضایت میدهد «...وَرَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِینًا...» پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت علیهمالسلام را بپذیرد.
در برخی روایات حتی محبت اهل البیت علیهم السلام همسنگ ایمان قرار داده شده است؛ به عنوان نمونه، رسول گرامی اسلام میفرمایند: آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است.[۵]
لیکن باید در نظر داشت که منظور از محبت در این روایات، دوست داشتن تمام و کمال اهل بیت علیهم السلام است، زیرا چنین محبتی، اطاعت بیچون و چرا را در پی دارد و نتیجه آن ایمان به تمام و اجزاء اسلام و التزام بدان در عمل است.
ایمان در روایات
اصل ایمان:
- امام علی علیه السلام: «اصْلُ الْایمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لِامْرِاللَّهِ»؛ ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.[۶]
کمال ایمان:
در روایات بسیاری محب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله تکمیل کننده ایمان قرار داده شده است، به عنوان نمونه:
- رسول گرامی اسلام میفرمایند: «الا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَکمِلَ الْایمانِ»؛ آگاه باشید که هر کس با محبت آل محمد بمیرد، در کمال ایمان مرده است.[۷]
درخت ایمان:
- «الْایمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهاالْیقینُ، وَ فَرْعُهَاالتُّقى وَ نُورُهَاالْحَیاءُ وَ ثَمَرُهَاالسَّخاءُ»؛ ایمان درختى است که ریشه اش یقین، شاخه اش تقوا، شکوفه اش حیا و میوه اش سخاوت است.[۸]
طهارت نیمی از ایمان:
ایمانی مانند ایمان اهل بیت:
- از امام باقر علیه السلام نقل شده که در آیه: «...آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَینا...»(سوره بقره/آیه ۱۳۶) ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما نازل شده، منظور امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام است و در مورد سایر ائمه اطهار علیهمالسلام نیز جارى است. آنگاه سخن را از خدا به مردم سوق مى دهد: «فَإِنْ آمَنُوا» یعنى اگر مردم ایمان آوردند، «بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ» مانند ایمان شما یعنى علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه پس از آنها، «فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ» هدایت یافته اند و اگر پشت نمودند آنها در بدبختى هستند.[۱۰]
ایمان پشتوانه اخلاق:
- اخلاق که خود یک سرمایه بزرگ زندگی است، بدون ایمان اساس و پایه درستی ندارد. امام علی علیه السلام می فرمایند: اگر کسی یک خصلت از خصال خیر در او باشد کافی است که سایر صفات و خصلت های او را تحمل کنم و ببخشم مگر دو چیز را: یکی بی عقلی و یکی بی ایمانی. آنجا که دین و ایمان نیست امنیت نیست. به آدم بی ایمان در هیچ چیز نمی شود اعتماد و اطمینان کرد. آنجا که امنیت و اعتماد و اطمینان نیست زندگی گوارا نیست، دائما نگرانی است. اما آنجا که عقل نیست حیات و زندگی نیست، مردگی است. [فاقد عقل را] باید در شمار مردگان به حساب آورد.[۱۱]
آفات ایمان:
- امام باقر علیه السلام مى فرماید: «إِنَّ الْکذْبَ هُوَ خَرابُ الْایمانِ»؛ دروغگویى خراب کننده ایمان است.[۱۲]
- پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»؛ خشم ایمان را تباه میکند همچنان که سرکه عسل را فاسد میسازد.[۱۴]
پانویس
- ↑ ترجمه المیزان، ج ۱، ص ۷۲
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۶۸
- ↑ سوره حجرات/آیه ۴
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۲۳۸
- ↑ سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۰۱
- ↑ شرح غررالحکم، آمدى، ج ۲، ص ۴۱۶، دانشگاه تهران
- ↑ سفینةالبحار، ج ۱، ص ۲۰۱
- ↑ شرح غررالحکم، آمدى، ج ۲، ص ۴۷
- ↑ میزان الحکمة، ج ۵، ص ۵۵۸
- ↑ ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، موسى خسروى، بخش امامت، اسلامیه، ج۱، ص ۲۵۹
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۷
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۴۷
- ↑ إرشادالقلوب إلى الصواب، ج ۱، ص ۱۳۰
- ↑ مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج ۱۲، ص ۳۶۸
منابع
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی.
- ارشادالقلوب، شیخ حسن دیلمى.
- تفسیرالمیزان، محمدحسین طباطبائی.
- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی.
- اخلاق اسلامی، یوسفیان، الهامینیا.
- مجمع الفائده، محقق اردبیلی.
- بیست گفتار، شهید مطهری، چاپ بیستم، ۱۳۸۳.
پیوندها