|
|
(۹ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) |
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
| |
− | «أهل الذِّکر» از تعابیر [[قرآن|قرآنی]] به معنای اهل علم و اطلاع و یادآورى است، که در دو آیه از قرآن آمده است. بر اساس روایات متعدد، [[اهل بیت]] (علیهمالسلام) از مصادیق بارز «اهل الذّکر» هستند.
| |
| | | |
− | ==واژهشناسی== | + | ==واژه شناسی== |
− | «أهلالذّکر» ترکیبى مرکب از «اهل» و «ذکر» است.
| + | رجز (بكسر اوّل) به معنای اضطراب و پریشانی است. راغب گويد: اصل رجز اضطراب است و هنگامی که شتر ضعيف شود و قدمهاى كوتاه بر دارد گويند: «رجز البعير». طبرسى ذيل آيه 134 اعراف پس از آنكه معنى اصلى آن را انحراف از حق گفته مي گويد: «رجز لرزشى است در پاى شتر در اثر دردى كه آنرا از سير معمولى باز ميدارد. با توجه به این معنا در قرآن مجيد «رجز» به عنوان یک غذاب الهی یاد شده است كه عذاب اضطراب مخصوص و يا سبب اضطراب و پريشانى است:{{متن قرآن| «أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ»}}؛<ref> سوره سبا آیه 5 </ref>؛ براى آنهاست عذاب دردناكى.<ref> قاموس قرآن، ج3، ص: 55</ref> |
| | | |
− | *واژه أهل به معنای سنخیت، أنس و الفت داشتن با چیزى و اختصاص داشتن به آن است و هرچه تعلق چیزى به چیزى بیشتر باشد، اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان «اهلیت» قوىتر خواهد بود.<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۹، «اهل».</ref>
| + | ==رجز در قرآن== |
| + | این واژه ی در قرآن کریم 9 بار به کار رفته است. |
| | | |
− | *واژه «ذکر» نیز در اصل خلاف نسیان<ref>مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸؛ لسان العرب، ج۵، ص۴۹، «ذکر».</ref> و به معناى یادآورى است.<ref> نثر طوبى، ج۱، ص۲۷۵.</ref>
| + | ===پیامد فسق و ظلم=== |
| + | در قرآن کریم«رجز» جزای اقوامی است که به «فسق» روی می آورند. در داستان بنی اسرائیل آمده است که ایشان در ماجرای «باب حطه» برای تمسخر «حطه» را «حنطه: به معنای گندم» گفتند و در نتیجه عذاب «رجز» از آسمان بر آنان نازل شد. «فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»<ref>سوره بقره آیه 59</ref> همچنین در داستان قوم لوط آمده است: إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ <ref>سوره عنکبوت آیه 34</ref>همانا بر اهل اين شهر و آبادى عذابى از آسمان به خاطر فسقشان فروخواهيم ريخت. |
| + | ===پلیدی شیطان=== |
| + | «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ»<ref>سوره انفال آیه 11</ref> |
| + | <br /> |
| | | |
− | به گفته برخى، واژه «ذکر» در [[قرآن]] بالغ بر ۲۰ معنا دارد<ref>[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، محسن اصغرپور قراملکى، ج۵، ص۱۳۰-۱۳۳.</ref>، از جمله: [[قرآن]] <ref>[[سوره انبیاء]]/۲۱،۵۰؛ [[سوره طه]]/۲۰، ۱۲۴</ref>، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] <ref>[[سوره طلاق]]/۶۵، ۱۰-۱۱</ref> و [[تورات]]<ref>[[سوره انبیاء]]/۲۱، ۱۰۵</ref>و...
| + | ===عذابی دردناک=== |
| + | «وَ الَّذينَ سَعَوْا في آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ» <ref>سوره سبأ آیه 5</ref> |
| | | |
− | ترکیب «أهل الذکر» در [[قرآن]] دوبار و به یک مضمون بکار رفته است:
| + | «هذا هُدىً وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ»<ref>سوره جاثیه آیه 11</ref> |
| | | |
− | #{{متن قرآن|«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»}} ([[سوره نحل]]/۱۶،۴۳)،
| |
− | #{{متن قرآن|«وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»}} ([[سوره انبیاء]]/۲۱،۷).
| |
− |
| |
− | ==أهل الذکر==
| |
− |
| |
− | [[سیاق آیات|سیاق آیات]] مشتمل بر این ترکیب براى تثبیت و تاکید این حقیقت است که [[پیامبران ]] الهى همگی از جنس بشر بوده اند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص: 256</ref> در شأن نزول آیات اهلالذکر نیز آمده است که چون مشرکان چنین مىپنداشتند که فرستاده خداوند فقط باید [[فرشتگان|فرشته]] باشد، با نزول آیات مذکور این پندار باطل گردیده است،<ref>روض الجنان، ج۱۲، ص۴۲.</ref> با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و شأن نزول آنها، روشن مىشود که مراد از اهل الذکر، اهل علم و خبرگاناند؛<ref>انوار الاصول، ج۳، ص۶۶۶.</ref> کسانى که بیشترین اختصاص، تعلق و سنخیت را با ذکر (حفظ، یاد دادن، قرآن، [[تورات]]، کتب آسمانى، پیامبر و...) دارند و مراجعه به آنها مىتواند مضمون و محتواى آیات مورد بحث یعنى بشر بودن پیامبران را تبیین و تأیید کند. بر این اساس امر به سؤال از اهل الذکر در [[آیه]]، ارشاد به این اصل عام عقلایى است که رجوع جاهل به اهل خبره لازم است و دربردارنده حکم تعبدى نیست.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹. </ref>
| |
− |
| |
− | === اقوال در تبیین اهل الذکر ===
| |
− | با توجه به آنچه گذشت، معناى اهلالذکر عام و فراگیر است و اقوال دیگرى که در این زمینه ارائه شده مىتواند از باب تبیین مصادیق گوناگون آن باشد؛ از جمله:
| |
− |
| |
− | *مراد از اهل الذکر، اهل کتب آسمانى پیشین از علماى [[یهود]] و [[مسیحیت|نصارا]]<ref>البحرالمحیط، ج۶، ص۵۳۳؛ المیزان، ج۱۲، ص۲۵۸.</ref> و مقصود از سؤال، پرسش از نشانی هاى [[نبوت]] پیامبر اسلام است که در کتاب هاى ایشان وجود دارد. این نظر از کسانى است که در [[تفسیر]] آیه به خصوصِ سیاق آیات و شأن نزول آنها توجه کردهاند.
| |
− | *مراد از اهل الذکر، اهل علم به اخبار گذشتگان و آگاه به احوال امت هاى پیشین است.<ref>البحرالمحیط، ج۷، ص۴۱۱؛ روح المعانى، مج۸، ج۱۴، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۵۷.</ref>
| |
− | *أهل الذکر، [[امامان معصوم]] علیهم السلام هستند. این قول با توجه به روایات صحیحه در این زمینه مطرح شده است.<ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص۱۸۱.</ref>
| |
− |
| |
− | === اهل الذکر در روایات ===
| |
− | روایات در بیان مراد از ، اهل الذکر فراوان است. از جمله روایت [[امام باقر]] علیه السلام که فرمود: (تنها) ما اهلالذکر هستیم.<ref>الکافى، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۸،۶۱.</ref> مراد این دسته از روایات را مىتوان بیان روشنترین مصداق اهلالذکر، یعنى امامان معصوم علیهم السلام دانست.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۴.</ref>
| |
− |
| |
− | ب. روایاتى که مضمون حصر را به صورت نفى از دیگران بیان کرده، مىگوید: اهل الذکر جز ما کسى نیست.<ref>الکافى، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۸، ۶۱.</ref> این دسته از روایات را مىتوان ناظر به نفى انحصار اهل الذکر در عالمان [[اهل کتاب]] دانست که سؤال کننده به آن معتقد بوده است.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۵.</ref>
| |
− |
| |
− | برخى در توضیح مضمون روایات یاد شده گفتهاند: مقصود ائمه از این که گفتهاند: اهلالذکر ما هستیم، این نیست که مفهوم ظاهر آیه چنین است، زیرا کافران اهل [[مکه]] ممکن نبود از ائمه چیزى بپرسند و بر فرض پرسش هم کلام ایشان را حجت ندانسته و باور نمىکردند، چنان که کلام خود [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله را نمىپذیرفتند، بنابراین مراد تشبیه و تمثیل است؛ یعنى این که هر چیز را باید از اهلش پرسید و همان گونه که بشر بودن پیامبران پیشین را باید از عالمان امت آن پیامبران پرسید، [[تفسیر]] و [[احکام]] اسلام را نیز باید از امام [[معصوم]] پرسید.<ref>نثر طوبى، ج۱، ص۲۷۶.</ref>
| |
− |
| |
− | برخى درباره آیه اهل الذکر بر این باورند که با قطع نظر از مورد آیه و با توجه به این اصل که مورد، مخصّص نیست، آیه به حسب ظاهر از حیث سؤال کننده و سؤال شونده و چیزى که درباره آن سؤال مىشود، [[عام و خاص|عام]] است. بر پایه این نظر، سائل هر کسى است که ناآگاه به معارف حقیقى و مسائل مکلفان باشد و مورد سؤال، همه معارف و مسائلى است که ممکن است کسى به آن جاهل باشد؛ اما مسئول گرچه به لحاظ مفهوم عام است، ولى از نظر مصداق، ویژه [[اهل البیت|اهل بیت]] است؛ خواه مراد از «ذکر» [[پیامبر اسلام|پیامبر]] باشد؛ مانند: {{متن قرآن|«قَد اَنزَلَ اللّهُ اِلَیکم ذِکرا * رَسولاً ...»}} ([[سوره طلاق]]/۶۵، ۱۰ـ۱۱) یا [[قرآن]]؛ مانند: {{متن قرآن|«هذا ذِکرٌ مُبارَک اَنزَلناهُ»}} ([[سوره انبیاء]]/۲۱، ۵۰). زیرا آنان خاندان پیامبر و همسنگ با قرآناند، چنان که پیامبر صلى الله علیه وآله در [[حدیث ثقلین]]، اهل بیت را قرین قرآن دانسته، مردم را به تمسک به این دو فراخوانده است. دلیل بر این که کلام [[ائمه]] علیهم السلام در روایات یاد شده با قطع نظر از مورد آیه است، این که آنان متعرض چیزى از خصوصیات مورد آیه نشدهاند.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵.</ref>
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| <references /> | | <references /> |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| | | |
− | * | + | *قرشى بنابى، علىاكبر، قاموس قرآن، 7جلد، دار الكتب الإسلامية - ايران - تهران، چاپ: 6، 1371 ه.ش. |
| | | |
| [[رده: واژگان قرآنی]] | | [[رده: واژگان قرآنی]] |
− | [[رده:جایگاه اهل البیت]]
| |
واژه شناسی
رجز (بكسر اوّل) به معنای اضطراب و پریشانی است. راغب گويد: اصل رجز اضطراب است و هنگامی که شتر ضعيف شود و قدمهاى كوتاه بر دارد گويند: «رجز البعير». طبرسى ذيل آيه 134 اعراف پس از آنكه معنى اصلى آن را انحراف از حق گفته مي گويد: «رجز لرزشى است در پاى شتر در اثر دردى كه آنرا از سير معمولى باز ميدارد. با توجه به این معنا در قرآن مجيد «رجز» به عنوان یک غذاب الهی یاد شده است كه عذاب اضطراب مخصوص و يا سبب اضطراب و پريشانى است: «أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ»؛[۱]؛ براى آنهاست عذاب دردناكى.[۲]
رجز در قرآن
این واژه ی در قرآن کریم 9 بار به کار رفته است.
پیامد فسق و ظلم
در قرآن کریم«رجز» جزای اقوامی است که به «فسق» روی می آورند. در داستان بنی اسرائیل آمده است که ایشان در ماجرای «باب حطه» برای تمسخر «حطه» را «حنطه: به معنای گندم» گفتند و در نتیجه عذاب «رجز» از آسمان بر آنان نازل شد. «فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»[۳] همچنین در داستان قوم لوط آمده است: إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ [۴]همانا بر اهل اين شهر و آبادى عذابى از آسمان به خاطر فسقشان فروخواهيم ريخت.
پلیدی شیطان
«إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ»[۵]
عذابی دردناک
«وَ الَّذينَ سَعَوْا في آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ» [۶]
«هذا هُدىً وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ»[۷]
پانویس
- ↑ سوره سبا آیه 5
- ↑ قاموس قرآن، ج3، ص: 55
- ↑ سوره بقره آیه 59
- ↑ سوره عنکبوت آیه 34
- ↑ سوره انفال آیه 11
- ↑ سوره سبأ آیه 5
- ↑ سوره جاثیه آیه 11
منابع
- قرشى بنابى، علىاكبر، قاموس قرآن، 7جلد، دار الكتب الإسلامية - ايران - تهران، چاپ: 6، 1371 ه.ش.