صادق احسان بخش: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>} زندگینامه ...' ایجاد کرد)
 
 
(۵۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>}
+
'''آیت‌الله صادق احسان‌بخش''' (۱۳۰۹-۱۳۸۰ ش)، روحانی مجاهد [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[امام خمینی]] بود که در تمام طول مبارزات انقلابی در کنار استاد خود حضوری فعال داشت. ایشان به عنوان نماینده ولی فقیه در استان گیلان، دغدغه‌ای جز حل مشکلات مردم نداشت. از آیت‌الله احسان‌بخش‌ حدود پنجاه اثر علمی‌ در زمینه‌های‌ مختلف برجای‌ مانده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ مجموعه ۳۵ جلدی «[[آثار الصادقین]]» اشاره کرد.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = صادق احسان بخش
 +
||تصویر= [[پرونده:Ehsan.jpg|۲۲۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۳۰۹ شمسی
 +
|زادگاه = صومعه سرا، گیلان
 +
|وفات =  ۱۳۸۰ شمسی
 +
|مدفن = رشت
 +
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی]]، [[شهید صدوقی]]، [[علامه طباطبایی]]، [[امام خمینی]]، [[علی علم‌الهدی فومنی]]، سید مهدی رودباری،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار =  [[آثار الصادقین]]، خوارج‌ و علل‌ پیدایش‌ آن، نقش‌ دین‌ در خانواده‌، تفسیر سوره‌ اسراء، تفسیر سوره‌ نمل‌، تفسیر سوره‌ احزاب‌،...
 +
}}
 +
==تولد و دوران کودکی==
  
زندگینامه
+
صادق احسان بخش فرزند غلامرضا، در تیرماه ۱۳۰۹ (۱۳۴۹ ق) در دهستان «لیفشاگرد» از توابع «تولمات»، در ۱۷ کیلومتری غرب شهرستان رشت در میان خانواده ای متدین دیده به جهان گشود.<ref>سایت نوید شاهد گیلان، حاج صادق؛ عالمی خدمتگزار و پرتلاش</ref>
  
سال 1309ه ش در دهستان «لیفشاگرد» از توابع «تولمات » ، در 17 کیلومتری غرب شهرستان رشت، در میان خانواده ای متدین و کشاورز دیده به جهان گشود .
+
پدرش مردی متدین، شب زنده دار بود. آیت الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنین می نویسد: «یکی از کسانی که در شکل گیری و رشد شخصیت علمی و اخلاقی من نقش مؤثر داشت، والد بزرگوارم بود. در دوران خفقان رضاخانی صبح های چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خوانی منعقد می ساخت. خطبای روضه علاوه بر روضه، [[احکام]] و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعلیم می دادند».<ref>خاطرات صادق، صادق احسان بخش، ص ۳۰-۲۱، با تلخیص.</ref>
  
پدرش مردی متدین، شب زنده دار و علاقه مند به روحانیت بود که در امر کشاورزی و دامداری، پرورش کرم ابریشم و تا حدودی سماکی فعالیت می کرد . آیة الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنین می نویسد: «یکی از کسانی که در شکل گیری و رشد شخصیت علمی و اخلاقی من نقش مؤثر داشت، پدر بزرگوارم بود . او یک مرد روستایی بود . تا حدودی سواد خواندن و نوشتن داشت . دعا و قرآن را به خوبی آموخته بود . به روحانیت عقیده ی زیادی داشت . قرآن و زیارت عاشورا را در هر روز صبح با صدای جذاب و گیرا می خواند و مقید بود که شبها با اهل خانواده در منزل، نماز جماعت بر پا کند و مرا با تشویق وادار ساخت که با صدای بلند و رسا هر شب اذان بگویم و در دوران خفقان رضا خانی صبحهای چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خوانی منعقد می ساخت و سه نفر از بهترین روحانیون به نامهای شیخ محمد علی تولمی، شیخ جواد کلده ای و سید علی مصباح را که دو نفر اخیر بعدها توسط عمال رضاخان عمامه شان را برداشتند و آنان را به روستا تبعید نمودند، دعوت می کردند و این روضه تا ظهر ادامه داشت و همراه با صرف ناهار بود . آنان علاوه بر روضه خوانی، احکام و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعلیم می دادند .»
+
آیت الله احسان بخش [[قرآن]] و خواندن و نوشتن را در مکتبخانه شیخ عزت الله فراگرفت و توانست دوره ابتدایی را در تولم شهر به اتمام برساند و آنگاه برای ادامه تحصیل رهسپار شهرستان رشت گردید.
  
آیة الله احسان بخش قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتب خانه شیخ عزت الله به خوبی فرا گرفت، و توانست دوره ابتدایی را در تولم شهر به اتمام برساند . و آن گاه برای ادامه تحصیل رهسپار شهرستان رشت گردید .
+
==تحصیل و استادان==
 +
آیت الله احسان بخش در سال ۱۳۶۴ قمری (۱۳۲۴ ش) خدمت آیت الله سید مهدی رودباری در مدرسه مهدویه رشت رفته و رسما وارد دوران طلبگی می شود و مدتی‌ از محضر مرحوم‌ ایشان سود می برد.<ref>خاطرات، ص ۳۷.</ref> او همچنین از محضر آیت‌الله [[علی علم‌الهدی فومنی]]، علم [[نحو]] و [[علم معانی|معانی]] و [[منطق]]؛ از شیخ‌ علی‌ عربانی‌، شمسیه‌؛ از آیت‌الله شیخ‌ حسین‌ اوحدی‌، [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم‌]] و از آیت‌الله سید حسن‌ بحرالعلوم‌، [[شرایع الاسلام]] را آموخت‌.
  
ایشان درباره چگونگی ورود به حوزه علمیه این گونه می نویسد:
+
احسان‌بخش‌ در سال ١٣٢۶ به [[قم]] مهاجرت می کند و بعد از چندی در مدسه حاج ملاصادق یک حجره گرفت. وی [[اللمعة الدمشقية (کتاب)|لعمه]] را پیش آیت الله [[شهید صدوقی]] مجدداً خواند. [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین‌ الاصول]] را از آیت‌الله شیخ‌ محمد لاکانی‌ و [[مکاسب]] را نیز از آیت‌الله نجفی‌ فراگرفت‌. کفایتین‌ را در محضر آقایان‌ سلطانی‌ و مجاهد تبریزی‌ و منظومه‌ را نزد آیت‌الله آقا رضا صدر و [[عرفان]] را از محضر آیت‌الله فکور فراگرفت‌ و در [[تفسیر]] و [[فلسفه]] از شاگردان‌ [[علامه طباطبایی]] بود. وی‌ درس‌ خارج‌ اصول‌ [[فرائد الاصول|رسائل‌]] را از محضر آیت‌الله شیخ‌ مهدی‌ امامی‌ مازندرانی‌، و خارج‌ فقه‌ و اصول‌ را به‌ مدت‌ ده‌ سال‌ از محضر [[آیت الله بروجردی]] فراگرفت‌ و از سال‌ ۱۳۳۱ به‌ مدت‌ هشت‌ سال‌ از درس‌ خارج‌ اصول‌ [[امام خمینی]] و درس‌ فقه‌ آیت‌الله [[سید محمدرضا گلپایگانی]] استفاده‌ کرد.
  
«پدرم مبتلا به یک بیماری سختی شد که امید نجات و شفای آن نمی رفت، ولی وی با توسل از این بیماری هولناک نجات یافت . در شهریور سال 1323 شمسی به مدت 4 ماه به زیارت عتبات عالیات مشرف [[شد]] و پس از ورود به نجف اشرف، به زیارت حضرت آیة الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی بزرگ، مرجع تقلید شیعیان رفت و ضمن پرداخت وجوهات شرعی با آن بزرگوار ملاقات نمود و این برخورد روحانی و معنوی که دارای کشش و جاذبه ای بس عمیق بود، یک انقلاب و دگرگونی عجیبی را در او باعث شد; به طوری که پس از ورود به ایران، مرا به خواندن درس طلبگی تشویق نمود و من هم با علاقه مندی آن را پذیرفتم . آن گاه پدرم مرا به مدرسه مهدویه رشت خدمت حضرت آیة الله حاج سید مهدی رودباری رحمه الله معرفی نمود و من در همان روز که روز چهارشنبه 14 جمادی الثانی 1324 شمسی بود، مشغول تحصیل مقدمات علوم دینی شدم .»
+
آیت الله احسان بخش علاوه بر تکمیل معلومات حوزوی، برای فراگیری دانش جدید وارد دانشگاه گردید و موفق به اخذ سه لیسانس از دانشگاه تهران شد. او از افراد معدودی بود که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، جذب ادارات دولتی نشد. ایشان خود در این باره می نویسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. من و آیت الله دکتر سید عبدالله ضیائی لنگرودی روزی به محضر حضرت آیت الله [[سید احمد خوانساری]] [مشرف] شدیم و نظر ایشان را درباره استخدام و جذب یک روحانی تحصیل کرده در ادارات و دستگاه های دولتی در زمانی که تبلیغات [[بهائیت]] و دیگر گروههای الحادی در کشور بیداد می کرد، استفسار نمودیم. ایشان این آیه شریفه [[قرآن]] را خواندند و ساکت شدند: {{متن قرآن|«وَلاَ تَرْکنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکمُ النَّارُ»}}.<ref>[[سوره هود]]/۱۱۳: «و به کسانی که ظلم کردند، تکیه نکنید که موجب می شود تا آتش شما را فراگیرد».</ref> ایشان استخدام در دستگاههای دولتی [آن زمان] را تکیه به ظالم می دانستند ولذا من و دکتر ضیائی از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههای دولتی منصرف شدیم».<ref>خاطرات، ص۹۵ با تلخیص.</ref>
 +
[[پرونده:Sadeqin.jpg|thumb|left|آثار الصادقین، از آثار آیت‌الله احسان بخش]]
 +
==آثار و تألیفات==
 +
* تفسیر سوره احزاب و فتنه یهود 
 +
* تفسیر سورة‌ النحل‌ 
 +
* قیامت از دیدگاه قرآن و احادیث 
 +
* نقش‌ دین‌ در خا‌نواده‌
 +
* [[آثار الصادقین]] در ۳۵ جلد؛ که [[احادیث]] بیش از ۳۶۰ اثر نفیس [[شیعه]] و [[سنی]] با ۵۰ هزار حدیث به همراه ترجمه را به صورت الفبایی دربردارد.  
 +
[[آيت الله صافی|آیت الله صافی گلپایگانی]] ارزش این اثر نفیس را در ردیف آثار [[شیخ طوسی]] قلمداد فرمودند.
  
علاقه و هوش سرشار و استعداد ذاتی و حافظه قوی او باعث شد که مراحل مقدماتی را نزد برجسته ترین اساتید آن روز که همگی شایستگی مرجعیت و تدریس دروس خارج فقه و اصول را در حوزه های بزرگی چون نجف داشتند و هر کدام از استوانه های علمی و معنوی به شمار می آمدند، به خوبی آموخت . اساتید ایشان عبارت اند از: حضرات آیات شیخ علی علم الهدی، سید حسن بحرالعلوم، شیخ محمد کاظم صادقی، سید مهدی رودباری، شیخ محمد وحید خورگامی و ... . وی در این باره می نویسد: «درسها را در نزد اساتید نامبرده رشت که امروز در تعجب هستم که این شخصیتها چگونه این کتابهای ابتدایی (مقدمات) را تدریس می کردند، فرا گرفتم .»
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
 +
'''هجرت به رشت:'''
  
خاطره ای از آیة الله بهجت: حضرت آیة الله احسان بخش ضمن ستودن موقعیت علمی و معنوی و سیاسی اساتید برجسته خویش در حوزه علمیه رشت، خاطره جالبی را از آیة الله بهجت نقل می نمایند: «در سال 1325 شمسی، حضرت آیة الله بهجت دامت برکاته) که از نجف اشرف برای صله ارحام به گیلان آمده و چند ماهی را در فومن اقامت نمودند، روزی به رشت تشریف آورده و وارد مدرسه مهدویه گردید، در حالی که بنده با مرحوم شیخ عنایت نصرالهی شرح جامی را مباحثه می کردیم . ایشان از ما پرسیدند که این کتاب را در نزد چه کسی می خوانید؟ ما گفتیم: در نزد آیت الله شیخ محمد کاظم صادقی!
+
آیت الله احسان بخش درباره چگونگی ترک حوزه و هجرت به رشت، این گونه می نویسد: «روزی از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آیت الله ضیابری (یکی از علمای ذی نفوذ رشت) را دیدم. از من پرسید: تا کی می خواهی در [[قم]] بمانی و آب و هوای حوزه را بخوری؟ خسته نشده ای؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم. فرمود: بیا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهای این مملکت دِینی داری و چه بهتر حالا که جوان هستی، دینت را نسبت به آنان اداء کنی تو شرعا مسئولی. از سخنان وی قدری تکان خوردم و به خود آمدم. سخنان گرم ایشان بر دلم نشست. قدری فکر کردم، دیدم ما نباید شهریه بگیریم و عمر تلف کنیم. انتظارات و توقعات ایشان بجاست. تصمیم گرفتم به رشت بروم و علی رغم علاقه مندی من به حوزه و مخالفت برخی از اساتید قم و رشت که نگران آینده من بودند، در سال ۱۳۴۰ شمسی به رشت رفتم».
  
سری تکان داد و گفت: کسی که شایستگی تدریس خارج و لیاقت مرجعیت را دارد، حال امروز برای شما شرح جامی می گوید . قدر این نعمت بزرگ الهی را داشته باشید .
+
'''طرح هجرت:'''
  
معظم له پس از سه سال تحصیل و به اتمام رساندن مقدمات علوم دینی در سال 1327 شمسی وارد حوزه علمیه قم شد و دروس متوسطه و عالی را نزد اساتیدی مثل شهید صدوقی، لاکانی، مرعشی نجفی، شیخ مهدی مازندرانی، بتولی گیلانی، فقیهی گیلانی، سلطانی طباطبایی، مجاهدی تبریزی، علامه طباطبایی، اشراقی، میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، فکور یزدی، آقا رضا صدر فرا گرفت . در سال 1331 شمسی با اتمام سطوح عالیه و موفقیت در امتحانات، وارد درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام بروجردی، امام خمینی و سید مرتضی مرتضوی لنگرودی گردید که تا سال 1340 شمسی ادامه داشت و با موفقیت توانست مبانی علمی اش را استوار سازد .
+
یکی از سنت های پسندیده آیت الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گیلانی قبل از ماههای [[محرم]] و [[رمضان]] در مهدیه رشت بود که یکبار ضمن بیان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوایل طلبگی من در رشت در این شهر بیش از ۳۰ مجتهد سکونت داشت و خیلی از روستاهای گیلان یک یا چند مجتهد در آن سکونت داشت. روحانیت در سابق وقتی به حد کافی از نظر علمی اشباع می شدند، بیشتر آنان برای اداء تکلیف الهی خویش به شهرها و روستاها برمی گشتند و حالا قضیه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه می روند ولذا الان در برخی از مناطق گیلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحانی از دراویش استفاده می کنند. به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئولیم!».
  
آیة الله احسان بخش از جمله دانش آموختگان برجسته حوزوی است که علاوه بر تکمیل معلومات حوزوی برای فراگیری دانش جدید وارد دانشگاه گردید و موفق به اخذ سه لیسانس از دانشگاه تهران شد .
+
'''مدارس دین و دانش:'''
  
او از افراد معدودی بود که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، جذب ادارات دولتی نشد . ایشان خود در این باره می نویسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم . من و آیة الله دکتر سید عبدالله ضیائی لنگرودی رحمه الله روزی به محضر حضرت آیة الله سید احمد خوانساری [[مشرف]] شدیم و نظر ایشان را درباره استخدام و جذب یک روحانی تحصیل کرده در ادارات و دستگاههای دولتی در زمانی که تبلیغات بهائیت و دیگر گروههای الحادی در کشور بیداد می کرد، استفسار نمودیم . ایشان این آیه شریفه قرآن را خواندند و ساکت شدند:
+
آیت الله احسانبخش در [[قم]] با مدرسه دین و دانش به مدیریت آیت الله [[شهید بهشتی|شهید دکتر بهشتی]] آشنایی کامل داشت. ایشان به تبعیت از این سبک نوین، در سال ۱۳۴۰ شمسی مدرسه ابتدایی و دبیرستان دین و دانش و بعد از مدت کوتاهی مدرسه راهنمایی دین و دانش را با حمایت آیت الله ضیابری در رشت تأسیس کردند. برنامه های این مدارس کاملاً ابتکاری بود و مورد استقبال شدید مردم متدین رشت واقع شد.
  
«ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار»
+
آیت الله احسانبخش علاوه بر تدریس طلاب در مدرسه رشت، مبادرت به ساختن دهها باب مدرسه، [[مسجد]]، کتابخانه، پل، جاده، پمپ بنزین، دارالایتام و منازل برای فقراء نمود که مهمترین آثار باقیات الصالحات ایشان احداث مصلای بزرگ [[امام خمینی]] در زمینی به مساحت ۴ هکتار در شهر رشت است که دهها باب مجتمع مسکونی، تجاری، صنعتی، چندین هکتار زمین مزروعی به عنوان پشتوانه این اثر بزرگ وقف گردیده است.
  
ایشان استخدام در دستگاههای دولتی [[آن زمان]] را تکیه به ظالم می دانستند و لذا من و دکتر ضیائی از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههای دولتی منصرف شدیم .»
+
==فعالیت‌های سیاسی==
  
آیة الله احسان بخش خاطرات ارزشمندی از اساتید برجسته خویش دارد که در اینجا چند خاطره از اساتید برجسته او که بنا به گفته خودش در شکل گیری و رشد شخصیت اخلاقی، اجتماعی و سیاسی وی تاثیر گذار بوده است، ذیلا نقل می شود:
+
مبارزات سیاسی آیت الله احسانبخش از سال ۱۳۲۹ شمسی آغاز شد و تا پیروزی انقلاب تداوم یافت. ایشان سخنران بیشتر تظاهرات مردمی دوران ستمشاهی بود.
  
- آینده نگری استاد درباره سلطه آمریکا
+
وی با ایجاد گروه فرهنگی ابوریحان که اعضای آن را فرهنگیان خوشنام گیلان تشکیل می دادند، اعلامیه های [[امام خمینی]] را شبانه فوتوکپی و با هماهنگی در سطح استان پخش می نمودند. مبارزات سیاسی در سطح عموم مردم که با سخنرانی های افشاگرانه ایشان از مظالم رژیم در [[مسجد]] چینی چیان رشت که محل برگزاری [[نماز جماعت]] ایشان بود، بارها منجر به احضار، دستگیری، زندانی، ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شدن ایشان گردید.
  
وی می گوید: «در سال 1329 شمسی از قم به دیدن استادم حضرت آیة الله علم الهدی به رشت رفتم . وی از مایه علمی و سیاسی خوبی برخوردار بود . از اوضاع قم، تحصن طلاب حوزه در مدرسه فیضیه و اعتراض آنان در جلوگیری از جنازه رضاخان و نیز جریانات مربوط به ملی شدن صنعت نفت را با حرارت خاصی برایش شرح دادم و چون خودم طلبه فعالی بوده و در این قضایا حضور پرشوری داشتم، دوست داشتم نظر این عالم فرزانه را بدانم . ایشان با شنیدن حرفهایم، خنده ای کرد و گفت: پسرم! تو برو درس بخوان تا ملا شوی! کلاهی که بر سر ما در ایام تحصیل گذاشتند، بر سر شما نگذارند .
+
آیت الله احسانبخش با ۷۰ نفر از روحانیون گیلان به منظور فشار بر دولت غیرقانونی شاه که از ورود حضرت امام به [[ایران]] ممانعت می کرد، به [[تهران]] آمد و به جمع علماء و روحانیون سراسر کشور که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، پیوست.
  
بعد ادامه داد و گفت: سیاست انگلیس در جهان به بن بست رسیده است و سیاست چرچیلی منفور عام و خاص شده است . قدرت جدید کمونیست شوروی، آلمان را شکست داده و فرانسه توان خود را از دست داده است . باید نیروی جدیدی در منطقه حکومت کند و آن آمریکاست . امریکا وارث انگلستان می شود و این سر و صدا که الان در مملکت می شنوی، بسیاری از آنها سخنگویان آمریکا هستند و من ملی شدن صنعت نفت را آغاز ورود و سلطه آمریکاییها بر منطقه خاورمیانه خصوصا ایران می دانم . و آن گاه جریانات تلخی از مشروطیت و عوض شدن مسیرش نقل کردند ... که من از درایت، هوشمندی و آینده نگری در اوضاع سیاسی این روحانی والامقام درحیرتم .»
+
مسئولیت ها و فعالیت های ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چنین است:
  
-آشنایی با حضرت امام (ره)
+
*تامین امنیت شهرها و خدمات رسانی به مردم استان
 +
*خنثی سازی توطئه ها و فتنه های منافقین که از همه جا به جنگل های گیلان و مازندران پناه آورده بودند
 +
*پاکسازی شهر انزلی از وجود ضدانقلاب و نیروهای چپ و لیبرال به کمک یگان نیروی دریایی
 +
*حضور در بین رزمندگان اسلام (ایشان تقریبا در تمامی عملیات های دوران دفاع مقدس حضور داشت و حتی در برخی از موارد در خطوط مقدم جبهه به دیدن رزمندگان اسلام می رفت و به آنان روحیه می داد.)
 +
==جریان ترور==
  
آیة الله احسان بخش از ارادتمندان و شاگردان حضرت امام و نماینده ایشان در گیلان از سال 1340 شمسی به شمار می رفت .
+
منافقین که از سوی آیت الله احسانبخش لطمات جبران ناپذیری را دریافت کرده بودند و به خوبی واقف بودند که نبض حرکت انقلاب در خطه گیلان در وجود ایشان است، در صدد انتقام جویی برآمدند و ناجوانمردانه وی را در روز پنج شنبه ۲۶ فروردین سال ۱۳۶۱ شمسی بعد از اقامه [[نماز ظهر]] و عصر در مسجد کاسه فروشان ترور کردند که ایشان به سختی مجروح گردید و جمعی از نمازگزاران مسجد نیز مجروح گردیدند.
  
وی می نویسد: «من شاید جزو نخستین شاگردان امام بودم که از ایشان اجازه دریافت نمودم و این دستخط از حیث تاریخ جلوتر از دستخطهایی باشد که به دیگر فضلاء داده اند . از حضرت امام کمتر دیده شده است که دستخط نمایندگی با آن سعه صدر و در آن روزهای حساس به شاگردانش بدهد، ولی چون مرا کاملا می شناخت، این شاگرد خویش را به دستخط مبارک مفتخر ساخت . حضرت امام در درس اصول، مبانی اصولی آقای نائینی را نقد می کردند . و ما هم از آن مبانی مطلع نبودیم . دانستن حرفهای اصولی نائینی بر من واجب بود; لذا برای رسیدن به این مقصود به درس سایر آقایان رفتم، ولی به نتیجه ای نرسیدم . تا اینکه در درس آیة الله خوانساری به من گفته شد: اگر دنبال فهمیدن سخنان آیة الله نائینی هستی، باید به درس شاگرد برجسته اش، آیة الله سید مرتضی لنگرودی شرکت کنی .
+
خبر ترور فورا به بیت امام خمینی گزارش شد و به دستور حضرت امام، وی برای معالجه به بیمارستان شهید مصطفی خمینی منتقل گردید. وی تا سال رحلت (۱۳۸۰ شمسی) بارها در ایران و خارج به خاطر عوارض ناشی از ترور، ۱۴ بار عمل جراحی گردید. اما منافق معدوم که با ضربات محافظان وی از پای درآمد، در بازدید از بدنش معلوم شد که پر از تله های انفجاری، ۱۲ لول دینامیت و ۴ عدد نارنجک بوده و قصد شهادت معظم له را داشته است که وی به مشیت الهی زنده ماند.
  
وقتی به درس آقای لنگرودی آمدم، دیدم به هدفم رسیده ام . او سخنان اصولی استادش را خوب تفسیر می کرد و آن گاه با این تفسیر، نقد درسهای امام مرا جذب می نمود .
+
وی علی رغم معلولیت، دست از فعالیت شبانه روزی خویش برنداشت و اکتفاء به آمار و ارقام مسئولان نمی کرد. او بارها با لباس مبدل در اقصی نقاط گیلان حضور می یافت و مشکلات مردم را از نزدیک مشاهده و برای حل آن، مسئولان استان را بسیج می کرد.
  
من در حوزه از درسهای جنجالی و پر نشاط مثل درس امام همواره استقبال می کردم . بعد از رحلت آقای بروجردی، مبلغ مرجعیت امام در گیلان بودم و همواره مورد عنایت آن حضرت بودم; به طوری که هیچ گاه در طول عمر مبارک ایشان با تعیین وقت قبلی به محضرشان شرفیاب نمی شدم . از سال 1340 شمسی عکس حضرت امام در دفتر مدرسه ام تا پیروزی انقلاب نصب بود . امام از حیث اخلاق و سیاست، معلمی سازنده برایم بود .»
+
==وفات==
 
+
آیت الله صادق احسان بخش، سرانجام در شب ۱۴ خرداد ۱۳۸۰ شمسی (۱۴۲۲ ق) به دیار باقی شتافت. پیکر پاک این روحانی خدوم و خستگی ناپذیر با [[تشییع جنازه]] کم نظیر مردم استان و با [[نماز میت|نماز]] آیت الله محمدی گیلانی، در جوار مصلای بزرگ امام خمینی رشت به خاک سپرده شد.
دل کندن از شهر و حوزه قم برای کسانی که با آن مانوس گشته اند و با همه وجود دوستش می دارند، کاری بس دشوار و مشکل است . آیة الله احسان بخش درباره چگونگی ترک حوزه و هجرت به رشت، این گونه می نویسد: «روزی از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آیة الله ضیابری (یکی از علمای ذی نفوذ رشت) را دیدم . از من پرسید: تا کی می خواهی در قم بمانی و آب و هوای حوزه را بخوری؟ خسته نشده ای؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم . فرمود: بیا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهای این مملکت دینی داری و چه بهتر حالا که جوان هستی، دینت را نسبت به آنان اداء کنی . تو شرعا مسئولی .
+
==پانویس==
 
+
{{پانویس}}
از سخنان وی قدری تکان خوردم و به خود آمدم . سخنان گرم ایشان بر دلم نشست . قدری فکر کردم، دیدم ما نباید شهریه بگیریم و عمر تلف کنیم . انتظارات و توقعات ایشان بجاست . تصمیم گرفتم به رشت بروم و علی رغم علاقه مندی من به حوزه و مخالفت برخی از اساتید قم و رشت که نگران آینده من بودند، در سال 1340 شمسی به رشت رفتم .»
+
==منابع==
 
+
*"مبلغ آگاه و خستگی ناپذیر؛ آیت‌الله احسان بخش"، محمدتقی ادهم‌نژاد، مبلغان، شماره ۵۴، خرداد ۱۳۸۳.
یکی از سنتهای پسندیده آیة الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گیلانی قبل از ماههای محرم و رمضان در مهدیه رشت بود که یکبار ضمن بیان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوایل طلبگی من در رشت، در این شهر بیش از 30 مجتهد سکونت داشت و خیلی از روستاهای گیلان یک یا چند مجتهد در آن سکونت داشت . روحانیت در سابق وقتی به حد کافی از نظر علمی اشباع می شدند، بیشتر آنان برای اداء تکلیف الهی خویش به شهرها و روستاها برمی گشتند و حالا قضیه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه می روند و لذا الان در برخی از مناطق گیلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحانی، از دراویش استفاده می کنند . به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئولیم! .»
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
آیة الله احسانبخش در قم با مدرسه دین و دانش به مدیریت آیت الله شهید دکتر بهشتی آشنایی کامل داشت . ایشان به تبعیت از این سبک نوین، در سال 1340 شمسی مدرسه ابتدایی و دبیرستان دین و دانش و بعد از مدت کوتاهی مدرسه راهنمایی دین و دانش را با حمایت آیة الله ضیابری در رشت تاسیس کردند . برنامه های این مدارس کاملا ابتکاری بود و مورد استقبال شدید مردم متدین رشت واقع شد . فهرست برخی از برنامه های خاص این مدارس چنین است:
+
پرونده:احسانبخش (10).jpg|صادق احسان بخش در نوجوانی
 
+
پرونده:احسانبخش (4).jpg|صادق احسان بخش در جوانی
الف . اقامه نماز جماعت: وی در این باره می نویسد: «با توجه به اوضاع بد فرهنگی آن روز رشت، نماز از این مدارس به خانه ها راه پیدا می کرد و خیلیها اهل نماز شدند .»
+
پرونده:احسانبخش (2).jpg|صادق احسان بخش در بین دانش آموزان
 
+
پرونده:احسانبخش (9).jpg|از راست: محمدجواد پیشوایی، احدی، صادق احسان بخش، سید ابوطالب پیشوایی، هادی حسام و بنی اسماعیلی
ب . تلاوت قرآن صبحگاهی: در این مدارس، هر روز به جای سرود صبحگاهی برای دانش آموزان، تلاوت قرآن اجراء می شد .
+
پرونده:احسانبخش (101).jpg|از راست: صادق احسان بخش و هادی حسام در مصر
 
+
پرونده:احسانبخش (5).jpg|صادق احسان بخش در راهپیمایی انقلاب
ج . جذب دبیران مجرب و کارآمد: وی در این باره می نویسد: «سالی که دبیرستان دین و دانش را افتتاح کردم، هنوز سن من به سی سال نرسیده بود . محتاج یک مدیر لایقی بودم; لذا از آقای سید محمد تائب استدعا کردم و ایشان هم پذیرفتند . او تنها دبیری بود که مورد قبول همه اقشار دانش آموزی، خصوصا آن روزهایی که رشت زیر نفوذ نیروهای چپ قرار داشت، بوده است .
+
پرونده:احسانبخش0.jpg|از راست: صادق احسان بخش، [[ناصر مکارم شیرازی]] و ناشناس
 
+
پرونده:احسانبخش (13).jpg|alt=امام خمینی و حاج آقا احسان بخش|[[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]] و صادق احسان بخش
روزی به خاطر عمل جراحی ناشی از ترور در بیمارستان برلین آلمان، پرفسور غفاری به دیدنم آمد و از وضع زندگی خود به تفصیل سخن گفت و آن گاه از من پرسید: آیا آقای تائب زنده است؟ پرسیدم: شما با آقای تائب چه آشنایی دارید؟ گفت: پدرم مدتی رئیس دارائی رشت بود . من دوره متوسطه را نزد ایشان آموختم و امروز اگر از اخلاق انسانی در آلمان چیزی برایم مانده باشد، آن را از آقای تائب دارم .»
+
پرونده:احسانبخش (8).jpg|از راست: ناشناس، صادق احسان بخش و [[محمدمهدی ربانی املشی|محمدمهدی ربانی املشی رانکوهی]]
 
+
پرونده:احسانبخش (12).jpg|عیادت [[سید علی حسینی خامنه ای]] از صادق احسان بخش بعد از ترور
د . برگزاری مراسم مذهبی: در این مدارس در تمام اعیاد مذهبی، جشن و چراغانی و آذین بندی همراه با پذیرایی مفصل و سخنرانی برگزار می شد و نیز در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی هر سال هیئت عزاداری با دستجات منظم و باشکوهی ازاین مدارس وارد شهر رشت می شدند . استقبال پرشور مردم و جوانان از آن به قدری تاثیرگذار بود که بارها شهربانی و ساواک می خواستند جلوی این حرکت عزاداری را بگیرند، اما چون فراگیر شده بود، نمی توانستند کاری انجام دهند .
+
پرونده:احسانبخش (6).jpg|صادق احسان بخش در بین رزمندگان اسلام
 
+
پرونده:احسانبخش (3).jpg|صادق احسان بخش
اشعار انقلابی این هیئت در بیداری نسل جوان و مردم بسیار مؤثر واقع گردید . یک نمونه از اشعار آنها این است:
+
پرونده:انواری (9).jpg|از راست: محمدعلی موحدی کرمانی، صادق احسان بخش و [[محمدباقر محی الدین انواری]]
 
+
پرونده:احسانبخش (1).jpg|صادق احسان بخش و محمدعلی کلی
تاج و تختت را یزیدا واژگون خواهیم کرد
+
پرونده:احسانبخش (11).jpeg|مقبره صادق احسان بخش در جنب مصلای امام خمینی رشت
 
+
</gallery>
کاخ تو ویران چو کاخ بیستون خواهیم کرد
+
[[رده:علمای معاصر|احسان بخش، صادق]][[رده:علماء شیعه]][[رده:مفسرین قرآن]]
 
+
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
شاد می باشی که دنیا شد به کامت ای یزید
+
[[رده:ائمه جمعه]]
 
 
در همین دنیا تورا پست و زبون خواهیم کرد
 
 
 
مبارزات سیاسی آیة الله احسانبخش از سال 1329 شمسی آغاز شد و تا پیروزی انقلاب تداوم یافت . مبارزات وی در آگاهی بخشیدن به دانش آموزان و فرهنگیان در مدارس دین و دانش و آشنا ساختن آنان با افکار و اعلامیه های حضرت امام، منجر گردید تا مدارس دین و دانش به عنوان کانون مبارزات و تظاهرات مردمی در سطح شهر مطرح گردد; به طوری که تمام تظاهرات خیابانی مردم شهرستان رشت از دبیرستان دین و دانش آغاز و با سخنرانی معظم له به پایان می رسید . وی با ایجاد گروه فرهنگی ابوریحان که اعضای آن را فرهنگیان خوشنام گیلان تشکیل می دادند، اعلامیه های حضرت امام را شبانه فتوکپی و با هماهنگی در سطح استان پخش می نمودند . مبارزات سیاسی در سطح عموم مردم که با سخنرانیهای افشاگرانه ایشان از مظالم رژیم در مسجد چینی چیان رشت که محل برگزاری نماز جماعت ایشان بود، بارها منجر به احضار، دستگیری، زندانی، ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شدن ایشان گردید . و گاهی ایشان با دخالت آیة الله ضیابری از عواقب خطرناک سخنرانی نجات می یافت که شرح مبارزات، فعالیتها، سخنرانیها، ارتباط با امام و سایر شخصیتهای انقلاب، صدور اعلامیه و امضاء انفرادی و جمعی، همراه با علماء رشت و ... در کتب اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده و بیش از 150 صفحه آن در خاطرات صادق به چاپ رسیده است .
 
 
 
منزل و مدارس وی بارها مورد تعرض وحشیانه ساواک قرار گرفت و خسارات فراوانی را بر او تحمیل کرد . او در پیشاپیش راهپیماییها، حضوری جدی و فعال داشت و البته در به ثمر رسیدن انقلاب در گیلان شخصیتهای بزرگی همانند: آیات سیدحسن بحرالعلوم، سیدمحمود ضیابری، مرحوم لاهوتی، شهید ربانی املشی، مرحوم دکتر ضیایی و برخی از شخصیتهای فعلی همانند: آیات محمدی گیلانی، محفوظی، قربانی و ... نقش مؤثری ایفا نمودند .
 
 
 
آیة الله احسانبخش با 70 نفر از روحانیون گیلان به منظور فشار بر دولت غیرقانونی شاه که از ورود حضرت امام به ایران ممانعت می کرد، به تهران آمد و به جمع علماء و روحانیون سراسر کشور که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، پیوست و نیز در مراسم استقبال حضرت امام در فرودگاه حضور داشت .
 
 
 
آیة الله احسانبخش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تامین امنیت شهرها و خدمات رسانی به مردم استان، پاک سازی ادارات و سازمانها از لوث وجود عناصر ضدانقلاب، خنثی سازی توطئه ها و فتنه های منافقین که از همه جا به جنگلهای گیلان و مازندران روآورده بودند، نقش بسیار ارزشمندی داشت . مردم گیلان هیچ گاه یاد و خاطره این روحانی فداکار و مدافع واقعی امام و انقلاب را فراموش نخواهند کرد .
 
 
 
مگر مردم شهر انزلی در زمانی که ضدانقلابها و نیروهای چپ و لیبرال، شهر را به تصرف کامل خویش درآورده بودند و وحشیانه اقدام به آتش زدن اموال آنها می کردند، فراموش خواهند کرد که چگونه آیت الله احسانبخش به همراه یگان نیروی دریایی به کمک آنان شتافت و محاصره را شکست و ضدانقلاب را با خفت و خواری از شهر بیرون راند .
 
 
 
مگر مردم مسلمان شیعه و سنی طالش که بر اثر دستهای ناپاک و تفرقه انگیز ضدانقلاب به مقابله باهمدیگر برخاسته بودند، فراموش خواهند کرد که معظم له به میان آنان رفت و با سخنرانیهای آتشین خود، وحدت و همدلی و برادری را بین آنان استوار ساخت و آنان را از تفرقه و درگیری برحذر داشت .
 
 
 
آیة الله احسانبخش، دانشگاه گیلان را که به تصرف ضدانقلاب و منافقین درآمده بود با تظاهرات باشکوه مردم رشت و استان و با همکاری استاندار شهید، برادر انصاری و دادستان انقلاب اسلامی، شهید کریمی و برخی از چهره های سرشناس روحانی استان، طی یک درگیری خونین از تصرف آنان خارج ساخت و با حرکت به سوی خیابانهای شهر تمام مراکز تبلیغی و مطبوعاتی آنان را نابود و منهدم ساخت .
 
 
 
و زمانی که منافقین در جنگلهای سرسبز شمال دست به تحرکات ناجوانمردانه همچون ترور فرزندان سپاهی و نیروهای مؤثر انقلاب در سراسر گیلان و حتی غرب مازندران می زدند و نیز در مطبوعات خویش با صراحت نوشته بودند «که هیچ نیرو و قدرتی قادر نیست آنان را از جنگل بیرون نماید .» ، آیة الله احسانبخش با شناسایی مراکز تردد آنان در جنگل به وسیله نیروهای بومی همانند: چوپانان جنگلی در اندک زمانی با الهام از امداد الهی و با کمکهای نیروهای فداکار نظام، آنان را از جنگلهای شمال بیرون راند و خواب راحت را از چشمان آنان ربود که شرح فعالیتهای ایشان بسیار مفصل است .
 
 
 
منافقین که از سوی آیة الله احسانبخش لطمات جبران ناپذیری را دریافت کرده بودند و به خوبی واقف بودند که نبض حرکت انقلاب در خطه گیلان در وجود ایشان است، در صدد انتقام جویی برآمدند و ناجوانمردانه وی را در روز پنج شنبه 26 فروردین سال 1361 شمسی بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد کاسه فروشان ترور کردند که ایشان به سختی مجروح گردید و جمعی از نمازگزاران مسجد نیز مجروح شدند . خبر ترور فورا به بیت امام گزارش شد و به دستور حضرت امام، وی برای معالجه به بیمارستان شهید مصطفی خمینی منتقل گردید . وی تا سال رحلت (1380 شمسی) بارها در ایران و خارج به خاطر عوارض ناشی از ترور، 14 بار عمل جراحی گردید . اما منافق معدوم که با ضربات محافظان وی از پای در آمد، در بازدید از بدنش معلوم شد که پر از تله های انفجاری، 12 لول دینامیت و 4 عدد نارنجک بوده و قصد شهادت معظم له را داشته است که وی به مشیت الهی زنده ماند .
 
 
 
او علی رغم معلولیت، دست از فعالیت شبانه روزی خویش برنداشت و اکتفاء به آمار و ارقام مسئولان نمی کرد . او بارها با لباس مبدل در اقصی نقاط گیلان حضور می یافت و مشکلات مردم را از نزدیک مشاهده و برای حل آن، مسئولان استان را بسیج می کرد .
 
 
 
آیة الله احسانبخش علاوه بر تدریس طلاب در مدرسه رشت، اقدام به ساختن دومدرسه علمیه پسرانه و دخترانه با امکانات رفاهی به صورت مجزا نمود و علاوه بر آن همواره در روز، بیش از 5 ساعت تعهد داشت که مطالعه نماید . مجموع این مطالعات منجر به چاپ بیش از 57 اثر علمی، دینی و سیاسی گردید که مهم ترین اثر چاپ شده ایشان «مجموعه 35 جلدی آثار الصادقین » است که احادیث بیش از 360 اثر نفیس شیعه و سنی با 50 هزار حدیث به همراه ترجمه را به صورت الفبایی در بر دارد .
 
 
 
آیة الله صافی گلپایگانی ارزش این اثرنفیس را در ردیف آثارشیخ طوسی قلمداد فرمودند .
 
 
 
و اما در کنار خدمات علمی، وی مبادرت به ساختن دهها باب مدرسه، مسجد، کتابخانه، پل، جاده، پمپ بنزین، دارالایتام و منازل برای فقراء نمود که مهم ترین آثار باقیات الصالحات ایشان احداث مصلای بزرگ امام خمینی رحمه الله در زمینی به مساحت 4 هکتار در شهر رشت است که دهها باب مجتمع مسکونی، تجاری، صنعتی، چندین هکتار زمین مزروعی به عنوان پشتوانه این اثر بزرگ وقف گردیده است .
 
 
 
گفتنی است که 95 درصد عملیات مصلی در زمان حیات ایشان به اتمام رسیده بود .
 
 
 
معظم له می نویسد: «در طول دفاع مقدس تقریبا هیچ عملیاتی نبود که من در آن حضور نداشته باشم .» و حتی در برخی از موارد در خطوط مقدم جبهه به دیدن رزمندگان اسلام می رفت و به آنان روحیه می داد و نیز نقش ایشان در جمع آوری کمکهای مردمی در پشت جبهه بسیار حائز اهمیت بود . مردم قهرمان ایران هیچ گاه کاروانهای بزرگ (1000، 1250، 1500 کامیون) کمکهای مردمی استان گیلان به جبهه های جنگ را از یاد نخواهد برد که طرح و راه اندازی و جمع آوری این کاروانها، از ابتکارات آیة الله احسانبخش بود .
 
 
 
آیة الله احسانبخش هیچ گاه از خط ولایت وامام و رهبری خارج نشد و با تمام وجود به سردار قافله ایمان و انقلاب عشق می ورزید . دوستان و نزدیکان وی نقل می کنند: که معظم له بر اثر عوارض ناشی از ترور کلیه هایش از کار افتاده بود و هفته ای پنج بار دیالیز می شد . بارها در جمع دوستانش فرموده بود: من رفتنی ام و آرزویی ندارم، الا اینکه دلم می خواهد مقام معظم رهبری را در استان گیلان زیارت کنم . این تنها آرزوی من است .» خداوند آرزوی دیرینه این مرید وفادار را برآورده ساخت و مقام معظم رهبری در اردیبهشت سال 1380 شمسی به دیدار مردم گیلان رفت و یک سال و اندی بعد از تشریف فرمائی، معظم له با قلبی آرام و مطمئن به لقاء الله پیوست .
 
 
 
وی می نویسد: «در سال 1334 شمسی - که بیش از 25 سال نداشتم - به آبکنار انزلی جهت تبلیغ دعوت شدم . وسیله ایاب و ذهاب فقط قایق بود . به محض اینکه از قایق پیاده شدم، مردی از اهالی آمد، با صدای بلند گفت: از این بچه مرشدتر پیدا نکردید؟ و با قیافه مخصوصی به من نگاه کرد و از من دور شد . من از این سخن مرد خیلی ناراحت شدم و در دلم از خدا کمک خواستم . وقتی از منبر پایین آمدم، صدای «احسنت احسنت » از همه مسجد بلند شد . راضی و خوشحال بودم و آن مرد سخت از گفته خود شرمنده شد .
 
 
 
در همین روستا در منزل فردی سکونت داشتم که به من خبر دادند، سیدی آمده و داد و بیداد راه انداخته است . در اسرع وقت به آنجا رفتم، دیدم اهالی روستا به سید روحانی می گویند: خوب، چند سال برای ما خوانده ای، دیگر مانیاز نداریم . بروید جای دیگر بخوانید . من وقتی اینها را شنیدم و حال و احوال سید را نگریستم، ناراحت شدم که چرا اینجا آمدم . نکند او فکر کند آمده ام تا جایش را بگیرم . ناراحت و دل شکسته به عواقب ماجرا می اندیشیدم . ناگهان فکری به نظرم رسید، فورا خطاب به مردم گفتم: ای مردم و ای عاشقان امام حسین! به من بگوئید: این روضه از آن کیست؟ گفتند: حضرت سید الشهداء . پرسیدم: این سیدالشهداء جد من است یا جد این سید؟ گفتند: جد این سید . گفتم: پس جواب جدش را چه می دهید؟ گفتند: پولی که کفاف دو نفر روحانی را بنماید نداریم . گفتم: هرچه به این سید سال گذشته دادید، بدهید; اگر چیزی زیاد آمد، به من بدهید و اگر زیاد نیامد، من چیزی از شما مطالبه نمی کنم . آن سال مردم بیش از سالهای گذشته به مسجد آمدند و به برکت این گذشت، هم به سید و هم به من پول بیشتری تقدیم داشتند . هم سید و هم من و هم مردم راضی بودند .»
 
 
 
سرانجام این مبلغ سخت کوش اسلام، در شب 14 خرداد 1380 شمسی، در سالگرد رحلت استاد و مرادش امام خمینی رحمه الله به ملکوت اعلی پیوست، در پی رحلت این عالم ربانی، 3 روز در استان گیلان عزای عمومی اعلام شد . مقام معظم رهبری و سران سه قوه و شخصیتهای کشوری و لشکری پیامهای تسلیت صادر کردند و پیکر پاک این روحانی خدوم و خستگی ناپذیر با تشیع جنازه کم نظیر مردم استان و با نماز آیة الله محمدی گیلانی، در جوار مصلای بزرگ امام خمینی رحمه الله رشت به خاک سپرده شد .
 
 
 
او علاوه بر خدمات اجتماعی، فرهنگی، علمی و سیاسی، نشان مدال 70 درصدی جانبازی را با کمال افتخار بر سینه داشت .
 
 
 
وصيت نامه
 
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 
 
... اي خداي كريم حالا كه به سوي تو در سراي ديگر مي آيم مرا پيش خلايق آخرت رسوا مساز و چون دنيا برايم ستاري كن . خداوندا راه دشواراست و مدت طولاني و حساب تو را پس دادن بسيار مشكل . اگر تو نبخشي به كه پناه برم .
 
 
 
... خداوندا دوستان من شربت شهادت يكي پس از ديگري نوشيدند. خداوندا چه ميشود اين توفيق را هم نصيب من سازي . خداوندا اگر زحمات من و فعاليت هاي من در اسلام مورد رضايت تو قرار گرفته چه ميشود مرا هم مفتخر به شهادت كني .
 
 
 
...سخني با مردم : از روحانيت فاصله نگيريد و پيروي از روحانيت ورهبريت را وظيفه شرعي خود بدانيد و از تفرقه و جدايي برحذر باشيد. ازظلم و احتكار و گرانفروشي اجتناب كنيد. نسل جوان را به عنوان آينده انقلاب تحويل بگيريد...                            صادق احسان بخش
 
 
 
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی
 
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 
 
درگذشت عالم خدمتگزار و پرتلاش، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین آقای احسانبخش رحمه الله موجب تاسف و تاثر اینجانب گردید . این روحانی بزرگوار و پرتوان محور مجاهدتها و تلاشهای مردم غیور و مؤمن رشت و استان گیلان و منشا خدمات فراوانی در سراسر آن منطقه بود و تحرک شبانه روزی و خستگی ناپذیر او، نمونه ای کم نظیر محسوب می شد . حضور او در جبهه های دفاع مقدس و پشتیبانی بی دریغ او از رزمندگان دلاور گیلان از یادگارهای فراموش نشدنی آن دوران پرافتخار است و آثار ماندگار او در رشت و سایر شهرهای گیلان موجب نام نیک همیشگی اوست . فقدان این روحانی خدوم برای مردم و جامعه روحانیت استان، ضایعه بزرگی محسوب می شود .
 
 
 
این جانب این حادثه تاسف بار را به عموم مردم عزیز استان گیلان به خصوص به روحانیون محترم و ارادتمندان آن مرحوم و بالاخص به خانواده گرامی، فرزندان و بازماندگان مکرم ایشان، تسلیت عرض می کنم و علو درجات آن مرحوم را از خداوند مسئلت می نمایم .
 
 
 
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته  سید علی خامنه ای  14/3/80
 
 
 
خاطرات
 
 
 
آيت الله محمدي گيلاني :
 
 
 
من از كجاي ارزشهاي او بايد شروع كنم كه بتوانم آن را به جاي قابل قبول و خداپسندانه اي ختم كنم ... در مسير علمي تا تحصيلات عالي دانشگاهي در رشته حقوق اسلام و معقول و منقول را از روستايي كه مدرسه نداشت طي كرد , در مسير فقهي به خبره اي بزرگ تبديل شد و عضو مجلس خبرگان رهبري اول و قانون اساسي بود. در محور جمعه و جماعات به اصل محتواي غني و مطالعه كارشناسي , خطبه هايش يكي از سه نماز جمعه قوي كشور(بعد از تهران و قم ) را تشكيل مي داد .
 
 
 
آثارباقی مانده از شهید
 
 
 
الحق پاسداريد!
 
 
 
سالش دقيقاً يادم نيست اما زمستان سختي بود و هوا به شدت سوز داشت.از اهواز كه حركت كرديم مي دانستم حدودنماز صبح در شهر مقدس قم يا اطرافش خواهيم بود.
 
 
 
قطاري كه براي بچه هاي رزمنده در نظر گرفته بودند خيلي پيشرفته نبود و ما حدوداً5 نفري داخل يك كوپه شديم.خانمي كه مانتويي بود و ظاهر خيلي مناسبي هم نداشت بهمراه همسرش در آن هواي سرد ميان راهرو سرگردان بودند و جايي براي نشستن نداشتند به نظر مي رسيد خانم مانتويي باردار است.شهيد املاكي بسيار تيزبين بود،در نگاه اول فهميد و به بچه ها گفت:اگر موافق باشيد اين خانم و آقا رابه داخل كوپه دعوت كنيم،هوا بسيار سرد است و اين خانم تحمل سرما را ندارد !به سرعت دو تا از بچه ها پيشقدم شدند و گفتن:ما خارج مي شويم تا اينها داخل كوپه بيايند...
 
 
 
مدتي گذشت حس كردم كه خانم از بودن ما ،بدليل باردار بودن ،احساس ناراحتي مي كند و به شدت عذاب مي كشد.شهيد يوسفي آهسته گفت:اين خانم باردار است،مشكل دارد و نمي تواند جلوي ما راحت دراز بكشد اگر موافق هستيد همه ما خارج شويم تا اين زن و مرد راحت باشند.
 
 
 
موقع خارج شدن املاكي به مرد گفت:شما راحت باشيد ما ديگر بر نمي گرديم مرد با تعجب پرسيد،كجا مي رويد،توي اين سرما كجا مي خوابيد؟!املاكي گفت:ما دوستان زيادي داريم،شب را پيش آنها مي مانيم!
 
 
 
جايي براي استراحت نداشتیم ،همه كوپه ها پر بود، داخل راهرو روزنامه گذاشتيم و تا صبح در آغوش سرما جان كنديم.نيمه شب انگار از كوپه خارج شده و ما را ديده بودند بعد از نماز صبح ،زن و مرد از املاكي پرسيدند:شما در كوپه دوستانتان بوديد ؟ حسين گفت:بله،الحمدالله خيلي خوب بود؛شما راحت بوديد؟!ناگهان سيل اشك از چشمهاي آن زن مانتويي روان شد:با گريه گفت:نمي دانم امام شما را از كجا پيدا كرد،شنيده بودم پاسدار،اما نديده بودم .شما را از كجا پيدا كرد و لباس پاسداري را بر تن شما پوشاند،الحق كه شما پاسداريد! اينهمه تاثير گذاري و نقش ارزنده تنها با محوريت و تفكر املاكي انجام گرفت.
 
 
 
آثارمنتشر شده درباره ی شهید
 
 
 
روزنامه جمهوري اسلامي 18/03/1385 صفحه عقيدتي
 
 
 
نگاهي به فعاليت هاي علمي و اجتماعي آيت الله احسان بخش
 
 
 
در سالگشت رحلت عالم گرانقدر آيت الله حاج صادق احسان بخش قرار داريم . روحاني وارسته اي كه رهبر معظم انقلاب از او بعنوان خدمتگزاري پرتلاش نام برده و در پي ارتحال جانسوزش در پيام تسليتي فرمودند
 
 
 
« اين روحاني بزرگوار و پرتوان محور مجاهدتها و تلاشهاي مردم غيورو مومن رشت و استان گيلان و منشا خدمات فراواني در سراسر آن منطقه بود و تحرك شبانه روزي و خستگي ناپذير او نمونه اي كم نظير محسوب مي شد . »
 
 
 
آيت الله حاج شيخ صادق احسانبخش رحمت الله عليه فرزند غلامرضادر سال 1309 هجري شمسي در خانواده اي مذهبي در روستاي ليف شاگرداز بخش تولمات شهرستان صومعه سرا ديده به جهان گشود. او تحصيلات خود را در علوم پايه در مكتب و كلاس ششم را در تولم شهر به پايان برد وپس از آن در سال 1322 وارد حوزه علميه رشت شد . آيت الله احسانبخش (ره ) پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح در اين حوزه زير نظر اساتيدي چون آيت الله ضيابري , عرباني , بحرالعلوم و مدرس براي ادامه تحصيل در1327 وارد حوزه علميه شهر مقدس قم شد و دروس خارج , فقه و اصول رادر اين حوزه زير نظر اساتيدي چون حضرت امام خميني (ره ) و آيات عظام بروجردي , گلپايگاني , صدوقي , مجاهد تبريزي , لاكاني , نوري همداني , طباطبايي , مرتضوي , لنگرودي و ساير اساتيد فراگرفت . ايشان همچنين بادريافت مدرك ليسانس در رشته الهيات و حقوق قضايي و تاسيس چندمدرسه در رشت شاگردان زيادي را در اين مدارس تعليم داد. وي سابقه زيادي در مبارزه با طاغوت داشت , بطوري كه بارها توسط ساواك دستگير ومورد بازجويي قرار گرفت و از سال 1343 بمدت سه سال ممنوع المنبر و ممنوع الخروج از كشور گرديد و در اين مدت بطور مخفيانه به مبارزات خودادامه مي داد و نقش زيادي در حركت مردم بويژه نسل جوان در برپايي راهنمايي ها در شهرهاي مختلف گيلان داشت .
 
 
 
آيت الله احسانبخش در سال 1358 از سوي حضرت امام خميني (ره ) كنترل سفارت خانه ها و كنسولگريهاي ايران در پاكستان , هند و بنگلادش رابرعهده گرفت و در پائيز 1359 با حكم صادره از سوي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماينده حضرت امام در گيلان و امام جمعه رشت منصوب شد . وي در 26 فروردين 61 به هنگام اقامه نماز در مسجدكاسه فروشان رشت در محراب عبادت توسط عوامل مزدور و منافق ترور و دچار مصدوميت شديد گرديد كه بعنوان « شهيد زنده محراب » لقب گرفت وعليرغم بيش از 70 درصد جانبازي همچنان در سنگر خطابت جمعه به ارشاد و هدايت مردم پرداخت و به اين هم اكتفا نكرد و در سنگر نويسندگي بانوشتن دهها كتاب همچنان به خدمت براي پيشبرد اهداف متعالي اسلام ادامه داد.
 
 
 
از آيت الله احسانبخش 52 جلد كتاب در زمينه هاي مختلف تاريخي وعلوم ديني منتشر شده كه مجموعه 35 جلدي « آثارالصادقين » از مهمترين آثار وي است .تفاسير سوره هاي قيامت , كهف , اسرا , نحل و يوسف وهمچنين نفش دين در خانواده , خوارج , مواعظ رمضان , انقلاب اسلامي درگيلان , شخصيت هاي بزرگ گيل و ديلم , فلسطين و مردم فلسطين و خاطرات صادق از ديگر آثار زنده ياد آيت الله احسانبخش است .
 
 
 
مرحوم آيت الله احسانبخش تمامي طول عمر خود را در راه ترويج دين و نشر فرهنگ و معارف اسلامي سپري كرد و منشا خدمات ارزنده اي در حل مشكلات مردم و كمك رساني به آنها بود و در دوران دفاع مقدس نيز باحضور فعال در جبهه هاي جنگ مايه دلگرمي رزمندگان اسلام بود , چنانكه مقام معظم رهبري فرمودند :
 
 
 
« حضور او در جبهه هاي دفاع مقدس و پشتيباني بي دريغ او از رزمندگان دلاور و گيلان از يادگارهاي فراموش نشدني آن دوران پرافتخاراست و آثارماندگار او در رشت و ساير شهرهاي گيلان موجب نام نيك هميشگي اوست . »
 
 
 
آري به مدد درايت , صلابت , استحكام راي , مديريت و بلاغت زبان اوبود كه گيلان به اين افتخارات دست يافت :
 
 
 
1 ـ پرافتخارترين استان نسبت به جمعيت خود , در تقديم شهدا , جانبازان و آزادگان و مفقودالاثرهايي است كه مثل ستاره هاي درخشان , راه و مسيرحركت را نشانمان مي دهند.
 
 
 
2 ـ با عظمت ترين و بزرگترين كاروان هاي حمايتي از جبهه ها و رزمندگان را تدارك ديد و خاطره كاروان هاي هزار , هزار و دويست و هزار و پانصدكاميوني هداياي مردم شريف گيلان , خواب دشمنان انقلاب اسلامي را درتاريخ مبارزات سياسي به اين عرض و طول عقبه هاي رزمي معاصر پريشان كرده است .
 
 
 
آيت الله احسانبخش سرانجام در ساعت 15,30 دقيقه روز دوشنبه چهاردهم خرداد ماه 1380 همزمان با دوازدهمين سالروز ارتحال معشوق ومقتدايش رهبركبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره ) پس از گذشت 26 روز از بستري شدن در بيمارستان خاتم الانبيا (ص)تهران به دليل بيماري ونارسايي كليوي در سن 71 سالگي دعوت حق را لبيك و به سوي معبود خودشتافت .
 
 
 
او كه در آخر ماههاي زيستنش در كلامي جاودانه كه حكايت از حضورعارفانه داشت در پيامي به حجت الاسلام گلپايگاني رئيس دفتر مقام معظم رهبري گفت :
 
 
 
سلام مرا به آقا برسان و از طرف من به ايشان بگو « سالها براي ورود ومقدم مباركت به سرزمين گيلان چشم به راه هستم و راضي نباش كه من بميرم و شما را در اين استان نديده باشم. »
 
 
 
توگويي سفر غيرمنتظره مقام عظماي ولايت به گيلان گوياي اين بود كه در يك ارتباط معنوي به اين آگاهي راه يافته بود كه وداع آخر را با آن عارف وارسته داشته باشد و چقدر پرشكوه و با عظمت مردم قدرشناس گيلان با آن عزيز سفر كرده وداع نمودند. در روز تشييع پيكرپاكش ـ كه از قضا با سالروزتشييع پيكر پاك حضرت امام (ره ) مصادف بود و توجه به اين نكته ظريف كه روز رحلت اين عالم رباني با روز ارتحال حضرت امام (ره ) و روز تشييع پيكر پاكش با روز تشييع پيكر پاك امام راحل (ره ) تقارن يافته از ديدگاه بسياري از نكته سنجان گوياي اين واقعيت است كه عشق و ارادت به امام و ولايت , در تمام وجود او عجين شده بود. از اين رو در روز ارتحال ملكوتي مرا و مقتدايش به ايشان پيوست ـ همه شاهد اقيانوس بيكران جمعيتي عزادار و ماتم زده بوديم كه همه آمده بودند براي آخرين بار با امام جمعه محبوبشان وداع كنند و به او بگويند كه اي پدر دلسوخته ما , ما هرگز محبت هاو خدمات صادقانه ات را از ياد نخواهيم برد و اين حضور تاريخي وصف ناپذير كه گيلان هيچوقت چنين تشييع با شكوهي را به خود نديده بود , بار ديگر عشق و ارادت مردم ولايت مدار خطه ميرزاكوچك قهرمان رابه رهبري انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي و مقام رفيع روحانيت نشان داد و مردم عملا اثبات كردند كه خدمتگزاران خود را از اعماق دل دوست دارند و هيچوقت زحماتشان را از ياد نخواهند برد و به تحقيق مي توان گفت :
 
 
 
مردم گيلان در بهار 1380 دو حماسه بزرگ و جاودانه خلق كردند كه درتاريخ قطور افتخارات اين مرز و بوم هميشه ماندگار خواهد بود و آن اينكه يكبار در ارديبهشت ماه از سلاله پاك حضرت فاطمه زهرا(س ) يعني مقام معظم رهبري در تشريف فرمايي به گيلان استقبال بسيار پرشكوهي بعمل آوردند و بار ديگر در نيمه خرداد ماه با نماينده محبوب آن بزرگوار در گيلان مرحوم آيت الله احسانبخش وداع كردند. وداعي تاريخي كه به هيچ وجه آن جمعيت انبوه و ابراز احساسات بي شائبه مردم قابل توصيف نيست .
 
 
 
نويد وصل زجانان شنيدي و رفتي
 
 
 
زجمع محفل ما دل بريدي و رفتي
 
 
 
نسيم عطر عطش ناك بوستان بودي
 
 
 
زباغ عشق چه گلها كه چيدي و رفتي
 
 
 
به غم اسير شدم تا تو اي كبوتر عشق
 
 
 
زآشيانه ما پركشيدي و رفتي
 
 
 
دلت گرفت زدنيا و خون دلهايش
 
 
 
جوار رحمت حق برگزيدي و رفتي
 
 
 
منبع:[http://www.sajed.ir/new/commandant/377-1388-10-24-09-00-01/17329-1389-01-19-10-06-13.html سایت جامع دفاع مقدس]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸

آیت‌الله صادق احسان‌بخش (۱۳۰۹-۱۳۸۰ ش)، روحانی مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان امام خمینی بود که در تمام طول مبارزات انقلابی در کنار استاد خود حضوری فعال داشت. ایشان به عنوان نماینده ولی فقیه در استان گیلان، دغدغه‌ای جز حل مشکلات مردم نداشت. از آیت‌الله احسان‌بخش‌ حدود پنجاه اثر علمی‌ در زمینه‌های‌ مختلف برجای‌ مانده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ مجموعه ۳۵ جلدی «آثار الصادقین» اشاره کرد.

۲۲۰px
نام کامل صادق احسان بخش
زادروز ۱۳۰۹ شمسی
زادگاه صومعه سرا، گیلان
وفات ۱۳۸۰ شمسی
مدفن رشت

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، شهید صدوقی، علامه طباطبایی، امام خمینی، علی علم‌الهدی فومنی، سید مهدی رودباری،...


آثار

آثار الصادقین، خوارج‌ و علل‌ پیدایش‌ آن، نقش‌ دین‌ در خانواده‌، تفسیر سوره‌ اسراء، تفسیر سوره‌ نمل‌، تفسیر سوره‌ احزاب‌،...

تولد و دوران کودکی

صادق احسان بخش فرزند غلامرضا، در تیرماه ۱۳۰۹ (۱۳۴۹ ق) در دهستان «لیفشاگرد» از توابع «تولمات»، در ۱۷ کیلومتری غرب شهرستان رشت در میان خانواده ای متدین دیده به جهان گشود.[۱]

پدرش مردی متدین، شب زنده دار بود. آیت الله احسان بخش درباره اوصاف پدر بزرگوارش چنین می نویسد: «یکی از کسانی که در شکل گیری و رشد شخصیت علمی و اخلاقی من نقش مؤثر داشت، والد بزرگوارم بود. در دوران خفقان رضاخانی صبح های چهارشنبه هر هفته در منزل، مجلس روضه خوانی منعقد می ساخت. خطبای روضه علاوه بر روضه، احکام و مسائل روزمره را به اهل خانواده مان تعلیم می دادند».[۲]

آیت الله احسان بخش قرآن و خواندن و نوشتن را در مکتبخانه شیخ عزت الله فراگرفت و توانست دوره ابتدایی را در تولم شهر به اتمام برساند و آنگاه برای ادامه تحصیل رهسپار شهرستان رشت گردید.

تحصیل و استادان

آیت الله احسان بخش در سال ۱۳۶۴ قمری (۱۳۲۴ ش) خدمت آیت الله سید مهدی رودباری در مدرسه مهدویه رشت رفته و رسما وارد دوران طلبگی می شود و مدتی‌ از محضر مرحوم‌ ایشان سود می برد.[۳] او همچنین از محضر آیت‌الله علی علم‌الهدی فومنی، علم نحو و معانی و منطق؛ از شیخ‌ علی‌ عربانی‌، شمسیه‌؛ از آیت‌الله شیخ‌ حسین‌ اوحدی‌، معالم‌ و از آیت‌الله سید حسن‌ بحرالعلوم‌، شرایع الاسلام را آموخت‌.

احسان‌بخش‌ در سال ١٣٢۶ به قم مهاجرت می کند و بعد از چندی در مدسه حاج ملاصادق یک حجره گرفت. وی لعمه را پیش آیت الله شهید صدوقی مجدداً خواند. قوانین‌ الاصول را از آیت‌الله شیخ‌ محمد لاکانی‌ و مکاسب را نیز از آیت‌الله نجفی‌ فراگرفت‌. کفایتین‌ را در محضر آقایان‌ سلطانی‌ و مجاهد تبریزی‌ و منظومه‌ را نزد آیت‌الله آقا رضا صدر و عرفان را از محضر آیت‌الله فکور فراگرفت‌ و در تفسیر و فلسفه از شاگردان‌ علامه طباطبایی بود. وی‌ درس‌ خارج‌ اصول‌ رسائل‌ را از محضر آیت‌الله شیخ‌ مهدی‌ امامی‌ مازندرانی‌، و خارج‌ فقه‌ و اصول‌ را به‌ مدت‌ ده‌ سال‌ از محضر آیت الله بروجردی فراگرفت‌ و از سال‌ ۱۳۳۱ به‌ مدت‌ هشت‌ سال‌ از درس‌ خارج‌ اصول‌ امام خمینی و درس‌ فقه‌ آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی استفاده‌ کرد.

آیت الله احسان بخش علاوه بر تکمیل معلومات حوزوی، برای فراگیری دانش جدید وارد دانشگاه گردید و موفق به اخذ سه لیسانس از دانشگاه تهران شد. او از افراد معدودی بود که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی، جذب ادارات دولتی نشد. ایشان خود در این باره می نویسد: «پس از فراغت از دانشکده باز چون گذشته در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شدم. من و آیت الله دکتر سید عبدالله ضیائی لنگرودی روزی به محضر حضرت آیت الله سید احمد خوانساری [مشرف] شدیم و نظر ایشان را درباره استخدام و جذب یک روحانی تحصیل کرده در ادارات و دستگاه های دولتی در زمانی که تبلیغات بهائیت و دیگر گروههای الحادی در کشور بیداد می کرد، استفسار نمودیم. ایشان این آیه شریفه قرآن را خواندند و ساکت شدند: «وَلاَ تَرْکنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکمُ النَّارُ».[۴] ایشان استخدام در دستگاههای دولتی [آن زمان] را تکیه به ظالم می دانستند ولذا من و دکتر ضیائی از جذب و استخدام در ادارات و دستگاههای دولتی منصرف شدیم».[۵]

آثار الصادقین، از آثار آیت‌الله احسان بخش

آثار و تألیفات

  • تفسیر سوره احزاب و فتنه یهود
  • تفسیر سورة‌ النحل‌
  • قیامت از دیدگاه قرآن و احادیث
  • نقش‌ دین‌ در خا‌نواده‌
  • آثار الصادقین در ۳۵ جلد؛ که احادیث بیش از ۳۶۰ اثر نفیس شیعه و سنی با ۵۰ هزار حدیث به همراه ترجمه را به صورت الفبایی دربردارد.

آیت الله صافی گلپایگانی ارزش این اثر نفیس را در ردیف آثار شیخ طوسی قلمداد فرمودند.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

هجرت به رشت:

آیت الله احسان بخش درباره چگونگی ترک حوزه و هجرت به رشت، این گونه می نویسد: «روزی از درس اصول حضرت امام برگشتم که مرحوم آیت الله ضیابری (یکی از علمای ذی نفوذ رشت) را دیدم. از من پرسید: تا کی می خواهی در قم بمانی و آب و هوای حوزه را بخوری؟ خسته نشده ای؟ گفتم: فعلا مشغول درس و بحث هستم. فرمود: بیا رشت! آخه تو هم نسبت به جوانهای این مملکت دِینی داری و چه بهتر حالا که جوان هستی، دینت را نسبت به آنان اداء کنی تو شرعا مسئولی. از سخنان وی قدری تکان خوردم و به خود آمدم. سخنان گرم ایشان بر دلم نشست. قدری فکر کردم، دیدم ما نباید شهریه بگیریم و عمر تلف کنیم. انتظارات و توقعات ایشان بجاست. تصمیم گرفتم به رشت بروم و علی رغم علاقه مندی من به حوزه و مخالفت برخی از اساتید قم و رشت که نگران آینده من بودند، در سال ۱۳۴۰ شمسی به رشت رفتم».

طرح هجرت:

یکی از سنت های پسندیده آیت الله احسانبخش، دعوت طلاب و فضلاء گیلانی قبل از ماههای محرم و رمضان در مهدیه رشت بود که یکبار ضمن بیان اوضاع استان، فرمود: «به خاطر دارم در اوایل طلبگی من در رشت در این شهر بیش از ۳۰ مجتهد سکونت داشت و خیلی از روستاهای گیلان یک یا چند مجتهد در آن سکونت داشت. روحانیت در سابق وقتی به حد کافی از نظر علمی اشباع می شدند، بیشتر آنان برای اداء تکلیف الهی خویش به شهرها و روستاها برمی گشتند و حالا قضیه برعکس شده است، علماء برجسته شهرها به حوزه می روند ولذا الان در برخی از مناطق گیلان ما، مردم به خاطر نداشتن روحانی از دراویش استفاده می کنند. به خدا همه ما و مدرسان و مسئولان حوزه مسئولیم!».

مدارس دین و دانش:

آیت الله احسانبخش در قم با مدرسه دین و دانش به مدیریت آیت الله شهید دکتر بهشتی آشنایی کامل داشت. ایشان به تبعیت از این سبک نوین، در سال ۱۳۴۰ شمسی مدرسه ابتدایی و دبیرستان دین و دانش و بعد از مدت کوتاهی مدرسه راهنمایی دین و دانش را با حمایت آیت الله ضیابری در رشت تأسیس کردند. برنامه های این مدارس کاملاً ابتکاری بود و مورد استقبال شدید مردم متدین رشت واقع شد.

آیت الله احسانبخش علاوه بر تدریس طلاب در مدرسه رشت، مبادرت به ساختن دهها باب مدرسه، مسجد، کتابخانه، پل، جاده، پمپ بنزین، دارالایتام و منازل برای فقراء نمود که مهمترین آثار باقیات الصالحات ایشان احداث مصلای بزرگ امام خمینی در زمینی به مساحت ۴ هکتار در شهر رشت است که دهها باب مجتمع مسکونی، تجاری، صنعتی، چندین هکتار زمین مزروعی به عنوان پشتوانه این اثر بزرگ وقف گردیده است.

فعالیت‌های سیاسی

مبارزات سیاسی آیت الله احسانبخش از سال ۱۳۲۹ شمسی آغاز شد و تا پیروزی انقلاب تداوم یافت. ایشان سخنران بیشتر تظاهرات مردمی دوران ستمشاهی بود.

وی با ایجاد گروه فرهنگی ابوریحان که اعضای آن را فرهنگیان خوشنام گیلان تشکیل می دادند، اعلامیه های امام خمینی را شبانه فوتوکپی و با هماهنگی در سطح استان پخش می نمودند. مبارزات سیاسی در سطح عموم مردم که با سخنرانی های افشاگرانه ایشان از مظالم رژیم در مسجد چینی چیان رشت که محل برگزاری نماز جماعت ایشان بود، بارها منجر به احضار، دستگیری، زندانی، ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شدن ایشان گردید.

آیت الله احسانبخش با ۷۰ نفر از روحانیون گیلان به منظور فشار بر دولت غیرقانونی شاه که از ورود حضرت امام به ایران ممانعت می کرد، به تهران آمد و به جمع علماء و روحانیون سراسر کشور که در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، پیوست.

مسئولیت ها و فعالیت های ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چنین است:

  • تامین امنیت شهرها و خدمات رسانی به مردم استان
  • خنثی سازی توطئه ها و فتنه های منافقین که از همه جا به جنگل های گیلان و مازندران پناه آورده بودند
  • پاکسازی شهر انزلی از وجود ضدانقلاب و نیروهای چپ و لیبرال به کمک یگان نیروی دریایی
  • حضور در بین رزمندگان اسلام (ایشان تقریبا در تمامی عملیات های دوران دفاع مقدس حضور داشت و حتی در برخی از موارد در خطوط مقدم جبهه به دیدن رزمندگان اسلام می رفت و به آنان روحیه می داد.)

جریان ترور

منافقین که از سوی آیت الله احسانبخش لطمات جبران ناپذیری را دریافت کرده بودند و به خوبی واقف بودند که نبض حرکت انقلاب در خطه گیلان در وجود ایشان است، در صدد انتقام جویی برآمدند و ناجوانمردانه وی را در روز پنج شنبه ۲۶ فروردین سال ۱۳۶۱ شمسی بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد کاسه فروشان ترور کردند که ایشان به سختی مجروح گردید و جمعی از نمازگزاران مسجد نیز مجروح گردیدند.

خبر ترور فورا به بیت امام خمینی گزارش شد و به دستور حضرت امام، وی برای معالجه به بیمارستان شهید مصطفی خمینی منتقل گردید. وی تا سال رحلت (۱۳۸۰ شمسی) بارها در ایران و خارج به خاطر عوارض ناشی از ترور، ۱۴ بار عمل جراحی گردید. اما منافق معدوم که با ضربات محافظان وی از پای درآمد، در بازدید از بدنش معلوم شد که پر از تله های انفجاری، ۱۲ لول دینامیت و ۴ عدد نارنجک بوده و قصد شهادت معظم له را داشته است که وی به مشیت الهی زنده ماند.

وی علی رغم معلولیت، دست از فعالیت شبانه روزی خویش برنداشت و اکتفاء به آمار و ارقام مسئولان نمی کرد. او بارها با لباس مبدل در اقصی نقاط گیلان حضور می یافت و مشکلات مردم را از نزدیک مشاهده و برای حل آن، مسئولان استان را بسیج می کرد.

وفات

آیت الله صادق احسان بخش، سرانجام در شب ۱۴ خرداد ۱۳۸۰ شمسی (۱۴۲۲ ق) به دیار باقی شتافت. پیکر پاک این روحانی خدوم و خستگی ناپذیر با تشییع جنازه کم نظیر مردم استان و با نماز آیت الله محمدی گیلانی، در جوار مصلای بزرگ امام خمینی رشت به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. سایت نوید شاهد گیلان، حاج صادق؛ عالمی خدمتگزار و پرتلاش
  2. خاطرات صادق، صادق احسان بخش، ص ۳۰-۲۱، با تلخیص.
  3. خاطرات، ص ۳۷.
  4. سوره هود/۱۱۳: «و به کسانی که ظلم کردند، تکیه نکنید که موجب می شود تا آتش شما را فراگیرد».
  5. خاطرات، ص۹۵ با تلخیص.

منابع

  • "مبلغ آگاه و خستگی ناپذیر؛ آیت‌الله احسان بخش"، محمدتقی ادهم‌نژاد، مبلغان، شماره ۵۴، خرداد ۱۳۸۳.

آرشیو عکس و تصویر