زید بن علی بن الحسین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: 3 صفر، شهادت زيد بن 0fعلى علیه السلام، زيد بن 0fعلى علیه الس...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:''' نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
+
«'''زید بن علی'''» فرزند [[امام زین  العابدین]] علیه‌السلام، از چهره‌هاى معروف و درخشان خاندان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و فردی عالم، پارسا و شجاع بود. او در عصر خلافت [[هشام بن عبدالملک|هشام  بن  عبدالملک]] بر ضد حکومت [[بنی امیه|امویان]] در [[کوفه]] قیام نمود و سرانجام به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. قیام او در برانگیختن احساسات مردم بر ضد دستگاه اموی - از جمله قیام [[عباسیان]] که منجر به سقوط بنی امیه شد - نقش مهمی داشت.
  
==شهادت زيد بن  على علیه‌السلام - سال 120 هجرى قمرى/ 3 صفر==
+
==ولادت و نسب==
 +
«زید بن علی» پسر [[امام سجاد علیه السلام|امام سجاد]] (علیه السلام)، امام چهارم [[شیعه|شیعیان‌]] است‌. و مادر او، کنیزی شایسته و بانجابت به نام حوراء است که [[مختار ثقفی|مختار بن ابی‌‏عبیده ثقفی]] او‌ را‌ خرید و هنگامی که در‌ چهره‌ او آثار پاکی و بزرگی را مشاهده کرد، او را به‌عنوان هدیه خدمت امام سجاد فرستاد. این‌ بانو از امام دارای چهار فرزند شد که عبارتند از: زید، عمر، علی‌ و خدیجه‌.
  
زيد فرزند [[امام زين  العابدين]] علیه‌السلام يكى از چهره هاى معروف و درخشان خاندان ولايت و امامت است كه در عصر امويان به مبارزه برخاست و با قيام خود بر ضد خلافت هشام  بن  عبدالملك، حكومت امويان را به لرزه انداخت.
+
اگرچه تاریخ دقیق ولادت زید مشخص نیست، اما از تاریخ [[شهادت در راه خدا|شهادت]] و سن او در هنگام شهادت مى‌توان حدس زد که زید در چه سالى متولد شده است. چون زید در سال ١٢٠ یا ١٢١ به شهادت رسیده و از سوى دیگر [[شیخ مفید|شیخ مفید]] سن او را در هنگام شهادت ۴۲ سال مى‌داند<ref>شيخ مفيد، الارشاد، ص٣٨۶.</ref>؛ پس روشن مى‌شود که وى در حدود سال ۷۸ هجرى پا به عرصه وجود نهاده است.
  
[[شيخ  مفيد]] (متوفى 413 قمرى) در ألارشاد درباره شخصيت زيد بن  على علیه‌السلام مى‌ گويد: زيد بن  على  بن  حسين علیه‌السلام پس از برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه‌السلام، از ساير برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وى مردى پارسا، پرهيزكار، فقيه، سخاوتمند و دلاور بود كه شمشير بدست گرفت و با قيام خود [[امر به معروف و نهى از منكر]] كرد و از كشندگان [[امام حسين]] علیه‌السلام خونخواهى نمود.<ref> [[الارشاد]] ([[شيخ مفيد]])، ص 520؛ [[كشف  الغمه]] (علي بن عيسي اربلي)، ج 2، ص 335 و [[بحارالانوار]] ([[علامه مجلسی]])، ج 46، ص 186.</ref>
+
==شخصیت علمی و اخلاقی==
  
همچنين درباره شخصيت عبادى وى زياد بن منذر معروف به ابوجارود گفت: من به [[مدينه]] رفته و از هر كسى درباره زيد بن  على علیه‌السلام پرسش كردم، به من گفتند: ذاك حليف القرآن؛ او حليف (هم سوگند) قرآن است. همچنين هشام  بن  هشام گفت: از خالد بن صفوان كه شخصيت زيد بن  على علیه‌السلام را براى ما تعريف مى‌ كرد، پرسيدم: زيد را در كجا ديدار كردى؟ گفت: در رصافه [[كوفه]].
+
[[شیخ مفید]] (م، ۴۱۳ ق) در [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]] درباره شخصیت زید بن  على علیه‌السلام مى‌ گوید: زید بن  على بن  حسین علیه‌السلام پس از برادر بزرگوارش [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام، از سایر برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وى مردى پارسا، [[تقوا|پرهیزکار]]، [[فقیه|فقیه]]، سخاوتمند و دلاور بود که شمشیر بدست گرفت و با قیام خود [[امر به معروف و نهى از منکر]] کرد و از کشندگان [[امام حسین]] علیه‌السلام خونخواهى نمود.<ref> الارشاد (شیخ مفید)، ص ۵۲۰؛ کشف  الغمه (اربلی)، ج ۲، ص ۳۳۵؛ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج ۴۶، ص ۱۸۶.</ref>
  
پرسيدم: او چگونه مردى بود؟ گفت: ما علمتَ يبكى من خشية اللّه حتّى يختلط دموعه بمخاطه؛ همان گونه دانستى، او از [[خوف خدا]] آن قدر گريه مى‌ كرد كه اشك‌ هاى وى با آب بينى‌ اش درهم مى‌ آميخت.<ref> همان.</ref>
+
زید در [[علم کلام]]، [[فقه|فقه‌]]، [[حدیث|حدیث‌]] و...، کتاب‌هایی تألیف نمود، از جمله کتاب «الصفوة» که در باب مسئله [[امامت]] و خلافت [[ائمه اطهار|ائمه]](ع)، مباحثی را مطرح و بررسی کرده است. او در این کتاب با‌ الهام‌ و استمداد از [[قرآن|قرآن‌]] و استدلال‌ به بیش از ۱۵۰ آیه، مسئله امامت‌ را‌ بررسی‌ کرده است.<ref>عباس کمساری، «زید بن علی بن الحسین شهید قرآنی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله مبلغان، ص۵۲.</ref> کتب دیگری نیز به زید بن علی منسوب کرده اند، از جمله: المجموع فی الفقه؛ أخبار زید بن علی؛ تثبیت الإمامة؛ مناسک یا منسک الحج؛ رسالة فی حقوق اللّه؛ کتاب فی الرد علی القدریة من القرآن و... .<ref>سید عباس وزیری، «چگونگی پیدایش مذهب زیدیه و توسعه آن»، ص۱۸۰-‌۱۸۱.</ref>
  
گفتنى است كه پس از واقعه [[كربلا]] و شهادت ابا عبدالله  الحسين علیه‌السلام، گرچه قيام‌ هايى بر ضد امويان از سوى دوستداران [[اهل  بيت]] علیهم‌السلام براى خونخواهى از شهيدان كربلا و يا براى مقاصد ديگر به وقوع پيوست و حكومت امويان را با خطر جدى روبرو كرد، مانند [[قيام توابين]] و [[قيام مختار بن ابى ‌عبيده  ثقفى]]، وليكن از [[علويان]] تا زمان زيد قيام و حركت مهمى پديد نيامده بود و قيام زيد بن على علیه‌السلام سرآغاز قيام‌ ها و جنبش ‌هاى علويان بر ضد امويان و پس از آنان بر ضد [[عباسیان]] بود.
+
برخی راویان از زید عبارتند از: [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]](علیه‌السلام)؛ محمد بن مسلم زهری؛ شعبة بن حجاج؛ عبدالرحمن بن ابی‌الزناد؛ عبدالرحمن بن حارث بن عیاش؛ بسام صیرفی.
  
اين امر نشان مى‌ دهد كه در عصر غربت علويان و خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله كه كسى را ياراى مخالفت و مبارزه با امويان نبود، اين علوى‌ زاده دلير با تلاش هاى بى‌ دريغ خود بار ديگر دوستان اهل  بيت علیهم‌السلام و شيعيان را به حركت درآورد و قيام بزرگى را پايه‌ گذارى كرد.
+
همچنین درباره شخصیت عبادى وى، زیاد بن  منذر معروف به [[ابو الجارود]] گفت: من به [[مدینه]] رفته و از هر کسى درباره زید بن  على علیه‌السلام پرسش کردم، به من گفتند: ذاک حلیف القرآن؛ او حلیف (هم سوگند) [[قرآن]] است. همچنین هشام  بن  هشام گفت: از خالد بن  صفوان که شخصیت زید بن  على علیه‌السلام را براى ما تعریف مى‌ کرد، پرسیدم: زید را در کجا دیدار کردى؟ گفت: در رصافه [[کوفه]]. پرسیدم: او چگونه مردى بود؟ گفت ترس از خدا به حدى در او اثر گذاشته بود که اشکش جارى است.<ref> همان.</ref>
  
از برخى روايات بدست مى‌ آيد كه شيعيان و دوستداران اهل  بيت علیهم‌السلام در [[كوفه]] با آگاهى از روحيه مبارزه‌ جويى زيد بن  على علیه‌السلام و مخالفت پنهان و آشكار او با دستگاه خلافت بنى‌ اميه از او دعوت كردند كه از مدينه به كوفه رفته و رهبريت قيام ضد اموى را بر عهده گيرد. زيد با برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه‌السلام در اين باره مشورت كرد. امام علیه‌السلام وى را از زودهنگام بودن قيام و بى‌ نتيجه بودن آن باخبر كرد.<ref> مسند زيد بن علي علیه‌السلام، ص 190.</ref>
+
==قیام و شهادت زید==
 +
از برخى روایات بدست مى‌ آید که [[شیعه|شیعیان]] و دوستداران [[اهل البیت|اهل  بیت]] علیهم‌السلام در [[کوفه]] با آگاهى از روحیه مبارزه‌ جویى [[زید بن علی بن الحسین|زید بن  على]] علیه‌السلام و مخالفت پنهان و آشکار او با دستگاه [[خلافت]] بنى‌ امیه، از او دعوت کردند که از [[مدینه|مدینه]] به کوفه رفته و رهبریت قیام ضد اموى را بر عهده گیرد. زید با برادر بزرگوارش [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام در این باره مشورت کرد. امام علیه‌السلام وى را از زودهنگام بودن قیام و بى‌ نتیجه بودن آن باخبر کرد.<ref> مسند زید بن علی علیه‌السلام، ص ۱۹۰.</ref>
  
به همين جهت، زيد به احترام نظر امام و برادرش امام محمدباقر علیه‌السلام در حيات آن حضرت اقدام به قيام و مبارزه نكرد. اما چند سال پس از شهادت امام محمدباقر علیه‌السلام كه زورگويى‌ ها و رفتارهاى تبعيض ‌آميز عامل خليفه در مدينه غيرقابل تحمل شده بود، زيد به [[شام]] رفت تا از دست وى در نزد هشام  بن  عبدالملك شكايت نمايد. ولى هشام نه تنها به شكايت‌ هاى زيد اعتنايى نكرد، بلكه او را از شام بيرون نمود. اين امر سبب گرديد كه زيد، تصميم نهايى خود را بگيرد و به سوى كوفه رهسپار گردد تا در جمع مبارزان اين شهر با دستگاه خلافت به مبارزه و قيام برخيزد.
+
به همین جهت، زید به احترام نظر امام و برادرش امام باقر علیه‌السلام در حیات آن حضرت اقدام به قیام و مبارزه نکرد. اما چند سال پس از [[شهادت امام باقر علیه السلام|شهادت امام باقر]] علیه‌السلام که زورگویى‌ ها و رفتارهاى تبعیض ‌آمیز عامل خلیفه در مدینه غیرقابل تحمل شده بود، زید به [[شام]] رفت تا از دست وى در نزد [[هشام بن عبدالملک|هشام  بن  عبدالملک]] شکایت نماید. ولى هشام نه تنها به شکایت‌ هاى زید اعتنایى نکرد، بلکه او را از شام بیرون نمود. این امر سبب گردید که زید، تصمیم نهایى خود را بگیرد و به سوى کوفه رهسپار گردد تا در جمع مبارزان این شهر با دستگاه خلافت به مبارزه و قیام برخیزد.
  
وى پس از آن كه وارد كوفه شد، مردم اين شهر را به طور پنهانى به مبارزه دعوت كرد و عده اى به او پيوستند ولى زيد تعداد آنان را براى يك مبارزه كافى نمى‌ دانست. به همين جهت پس از چهار ماه اقامت در كوفه، تصميم به خروج از اين شهر گرفت تا به مدينه برگردد. اما مخالفان بنى‌ اميه و شيعيان كه از تصميم او آگاهى يافته بودند، به سراغش رفته و او را در قادسيه يافتند و از وى درخواست كردند كه به كوفه برگردد و آنان او را به طور جدى يارى خواهند داد و نيروى رزمى و تجهيزات جنگى لازم را برايش فراهم خواهند كرد.
+
وى پس از آن که وارد کوفه شد، مردم این شهر را به طور پنهانى به مبارزه دعوت کرد و عده اى به او پیوستند، ولى زید تعداد آنان را براى یک مبارزه کافى نمى‌ دانست. به همین جهت پس از چهار ماه اقامت در کوفه، تصمیم به خروج از این شهر گرفت تا به مدینه برگردد. اما شیعیان و مخالفان بنى‌ امیه که از تصمیم او آگاهى یافته بودند، به سراغش رفته و او را در [[قادسیه|قادسیه]] یافتند و از وى درخواست کردند که به کوفه برگردد و آنان او را به طور جدى یارى خواهند داد و نیروى رزمى و تجهیزات جنگى لازم را برایش فراهم خواهند کرد.
  
زيد بن  على علیه‌السلام دوباره به [[كوفه]] برگشت و به مدت ده ماه در اين شهر اقامت نمود و دو ماه از آن را به [[بصره]] رفته و مردم اين منطقه را نيز به مبارزه دعوت كرد. تشكيلات و نيروسازى زيد چنان با برنامه و پنهان كارى پيش مى‌ رفت كه يوسف بن  عمر، استاندار كوفه با تمام تلاشى كه بكار مى‌ بست، اطلاعات چندانى از او بدست نمى‌ آورد. تا اين كه هشام نامه اى به استاندار كوفه نوشت و او را از خطر قريب  الوقوع زيد بن  على علیه‌السلام باخبر گردانيد.
+
زید بن  على علیه‌السلام دوباره به [[کوفه]] برگشت و به مدت ده ماه در این شهر اقامت نمود و دو ماه از آن را به [[بصره]] رفته و مردم این منطقه را نیز به مبارزه دعوت کرد. تشکیلات و نیروسازى زید چنان با برنامه و پنهان کارى پیش مى‌ رفت که [[یوسف بن عمر ثقفی|یوسف بن  عمر]]، استاندار کوفه، با تمام تلاشى که بکار مى‌ بست، اطلاعات چندانى از او بدست نمى‌ آورد. تا این که هشام نامه اى به استاندار کوفه نوشت و او را از خطر قریب الوقوع زید بن  على علیه‌السلام باخبر گردانید.
  
يوسف  بن عمر از آن زمان، حساستر شد و با تمام تلاش در پى يافتن زيد برآمد. زيد بن  على علیه‌السلام با ارسال نمايندگانى به برخى از شهرهاى ديگر، مانند [[مدائن]]، بصره، واسط، [[موصل]]، خراسان، رى و جزيره، شيعيان اين مناطق را به قيام ضد اموى دعوت كرد. تنها در كوفه پانزده  هزار نفر با او بيعت كرده و اعلان آمادگى براي مبارزه با دستگاه جبار اموي نمودند. در ميان بيعت‌كنندگان فرقه‌ هاى مختلف فقهى و كلامى اهل سنت و پيروان اهل  بيت علیهم‌السلام حضور داشتند و همگان در مبارزه بر ضد امويان هم‌ رأى شده  بودند.
+
یوسف بن عمر از آن زمان، حساستر شد و با تمام تلاش در پى یافتن زید برآمد. زید بن  على علیه‌السلام با ارسال نمایندگانى به برخى از شهرهاى دیگر، مانند [[مدائن]]، بصره، [[واسط]]، موصل، [[خراسان]]، رى و جزیره، شیعیان این مناطق را به قیام ضد اموى دعوت کرد. تنها در کوفه پانزده  هزار نفر با او بیعت کرده و اعلان آمادگى برای مبارزه با دستگاه جبار اموی نمودند. در میان بیعت‌کنندگان فرقه‌ هاى مختلف فقهى و کلامى [[اهل سنت]] و پیروان [[اهل البیت|اهل  بیت]] علیهم‌السلام حضور داشتند و همگان در مبارزه بر ضد امویان هم‌ رأى شده  بودند.
  
يوسف بن  عمر براى يافتن زيد، اقدام به كارهاى مختلفى نمود و فضاى كوفه را بسيار تيره و تار كرد. همين امر سبب گرديد كه زيد بن  على علیه‌السلام يك هفته زودتر از موعد مقرر قيامش را آغاز نمايد. بدين جهت تعداد كمى از بيعت كنندگان توانستند خود را به زيد رسانيده و در ركاب او حاضر شوند.
+
یوسف بن  عمر براى یافتن زید، اقدام به کارهاى مختلفى نمود و فضاى کوفه را بسیار تیره و تار کرد. همین امر سبب گردید که زید بن  على علیه‌السلام یک هفته زودتر از موعد مقرر قیامش را آغاز نماید. بدین جهت تعداد کمى از بیعت کنندگان توانستند خود را به زید رسانیده و در رکاب او حاضر شوند.
  
زيد در روز اول [[صفر]] سال 120 قمرى (به روايتى 121 و به روايتى ديگر 122) با شعار "يا منصور امت امت" كه شعار پيامبر صلی الله علیه و آله در [[جنگ بدر]] بود، قيام خود را آغاز كرد. تعداد ياران او از 220 تا 500 تن تجاوز نمى‌ كرد. آنان كه با سپاهيان يوسف بن  عمر و سپاهيانى كه از شام آمده  بودند به جنگ و گريز پرداختند.
+
زید در روز اول [[صفر]] سال ۱۲۰ قمرى (و به روایتى ۱۲۱ یا ۱۲۲ ق) با شعار "[[یا منصور امت|یا منصور أمِت]]" -که شعار [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله در [[جنگ بدر]] بود-، قیام خود را آغاز کرد. تعداد یاران او از ۲۲۰ تا ۵۰۰ تن تجاوز نمى‌ کرد. آنان که با سپاهیان یوسف بن  عمر و سپاهیانى که از [[شام]] آمده  بودند به جنگ و گریز پرداختند.
  
درگيرى ميان طرفين، دو روز ادامه يافت. تعداد زيادى از سپاهيان شامى بدست ياران زيد كشته و زخمى شدند. با اين كه ياران زيد نسبت به شاميان و سپاهيان يوسف بن  عمر بسيار اندك بودند، در عين حال دو روز مبارزه را با سرافرازى به پيش بردند. اما در گرماگرم نبرد تيرى به پيشانى زيد بن  على علیه‌السلام اصابت كرد و او را از كار انداخت. يارانش با فرارسيدن شب، پراكنده شده و تعداد اندكى از آنان بدن نيمه جان وى را در خانه يكى از شيعيان مخفى كرده و براى درمانش پزشكى آوردند. پزشك پس از تلاش زياد چاره اى جز بيرون آوردن پيكان تير از پيشانى زيد نديد. اما همين كه تير را بيرون آورد، روح شريفش از بدن مفارقت كرد و به لقاءالله پيوست.
+
درگیرى میان طرفین، دو روز ادامه یافت. تعداد زیادى از سپاهیان شامى بدست یاران زید کشته و زخمى شدند. با این که یاران زید نسبت به شامیان و سپاهیان یوسف بن  عمر بسیار اندک بودند، در عین حال دو روز مبارزه را با سرافرازى به پیش بردند. اما در گرماگرم نبرد تیرى به پیشانى زید بن  على علیه‌السلام اصابت کرد و او را از کار انداخت. یارانش با فرارسیدن شب، پراکنده شده و تعداد اندکى از آنان بدن نیمه جان وى را در خانه یکى از شیعیان مخفى کرده و براى درمانش پزشکى آوردند. پزشک پس از تلاش زیاد چاره اى جز بیرون آوردن پیکان تیر از پیشانى زید ندید. اما همین که تیر را بیرون آورد، روح شریفش از بدن مفارقت کرد و به لقاءالله پیوست.
  
ياران و فرزندان او بدنش را در جويى دفن نموده و بر روى آن آب روان جارى كردند. از زيد بن  على علیه‌السلام در هنگام شهادتش، چهل و دو سال گذشته بود.<ref> همان، ص 187.</ref>
+
یاران و فرزندان او بدنش را در جویى دفن نموده و بر روى آن آب روان جارى کردند. از زید بن  على علیه‌السلام در هنگام شهادتش، چهل و دو سال گذشته بود.<ref> همان، ص ۱۸۷.</ref>
  
بازماندگان سپاه زيد و فرزندان او از جمله يحيى بن  زيد پس از دفن بدن وى پراكنده شده و بسيارى از آنان توانستند از كوفه گريخته و به شهرهاى ديگر روند. يوسف بن  عمر كه براى پيداكردن جسد زيد جايزه مهمى تعيين كرده بود با راهنمايى يكى از آنانى كه شاهد دفن وى بود، مدفن او را پيدا كرد و پس از [[نبش قبر]] سرش را از بدن جدا كرد و براى هشام  بن  عبدالملك در شام فرستاد و بدنش را در محله كناسه كوفه به دار آويخت.
+
بازماندگان سپاه زید و فرزندان او از جمله یحیى بن  زید، پس از دفن بدن وى پراکنده شده و بسیارى از آنان توانستند از کوفه گریخته و به شهرهاى دیگر روند. یوسف بن  عمر که براى پیداکردن جسد زید جایزه مهمى تعیین کرده بود با راهنمایى یکى از آنانى که شاهد دفن وى بود، مدفن او را پیدا کرد و پس از [[نبش قبر]] سرش را از بدن جدا کرد و براى [[هشام  بن  عبدالملک]] در شام فرستاد و بدنش را در محله کناسه کوفه به دار آویخت.<ref>نک: تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۰۳؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ج ۸، ص ۱۲۲؛ تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج ۱۹، ص ۴۵۶.</ref>
  
به همراه زيد، بدن برخى از ياران نزديك او چون نصر بن  خزيمه، معاوية بن  اسحاق و زياد بن  عبدالله  فهرى نيز به دار آويخته شد. بدين ترتيب، قيامى كه مى‌ رفت ريشه ظلم و تجاوز را در جامعه اسلامى، به ويژه در منطقه عراق بخشكاند و نهال عدالت اسلامى را بارور كند، بدست دژخيمان خليفه اموى به شكست و نابودى كشيده شد.
+
هشام، پس از دریافت سر زید و نصب آن در شام، دستور داد آن را به [[مدینه]] بفرستند. حاکم مدینه به مدت هفت روز آن را در [[مسجد النبی]] صلی الله علیه و آله آویخت و اهالی این شهر را به دیدن آن و شنیدن خطبه‌های سخنرانان حکومتی که بر ضد [[اهل بیت]] علیهم‌السلام سخن پراکنی می‌کردند، مجبور نمود. آنگاه این سر مطهر را به دستور هشام به [[مصر]] فرستاد. ابوحکم بن ابی‌ابیض قیسی که حامل سر زید بود، در روز دهم [[جمادی الثانی]] سال ۱۲۲ قمری، آن را وارد مصر گردانید و اهالی این منطقه را برای دیدار از سر مقدس زید و ترساندن مخالفان حکومت تحت فشار قرار داد. هم‌اکنون در حد فاصل قاهره و برکه [[قارون]] در نزدیکی مسجد [[احمد بن طولون|ابن طولون]]، زیارتگاهی است که گفته می‌شود سر زید در آن مدفون است.<ref>الکنى والألقاب (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>
  
اين واقعه، به همان صورتى كه امام محمدباقر علیه‌السلام و امام جعفرصادق علیه‌السلام پيش‌ گويى و پيش‌ بينى كرده بودند، واقع گرديد. به دستور دستگاه خلافت جسد زيد و يارانش بر بالاى چوبه‌ هاى دار باقى ماندند و براى پاسدارى از آن‌ ها چهارصد نفر را مأمور كردند. پس از گذشت چهار سال كه يحيى فرزند زيد در خراسان قيام كرد و به شهادت رسيد و سرش را نزد وليد بن  يزيد (دهمين خليفه امويان) در شام بردند، وى دستور داد تا جسد زيد را آتش زده و خاكسترش را بر باد دهند.<ref> نك: [[تاريخ  الطبرى]]، ج 5، ص 503؛ [[الفتوح]] ([[ابن اعثم كوفي]])، ج 8، ص 122؛ [[تاريخ  خلفا]] (رسول جعفريان)، ص 650 و [[تاريخ دمشق]] (ابن عساكر عسقلاني)، ج 19، ص 456 و 476.</ref>
+
به همراه زید، بدن برخى از یاران نزدیک او چون نصر بن  خزیمه، معاویة بن  اسحاق و زیاد بن  عبدالله  فهرى نیز به دار آویخته شد. بدین ترتیب، قیامى که مى‌ رفت ریشه [[ظلم]] و تجاوز را در جامعه اسلامى، به ویژه در منطقه [[عراق]] بخشکاند و نهال [[عدالت]] اسلامى را بارور کند، بدست دژخیمان خلیفه اموى به شکست و نابودى کشیده شد.
  
==پانویس ==
+
این واقعه، به همان صورتى که [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام و [[امام صادق علیه السلام|امام جعفرصادق]] علیه‌السلام پیش‌ گویى و پیش‌ بینى کرده بودند، واقع گردید. به دستور دستگاه خلافت جسد زید و یارانش بر بالاى چوبه‌ هاى دار باقى ماندند و براى نگهدارى از آن‌ ها چهارصد نفر را مأمور کردند. پس از گذشت چهار سال که [[یحیی بن زید|یحیى]] فرزند زید در [[خراسان]] قیام کرد و به شهادت رسید و سرش را نزد ولید بن  یزید (دهمین خلیفه امویان) در شام بردند، وى دستور داد تا جسد زید را آتش زده و خاکسترش را بر باد دهند.<ref> نک: تاریخ  طبرى، ج ۵، ص ۵۰۳؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ج ۸، ص ۱۲۲؛ تاریخ  خلفا (رسول جعفریان)، ص ۶۵۰ و تاریخ دمشق (ابن عساکر عسقلانی)، ج ۱۹، ص ۴۵۶ و ۴۷۶.</ref>
 +
 
 +
==قیام زید در نظر امام صادق ==
 +
از روایات بر می آید که [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام با  قيام زيد موافق بوده است؛ از جمله این روایات روایتی از [[امام رضا]] علیه السلام است که در پاسخ به [[مأمون]] فرمود: «پدرم موسي بن جعفر، نقل كرد كه از پدرش جعفر بن محمد شنيده بود كه مي گفت:... زيد براي قيامش با من مشورت كرد، من به او گفتم: عموجان اگر دوست داري همان شخص به دار آويخته در كناسه (كوفه) باشي، راه تو همين است. موقعي كه زيد از حضور امام صادق-عليه السلام- بيرون رفت، امام فرمود: «واي به حال كسي كه نداي او را بشنود و به ياري او نشتابد.»<ref>شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1404 هـ ق، ج 1، ص 225، باب 25.</ref>
 +
 
 +
همچنین امام صادق عليه السلام در گفتگو با يكي از ياران زيد كه در ركاب او شش تن از سپاه امويان را كشته بود، فرمود: «خداوند مرا در اين خون ها شريك گرداند، به خدا سوگند عمويم زيد روش [[حضرت علی]] علیه السلام و يارانش را در پيش گرفتند.»<ref>تستري، محمدتقي، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، چاپ دوم، ج 4، ص 570.</ref>
 +
 
 +
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
 +
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
 +
*"زید بن علی بن الحسین"، ویکی نور.
 +
*"زید شهید منتقم خون اهل بیت علیهم السلام"، محمدجواد طبسى، مجله فرهنگ زیارت، ۱۳۹۰، شماره ۱۰.
 +
*"دلایل قیام زید و اجازه امام صادق علیه السلام به ایشان"، مرکز مطالعات و پاسخ‌گويي به شبهات حوزه های علمیه قم.
 +
 +
[[رده:وقایع ماه صفر]]
 +
[[رده:سال ۱۲۰ هجری قمری]]
 +
[[رده:امامزادگان]]
 +
[[رده:وابستگان امام سجاد علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۳

«زید بن علی» فرزند امام زین العابدین علیه‌السلام، از چهره‌هاى معروف و درخشان خاندان پیامبر و فردی عالم، پارسا و شجاع بود. او در عصر خلافت هشام بن عبدالملک بر ضد حکومت امویان در کوفه قیام نمود و سرانجام به شهادت رسید. قیام او در برانگیختن احساسات مردم بر ضد دستگاه اموی - از جمله قیام عباسیان که منجر به سقوط بنی امیه شد - نقش مهمی داشت.

ولادت و نسب

«زید بن علی» پسر امام سجاد (علیه السلام)، امام چهارم شیعیان‌ است‌. و مادر او، کنیزی شایسته و بانجابت به نام حوراء است که مختار بن ابی‌‏عبیده ثقفی او‌ را‌ خرید و هنگامی که در‌ چهره‌ او آثار پاکی و بزرگی را مشاهده کرد، او را به‌عنوان هدیه خدمت امام سجاد فرستاد. این‌ بانو از امام دارای چهار فرزند شد که عبارتند از: زید، عمر، علی‌ و خدیجه‌.

اگرچه تاریخ دقیق ولادت زید مشخص نیست، اما از تاریخ شهادت و سن او در هنگام شهادت مى‌توان حدس زد که زید در چه سالى متولد شده است. چون زید در سال ١٢٠ یا ١٢١ به شهادت رسیده و از سوى دیگر شیخ مفید سن او را در هنگام شهادت ۴۲ سال مى‌داند[۱]؛ پس روشن مى‌شود که وى در حدود سال ۷۸ هجرى پا به عرصه وجود نهاده است.

شخصیت علمی و اخلاقی

شیخ مفید (م، ۴۱۳ ق) در الارشاد درباره شخصیت زید بن على علیه‌السلام مى‌ گوید: زید بن على بن حسین علیه‌السلام پس از برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه‌السلام، از سایر برادران خود بزرگوارتر و برتر بود. وى مردى پارسا، پرهیزکار، فقیه، سخاوتمند و دلاور بود که شمشیر بدست گرفت و با قیام خود امر به معروف و نهى از منکر کرد و از کشندگان امام حسین علیه‌السلام خونخواهى نمود.[۲]

زید در علم کلام، فقه‌، حدیث‌ و...، کتاب‌هایی تألیف نمود، از جمله کتاب «الصفوة» که در باب مسئله امامت و خلافت ائمه(ع)، مباحثی را مطرح و بررسی کرده است. او در این کتاب با‌ الهام‌ و استمداد از قرآن‌ و استدلال‌ به بیش از ۱۵۰ آیه، مسئله امامت‌ را‌ بررسی‌ کرده است.[۳] کتب دیگری نیز به زید بن علی منسوب کرده اند، از جمله: المجموع فی الفقه؛ أخبار زید بن علی؛ تثبیت الإمامة؛ مناسک یا منسک الحج؛ رسالة فی حقوق اللّه؛ کتاب فی الرد علی القدریة من القرآن و... .[۴]

برخی راویان از زید عبارتند از: امام صادق(علیه‌السلام)؛ محمد بن مسلم زهری؛ شعبة بن حجاج؛ عبدالرحمن بن ابی‌الزناد؛ عبدالرحمن بن حارث بن عیاش؛ بسام صیرفی.

همچنین درباره شخصیت عبادى وى، زیاد بن منذر معروف به ابو الجارود گفت: من به مدینه رفته و از هر کسى درباره زید بن على علیه‌السلام پرسش کردم، به من گفتند: ذاک حلیف القرآن؛ او حلیف (هم سوگند) قرآن است. همچنین هشام بن هشام گفت: از خالد بن صفوان که شخصیت زید بن على علیه‌السلام را براى ما تعریف مى‌ کرد، پرسیدم: زید را در کجا دیدار کردى؟ گفت: در رصافه کوفه. پرسیدم: او چگونه مردى بود؟ گفت ترس از خدا به حدى در او اثر گذاشته بود که اشکش جارى است.[۵]

قیام و شهادت زید

از برخى روایات بدست مى‌ آید که شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام در کوفه با آگاهى از روحیه مبارزه‌ جویى زید بن على علیه‌السلام و مخالفت پنهان و آشکار او با دستگاه خلافت بنى‌ امیه، از او دعوت کردند که از مدینه به کوفه رفته و رهبریت قیام ضد اموى را بر عهده گیرد. زید با برادر بزرگوارش امام محمدباقر علیه‌السلام در این باره مشورت کرد. امام علیه‌السلام وى را از زودهنگام بودن قیام و بى‌ نتیجه بودن آن باخبر کرد.[۶]

به همین جهت، زید به احترام نظر امام و برادرش امام باقر علیه‌السلام در حیات آن حضرت اقدام به قیام و مبارزه نکرد. اما چند سال پس از شهادت امام باقر علیه‌السلام که زورگویى‌ ها و رفتارهاى تبعیض ‌آمیز عامل خلیفه در مدینه غیرقابل تحمل شده بود، زید به شام رفت تا از دست وى در نزد هشام بن عبدالملک شکایت نماید. ولى هشام نه تنها به شکایت‌ هاى زید اعتنایى نکرد، بلکه او را از شام بیرون نمود. این امر سبب گردید که زید، تصمیم نهایى خود را بگیرد و به سوى کوفه رهسپار گردد تا در جمع مبارزان این شهر با دستگاه خلافت به مبارزه و قیام برخیزد.

وى پس از آن که وارد کوفه شد، مردم این شهر را به طور پنهانى به مبارزه دعوت کرد و عده اى به او پیوستند، ولى زید تعداد آنان را براى یک مبارزه کافى نمى‌ دانست. به همین جهت پس از چهار ماه اقامت در کوفه، تصمیم به خروج از این شهر گرفت تا به مدینه برگردد. اما شیعیان و مخالفان بنى‌ امیه که از تصمیم او آگاهى یافته بودند، به سراغش رفته و او را در قادسیه یافتند و از وى درخواست کردند که به کوفه برگردد و آنان او را به طور جدى یارى خواهند داد و نیروى رزمى و تجهیزات جنگى لازم را برایش فراهم خواهند کرد.

زید بن على علیه‌السلام دوباره به کوفه برگشت و به مدت ده ماه در این شهر اقامت نمود و دو ماه از آن را به بصره رفته و مردم این منطقه را نیز به مبارزه دعوت کرد. تشکیلات و نیروسازى زید چنان با برنامه و پنهان کارى پیش مى‌ رفت که یوسف بن عمر، استاندار کوفه، با تمام تلاشى که بکار مى‌ بست، اطلاعات چندانى از او بدست نمى‌ آورد. تا این که هشام نامه اى به استاندار کوفه نوشت و او را از خطر قریب الوقوع زید بن على علیه‌السلام باخبر گردانید.

یوسف بن عمر از آن زمان، حساستر شد و با تمام تلاش در پى یافتن زید برآمد. زید بن على علیه‌السلام با ارسال نمایندگانى به برخى از شهرهاى دیگر، مانند مدائن، بصره، واسط، موصل، خراسان، رى و جزیره، شیعیان این مناطق را به قیام ضد اموى دعوت کرد. تنها در کوفه پانزده هزار نفر با او بیعت کرده و اعلان آمادگى برای مبارزه با دستگاه جبار اموی نمودند. در میان بیعت‌کنندگان فرقه‌ هاى مختلف فقهى و کلامى اهل سنت و پیروان اهل بیت علیهم‌السلام حضور داشتند و همگان در مبارزه بر ضد امویان هم‌ رأى شده بودند.

یوسف بن عمر براى یافتن زید، اقدام به کارهاى مختلفى نمود و فضاى کوفه را بسیار تیره و تار کرد. همین امر سبب گردید که زید بن على علیه‌السلام یک هفته زودتر از موعد مقرر قیامش را آغاز نماید. بدین جهت تعداد کمى از بیعت کنندگان توانستند خود را به زید رسانیده و در رکاب او حاضر شوند.

زید در روز اول صفر سال ۱۲۰ قمرى (و به روایتى ۱۲۱ یا ۱۲۲ ق) با شعار "یا منصور أمِت" -که شعار پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ بدر بود-، قیام خود را آغاز کرد. تعداد یاران او از ۲۲۰ تا ۵۰۰ تن تجاوز نمى‌ کرد. آنان که با سپاهیان یوسف بن عمر و سپاهیانى که از شام آمده بودند به جنگ و گریز پرداختند.

درگیرى میان طرفین، دو روز ادامه یافت. تعداد زیادى از سپاهیان شامى بدست یاران زید کشته و زخمى شدند. با این که یاران زید نسبت به شامیان و سپاهیان یوسف بن عمر بسیار اندک بودند، در عین حال دو روز مبارزه را با سرافرازى به پیش بردند. اما در گرماگرم نبرد تیرى به پیشانى زید بن على علیه‌السلام اصابت کرد و او را از کار انداخت. یارانش با فرارسیدن شب، پراکنده شده و تعداد اندکى از آنان بدن نیمه جان وى را در خانه یکى از شیعیان مخفى کرده و براى درمانش پزشکى آوردند. پزشک پس از تلاش زیاد چاره اى جز بیرون آوردن پیکان تیر از پیشانى زید ندید. اما همین که تیر را بیرون آورد، روح شریفش از بدن مفارقت کرد و به لقاءالله پیوست.

یاران و فرزندان او بدنش را در جویى دفن نموده و بر روى آن آب روان جارى کردند. از زید بن على علیه‌السلام در هنگام شهادتش، چهل و دو سال گذشته بود.[۷]

بازماندگان سپاه زید و فرزندان او از جمله یحیى بن زید، پس از دفن بدن وى پراکنده شده و بسیارى از آنان توانستند از کوفه گریخته و به شهرهاى دیگر روند. یوسف بن عمر که براى پیداکردن جسد زید جایزه مهمى تعیین کرده بود با راهنمایى یکى از آنانى که شاهد دفن وى بود، مدفن او را پیدا کرد و پس از نبش قبر سرش را از بدن جدا کرد و براى هشام بن عبدالملک در شام فرستاد و بدنش را در محله کناسه کوفه به دار آویخت.[۸]

هشام، پس از دریافت سر زید و نصب آن در شام، دستور داد آن را به مدینه بفرستند. حاکم مدینه به مدت هفت روز آن را در مسجد النبی صلی الله علیه و آله آویخت و اهالی این شهر را به دیدن آن و شنیدن خطبه‌های سخنرانان حکومتی که بر ضد اهل بیت علیهم‌السلام سخن پراکنی می‌کردند، مجبور نمود. آنگاه این سر مطهر را به دستور هشام به مصر فرستاد. ابوحکم بن ابی‌ابیض قیسی که حامل سر زید بود، در روز دهم جمادی الثانی سال ۱۲۲ قمری، آن را وارد مصر گردانید و اهالی این منطقه را برای دیدار از سر مقدس زید و ترساندن مخالفان حکومت تحت فشار قرار داد. هم‌اکنون در حد فاصل قاهره و برکه قارون در نزدیکی مسجد ابن طولون، زیارتگاهی است که گفته می‌شود سر زید در آن مدفون است.[۹]

به همراه زید، بدن برخى از یاران نزدیک او چون نصر بن خزیمه، معاویة بن اسحاق و زیاد بن عبدالله فهرى نیز به دار آویخته شد. بدین ترتیب، قیامى که مى‌ رفت ریشه ظلم و تجاوز را در جامعه اسلامى، به ویژه در منطقه عراق بخشکاند و نهال عدالت اسلامى را بارور کند، بدست دژخیمان خلیفه اموى به شکست و نابودى کشیده شد.

این واقعه، به همان صورتى که امام محمدباقر علیه‌السلام و امام جعفرصادق علیه‌السلام پیش‌ گویى و پیش‌ بینى کرده بودند، واقع گردید. به دستور دستگاه خلافت جسد زید و یارانش بر بالاى چوبه‌ هاى دار باقى ماندند و براى نگهدارى از آن‌ ها چهارصد نفر را مأمور کردند. پس از گذشت چهار سال که یحیى فرزند زید در خراسان قیام کرد و به شهادت رسید و سرش را نزد ولید بن یزید (دهمین خلیفه امویان) در شام بردند، وى دستور داد تا جسد زید را آتش زده و خاکسترش را بر باد دهند.[۱۰]

قیام زید در نظر امام صادق

از روایات بر می آید که امام صادق علیه السلام با قيام زيد موافق بوده است؛ از جمله این روایات روایتی از امام رضا علیه السلام است که در پاسخ به مأمون فرمود: «پدرم موسي بن جعفر، نقل كرد كه از پدرش جعفر بن محمد شنيده بود كه مي گفت:... زيد براي قيامش با من مشورت كرد، من به او گفتم: عموجان اگر دوست داري همان شخص به دار آويخته در كناسه (كوفه) باشي، راه تو همين است. موقعي كه زيد از حضور امام صادق-عليه السلام- بيرون رفت، امام فرمود: «واي به حال كسي كه نداي او را بشنود و به ياري او نشتابد.»[۱۱]

همچنین امام صادق عليه السلام در گفتگو با يكي از ياران زيد كه در ركاب او شش تن از سپاه امويان را كشته بود، فرمود: «خداوند مرا در اين خون ها شريك گرداند، به خدا سوگند عمويم زيد روش حضرت علی علیه السلام و يارانش را در پيش گرفتند.»[۱۲]

پانویس

  1. شيخ مفيد، الارشاد، ص٣٨۶.
  2. الارشاد (شیخ مفید)، ص ۵۲۰؛ کشف الغمه (اربلی)، ج ۲، ص ۳۳۵؛ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج ۴۶، ص ۱۸۶.
  3. عباس کمساری، «زید بن علی بن الحسین شهید قرآنی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله مبلغان، ص۵۲.
  4. سید عباس وزیری، «چگونگی پیدایش مذهب زیدیه و توسعه آن»، ص۱۸۰-‌۱۸۱.
  5. همان.
  6. مسند زید بن علی علیه‌السلام، ص ۱۹۰.
  7. همان، ص ۱۸۷.
  8. نک: تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۰۳؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ج ۸، ص ۱۲۲؛ تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج ۱۹، ص ۴۵۶.
  9. الکنى والألقاب (شیخ عباس قمی)، ج ۱، ص ۲۳۱.
  10. نک: تاریخ طبرى، ج ۵، ص ۵۰۳؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ج ۸، ص ۱۲۲؛ تاریخ خلفا (رسول جعفریان)، ص ۶۵۰ و تاریخ دمشق (ابن عساکر عسقلانی)، ج ۱۹، ص ۴۵۶ و ۴۷۶.
  11. شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1404 هـ ق، ج 1، ص 225، باب 25.
  12. تستري، محمدتقي، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين، چاپ دوم، ج 4، ص 570.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • "زید بن علی بن الحسین"، ویکی نور.
  • "زید شهید منتقم خون اهل بیت علیهم السلام"، محمدجواد طبسى، مجله فرهنگ زیارت، ۱۳۹۰، شماره ۱۰.
  • "دلایل قیام زید و اجازه امام صادق علیه السلام به ایشان"، مرکز مطالعات و پاسخ‌گويي به شبهات حوزه های علمیه قم.