یمین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
يمين در لغت به معناي سوگند است <ref> لويس معلوف، المنجد، ج 2، ص 2247، مترجم: محمد بندريگي، ناشر: ايران، چاپ سوم 1380 </ref> و در اصطلاح فقهي قسم خوردن به ذات خدا يا اسماء خاص خداوند است مثل والله بالله.<ref>شهيد ثاني، الروضه البهيه، ج 1، ص 234، مصحح: مركز نشر مكتب اعلام اسلامي، ناشر: مكتب اعلام اسلامي چاپ دوم 1365</ref>
+
«يَمين» در لغت به معنای [[سوگند]] است؛<ref>لويس معلوف، المنجد، ج 2، ص 2247، ترجمه محمد بندريگي، نشر ايران، چاپ سوم 1380.</ref> و در اصطلاح [[فقه|فقهی]] به معنای قسم خوردن به ذات [[الله|خداوند]]<ref>ذات خدا يعني بدون اين كه قسم به اسمي از اسماء خدا باشد، عباراتي مي‌آورد كه دلالت بر ذات خدا مي‌كند، مثل «والذي نفسي بيده»؛ قسم به آن كسي كه جانم در دست اوست.</ref> يا اسماء خاص خدا می‌باشد.<ref>شهيد ثاني، الروضه البهيه، ج 1، ص 234، چاپ دوم، 1365.</ref> قسم خوردن به [[دروغ]] در حالت عادی، [[حرام]] است و در روایات به شدت از آن نهی شده است.
  
ذات خدا يعني بدون اينكه قسم به اسمي از اسماء خدا باشد عباراتي مي‌آورد كه دلالت بر ذات خدا مي‌كند مثل والذي نفسي بيده: قسم به آن كسي كه جانم در دست اوست.
+
==جايگاه بحث يمين در فقه==
  
 +
یمین در [[فقه]] در جميع ابواب منازعات و در كتاب قضاء و شهادات و همچنين در كتاب اَيمان در مورد كسي كه چيزي را به واسطه قسم خوردن بر خود [[واجب]] يا [[حرام]] مي‌كند، از آن بحث مي‌شود.
  
== جايگاه بحث يمين در فقه ==
+
==شرايط قسم خورنده==
  
یمین در فقه در جميع ابواب منازعات و در كتاب قضاء و شهادات و هم چنين در كتاب أيمان در مورد كسي كه چيزي را بواسطه قسم خوردن بر خود واجب يا حرام مي‌كند از آن بحث مي‌شود.
+
قسم خورنده شرايطي دارد كه بدون آنها قسم منعقد نمي‌شود؛ این شرایط عبارتند از: [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[اختیار]]، قصد و عدم منع حاكم شرع از تصرف قسم خورنده در اموالش بخاطر سفاهت یا ورشكستگي. بنابراين قسم بچّه، ديوانه، مجنون ادواري در حال جنونش، قسم آدم مجبور و بي هوش و شخص غضبناك كه غضبش شديد باشد و قصد را از او سلب كند، منعقد نمي‌شود. و همچنين قسم آدمي كه ممنوع التصرف از مالش است منعقد نمي‌شود و قسم فرزند با جلوگيري پدر و قسم زوجه با منع زوج منعقد نمي‌شود، مگر اين كه كاري كه قسم بر آن خورده شده انجام [[واجب]] يا ترک [[حرام]] باشد كه در اين صورت بدون اذن منعقد مي‌شود.<ref>تحريرالوسيله، امام خمينی، ج 2، ص 100، موسسه نشر اسلامي، چاپ نهم، 1424.</ref>
  
==شرايط قسم خورنده==
+
==اقسام يمين و احكام آنها==
قسم خورنده شرايطي دارد كه بدون آنها قسم منعقد نمي‌شود كه عبارتند از: بلوغ، عقل، اختيار، قصد و عدم منع حاكم شرع از تصرف قسم خورنده در اموالش بخاطر سفه – ورشكستگي. بنابراين قسم بچّه، ديوانه، مجنون ادواري در حال جنونش، قسم آدم مجبور و بي هوش و شخص غضبناك كه غضبش شديد باشد و قصد را از او سلب كند منعقد نمي‌شود و هم چنين قسم آدمي كه ممنوع التصرف از مالش است منعقد نمي‌شود و قسم فرزند با جلوگيري پدر و قسم زوجه با منع زوج منعقد نمي‌شود، مگر اينكه كاري كه قسم بر آن خورده شده انجام واجب يا ترك حرام باشد كه در اين صورت بدون اذن منعقد مي‌شود.<ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 100، حضرت امام خميني (ره)، نشر: موسسه نشر اسلامي (جامعه مدرسين) چاپ نهم 1424</ref>
 
  
==اقسام يمين==
+
*يمين تاكيدي: كه جهت تأكيد و تحقيق خبر به وقوع چيزي يا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آينده است؛ مثلا بگويد: والله من بدهكار نبودم (گذشته) يا بدهكار نيستم (حال) يا زيد از سفر نخواهد آمد. (آينده)
1- يمين تاكيدي: كه جهت تأكيد و تحقيق خبر به وقوع چيزي يا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آينده است؛ مثلا بگويد والله من بدهكار نبودم (گذشته) يا بدهكار نيستم (حال) يا زيد از سفر نخواهد آمد (آينده).
+
*يمين مُناشده: يميني كه همراه با سؤال است و منظور از آن تحريك مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. یعنی براي تأكيد، سوال مي‌آورد: مثلاً مي‌گويد تو را به خدا قسم مي‌دهم جواب مرا بده.
2- يمين مناشده: يميني كه همراه با سوال است و منظور از آن تحريك مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. براي تأكيد سوال مي‌آورد: مثلا مي‌گويد ترا به خدا قسم مي‌دهم جواب مرا بده.
+
*يمين عقد: يميني كه تعهد والتزام است به اين كه انسان عملي انجام بدهد يا ترك كند.
3- يمين عقد: يميني كه تعهّد و التزام است به اينكه انسان عملي انجام بدهد يا ترك كند.
 
  
==احكام سه قسم==
+
قسم اول منعقد نمي‌شود و اگر [[دروغ]] باشد از [[گناهان]] كبيره است و كاربرد اين قسم در دادگاه است. قسم دوم هم منعقد نمي‌شود. [[کفاره|كفاره]] و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتي كه مخالفت كند و مقصود سائل را نيارد) نيست. قسم سوم است كه منعقد مي‌شود و وفاء‌ به آن واجب و مخالفت با آن كفاره دارد.<ref>تحريرالوسيله، ج 2، ص 98.</ref>
قسم اول منعقد نمي‌شود و اگر دروغ باشد از گناهان كبيره است و كاربرد اين قسم در دادگاه است. قسم دوم هم منعقد نمي‌شود. كفاره و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتي كه مخالفت كند و مقصود سائل را نيارد) نيست. قسم سوم است كه منعقد مي‌شود و وفاء‌ به آن واجب و مخالفت با آن كفاره دارد.<ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 98</ref>
 
  
 +
اگر قسم منعقد شد، وفاء به آن [[واجب]] است و در صورت مخالفت عمدي [[کفاره]] دارد؛ ولي اگر از روي جهل يا اضطرار يا اجبار با قسمش مخالفت كند، كفاره واجب نمي‌شود.<ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 101.</ref>
 
==شرايط انعقاد قسم==
 
==شرايط انعقاد قسم==
قسمي كه در محكمه بكار مي‌رود و به دعاوي خاتمه مي‌دهد، مدعي قسم مي‌خورد و دعوا ثابت مي‌شود مثلا مدعي در مورد لوث (چيزي كه موجب ظن به صدق ادعاي مدعي مي‌شود مثلا قاتل با چاقو در كنار مقتول بوده يا صورتش خون آلود بوده) با پنجاه نفر قسم مي‌خورد كه مثلا زيد قاتل پسرش است با قسم مدّعي دعوا ثابت مي‌شود. يا منكر قسم مي‌خورد مثلا بگويد من به زيد بدهكار نيستم دعوي خاتمه مي يابد يا قسمي كه شخص بوسيله آن چيزي را بر خود واجب مي‌كند يا كار حرامي را ترك مي‌كند. قسم بغير لفظ جلاله الله يا اسماء خاصه خداوند (اسمائي كه فقط مختص خداست ديگران در آن شريك نيستند) منعقد نمي‌شود. بايد قسم خورنده بگويد والله من به زيد بدهكار نيستم. يا والله اگر كار حرامي انجام دادم ده روز روزه بگيرم.<ref>الروضه البهيه، ج 3، ص 94</ref> بنابراين اگر كسي قسم بخورد د اسم خدا را نياورد مثلا بگويد قسم به قرآن من فلان كار را انجام ندادم يا قسم به پيامبر(ص) يا ائمه اطهار بياورد بگويد بحق حضرت علي (ع)، قسمش منعقد نمي‌شود يعني اگر مخالفت كرد كفاره ندارد و اگر در دعاوي باشد به آن ترتيب اثر نمي‌دهند.<ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 385 و هم چنين ص 100 </ref>
 
  
==حكم تكليفي يمين==
+
قسمي كه در محكمه بكار مي‌رود و به دعاوي خاتمه مي‌دهد، مدعي قسم مي‌خورد و دعوا ثابت مي‌شود؛ مثلاً مدعي در مورد لوث (چيزي كه موجب ظنّ به صدق ادعاي مدعي مي‌شود، مثلاً قاتل با چاقو در كنار مقتول بوده يا صورتش خون آلود بوده) با پنجاه نفر قسم مي‌خورد كه مثلا زيد قاتل پسرش است؛ با قسم مدعي دعوا ثابت مي‌شود. يا منكر قسم مي‌خورد؛ مثلاً بگويد من به زيد بدهكار نيستم دعوي خاتمه مي يابد. يا قسمي كه شخص بوسيله آن چيزي را بر خود واجب مي‌كند يا كار حرامي را ترك مي‌كند.
اگر قسم منعقد شد وفاء به آن واجب و در صورت مخالفت عمدي كفاره دارد ولي اگر از روي جهل يا اضطرار يا اجبار با قسمش مخالفت كند كفاره واجب نمي‌شود.<ref>تحرير الوسيله، ج 2، ص 101 </ref>
+
 
 +
قسم به غير لفظ جلاله «الله» يا اسماء خاصه خداوند (اسمائي كه فقط مختص خداست و ديگران در آن شريك نيستند) منعقد نمي‌شود. بايد قسم خورنده مثلا بگويد «والله» من به زيد بدهكار نيستم. يا «والله» اگر كار حرامي انجام دادم ده روز [[روزه]] بگيرم.<ref>الروضة البهيه، ج 3، ص 94.</ref> بنابراين اگر كسي قسم بخورد و اسم خدا را نياورد -مثلاً بگويد قسم به [[قرآن]] من فلان كار را انجام ندادم يا قسم به [[پیامبر اسلام|پيامبر]] صلی الله علیه وآله يا [[ائمه اطهار]] بياورد-، قسمش منعقد نمي‌شود. يعني اگر مخالفت كرد، كفاره ندارد و اگر در دعاوي باشد به آن ترتيب اثر نمي‌دهند.<ref>تحريرالوسيله، ج 2، ص 385 و ص 100.</ref>
  
 
==موارد يمين==
 
==موارد يمين==
در دعاوي ماليه و غير ماليه مثل نكاح به كار مي‌رود ولي در حدود (مثل حد زنا – لواط) قسم جايگاهي ندارد. مثلا اگر زيد قسم بخورد كه عمرو به من نسبت زنا داد و عمرو هم انكار كرد بر عمر قسم متوجه نمي‌شود و با قسم زيد براي عمرو حد ثابت نمي‌شود.<ref>تحرير الوسيله، ج 1-2 ص 841 و 842</ref>
 
  
==وظیفه استحبابی قاضی در مورد قسم==
+
یمین در دعاوي ماليه و غير ماليه مثل [[ازدواج|نكاح]] بكار مي‌رود، ولي در [[حدود]] (مثل حد زنا و لواط) قسم جايگاهي ندارد. مثلاً اگر زيد قسم بخورد كه عمرو به من نسبت زنا داد و عمرو هم انكار كرد، بر عمرو قسم متوجه نمي‌شود و با قسم زيد براي عمرو حد ثابت نمي‌شود.<ref>تحريرالوسيله، ج 1-2، ص 841-842.</ref>
براى قاضى مستحب است كه قبل از قسم، شخص را موعظه كند و او را تشويق نمايد كه به خاطر تعظيم خداى تعالى، قسم را ترك كند، هر چند راست باشد و همچنين او را از عذاب الهى، در صورت دروغ بودن سوگند، بترساند. روايت شده است: «كسى كه به خدا قسم دروغ بخورد، كافر مى شود» و در بعضى از روايات وارد شده است كه: «هر كس قسمى بخورد كه مى داند [[دروغ]] است با خدا مبارزه كرده است» و «همانا سوگند دروغ، خانه ها را از اهلش خالى مى سازد».<ref> احكام حقوقى اسلام (ج 1)، نعمت الله يوسفيان ، ص 27.</ref>
+
 
 +
==وظیفه قاضی در مورد قسم==
  
 +
براى قاضى [[مستحب]] است كه قبل از قسم، شخص را [[موعظه]] كند و او را تشويق نمايد كه به خاطر تعظيم خداى تعالى، قسم را ترك كند، هر چند راست باشد و همچنين او را از [[عذاب]] الهى، در صورت [[دروغ]] بودن سوگند، بترساند. روايت شده است: «كسى كه به خدا قسم دروغ بخورد، كافر مى شود» و در بعضى از روايات وارد شده است كه: «هر كس قسمى بخورد كه مى داند دروغ است با خدا مبارزه كرده است» و «همانا سوگند دروغ، خانه ها را از اهلش خالى مى سازد».<ref>احكام حقوقى اسلام، نعمت الله يوسفيان، ج 1 ص 27.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
  
==منبع==
+
==منابع==
احكام حقوقى اسلام (ج 1)، نعمت الله يوسفيان
 
  
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=30347 محمدحسين بيگدلو، یمین، سایت پژوهه]
+
*احكام حقوقى اسلام، نعمت الله يوسفيان، ج 1.
 +
*[http://www.pajoohe.ir "یمین"، محمدحسين بيگدلو، دانشنامه پژوهه]، بازیابی: 17 بهمن 1391.
  
[[رده:احکام اقتصادی]]
+
[[رده:احکام قضایی و جزایی]]
 +
[[رده:حقوق]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۵

«يَمين» در لغت به معنای سوگند است؛[۱] و در اصطلاح فقهی به معنای قسم خوردن به ذات خداوند[۲] يا اسماء خاص خدا می‌باشد.[۳] قسم خوردن به دروغ در حالت عادی، حرام است و در روایات به شدت از آن نهی شده است.

جايگاه بحث يمين در فقه

یمین در فقه در جميع ابواب منازعات و در كتاب قضاء و شهادات و همچنين در كتاب اَيمان در مورد كسي كه چيزي را به واسطه قسم خوردن بر خود واجب يا حرام مي‌كند، از آن بحث مي‌شود.

شرايط قسم خورنده

قسم خورنده شرايطي دارد كه بدون آنها قسم منعقد نمي‌شود؛ این شرایط عبارتند از: بلوغ، عقل، اختیار، قصد و عدم منع حاكم شرع از تصرف قسم خورنده در اموالش بخاطر سفاهت یا ورشكستگي. بنابراين قسم بچّه، ديوانه، مجنون ادواري در حال جنونش، قسم آدم مجبور و بي هوش و شخص غضبناك كه غضبش شديد باشد و قصد را از او سلب كند، منعقد نمي‌شود. و همچنين قسم آدمي كه ممنوع التصرف از مالش است منعقد نمي‌شود و قسم فرزند با جلوگيري پدر و قسم زوجه با منع زوج منعقد نمي‌شود، مگر اين كه كاري كه قسم بر آن خورده شده انجام واجب يا ترک حرام باشد كه در اين صورت بدون اذن منعقد مي‌شود.[۴]

اقسام يمين و احكام آنها

  • يمين تاكيدي: كه جهت تأكيد و تحقيق خبر به وقوع چيزي يا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آينده است؛ مثلا بگويد: والله من بدهكار نبودم (گذشته) يا بدهكار نيستم (حال) يا زيد از سفر نخواهد آمد. (آينده)
  • يمين مُناشده: يميني كه همراه با سؤال است و منظور از آن تحريك مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. یعنی براي تأكيد، سوال مي‌آورد: مثلاً مي‌گويد تو را به خدا قسم مي‌دهم جواب مرا بده.
  • يمين عقد: يميني كه تعهد والتزام است به اين كه انسان عملي انجام بدهد يا ترك كند.

قسم اول منعقد نمي‌شود و اگر دروغ باشد از گناهان كبيره است و كاربرد اين قسم در دادگاه است. قسم دوم هم منعقد نمي‌شود. كفاره و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتي كه مخالفت كند و مقصود سائل را نيارد) نيست. قسم سوم است كه منعقد مي‌شود و وفاء‌ به آن واجب و مخالفت با آن كفاره دارد.[۵]

اگر قسم منعقد شد، وفاء به آن واجب است و در صورت مخالفت عمدي کفاره دارد؛ ولي اگر از روي جهل يا اضطرار يا اجبار با قسمش مخالفت كند، كفاره واجب نمي‌شود.[۶]

شرايط انعقاد قسم

قسمي كه در محكمه بكار مي‌رود و به دعاوي خاتمه مي‌دهد، مدعي قسم مي‌خورد و دعوا ثابت مي‌شود؛ مثلاً مدعي در مورد لوث (چيزي كه موجب ظنّ به صدق ادعاي مدعي مي‌شود، مثلاً قاتل با چاقو در كنار مقتول بوده يا صورتش خون آلود بوده) با پنجاه نفر قسم مي‌خورد كه مثلا زيد قاتل پسرش است؛ با قسم مدعي دعوا ثابت مي‌شود. يا منكر قسم مي‌خورد؛ مثلاً بگويد من به زيد بدهكار نيستم دعوي خاتمه مي يابد. يا قسمي كه شخص بوسيله آن چيزي را بر خود واجب مي‌كند يا كار حرامي را ترك مي‌كند.

قسم به غير لفظ جلاله «الله» يا اسماء خاصه خداوند (اسمائي كه فقط مختص خداست و ديگران در آن شريك نيستند) منعقد نمي‌شود. بايد قسم خورنده مثلا بگويد «والله» من به زيد بدهكار نيستم. يا «والله» اگر كار حرامي انجام دادم ده روز روزه بگيرم.[۷] بنابراين اگر كسي قسم بخورد و اسم خدا را نياورد -مثلاً بگويد قسم به قرآن من فلان كار را انجام ندادم يا قسم به پيامبر صلی الله علیه وآله يا ائمه اطهار بياورد-، قسمش منعقد نمي‌شود. يعني اگر مخالفت كرد، كفاره ندارد و اگر در دعاوي باشد به آن ترتيب اثر نمي‌دهند.[۸]

موارد يمين

یمین در دعاوي ماليه و غير ماليه مثل نكاح بكار مي‌رود، ولي در حدود (مثل حد زنا و لواط) قسم جايگاهي ندارد. مثلاً اگر زيد قسم بخورد كه عمرو به من نسبت زنا داد و عمرو هم انكار كرد، بر عمرو قسم متوجه نمي‌شود و با قسم زيد براي عمرو حد ثابت نمي‌شود.[۹]

وظیفه قاضی در مورد قسم

براى قاضى مستحب است كه قبل از قسم، شخص را موعظه كند و او را تشويق نمايد كه به خاطر تعظيم خداى تعالى، قسم را ترك كند، هر چند راست باشد و همچنين او را از عذاب الهى، در صورت دروغ بودن سوگند، بترساند. روايت شده است: «كسى كه به خدا قسم دروغ بخورد، كافر مى شود» و در بعضى از روايات وارد شده است كه: «هر كس قسمى بخورد كه مى داند دروغ است با خدا مبارزه كرده است» و «همانا سوگند دروغ، خانه ها را از اهلش خالى مى سازد».[۱۰]

پانویس

  1. لويس معلوف، المنجد، ج 2، ص 2247، ترجمه محمد بندريگي، نشر ايران، چاپ سوم 1380.
  2. ذات خدا يعني بدون اين كه قسم به اسمي از اسماء خدا باشد، عباراتي مي‌آورد كه دلالت بر ذات خدا مي‌كند، مثل «والذي نفسي بيده»؛ قسم به آن كسي كه جانم در دست اوست.
  3. شهيد ثاني، الروضه البهيه، ج 1، ص 234، چاپ دوم، 1365.
  4. تحريرالوسيله، امام خمينی، ج 2، ص 100، موسسه نشر اسلامي، چاپ نهم، 1424.
  5. تحريرالوسيله، ج 2، ص 98.
  6. تحرير الوسيله، ج 2، ص 101.
  7. الروضة البهيه، ج 3، ص 94.
  8. تحريرالوسيله، ج 2، ص 385 و ص 100.
  9. تحريرالوسيله، ج 1-2، ص 841-842.
  10. احكام حقوقى اسلام، نعمت الله يوسفيان، ج 1 ص 27.

منابع