فلسفه اخلاق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''اخلاق نظري و اخلاقي عملي'''
+
{{متوسط}}
 +
'''«فلسفه اخلاق»'''، شاخه‌ای از [[فلسفه]] است که نگاهی بیرونی به علم [[اخلاق]] داشته و مبادی تصوری و تصدیقی آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. فلسفه اخلاق یا «اخلاق نظری» -که در مقابل «اخلاق عملی» قرار می‌گیرد- به تحلیل گزاره‌های اخلاقی و بررسی هدف و مقصود از انجام تکالیف و وظائف اخلاقی می‌پردازد..
  
علم [[اخلاق]] مجموعه اصولي معياري و سنجشي است كه شايسته است رفتار انسان ها مطابق آنها صورت گيرد و به عبارت ديگر: اصول اخلاقي راه رفتار پسنديده و هدف ها و انگيزهها را توضيح و ترسيم مي نمايد.<ref> فلسفه اخلاق، ص 15. </ref>
+
== اخلاق نظری و اخلاق عملی ==
 +
علم [[اخلاق]] مجموعه اصول معیاری و سنجشی است که شایسته است رفتار [[انسان]] مطابق آنها صورت گیرد و به عبارت دیگر: اصول اخلاقی راه رفتار پسندیده و هدف ها و انگیزه ها را توضیح و ترسیم می نماید.<ref> فلسفه اخلاق، ص ۱۵. </ref> به بیان دیگر، علم اخلاق از دیدگاه عالمان مسلمان علمی است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است. از این رو علم اخلاق به دو بخش اصلی و بنیانی تقسیم می گردد و هر کدام از آن دو آثار و ویژگیهایی دارد که آن دیگری فاقد آن است:
  
از اين رو علم اخلاق و به دو بخش اصلي و بنياني تقسيم مي گردد و هر كدام از آن دو آثار و ويژگيهائي دارد كه آن ديگري فاقد آن است.
+
*بخش اول: این که انسان ها از نظر اخلاقی چه تکالیفی دارند و چه وظایفی خواه مادی یا معنوی، اجتماعی یا فردی و خانوادگی و... در رابطه با سایر انسان ها عهده دارند و باید انجام دهند و چه چیزهائی را نباید انجام دهند؟
  
'''<I>بخش اول:</I>'''
+
*بخش دوم: این که این تکالیف و وظائف را برای چه مقصودی باید انجام دهد یا ندهد؟ و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست؟
  
اين كه انسان ها از نظر اخلاقي چه تكاليفي دارند و چه وظایفی خواه مادی يا معنوي، اجتماعي يا فردي و خانوادگي و غير آن در رابطه با ساير انسان ها عهده دار است و بايد انجام دهند و چه چيزهائي را نبايد انجام دهند؟
+
بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، «اخلاق عملی» و بخش دوم را اخلاق نظری و یا «فلسفه اخلاق» می نامند.
  
'''<I>بخش دوم:</I>'''
+
مطالعات فلسفی پیرامون اخلاق را می توان فلسفه اخلاق نامید، که به بحث و بررسی درباره مبانی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد.
  
اين كه اين تكاليف و وظائف را براي چه مقصودي بايد انجام دهد يا ندهد؟ و هدف و غايت اين وظائف و تكاليف چيست؟ بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، اخلاق عملي و بخش دوم را اخلاق نظري و يا فلسفه اخلاق مي نامند.
+
پس فلسفه اخلاق عین علم اخلاق نیست، گرچه با آن در رابطه نزدیکی قرار دارد، زیرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش می گردد، پس نسبت بین آن دو نسبت میان عام و خاص است و فلسفه اخلاق یک بخشی از آن محسوب می گردد. و به عبارت دقیق تر می توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (یعنی اخلاق نظری) و اخلاق عملی، نسبت میان مبادی و غایت محسوب می  گردد، از این رو لازم است قبل از هر چیز، از اخلاق نظری بحث نمود، زیرا باید ابتدا غایت را شناخت سپس راه های وصول به آن را مورد بررسی قرار داد.<ref>فلسفه اخلاق از دیدگاه قرآن، ص ۱۶.</ref>
  
پس فلسفه اخلاق عين علم اخلاق نيست گر چه با آن در رابطه نزديكي قرار دارد زيرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش مي  گردد پس نسبت بين آن دو نسبت ميان عام و خاص است و فلسفه اخلاق يك بخشي از آن محسوب مي گردد.
+
فلسفه اخلاق از جهت رده‌بندی علوم، داخل در [[فلسفه]] نظری می باشد و فلسفه نظری عبارت است از برداشت کلی از جهان و رابطه ذهن با خارج و دارای پنج جزء است: فلسفه اولی، [[منطق]]، زیبایی شناسی، علم النفس و علم اخلاق.
  
و به عبارت دقيق  تر مي  توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (يعني اخلاق نظري) و اخلاق عملي نسبت ميان مبادي و غايت محسوب مي گردد از اين رو لازم است قبل از هر چيز از اخلاق نظري بحث نمود زيرا بايد ابتدا غايت را شناخت سپس راه  هاي وصول به آن را مورد بررسي قرار داد.<ref>فلسفه اخلاق از ديدگاه قرآن... ص 16.</ref>
+
پس هر حکم و اثر و یا ویژگی که فلسفه (به عنوان پدر) دارد، در اجزاء آن (به عنوان فرزند) از جمله علم اخلاق و در نتیجه فلسفه اخلاق نیز جاری است. در نتیجه علم اخلاق و به دنبال آن دو بخش اخلاق عملی و اخلاق نظری (فلسفه اخلاق)، رابطه نزدیکی با فعل و عمل و وظیفه و [[تکلیف]] انسان ها دارد و علم اخلاق در زمینه فعل و عمل انسان متجلّی می گردد.
  
فلسفه اخلاق از جهت رده بندي علوم، داخل در فلسفه نظري مي  باشد و فلسفه نظري عبارت است از برداشت كلي از جهان و رابطه ذهن با خارج و داراي پنج جزء است:
+
با توجه به تعریف «علم اخلاق» و «فلسفه اخلاق» و تبیین قلمرو هر کدام، تفاوت های این دو روشن می شود:
  
# فلسفه اولي.
+
*الف. موضوع علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که با افعال اختیاری انسان مرتبط است، اما موضوع فلسفه اخلاق مبادی تصوری و تصدیقی اخلاق و به عبارت دیگر اصول موضوعه علم اخلاق است .
# منطق.
+
. روش بحث در علم اخلاق توصیفی و نقلی است، ولی در فلسفه اخلاق از روش عقلی و تحلیلی استفاده می شود.
ٌ# زيبائي شناسي.
+
. هدف اخلاق، رساندن انسان به کمال از راه بیان روش کسب فضایل و زدودن صفات رذیله است، اما فلسفه اخلاق در مرتبه نخست به دنبال طرح کلی نظریه هنجاری است (افعال اختیاری انسان از حیث خوبی و بدی یا باید و نباید اخلاقی) و در بخش فرا اخلاق به دنبال توجیه و بنیانی برای مبادی تصوری و تصدیقی اخلاق است.
# علم النفس.
 
# علم اخلاق.
 
  
پس هر حكم و اثر و يا ويژگي كه فلسفه (به عنوان پدر) دارد در اجزاء آن (به عنوان فرزند) از جمله علم اخلاق و در نتيجه فلسفه اخلاق نيز جاري و ساري است.
+
== اقسام افعال انسان‌ها ==
 +
تحقیق و بررسی طبیعی و علمی در مورد علم [[اخلاق]] و یافتن آثار و ویژگی های آن در مقایسه با سایر علوم، ما را رهنمون می  گردد به این که افعال [[انسان]] ها را از جهات گوناگون مورد مداقه قرار دهیم. به طور کلی افعال انسان ها به یک نسق نیست، بلکه سه گونه اند: افعال اخلاقی، افعال طبیعی و افعال عادی.
  
در نتيجه علم اخلاق و به دنبال آن دو بخش اخلاق عملي و نظري (و فلسفه اخلاق) رابطه نزديكي با فعل و عمل و وظيفه و تكليف انسان ها وجود دارد و علم اخلاق در زمينه فعل و عمل انساني متجلي مي  گردد.
+
نمونه های عملی و توضیح این سه قسم و موارد آن برای همه ما تا حدودی روشن و واضح است و نیاز به تفصیل زیاد ندارد. آری بیان آثار و ویژگی هر یک از اقسام سه  گانه بالا و بیان فرق بین آن ها نیاز به توضیح دارد، به این ترتیب که عمل اخلاقی قابل ستایش و تحسین است، برخلاف عمل عادی بشری.
  
تحقيق و بررسي طبيعي و علمي در مورد علم اخلاق و يافتن آثار و ويژگي هاي آن در مقايسه با ساير علوم ما را رهنمون مي گردد به اين كه افعال انسان ها را از جهات گوناگون مورد مداقه قرار دهيم.
+
انسان ها برای اعمال اخلاقی، ارزش قائل اند و افعال اخلاقی مثل [[احسان]] به مستمندان و محبت به غیر و...، ارزشمند از نوع ارزشمندی یک کارگر در برابر کارش مثلاً نیست، زیرا این ارزش، ارزش مادی و سبب استحقاق مبلغی پول یا کالا در مقابل کار نیست و ارزش کار اخلاقی فوق این ارزش ها بوده، با پول و کالای مادی قابل مقایسه نمی باشد؛ مثل [[شهادت در راه خدا]] و جان باختن برای احیاء [[دین|دین]] از قبیل ارزش مادی نیست، بلکه ارزش معنوی دارد.
  
'''اقسام افعال انسان ها'''
+
حال این سؤال اساسی و منطقی مطرح می  گردد که پس توجیه این ارزش ها چگونه است؟ یعنی با چه فلسفه و یا با چه مکتبی و معیاری (انسانی، دینی یا عقلی و وجدانی) می توانیم این ارزش ها را توجیه کنیم؟ در پاسخ به این سؤال، باید نمونه ها و مثال هایی برای اثبات اخلاقی بودن برخی از افعال و کارهای انسان ها را در این جا ذکر نمائیم.
  
به طور كلي ما مي دانيم كه افعال انسان ها به يك نسق نيست، افعال انسان ها سه گونه  اند:
+
الف. [[عفو]] و گذشت در انسان ها یکی از اعمال و افعال قابل ستایش و تحسین می  باشد. یعنی انسانی را فرض کنیم که به گردن دیگری حقی دارد مثلاً کسی او را آزرده باشد و یا طلبی از او داشته باشد؛ در این هنگام او می تواند از حق خود نگذرد و یا می  تواند از حق خود بگذرد و او را عفو نماید. و لذا در دین [[اسلام]] و قوانین آن می  بینیم که عفو را یکی از صفات حمیده و پسندیده انسان ها در رابطه با دیگران به حساب آورده است، چنان که از [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه وآله چنین نقل شده است: «ثَلاثٌ مِنْ مَکارِمِ الأَخْلاقِ: تصِلُ مَنْ قَطَعَک وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَک وَ تَعْفُو عمَّنْ ظَلَمَک».<ref> تحف العقول، حرانی، در باب مواعظ النبی و حِکَمه. </ref> یعنی: سه چیز از اخلاق بزرگوارانه است: یکی این که با کسی که با تو قطع رابطه کرده است بپیوندی، و به آن که تو را محروم ساخته ببخشی و کسی را که به تو ظلم کرده است، عفو نمائی.
  
# افعال اخلاقي.
+
همچنین [[امام سجاد]] علیه السلام در [[دعای مکارم الاخلاق|دعای مکارم  الأخلاق]] -که یکی از دعاهای «[[صحیفه سجادیه]]» است- جملاتی بسیار لطیف که می  تواند شاهد گویای اخلاقی بودن برخی از افعال باشد می فرماید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمَّدٍ وآلِهِ و سَدِّدْنِی لاَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُصْحِ وَ اُجْزِی مَنْ هَجَرَنِی بِالبِرِّ و اُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالبَذْلِ و اُکافِی مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ». یعنی پروردگارا درود بفرست بر پیامبر و خاندانش و به من توفیق بده که با آن کسانی را که مرا ترک کردند با آن ها مقابله به مثل نکنم، بلکه با برّ و نیکی با آن ها مقابله نمایم و پاداش نیکو دهم آن که مرا محروم کرد و مکافات ندهم هر کس را که با من قطع رابطه می  کند، به این که رابطه را با آن ها برقرار کنم.
# افعال طبيعي.
 
# افعال عادي.
 
  
نمونه هاي عملي و توضيح اين سه قسم و موارد آن براي همه ما تا حدودي روشن و واضح است و نياز به تفصيل زياد ندارد.
+
و در تواریخ معتبر اسلامی نقل شده است که روزی [[مالک اشتر]] از بازار [[کوفه|کوفه]] می  گذشت؛ فردی از بازاریان که مالک را نمی  شناخت کیسه زباله ای به سر و صورت او انداخت. مالک اشتر اعتنائی نکرد و شخص دیگری که نظاره‌گر این جریان بود، به آن مرد گفت: آیا شناختی کی بود که کیسه زباله را به سر و صورت او انداختی؟ گفت: نشناختم. گفت: او مالک اشتر نخعی بود، فرمانده سپاه [[امام علی]] علیه  السلام. بدنش به لرزه افتاد و به دنبالش رفت تا از او عذرخواهی کند. پس دید مالک داخل [[مسجد]] شد و دو رکعت [[نماز]] خواند. مرد صبر کرد تا سلام داد و عذرخواهی کرد. مالک گفت: به خدا قسم مسجد نیامدم جز این که دو رکعت نماز بخوانم و بعد درباره تو دعا کنم که خداوند از [[گناه]] تو بگذرد و تو را هدایت نماید.
  
آري بيان آثار و ويژگي هر يك از اقسام سه گانه بالا و بيان فرق بين آن ها نياز به توضيح دارد به اين ترتيب كه عمل اخلاقي قابل ستايش و تحسين هستند برخلاف عمل عادي بشري.  
+
ب. حق‌شناسی و وفاداری -یعنی در مقابل [[احسان]] کسی او را تا آخر عمر فراموش نکردن و نیکی او را قدردانی نمودن-، یکی از افعال اخلاقی نیکو و پسندیده انسانی است. در [[قرآن|قرآن مجید]] در [[سوره الرحمن]] آیه ۶۰ می فرماید: {{متن قرآن|«هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ اِلاَّ الإِحْسانُ»}} یعنی آیا جزای نیکی جز نیکی است؟ پس نیکی در مقابل نیکی یک اصل اخلاقی فطری است که قرآن آن را یادآور می شود.
  
پس انسان ها براي اعمال اخلاقي، ارزش قائل بوده و افعال اخلاقي مثل احسان به مستمندان و محبت به غير و غير اين ها از افعال اخلاقي در وجدان بشري ارزشمند از نوع ارزشمندي يك كارگر در برابر كارش مثلاً نيست زيرا اين ارزش، ارزش مادي و سبب استحقاق مبلغي پول يا كالا در مقابل كارِ كارگر مثلاً نيست و ارزش كار اخلاقي فوق اين ارزش ها بوده، با پول و كالاي مادي قابل مقايسه نمي باشد مثل شهادت در راه خدا و نقد جان باختن براي احياء دين محمدي صلي الله عليه و آله از قبيل ارزش مادي نيست، بلكه ارزش معنوي دارد.
+
ج. ترحّم به حیوانات، حتی حیواناتی که پلید ([[نجس]]) هستند و آن پلیدی منافاتی با ترحم به آن ها ندارد. پس ترحم به حیوان گرسنه و یا تشنه جزء افعال اخلاقی انسان ها محسوب می شود. نقل شده: مردی از بیابانی می  گذشت، سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش را به خاک های نمناک می مالد. در آن جا چاه آبی بود، مرد کفش خود را به دستار خود بست و آن را فرستاد به ته چاه و از آن آب کشید و بعد با دست خودش آب به این حیوان داد و او را سیراب و از مرگ حتمی نجات داد. [[وحی]] به پیامبر زمانش رسید که خدا کار این انسان را پاداش می دهد و این عمل نزد خداوند دارای ارزش و بها است: «شَکر اللّه له و ادْخَله الجنة»، خداوند از عمل نیک این مرد قدردانی نمود و او را به پاس این عمل اخلاقی و پسندیده به [[بهشت]] برد. نتیجه این [[حدیث]] و حاصل آن این است که این عمل، عمل اخلاقی بوده، نزد خداوند و خلق ارزش دارد.  
  
حال اين سؤال اساسي و منطقي در اين جا مطرح مي  گردد كه پس توجيه اين ارزش ها چگونه است؟ يعني با چه فلسفه و يا با چه مكتبي و معياري (انساني، ديني يا عقلي و وجداني) مي  توانيم اين ارزش ها را توجيه كنيم؟
+
[[سعدی|سعدی]] در کتاب «[[بوستان سعدی (کتاب)|بوستان]]» خود در توضیح روایت فوق چنین اشعاری سروده است:
 
+
{{بیت|یکی در بیابان سگی تشنه یافت|برون از رمق در حیاتش نیافت}}
قبل از اين كه پاسخ اين سؤال را بررسي كنيم، ناچار بايد نمونه ها و مثال هائي براي اثبات اخلاقي بودن برخي از افعال و كارهاي انسان  ها را در اين جا ذكر نمائيم.
+
{{بیت|کُله دلو کرد آن پسندیده کیش|چو حبل اندر آن بست دستار خویش}}
 
+
{{بیت|به خدمت میان بست و بازو گشاد|سگ ناتوان را دمی آب داد}}
الف- عفو و گذشت در انسان ها يكي از اعمال و افعال قابل ستايش و تحسين مي  باشد يعني انساني فرض كنيم كه به گردن ديگري حقي دارد مثلاً او را آزرده باشد و يا طلبي از او داشته باشد در اين هنگام او مي  تواند از حق خود نگذرد و مي  تواند از حق خود بگذرد و او را عفو نمايد.
+
{{بیت|خبر داد پیغمبر از حال مرد|که داور گناهان از او عفو کرد}}
 
 
و لذا در دين اسلام و قوانين آن مي  بينيم كه عفو را يكي از صفات حميده و پسنديده انسان ها در رابطه با ديگران به حساب آورده است چنان كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين نقل شده است: <I>«ثَلاثٌ مِنْ مَكارِمِ الأَخْلاقِ: يَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُو مِمَّنْ ظَلَمَكَ»</I>.<ref> [[تحف العقول]]، در باب مواعظ النبي و حِكَمِهِ. </ref>
 
 
 
يعني: سه چيز از اخلاق بزرگوارانه است: يكي اين كه با كسي كه با تو قطع رابطه كرده است، بپيوندي و به آن كه تو را محروم ساخته ببخشي و كسي را كه به تو ظلم كرده است، عفو نمائي.
 
 
 
ب- حق شناسي و وفاداري يعني در مقابل احسان كسي به اين نحو كه او را تا آخر عمر فراموش نكردن و نيكي او را قدرداني نمودن يكي از افعال اخلاقي نيكو و پسنديده انساني است.
 
 
 
در قرآن مجيد در [[سوره الرحمن]] آيه 60 مي  فرمايد: «هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ اِلاَّ الإِحْسانُ» يعني آيا جزاي نيكي جز نيكي است؟ پس نيكي در مقابل نيكي يك اصل اخلاقي فطري است كه قرآن آن را يادآور مي شود.
 
 
 
ج- ترحم به حيوانات حتي حيواناتي كه پليد هستند و آن پليدي منافاتي با ترحم به آن ها ندارد مثلاً سگ به جهت داشتن ميكروب در لعاب دهانش يا در همه بدنش و يا به جهات ديگري مي  گوئيم كه پليد است، بايد از آن اجتناب نمود اين، منافات ندارد به اين كه اين حيوان قابل ترحم است پس ترحم به حيوان گرسنه و يا تشنه جزء افعال اخلاقي انسان ها محسوب مي شود.
 
 
 
مردي از بياباني مي  گذشت سگي را ديد كه از شدت تشنگي زبانش را به خاك هاي نمناك مي  مالد در آن جا چاه آبي بود مرد كفش خود را به دستار شالي بست و آن را فرستاد به ته چاه و از آن آب كشيد و بعد با دست خودش آب به اين حيوان داد و او را سيراب و از [[مرگ]] حتمي نجات داد [[وحی]] به پيامبر زمانش رسيد كه خدا كار اين انسان را پاداش مي  دهد و اين عمل نزد خداوند داراي ارزش و بها است (شَكَر اللّه له وادْخَله الجنة) خداوند از عمل نيك اين مرد قدرداني نمود و او را به پاس اين عمل اخلاقي و پسنديده به [[بهشت]] برد.
 
 
 
سعدي در در كتاب بوستان در توضيح اين حديث شريف اشعاري سروده است كه مي گويد:
 
 
 
{{بیت|يكي در بيابان سگي تشنه يافت|برون از رمق در حياتش نيافت}}
 
{{بیت|كُله دلو كرد آن پسنديده كيش|چه حبل اندر آن بست دستار خويش}}
 
{{بیت|به خدمت ميان بست و بازو گشاد|كه داور گناهان او عفو كرد}}
 
 
 
نتيجه اين [[حديث]] و حاصل آن اين است كه اين عمل، عمل اخلاقي بوده، نزد خداوند و خلق ارزش دارد از اين جهت در دعاي [[مكارم  الأخلاق]] كه يكي از دعاهاي [[صحيفه سجاديه]]<ref>[[صحیفه سجادیه]] کتابی است جامع و دعاهائی با مضامین بسیار عالی و لطیف در موضوعات مختلف رابطه انسان ها با یکدیگر و رابطه انسان ها با خالق خویش. این مجموعه دعاهای پرمحتوا منسوب به امام علی بن الحسین علیه السلام معروف به [[امام زین العابدین]]، امام چهارم شیعیان است که از صدر اسلام مورد توجه علماء و بزرگان بوده، بعد از [[قرآن]] تنها مجموعه ای است که از اواخر قرن اول و اوائل قرن دوم هجری به صورت تالیف و تصنیف باقی مانده است و پس از قرآن قدیمی ترین کتاب شیعی که از اول به صورت تالیف کتابی به وجود آمده و اکنون در دست ما است همان صحیفه سجادیه است که جناب زید بن علی بن الحسین علیه السلام وقتی که در جنگ با امویان در بیابان معروف به «فخ» نزدیک شهر [[مکه]] [[شهید]] گردید، همین کتاب همراهش بود و آن را به کسی سپرد و از آن دو نسخه موجود بوده است.</ref> است اين گونه از پيامبر نقل كرده مي فرمايد: «بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الأَخْلاق».<ref> [[سفينة البحار]]، ج 1، ص 411 - [[محجة البيضاء]]، ج 4، ص 121 - [[علم اليقين]]، ص 439.</ref>
 
 
 
و به روايت ديگر شيعي: «عَلَيْكُمْ بِمَكارِمِ الأَخْلاق فَاِنَّ رَبِّي بَعَثَنِي بِها» يعني من مبعوث گشتم كه اصول اخلاقي را براي جامعه انسان ها تتميم و تكميل نمايم و بر شما است كه اين اصول اخلاقي را عمل نمائيد زيرا پروردگار من مرا بر اساس اين اصول گرانقدر مبعوث گردانيد.
 
 
 
سپس [[امام سجاد]] عليه السلام به دنبال اين روايات جملاتي بسيار لطيف كه مي  تواند شاهد گوياي اخلاقي بودن برخي از افعال باشد مي فرمايد: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلي محمَّدٍ و آلِهِ و سَدِّدْنِي لاَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُصْحِ وَ اُجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالبِرِّ و اُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالبَذْلِ و اُكافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ».
 
 
 
يعني پروردگارا درود بفرست بر پيامبر و خاندانش و به من توفيق بده كه با آن كساني را كه مرا ترك كردند با آن ها مقابله به مثل نكنم، بلكه با بر و نيكي با آن ها مقابله نمايم و پاداش نيكو دهم آن كه مرا محروم كرد و مكافات ندهم هر كس را كه با من قطع رابطه مي  كند ارحام و دوستاني كه [[قطع صله رحم]] يا قطع صله مودت مي  كنند، به اين كه رابطه را با آن ها برقرار كنم آن ها مي  برند و من پيوند كنم! مكافات من اين باشد كه آن ها اين رابطه را مي  برند و من در مقابل وصل كنم آن ها فصل مي  كند و من وصل كنم...
 
 
 
آيا اين نوع دعاها و درخواست ها از پروردگار حكايت از حد اعلاي محبت به خلق و [[احسان]] به غير نمي  نمايد؟ آيا اين امور ارزش دارد يا نه؟ قطعا ارزش دارد و ارزش آن مادي نيست، بلكه معنوي است.
 
 
 
در تواريخ معتبر اسلامي نقل شده است كه روزي [[مالک اشتر]] از بازار كوفه مي  گذشت فردي از بازاريان كه مالك اشتر را نمي  شناخت كيسه زباله  اي به سر و صورت مالك انداخت مالك اعتنائي نكرد و شخص ديگري كه نظاره گر اين جريان بود، به آن مرد گفت: آيا شناختي كي بود كه كيسه زباله را تو به سر و صورت او انداختي؟
 
 
 
گفت: نشناختم. گفت: او مالك اشتر نخعي بود فرمانده كل سپاه [[امام علی]] عليه  السلام بدنش به لرزه افتاد و گفت: قبل از اين كه او تصميمي درباره تو بگيرد از او عذرخواهي كن به عقبش رفت، ديد داخل [[مسجد]] شد شروع به [[نماز]] كرد، دو ركعت نماز خواند صبر كرد تا سلام داد، پس سلام داده افتاد به التماس مالك گفت: به خدا قسم نمي  خواستم به مسجد بيايم مسجد نيامدم جز اين كه دو ركعت نماز بخوانم و بعد درباره تو دعا كنم كه خداوند از [[گناه]] تو بگذرد و تو را هدايت نمايد.
 
  
 +
این رفتارهای کریمانه حکایت از حدّ اعلای محبت به خلق و [[احسان]] به غیر می کند و دارای ارزش معنوی است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
+
==منابع==
 +
*"اخلاق نظری و اخلاق عملی"، حسین حقانی زنجانی، فصلنامه مکتب اسلام، شماره ۶.
 +
*"نسبت علم اخلاق و فلسفه اخلاق"، امیر خواص، مجله رواق اندیشه، شماره ۱۲.
 
[[Category:اخلاق]]
 
[[Category:اخلاق]]
 +
[[رده:کلیات اخلاق]]
 +
[[رده:فلسفه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۰۰

«فلسفه اخلاق»، شاخه‌ای از فلسفه است که نگاهی بیرونی به علم اخلاق داشته و مبادی تصوری و تصدیقی آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. فلسفه اخلاق یا «اخلاق نظری» -که در مقابل «اخلاق عملی» قرار می‌گیرد- به تحلیل گزاره‌های اخلاقی و بررسی هدف و مقصود از انجام تکالیف و وظائف اخلاقی می‌پردازد..

اخلاق نظری و اخلاق عملی

علم اخلاق مجموعه اصول معیاری و سنجشی است که شایسته است رفتار انسان مطابق آنها صورت گیرد و به عبارت دیگر: اصول اخلاقی راه رفتار پسندیده و هدف ها و انگیزه ها را توضیح و ترسیم می نماید.[۱] به بیان دیگر، علم اخلاق از دیدگاه عالمان مسلمان علمی است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است. از این رو علم اخلاق به دو بخش اصلی و بنیانی تقسیم می گردد و هر کدام از آن دو آثار و ویژگیهایی دارد که آن دیگری فاقد آن است:

  • بخش اول: این که انسان ها از نظر اخلاقی چه تکالیفی دارند و چه وظایفی خواه مادی یا معنوی، اجتماعی یا فردی و خانوادگی و... در رابطه با سایر انسان ها عهده دارند و باید انجام دهند و چه چیزهائی را نباید انجام دهند؟
  • بخش دوم: این که این تکالیف و وظائف را برای چه مقصودی باید انجام دهد یا ندهد؟ و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست؟

بخش اول در اصطلاح علماء علم اخلاق، «اخلاق عملی» و بخش دوم را اخلاق نظری و یا «فلسفه اخلاق» می نامند.

مطالعات فلسفی پیرامون اخلاق را می توان فلسفه اخلاق نامید، که به بحث و بررسی درباره مبانی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد.

پس فلسفه اخلاق عین علم اخلاق نیست، گرچه با آن در رابطه نزدیکی قرار دارد، زیرا علم اخلاق عام بوده، شامل هر دو بخش می گردد، پس نسبت بین آن دو نسبت میان عام و خاص است و فلسفه اخلاق یک بخشی از آن محسوب می گردد. و به عبارت دقیق تر می توان گفت نسبت فلسفه اخلاق (یعنی اخلاق نظری) و اخلاق عملی، نسبت میان مبادی و غایت محسوب می گردد، از این رو لازم است قبل از هر چیز، از اخلاق نظری بحث نمود، زیرا باید ابتدا غایت را شناخت سپس راه های وصول به آن را مورد بررسی قرار داد.[۲]

فلسفه اخلاق از جهت رده‌بندی علوم، داخل در فلسفه نظری می باشد و فلسفه نظری عبارت است از برداشت کلی از جهان و رابطه ذهن با خارج و دارای پنج جزء است: فلسفه اولی، منطق، زیبایی شناسی، علم النفس و علم اخلاق.

پس هر حکم و اثر و یا ویژگی که فلسفه (به عنوان پدر) دارد، در اجزاء آن (به عنوان فرزند) از جمله علم اخلاق و در نتیجه فلسفه اخلاق نیز جاری است. در نتیجه علم اخلاق و به دنبال آن دو بخش اخلاق عملی و اخلاق نظری (فلسفه اخلاق)، رابطه نزدیکی با فعل و عمل و وظیفه و تکلیف انسان ها دارد و علم اخلاق در زمینه فعل و عمل انسان متجلّی می گردد.

با توجه به تعریف «علم اخلاق» و «فلسفه اخلاق» و تبیین قلمرو هر کدام، تفاوت های این دو روشن می شود:

  • الف. موضوع علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که با افعال اختیاری انسان مرتبط است، اما موضوع فلسفه اخلاق مبادی تصوری و تصدیقی اخلاق و به عبارت دیگر اصول موضوعه علم اخلاق است .
  • ب. روش بحث در علم اخلاق توصیفی و نقلی است، ولی در فلسفه اخلاق از روش عقلی و تحلیلی استفاده می شود.
  • ج. هدف اخلاق، رساندن انسان به کمال از راه بیان روش کسب فضایل و زدودن صفات رذیله است، اما فلسفه اخلاق در مرتبه نخست به دنبال طرح کلی نظریه هنجاری است (افعال اختیاری انسان از حیث خوبی و بدی یا باید و نباید اخلاقی) و در بخش فرا اخلاق به دنبال توجیه و بنیانی برای مبادی تصوری و تصدیقی اخلاق است.

اقسام افعال انسان‌ها

تحقیق و بررسی طبیعی و علمی در مورد علم اخلاق و یافتن آثار و ویژگی های آن در مقایسه با سایر علوم، ما را رهنمون می گردد به این که افعال انسان ها را از جهات گوناگون مورد مداقه قرار دهیم. به طور کلی افعال انسان ها به یک نسق نیست، بلکه سه گونه اند: افعال اخلاقی، افعال طبیعی و افعال عادی.

نمونه های عملی و توضیح این سه قسم و موارد آن برای همه ما تا حدودی روشن و واضح است و نیاز به تفصیل زیاد ندارد. آری بیان آثار و ویژگی هر یک از اقسام سه گانه بالا و بیان فرق بین آن ها نیاز به توضیح دارد، به این ترتیب که عمل اخلاقی قابل ستایش و تحسین است، برخلاف عمل عادی بشری.

انسان ها برای اعمال اخلاقی، ارزش قائل اند و افعال اخلاقی مثل احسان به مستمندان و محبت به غیر و...، ارزشمند از نوع ارزشمندی یک کارگر در برابر کارش مثلاً نیست، زیرا این ارزش، ارزش مادی و سبب استحقاق مبلغی پول یا کالا در مقابل کار نیست و ارزش کار اخلاقی فوق این ارزش ها بوده، با پول و کالای مادی قابل مقایسه نمی باشد؛ مثل شهادت در راه خدا و جان باختن برای احیاء دین از قبیل ارزش مادی نیست، بلکه ارزش معنوی دارد.

حال این سؤال اساسی و منطقی مطرح می گردد که پس توجیه این ارزش ها چگونه است؟ یعنی با چه فلسفه و یا با چه مکتبی و معیاری (انسانی، دینی یا عقلی و وجدانی) می توانیم این ارزش ها را توجیه کنیم؟ در پاسخ به این سؤال، باید نمونه ها و مثال هایی برای اثبات اخلاقی بودن برخی از افعال و کارهای انسان ها را در این جا ذکر نمائیم.

الف. عفو و گذشت در انسان ها یکی از اعمال و افعال قابل ستایش و تحسین می باشد. یعنی انسانی را فرض کنیم که به گردن دیگری حقی دارد مثلاً کسی او را آزرده باشد و یا طلبی از او داشته باشد؛ در این هنگام او می تواند از حق خود نگذرد و یا می تواند از حق خود بگذرد و او را عفو نماید. و لذا در دین اسلام و قوانین آن می بینیم که عفو را یکی از صفات حمیده و پسندیده انسان ها در رابطه با دیگران به حساب آورده است، چنان که از رسول خدا صلی الله علیه وآله چنین نقل شده است: «ثَلاثٌ مِنْ مَکارِمِ الأَخْلاقِ: تصِلُ مَنْ قَطَعَک وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَک وَ تَعْفُو عمَّنْ ظَلَمَک».[۳] یعنی: سه چیز از اخلاق بزرگوارانه است: یکی این که با کسی که با تو قطع رابطه کرده است بپیوندی، و به آن که تو را محروم ساخته ببخشی و کسی را که به تو ظلم کرده است، عفو نمائی.

همچنین امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الأخلاق -که یکی از دعاهای «صحیفه سجادیه» است- جملاتی بسیار لطیف که می تواند شاهد گویای اخلاقی بودن برخی از افعال باشد می فرماید: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمَّدٍ وآلِهِ و سَدِّدْنِی لاَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُصْحِ وَ اُجْزِی مَنْ هَجَرَنِی بِالبِرِّ و اُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالبَذْلِ و اُکافِی مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَةِ». یعنی پروردگارا درود بفرست بر پیامبر و خاندانش و به من توفیق بده که با آن کسانی را که مرا ترک کردند با آن ها مقابله به مثل نکنم، بلکه با برّ و نیکی با آن ها مقابله نمایم و پاداش نیکو دهم آن که مرا محروم کرد و مکافات ندهم هر کس را که با من قطع رابطه می کند، به این که رابطه را با آن ها برقرار کنم.

و در تواریخ معتبر اسلامی نقل شده است که روزی مالک اشتر از بازار کوفه می گذشت؛ فردی از بازاریان که مالک را نمی شناخت کیسه زباله ای به سر و صورت او انداخت. مالک اشتر اعتنائی نکرد و شخص دیگری که نظاره‌گر این جریان بود، به آن مرد گفت: آیا شناختی کی بود که کیسه زباله را به سر و صورت او انداختی؟ گفت: نشناختم. گفت: او مالک اشتر نخعی بود، فرمانده سپاه امام علی علیه السلام. بدنش به لرزه افتاد و به دنبالش رفت تا از او عذرخواهی کند. پس دید مالک داخل مسجد شد و دو رکعت نماز خواند. مرد صبر کرد تا سلام داد و عذرخواهی کرد. مالک گفت: به خدا قسم مسجد نیامدم جز این که دو رکعت نماز بخوانم و بعد درباره تو دعا کنم که خداوند از گناه تو بگذرد و تو را هدایت نماید.

ب. حق‌شناسی و وفاداری -یعنی در مقابل احسان کسی او را تا آخر عمر فراموش نکردن و نیکی او را قدردانی نمودن-، یکی از افعال اخلاقی نیکو و پسندیده انسانی است. در قرآن مجید در سوره الرحمن آیه ۶۰ می فرماید: «هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ اِلاَّ الإِحْسانُ» یعنی آیا جزای نیکی جز نیکی است؟ پس نیکی در مقابل نیکی یک اصل اخلاقی فطری است که قرآن آن را یادآور می شود.

ج. ترحّم به حیوانات، حتی حیواناتی که پلید (نجس) هستند و آن پلیدی منافاتی با ترحم به آن ها ندارد. پس ترحم به حیوان گرسنه و یا تشنه جزء افعال اخلاقی انسان ها محسوب می شود. نقل شده: مردی از بیابانی می گذشت، سگی را دید که از شدت تشنگی زبانش را به خاک های نمناک می مالد. در آن جا چاه آبی بود، مرد کفش خود را به دستار خود بست و آن را فرستاد به ته چاه و از آن آب کشید و بعد با دست خودش آب به این حیوان داد و او را سیراب و از مرگ حتمی نجات داد. وحی به پیامبر زمانش رسید که خدا کار این انسان را پاداش می دهد و این عمل نزد خداوند دارای ارزش و بها است: «شَکر اللّه له و ادْخَله الجنة»، خداوند از عمل نیک این مرد قدردانی نمود و او را به پاس این عمل اخلاقی و پسندیده به بهشت برد. نتیجه این حدیث و حاصل آن این است که این عمل، عمل اخلاقی بوده، نزد خداوند و خلق ارزش دارد.

سعدی در کتاب «بوستان» خود در توضیح روایت فوق چنین اشعاری سروده است:

یکی در بیابان سگی تشنه یافت برون از رمق در حیاتش نیافت

کُله دلو کرد آن پسندیده کیش چو حبل اندر آن بست دستار خویش

به خدمت میان بست و بازو گشاد سگ ناتوان را دمی آب داد

خبر داد پیغمبر از حال مرد که داور گناهان از او عفو کرد

این رفتارهای کریمانه حکایت از حدّ اعلای محبت به خلق و احسان به غیر می کند و دارای ارزش معنوی است.

پانویس

  1. فلسفه اخلاق، ص ۱۵.
  2. فلسفه اخلاق از دیدگاه قرآن، ص ۱۶.
  3. تحف العقول، حرانی، در باب مواعظ النبی و حِکَمه.

منابع

  • "اخلاق نظری و اخلاق عملی"، حسین حقانی زنجانی، فصلنامه مکتب اسلام، شماره ۶.
  • "نسبت علم اخلاق و فلسفه اخلاق"، امیر خواص، مجله رواق اندیشه، شماره ۱۲.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه