سرگذشتنامه‌نگاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع=)
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
سرگذشتنامه به اثري مي‌گويند كه حاوي شرح زندگي افراد باشد. در زبان فارسي به آن زندگينامه، شرح حال و بيوگرافي نيز مي‌گويند. در فارسي قديم معادل‌هاي عربي "تذكره"، "ترجمه"، "سيره" يا "سيرت" نيز براي آن بكار مي‌رفته است. زندگينامه‌ها در ميان منابع كتابخانه‌اي جاي در خور توجهي دارند. زندگينامه‌هاي جمعي، بخشي از منابع بخش مرجع را در كتابخانه‌ها مي‌سازند. زندگينامه‌هاي فردي، به‌ ويژه در كتابخانه‌هاي عمومي از جمله منابع مورد علاقه و پرمراجعه هستند.
+
'''سرگذشتنامه''' به اثری می‌گویند که حاوی شرح زندگی افراد باشد. در زبان فارسی به آن زندگینامه، شرح حال و بیوگرافی نیز می‌گویند. در فارسی قدیم معادل‌های عربی "تذکره"، "ترجمه"، "سیره" یا "سیرت" نیز برای آن بکار می‌رفته است. زندگینامه‌ها در میان منابع کتابخانه‌ای جای درخور توجهی دارند. زندگینامه‌های جمعی، بخشی از منابع بخش مرجع را در کتابخانه‌ها می‌سازند. زندگینامه‌های فردی، به‌ ویژه در کتابخانه‌های عمومی از جمله منابع مورد علاقه و پرمراجعه هستند.
  
سرگذشتنامه‌نگاري را گاه شعبه‌اي از تاريخ مي‌دانند. سرگذشتنامه‌هاي اوليه، نظير سيرت‌النبي صلی الله علیه و آله ابن هشام (درگذشته 218ق.) يا المغازي (واقدي، 130-207ق.) بيشتر تاريخي محسوب شده‌اند تا سرگذشتنامه زيرا در واقع نخستين مساعي تاريخ‌نويسي در يك فرهنگ نوزا بودند. برخي زندگينامه‌ها را مي‌توان به مثابه تاريخ عصر زندگيِ شخص موضوعِ سرگذشتنامه نيز خواند.
+
سرگذشتنامه‌نگاری را گاه شعبه‌ای از [[تاریخ|تاریخ]] می‌دانند. سرگذشتنامه‌های اولیه، نظیر [[سیره ابن هشام (کتاب)|سیرت‌النبی]] (صلی الله علیه و آله) [[ابن هشام حمیری|ابن هشام]] (م، ۲۱۸ق) یا [[المغازی (کتاب)|المغازی]] از واقدی (۱۳۰-۲۰۷ق) بیشتر تاریخی محسوب شده‌اند تا سرگذشتنامه، زیرا در واقع نخستین مساعی تاریخ‌نویسی در یک [[فرهنگ]] نوزا بودند. برخی زندگینامه‌ها را می‌توان به مثابه تاریخ عصر زندگی شخص موضوعِ سرگذشتنامه نیز خواند.
  
با اين همه امروزه، تاريخ‌نويسي از سرگذشتنامه‌نويسي جدا تلقي مي‌شود؛ زيرا اولي معمولاً به صدور احكام كلي در مورد دوران مورد نظر توسط تاريخ‌نويس مي‌انجامد ولي دومي به زندگي يك فرد مي‌پردازد و مي‌خواهد زواياي مختلف آن را بازگشايد. با وجود اين سرگذشتنامه‌نويسي و تاريخ‌نويسي هر دو به گذشته نظر دارند و هر دو در تكاپوي دست يافتن به منابع و شواهد و اسناد و ارزشيابي و گزينش از ميان آنها هستند.
+
امروزه، تاریخ‌نویسی از سرگذشتنامه‌نویسی جدا تلقی می‌شود؛ زیرا اولی معمولاً به صدور احکام کلی در مورد دوران مورد نظر توسط تاریخ‌نویس می‌انجامد، ولی دومی به زندگی یک فرد می‌پردازد و می‌خواهد زوایای مختلف آن را بازگشاید. با وجود این سرگذشتنامه‌نویسی و تاریخ‌نویسی هر دو به گذشته نظر دارند و هر دو در تکاپوی دست یافتن به منابع و شواهد و اسناد و ارزشیابی و گزینش از میان آنها هستند.
  
==انواع==
+
==انواع سرگذشتنامه==
  
سرگذشتنامه‌ها انواع بسيار دارند و دسته‌بندي آنها دشوار است. مبناي عامي نيز براي دسته‌بندي آنها وجود ندارد. اما برخي دسته‌بندي‌ها چندان بي‌فايده نيستند. يك دسته‌بندي آن است كه سرگذشتنامه‌ها را از لحاظ منبع اطلاعات آنها به پژوهشي و غيرپژوهشي تقسيم مي‌كنند.
+
سرگذشتنامه‌ها انواع بسیار دارند و دسته‌بندی آنها دشوار است. مبنای عامی نیز برای دسته‌بندی آنها وجود ندارد. اما برخی دسته‌بندی‌ها چندان بی‌فایده نیستند. یک دسته‌بندی آن است که سرگذشتنامه‌ها را از لحاظ منبع اطلاعات آنها به پژوهشی و غیرپژوهشی تقسیم می‌کنند.
  
سرگذشتنامه پژوهشي آن است كه صرفآ حاصل آشنايي نويسنده با شخص موضوع سرگذشتنامه نباشد بلكه با استفاده از روش‌هاي پژوهش تاريخي صورت گيرد. سرگذشتنامه پژوهشي گونه‌هاي بسيار دارد. يك نوع آن سرگذشتنامه‌هاي جمعي است كه اطلاعات فشرده و كوتاه در مورد بسياري از كسان ــ زنده يا مرده ــ در آنها مي‌آيد. مثال‌هاي آن <فرهنگ سرگذشتنامه‌هاي ملي (دي. ان. بي.)><ref>Dictionary of National Biography (DNB)</ref> در انگلستان و <فرهنگ سرگذشتنامه‌هاي امريكا><ref>Dictionary of American Biography</ref> در ايالات متحده هستند.
+
سرگذشتنامه پژوهشی آن است که صرفآ حاصل آشنایی نویسنده با شخص موضوع سرگذشتنامه نباشد بلکه با استفاده از روش‌های پژوهش تاریخی صورت گیرد. سرگذشتنامه پژوهشی گونه‌های بسیار دارد. یک نوع آن سرگذشتنامه‌های جمعی است که اطلاعات فشرده و کوتاه در مورد بسیاری از کسان ـ زنده یا مرده ـ در آنها می‌آید. مثال‌های آن «فرهنگ سرگذشتنامه‌های ملی (دی. ان. بی)»<ref>Dictionary of National Biography (DNB)</ref> در انگلستان و «فرهنگ سرگذشتنامه‌های امریکا»<ref>Dictionary of American Biography</ref> در ایالات متحده هستند.
  
سرگذشتنامه‌ها را بر پايه ميزان پايبندي آنها به عينيت نيز دسته‌بندي مي‌كنند. مهم‌ترين انواع آن سرگذشتنامه‌هاي اطلاعاتي<ref>Information biographies </ref> هستند كه عيني‌ترين نوع بوده و در آنها نويسنده مي‌كوشد از هر گونه تفسير به استثناي گزينش مواد بپرهيزد و به‌ دنبال آن باشد كه زندگيِ موضوعِ اثرِ خود را صرفاً بر پايه شواهد بنماياند. در اين‌گونه آثار خطر اشتباه كمتر است ولي نتيجه كار چندان چنگي به دل نمي‌زند و بصيرت‌افزا نيست.
+
سرگذشتنامه‌ها را بر پایه میزان پایبندی آنها به عینیت نیز دسته‌بندی می‌کنند. مهم‌ترین انواع آن سرگذشتنامه‌های اطلاعاتی<ref>Information biographies </ref> هستند که عینی‌ترین نوع بوده و در آنها نویسنده می‌کوشد از هر گونه تفسیر به استثنای گزینش مواد بپرهیزد و به‌ دنبال آن باشد که زندگی موضوعِ اثرِ خود را صرفاً بر پایه شواهد بنمایاند. در این‌گونه آثار خطر اشتباه کمتر است ولی نتیجه کار چندان چنگی به دل نمی‌زند و بصیرت‌افزا نیست.
  
سرگذشتنامه انتقادي<ref>Critical biography</ref> اثري عالمانه است كه مي‌كوشد حقيقت زندگي موضوع خود را بازنماياند.  
+
سرگذشتنامه انتقادی<ref>Critical biography</ref> اثری عالمانه است که می‌کوشد حقیقت زندگی موضوع خود را بازنمایاند.  
  
سرگذشتنامه انتقادي حاصل پژوهش دقيق است و طي آن منابع به دقت بررسي و اعتباريابي و سپس عرضه مي‌شوند. در سرگذشتنامه انتقادي هرگاه استنباط و گمانه‌زني صورت گيرد، نويسنده به آن اشاره مي‌كند. در سرگذشتنامه انتقادي هيچ‌گونه داستان‌پردازي صورت نمي‌گيرد و وقايع دستكاري نمي‌شوند تا شكل "مطلوب" به‌ خود گيرند. سرگذشتنامه انتقادي تنظيم زماني (كرونولوژيك) نيز دارد اما در آن گزينش و چينش مطالب صورت مي‌گيرد. سرگذشتنامه‌هاي انتقاديِ استادانه گل سرسبد ادبيات سرگذشتنامه‌اي هستند كه علاوه بر زندگي، زمانه شخص نيز در آنها به دقت به تحليل درمي‌آيد و نويسنده توانا در عين حال كه اطلاعات بسياري به خواننده منتقل مي‌كند، آنها را چنان تركيب مي‌كند كه فهمي از كل زندگي شخص موضوع زندگينامه بدست دهد. در زبان فارسي نمونه برجسته چنين زندگينامه‌اي، معماي هويدا (تهران، 1382) اثر عباس ميلاني است.
+
سرگذشتنامه انتقادی حاصل پژوهش دقیق است و طی آن منابع به دقت بررسی و اعتباریابی و سپس عرضه می‌شوند. در سرگذشتنامه انتقادی هرگاه استنباط و گمانه‌زنی صورت گیرد، نویسنده به آن اشاره می‌کند. در سرگذشتنامه انتقادی هیچ‌گونه داستان‌پردازی صورت نمی‌گیرد و وقایع دستکاری نمی‌شوند تا شکل "مطلوب" به‌ خود گیرند. سرگذشتنامه انتقادی تنظیم زمانی (کرونولوژیک) نیز دارد اما در آن گزینش و چینش مطالب صورت می‌گیرد. سرگذشتنامه‌های انتقادی استادانه گل سرسبد ادبیات سرگذشتنامه‌ای هستند که علاوه بر زندگی، زمانه شخص نیز در آنها به دقت به تحلیل درمی‌آید و نویسنده توانا در عین حال که اطلاعات بسیاری به خواننده منتقل می‌کند، آنها را چنان ترکیب می‌کند که فهمی از کل زندگی شخص موضوع زندگینامه بدست دهد. در زبان فارسی نمونه برجسته چنین زندگینامه‌ای، معمای هویدا (تهران، ۱۳۸۲) اثر عباس میلانی است.
  
سرگذشتنامه تفسيري<ref>Interpretative biography</ref> آن است كه سرگذشتنامه‌نويس منابع خود را درهم مي‌ريزد و روايتي از زندگي شخص بدست مي‌دهد كه پايه در واقعيات دارد، اما آنها را دستكاري مي‌كند تا به بصيرتي كه به‌ دنبال آن است برسد، مثلاً گفتگوها را خلق مي‌كند. تاماس پين (تهران، 1357)، اثر هوارد فاست زندگينامه تاماس پين (1737-1809) نويسنده دوران انقلاب امريكا و انقلاب فرانسه را به شيوه تفسيري بازمي‌نماياند.
+
سرگذشتنامه تفسیری<ref>Interpretative biography</ref> آن است که سرگذشتنامه‌نویس منابع خود را درهم می‌ریزد و روایتی از زندگی شخص بدست می‌دهد که پایه در واقعیات دارد، اما آنها را دستکاری می‌کند تا به بصیرتی که به‌ دنبال آن است برسد، مثلاً گفتگوها را خلق می‌کند. تاماس پین (تهران، ۱۳۵۷)، اثر هوارد فاست زندگینامه تاماس پین (۱۷۳۷-۱۸۰۹) نویسنده دوران انقلاب امریکا و انقلاب فرانسه را به شیوه تفسیری بازمی‌نمایاند.
  
گونه ديگر سرگذشتنامه‌هاي داستاني هستند. سرگذشتنامه‌هاي داستاني را به دشواري مي‌توان سرگذشتنامه به معناي دقيق كلمه دانست؛ چه در آنها بسياري نكات و رويدادها برساخته نويسنده هستند و صحنه‌ها و گفتگوها تخيلي‌اند. در نوشتن اين‌گونه سرگذشتنامه‌ها معمولاً از منابع دست دوم استفاده مي‌كنند. در اين گونه آثار، نويسنده مي‌كوشد زندگينامه را با جذابيت‌هاي رمان درآميزد. آثار ايرونيگ استون نظير شور زندگي (تهران، 1378) و من ميكل آنژ پيكرتراش (تهران، 1377) كه به‌ ترتيب سرگذشت ونسان ون گوگ و ميكل آنژ را بازمي‌نمايانند، نمونه‌هاي مشهور اين‌گونه سرگذشتنامه‌ها هستند.
+
گونه دیگر سرگذشتنامه‌های داستانی هستند. سرگذشتنامه‌های داستانی را به دشواری می‌توان سرگذشتنامه به معنای دقیق کلمه دانست؛ چه در آنها بسیاری نکات و رویدادها برساخته نویسنده هستند و صحنه‌ها و گفتگوها تخیلی‌اند. در نوشتن این‌گونه سرگذشتنامه‌ها معمولاً از منابع دست دوم استفاده می‌کنند. در این گونه آثار، نویسنده می‌کوشد زندگینامه را با جذابیت‌های رمان درآمیزد. آثار ایرونیگ استون نظیر شور زندگی (تهران، ۱۳۷۸) و من میکل آنژ پیکرتراش (تهران، ۱۳۷۷) که به‌ ترتیب سرگذشت ونسان ون گوگ و میکل آنژ را بازمی‌نمایانند، نمونه‌های مشهور این‌گونه سرگذشتنامه‌ها هستند.
  
خودسرگذشتنامه‌ها<ref>Autobiographies.</ref> كه در فارسي اتوبيوگرافي نيز خوانده مي‌شوند، دسته مهمي از ادبيات سرگذشتنامه‌اي هستند كه جنبه پژوهشي ندارند زيرا بازگوكننده زندگي و تجربيات نويسنده آن هستند. ادبيات خودسرگذشتنامه‌اي را به دو دسته غيررسمي و رسمي تقسيم مي‌كنند. نامه‌ها، يادداشت‌هاي روزانه و خاطرات شخصي از انواع غيررسمي خودسرگذشتنامه هستند. عبور از بحران (تهران، 1378) يادداشت‌هاي روزانه اكبر هاشمي رفسنجاني و يادداشت‌هاي عَلَم (تهران، 1372) نمونه‌هاي خود سرگذشتنامه غيررسمي بر مبناي يادداشت‌هاي روزانه هستند. از كاخ شاه تا زندان اوين (تهران، 1379) نوشته احسان نراقي نمونه خوب خود سرگذشتنامه غيررسمي است كه برهه حساس و هيجان‌انگيزي از حيات نويسنده را بازمي‌نماياند. اما خودسرگذشتنامه رسمي شرح يكپارچه‌اي از زندگي نويسنده آن است كه بر اساس خاطرات شكل گرفته و بازآفريده شده است. طبعاً خودسرگذشتنامه در معرض حذف و اضافات و تبديل‌هاي خودآگاه و ناخودآگاه نويسنده است. از اين‌روست كه نويسنده به‌ نامي همچون گراهام گرين خودسرگذشتنامه‌اش را <نوعي زندگي> ناميده است.
+
خودسرگذشتنامه‌ها<ref>Autobiographies.</ref> که در فارسی اتوبیوگرافی نیز خوانده می‌شوند، دسته مهمی از ادبیات سرگذشتنامه‌ای هستند که جنبه پژوهشی ندارند زیرا بازگوکننده زندگی و تجربیات نویسنده آن هستند. ادبیات خودسرگذشتنامه‌ای را به دو دسته غیررسمی و رسمی تقسیم می‌کنند. نامه‌ها، یادداشت‌های روزانه و خاطرات شخصی از انواع غیررسمی خودسرگذشتنامه هستند. عبور از بحران (تهران، ۱۳۷۸) یادداشت‌های روزانه [[اکبر هاشمی رفسنجانی|اکبر هاشمی رفسنجانی]] و یادداشت‌های عَلَم (تهران، ۱۳۷۲) نمونه‌های خود سرگذشتنامه غیررسمی بر مبنای یادداشت‌های روزانه هستند. از کاخ شاه تا زندان اوین (تهران، ۱۳۷۹) نوشته احسان نراقی نمونه خوب خود سرگذشتنامه غیررسمی است که برهه حساس و هیجان‌انگیزی از حیات نویسنده را بازمی‌نمایاند. اما خودسرگذشتنامه رسمی شرح یکپارچه‌ای از زندگی نویسنده آن است که بر اساس خاطرات شکل گرفته و بازآفریده شده است. طبعاً خودسرگذشتنامه در معرض حذف و اضافات و تبدیل‌های خودآگاه و ناخودآگاه نویسنده است. از این‌روست که نویسنده به‌ نامی همچون گراهام گرین خودسرگذشتنامه‌اش را «نوعی زندگی» نامیده است.
  
==تاريخچه سرگذشتنامه‌نويسي==
+
==تاریخچه سرگذشتنامه‌نویسی==
  
نوشتن شرح حال و كردارهاي افراد، پيشينه ديرينه دارد. شاهان دوران‌هاي كهن در سنگ‌نگاشته‌ها از خود و كرده‌هايشان ياد كرده‌اند. نمونه آن كتيبه داريوش هخامنشي است. با رواج كتابت، نوشته‌هاي حاوي سرگذشت قهرمانان افسانه‌اي و پادشاهان پديدار شدند.
+
نوشتن شرح حال و کردارهای افراد، پیشینه دیرینه دارد. شاهان دوران‌های کهن در سنگ‌نگاشته‌ها از خود و کرده‌هایشان یاد کرده‌اند. نمونه آن کتیبه داریوش هخامنشی است. با رواج کتابت، نوشته‌های حاوی سرگذشت قهرمانان افسانه‌ای و پادشاهان پدیدار شدند.
  
نوشته‌هايي نظير خداينامك‌ها در ايران كه سرانجام در قالب شاهنامه فردوسي شكل نهايي يافتند، نمونه‌هاي برجسته اين‌گونه نوشته‌ها هستند اما اينان را به سختي مي‌توان سرگذشتنامه به معناي متعارف و امروزي دانست. نخست به سبب آن كه اين متون عين تاريخ‌نويسي عصر خود بودند، ديگر آن كه در اين نوشته‌ها افسانه با واقعيت آميخته و چه بسا غالب بر آن بودند.
+
نوشته‌هایی نظیر خداینامک‌ها در [[ایران|ایران]] که سرانجام در قالب [[شاهنامه]] [[فردوسی|فردوسی]] شکل نهایی یافتند، نمونه‌های برجسته این‌گونه نوشته‌ها هستند اما اینان را به سختی می‌توان سرگذشتنامه به معنای متعارف و امروزی دانست. نخست به سبب آن که این متون عین تاریخ‌نویسی عصر خود بودند، دیگر آن که در این نوشته‌ها افسانه با واقعیت آمیخته و چه بسا غالب بر آن بودند.
  
از نخستين موارد مهم سرگذشتنامه‌هاي به دور از افسانه و نزديك به سرگذشتنامه‌هاي عصر حاضر سرگذشتنامه [[سقراط]] به قلم [[افلاطون ]] است. كتاب مقدس مسيحيان در بخش عهد عتيق آن عمدتاً سرگذشتنامه [[پيامبران]] بني‌اسرائيل و عهد جديد آن زندگينامه عيسي مسيح علیه السلام است. مشهورترين زندگينامه‌هاي واقع‌گراي عصر باستان، اثر مشهور پلوتارك به‌نام حيات مردان نامي (تهران، 1378) است.
+
از نخستین موارد مهم سرگذشتنامه‌های به دور از افسانه و نزدیک به سرگذشتنامه‌های عصر حاضر سرگذشتنامه سقراط به قلم افلاطون است. کتاب مقدس مسیحیان در بخش عهد عتیق آن عمدتاً سرگذشتنامه [[پیامبران]] [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] و عهد جدید آن زندگینامه [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسی مسیح]] علیه السلام است. مشهورترین زندگینامه‌های واقع‌گرای عصر باستان، اثر مشهور پلوتارک به‌نام حیات مردان نامی (تهران، ۱۳۷۸) است.
  
قرون وسطي، دوران ركود زندگينامه‌نويسي در غرب بوده است. زندگينامه شارلماني امپراتور به قلم يك كشيش در قرن نهم، يكي از نوادر است. اما در دوران رنسانس (از قرن 15) زندگينامه‌نويسي رونق دوباره يافت. اكثر آنچه كه از اين دوران باقي‌مانده خود زندگينامه است. زندگينامه‌هاي اين دوران در اروپا بيشتر مديحه‌نامه‌هاي بي‌رمق هستند كه براي امراي ايتاليايي نوشته شدند. در نيمه نخست قرن 16 در انگلستان بود كه نخستين نمونه‌هاي سرگذشتنامه‌نويسي مدرن پديد آمدند و برخي نظير سرگذشت شاهان دستمايه نمايشنامه‌هاي شكسپير شدند.
+
قرون وسطی، دوران رکود زندگینامه‌نویسی در غرب بوده است. زندگینامه شارلمانی امپراتور به قلم یک کشیش در قرن نهم، یکی از نوادر است. اما در دوران رنسانس (از قرن ۱۵) زندگینامه‌نویسی رونق دوباره یافت. اکثر آنچه که از این دوران باقی‌مانده خود زندگینامه است. زندگینامه‌های این دوران در اروپا بیشتر مدیحه‌نامه‌های بی‌رمق هستند که برای امرای ایتالیایی نوشته شدند. در نیمه نخست قرن ۱۶ در انگلستان بود که نخستین نمونه‌های سرگذشتنامه‌نویسی مدرن پدید آمدند و برخی نظیر سرگذشت شاهان دستمایه نمایشنامه‌های شکسپیر شدند.
  
قرن هفدهم از آن نظر در سرگذشتنامه‌نويسي شاخص است كه كلمه بيوگرافي براي نخستين بار در اين قرن بكار رفت و سرگذشتنامه از ديگر انواع ادبي متمايز شد. اما نيمه نخست قرن هجدهم را دوره تجربه‌گري در زندگينامه‌نويسي در غرب مي‌دانند نه دوراني كه در آن اثر مهمي نوشته شده باشد. در اين دوران سرگذشتنامه‌نويسي در مستعمره‌نشين امريكاي شمالي به‌صورت پراكنده آغاز شد و در فرانسه خاطرات‌نويسي رونق داشت. در اين دوره نخستين زنان زندگينامه‌نويس پديدار شدند. همچنين نخستين زندگينامه‌نويسان حرفه‌اي پا به عرصه گذاشتند.
+
قرن هفدهم از آن نظر در سرگذشتنامه‌نویسی شاخص است که کلمه بیوگرافی برای نخستین بار در این قرن بکار رفت و سرگذشتنامه از دیگر انواع ادبی متمایز شد. اما نیمه نخست قرن هجدهم را دوره تجربه‌گری در زندگینامه‌نویسی در غرب می‌دانند نه دورانی که در آن اثر مهمی نوشته شده باشد. در این دوران سرگذشتنامه‌نویسی در مستعمره‌نشین امریکای شمالی به‌صورت پراکنده آغاز شد و در فرانسه خاطرات‌نویسی رونق داشت. در این دوره نخستین زنان زندگینامه‌نویس پدیدار شدند. همچنین نخستین زندگینامه‌نویسان حرفه‌ای پا به عرصه گذاشتند.
  
در نيمه دوم قرن هجدهم از برخورد دو شخصيت برجسته عصر با ارزش‌ترين سرگذشتنامه‌هاي جهان به‌ وجود آمد. اين دو شخصيت يكي جيمز باسول و ديگر ساموئل جانسون بودند. باسول <سرگذشتنامه دكتر ساموئل جانسون>، ديكتاتور ادبي، منتقد و فرهنگ‌نويس عصر را نوشت و در 1791 منتشر كرد. جانسون خودش نويسنده نخستين زندگينامه تخصصي انگليسي به‌نام <تذكره شعراي انگليس><ref>Lives of English Poets </ref> بود.  
+
در نیمه دوم قرن هجدهم از برخورد دو شخصیت برجسته عصر با ارزش‌ترین سرگذشتنامه‌های جهان به‌ وجود آمد. این دو شخصیت یکی جیمز باسول و دیگر ساموئل جانسون بودند. باسول «سرگذشتنامه دکتر ساموئل جانسون»، دیکتاتور ادبی، منتقد و فرهنگ‌نویس عصر را نوشت و در ۱۷۹۱ منتشر کرد. جانسون خودش نویسنده نخستین زندگینامه تخصصی انگلیسی به‌نام «تذکره شعرای انگلیس»<ref>Lives of English Poets </ref> بود.  
  
جانسون در نوشته‌هاي خود اصول سرگذشتنامه‌نويسي را بيان كرد، از جمله آن كه كار زندگينامه‌نويس را به "تماشا گذراندن دقايق زندگي روزمره" مي‌دانست و معتقد بود همين دقايق است كه به شخصيت موضوع زندگينامه زندگي مي‌بخشد.
+
جانسون در نوشته‌های خود اصول سرگذشتنامه‌نویسی را بیان کرد، از جمله آن که کار زندگینامه‌نویس را به "تماشا گذراندن دقایق زندگی روزمره" می‌دانست و معتقد بود همین دقایق است که به شخصیت موضوع زندگینامه زندگی می‌بخشد.
  
<سرگذشتنامه دكتر ساموئل جانسون> اثر باسول در سراسر جهان نفوذ كرد و به‌ رغم پيدا شدن ديدگاه‌هاي جديد، همچنان تا به امروز به قوت خود باقي مانده است و نخستين اثري است كه در آن زواياي پنهان درون يك انسان در سرگذشتنامه تجلي يافته است و به اين ترتيب، مقدمه‌اي بر انقلاب خودآگاهي انساني بود كه در آثار فيلسوفان عصر نظير روسو، كانت و شاعران رمانتيك نمود يافت.
+
«سرگذشتنامه دکتر ساموئل جانسون» اثر باسول در سراسر جهان نفوذ کرد و به‌ رغم پیدا شدن دیدگاه‌های جدید، همچنان تا به امروز به قوت خود باقی مانده است و نخستین اثری است که در آن زوایای پنهان درون یک انسان در سرگذشتنامه تجلی یافته است و به این ترتیب، مقدمه‌ای بر انقلاب خودآگاهی انسانی بود که در آثار فیلسوفان عصر نظیر روسو، کانت و شاعران رمانتیک نمود یافت.
  
در قرن نوزدهم سرگذشتنامه‌نويسي در اروپا و امريكاي شمالي رونق بيشتر يافت. سرگذشتنامه رجال و رهبران سياسي نظير سرگذشتنامه اليويه كرامول،<ref>Ollivier Cromwell</ref> سياستمدار انگليسي نوشته توماس كارلايل و سرگذشت جرج واشينگتن رهبر استقلال ايالات متحده امريكا و نخستين رئيس‌جمهور آن از جمله سرگذشتنامه‌هاي برجسته قرن نوزدهم هستند. در قرن نوزدهم تحت‌تأثير باسول اين اعتقاد راسخ‌تر شد كه زندگينامه بايد جنبه‌هاي مثبت و منفي شخصيت را دربرگيرد و اين توازن تحت‌تأثير گرايش‌ها و علايق نويسنده بر هم نخورد. همين رويكرد در نوشتن زندگينامه توماس كارلايل موجب شد كه بسياري از خوانندگان از بسياري نكات در آن يكه خوردند. بدين ترتيب دوران زندگينامه‌نويسي مدرن آغاز شد.
+
در قرن نوزدهم سرگذشتنامه‌نویسی در اروپا و امریکای شمالی رونق بیشتر یافت. سرگذشتنامه رجال و رهبران سیاسی نظیر سرگذشتنامه الیویه کرامول،<ref>Ollivier Cromwell</ref> سیاستمدار انگلیسی نوشته توماس کارلایل و سرگذشت جرج واشینگتن رهبر استقلال ایالات متحده امریکا و نخستین رئیس‌جمهور آن از جمله سرگذشتنامه‌های برجسته قرن نوزدهم هستند. در قرن نوزدهم تحت‌تأثیر باسول این اعتقاد راسخ‌تر شد که زندگینامه باید جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت را دربرگیرد و این توازن تحت‌تأثیر گرایش‌ها و علایق نویسنده بر هم نخورد. همین رویکرد در نوشتن زندگینامه توماس کارلایل موجب شد که بسیاری از خوانندگان از بسیاری نکات در آن یکه خوردند. بدین ترتیب دوران زندگینامه‌نویسی مدرن آغاز شد.
  
سرگذشتنامه‌نويسي جديد در پايان جنگ جهاني اول و در دوراني كه همه هنرها دستخوش تحول بودند، آغاز شد. انديشه ادبيات اين دوران بر آن بود كه جهان متلاشي شده ذهن انسان اروپايي را بعد از جنگ، بيان كند. سرگذشتنامه‌نويسي نيز سهم خود را در اين جنبش ايفا كرد. واكنش به قواعد و عرف قرن نوزدهم، بازتاباندن پيشرفت‌هاي روان‌شناسي و جستجوي راه‌هاي تازه براي [[حديث]] نفس، زندگينامه‌نويسي اين دوران را رونق بخشيدند. از جمله تبعات اين تحول در سرگذشتنامه‌نويسي، كاهش تأليف خودزندگينامه رسمي و زندگينامه‌هايي بود كه بر مبناي دانش خصوصي نويسنده تهيه مي‌شدند. پيامد ديگر تأثير علم و داستان‌نويسي بر سرگذشتنامه‌نويسي بود.
+
سرگذشتنامه‌نویسی جدید در پایان جنگ جهانی اول و در دورانی که همه هنرها دستخوش تحول بودند، آغاز شد. اندیشه ادبیات این دوران بر آن بود که جهان متلاشی شده ذهن انسان اروپایی را بعد از جنگ، بیان کند. سرگذشتنامه‌نویسی نیز سهم خود را در این جنبش ایفا کرد. واکنش به قواعد و عرف قرن نوزدهم، بازتاباندن پیشرفت‌های روان‌شناسی و جستجوی راه‌های تازه برای حدیث نفس، زندگینامه‌نویسی این دوران را رونق بخشیدند. از جمله تبعات این تحول در سرگذشتنامه‌نویسی، کاهش تألیف خودزندگینامه رسمی و زندگینامه‌هایی بود که بر مبنای دانش خصوصی نویسنده تهیه می‌شدند. پیامد دیگر تأثیر علم و داستان‌نویسی بر سرگذشتنامه‌نویسی بود.
  
نظريه "ذهن ناهشيار" زيگموند فرويد بر زندگينامه‌نويسي مدرن تأثير فوري داشت. وي با همين نظريه زندگينامه لئوناردو داوينچي را نوشت. به‌دنبال آن زندگينامه‌نويسي با رويكرد روانكاوانه در دهه 1920 باب شد، بي‌آنكه بسياري از نويسندگانِ اين زندگينامه‌ها از روانكاوي فهم چندان درستي داشته باشند.
+
نظریه "ذهن ناهشیار" زیگموند فروید بر زندگینامه‌نویسی مدرن تأثیر فوری داشت. وی با همین نظریه زندگینامه لئوناردو داوینچی را نوشت. به‌دنبال آن زندگینامه‌نویسی با رویکرد روانکاوانه در دهه ۱۹۲۰ باب شد، بی‌آنکه بسیاری از نویسندگانِ این زندگینامه‌ها از روانکاوی فهم چندان درستی داشته باشند.
  
با آغاز قرن بيستم نوشتن زندگينامه‌هاي مردم‌پسند نيز آغاز شد كه موضوع آنها شخصيت‌هاي تاريخي مورد علاقه مردم، نظير انقلابيون و شاهان و ملكه‌ها بود. گفتگوها در اغلب اين زندگينامه‌ها بيشتر ساخته و پرداخته نويسندگان بود تا مبتني بر مدارك. نمونه‌هاي مشهور چنين زندگينامه‌هاي مردم‌پسندي در ايران، نوشته‌هاي ذبيح‌الله منصوري (1288-1365) است.
+
با آغاز قرن بیستم نوشتن زندگینامه‌های مردم‌پسند نیز آغاز شد که موضوع آنها شخصیت‌های تاریخی مورد علاقه مردم، نظیر انقلابیون و شاهان و ملکه‌ها بود. گفتگوها در اغلب این زندگینامه‌ها بیشتر ساخته و پرداخته نویسندگان بود تا مبتنی بر مدارک. نمونه‌های مشهور چنین زندگینامه‌های مردم‌پسندی در ایران، نوشته‌های ذبیح‌الله منصوری (۱۲۸۸-۱۳۶۵) است.
  
تحول مهم در آغاز قرن بيستم، آغاز نگارش سرگذشتنامه‌هاي پژوهشي بود. گذشته از زندگينامه‌هاي انفرادي، در اين دوره زندگينامه‌هاي جمعي مهم نظير <فرهنگ زندگينامه‌هاي ملي> (1885-1900) نوشته شدند كه روايت جديد آن را دانشگاه آكسفورد با حمايت مالي آكادمي بريتانيا (براي علوم انساني و اجتماعي) و انتشارات دانشگاه آكسفورد با عنوان <فرهنگ سرگذشتنامه‌هاي ملي آكسفورد (اُ.دي.ان.بي.)><ref> Oxford Dictionary of National Biography (ODNB)</ref> (2004) در 60 جلد تهيه كرده است. اين زندگينامه جمعي پژوهشي كه 10000 تن در تهيه آن شركت داشته‌اند و چند سده سنت غني زندگينامه انگليسي در آن متراكم شده است، نخستين مرجع براي شناخت زندگي بيش از 50000 شخصيت انگليسي از آغاز تاريخ تا سال 2000 است.
+
تحول مهم در آغاز قرن بیستم، آغاز نگارش سرگذشتنامه‌های پژوهشی بود. گذشته از زندگینامه‌های انفرادی، در این دوره زندگینامه‌های جمعی مهم نظیر «فرهنگ زندگینامه‌های ملی» (۱۸۸۵-۱۹۰۰) نوشته شدند که روایت جدید آن را دانشگاه آکسفورد با حمایت مالی آکادمی بریتانیا (برای علوم انسانی و اجتماعی) و انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان «فرهنگ سرگذشتنامه‌های ملی آکسفورد (اُ.دی.ان.بی)»<ref> Oxford Dictionary of National Biography (ODNB)</ref> (۲۰۰۴) در ۶۰ جلد تهیه کرده است. این زندگینامه جمعی پژوهشی که ۱۰۰۰۰ تن در تهیه آن شرکت داشته‌اند و چند سده سنت غنی زندگینامه انگلیسی در آن متراکم شده است، نخستین مرجع برای شناخت زندگی بیش از ۵۰۰۰۰ شخصیت انگلیسی از آغاز تاریخ تا سال ۲۰۰۰ است.
  
سرگذشتنامه‌نويسي در كشورهاي اروپايي غير از انگلستان و فرانسه تا پايان قرن هجدهم چندان رونقي نداشته است و آنچه هم كه بوده تحت‌تأثير زندگينامه‌نويسي انگليسي و فرانسوي بوده است. نبوغ ادبي روسيه در قرن نوزدهم و بيستم در شكل رمان پديدار شد. خاطرات خانه مردگان (تهران، 1370) اثر داستايوسكي، خودزندگينامه لئو تولستوي از دوران كودكي وي و خودزندگينامه ماكسيم گوركي مثال‌هاي نه چندان وافر زندگينامه‌نويسي در روسيه هستند. فضاي بسته كمونيستي در اروپاي شرقي در سراسر قرن بيستم كساد زندگينامه‌نويسي را به همراه داشت. در بقيه اروپا در بيرون از "پرده آهنين" (كشورهاي كمونيستي سابق) زندگينامه‌نويسي كم و بيش به سبك و سياق انگليسي - امريكايي برقرار بوده است.
+
سرگذشتنامه‌نویسی در کشورهای اروپایی غیر از انگلستان و فرانسه تا پایان قرن هجدهم چندان رونقی نداشته است و آنچه هم که بوده تحت‌تأثیر زندگینامه‌نویسی انگلیسی و فرانسوی بوده است. نبوغ ادبی روسیه در قرن نوزدهم و بیستم در شکل رمان پدیدار شد. خاطرات خانه مردگان (تهران، ۱۳۷۰) اثر داستایوسکی، خودزندگینامه لئو تولستوی از دوران کودکی وی و خودزندگینامه ماکسیم گورکی مثال‌های نه چندان وافر زندگینامه‌نویسی در روسیه هستند. فضای بسته کمونیستی در اروپای شرقی در سراسر قرن بیستم کساد زندگینامه‌نویسی را به همراه داشت. در بقیه اروپا در بیرون از "پرده آهنین" (کشورهای کمونیستی سابق) زندگینامه‌نویسی کم و بیش به سبک و سیاق انگلیسی - امریکایی برقرار بوده است.
  
تأثير داستان‌نويسي و علم بر زندگينامه‌نويسي مدرن نتايج مثبت و منفي داشته است: از يك‌سو تهور و صراحت داستان‌نويسي قرن بيستم و گونه‌گوني آن، سرگذشتنامه‌نويسان را تشويق كرد تا طرح‌هاي داستاني بيشتري را بكار گيرند كه موجب اعتلاي شكل كارهاي آنان گرديد؛ از سوي ديگر به توليد آثاري كه مي‌توان آنها را "شبه سرگذشتنامه مردم‌پسند" ناميد، انجاميد كه تركيبي از واقعيت و خيال بودند. تأثير علم بر سرگذشتنامه‌نويسي مدرن نيز از يك‌سو موجب پژوهشي‌تر كردن آن شد و از سوي ديگر موجب غلبه نامتناسب داده‌ها و شواهد و يادداشت‌ها و پانويس‌هاي بسيار بر زندگينامه شد كه آن را براي خواننده ملال‌آور مي‌كرد.
+
تأثیر داستان‌نویسی و علم بر زندگینامه‌نویسی مدرن نتایج مثبت و منفی داشته است: از یک‌سو تهور و صراحت داستان‌نویسی قرن بیستم و گونه‌گونی آن، سرگذشتنامه‌نویسان را تشویق کرد تا طرح‌های داستانی بیشتری را بکار گیرند که موجب اعتلای شکل کارهای آنان گردید؛ از سوی دیگر به تولید آثاری که می‌توان آنها را "شبه سرگذشتنامه مردم‌پسند" نامید، انجامید که ترکیبی از واقعیت و خیال بودند. تأثیر علم بر سرگذشتنامه‌نویسی مدرن نیز از یک‌سو موجب پژوهشی‌تر کردن آن شد و از سوی دیگر موجب غلبه نامتناسب داده‌ها و شواهد و یادداشت‌ها و پانویس‌های بسیار بر زندگینامه شد که آن را برای خواننده ملال‌آور می‌کرد.
  
دانش روان‌شناسي در ميان دانش‌ها بيشترين تأثير را بر زندگينامه‌نويسان مدرن داشته است و ايشان در كار خود از آن بسيار بهره گرفتند. در عين حال دانش روان‌شناسي ارزش خودزندگينامه‌هاي رسمي را زير سؤال برد و از اعتبار آنها كاست، زيرا روان‌شناسي پيچيده بودن و فريبنده بودن انسان را نشان داد و صداقت خود زندگينامه را سخت به محاكمه فراخواند و آن را متهم كرد كه تنها به وجوه و جنبه‌هايي مي‌پردازد كه "قابل گفتن" باشد.
+
دانش روان‌شناسی در میان دانش‌ها بیشترین تأثیر را بر زندگینامه‌نویسان مدرن داشته است و ایشان در کار خود از آن بسیار بهره گرفتند. در عین حال دانش روان‌شناسی ارزش خودزندگینامه‌های رسمی را زیر سؤال برد و از اعتبار آنها کاست، زیرا روان‌شناسی پیچیده بودن و فریبنده بودن انسان را نشان داد و صداقت خود زندگینامه را سخت به محاکمه فراخواند و آن را متهم کرد که تنها به وجوه و جنبه‌هایی می‌پردازد که "قابل گفتن" باشد.
  
==حال و آينده سرگذشتنامه‌نويسي==
+
به‌ طور متوسط پنج درصد کتاب‌هایی که سالانه در کشورهای انگلیسی زبان منتشر می‌شود، زندگینامه است. امروزه بازآفرینی زندگی کسان با استفاده از فرم‌های ادبی غیر از نثر صورت می‌گیرد. نمایشنامه‌هایی که مضمون آنها زندگی افراد واقعی بوده، پیش از عصر شکسپیر هم وجود داشته و محبوبیت خود را در جهان غرب حفظ کرده‌اند. نمایشنامه ژان آنوی (۱۹۱۰-۱۹۸۷) در مورد تامس بکت (۱۱۱۸- ۱۱۷۰م) و «مردی برای تمام فصول» در شرح زندگی توماس مور (۱۴۷۸-۱۵۳۵) که بعدها بر مبنای آن فیلمی هم ساخته شد، نمونه‌های برجسته‌ای هستند.
  
به‌ طور متوسط پنج درصد كتاب‌هايي كه سالانه در كشورهاي انگليسي زبان منتشر مي‌شود، زندگينامه است. امروزه بازآفريني زندگي كسان با استفاده از فرم‌هاي ادبي غير از نثر صورت مي‌گيرد. نمايشنامه‌هايي كه مضمون آنها زندگي افراد واقعي بوده، پيش از عصر شكسپير هم وجود داشته و محبوبيت خود را در جهان غرب حفظ كرده‌اند. نمايشنامه ژان آنوي(1910-1987) در مورد تامس بكت (1118؟- 1170م.) و <مردي براي تمام فصول> در شرح زندگي توماس مور (1478-1535) كه بعدها بر مبناي آن فيلمي هم ساخته شد، نمونه‌هاي برجسته‌اي هستند.
+
سینما و تلویزیون نیز عرصه ارائه سرگذشتنامه شده‌اند. زندگینامه‌های تلویزیونی و سینمایی با مشکل تعارض میان گیرایی بصری و بیان ظرایف غیرقابل نمایش زندگی شخصیت اثر روبرو هستند. امروزه دیگر کلمه‌ها تنها راه داستان‌گویی درباره زندگی افراد نیست و روزی هم خواهد رسید که مهم‌ترین آن نیز نباشد. اما تا آن زمان تنها ابزار بازگو کردن ظرایف پنهان و لطایف روح بشر زندگینامه‌ها هستند.
 
 
سينما و تلويزيون نيز عرصه ارائه سرگذشتنامه شده‌اند. زندگينامه‌هاي تلويزيوني و سينمايي با مشكل تعارض ميان گيرايي بصري و بيان ظرايف غيرقابل نمايش زندگي شخصيت اثر روبرو هستند. امروزه ديگر كلمه‌ها تنها راه داستان‌گويي درباره زندگي افراد نيست و روزي هم خواهد رسيد كه مهم‌ترين آن نيز نباشد. اما تا آن زمان تنها ابزار بازگو كردن ظرايف پنهان و لطايف روح بشر زندگينامه‌ها هستند.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A.aspx دائرة المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "سرگذشتنامه‌نگاری" از (EBR) اقتباس همراه با تلخیص ابراهیم افشار]، بازیابی: ۱۳ مرداد ۱۳۹۲.
  
==منابع==
+
[[رده:اصطلاحات کتابشناسی]]
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "سرگذشتنامه‌نگاري" از (EBR) اقتباس همراه با تلخيص ابراهيم افشار]، بازیابی: 13 مرداد 1392.
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۱

سرگذشتنامه به اثری می‌گویند که حاوی شرح زندگی افراد باشد. در زبان فارسی به آن زندگینامه، شرح حال و بیوگرافی نیز می‌گویند. در فارسی قدیم معادل‌های عربی "تذکره"، "ترجمه"، "سیره" یا "سیرت" نیز برای آن بکار می‌رفته است. زندگینامه‌ها در میان منابع کتابخانه‌ای جای درخور توجهی دارند. زندگینامه‌های جمعی، بخشی از منابع بخش مرجع را در کتابخانه‌ها می‌سازند. زندگینامه‌های فردی، به‌ ویژه در کتابخانه‌های عمومی از جمله منابع مورد علاقه و پرمراجعه هستند.

سرگذشتنامه‌نگاری را گاه شعبه‌ای از تاریخ می‌دانند. سرگذشتنامه‌های اولیه، نظیر سیرت‌النبی (صلی الله علیه و آله) ابن هشام (م، ۲۱۸ق) یا المغازی از واقدی (۱۳۰-۲۰۷ق) بیشتر تاریخی محسوب شده‌اند تا سرگذشتنامه، زیرا در واقع نخستین مساعی تاریخ‌نویسی در یک فرهنگ نوزا بودند. برخی زندگینامه‌ها را می‌توان به مثابه تاریخ عصر زندگی شخص موضوعِ سرگذشتنامه نیز خواند.

امروزه، تاریخ‌نویسی از سرگذشتنامه‌نویسی جدا تلقی می‌شود؛ زیرا اولی معمولاً به صدور احکام کلی در مورد دوران مورد نظر توسط تاریخ‌نویس می‌انجامد، ولی دومی به زندگی یک فرد می‌پردازد و می‌خواهد زوایای مختلف آن را بازگشاید. با وجود این سرگذشتنامه‌نویسی و تاریخ‌نویسی هر دو به گذشته نظر دارند و هر دو در تکاپوی دست یافتن به منابع و شواهد و اسناد و ارزشیابی و گزینش از میان آنها هستند.

انواع سرگذشتنامه

سرگذشتنامه‌ها انواع بسیار دارند و دسته‌بندی آنها دشوار است. مبنای عامی نیز برای دسته‌بندی آنها وجود ندارد. اما برخی دسته‌بندی‌ها چندان بی‌فایده نیستند. یک دسته‌بندی آن است که سرگذشتنامه‌ها را از لحاظ منبع اطلاعات آنها به پژوهشی و غیرپژوهشی تقسیم می‌کنند.

سرگذشتنامه پژوهشی آن است که صرفآ حاصل آشنایی نویسنده با شخص موضوع سرگذشتنامه نباشد بلکه با استفاده از روش‌های پژوهش تاریخی صورت گیرد. سرگذشتنامه پژوهشی گونه‌های بسیار دارد. یک نوع آن سرگذشتنامه‌های جمعی است که اطلاعات فشرده و کوتاه در مورد بسیاری از کسان ـ زنده یا مرده ـ در آنها می‌آید. مثال‌های آن «فرهنگ سرگذشتنامه‌های ملی (دی. ان. بی)»[۱] در انگلستان و «فرهنگ سرگذشتنامه‌های امریکا»[۲] در ایالات متحده هستند.

سرگذشتنامه‌ها را بر پایه میزان پایبندی آنها به عینیت نیز دسته‌بندی می‌کنند. مهم‌ترین انواع آن سرگذشتنامه‌های اطلاعاتی[۳] هستند که عینی‌ترین نوع بوده و در آنها نویسنده می‌کوشد از هر گونه تفسیر به استثنای گزینش مواد بپرهیزد و به‌ دنبال آن باشد که زندگی موضوعِ اثرِ خود را صرفاً بر پایه شواهد بنمایاند. در این‌گونه آثار خطر اشتباه کمتر است ولی نتیجه کار چندان چنگی به دل نمی‌زند و بصیرت‌افزا نیست.

سرگذشتنامه انتقادی[۴] اثری عالمانه است که می‌کوشد حقیقت زندگی موضوع خود را بازنمایاند.

سرگذشتنامه انتقادی حاصل پژوهش دقیق است و طی آن منابع به دقت بررسی و اعتباریابی و سپس عرضه می‌شوند. در سرگذشتنامه انتقادی هرگاه استنباط و گمانه‌زنی صورت گیرد، نویسنده به آن اشاره می‌کند. در سرگذشتنامه انتقادی هیچ‌گونه داستان‌پردازی صورت نمی‌گیرد و وقایع دستکاری نمی‌شوند تا شکل "مطلوب" به‌ خود گیرند. سرگذشتنامه انتقادی تنظیم زمانی (کرونولوژیک) نیز دارد اما در آن گزینش و چینش مطالب صورت می‌گیرد. سرگذشتنامه‌های انتقادی استادانه گل سرسبد ادبیات سرگذشتنامه‌ای هستند که علاوه بر زندگی، زمانه شخص نیز در آنها به دقت به تحلیل درمی‌آید و نویسنده توانا در عین حال که اطلاعات بسیاری به خواننده منتقل می‌کند، آنها را چنان ترکیب می‌کند که فهمی از کل زندگی شخص موضوع زندگینامه بدست دهد. در زبان فارسی نمونه برجسته چنین زندگینامه‌ای، معمای هویدا (تهران، ۱۳۸۲) اثر عباس میلانی است.

سرگذشتنامه تفسیری[۵] آن است که سرگذشتنامه‌نویس منابع خود را درهم می‌ریزد و روایتی از زندگی شخص بدست می‌دهد که پایه در واقعیات دارد، اما آنها را دستکاری می‌کند تا به بصیرتی که به‌ دنبال آن است برسد، مثلاً گفتگوها را خلق می‌کند. تاماس پین (تهران، ۱۳۵۷)، اثر هوارد فاست زندگینامه تاماس پین (۱۷۳۷-۱۸۰۹) نویسنده دوران انقلاب امریکا و انقلاب فرانسه را به شیوه تفسیری بازمی‌نمایاند.

گونه دیگر سرگذشتنامه‌های داستانی هستند. سرگذشتنامه‌های داستانی را به دشواری می‌توان سرگذشتنامه به معنای دقیق کلمه دانست؛ چه در آنها بسیاری نکات و رویدادها برساخته نویسنده هستند و صحنه‌ها و گفتگوها تخیلی‌اند. در نوشتن این‌گونه سرگذشتنامه‌ها معمولاً از منابع دست دوم استفاده می‌کنند. در این گونه آثار، نویسنده می‌کوشد زندگینامه را با جذابیت‌های رمان درآمیزد. آثار ایرونیگ استون نظیر شور زندگی (تهران، ۱۳۷۸) و من میکل آنژ پیکرتراش (تهران، ۱۳۷۷) که به‌ ترتیب سرگذشت ونسان ون گوگ و میکل آنژ را بازمی‌نمایانند، نمونه‌های مشهور این‌گونه سرگذشتنامه‌ها هستند.

خودسرگذشتنامه‌ها[۶] که در فارسی اتوبیوگرافی نیز خوانده می‌شوند، دسته مهمی از ادبیات سرگذشتنامه‌ای هستند که جنبه پژوهشی ندارند زیرا بازگوکننده زندگی و تجربیات نویسنده آن هستند. ادبیات خودسرگذشتنامه‌ای را به دو دسته غیررسمی و رسمی تقسیم می‌کنند. نامه‌ها، یادداشت‌های روزانه و خاطرات شخصی از انواع غیررسمی خودسرگذشتنامه هستند. عبور از بحران (تهران، ۱۳۷۸) یادداشت‌های روزانه اکبر هاشمی رفسنجانی و یادداشت‌های عَلَم (تهران، ۱۳۷۲) نمونه‌های خود سرگذشتنامه غیررسمی بر مبنای یادداشت‌های روزانه هستند. از کاخ شاه تا زندان اوین (تهران، ۱۳۷۹) نوشته احسان نراقی نمونه خوب خود سرگذشتنامه غیررسمی است که برهه حساس و هیجان‌انگیزی از حیات نویسنده را بازمی‌نمایاند. اما خودسرگذشتنامه رسمی شرح یکپارچه‌ای از زندگی نویسنده آن است که بر اساس خاطرات شکل گرفته و بازآفریده شده است. طبعاً خودسرگذشتنامه در معرض حذف و اضافات و تبدیل‌های خودآگاه و ناخودآگاه نویسنده است. از این‌روست که نویسنده به‌ نامی همچون گراهام گرین خودسرگذشتنامه‌اش را «نوعی زندگی» نامیده است.

تاریخچه سرگذشتنامه‌نویسی

نوشتن شرح حال و کردارهای افراد، پیشینه دیرینه دارد. شاهان دوران‌های کهن در سنگ‌نگاشته‌ها از خود و کرده‌هایشان یاد کرده‌اند. نمونه آن کتیبه داریوش هخامنشی است. با رواج کتابت، نوشته‌های حاوی سرگذشت قهرمانان افسانه‌ای و پادشاهان پدیدار شدند.

نوشته‌هایی نظیر خداینامک‌ها در ایران که سرانجام در قالب شاهنامه فردوسی شکل نهایی یافتند، نمونه‌های برجسته این‌گونه نوشته‌ها هستند اما اینان را به سختی می‌توان سرگذشتنامه به معنای متعارف و امروزی دانست. نخست به سبب آن که این متون عین تاریخ‌نویسی عصر خود بودند، دیگر آن که در این نوشته‌ها افسانه با واقعیت آمیخته و چه بسا غالب بر آن بودند.

از نخستین موارد مهم سرگذشتنامه‌های به دور از افسانه و نزدیک به سرگذشتنامه‌های عصر حاضر سرگذشتنامه سقراط به قلم افلاطون است. کتاب مقدس مسیحیان در بخش عهد عتیق آن عمدتاً سرگذشتنامه پیامبران بنی‌اسرائیل و عهد جدید آن زندگینامه عیسی مسیح علیه السلام است. مشهورترین زندگینامه‌های واقع‌گرای عصر باستان، اثر مشهور پلوتارک به‌نام حیات مردان نامی (تهران، ۱۳۷۸) است.

قرون وسطی، دوران رکود زندگینامه‌نویسی در غرب بوده است. زندگینامه شارلمانی امپراتور به قلم یک کشیش در قرن نهم، یکی از نوادر است. اما در دوران رنسانس (از قرن ۱۵) زندگینامه‌نویسی رونق دوباره یافت. اکثر آنچه که از این دوران باقی‌مانده خود زندگینامه است. زندگینامه‌های این دوران در اروپا بیشتر مدیحه‌نامه‌های بی‌رمق هستند که برای امرای ایتالیایی نوشته شدند. در نیمه نخست قرن ۱۶ در انگلستان بود که نخستین نمونه‌های سرگذشتنامه‌نویسی مدرن پدید آمدند و برخی نظیر سرگذشت شاهان دستمایه نمایشنامه‌های شکسپیر شدند.

قرن هفدهم از آن نظر در سرگذشتنامه‌نویسی شاخص است که کلمه بیوگرافی برای نخستین بار در این قرن بکار رفت و سرگذشتنامه از دیگر انواع ادبی متمایز شد. اما نیمه نخست قرن هجدهم را دوره تجربه‌گری در زندگینامه‌نویسی در غرب می‌دانند نه دورانی که در آن اثر مهمی نوشته شده باشد. در این دوران سرگذشتنامه‌نویسی در مستعمره‌نشین امریکای شمالی به‌صورت پراکنده آغاز شد و در فرانسه خاطرات‌نویسی رونق داشت. در این دوره نخستین زنان زندگینامه‌نویس پدیدار شدند. همچنین نخستین زندگینامه‌نویسان حرفه‌ای پا به عرصه گذاشتند.

در نیمه دوم قرن هجدهم از برخورد دو شخصیت برجسته عصر با ارزش‌ترین سرگذشتنامه‌های جهان به‌ وجود آمد. این دو شخصیت یکی جیمز باسول و دیگر ساموئل جانسون بودند. باسول «سرگذشتنامه دکتر ساموئل جانسون»، دیکتاتور ادبی، منتقد و فرهنگ‌نویس عصر را نوشت و در ۱۷۹۱ منتشر کرد. جانسون خودش نویسنده نخستین زندگینامه تخصصی انگلیسی به‌نام «تذکره شعرای انگلیس»[۷] بود.

جانسون در نوشته‌های خود اصول سرگذشتنامه‌نویسی را بیان کرد، از جمله آن که کار زندگینامه‌نویس را به "تماشا گذراندن دقایق زندگی روزمره" می‌دانست و معتقد بود همین دقایق است که به شخصیت موضوع زندگینامه زندگی می‌بخشد.

«سرگذشتنامه دکتر ساموئل جانسون» اثر باسول در سراسر جهان نفوذ کرد و به‌ رغم پیدا شدن دیدگاه‌های جدید، همچنان تا به امروز به قوت خود باقی مانده است و نخستین اثری است که در آن زوایای پنهان درون یک انسان در سرگذشتنامه تجلی یافته است و به این ترتیب، مقدمه‌ای بر انقلاب خودآگاهی انسانی بود که در آثار فیلسوفان عصر نظیر روسو، کانت و شاعران رمانتیک نمود یافت.

در قرن نوزدهم سرگذشتنامه‌نویسی در اروپا و امریکای شمالی رونق بیشتر یافت. سرگذشتنامه رجال و رهبران سیاسی نظیر سرگذشتنامه الیویه کرامول،[۸] سیاستمدار انگلیسی نوشته توماس کارلایل و سرگذشت جرج واشینگتن رهبر استقلال ایالات متحده امریکا و نخستین رئیس‌جمهور آن از جمله سرگذشتنامه‌های برجسته قرن نوزدهم هستند. در قرن نوزدهم تحت‌تأثیر باسول این اعتقاد راسخ‌تر شد که زندگینامه باید جنبه‌های مثبت و منفی شخصیت را دربرگیرد و این توازن تحت‌تأثیر گرایش‌ها و علایق نویسنده بر هم نخورد. همین رویکرد در نوشتن زندگینامه توماس کارلایل موجب شد که بسیاری از خوانندگان از بسیاری نکات در آن یکه خوردند. بدین ترتیب دوران زندگینامه‌نویسی مدرن آغاز شد.

سرگذشتنامه‌نویسی جدید در پایان جنگ جهانی اول و در دورانی که همه هنرها دستخوش تحول بودند، آغاز شد. اندیشه ادبیات این دوران بر آن بود که جهان متلاشی شده ذهن انسان اروپایی را بعد از جنگ، بیان کند. سرگذشتنامه‌نویسی نیز سهم خود را در این جنبش ایفا کرد. واکنش به قواعد و عرف قرن نوزدهم، بازتاباندن پیشرفت‌های روان‌شناسی و جستجوی راه‌های تازه برای حدیث نفس، زندگینامه‌نویسی این دوران را رونق بخشیدند. از جمله تبعات این تحول در سرگذشتنامه‌نویسی، کاهش تألیف خودزندگینامه رسمی و زندگینامه‌هایی بود که بر مبنای دانش خصوصی نویسنده تهیه می‌شدند. پیامد دیگر تأثیر علم و داستان‌نویسی بر سرگذشتنامه‌نویسی بود.

نظریه "ذهن ناهشیار" زیگموند فروید بر زندگینامه‌نویسی مدرن تأثیر فوری داشت. وی با همین نظریه زندگینامه لئوناردو داوینچی را نوشت. به‌دنبال آن زندگینامه‌نویسی با رویکرد روانکاوانه در دهه ۱۹۲۰ باب شد، بی‌آنکه بسیاری از نویسندگانِ این زندگینامه‌ها از روانکاوی فهم چندان درستی داشته باشند.

با آغاز قرن بیستم نوشتن زندگینامه‌های مردم‌پسند نیز آغاز شد که موضوع آنها شخصیت‌های تاریخی مورد علاقه مردم، نظیر انقلابیون و شاهان و ملکه‌ها بود. گفتگوها در اغلب این زندگینامه‌ها بیشتر ساخته و پرداخته نویسندگان بود تا مبتنی بر مدارک. نمونه‌های مشهور چنین زندگینامه‌های مردم‌پسندی در ایران، نوشته‌های ذبیح‌الله منصوری (۱۲۸۸-۱۳۶۵) است.

تحول مهم در آغاز قرن بیستم، آغاز نگارش سرگذشتنامه‌های پژوهشی بود. گذشته از زندگینامه‌های انفرادی، در این دوره زندگینامه‌های جمعی مهم نظیر «فرهنگ زندگینامه‌های ملی» (۱۸۸۵-۱۹۰۰) نوشته شدند که روایت جدید آن را دانشگاه آکسفورد با حمایت مالی آکادمی بریتانیا (برای علوم انسانی و اجتماعی) و انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان «فرهنگ سرگذشتنامه‌های ملی آکسفورد (اُ.دی.ان.بی)»[۹] (۲۰۰۴) در ۶۰ جلد تهیه کرده است. این زندگینامه جمعی پژوهشی که ۱۰۰۰۰ تن در تهیه آن شرکت داشته‌اند و چند سده سنت غنی زندگینامه انگلیسی در آن متراکم شده است، نخستین مرجع برای شناخت زندگی بیش از ۵۰۰۰۰ شخصیت انگلیسی از آغاز تاریخ تا سال ۲۰۰۰ است.

سرگذشتنامه‌نویسی در کشورهای اروپایی غیر از انگلستان و فرانسه تا پایان قرن هجدهم چندان رونقی نداشته است و آنچه هم که بوده تحت‌تأثیر زندگینامه‌نویسی انگلیسی و فرانسوی بوده است. نبوغ ادبی روسیه در قرن نوزدهم و بیستم در شکل رمان پدیدار شد. خاطرات خانه مردگان (تهران، ۱۳۷۰) اثر داستایوسکی، خودزندگینامه لئو تولستوی از دوران کودکی وی و خودزندگینامه ماکسیم گورکی مثال‌های نه چندان وافر زندگینامه‌نویسی در روسیه هستند. فضای بسته کمونیستی در اروپای شرقی در سراسر قرن بیستم کساد زندگینامه‌نویسی را به همراه داشت. در بقیه اروپا در بیرون از "پرده آهنین" (کشورهای کمونیستی سابق) زندگینامه‌نویسی کم و بیش به سبک و سیاق انگلیسی - امریکایی برقرار بوده است.

تأثیر داستان‌نویسی و علم بر زندگینامه‌نویسی مدرن نتایج مثبت و منفی داشته است: از یک‌سو تهور و صراحت داستان‌نویسی قرن بیستم و گونه‌گونی آن، سرگذشتنامه‌نویسان را تشویق کرد تا طرح‌های داستانی بیشتری را بکار گیرند که موجب اعتلای شکل کارهای آنان گردید؛ از سوی دیگر به تولید آثاری که می‌توان آنها را "شبه سرگذشتنامه مردم‌پسند" نامید، انجامید که ترکیبی از واقعیت و خیال بودند. تأثیر علم بر سرگذشتنامه‌نویسی مدرن نیز از یک‌سو موجب پژوهشی‌تر کردن آن شد و از سوی دیگر موجب غلبه نامتناسب داده‌ها و شواهد و یادداشت‌ها و پانویس‌های بسیار بر زندگینامه شد که آن را برای خواننده ملال‌آور می‌کرد.

دانش روان‌شناسی در میان دانش‌ها بیشترین تأثیر را بر زندگینامه‌نویسان مدرن داشته است و ایشان در کار خود از آن بسیار بهره گرفتند. در عین حال دانش روان‌شناسی ارزش خودزندگینامه‌های رسمی را زیر سؤال برد و از اعتبار آنها کاست، زیرا روان‌شناسی پیچیده بودن و فریبنده بودن انسان را نشان داد و صداقت خود زندگینامه را سخت به محاکمه فراخواند و آن را متهم کرد که تنها به وجوه و جنبه‌هایی می‌پردازد که "قابل گفتن" باشد.

به‌ طور متوسط پنج درصد کتاب‌هایی که سالانه در کشورهای انگلیسی زبان منتشر می‌شود، زندگینامه است. امروزه بازآفرینی زندگی کسان با استفاده از فرم‌های ادبی غیر از نثر صورت می‌گیرد. نمایشنامه‌هایی که مضمون آنها زندگی افراد واقعی بوده، پیش از عصر شکسپیر هم وجود داشته و محبوبیت خود را در جهان غرب حفظ کرده‌اند. نمایشنامه ژان آنوی (۱۹۱۰-۱۹۸۷) در مورد تامس بکت (۱۱۱۸- ۱۱۷۰م) و «مردی برای تمام فصول» در شرح زندگی توماس مور (۱۴۷۸-۱۵۳۵) که بعدها بر مبنای آن فیلمی هم ساخته شد، نمونه‌های برجسته‌ای هستند.

سینما و تلویزیون نیز عرصه ارائه سرگذشتنامه شده‌اند. زندگینامه‌های تلویزیونی و سینمایی با مشکل تعارض میان گیرایی بصری و بیان ظرایف غیرقابل نمایش زندگی شخصیت اثر روبرو هستند. امروزه دیگر کلمه‌ها تنها راه داستان‌گویی درباره زندگی افراد نیست و روزی هم خواهد رسید که مهم‌ترین آن نیز نباشد. اما تا آن زمان تنها ابزار بازگو کردن ظرایف پنهان و لطایف روح بشر زندگینامه‌ها هستند.

پانویس

  1. Dictionary of National Biography (DNB)
  2. Dictionary of American Biography
  3. Information biographies
  4. Critical biography
  5. Interpretative biography
  6. Autobiographies.
  7. Lives of English Poets
  8. Ollivier Cromwell
  9. Oxford Dictionary of National Biography (ODNB)

منابع