احمد کافی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(گاه‌شمار زندگي مرحوم كافي)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۳۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۳: سطر ۳:
 
|نام کامل = احمد ضیافتی کافی
 
|نام کامل = احمد ضیافتی کافی
 
|تصویر=[[پرونده:Kafi.jpg|۲۲۰px|center]]
 
|تصویر=[[پرونده:Kafi.jpg|۲۲۰px|center]]
|زادروز =  1315 شمسی
+
|زادروز =  ۱۳۱۵ شمسی
 
|زادگاه = [[مشهد]]
 
|زادگاه = [[مشهد]]
|وفات =  1357 شمسی
+
|وفات =  ۱۳۵۷ شمسی
 
|مدفن =  مشهد، آرامگاه خواجه ربیع
 
|مدفن =  مشهد، آرامگاه خواجه ربیع
|اساتید =  آیت الله ابوالفضل تبریزی، آیت الله [[سید محمود حسینی شاهرودی|سيد محمود شاهرودي]]، آیت الله حسين راستي كاشاني، آیت الله شهيد [[شهید سید اسدالله مدنی|سيد اسدالله مدني]]
+
|اساتید =  [[خویی، ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]]، [[شهید سید اسدالله مدنی|سید اسدالله مدنی]]، حسین راستی کاشانی، ابوالفضل تبریزی،...
 
|شاگردان =  
 
|شاگردان =  
|آثار =  
+
|آثار = کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان، روضه‌های مرحوم کافی، نغمه‌های فاطمیه، لطیفه‌های چهارده معصوم علیهم‌السلام،...
 
}}
 
}}
  
احمد ضیافتی کافی (1355 - 1398 ق) (1315 - 1357 ش) خطیبی توانا، عاشقی دل  سوخته و از شاگردان راستین مکتب [[امام صادق علیه السلام]] است. بدون‌ شک در نیم قرن اخیر یکی از نامیان عرصه وعظ و منبر و تبلیغ است که همه او را با عشق و علاقه‌اش به [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌شناسند. نه فقط «مهدیه تهران» یادگار ماندگار اوست که وی احياگر و پايه گذار [[دعای ندبه|دعاي ندبه]] در ايران، موسس مهديه در بسياري از شهرستان‌ها می باشد. ایشان در شناساندن [[مسجد جمكران]] به عموم مردم نقش بسزایی داشتند.
+
'''«شیخ احمد ضیافتی کافی»''' (۱۳۱۵-۱۳۵۷ ش)، خطیب نامدار و روحانی مجاهد [[شیعه]] معاصر بود. وی در منابر و مجالس مختلف، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی و روشنگری علیه حکومت پهلوی و مبارزه با تفکر [[بهائیت]] و صهیونیسم می‌پرداخت، از این‌رو بارها توسط [[ساواک]] بازداشت و ممنوع‌المنبر شد. شیخ احمد کافی، احیاگر [[دعای ندبه|دعای ندبه]] و مؤسس «مهدیه تهران» بود.
وی در حادثه ای مشکوک، چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در راه مشهد کشته شد و در خواجه ربیع آن شهر مدفون گردید.
 
  
==زندگي خانوادگي و تحصيلات==
+
==ولادت ==
حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ احمد كافي ، اول خرداد 1315 هجري شمسي برابر با جمعه اول [[ربيع الاول]] 1355 ق در مشهد ديده به جهان گشود . در برخي اسناد با نام كافي خراساني و كافي تهراني نيز از وي ياد شده است . پدرش حاج ميرزا محمد كافي از جمله تربيت يافتگان مكتب حسيني و مادرش خانم غفورپور بود . پدربزرگش حضرت آيه الله ميرزااحمد كافي امامي ، از علماي معروف يزد بود كه به قصد زيارت به [[مشهد]] عزيمت و در آنجا سكني گزيده بود . احمد كه فرزند دوم خانواده بود ، دوران كودكي را در دامان پر مهر پدر و مادر خود گذراند و در شش سالگي وارد دبستان ايماني مشهد - به مديريت حجه الاسلام حاج سيد حسن مؤمن زاده – شد و به فراگيري دروس متداول مشغول شد .
+
شیخ احمد ضیافتی کافی فرزند میرزا محمد، روز جمعه اول خرداد ۱۳۱۵ شمسی (اول [[ربیع الاول]] ۱۳۵۵ ق) در [[مشهد]] دیده به جهان گشود. در برخی اسناد با نام کافی خراسانی و کافی تهرانی نیز از وی یاد شده است. پدربزرگش آیت الله میرزا احمد کافی امامی، از علمای معروف [[یزد|یزد]] بود که به قصد زیارت به مشهد عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود.
  
===ورود به حوزه===
+
== تحصیل و استادان ==
 +
احمد کافی، همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد نیای خود آیت الله میرزا احمد کافی به فراگیری [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] پرداخت. بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷ ش. وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد.
 +
شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد [[خطابه]] و منبر آشکار ساخت. گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت. او از پانزده سالگی در [[حرم امام رضا|حرم مطهر رضوی]] حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران آن حضرت [[دعای کمیل]] را زمزمه و [[مرثیه|مرثیه]] سرایی می کرد.
  
احمد نوجوان، همزمان با تحصيل دروس جديد در نزد نياي خود آيه الله حاج ميرزا احمد كافي به فراگيري علوم اسلامي پرداخت . بخشي از مقدمات را نزد وي فراگرفت و در 1327 ش وارد مدرسه علميه نواب مشهد شد .
+
شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت، در سال ۱۳۳۳ ش. به همراه آیت الله حاج احمد کافی عازم [[نجف]] اشرف گردید، و در مدرسه آیت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]] معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون: آیت الله [[خویی، ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خویی]]، آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]]، آیت الله [[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]]، آیت الله حسین راستی کاشانی و آیت الله شهید [[شهید سید اسدالله مدنی|سید اسدالله مدنی]] بهره مند گردید.
شيخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن كسب فضايل اخلاقي ، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در اين ميان ، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ايراد [[خطابه]] و منبر آشكار ساخت . گرچه او از دوران كودكي با جمع كردن اعضاي خانواده براي آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنراني مي كرد ؛ ولي در دوران نوجواني با ذوق و اشتياق زائدالوصفي در مجالس هفتگي پدربزرگ خويش كه محفل انس و ديدار برخي از علماي مشهد بود به منبر مي رفت و مورد تحسين و تشوق آنان قرار مي گرفت . او از پانزده سالگي در [[حرم امام رضا|حرم مطهر رضوي]] حضور مي يافت و با صداي گرم و دلنشين خود براي زائران و مجاوران آن حضرت [[دعاي كميل]] را زمزمه و مرثيه سرايي مي كرد .  
 
  
===هجرت به نجف===
+
بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که از مسیر نخلستان فاصله نجف تا [[کربلا]] را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد [[امام حسین(ع)|حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام]] حضور داشته باشند و حجة الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود. وی در صحن مطهر امام حسین علیه السلام به قرائت دعای کمیل و [[دعای ندبه|دعای ندبه]] می پرداخت.
  
شيخ احمد براي ادامه تحصيلات ديني و كسب معرفت از بارگاه ملكوتي [[امام علي علیه السلام]] و حوزه علميه نجف اشرف در سال 1333 ش به همراه آيه الله حاج احمد كافي عازم نجف اشرف گرديد ، در مدرسه آيه الله سيد محمدكاظم يزدي معروف به مدرسه سيد به تحصيل پرداخت و طي پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهيزكاري چون:
+
حجة الاسلام کافی در سال ۱۳۳۸ ش. به توصیه شهید آیت الله مدنی، به مشهد بازگشت و در همین دوران با دختر آیه الله سید حسین موسوی خراسانی [[ازدواج]] نمود. وی سپس جهت ادامه تحصیل، راهی شهر مقدس [[قم]] شده و ۲ الی ۳ سال در محضر میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم کسب علم می کند. ایشان در اواخر ۱۳۴۲ ش. به [[تهران]] عزیمت نمود و در آنجا سکنی گزید.
* آیت الله [[خویی، ابوالقاسم|ابوالقاسم خويي]]
 
* آیت الله [[سید محسن حکیم|سيد محسن حكيم]]
 
* آیت الله [[سید محمود حسینی شاهرودی|سيد محمود شاهرودي]]
 
* آیت الله حسين راستي كاشاني
 
* آیت الله شهيد [[شهید سید اسدالله مدنی|سيد اسدالله مدني]]
 
بهره مند گرديد . بين برخي از طلاب و فضلاي [[نجف]] مرسوم بود كه روزهاي پنجشنبه از مسير نخلستان فاصله نجف تا [[كربلا]] را با پاي پياده طي كرده تا شب جمعه در كنار مرقد [[امام حسین(ع)|حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام]] حضور داشته باشند . حجه الاسلام كافي نيز از جمله اين عاشقان بود .  
 
  
وي در صحن مطهر حضرت امام حسين عليه السلام به قرائت دعاي كميل و [[دعای ندبه|دعاي ندبه]] مي پرداخت و هر شب و صبح جمعه ، جمعي از شيفتگان آستان مقدس سالار شهيدان را كه در صحن مطهر گرد مي آمدند ، از آواي دلنشين و زيباي خود بهره مند مي كرد .
+
==فعالیت‌های اجتماعی==
  
===برگشت به مشهد===
+
منبرهای مرحوم کافی یک منبر کامل و جامع بود. توجه خاص ایشان به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولی عصر]] عجل الله تعالی فرجه، خواندن روایات مستند، داستان‌های آموزنده، [[موعظه]]، شوخی، گفتن از دردهای مردم، صدای زیبا و رسای وی، خواندن مصیبت‌های جانسوز و ... همه و همه وی را به واعظ شهیر و توانا تبدیل کرده بود و اینکه فقط به گفتن اکتفا نمی‌کرد و خود شخصاً در مقام عمل بر می‌آمد.
  
حجه الاسلام كافي در سال 1338 ش به توصيه شهيد آيه الله سيد اسدالله مدني، بخاطر مشکلاتی که پدر ایشان در کسب و کار داشتند، نجف اشرف را ترك نمود و عازم مشهد گرديد ، در همين دوران بود كه با دختر ارشد آيه الله سيد حسين موسوي خراساني ( شاهرودي ) ازدواج نمود.
+
مرحوم کافی ذاکر عاشق [[حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه بود و در بیشتر اوقات در سخنرانی هایش شرح حال تشرف یافتگان به خدمت حضرت را بیان می‌کرد و در آن زمان در تشویق مردم برای رفتن به [[مسجد جمکران]] نقش بسزایی داشت. بسیاری علت جذابیت کلام حاج کافی را توجه ویژه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و مشکلات جوانان می‌دانند.  
  
===هجرت به قم===
+
استاد کافی در ابتدا مراسم [[دعای ندبه]] صبح جمعه را در منزل خود برگزار می‌کرد. بعد از افزایش جمعیت و بروز مشکلات برای همسایگان، وی با توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه، تصمیم به تأسیس مهدیه تهران کرد. او ابتدا قصد داشت با فروش منزلش، اقدام به خرید زمین مهدیه کند اما بازاریان تهران که متوجه مسئله می شوند مانع می شوند و با کمک ایشان و نیز عدّه بسیاری از مردم، در سال ۱۳۴۸ زمینی به مساحت ۱،۲۰۰ مترمربع در خیابان ولیعصر بالاتر از خیابان مولوی خریداری کرد. شهید محراب [[شهید سید اسدالله مدنی|آیت‌الله مدنی]] نیز کلنگ آن را بر زمین زد.
 +
مهدیه از ابتدا نقطه مقابلی برای هجوم تبلیغاتی فرقه‌های ضاله [[بهائیت|بهاییت]]، درویشی و غیره شد. همچنین ایشان در طول مسافرتهایش به شهرهای گوناگون [[ایران]] بنای ۷۲ مهدیه را با کمک اهالی محل پی‌ریزی کرد.
  
وي پس از ازدواج جهت ادامه تحصيل راهي شهر مقدس [[قم]] شده و 2 الی 3 سال در قم بودند و دراین ایام  به شاگردی میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم می پردازند. حجه الاسلام كافي در پاسخ به سؤال مندرج در فرم بيوگرافي ساواك در سال 42، ميزان تحصيلات خود را خارج فقه و اصول عنوان نموده است.
+
علاوه بر ساخت مهدیه، برخی دیگر از خدمات اجتماعی مرحوم کافی عبارت است از: تأسیس تشکیلاتی به‌عنوان درمانگاه خاتم‌الانبیاء در مشهد به منظور ارائه‌ی خدمات درمانی، پزشکی و داروئی، کمک به نیازمندان، ایجاد صندوق قرض الحسنه، خرید شراب فروشی و تبدیل آن به کتاب فروشی در تهران، کمک به [[سادات]] " نُخاوله" و احداث چاه آب در روستای "اوریز" و ساخت چندین [[مسجد]].
اخلاص و ارادت وي به [[امام زمان|حضرت بقيه الله الاعظم]] عجل الله تعالی فرجه و ارائه سبكي نوين و منحصر در امر ارشاد، تبليغ و تبيين معارف اسلامي وي را محبوب بسياري نمود .  
 
  
===سکونت در تهران===
+
==فعالیت‌های سیاسی==
  
وي پس از مسافرت هاي متعدد و اقامت هاي كوتاه مدت در [[تهران]]، نهايتاً با اصرار برخي از دوستانش در اواخر 1342 ش به تهران عزيمت نمود و در خانه اي استيجاري در محله قنات آباد تهران سكني گزيد و پس از مدتي به منطقه اميريه نقل مكان نمود كه تا هنگام رحلت در آنجا ساكن بود .
+
حجةالاسلام شیخ احمد کافی از مصادیق وعّاظ و خطبایی بود که خط قرمزهای ابلاغ‌شده [[ساواک]] را درنوردیده بود. گرچه عده‌ای بر این عقیده بودند که او یک روحانی غیرسیاسی است، ولی اسناد ساواک این برداشت را تأیید نمی‌کند. وی حضرت [[امام خمینی]] را به عنوان پیشرو و مرجع جامع الشرایط معرفی می نمود. همچنین با اندیشه و تفکر [[بهائیت]] مقابله می کرد (در ایلام، از فروش نوشابه‌ی پپسی کولا که از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده می‌شد، جلوگیری به عمل آمد و از خرید آن در دوران خفقان، به عنوان اعتراض به این سودجوئی رژیم که به نفع فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت بود، دوری‌جسته، انزجار و تنفر خود را نشان داد).
  
==عاشق مهدي عجل الله تعالی فرجه==
+
شیخ احمد کافی دائماً علیه [[یهود]] و صهیونیسم با صراحت تمام موضع‌گیری و با ترویج اجناس صهیونیستی در کشور و هشدار نسبت به خطرات [[اسرائیل]] برای امت اسلامی مبارزه می‌کرد. عمق و ورود ویژه‌ای به مسأله یهود در [[ایران]] و صهیونیسم در جهان [[اسلام]] داشت و گویی اخبار تحولات حوزه‌ی [[فلسطین]] را روزبه‌روز رصد کرده و در مقابل آن یک موضع قاطع اتخاذ می‌کرد؛ بسیاری از اوقات با روایت داستان [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] و انبیاء مبعوث‌شده در میان آن‌ها، حرف خود را می‌زد. در واقع، شیخ کافی با بیان تاریخ، به مصادیق عملکرد یهود و اوضاع فعلی فلسطین می پرداخت و علاوه بر مطرح کردن علت این معضل در جهان اسلام و بشریت امروز، راه‌حل را تحریم کالاها و منع همکاری با یهودیان و بهائیان (که در یک کالبد مشغول ضربه‌زدن به اسلام و مسلمین بودند) مطرح می کرد.
  
مرحوم كافي كه مويه‌هاي جانگدازش در فراق [[حضرت مهدي]] عجل الله تعالی فرجه تا هنوز در گوش عاشقان آن حضرت طنين‌انداز است وعدة ديدار او را به آن جهان برد. او بارها وصيّت كرده بود: «قتي من مردم، اگر در بين هفته بود، جنازة مرا بگذاريد تو سردخانه باشد، تا صبح [[جمعه]]، رفقا دور جنازه‌ام دعاي ندبه بخوانند و چند تا يا صاحب الزمان بگويند كه مرده‌ام هم اين ناله‌تان را بشنود.»
+
موضع شیخ کافی در قبال یهود، اسرائیل و صهیونیسم، آن‌قدر صریح و قاطع بود که در نهایت با واکنش «یوسف کهن» نماینده‌ی یهودیان در مجلس مواجه شد. او یکی از نوارهای کافی که به صراحت، موضع کافی در آن بیان شده بود را به ساواک تحویل داده و طیّ آن درخواستی مبنی بر برخورد با کافی مطرح کرده بود.<br>کافی دو سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی، به مدت دو سال از سوی رژیم به شهر ایلام تبعید شد.
 +
از رهگذر ارشادات دینی و روشنگری‌های مذهبی او، چند باب مغازه‌ی مشروب‌فروشی در ایلام نیز تعطیل شد و صاحبان آن [[توبه]] نموده، از این کار دست کشیدند. همچنین، چندین [[قمار]]<nowiki/>خانه با تبلیغ و هدایت او بسته شد و گردانندگان آن از انجام آن کارها توبه نمودند.
  
منبرهاي مرحوم كافي يك منبر كامل و جامع بود و بطور كلي منبر كافي براي خدايي شدن كافي بود. توجه خاص ایشان به حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه، خواندن روايات مستند، داستان‌هاي آموزنده، موعظه، شوخي، گفتن از دردهاي مردم، صداي زيبا و رساي وي، خواندن مصيبت‌هاي جانسوز و ... همه و همه وي را به واعظ شهير و توانا تبديل كرده بود و اينكه فقط به گفتن اكتفا نمي‌كرد و خود شخصاً در مقام عمل بر مي‌آمد.
+
==آثار==
مرحوم كافي ذاكر عاشق حضرت مهدي  عجل الله تعالی فرجه بود و در بيشتر اوقات در سخنراني هايش شرح حال تشرف يافتگان به خدمت حضرت را بيان مي‌كرد و در آن زمان در تشويق مردم براي رفتن به [[مسجد جمكران]] نقش بسزايي داشت. بسیاری علت جذابيت كلام حاج كافي را توجه ويژه به حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه و مشكلات جوانان مي‌دانند. هنوز روضه امام زمان عجل الله تعالی فرجه مرحوم كافي در زبانها زمزمه مي‌شود و آن جمله پرسوز و گدازش را كه عنوان مي‌كرد «ما صاحب داريم» را بخاطر دارند. كافي در يك كلام بلبل امام زمان  عجل الله تعالی فرجه بود كه با خواندنش دلها را عاشق حضور و ظهور ولي عصر عجل الله تعالی فرجه مي‌كرد.
+
استاد کافی در زمان حیاتش اثری مکتوب نداشت، ولی بسیاری از سخنرانی‌های وی پس از وفات، در قالب کتاب و لوح فشرده گردآوری شده است که برخی از آنها عبارتند از:
  
==مهدیه ای از کران تا بی کران==
+
*آخرالزمان به روایت معصومین علیهم السلام از زبان کافی
 +
*کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان
 +
*روضه‌های مرحوم کافی
 +
*لطیفه‌های چهارده معصوم علیهم السلام
 +
*نجات یافتگان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان احمد کافی
 +
*نغمه‌های فاطمیه (آخرین سخنرانی‌های مرحوم کافی).
  
مهديه‌اي كه مرحوم كافي موسس و مبتكر آن بود براي هميشه از وي يادگار خواهد ماند. مهديه مركزي براي توجه مردم به آقا امام عصر  عجل الله تعالی فرجه شد و دلها را به سوي اين عزيز زهرا سلام الله عليها سوق داد. مهديه در آن دوران كه فرقه‌هاي ضاله [[بهائیت|بهاييت]]، درويشي و غيره سخت در فعاليت بودند نقطه مقابلي براي هجوم تبليغاتي آنها شد.
+
==وفات و مدفن==
  
استاد كافي در ابتدا مراسم ندبه‌خواني صبح جمعه را در منزل خود برگزار مي‌كرد. در سال ۱۳۴۷ به همت مرحوم کافی و علاقه‌مندان حضرت ولی‌عصر  عجل الله تعالی فرجه ملکی ابتدا به مساحت ۱۰۰۰ متر مربع برای آن خریداری شد و شهید محراب [[شهید سید اسدالله مدنی|آیت‌الله مدنی]] نیز کلنگ آن را بر زمین زد.
+
[[امام خمینی]]، در سال ۱۳۵۷ با صدور بیانیه‌ای خاطرنشان کرده بود که شادمانی و سرور بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام در حالی که بسیاری از عزیزان ملّت، در تبعید و زندان و شکنجه بسر می‌برند، جایز نیست؛ و از همه مردم خواستند برای ادامه نهضت و اعلان مبارزه با جنایات رژیم از بر‌پایی جشن و چراغانی خودداری کرده و برپایی مراسم عید را به روزی واگذارند که بنیاد ظلم و ظالم را از بین ببرند.  
خیابان ولیعصر  عجل الله تعالی فرجه بالاتر از خیابان مولوی، سالیان سال است محل ندبه‌های منتظران ظهور امام زمان  عجل الله تعالی فرجه در مهدیه تهران شده است.
 
مهدیه تهران اکنون بالغ بر 5000 متر مربع وسعت دارد.
 
  
==جامع الاطراف بودن کافی==
+
این بیانیه باعث شد که مرحوم کافی نیز مانند بسیاری دیگر از مردم و روحانیون، از برپایی جشن و چراغانی، که هر سال به گونه‌ای باشکوه در مهدیه برپا می‌شد، خودداری کنند. اما [[ساواک]] که از این اقدام به ستوه آمده بود، مرحوم کافی را احضار کرده و ضمن مشاجره لفظی و حتّی ضرب و شتم، او را مجبور کرد که یا جشن و چراغانی هرساله را ادامه دهد و یا تهران را ترک کند و به [[مشهد]] برود. مرحوم کافی نیز اگر چه قرار بود در روز نیمه [[شعبان]]، ساختمان بانک اسلامی و کتابخانه مهدیه را افتتاح کند، ولی به خاطر پیروی از امام و همراهی با نهضت اسلامی، تهران را ترک کرد و ظهر روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۳۵۷ راهی سفر اجباری به مشهد مقدّس شد.
  
یکی از همراهان مرحوم کافی با اشاره به ايامي كه ماه عزاي [[امام حسین|سالار شهيدان علیه السلام]] با عيد نوروز مقارن شده بود می گوید:
+
مرحوم کافی در مسیر زیارت [[امام رضا]] علیه السلام، بعد از توقّف در شیروان و اقامه [[نماز]] صبح، به سفر ادامه داد، امّا در چند کیلومتری مشهد (آلاجوق) تصادف دلخراشی روی داد. در این تصادف که در اثر برخورد چهار خودروی سواری با یک خوروی ارتشی رخ داد، شش نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند که توسّط مردم به بیمارستانهای قوچان و مشهد منتقل شدند.
حاج كافي آن سال و چند سال بعد از آن كه [[محرم]] و  نوروز با هم مقارن داشتند در روز تحويل سال در مهديه برنامه خاصي را تدارك ديدند و در منبر تاكيد داشتند كه مبادا ديد و بازديد و تفريحات نوروزي باعث دوري شما از هيات ها بشود و در عين حال مبادا بخاطر شركت در هيات از [[صله رحم]] باز بمانيد. لذا برنامه‌هاي عزاداري را در آن ايام از صبح تا ظهر انجام مي‌شد تا مومنين بعد از ظهر و شب به ديد و بازديد نوروزي بروند. <ref>سايت خبري آينده روشن</ref>
 
  
همچنین مرحوم كافي نحوه احترام خود به پدر را اين طور نقل مي كند:
+
به این ترتیب مرحوم شیخ احمد کافی در صبح روز جمعه، [[۱۵ شعبان|نیمه‌ شعبان]] سال ۱۳۹۸ ق (۳۰ تیرماه سال ۱۳۵۷ ش)، در زاد روز تولد [[امام زمان|حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش در آرامگاه خواجه ربیع مشهد به خاک سپرده شد.
پدر من يك وقت كاسب بود الان كاسب هم نيست داخل خانه نشسته ... با اينكه پسر بزرگش من هستم ، زن دارم ، چهار پنج تا بچه دارم... اما اي جوان هاي عزيز ، اي كاسب ها ، اي تاجرها ، اي محصّل ها ، اي كارگرها ، به همه شما مي گويم.به جان ولي عصر  عجل الله تعالی فرجه قسم ، با اين ريش و با اين عمامه و با اين قبا و با اين عبا و يك مختصر عنواني كه در اجتماع دارم... اگر مي روم [[مشهد]] يا پدرم مي آيد به [[تهران]] ، در جلوي برادرهايم و زن و بچه هايم ، خم مي شوم و دست اين باباي پيرم را مكرر بوسه مي زنم چون خير از اين كار ديده ام.<ref>كافي شهيد نيمه شعبان : علیرضا کریمی میمونه، ص 135.</ref>
 
  
==کنش های اجتماعی==
+
==منابع==
  
* معرفی حضرت [[امام خمینی]] به عنوان پیشرو و مرجع جامع الشرایط
+
*سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
* مبارزه با اندیشه و تفکر بهاییت (در ایلام، از فروش نوشابه‌ي پيسي كولا كه از سود آن به نفع تبليغات بهائيان استفاده مي‌شد، جلوگيري به عمل آمد و از خريد آن در دوران خفقان، به عنوان اعتراض به اين سودجوئي رژيم كه به نفع فرقه‌ي ضاله‌ي بهائيت بود، دوري‌جسته، انزجار و تنفر خود را نشان دادند)
+
*پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
* مبارزه با ترویج اجناس صهیونیستی در کشور و هشدار نسبت به خطرات اسرائیل برای امت اسلامی
+
*زندگینامه و معرفی مجموعه آثار حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی (ره)
 
+
*کافی از کلام کافی (واعظ شهیر)
==فعاليتهاي سياسي==
+
*کافی، شهید نیمه شعبان
 
+
*حجه‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک
* ترويج مرجعيت [[امام خميني]] (ره)
 
* ديدار با روحانيون تبعيدي
 
* ديدار با زندانيان سياسي
 
* برگزاري مراسم ترحيم حاج آقا [[مصطفی خمینی|مصطفي خميني]]
 
 
 
==خدمات اجتماعی==
 
 
 
* ساخت مهدیه
 
* کمک به نیازمندان
 
* ساخت درمانگاه
 
* ایجاد صندوق قرض الحسنه
 
* خدمات در تبعید
 
* خرید شراب فروشی و تبدیل آن به کتاب فروشی در تهران
 
 
 
==تبعید به ایلام==
 
 
 
كافي دو سال قبل از رحلتش، در سال 1355 هجري شمسي، به مدت دو سال از سوي رژيم به شهر ايلام تبعيد شد.
 
از رهگذر ارشادات ديني و روشنگري‌هاي مذهبي او، چند باب مغازه‌ي مشروب‌فروشي در ايلام تعطيل شد و صاحبان آن [[توبه]] نموده، از اين كار دست كشيدند. همچنين، چندين قمارخانه با تبليغ و هدايت او بسته شد و گردانندگان آن از انجام آن كارها توبه نمودند.
 
 
 
==سفر اجباري==
 
 
 
حضرت امام خميني، در نيمة شعبان سال 1357 با صدور بيانيّه‌اي خاطرنشان كردند كه شادماني و سرور بر روي اجساد به خون خفتة فرزندان اسلام و در حالي كه بسياري از عزيزان ملّت، در تبعيد و زندان و شكنجه بسر مي‌برند،جايز نيست؛ و از همة مردم خواستند براي ادامة نهضت و اعلان مبارزه با جنايات رژيم از بر‌پايي جشن و چراغاني خودداري كرده و برپايي مراسم عيد را به روزي واگذارند كه بنياد ظلم و ظالم را از بين ببرند. اين بيانيّه باعث شد كه مرحوم كافي نيز مانند بسياري ديگر از مردم و روحانيون، از برپايي جشن و چراغاني،كه هر سال به گونه‌اي باشكوه در مهدّيه برپا مي‌شد، خودداري كنند، اما سازمان اطلاعات و امنيت كه از اين اقدام به ستوه آمده بود،مرحوم كافي را احضار كرده و ضمن مشاجرة لفظي و حتّي ضرب و شتم او را مجبور كرد كه يا جشن و چراغاني هرساله را ادامه دهد و يا تهران را ترك كند و به مشهد برود. مرحوم كافي نيز اگر چه قرار بود در روز نيمة شعبان، ساختمان بانك اسلامي و كتابخانة مهديّه را افتتاح كند، ولي به خاطر پيروي از امام و همراهي با نهضت اسلامي، تهران را ترك كرد و ظهر روز پنجشنبه 29 تیرماه 1357 راهي سفر اجباري به مشهدّ مقدّس شد.
 
 
 
==حادثه غير عادي==
 
 
 
حاج آقا کافی در مسیر زیارت امام رضا علیه السلام، بعد از توقّف در شيروان و اقامة نماز صبح، به سفر ادامه داد، امّا در چند كيلومتري مشهد (آلاجوق) تصادف دلخراشي روي داد. در اين تصادف كه در اثر برخورد چهار خودرو سواري با يك ريُو ارتشي رخ داد، شش نفر كشته و تعدادي نيز زخمي شدند كه توسّط مردم به بيمارستانهاي قوچان و مشهد منتقل شدند.
 
 
 
==وفات، تشييع و تدفين==
 
 
 
در صبحگاه روز جمعه، [[۱۵ شعبان|نيمه‌ شعبان]] سال 1398هـ .ق (30 تيرماه سال 1357هــ .ش)، در زاد روز تولد دوازدهمين پيشواي شيعيان، [[امام زمان|حضرت حجت ابن‌الحسن‌العسگري]] عجل الله تعالی فرجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد.<ref> کافی از کلام کافی (واعظ شهیر) : مهدی کافی</ref>
 
 
 
جنازة مرحوم كافي، همان روز، با نظارت ساواك به قوچان منتقل شد، اما مردم جنازة ايشان را از بيمارستان خارج كرده و پس از غسل دادن و كفن كردن، با تشريفات خاصّي، به [[مشهد]] بردند. مردم، تشييع جنازة گسترده‌اي را از ميدان فردوسي مشهد به سمت خانة شيخ زين‌العابدين كافي (عموي مرحوم كافي) و از آن‌جا به طرف [[حرم امام رضا|حرف مطهّر]] ترتيب دادند. اين مراسم با شكوه كه با شعار "درود بر [[امام خمینی|خميني]]" همراه بود مورد حملة مأموران رژيم قرار گرفت؛ آنان با چماق و گاز اشك‌آور به مردم حمله‌ور شدند كه منجر به‌شهادت شش نفر و زخمي شدن تعدادي از تشييع كنندگان شد. مردم جنازه را پس از تشييع، براي انجام نماز به حرم مطهّر آوردند، امّا نماز ايشان با دخالت مأموران امنيّتي ناتمام ماند؛ مأموران جنازه را از حرم بيرون برده و به دستور استاندار خراسان همراه برادران و عموي مرحوم كافي، به تهران بردند و در فرودگاه تهران نيز مخفيانه و در محافظت گارد پليس و كماندوها به پزشكي قانوني انتقال دادند. نيروهاي پليس به جمعيّت چند هزار نفري كه در فرودگاه منتظر جنازه بودند، اعلام كردند كه جنازه تحويل پزشكي قانوني شده و در فرودگاه نيست. خانوادة مرحوم كافي خواستند جنازه را تا صبح جمعه در سردخانه نگهدارند تا به وصيّت آن مرحوم عمل كرده باشند، امّا نيروهاي امنيّتي چنين اجازه‌اي به ايشان ندادند و از خانوادة ايشان خواستند نوشته‌اي را - براي درج در روزنامه - به مقامات بدهند؛ به اين مضمون: "به اين علّت كه ممكن است بازهم به خاطر تشييع جنازه كسي كشته شود، ما بر خلاف وصيّت برادرمان جنازه را در بهشت زهرا دفن و هزينة مجالس ختم را صرف امور خيريّه خواهيم كرد." اين پيشنهاد با مخالفت سرسختانة خانوادة مرحوم كافي روبرو شده و پذيرفته نشد.
 
مرحوم کافی وصیت نکرده بود که من را در مهدیه دفن کنید اما وصیت کرده بودند که هر وقت من مُردم جنازه من را در سردخانه نگه دارید تا روز جمعه برسد و جنازه‌ام را به مهدیه ببرید یک [[دعای ندبه]] بخوانید چند بار ذکر [[امام زمان|یابن‌الحسن]] بگویید بعد جنازه‌ام را تشییع و دفن کنید. ولی ارادتمندان ایشان می‌خواستند جنازه را در مهدیه دفن کنند که نگذاشتند.
 
 
 
وقتی پیکر استاد کافی را از [[تهران]] به مشهد منتقل کردند بنا بود که در حرم امام رضا علیه السلام دفن کنند، امّا اجازة دفن در حرم را نداد و جنازه را از فرودگاه مستقيماً به خواجه ربيع برده و همان شب به خاك سپرد.
 
 
 
==گاه‌شمار زندگي مرحوم كافي==
 
 
 
1315: تولد در شهر مقدس مشهد
 
 
 
1320 ـ 1315: دوران كودكي و رشد و نمو در دامان پدر و پدربزرگ.
 
 
 
1323 ـ 1320: دوران رفتن به مكتب‌خانه و فراگيري [[قرآن]]، و آشنايي با اصول عقايد و مباني اعتقادات و احكام ديني، قرائت و حفظ كتاب نصاب الصبيان، آشنايي با ديوان شعرا و حفظ ابيات قابل توجهي از اشعار [[حافظ]] و مولوي و كليات سعدي و جودي.
 
 
 
1328 ـ 1323: گذراندن دوره‌ي ابتدايي در مدرسه‌ي ايماني مشهد، هم‌زمان فراگيري [[صرف]] و [[نحو]] و [[جامع المقدمات (کتاب)|كتاب جامع‌المقدمات]] نزد پدر و پدر بزرگ، اشتغال به تحصيل در مدرسه ي ديني نواب مشهد.
 
 
 
1332 ـ 1328: ادامه‌ي اشتغال به تحصيل علوم ديني در مدارس نواب ، ميرزاجعفر، حسينقلي خان و در نزد پدر و پدربزرگ؛ شركت در مجالس مذهبي و روضه و عزاداري ، دعوت از سوي هيئت‌هاي مذهبي و گروه‌هاي فعال ديني محلي براي مرثيه‌خواني و مديحه سرايي، و قرائت [[دعاي كميل]] در صحن مطهر رضوي به‌علت گرمي بيان و خوش صوتي او.
 
 
 
1332: سفر به [[عتبات عالیات|عتبات عاليات]] در معيت پدر و پدربزرگ خود در سن 18 سالگي و تصميم به اقامت در [[نجف|نجف‌اشرف]]
 
 
 
1338: بازگشت به مشهد به اصرار والدين خود و ادامه تحصيل در مشهد
 
 
 
1339: ازدواج با صبيه‌ي آيت‌الله حاج سيدحسين موسوي شاهرودي در مشهد. عزيمت به شهر [[قم]] براي ادامه‌ي تحصيل به تشويق و امر مراجع و آيات حوزه‌ي قم به منبر رفتن وسخنراني كردن ضمن ايام تحصيل و اقامت در قم.
 
 
 
1340: شروع به ايراد سخنراني‌هاي معني‌دار سياسي و اجتماعي و استقبال مردم از منابر افشاگرانه و برنامه‌هاي ضدديني و ضدمردمي رژيم در شهرهاي قم و تهران و مشهد.
 
 
 
1341: اولين گزارش ساواك در اسفندماه 41 از منبر سياسي و انتقادي وي در منزل آيت‌الله قمي در مشهد.
 
 
 
1342: ايراد سخنراني انتقادي و سياسي در منزل [[آيت الله ميلانی|آيت‌الله ميلاني]] در مشهد در دوم فروردين ماه 42 كه منجر به دست‌گيري و بازجويي و تهديد وي شد. <br>
 
تأسيس تشكيلاتي به‌عنوان درمانگاه خاتم‌الانبياء در مشهد به منظور ارائه‌ي خدمات درماني، پزشكي و داروئي و همچنين برپايي مراسم مذهبي و انجام فعاليت‌هاي تبليغي و ديني. كافي در اواخر سال 42 از قم به تهران عزيمت و در آنجا اقامت گزيد.
 
 
 
1343: استقبال مردم از منابر و مجالس كافي در تهران كه در محافل و منازل و مساجد مختلف برپا مي‌شد. اجراي مراسم قرائت دعاهاي كميل و ندبه در شب و صبح جمعه‌ي هر هفته به‌صورت سيار. به‌علت سخنراني‌هاي تند و مؤثر وي در تهران در 4 اسفند ماه 43 دستگير ، بازجويي و به دو ماه حبس تأديبي محكوم گرديد.
 
 
 
1344: سفر به شهرستان‌ها جهت ايراد سخنراني و تبليغات ديني و روشنگري مردم از اوضاع و احوال و مسائل اجتماعي و حكومتي. برپايي مجالس و منابر مختلف در تهران و ايراد سخنراني و همسوئي با بزرگان حوزه و آيات عظام. وي در اواخر سال 44 بازداشت و محكوم و مدتي زنداني شد.
 
 
 
1345: به عنوان يك روحاني و منبري ناراحت و مخالف جدي رژيم براي ساواك شناخته و معرفي شد.
 
 
 
1346: در روز 21 خرداد 46 در منزل [[امام خمینی]] در قم منبر رفت و از اوضاع روز سخن گفته و از امام تجليل نمود؛ ساواك او را به عنوان يك واعظ ناراحت و ماجراجو و افراطي و ضددولتي معرفي كرد.
 
 
 
1347: تكثير و توزيع نوارهاي سخنراني و نوارهاي دعاي كميل و ندبه‌ي او در شهرهاي مختلف ايران و كشورهاي اطراف توسط مردم. <br>
 
در تاريخ 19 بهمن ماه 47 مهديه‌ي تهران را در خيابان وليعصر جنوبي رسماً تأسيس نمود. <br>
 
اسكان دادن معاودين رانده شده‌ي عراقي در مهديه در زمستان 47.
 
 
 
1348: در پي سخنراني‌ها و منابر تند و پرطرفدار او درباره‌ي [[فلسطين]] و مردم مظلوم آن و همچنين موضع‌گيري عليه صهيونيست‌ها و افشاي كمك اقتصادي و مالي و امنيتي دولت‌مردان به اسرائيل ممنوع‌المنبر شد و ساواك مانع ادامه‌ي سخنراني وي در شهر همدان شد.
 
 
 
1349: به دليل سخنراني در مخالفت با چاپ قرآن توسط فرح همسر شاه در منابر خود علناً مخالفت و انتقاد مي‌كرد. در تيرماه 49 پس از اذيت و آزار مراجع در تهران و قتل وشهادت [[شهید آیت الله سعیدی|آيت‌الله سعيدي]] در زندان، به شهر مشهد مسافرت نمود و خبر آن‌را منتشر ساخته و به كمك عده‌اي از روحانيون مبارز آن شهر درس‌هاي حوزه‌ي علميه‌ي آيات عظام ميلاني و ميرزا جواد آقاي تهراني را در مشهد به عنوان اعتراض عليه رژيم به تعطيلي كشاند و موج دستگيري طلاب و مبارزان در مشهد توسط رژيم آغاز شد؛ وي به شاهرود فرار نموده ولي مدتي بعد در تهران بازداشت، بازجوئي و ممنوع‌المنبر گرديد.
 
 
 
1350: در شهريور ماه 1350 به علت منبر رفتن‌هاي مختلف و ايراد سخنراني‌هاي پرجوش و خروش و احساس برانگيز و جذاب و پراستقبال مردمي بازداشت ، بازجوئي، تهديد و ممنوع‌المنبر شد.
 
 
 
1351: در ايام سفر و مراسم اعمال [[حج]] در [[مكه]] و [[مدينه]] به سخنراني براي ثنا و دعاگويي به شاه دعوت شد ولي او شركت نكرده و خود را به بيماري و تمارض زد، پس از مراجعت از سفر، وي به علت شركت نكردن در محفل ثناگويي و مراسم رژيم در عربستان ، در تهران دستگير و بازداشت و مدت‌ها بازجويي و مورد آزار قرار گرفته و نهايت تهديد به تبعيد و ممنوع‌المنبر شد.
 
 
 
1353: جلوگيري از سفر حج او توسط ساواك. سفر كافي به عتبات عاليات و ملاقات وي با حضرت امام خميني(ره) در نجف اشرف؛
 
 
 
1354: در آذرماه 54، به عنوان واعظي افراطي و اخلال‌گر معرفي، سپس بازداشت، بازجوئي و محكوم به سه سال تبعيد در شهر ايلام شد.
 
 
 
1355: در آذر ماه 1355 با وساطت [[سید احمد خوانساری|آيت‌الله خوانساري]] و ديگران، پس از يك سال تبعيد، در ايلام به تهران بازگشت و به فعاليت‌هاي خود در مهديه و ديگر امور مردمي پرداخت.
 
 
 
1356: به علت يورش عمال رژيم به مردم و واقعه‌ي 19 دي‌ماه 56 در آن شهر، وي سلسله سخنراني‌هاي خود را در آنجا به‌عنوان اعتراض قطع و از ادامه‌ي آنها خودداري كرد. مراسم چهلم آيت‌الله حاج آقا [[مصطفی خمینی|مصطفي خميني]] را بطور مفصل و مجلل در مهديه‌ي تهران برگزار نمود كه موجب خشم و كينه‌ي شديد رژيم نسبت به وي شده بود.
 
 
 
1357: به حج عمره مشرف و نيز به زيارت قبر منور [[حضرت زينب سلام الله علیها]] در [[سوريه]] نائل آمد. در اين سفر همچنين با [[امام موسی صدر|امام موسي صدر]] در شهر صور [[لبنان]] ملاقات داشت.
 
 
 
1357: پس از اتمام سفر حج و سوريه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانه‌ي [[15 شعبان|نيمه‌ي شعبان]] در مهديه‌ي تهران خودداري نمود؛<br>
 
در 29 تير ماه 57 با فشار و تهديد ساواك مجبور به مسافرت به مشهد شد.<br>
 
 
 
در 30 تير ماه 57 در سن 42 سالگي به آسمان ها پر کشید.<ref>همان</ref>
 
  
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
==آرشیو عکس و تصویر==
<gallery mode="packed" heights="170px">
+
<gallery mode="packed" heights="170">
پرونده:اسدالله مدنی (4).jpg|از راست: ناشناس، احمد کافی و شهید سید اسدالله مدنی
+
پرونده:کافی (4).jpg|احمد ضیافتی کافی در نوجوانی
 +
پرونده:کافی (2).jpg|احمد ضیافتی کافی در جوانی
 +
پرونده:کافی (8).jpg|دستگیری احمد ضیافتی کافی بعد از قیام 15 خرداد
 +
پرونده:اسدالله مدنی (4).jpg|alt=مرحوم کافی و شهید محراب مدنی|از راست: سید علمی حسینی، احمد ضیافتی کافی و [[شهید سید اسدالله مدنی]]
 +
پرونده:کافی (5).jpg|احمد ضیافتی کافی در لباس احرام در سرزمین وحی
 +
پرونده:کافی (7).jpg|اطلاعیه تعطیل شدن شراب فروشی به همت احمد ضیافتی کافی
 +
پرونده:کافی (6).jpg|alt=مرحوم کافی در کنار پدر و برادرانشان|1. محمد ضیافتی کافی و 2. احمد ضیافتی کافی
 +
پرونده:کافی (1).jpg|تشیع پیکر احمد ضیافتی کافی
 +
پرونده:کافی (9).jpeg|اعلامیه وفات احمد ضیافتی کافی
 +
پرونده:کافی (33).JPG|قبر احمد ضیافتی کافی در خواجه ربیع [[مشهد]]
 +
</gallery>
  
</gallery>
+
[[رده:علمای معاصر|کافی،احمد]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]][[رده:خطیبان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۷

۲۲۰px
نام کامل احمد ضیافتی کافی
زادروز ۱۳۱۵ شمسی
زادگاه مشهد
وفات ۱۳۵۷ شمسی
مدفن مشهد، آرامگاه خواجه ربیع

Line.png

اساتید

سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، سید اسدالله مدنی، حسین راستی کاشانی، ابوالفضل تبریزی،...


آثار

کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان، روضه‌های مرحوم کافی، نغمه‌های فاطمیه، لطیفه‌های چهارده معصوم علیهم‌السلام،...


«شیخ احمد ضیافتی کافی» (۱۳۱۵-۱۳۵۷ ش)، خطیب نامدار و روحانی مجاهد شیعه معاصر بود. وی در منابر و مجالس مختلف، به ایراد سخنرانی‌های انتقادی و روشنگری علیه حکومت پهلوی و مبارزه با تفکر بهائیت و صهیونیسم می‌پرداخت، از این‌رو بارها توسط ساواک بازداشت و ممنوع‌المنبر شد. شیخ احمد کافی، احیاگر دعای ندبه و مؤسس «مهدیه تهران» بود.

ولادت

شیخ احمد ضیافتی کافی فرزند میرزا محمد، روز جمعه اول خرداد ۱۳۱۵ شمسی (اول ربیع الاول ۱۳۵۵ ق) در مشهد دیده به جهان گشود. در برخی اسناد با نام کافی خراسانی و کافی تهرانی نیز از وی یاد شده است. پدربزرگش آیت الله میرزا احمد کافی امامی، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود.

تحصیل و استادان

احمد کافی، همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد نیای خود آیت الله میرزا احمد کافی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷ ش. وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد خطابه و منبر آشکار ساخت. گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت. او از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد.

شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت، در سال ۱۳۳۳ ش. به همراه آیت الله حاج احمد کافی عازم نجف اشرف گردید، و در مدرسه آیت الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون: آیت الله سید ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله حسین راستی کاشانی و آیت الله شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید.

بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته باشند و حجة الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود. وی در صحن مطهر امام حسین علیه السلام به قرائت دعای کمیل و دعای ندبه می پرداخت.

حجة الاسلام کافی در سال ۱۳۳۸ ش. به توصیه شهید آیت الله مدنی، به مشهد بازگشت و در همین دوران با دختر آیه الله سید حسین موسوی خراسانی ازدواج نمود. وی سپس جهت ادامه تحصیل، راهی شهر مقدس قم شده و ۲ الی ۳ سال در محضر میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم کسب علم می کند. ایشان در اواخر ۱۳۴۲ ش. به تهران عزیمت نمود و در آنجا سکنی گزید.

فعالیت‌های اجتماعی

منبرهای مرحوم کافی یک منبر کامل و جامع بود. توجه خاص ایشان به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه، خواندن روایات مستند، داستان‌های آموزنده، موعظه، شوخی، گفتن از دردهای مردم، صدای زیبا و رسای وی، خواندن مصیبت‌های جانسوز و ... همه و همه وی را به واعظ شهیر و توانا تبدیل کرده بود و اینکه فقط به گفتن اکتفا نمی‌کرد و خود شخصاً در مقام عمل بر می‌آمد.

مرحوم کافی ذاکر عاشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بود و در بیشتر اوقات در سخنرانی هایش شرح حال تشرف یافتگان به خدمت حضرت را بیان می‌کرد و در آن زمان در تشویق مردم برای رفتن به مسجد جمکران نقش بسزایی داشت. بسیاری علت جذابیت کلام حاج کافی را توجه ویژه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و مشکلات جوانان می‌دانند.

استاد کافی در ابتدا مراسم دعای ندبه صبح جمعه را در منزل خود برگزار می‌کرد. بعد از افزایش جمعیت و بروز مشکلات برای همسایگان، وی با توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه، تصمیم به تأسیس مهدیه تهران کرد. او ابتدا قصد داشت با فروش منزلش، اقدام به خرید زمین مهدیه کند اما بازاریان تهران که متوجه مسئله می شوند مانع می شوند و با کمک ایشان و نیز عدّه بسیاری از مردم، در سال ۱۳۴۸ زمینی به مساحت ۱،۲۰۰ مترمربع در خیابان ولیعصر بالاتر از خیابان مولوی خریداری کرد. شهید محراب آیت‌الله مدنی نیز کلنگ آن را بر زمین زد. مهدیه از ابتدا نقطه مقابلی برای هجوم تبلیغاتی فرقه‌های ضاله بهاییت، درویشی و غیره شد. همچنین ایشان در طول مسافرتهایش به شهرهای گوناگون ایران بنای ۷۲ مهدیه را با کمک اهالی محل پی‌ریزی کرد.

علاوه بر ساخت مهدیه، برخی دیگر از خدمات اجتماعی مرحوم کافی عبارت است از: تأسیس تشکیلاتی به‌عنوان درمانگاه خاتم‌الانبیاء در مشهد به منظور ارائه‌ی خدمات درمانی، پزشکی و داروئی، کمک به نیازمندان، ایجاد صندوق قرض الحسنه، خرید شراب فروشی و تبدیل آن به کتاب فروشی در تهران، کمک به سادات " نُخاوله" و احداث چاه آب در روستای "اوریز" و ساخت چندین مسجد.

فعالیت‌های سیاسی

حجةالاسلام شیخ احمد کافی از مصادیق وعّاظ و خطبایی بود که خط قرمزهای ابلاغ‌شده ساواک را درنوردیده بود. گرچه عده‌ای بر این عقیده بودند که او یک روحانی غیرسیاسی است، ولی اسناد ساواک این برداشت را تأیید نمی‌کند. وی حضرت امام خمینی را به عنوان پیشرو و مرجع جامع الشرایط معرفی می نمود. همچنین با اندیشه و تفکر بهائیت مقابله می کرد (در ایلام، از فروش نوشابه‌ی پپسی کولا که از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده می‌شد، جلوگیری به عمل آمد و از خرید آن در دوران خفقان، به عنوان اعتراض به این سودجوئی رژیم که به نفع فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت بود، دوری‌جسته، انزجار و تنفر خود را نشان داد).

شیخ احمد کافی دائماً علیه یهود و صهیونیسم با صراحت تمام موضع‌گیری و با ترویج اجناس صهیونیستی در کشور و هشدار نسبت به خطرات اسرائیل برای امت اسلامی مبارزه می‌کرد. عمق و ورود ویژه‌ای به مسأله یهود در ایران و صهیونیسم در جهان اسلام داشت و گویی اخبار تحولات حوزه‌ی فلسطین را روزبه‌روز رصد کرده و در مقابل آن یک موضع قاطع اتخاذ می‌کرد؛ بسیاری از اوقات با روایت داستان بنی‌اسرائیل و انبیاء مبعوث‌شده در میان آن‌ها، حرف خود را می‌زد. در واقع، شیخ کافی با بیان تاریخ، به مصادیق عملکرد یهود و اوضاع فعلی فلسطین می پرداخت و علاوه بر مطرح کردن علت این معضل در جهان اسلام و بشریت امروز، راه‌حل را تحریم کالاها و منع همکاری با یهودیان و بهائیان (که در یک کالبد مشغول ضربه‌زدن به اسلام و مسلمین بودند) مطرح می کرد.

موضع شیخ کافی در قبال یهود، اسرائیل و صهیونیسم، آن‌قدر صریح و قاطع بود که در نهایت با واکنش «یوسف کهن» نماینده‌ی یهودیان در مجلس مواجه شد. او یکی از نوارهای کافی که به صراحت، موضع کافی در آن بیان شده بود را به ساواک تحویل داده و طیّ آن درخواستی مبنی بر برخورد با کافی مطرح کرده بود.
کافی دو سال قبل از رحلتش، در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی، به مدت دو سال از سوی رژیم به شهر ایلام تبعید شد. از رهگذر ارشادات دینی و روشنگری‌های مذهبی او، چند باب مغازه‌ی مشروب‌فروشی در ایلام نیز تعطیل شد و صاحبان آن توبه نموده، از این کار دست کشیدند. همچنین، چندین قمارخانه با تبلیغ و هدایت او بسته شد و گردانندگان آن از انجام آن کارها توبه نمودند.

آثار

استاد کافی در زمان حیاتش اثری مکتوب نداشت، ولی بسیاری از سخنرانی‌های وی پس از وفات، در قالب کتاب و لوح فشرده گردآوری شده است که برخی از آنها عبارتند از:

  • آخرالزمان به روایت معصومین علیهم السلام از زبان کافی
  • کلید نجات و ایمنی از فتنه‌های آخرالزمان
  • روضه‌های مرحوم کافی
  • لطیفه‌های چهارده معصوم علیهم السلام
  • نجات یافتگان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان احمد کافی
  • نغمه‌های فاطمیه (آخرین سخنرانی‌های مرحوم کافی).

وفات و مدفن

امام خمینی، در سال ۱۳۵۷ با صدور بیانیه‌ای خاطرنشان کرده بود که شادمانی و سرور بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام در حالی که بسیاری از عزیزان ملّت، در تبعید و زندان و شکنجه بسر می‌برند، جایز نیست؛ و از همه مردم خواستند برای ادامه نهضت و اعلان مبارزه با جنایات رژیم از بر‌پایی جشن و چراغانی خودداری کرده و برپایی مراسم عید را به روزی واگذارند که بنیاد ظلم و ظالم را از بین ببرند.

این بیانیه باعث شد که مرحوم کافی نیز مانند بسیاری دیگر از مردم و روحانیون، از برپایی جشن و چراغانی، که هر سال به گونه‌ای باشکوه در مهدیه برپا می‌شد، خودداری کنند. اما ساواک که از این اقدام به ستوه آمده بود، مرحوم کافی را احضار کرده و ضمن مشاجره لفظی و حتّی ضرب و شتم، او را مجبور کرد که یا جشن و چراغانی هرساله را ادامه دهد و یا تهران را ترک کند و به مشهد برود. مرحوم کافی نیز اگر چه قرار بود در روز نیمه شعبان، ساختمان بانک اسلامی و کتابخانه مهدیه را افتتاح کند، ولی به خاطر پیروی از امام و همراهی با نهضت اسلامی، تهران را ترک کرد و ظهر روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۳۵۷ راهی سفر اجباری به مشهد مقدّس شد.

مرحوم کافی در مسیر زیارت امام رضا علیه السلام، بعد از توقّف در شیروان و اقامه نماز صبح، به سفر ادامه داد، امّا در چند کیلومتری مشهد (آلاجوق) تصادف دلخراشی روی داد. در این تصادف که در اثر برخورد چهار خودروی سواری با یک خوروی ارتشی رخ داد، شش نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند که توسّط مردم به بیمارستانهای قوچان و مشهد منتقل شدند.

به این ترتیب مرحوم شیخ احمد کافی در صبح روز جمعه، نیمه‌ شعبان سال ۱۳۹۸ ق (۳۰ تیرماه سال ۱۳۵۷ ش)، در زاد روز تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکرش در آرامگاه خواجه ربیع مشهد به خاک سپرده شد.

منابع

  • سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  • پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
  • زندگینامه و معرفی مجموعه آثار حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی (ره)
  • کافی از کلام کافی (واعظ شهیر)
  • کافی، شهید نیمه شعبان
  • حجه‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک

آرشیو عکس و تصویر