خشیت: تفاوت بین نسخهها
(تصحیح الگو) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
+ | '''«خشیت»''' در لغت به معنای خوف و ترس است<ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۲۲۸.</ref> و در اصطلاح دینی و روایی به معنای ترس همراه با آگاهی و تعظیم نسبت به [[الله|خداوند]] متعال می باشد، از همین جهت در بسیاری از آیات [[قرآن|قرآن کریم]]، خشیت به عالمان اختصاص داده شده است: {{متن قرآن|«إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»}}<ref>[[سوره فاطر]]/ ۲۸.</ref>.<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۸۳.</ref> | ||
+ | ==تفاوت خشیت با خوف== | ||
− | + | در بحث معنایی «خشیت» خوب است از تفاوت آن با «[[خوف و رجاء|خوف]]» نیز یاد شود. گفته شده است خشیت از سه جهت با خوف فرق دارد: | |
+ | *خوف به معنای تأثر عملی [[انسان]] به این که از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گریز از شرّ و محذور را هم فراهم سازد، هر چند که در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد؛ اما خشیت ترس در دل است. | ||
+ | *خشیت خوفی است که همراه با تعظیم و بیشتر اوقات از روی دانایی ناشی شود، برخلاف خوف. | ||
+ | *خوف هم از ناحیه مکروه (هر آنچه ناخوشایند انسان است) حاصل میشود و هم از ناحیه کسی که ممکن است این مکروه را به آدمی برساند؛ هم گفته میشود: من از مرض خوف دارم و هم گفته میشود من خوف دارم از این که فلان چیز مریضم کند، بخلاف خشیت که تنها از آورنده مکروه و شر است، نه از خود مکروه.<ref>ترجمه المیزان، ج ۱۱، ص ۴۶۹.</ref> | ||
+ | بنابر آنچه که گذشت، درباره حقیقت خشیت در اصطلاح دینی باید بگوئیم خشیت به معنای ترس از مسئولیت هایی است که انسان در برابر [[خداوند]] دارد، ترس از این که در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند.<ref>تفسیر نمونه،ج ۱۸، ص ۲۴۷.</ref> | ||
+ | ==خشیت در قرآن== | ||
− | + | ماده «خشی» ۴۸ بار در [[قرآن کریم]] بکار رفته است که گاهی در خشیتهای مذموم مانند: {{متن قرآن|«فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یسَارِعُونَ فِیهِمْ یقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ»}}؛<ref>[[سوره مائده]]/۵۲، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.</ref> (کسانی را که در دلهایشان بیماری است. میگویند: میترسیم حادثهای برای ما اتفاق بیفتد) و گاهی در خشیتهای ممدوح مانند: {{متن قرآن|«إِلَّا تَذْکرَةً لِّمَن یخْشَى»}}؛<ref>[[سوره طه]]/۳.</ref> (آن را فقط برای یادآوری کسانی که (خدا) میترسند، نازل ساختیم) استفاده شده است). | |
− | خشیت | + | در برخی از آیات نیز از هر دو خشیت یاد شده است، تعداد این آیات به ۷ عدد میرسد، مانند آیه:{{متن قرآن| «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُواْ مِن دِینِکمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ»}}؛<ref>سوره مائده، ۳.</ref> (امروز کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند. بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید»). |
− | |||
− | + | '''اهمیت خشیت ممدوح:''' | |
− | |||
− | + | در [[قرآن کریم]] درباره خشیت بسیار سخن گفته شده است و از آثار، نشانهها، مراتب، عوامل و اهمیت آن سخن به میان آمده است. اکنون از میان این مباحث به اهمیت و عوامل خشیت میپردازیم: قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|«سَیذَّکرُ مَن یخْشَى»}}؛<ref>[[سوره الأعلى]]، ۱۰.</ref> (بزودی کسی که از خدا میترسد، متذکر میشود). | |
− | در | + | خداوند در این آیه به همراه آیات قبل و بعدش معیار پند گرفتن از قرآن و رستگاری و عدم آنها را خشیت قرار میدهد و آنچه معیار بین سعادت و شقاوت انسان باشد پراهمیتترین مسئله زندگی اوست. بنابراین اهمیت خشیت به این است که در مسیر سعادت قرار گرفته است، به عبارت دیگر خشیت پیامد علم به خداوند است و مقدمه تکان خوردن قلب انسان برای تصمیمگیری جدی در جهت زندگی الهی. |
− | |||
− | + | '''عوامل خشیت:''' | |
− | + | برای خشیت (البته به معنای ممدوحش) عوامل زمینه ساز متعددی ذکر شده است، از جمله: | |
− | + | *[[علم]]: {{متن قرآن|«إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»}}؛<ref>[[سوره فاطر]]/ ۲۸.</ref> حقیقت چنین است از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند». خداوند در این آیه و آیات مشابه، عامل اصلی خشیت را علم میداند و خشیت را نتیجه علم و شناخت خداوند میشمارد.<ref>تفسیر نور، ج ۹، ص ۴۹۵.</ref> | |
− | + | *[[ایمان]] و [[عمل صالح]]: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ... ذَلِک لِمَنْ خَشِی رَبَّهُ»}}؛<ref>[[سوره بینه]]/ ۷ و ۸.</ref> کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند... و این (مقام اولا) برای کسی است که از پروردگارش بترسد!». در این آیات خداوند ایمان و عمل صالح را جزء اسباب خشیت میداند و سعادت اخروی را نتیجه آن میشمارد. | |
− | == | + | ==خشیت در روایات== |
− | + | در روایات نیز درباره خشیت بسیار آمده است که چند نمونه از آن را میآوریم: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | * از [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه وآله) نقل شده آن کس که از خشیت الهی بگرید از آتش [[جهنم|دوزخ]] دور خواهد شد، به همین سبب پیامبر اکرم خود را دارای بیشترین معرفت و بیشترین خشیت نسبت به خداوند دانسته<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.</ref> و آنکس را که چنین باشد نزدیکترین کس به خداوند معرفی کرده است.<ref>سننالدارمی، ج۱، ص۹۷.</ref> | |
+ | * پیامبر اکرم میفرماید: «...من ذرفت عیناه من خشیة الله عزوجل کان له بکل قطرة قطرت من دموعه قصر فی الجنة...»؛ هر کسی از خشیت الهی از دیدگانش اشک فرو ریزد برای او به هر قطرهای که از دیدهاش فرو چکد، قصری در [[بهشت]] باشد.<ref>من لایحضره الفقیه، ترجمه غفاری، ج ۵، ص ۳۲۷.</ref> | ||
+ | * [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیهالسلام) هم به مسلمانان فرموده که خشیت را شِعار خود، یعنی صفتی درونی و مستقر، قرار دهند.<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۵۱، خطبه ۶۶. </ref> | ||
+ | * همچنین در احادیث، خشیت ورزیدن به خدا، چه آشکار و چه نهان، در زمره سه امری تلقی شده که مایه نجات است.<ref>ابنبابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۸۴، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.</ref> | ||
+ | * و خشیت باب ورود به [[تقوا]] تلقی شده و راه خشیت، بزرگداشت خداوند و تمسک به طاعت بیشائبه اوامر او و خوف و حذر به همراه پرهیز از محرّمات ذکر شده است.<ref>مصباحالشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۲۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.</ref> | ||
+ | * [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیهالسلام) در توضیح عبارت {{متن قرآن|«لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَمَلا»}}<ref>[[سوره ملک]]/۲.</ref> فرمود: مراد، درستترین عمل است و نه بیشترین عمل، و درستی همان خشیت و نیت صادق است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶. </ref> | ||
+ | * همچنین در حدیثی، چشمی که از خشیت الهی گریسته باشد از جمله چشمهایی تلقی شده که در روز [[قیامت]] گریان نخواهد بود.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۰.</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | + | ==منابع== |
+ | * روح الله رضایی، "خشیت"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تارخ بازیابی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱. | ||
+ | * ویکی فقه. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[رده:اخلاق الهی]] | [[رده:اخلاق الهی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۵
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«خشیت» در لغت به معنای خوف و ترس است[۱] و در اصطلاح دینی و روایی به معنای ترس همراه با آگاهی و تعظیم نسبت به خداوند متعال می باشد، از همین جهت در بسیاری از آیات قرآن کریم، خشیت به عالمان اختصاص داده شده است: «إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»[۲].[۳]
تفاوت خشیت با خوف
در بحث معنایی «خشیت» خوب است از تفاوت آن با «خوف» نیز یاد شود. گفته شده است خشیت از سه جهت با خوف فرق دارد:
- خوف به معنای تأثر عملی انسان به این که از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گریز از شرّ و محذور را هم فراهم سازد، هر چند که در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد؛ اما خشیت ترس در دل است.
- خشیت خوفی است که همراه با تعظیم و بیشتر اوقات از روی دانایی ناشی شود، برخلاف خوف.
- خوف هم از ناحیه مکروه (هر آنچه ناخوشایند انسان است) حاصل میشود و هم از ناحیه کسی که ممکن است این مکروه را به آدمی برساند؛ هم گفته میشود: من از مرض خوف دارم و هم گفته میشود من خوف دارم از این که فلان چیز مریضم کند، بخلاف خشیت که تنها از آورنده مکروه و شر است، نه از خود مکروه.[۴]
بنابر آنچه که گذشت، درباره حقیقت خشیت در اصطلاح دینی باید بگوئیم خشیت به معنای ترس از مسئولیت هایی است که انسان در برابر خداوند دارد، ترس از این که در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند.[۵]
خشیت در قرآن
ماده «خشی» ۴۸ بار در قرآن کریم بکار رفته است که گاهی در خشیتهای مذموم مانند: «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یسَارِعُونَ فِیهِمْ یقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ»؛[۶] (کسانی را که در دلهایشان بیماری است. میگویند: میترسیم حادثهای برای ما اتفاق بیفتد) و گاهی در خشیتهای ممدوح مانند: «إِلَّا تَذْکرَةً لِّمَن یخْشَى»؛[۷] (آن را فقط برای یادآوری کسانی که (خدا) میترسند، نازل ساختیم) استفاده شده است).
در برخی از آیات نیز از هر دو خشیت یاد شده است، تعداد این آیات به ۷ عدد میرسد، مانند آیه: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُواْ مِن دِینِکمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ»؛[۸] (امروز کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند. بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید»).
اهمیت خشیت ممدوح:
در قرآن کریم درباره خشیت بسیار سخن گفته شده است و از آثار، نشانهها، مراتب، عوامل و اهمیت آن سخن به میان آمده است. اکنون از میان این مباحث به اهمیت و عوامل خشیت میپردازیم: قرآن کریم میفرماید: «سَیذَّکرُ مَن یخْشَى»؛[۹] (بزودی کسی که از خدا میترسد، متذکر میشود).
خداوند در این آیه به همراه آیات قبل و بعدش معیار پند گرفتن از قرآن و رستگاری و عدم آنها را خشیت قرار میدهد و آنچه معیار بین سعادت و شقاوت انسان باشد پراهمیتترین مسئله زندگی اوست. بنابراین اهمیت خشیت به این است که در مسیر سعادت قرار گرفته است، به عبارت دیگر خشیت پیامد علم به خداوند است و مقدمه تکان خوردن قلب انسان برای تصمیمگیری جدی در جهت زندگی الهی.
عوامل خشیت:
برای خشیت (البته به معنای ممدوحش) عوامل زمینه ساز متعددی ذکر شده است، از جمله:
- علم: «إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»؛[۱۰] حقیقت چنین است از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند». خداوند در این آیه و آیات مشابه، عامل اصلی خشیت را علم میداند و خشیت را نتیجه علم و شناخت خداوند میشمارد.[۱۱]
- ایمان و عمل صالح: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصَّالِحَاتِ... ذَلِک لِمَنْ خَشِی رَبَّهُ»؛[۱۲] کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند... و این (مقام اولا) برای کسی است که از پروردگارش بترسد!». در این آیات خداوند ایمان و عمل صالح را جزء اسباب خشیت میداند و سعادت اخروی را نتیجه آن میشمارد.
خشیت در روایات
در روایات نیز درباره خشیت بسیار آمده است که چند نمونه از آن را میآوریم:
- از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل شده آن کس که از خشیت الهی بگرید از آتش دوزخ دور خواهد شد، به همین سبب پیامبر اکرم خود را دارای بیشترین معرفت و بیشترین خشیت نسبت به خداوند دانسته[۱۳] و آنکس را که چنین باشد نزدیکترین کس به خداوند معرفی کرده است.[۱۴]
- پیامبر اکرم میفرماید: «...من ذرفت عیناه من خشیة الله عزوجل کان له بکل قطرة قطرت من دموعه قصر فی الجنة...»؛ هر کسی از خشیت الهی از دیدگانش اشک فرو ریزد برای او به هر قطرهای که از دیدهاش فرو چکد، قصری در بهشت باشد.[۱۵]
- حضرت علی (علیهالسلام) هم به مسلمانان فرموده که خشیت را شِعار خود، یعنی صفتی درونی و مستقر، قرار دهند.[۱۶]
- همچنین در احادیث، خشیت ورزیدن به خدا، چه آشکار و چه نهان، در زمره سه امری تلقی شده که مایه نجات است.[۱۷]
- و خشیت باب ورود به تقوا تلقی شده و راه خشیت، بزرگداشت خداوند و تمسک به طاعت بیشائبه اوامر او و خوف و حذر به همراه پرهیز از محرّمات ذکر شده است.[۱۸]
- امام صادق (علیهالسلام) در توضیح عبارت «لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَحسَنُ عَمَلا»[۱۹] فرمود: مراد، درستترین عمل است و نه بیشترین عمل، و درستی همان خشیت و نیت صادق است.[۲۰]
- همچنین در حدیثی، چشمی که از خشیت الهی گریسته باشد از جمله چشمهایی تلقی شده که در روز قیامت گریان نخواهد بود.[۲۱]
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۲۲۸.
- ↑ سوره فاطر/ ۲۸.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۸۳.
- ↑ ترجمه المیزان، ج ۱۱، ص ۴۶۹.
- ↑ تفسیر نمونه،ج ۱۸، ص ۲۴۷.
- ↑ سوره مائده/۵۲، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
- ↑ سوره طه/۳.
- ↑ سوره مائده، ۳.
- ↑ سوره الأعلى، ۱۰.
- ↑ سوره فاطر/ ۲۸.
- ↑ تفسیر نور، ج ۹، ص ۴۹۵.
- ↑ سوره بینه/ ۷ و ۸.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۵، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
- ↑ سننالدارمی، ج۱، ص۹۷.
- ↑ من لایحضره الفقیه، ترجمه غفاری، ج ۵، ص ۳۲۷.
- ↑ امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۵۱، خطبه ۶۶.
- ↑ ابنبابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۸۴، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ↑ مصباحالشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۲۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
- ↑ سوره ملک/۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۰.
منابع
- روح الله رضایی، "خشیت"، دانشنامه پژوهه، تارخ بازیابی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱.
- ویکی فقه.