|
|
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) |
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | {{نیازمند ویرایش فنی}} | + | {{خوب}} |
− | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
| + | '''«ابوعلی محمد بلعمی»''' (متوفی حدود ۳۸۳ ق) فرزند [[ابوالفضل بلعمی]]، مورخ و ادیب [[ایران|ایرانی]] و از وزرای دانشمند دربار سامانی است. او به دستور منصور بن نوح سامانی کتاب «[[تاریخ طبرى]]» را از عربى به فارسى ترجمه کرد که به «[[تاریخ بلعمی (کتاب)|تاریخ بلعمی]]» معروف است. |
| | | |
| ==ولادت== | | ==ولادت== |
− | محمد بن محمد بن عبيدالله التميمي البلعمي معروف به ابوعلي بلعمي در بخارا تولد يافت. در ارتباط با دوران كودكي و ايام ابتدايي زندگياش اطلاع چنداني در دست نيست. وي فرزند بلعمي بزرگ، ابوالفضل محمد بن عبيدالله بلعمي (م 329) است.[31] | + | |
− |
| + | محمد بن محمد بن عبیدالله التمیمی البلعمی معروف به ابوعلی بلعمی در بخارا تولد یافت. در ارتباط با دوران کودکی و ایام ابتدایی زندگی اش اطلاع چندانی در دست نیست. وی فرزند بلعمی بزرگ، [[ابوالفضل بلعمی|ابوالفضل محمد بن عبیدالله بلعمی]] (م، ۳۲۹ ق) از وزیران سامانیان است.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۳، ص۲۲۲؛ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص ۶۱۹.</ref> |
| + | |
| + | علت شهرت او به بلعمى به خاطر انتساب او و نیاکان وى به بلعمان از قراء مرو بود. |
| + | |
| ==دوران وزارت== | | ==دوران وزارت== |
− | پس از دوره وزارت يوسف بن اسحاق نوبت به وزارت ابوعلي محمد بن محمد بلعمي رسيد.[32] او اولين بار در سال 349 هجري به وزارت عبدالملك بن نوح ساماني رسيد.[33]
| + | ابوعلی بلعمی نخستین بار در سال ۳۴۹ هجری به جای ابومنصور یوسف بن اسحاق به وزارت عبدالملک بن نوح رسید. برکناری ابومنصور و سپرده شدن وزارت به ابوعلی با پشتیبانی آلپ تَکین (متوفی حدود ۳۵۹) که فرمانده [[خراسان]] بود صورت گرفت و همین کار اتحاد و دوستی بیشتری بین ابوعلی و آلپ تکین برقرار کرد، و او حامی ابوعلی شد و این دو بر آن شدند که هیچ کاری بی رایزنی یکدیگر انجام ندهند.<ref name="jahane islam">دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، مدخل "بلعمی".</ref> |
− | بلعمي علاوه بر وزارت عبدالملك بن نوح، وزير منصور بن عبدالملك بن نوح ساماني نيز بوده است.[34]
| |
− | وي در دوران وزارتش با «الپتگين» ارتباط بسيار نزديكي داشت و هيچ كاري بيعلم و مشورت او انجام نميداد.[35] الپتگين كه موسس سلسله غزنويان داماد وي بوده است، در دوره عبدالملك ساماني فرمانده كل خراسان بود، او بعدها به غزنه رفت.[36] ابوعلي بلعمي و آلپتگين به عنوان دو دوست، متحد و پشتيبان يك ديگر بودند.[37] بلعمي حتي بعضا امور سياسي مملكت را با مشورت با الپتگين انجام ميداد.
| |
− | ثعالبي در يتيمة الدهر مكرر از ابوعلي بلعمي نام ميبرد و از جمله از ابوالحسن علي بن حسن اللحام اشعاري در هجو او نقل كرده است.[38]
| |
− |
| |
| | | |
− | == ابو علي بلعمي و ترجمه تاريخ طبري ==
| + | ابوعلی پس از عبدالملک بن نوح، وزیر منصور بن نوح سامانی شد، اما مدت وزارت او در دربار منصور روشن نیست. در این دوره، وزارت، گاه از آنِ ابوعلی و زمانی در دست ابوجعفر عتبی بوده است.<ref name="jahane islam" /> |
| | | |
− | ابو علي بلعمي همانند پدرش در نشر زبان فارسي تاثير بسيار گذاشت و با اديبان آن دوره از جمله ابوبكر خوارزمي(م383 يا 390) دوستي و مكاتبه داشت.[39]
| + | ابوعلی بلعمی همانند پدرش [[ابوالفضل بلعمی]]، در نشر زبان فارسی تأثیر بسیار گذاشت و با ادیبان آن دوره از جمله ابوبکر خوارزمی (م، ۳۸۳ یا ۳۹۰ ق) دوستی و مکاتبه داشت.<ref name="jahane islam" /> |
− | يكي از كارهاي با ارزش و ماندگار ابوعلي بلعمي، ترجمه و تلخيص تاريخ الرسل و الملوك يا تاريخ طبري است. اين كتاب تاريخي به دستور منصور بن نوح ساماني كه حكومت را پس از برادرش عبدالملك در دست داشت، در سال 352 كه هنوز نيم قرن از وفات طبري نگذشته بود به فارسي ترجمه و تلخيص شد.[40]
| |
− | اين ترجمه كه شامل تمام تاريخ طبري است، ترجمه صرف و بدون تغيير اين كتاب نيست. تفاوت كار بلعمي با طبري در اين است كه بلعمي نام روات و اسناد را حذف كرده، و از ذكر روايات مختلف در يك مورد كه در اصل عربي ذكر شده، احتراز كرده است. او از اختلاف روايتهاي بر يك روايت كه در نزد مولف يا مترجم مرجح به نظر رسيده، اكتفا جسته است و هر جا روايتي ناقص يافته آن را از مآخذ ديگر و در متن كتاب نقل كرده است و اشاره نموده كه محمد بن جرير طبري اين روايت را نياورده است.[41]
| |
− | ديويد مورگان نيز معتقد است «اين اثر ابوعلي بلعمي را نميتوان تنها ترجمه صرف كتاب تاريخ طبري دانست.[42]
| |
− | سيد ابوالقاسم فروزاني مينويسد: «از آن جا كه ترجمهاي كه بلعمي از كتاب تاريخ الرسل و الملوك به عمل آورده با حذف اسناد طولاني و نيز روايات متعدد در باب حادثه واحد همراه بوده و نيز در بعضي موارد به خصوص در مورد تاريخ باستاني ايران نكتههايي در بردارد كه در اصل كتاب تاريخ طبري نيست، ميتوان اين ترجمه را كه به تاريخ بلعمي معروف است كتاب تاريخ مستقلي به شمار آورد و قديميترين تاريخ عمومي فارسي دانست.[43] اثر بلعمي علاوه بر اضافاتي كه درباره پيدايش جهان و عقايد ايرانيان در باب آغاز آفرينش آدم(ع) و ...دارد، حوادث را تا سال 355 هجري ذكر كرده است در حالي كه در تاريخ طبري حوادث تنها تا سال 302 آمده است بنابراين، اين بخش، پيوستي بر تاريخ طبري محسوب ميشود.
| |
− | ترجمه تاريخ طبري كه برخي نام آن را «تاريخنامه طبري» خواندهاند، ماخذ و مرجع بسياري از ترجمههاي ديگر؛ مانند ترجمه تركي شده است. زيرا به واسطه اطناب و تفصيل تاريخ طبري و زيادي حجم آن و اختصار و شيوايي ترجمه بلعمي مورد توجه قرار گرفته است.[44]
| |
− | برخي معتقدند ترجمه تاريخ طبري توسط ابوعلي بلعمي شخصا صورت نگرفته، اين ترجمه توسط دبيران وي انجام گرفته است. محمد روشن مصحح تاريخنامه طبري مينويسد:« ابوعلي بلعمي از پايه و مايه دانش، بهره چنداني نداشته و در اين كار واسطهاي بيش نبوده و ترجمه ناب اين اثر توسط دبيران و منشيان دانشمند و گمنام ديوان سامانيان انجام شده است. سه تن يا سه گروه در اين كار اهتمام ورزيدهاند.»[45] اما برخي معتقدند براي اين ادعا دليل كافي در دست نيست.[46]
| |
− | در ارتباط با نام اين كتاب نيز بايد گفت برخي نام تاريخ بلعمي[47] را براي اين اثر مورد استفاده قرار ميدهند. اما برخي نام «ترجمه تاريخ طبري»[48] و يا «تاريخنامه طبري» را درست ميدانند. مصحح اين اثر در مقدمه آن، ذكر عنوان «تاريخ بلعمي» را براي اين كتاب نادرست شمرده است. ايشان آورده است: «سپاس خداي را كه تاريخنامه طبري كه به نادرست در پارهاي از نگاشتههاي پارسي «تاريخ بلعمي» خوانده شده است... به انجام رسيد.»[49]
| |
| | | |
| + | یکی از کارهای باارزش و ماندگار ابوعلی بلعمی، ترجمه و تلخیص «تاریخ الرسل والملوک» یا [[تاریخ طبری]] به دستور منصور بن نوح سامانی بود. او این کار را در سال ۳۵۲ ق. انجام داد که هنوز نیم قرن از وفات [[محمد بن جریر طبری|طبری]] نگذشته بود.<ref>آقا بزرگ تهرانی، پیشین، ج۳، ص ۲۲۲.</ref> می توان این ترجمه را که به «[[تاریخ بلعمی (کتاب)|تاریخ بلعمی]]» معروف است، کتاب تاریخ مستقلی به شمار آورد و قدیمیترین تاریخ عمومی فارسی دانست. |
| ==وفات== | | ==وفات== |
− | وفات بلعمي به سال 363 هجري بوده است.[50] برخي هم سال وفات او را 383 هجري ذكر كردهاند.[51] | + | تاریخ وفات ابوعلی بلعمی چندان روشن نیست. گردیزی در کتاب «زین الاخبار» آن را در ۳۶۳ ق. ضبط کرده است که ظاهراً درست نیست، چون عتبی در «تاریخ یمینی» ذیل رویدادهای ۳۸۳ ق. از ابوعلی یاد کرده است. بنابراین، مرگ بلعمی باید در این سال یا پس از آن روی داده باشد.<ref name="jahane islam" /> |
− |
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
− | | + | {{پانویس}} |
− | [31] تهراني، آغا بزرگ، الذريعه ، بيروت، دارالاضواء، بي تا، ج3، ص222 و صفا، ذبيح الله، تاريخ ادبيات ايران، فردوس،1378، هشتم، ج1، ص 619
| + | ==منابع== |
− | [32] نرشخي، ابو بكر محمد بن جعفر،تاريخ بخارا،تهران، توس، 1363، دوم، ص 350 | + | *"خاندان بلعمی"، یدالله حاجی زاده، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۴ بهمن ۱۳۹۱. |
− | [33] حداد عادل، غلامعلي، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنياد دايرة المعارف اسلامي، 1386، دوم،ج4، ص 51
| + | *انجمن مفاخر فرهنگی، [[اثر آفرینان]]، ج ۲، ص ۶۹. |
− | [34] گريزي، عبدالحي بن ضحاك، زين الاخبار، تهران، دنياي كتاب، 1363 ، اول، ص 354 و مستوفي ، حمدالله، تاريخ گزيده، تهران، امير كبير، 1364، سوم، ص 383
| + | *دانشنامه جهان اسلام، مدخل "بلعمی"، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی. |
− | [35] گرديزي، پيشين،ص 356 و جوزجاني، منهاج سراج، طبقات ناصري، تهران، دنياي كتاب، 1363، ص 211
| + | {{سنجش کیفی |
− | [36] سرپرسي سايكس، تاريخ ايران، ترجمه سيد محمد تقي فخرداعي گيلاني، تهران، افسون، 1380، هفتم، ج2، ص 35
| + | |سنجش=شده |
− | [37] گرديزي، پيشين، ص 356
| + | |شناسه= خوب |
− | [38] ثعالبي، يتيمة الدهر، بيروت، دار الكتب العلميه، 1403، ج4، ص 123
| + | |عنوان بندی مناسب= خوب |
− | [39] حداد عادل، پيشين، ص 52 به نقل از خوارزمي، رسائل ابي بكر الخوارزمي، قسطنطنيه، 1297، ص 30- 31 | + | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب |
− | [40] اقا بزرگ تهراني، پيشين،ج3، ص 222 | + | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب |
− | [41] طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375، پنجم موخره، ج16، ص 56-55 به قلم مترجم
| + | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب |
− | [42] مورگان، ديويد، ايران در قرون وسطي ، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1373، ص 29
| + | |جامعیت= خوب |
− | [43] فروزاني، سيد ابوالقاسم ، تاريخ تحولات سياسي اجتماعي اقتصادي و فرهنگي ايران در دوره سامانيان، تهران، سمت، 1387، چهارم، ص 184
| + | |رعایت اختصار= خوب |
− | [44] طبري، پيشين، مقدمه، ص 56 به قلم مترجم
| + | |سیر منطقی= خوب |
− | [45] بلعمي، ابوعلي، تاريخ نامه طبري ، تهران، سروش، سوم، مقدمه محمد روشن، ج1، ص 12
| + | |کیفیت پژوهش= خوب |
− | [46] حداد عادل، پيشين، ص 52 به نقل از استوري، چارلز امبروز،ادبيات فارسي بر مبناي تاليف استوري،ترجمه آرين پور و ايزدي و كشاورز، تهران، منزوي، 1362 ج2، ص 427
| + | |رده=دارد |
− | [47] فروزاني، پيشين، ص 184
| + | }} |
− | [48] قدياني، عباس، فرهنگ جامع تاريخ ايران، تهران، آ رون، 1387، ششم، ج1، ص 78
| + | [[رده:علمای قرن چهارم]] |
− | [49] بلعمي، ابوعلي، پيشين،ج1، ص 11
| |
− | [50] نرشخي، پيشين، ص 350
| |
− | [51] بلعمي، پيشين، ج1، ص 15 مقدمه به قلم مصحح محمد روشن و حداد عادل، پيشين،ج4، ص 51
| |
− | | |
− | | |
− | ==منبع== | |
− | [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46899 يدالله حاجي زاده، خاندان بلعمي، سایت پژوهه ]، بازیابی: 4بهمن 1391 | |
− | | |
| [[رده:دولتمردان]] | | [[رده:دولتمردان]] |
| [[رده:تاریخ نویسان]] | | [[رده:تاریخ نویسان]] |
− | [[رده:علمای قرن چهارم]] | + | [[رده:ادیبان]] |
«ابوعلی محمد بلعمی» (متوفی حدود ۳۸۳ ق) فرزند ابوالفضل بلعمی، مورخ و ادیب ایرانی و از وزرای دانشمند دربار سامانی است. او به دستور منصور بن نوح سامانی کتاب «تاریخ طبرى» را از عربى به فارسى ترجمه کرد که به «تاریخ بلعمی» معروف است.
ولادت
محمد بن محمد بن عبیدالله التمیمی البلعمی معروف به ابوعلی بلعمی در بخارا تولد یافت. در ارتباط با دوران کودکی و ایام ابتدایی زندگی اش اطلاع چندانی در دست نیست. وی فرزند بلعمی بزرگ، ابوالفضل محمد بن عبیدالله بلعمی (م، ۳۲۹ ق) از وزیران سامانیان است.[۱]
علت شهرت او به بلعمى به خاطر انتساب او و نیاکان وى به بلعمان از قراء مرو بود.
دوران وزارت
ابوعلی بلعمی نخستین بار در سال ۳۴۹ هجری به جای ابومنصور یوسف بن اسحاق به وزارت عبدالملک بن نوح رسید. برکناری ابومنصور و سپرده شدن وزارت به ابوعلی با پشتیبانی آلپ تَکین (متوفی حدود ۳۵۹) که فرمانده خراسان بود صورت گرفت و همین کار اتحاد و دوستی بیشتری بین ابوعلی و آلپ تکین برقرار کرد، و او حامی ابوعلی شد و این دو بر آن شدند که هیچ کاری بی رایزنی یکدیگر انجام ندهند.[۲]
ابوعلی پس از عبدالملک بن نوح، وزیر منصور بن نوح سامانی شد، اما مدت وزارت او در دربار منصور روشن نیست. در این دوره، وزارت، گاه از آنِ ابوعلی و زمانی در دست ابوجعفر عتبی بوده است.[۲]
ابوعلی بلعمی همانند پدرش ابوالفضل بلعمی، در نشر زبان فارسی تأثیر بسیار گذاشت و با ادیبان آن دوره از جمله ابوبکر خوارزمی (م، ۳۸۳ یا ۳۹۰ ق) دوستی و مکاتبه داشت.[۲]
یکی از کارهای باارزش و ماندگار ابوعلی بلعمی، ترجمه و تلخیص «تاریخ الرسل والملوک» یا تاریخ طبری به دستور منصور بن نوح سامانی بود. او این کار را در سال ۳۵۲ ق. انجام داد که هنوز نیم قرن از وفات طبری نگذشته بود.[۳] می توان این ترجمه را که به «تاریخ بلعمی» معروف است، کتاب تاریخ مستقلی به شمار آورد و قدیمیترین تاریخ عمومی فارسی دانست.
وفات
تاریخ وفات ابوعلی بلعمی چندان روشن نیست. گردیزی در کتاب «زین الاخبار» آن را در ۳۶۳ ق. ضبط کرده است که ظاهراً درست نیست، چون عتبی در «تاریخ یمینی» ذیل رویدادهای ۳۸۳ ق. از ابوعلی یاد کرده است. بنابراین، مرگ بلعمی باید در این سال یا پس از آن روی داده باشد.[۲]
پانویس
- ↑ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۳، ص۲۲۲؛ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج۱، ص ۶۱۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، مدخل "بلعمی".
- ↑ آقا بزرگ تهرانی، پیشین، ج۳، ص ۲۲۲.
منابع
- "خاندان بلعمی"، یدالله حاجی زاده، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۴ بهمن ۱۳۹۱.
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثر آفرینان، ج ۲، ص ۶۹.
- دانشنامه جهان اسلام، مدخل "بلعمی"، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی.