شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

کفران نعمت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
+
{{خوب}}
 +
کفران نعمت آن است که شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بی اهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بی اعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۸، ج۳، ص۶۰.</ref> [[امام صادق]] علیه السلام می فرمایند: [[شکر]] نعمت آن است که از [[گناه|گناهان]] پرهیز شود.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۹۵.</ref>
  
==كفران نعمت==
+
==معنای کفران نعمت==
  
كفران در لغت به معنای پوشانيدن است و در اصطلاح دينی: به پنج معنا استعمال شده كه يكی از آن معانی، كفران نعمت به معنای ناشكری و ناسپاسی كه ضد شكرگزاری است.
+
واژه کفران به معنای پوشاندن چیزی است<ref>اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۴۵۱، ذیل ماده کفر.</ref> و از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش نعمت می کند به عمل او کفران نعمت می گویند. مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی کفران نعمت چنین است که کسی که کفران نعمت می کند، با نادیده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گویا روی آن را می پوشاند و آن را انکار می کند یا حق آن را ادا نمی کند.
  
شاعر چه زيبا سروده است كه:
+
کفران در لغت به معنای پوشانیدن است و در اصطلاح دینی: به پنج معنا استعمال شده که یکی از آن معانی، کفران نعمت به معنای ناشکری و ناسپاسی که ضد شکرگزاری است.
هر نفسی كه فرو می رود ممد حيات است و چون بر می آيد، مفرح ذات پس در هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شكری واجب.
 
  
{{بیت|از دست و زبان كه برآيد|كز عهده شكرش به درآيد}}
+
==کفران نعمت در قرآن==
{{بیت|بنده همان به كه ز تقصير خويش|عذر به درگاه خدا آورد}}
 
{{بیت|ورنه سزاوار خداونديش|كس نتواند كه بجا آورد}}
 
  
در روايت آمده: عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی يَحْكِي قَوْلَ سُلَيْمَانَ عليه السلام: [[امام صادق]] عليه السلام فرمودند: كفر، در كتاب خدا به پنج معنا آمده و يكی از آن ها كفران نعمت است. (كافی، ج2، ص389)
+
*خداوند در [[قرآن|قرآن کریم]]، ما را امر به شکرگزاری کرده و از کفران نعمت و ناسپاسی نهی می کند: {{متن قرآن|«وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»}}؛ شکر نعمت هایم را به جا آورید و ناسپاسی نکنید. <ref>[[سوره بقره]]، آیه ۱۵۲</ref>
 +
*آیه دیگری که در تحسین [[شکر|شکر]] و مذمت کفران نعمت است، این آیه است: {{متن قرآن|«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»}}؛ قطعا چنین است که اگر شکر نعمت هایم را به جا آورید، بر آن می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، به تحقیق که عذابم شدید است. <ref>[[سوره ابراهیم]]، آیه ۷</ref> بر طبق این آیه، ناشکری و کفران نعمت از [[گناهان کبیره]] است، زیرا خدا در مورد آن تهدید به عذاب شدید کرده است.
 +
*در آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «خداوند (براى آنها که کفران نعمت می کنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانى فرامی رسید اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند بخاطر اعمالى که انجام می دادند لباس گرسنگى و ترس را در اندامشان پوشانید». <ref>[[سوره نحل]]، آیه ۱۱۲</ref>
 +
*از آیات دیگر قرآن در این رابطه آیه {{متن قرآن|«هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»}} <ref>[[سوره نمل]]، آیه ۴۰ </ref>است. در روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام آمده: {{متن حدیث|الْکفْرُ فِی کتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، ...وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْکفْرِ کفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِک قَوْلُهُ تَعَالَی یحْکی قَوْلَ سُلَیمَانَ علیه السلام}}؛ کفر، در کتاب خدا به پنج معنا آمده ... و وجه سوم از آن ها کفران نعمت است. و آن سخن خدای تعالی است که سخن [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] علیه السلام را حکایت می کند.<ref>کافی، ج۲، ص۳۸۹.</ref> آیه مورد اشاره آن حضرت آیه فوق است. [[حضرت سلیمان]] علیه السلام وقتی تخت [[بلقیس|بلقیس]] را نزد خود دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا آزمایشم کند که آیا شاکرم یا ناسپاس و کسی که شاکر باشد به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نیاز است. (یعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند.) در این [[آیه]] خداوند، [[شکر]] و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر [[خداوند]] بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید بخاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد، شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار بر اثر ناسپاسى محروم نکنند، بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد.
  
و از آياتی كه در آن، كلمه كفر به اين معنا است يكی اين آيه است: {{متن قرآن|«هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ و َمَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ و َمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»}}؛ [[حضرت سليمان]] عليه السلام وقتی تخت بلقيس را نزد خود ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا آزمايشم كند كه آيا شاكرم يا ناسپاس. و كسی كه شاكر باشد به نفع خودش است و كسی كه ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نياز است (يعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند). ([[سوره نمل]]، آيه 40)
+
==کفران نعمت در روایات==
  
آيه ديگری كه در تحسين شكر و مذمت كفران نعمت است، اين آيه است: {{متن قرآن|«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ و َلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ»}}؛ قطعا چنين است كه اگر شكر نعمت هايم را به جا آوريد، بر آن می افزايم واگر ناسپاسی كنيد، به تحقيق كه عذابم شديد است.
+
با توجه به روایات بسیار گسترده در باب کفران نعمت درمی یابیم که یکی از بزرگترین موانعی که در مسیر تکامل روح [[انسان]] و [[تهذیب نفس]] موجود است، ناسپاسی از نعمات خداوند و ترک تشکر از آنهاست که [[ائمه اطهار|ائمه]] معصومین علیهم السلام در بیانات متعددی زشتی و عواقب شوم آن را بیان کرده اند:
  
و در آيه ديگر، ما را امر به شكرگزاری و از كفران نعمت و ناسپاسی نهی می كند: {{متن قرآن|«واشْكُرُوالِي ولاتَكْفُرُون»}}؛ شكر نعمت هايم را به جا آوريد و ناسپاسی نكنيد. ([[سوره بقره]]، آيه 152)
+
#در روایتی از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله آمده است که می فرمایند: گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران نعمت است.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج۶۶، ص۷۰.</ref>
 +
#[[امام علی]] علیه السلام می فرمایند: کفران نعمت، سبب لغزش قدم ها و سلب نعمت ها می گردد.<ref>آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۸۱، ج۴، ص۶۳۰.</ref>
 +
#[[امام سجاد]] علیه السلام می فرمایند: گناهانی که نعمت های الهی را تغییر می دهند، ظلم بر مردم و تغییر دادن عادت در امور خیر و کفران نعمت و ترک شکر است.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۰، ص۳۷۵.</ref>
 +
#[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام می فرمایند:{{متن حدیث| قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی وَصِیتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ لَا تَکفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ کفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْکفْرِ}}؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتشان به فرزند خود حسن علیه السلام فرمودند: کفران نعمت نکن که ریشه و اساس کفر، کفران نعمت و ناسپاسی است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۵۷.</ref>
 +
#{{متن حدیث|وَ قَالَ کفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ}}؛ همچنین فرمودند: ناشکری، (نشانه) پستی و لئامت است.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.</ref>
 +
#کفران نعمت چند گونه است که یکی از موارد آن، گناه کردن با نعمت است: و َقَالَ علیه السلام: {{متن حدیث|مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِیةِ فَهُوَ الْکفُورُ}}؛ [[امیرالمؤمنین]] علیه السلام فرمودند: کسی که با نعمت خدا [[گناه]] می کند، کفران نعمت و ناسپاسی می کند.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.</ref>
 +
#در روایت دیگر، ضمن تاکید بر اهمیت شاکر بودن و تحسین آن و مذمت شدید ناسپاسی، به بیان شکر و ناشکری عملی می پردازد:{{متن حدیث| عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِیمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیهِ بِالشُّکرِ و َأَبْغَضُهُمْ إِلَیهِ الْعَامِلُ فِی نِعَمِهِ بِالْکفْرِ}}؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: محبوب ترین مردم نزد خداوند، بندگان شاکری هستند که با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شکر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترین مردم نزد خدا، مردمی هستند که با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، کفران نعمت و ناسپاسی می کنند. <ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.</ref>
  
كفران نعمت و ناشكری چيست؟
+
==عوامل کفران نعمت==
  
كفران نعمت چند گونه است كه يكی از موارد آن، گناه كردن با نعمت است: و َقَالَ عليه السلام: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِيَةِ فَهُوَ الْكَفُورُ؛ [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام فرمودند: كسی كه با نعمت خدا [[گناه]] می كند، كفران نعمت و ناسپاسی می كند. ([[مستدرك الوسائل]]، ج11، ص353)
+
'''۱. داشتن آرزوهای دراز:'''
  
در روايت ديگر، ضمن تاكيد بر اهميت شاكر بودن و تحسين آن و مذمت شديد ناسپاسی، به بيان شكر و نا شكری عملی می پردازد: عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِيمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْهِ بِالشُّكْرِ و َأَبْغَضُهُمْ إِلَيْهِ الْعَامِلُ فِي نِعَمِهِ بِالْكُفْرِ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: محبوب ترين مردم نزد خداوند، بندگان شاكری هستند كه با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شكر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترين مردم نزد خدا، مردمی هستند كه با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، كفران نعمت و ناسپاسی می كنند. (مستدرك الوسائل، ج11، ص353)
+
داشتن [[آرزو|آرزوهای]] دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد، دلبسته و امیدوار می کند. به همین جهت آدمی نعمت های الهی را که در دست دارد، کوچک می شمرد و نسبت به آنها بی اعتناست و شکر آنها را بجا نمی آورد، لذا پیامدهای شوم کفران نعمت در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود. [[امام علی]] علیه السلام می فرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می شود.<ref>آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ پیشین، حدیث ۱۳۷۵.</ref>
  
'''<I>ناچيز شمردن نعمت ها:</I>'''
+
'''۲. عدم معرفت نسبت به نعمت ها:'''
  
يكی ديگر ازموارد ناشكری، به حساب نياوردن نعمت های ارزشمند خداوند است كه در اختيار ما قرار داده و ادعا كردن اين كه خدا به من نعمتی نداده.
+
گاهی قصور در شکر نعمت ها از این سرچشمه می گیرد که انسان نسبت به نعمت ها، معرفت کامل و وافی ندارد و اصولاً به نعمت های الهی نمی اندیشد. توجه به نعمت های مادی و معنوی از جمله هدایت [[انبیاء]] و نزول کتاب آسمانی و... به انسان نشان خواهد داد که خداوند چه مواهب عظیمی را در اختیار او قرار داده است<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۳ و ۶۴.</ref> و موجب برانگیخته شدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه بشر تا نعمتی از او سلب نشود قدر و منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمی آورد.
  
[[قرآن كريم]] برای بيدار كردن ما می فرمايد: {{متن قرآن|«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها»}}؛ و اگر بخواهيد كه نعمت های خدا را بشماريد، نمی توانيد. ([[سوره نحل]]، آيه 18)
+
'''۳. ناچیزشمردن نعمت ها:'''
  
و اما مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی:
+
یکی دیگر از عوامل ناشکری، به حساب نیاوردن نعمت های ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و ادعا کردن به این که خداوند نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در [[قرآن کریم]] درباره فزونی نعمت ها می فرماید: {{متن قرآن|«وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»}}؛ اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آن را شمارش کنید.<ref>سوره نحل/۱۸.</ref>
  
مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی آن چنين است كه كسی كه كفران نعمت می كند، با ناديده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گويا روی آن را می پوشاند و آن را انكار می كند يا حق آن را ادا نمی كند.
+
'''۴. مقایسه کردن خود با سایر افراد:'''
  
'''<I> معنای شكر:</I>'''
+
یکی دیگر از عوامل ناسپاسی و کفران نعمت مقایسه کردن سطح زندگی افراد با هم است. هر چقدر توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور زمان و با پیش روی آن منجر به کفران نعمت و طلبکاری از خداوند می گردد.
  
برای اين كه معنای نا شكری روشن شود، ابتداء بايد معنای شكر را بدانيم:
+
==عواقب کفران نعمت==
  
عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَال: َ شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ و َتَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ [[امام صادق]] عليه السلام فرمودند: شكر نعمت، اين است كه با آن [[گناه]] نكنيد و كمال شكر هم اين است كه بگوئيد: الحمدلله رب العالمين. (كافی، ج2، ص95)
+
ناسپاسى و کفران نعمت آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد که به بیان برخی می پردازیم:
  
<I> ناشكری، گناه كبيره:</I>
+
'''۱. عدم معرفت خدا:'''
  
نا شكری و كفران نعمت، از [[گناهان كبيره]] است، زيرا خدا در قرآن در مورد آن تهديد به عذاب شديد كرده: {{متن قرآن|«وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديد»}}؛ اگر كفران نعمت كنيد، البته كه عذاب من شديد است. ([[سوره ابراهيم]]، آيه 7)
+
ناسپاسى از نعمات خداوند سبب می شود که انسان از معرفت [[خدا]] دور بماند و این بزرگترین خسران و زیان است. بزرگان علم در مورد انگیزه معرفة الله به سراغ این مسأله رفته اند که [[شکر|شکر]] نعمت، نخستین انگیزه شناخت پروردگار است؛ زیرا تشکر و سپاسگزارى از بخشنده نعمت، یک امر وجدانى است؛ انسان هنگامى که خود را غرق نعمت می بیند و می داند این همه نعمت در درون و برون وجود او است و این ها از خود او نیست، به فکر تشکر از بخشنده نعمت می افتد و همین امر راه خداشناسى را براى او هموار می سازد ولى ناسپاسان نه اعتنائى به نعمت دارند و نه بخشنده نعمت، ولذا از معرفة الله نیز محروم می شوند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۲.</ref>
  
'''<I> آثار كفران نعمت:</I>'''
+
'''۲. عدم تشکر از مخلوق:'''
  
1 ـ مجازاتش خيلی زود، گريبان گير انسان می شود.
+
ناسپاسى در برابر نعمت هاى خالق سبب می شود که انسان در برابر مخلوق نیز ناسپاس می شود، نه تنها ارزشى براى محبت ها و خدمات بى شائبه دیگران قائل نشود بلکه خود را طلبکار آنان بداند و این صفت سبب تنفر و بیزارى مردم از چنین افرادی می شود و به این ترتیب ناسپاسان گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن یار و یاور، در برابر مشکلات زندگى خواهند شد.<ref>همان.</ref>
  
در روايت آمده:
+
'''۳. زوال نعمت:'''
  
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ؛ [[امام رضا]] عليه السلام فرمودند: سريعترين مجازات ها، مجازات كفران نعمت است. ([[وسائل الشيعة]]، ج16، ص312)
+
کفران نعمت منجر به زوال نعمت ها می شود؛ زیرا خداوند حکیم است نه بى حساب چیزى به کسى می بخشد و نه بى جهت چیزى را از کسى می گیرد اما آنها که ناسپاسى می کنند با زبان حال می گویند ما لایق این نعمت نیستیم و [[حکمت الهی|حکمت]] خداوند ایجاب می کند که این نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر نعمت را بجا می آورند در واقع می گویند ما لایق و شایسته ایم، نعمت را بر ما افزون کن. [[امام صادق]] علیه السلام در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدار است و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ پیشین، ج۲، ص۷۷.</ref>
  
و در روايت ديگر آمده: عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْبَغْيُ عَلَی النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ؛ [[رسول خدا]] صلی الله عليه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنيا است و تا [[آخرت]] به تاخير نمی افتد. يكی عاق والدين و يكی ظلم به مردم و يكی كفران نعمت و ناسپاسی. ([[مستدرك الوسائل]]، ج12، ص360)
+
'''۴. مجازات زودرس:'''
  
از آثار كفران نعمت، ازدست دادن آن است: وَ قَالَ عليه السلام: كُفْرُ النِّعْمَةِ مُزِيلُهَا و َشُكْرُهَا مُسْتَدِيمُهَا؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت و ناشكری، باعث از دست دادن آن و شكر آن باعث ادامه داشتنش می شود. (مستدرك الوسائل، ج11، ص353)
+
کفران نعمت یکی از صفات مهلکه ای است که مجازاتش خیلی زود در همین دنیا نیز گریبان انسان را می گیرد. [[امام رضا]] علیه السلام در این باره می فرمایند: سریع ترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، بیروت لبنان، احیاء تراث عربی، ۱۳۷۰، ج۱۶، ص۳۱۲.</ref> مجازاتش خیلی زود، گریبانگیر انسان می شود. در روایت آمده: {{متن حدیث|عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کفْرَانُ النِّعْمَةِ}}؛ پیامبر اکرم فرمودند: سریعترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.<ref>وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۱۲.</ref>
  
'''<I> كفران نعمت، ريشه و اساس كفر:</I>'''
+
و در روایت دیگر آمده: {{متن حدیث|عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ کفْرُ الْإِحْسَانِ}}؛ [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنیا است و تا [[آخرت]] به تاخیر نمی افتد. یکی عاق والدین و یکی ظلم به مردم و یکی کفران نعمت و ناسپاسی.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۰.</ref>
  
در روايت، می فرمايد: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي وَصِيَّتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ عليه السلام وَ لَا تَكْفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ كُفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْكُفْرِ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت نكنيد كه ريشه و اساس كفر، كفران نعمت و ناسپاسی است. (مستدرك الوسائل، ج12، ص357)
+
همچنین از آثار کفران نعمت، از دست دادن آن است: وَ قَالَ علیه السلام: {{متن حدیث|کفْرُ النِّعْمَةِ مُزِیلُهَا و َشُکرُهَا مُسْتَدِیمُهَا}}؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کفران نعمت و ناشکری، باعث از دست دادن آن و شکر آن باعث ادامه داشتنش می شود.<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.</ref>
  
وَ قَالَ كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ؛ همچنين فرمودند: ناشكری، (نشانه) پستی و لئامت است. (مستدرك الوسائل، ج11، ص353)
+
'''۵. عدم احساس خوشبختی:'''
  
عزيزان: توجه به اين نكته بسيار مهم است كه كسانی در زندگی موفق ترند و احساس خوشبختی می كنند، كه قلبا راضی و شاكرند و با زبان هم معترفند كه غرق در نعمت های بی شمار و ارزشمند خدا هستند و با استفاده درست از آن نعمت ها، در دنيا و آخرت، كامياب می شوند.
+
کسانی که نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند را نمی بینند و آن را انکار می کنند و همیشه نق می زند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از نعمت های خدا در راه گناه استفاده می کنند، هیچ وقت در دنیا احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و پیوسته احساس کمبود و خلأ می کنند.
  
و كسانی كه نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند مهربان را نمی بينند و آن را انكار می كنند و هميشه نق می زنند كه خدا به ما چيزی نداده، و يا كسانی كه از نعمت های خدا، بد استفاده می كنند و با آن [[گناه]] می كنند:
+
'''۶. سلب آرامش:'''
  
* اولا: در دنيا احساس خوشبختی نمی كنند چون پيوسته احساس كمبود و نداشتن مي كنند كه حالت بسيار آزار دهنده ای است.
+
یکی از عواقب کفران نعمت، سلب آرامش از زندگی آدمی است. خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۷ [[سوره سبا]] به این علل و عوامل اشاره می کند و از مردم می خواهد که با بهره گیری درست از نعمت ها و شکر و سپاس آن زمینه های بقاء و استمرار آسایش را فراهم آورند.
* ثانيا: ناشكری باعث می شود كه نعمت ها از آنان گرفته شود كه فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام در اين رابطه ذكر شد.
 
* ثالثا: ناشكری باعث مجازات در دنيا و آخرت می شود.
 
  
و آخرالكلام اين كه: چه زيبا، خداوند در كتاب عزيزش به بندگانش كه آنان را بسيار دوست می دارد، می آموزد كه چگونه باشند و چگونه با او صحبت كنند و چه از او بخواهند، آن جا كه می فرمايد: {{متن قرآن|«حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»}}؛ زماني كه انسان، بالغ و عاقل شد (و به 40 سالگی رسيد)، می گويد: پروردگارا، به من توفيق عطا كن كه شكرگزار نعمت های فراوان و ارزشمندی كه به خودم و پدر و مادرم عطا كردی باشم و توفيق انجام عمل صالحی كه تو از آن راضی باشی به من عطا فرما و فرزندانم را صالح قرار ده، بسوی تو باز می گردم و تسليم تو هستم. ([[سوره احقاف]]، آيه 15)
+
==راه درمان کفران نعمت==
  
 +
'''۱. کسب معرفت نسبت به انواع نعمت ها:'''
 +
 +
نخستین راه تحصیل شکرگزاری، کسب معرفت و تفکر در انواع نعمت های ظاهری و باطنی خداوند است؛ چرا که توجه و تفکر در این نعمات، ریشه های ناسپاسی را در انسان می سوزاند و روح شکرگزاری را در انسان تقویت می کند.<ref>نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۶۸۰.</ref> [[سعدی]] چه زیبا می گوید: هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید، مفرح ذات. پس در هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شکری واجب{{بیت|از دست و زبان که برآید|کز عهده شکرش به درآید}}
 +
{{بیت|بنده همان به که ز تقصیر خویش|عذر به درگاه خدا آورد}}
 +
{{بیت|ورنه سزاوار خداوندیش|کس نتواند که بجا آورد}}
 +
 +
'''۲. توجه به زندگی افراد پایین تر:'''
 +
 +
یکی دیگر از راههای مؤثر در درمان ناسپاسی توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایین تری قرار دارند و از نعمات کمتری برخوردار هستند. انسان هر قدر در زندگی افراد کم بضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او تصور می کند و از این که زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس هر چه به زندگی انسان های بالاتر بنگرد وسوسه های شیطانی او را به ناسپاسی و ناشکری دعوت می کنند.
 +
 +
'''۳. توجه به اهمیت شکرگزاری:'''
 +
 +
توجه به آیات و روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهره مندی از عواقب آن ترغیب می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند، اجر او مثل کسی است که برای خدا [[روزه]] گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر مریضی است که صبر کند و اجر غنی شاکر، مثل اجر فقیر قانع است.<ref>همان، ص۶۷۵.</ref>
 +
 +
'''۴. توجه به بلای نازل شده:'''
 +
 +
انسان باید به این مسأله بیاندیشد که هر مصیبت و بلایى از بلاهاى دنیا که بر او فرود آید بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود. نقل شده است کسى به یکى از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جاى آن دزد شیطان به خانه تو می آمد و ایمان تو را می برد چه می کردى؟<ref>فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ج۷، ص۲۲۷.</ref>
 +
 +
==پانویس==
 +
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/kofran.htm گروهی از پژوهشگران، کفران نعمت، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی :1 بهمن 1391.
+
 
 +
*[http://www.downloadbook.org/maasumin/np/kofran.htm گروهی از پژوهشگران، کفران نعمت، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی: 1 بهمن 1391.
 +
*سیده معصومه جوادی زاویه، کفران نعمت، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه] ، تاریخ بازیابی: 3 خرداد، 1391.
 +
 
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۳

کفران نعمت آن است که شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بی اهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بی اعتنایی نسبت به نعمت و بی ارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمت های الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده کند.[۱] امام صادق علیه السلام می فرمایند: شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.[۲]

معنای کفران نعمت

واژه کفران به معنای پوشاندن چیزی است[۳] و از آنجا که شخص در واقع سعی در پوشاندن ارزش نعمت می کند به عمل او کفران نعمت می گویند. مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی کفران نعمت چنین است که کسی که کفران نعمت می کند، با نادیده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گویا روی آن را می پوشاند و آن را انکار می کند یا حق آن را ادا نمی کند.

کفران در لغت به معنای پوشانیدن است و در اصطلاح دینی: به پنج معنا استعمال شده که یکی از آن معانی، کفران نعمت به معنای ناشکری و ناسپاسی که ضد شکرگزاری است.

کفران نعمت در قرآن

  • خداوند در قرآن کریم، ما را امر به شکرگزاری کرده و از کفران نعمت و ناسپاسی نهی می کند: «وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»؛ شکر نعمت هایم را به جا آورید و ناسپاسی نکنید. [۴]
  • آیه دیگری که در تحسین شکر و مذمت کفران نعمت است، این آیه است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»؛ قطعا چنین است که اگر شکر نعمت هایم را به جا آورید، بر آن می افزایم و اگر ناسپاسی کنید، به تحقیق که عذابم شدید است. [۵] بر طبق این آیه، ناشکری و کفران نعمت از گناهان کبیره است، زیرا خدا در مورد آن تهدید به عذاب شدید کرده است.
  • در آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «خداوند (براى آنها که کفران نعمت می کنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانى فرامی رسید اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند بخاطر اعمالى که انجام می دادند لباس گرسنگى و ترس را در اندامشان پوشانید». [۶]
  • از آیات دیگر قرآن در این رابطه آیه «هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ» [۷]است. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده: الْکفْرُ فِی کتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، ...وَالْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْکفْرِ کفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِک قَوْلُهُ تَعَالَی یحْکی قَوْلَ سُلَیمَانَ علیه السلام؛ کفر، در کتاب خدا به پنج معنا آمده ... و وجه سوم از آن ها کفران نعمت است. و آن سخن خدای تعالی است که سخن سلیمان علیه السلام را حکایت می کند.[۸] آیه مورد اشاره آن حضرت آیه فوق است. حضرت سلیمان علیه السلام وقتی تخت بلقیس را نزد خود دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا آزمایشم کند که آیا شاکرم یا ناسپاس و کسی که شاکر باشد به نفع خودش است و کسی که ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نیاز است. (یعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند.) در این آیه خداوند، شکر و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید بخاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد، شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار بر اثر ناسپاسى محروم نکنند، بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد.

کفران نعمت در روایات

با توجه به روایات بسیار گسترده در باب کفران نعمت درمی یابیم که یکی از بزرگترین موانعی که در مسیر تکامل روح انسان و تهذیب نفس موجود است، ناسپاسی از نعمات خداوند و ترک تشکر از آنهاست که ائمه معصومین علیهم السلام در بیانات متعددی زشتی و عواقب شوم آن را بیان کرده اند:

  1. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که می فرمایند: گناهی که زودتر از همه گناهان عقوبتش دامان انسان را می گیرد، کفران نعمت است.[۹]
  2. امام علی علیه السلام می فرمایند: کفران نعمت، سبب لغزش قدم ها و سلب نعمت ها می گردد.[۱۰]
  3. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: گناهانی که نعمت های الهی را تغییر می دهند، ظلم بر مردم و تغییر دادن عادت در امور خیر و کفران نعمت و ترک شکر است.[۱۱]
  4. امام باقر علیه السلام می فرمایند: قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِی وَصِیتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ لَا تَکفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ کفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْکفْرِ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتشان به فرزند خود حسن علیه السلام فرمودند: کفران نعمت نکن که ریشه و اساس کفر، کفران نعمت و ناسپاسی است.[۱۲]
  5. وَ قَالَ کفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ؛ همچنین فرمودند: ناشکری، (نشانه) پستی و لئامت است.[۱۳]
  6. کفران نعمت چند گونه است که یکی از موارد آن، گناه کردن با نعمت است: و َقَالَ علیه السلام: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِیةِ فَهُوَ الْکفُورُ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسی که با نعمت خدا گناه می کند، کفران نعمت و ناسپاسی می کند.[۱۴]
  7. در روایت دیگر، ضمن تاکید بر اهمیت شاکر بودن و تحسین آن و مذمت شدید ناسپاسی، به بیان شکر و ناشکری عملی می پردازد: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِیمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیهِ بِالشُّکرِ و َأَبْغَضُهُمْ إِلَیهِ الْعَامِلُ فِی نِعَمِهِ بِالْکفْرِ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: محبوب ترین مردم نزد خداوند، بندگان شاکری هستند که با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شکر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترین مردم نزد خدا، مردمی هستند که با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، کفران نعمت و ناسپاسی می کنند. [۱۵]

عوامل کفران نعمت

۱. داشتن آرزوهای دراز:

داشتن آرزوهای دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز هم به آنها نرسد، دلبسته و امیدوار می کند. به همین جهت آدمی نعمت های الهی را که در دست دارد، کوچک می شمرد و نسبت به آنها بی اعتناست و شکر آنها را بجا نمی آورد، لذا پیامدهای شوم کفران نعمت در دنیا و آخرت گریبانگیر او می شود. امام علی علیه السلام می فرمایند: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر (و کفران نعمت) از سوی شما منتهی می شود.[۱۶]

۲. عدم معرفت نسبت به نعمت ها:

گاهی قصور در شکر نعمت ها از این سرچشمه می گیرد که انسان نسبت به نعمت ها، معرفت کامل و وافی ندارد و اصولاً به نعمت های الهی نمی اندیشد. توجه به نعمت های مادی و معنوی از جمله هدایت انبیاء و نزول کتاب آسمانی و... به انسان نشان خواهد داد که خداوند چه مواهب عظیمی را در اختیار او قرار داده است[۱۷] و موجب برانگیخته شدن حس شکرگزاری در انسان خواهد شد، اما متأسفانه بشر تا نعمتی از او سلب نشود قدر و منزلت آن را ندانسته و شکر آن را بجا نمی آورد.

۳. ناچیزشمردن نعمت ها:

یکی دیگر از عوامل ناشکری، به حساب نیاوردن نعمت های ارزشمند خداوند است که در اختیار ما قرار داده است و ادعا کردن به این که خداوند نعمتی به من نداده است. لذا خداوند در قرآن کریم درباره فزونی نعمت ها می فرماید: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»؛ اگر نعمت های خدا را بشمارید، هرگز نمی توانید آن را شمارش کنید.[۱۸]

۴. مقایسه کردن خود با سایر افراد:

یکی دیگر از عوامل ناسپاسی و کفران نعمت مقایسه کردن سطح زندگی افراد با هم است. هر چقدر توجه انسان نسبت به زندگی دیگران بیشتر می شود، به همان اندازه توجه و رضایتش از زندگی خود کاسته می شود و به مرور زمان و با پیش روی آن منجر به کفران نعمت و طلبکاری از خداوند می گردد.

عواقب کفران نعمت

ناسپاسى و کفران نعمت آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد که به بیان برخی می پردازیم:

۱. عدم معرفت خدا:

ناسپاسى از نعمات خداوند سبب می شود که انسان از معرفت خدا دور بماند و این بزرگترین خسران و زیان است. بزرگان علم در مورد انگیزه معرفة الله به سراغ این مسأله رفته اند که شکر نعمت، نخستین انگیزه شناخت پروردگار است؛ زیرا تشکر و سپاسگزارى از بخشنده نعمت، یک امر وجدانى است؛ انسان هنگامى که خود را غرق نعمت می بیند و می داند این همه نعمت در درون و برون وجود او است و این ها از خود او نیست، به فکر تشکر از بخشنده نعمت می افتد و همین امر راه خداشناسى را براى او هموار می سازد ولى ناسپاسان نه اعتنائى به نعمت دارند و نه بخشنده نعمت، ولذا از معرفة الله نیز محروم می شوند.[۱۹]

۲. عدم تشکر از مخلوق:

ناسپاسى در برابر نعمت هاى خالق سبب می شود که انسان در برابر مخلوق نیز ناسپاس می شود، نه تنها ارزشى براى محبت ها و خدمات بى شائبه دیگران قائل نشود بلکه خود را طلبکار آنان بداند و این صفت سبب تنفر و بیزارى مردم از چنین افرادی می شود و به این ترتیب ناسپاسان گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن یار و یاور، در برابر مشکلات زندگى خواهند شد.[۲۰]

۳. زوال نعمت:

کفران نعمت منجر به زوال نعمت ها می شود؛ زیرا خداوند حکیم است نه بى حساب چیزى به کسى می بخشد و نه بى جهت چیزى را از کسى می گیرد اما آنها که ناسپاسى می کنند با زبان حال می گویند ما لایق این نعمت نیستیم و حکمت خداوند ایجاب می کند که این نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر نعمت را بجا می آورند در واقع می گویند ما لایق و شایسته ایم، نعمت را بر ما افزون کن. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: اگر سپاسگزاری کنی نعمت ها پایدار است و اگر کفران ورزی، دیری نمی پاید.[۲۱]

۴. مجازات زودرس:

کفران نعمت یکی از صفات مهلکه ای است که مجازاتش خیلی زود در همین دنیا نیز گریبان انسان را می گیرد. امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند: سریع ترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.[۲۲] مجازاتش خیلی زود، گریبانگیر انسان می شود. در روایت آمده: عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً کفْرَانُ النِّعْمَةِ؛ پیامبر اکرم فرمودند: سریعترین مجازات ها، مجازات کفران نعمت است.[۲۳]

و در روایت دیگر آمده: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوَالِدَینِ وَ الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ کفْرُ الْإِحْسَانِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنیا است و تا آخرت به تاخیر نمی افتد. یکی عاق والدین و یکی ظلم به مردم و یکی کفران نعمت و ناسپاسی.[۲۴]

همچنین از آثار کفران نعمت، از دست دادن آن است: وَ قَالَ علیه السلام: کفْرُ النِّعْمَةِ مُزِیلُهَا و َشُکرُهَا مُسْتَدِیمُهَا؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کفران نعمت و ناشکری، باعث از دست دادن آن و شکر آن باعث ادامه داشتنش می شود.[۲۵]

۵. عدم احساس خوشبختی:

کسانی که نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند را نمی بینند و آن را انکار می کنند و همیشه نق می زند که خدا به ما چیزی نداده و یا کسانی که از نعمت های خدا در راه گناه استفاده می کنند، هیچ وقت در دنیا احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند و پیوسته احساس کمبود و خلأ می کنند.

۶. سلب آرامش:

یکی از عواقب کفران نعمت، سلب آرامش از زندگی آدمی است. خداوند در آیات ۱۵ تا ۱۷ سوره سبا به این علل و عوامل اشاره می کند و از مردم می خواهد که با بهره گیری درست از نعمت ها و شکر و سپاس آن زمینه های بقاء و استمرار آسایش را فراهم آورند.

راه درمان کفران نعمت

۱. کسب معرفت نسبت به انواع نعمت ها:

نخستین راه تحصیل شکرگزاری، کسب معرفت و تفکر در انواع نعمت های ظاهری و باطنی خداوند است؛ چرا که توجه و تفکر در این نعمات، ریشه های ناسپاسی را در انسان می سوزاند و روح شکرگزاری را در انسان تقویت می کند.[۲۶] سعدی چه زیبا می گوید: هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید، مفرح ذات. پس در هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شکری واجب

از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید

بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد

ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجا آورد

۲. توجه به زندگی افراد پایین تر:

یکی دیگر از راههای مؤثر در درمان ناسپاسی توجه به زندگی افرادی است که در سطح پایین تری قرار دارند و از نعمات کمتری برخوردار هستند. انسان هر قدر در زندگی افراد کم بضاعت بنگرد، روح شکرگزاری در او تقویت می شود؛ چرا که خود را در جایگاه او تصور می کند و از این که زندگی مانند او ندارد، خدا را شکر می کند. اما بر عکس هر چه به زندگی انسان های بالاتر بنگرد وسوسه های شیطانی او را به ناسپاسی و ناشکری دعوت می کنند.

۳. توجه به اهمیت شکرگزاری:

توجه به آیات و روایاتی که در باب شکرگزاری وارد شده است، انسان را به کسب این صفت و بهره مندی از عواقب آن ترغیب می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: کسی که چیزی بخورد و شکر کند، اجر او مثل کسی است که برای خدا روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او مثل اجر مریضی است که صبر کند و اجر غنی شاکر، مثل اجر فقیر قانع است.[۲۷]

۴. توجه به بلای نازل شده:

انسان باید به این مسأله بیاندیشد که هر مصیبت و بلایى از بلاهاى دنیا که بر او فرود آید بدتر از آن هم تصور می شود، لذا باید شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود. نقل شده است کسى به یکى از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جاى آن دزد شیطان به خانه تو می آمد و ایمان تو را می برد چه می کردى؟[۲۸]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۸، ج۳، ص۶۰.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی، ترجمه مصطفوی، سید جواد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۹۵.
  3. اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۴۵۱، ذیل ماده کفر.
  4. سوره بقره، آیه ۱۵۲
  5. سوره ابراهیم، آیه ۷
  6. سوره نحل، آیه ۱۱۲
  7. سوره نمل، آیه ۴۰
  8. کافی، ج۲، ص۳۸۹.
  9. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج۶۶، ص۷۰.
  10. آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۳۸۱، ج۴، ص۶۳۰.
  11. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج۷۰، ص۳۷۵.
  12. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۵۷.
  13. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.
  14. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.
  15. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.
  16. آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ پیشین، حدیث ۱۳۷۵.
  17. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۳ و ۶۴.
  18. سوره نحل/۱۸.
  19. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج۳، ص۶۲.
  20. همان.
  21. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ پیشین، ج۲، ص۷۷.
  22. حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، بیروت لبنان، احیاء تراث عربی، ۱۳۷۰، ج۱۶، ص۳۱۲.
  23. وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۱۲.
  24. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۶۰.
  25. مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۵۳.
  26. نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۶۸۰.
  27. همان، ص۶۷۵.
  28. فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ج۷، ص۲۲۷.

منابع