یاسر بن عامر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
 
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
 +
«یاسر بن عامر» از [[صحابه]] بزرگوار [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله بود که به همراه همسرش [[سمیه]]، به عنوان نخستین شهید راه [[اسلام]] شناخته می‌شود. «[[عمار]]» فرزند اوست.
  
یاسر بن عامر از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و به عنوان نخستین شهید اسلام شناخته می شود.
+
==زندگی‌نامه==
  
==زندگی نامه==
+
"یاسر بن عامر عنسی" از مردم [[یمن]] و از طائفه «مذحج» از قبیله «عنس» بود.<ref>ابن سعد بصری، طبقات الکبری، بیروت، داربیروت، 1405ق، ج3، ص246.</ref> وی تا دوران جوانی در یمن زندگی می‌کرد. سه برادر داشت که یکی از آنها مفقود شد. او به همراه دو برادر دیگرش به نام‌های "مالک" و "حارث" برای یافتن برادر گمشده خویش به [[مکه]] آمده و به جستجو پرداختند؛ ولی از یافتن او ناامید گشتند. مالک و حارث به یمن بازگشتند، اما یاسر در مکه ماند و تصمیم به سکونت در آنجا گرفت.<ref>همان.</ref> در آن زمان حکومت قبیله‌ای حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب در صورتی امنیت مالی و جانی داشتند که به یکی از قبائل می‌پیوستند و در سایه آن قبیله قادر به ادامه زندگی بودند.<ref>سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ج8، ص272.</ref>
  
"یاسر بن عامر عنسی" از مردم یمن و از طائفه «مذجح» از قبیله «عنس» بود. تراجم‌نگاران نسب او را تا حدود جد بیستم ذکر کرده‌اند.<ref>ابن سعد بصری زهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله؛ طبقات الکبری، بیروت، داربیروت، 1405ق، ج3، ص246.</ref> وی تا دوران جوانی در یمن زندگی می‌کرد. سه برادر داشت که یکی از آنها مفقود شد. او به همراه دو برادر دیگرش به نام‌های "مالک" و "حارث" برای یافتن برادر گمشده خویش به [[مکه]] آمده و به جستجو پرداختند؛ ولی از یافتن او ناامید گشتند. مالک و حارث به یمن بازگشتند اما یاسر در مکه ماند و تصمیم به سکونت در مکه گرفت.<ref>همان.</ref> در آن زمان حکومت قبیله‌ای حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب در صورتی امنیت مالی و جانی داشتند که به یکی از قبائل می‌پیوستند و در سایه آن قبیله قادر به ادامه زندگی بودند.<ref>امین، سید محسن؛ اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ج8، ص272.</ref>
+
یاسر با [[ابوحذیفة بن عتبه|ابوحذیفه]] بزرگ خاندان «قبیله بنی‌مخزوم» پیمان بست و به آن ملحق شد. پس از مدتی ابوحذیفه یکی از کنیزانش به نام [[سمیه]] را به [[ازدواج]] یاسر درآورد. نخستین ثمره این ازدواج، [[عمار]] بود که در مکه چشم به جهان گشود و چون مادرش کنیز ابوحذیفه بود، طبق قانون بردگی او نیز برده ابوحذیفه شد؛ ولی بعدها ابوحذیفه، عمار را آزاد نمود. از این‌رو عمار را به عنوان مولی ابوحذیفه (غلام آزاد شده ابوحذیفه) یاد می‌کنند. از آنجا که عمار در سال 37 هجری در [[جنگ صفین]] در سن 94 سالگی به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید،<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل، ترجمه محمدحسین روحانی، تهران، 1370ش، ج2، ص885.</ref> ظاهرا ولادت او 44 سال قبل از [[بعثت]] رخ داده است.
  
یاسر با "ابوحذیفه" بزرگ خاندان «قبیله بنی‌مخزوم» پیمان بست و به آن ملحق شد. پس از مدتی ابوحذیفه یکی از کنیزانش را به ازدواج یاسر درآورد. نخستین ثمره این ازدواج، [[عمار]] بود که در مکه چشم به جهان گشود و چون مادرش کنیز ابوحذیفه بود، طبق قانون بردگی او نیز برده ابوحذیفه شد؛ ولی بعدها ابوحذیفه، عمار را آزاد نمود. از این‌رو عمار را به عنوان مولی ابوحذیفه (غلام آزاد شده ابوحذیفه) یاد می‌کنند.
+
یاسر و [[سمیه]] فرزند دیگری به نام "عبدالله" داشتند که همراه پدر و مادرش مسلمان شد.<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق، ج6، ص500.</ref>
  
یاسر و [[سمیه]] فرزند دیگری به نام "عبدالله" داشتند که همراه پدر و مادرش مسلمان شد.<ref>ابن سعد بصری زهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله؛ پیشین و ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی؛ الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق، چاپ اول، ج6، ص500.</ref>
+
==اسلام آوردن خاندان یاسر==
  
از آنجا که عمار در سال 37 هجری در [[جنگ صفین]] در سن 94 سالگی به شهادت رسید،<ref>ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه محمدحسین روحانی، تهران، اساطیر، 1370ش، چاپ اول، ج2، ص885.</ref> می‌بایست، ولادت او 44 سال قبل از [[بعثت]] رخ داده باشد. همچنین اگر فرض کنیم که یاسر در بیست سالگی ازدواج کرده باشد، چنین به نظر می‌رسد که او و همسرش در آغاز بعثت حدود 60 سال داشته‌اند. همچنان که "ابن‌سعد" به سند صحیح از مجاهد می‌گوید: «و کانت عجوزه کبیره» سمیه در حین شهادت در سن پیری بود.<ref>ابن سعد، ابوعبدالله محمد بن منیع؛ پیشین، ج8، ص207.</ref>
+
آل یاسر از سابقین به [[اسلام]] هستند. سیره‌ نویسان نوشته‌اند که خاندان یاسر در خانه ارقم، در سال پنجم [[بعثت]] به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و مسلمان شدند. آنها سی و چندمین نفر بودند که مسلمان شده و به دین اسلام گرویدند.<ref>ابن اثیر، پیشین، ص884-885.</ref> یاسر و همسرش [[سمیه]] در آغاز بعثت حدود 60 سال داشته‌اند.
  
==مسلمان شدن خاندان یاسر==
+
[[سید محسن امین]] می‌گوید: «به احتمال قوی، دعوت [[عمار]] موجب مسلمان شدن پدر و مادرش شد».<ref>سید محسن امین، پیشین.</ref>
  
آل یاسر از سابقین به اسلامند. سیره‌ نویسان نوشته‌اند که خاندان یاسر در خانه ارقم، در سال پنجم بعثت به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمده و مسلمان شدند. آنها سی و چندمین نفر بودند که مسلمان شده و به اسلام گرویدند.<ref>ابن اثیر، پیشین، ص884 و 885.</ref>
+
مطابق برخی روایات، نخستین افرادی که اسلام خود را آشکار نمودند، هفت نفرند که عمار ششمین و مادرش هفتمین آنها بود.<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ج7، ص712؛ ابن اثیر جزری، أسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج6، ص159.</ref>
  
"سید محسن امین" می‌گوید: «به احتمال قوی دعوت عمار موجب مسلمان شدن پدر و مادرش شد».<ref>امین، سید محسن؛ پیشین.</ref>
+
== شکنجه‌ و شهادت خاندان یاسر==
  
مطابق برخی روایات، نخستین افرادی که اسلام خود را آشکار نمودند، هفت نفرند که عمار ششمین و مادرش هفتمین آنها بود.<ref>ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی ابوالفضل؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق علی‌محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ج7، ص712 و ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد جرزی؛ أسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج6، ص159.</ref>
+
مسلمان شدن خاندان یاسر بر قبیله بنی‌مخزوم بسیار گران آمد؛ زیرا آنها بردگان بنی‌مخزوم بودند. در این میان، [[ابوجهل]] که برادرزاده [[ابوحذیفة بن عتبه|ابوحذیفه]] و از دشمنان سرسخت اسلام بود، خاندان یاسر را به جرم مسلمان شدن با انواع آزارها و شکنجه‌ها مجبور به ترک اسلام می‌کردند.<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی، تهران، آگه، 1374ش، ج2، ص793.</ref>
  
==خاندان یاسر تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها==
+
با وجود تمام رنج‌ها و مشقت‌های روحی و بدنی و نیز ضعف جسمانی ناشی از پیری، یاسر و [[سمیه]] با مقاومتی وصف‌ناپذیر، لحظه‌ای از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نکردند. مشرکان [[مکه]] با ابزارهای مختلف مانند آهن گداخته و تازیانه، آنها را شکنجه می‌کردند.<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار، بیروت، دارالفکر، 1417ق، چاپ اول، ج1، ص158.</ref>
  
مسلمان شدن، خاندان یاسر بر قبیله بنی‌مخزوم بسیار گران آمد؛ زیرا آنها بردگان بنی‌مخزوم بودند. در این میان "[[ابوجهل]]" که برادرزاده ابوحذیفه و از دشمنان سرسخت اسلام بود، خاندان یاسر را به جرم مسلمان شدن با انواع آزارها و شکنجه‌ها مجبور به ترک اسلام می‌کردند.<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء والتاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی، تهران، آگه، 1374ش.، چاپ اول، ج2، ص793.</ref>
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه وآله گاهی از کنار آنها در بیابان سوزان عبور می‌کرد و می‌فرمود: «صبرا آل یاسر! موعدکم الجنه».<ref>ابن سعد، پیشین، ص249 و بلاذری، همان، ص160.</ref> و نیز می‌فرمود: «خدایا خاندان یاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند. خدایا هیچ یک از این خاندان را به آتش [[دوزخ]] عذاب نکن».<ref>ابوعمرو کشی، رجال، کربلا، اعلمی، ص32؛ شمس الدین ذهبی، بیروت، دارالکتب العربی، 1413ق، ج3، ص572.</ref>  
 
+
روزی عمار و پدر و مادرش را در آتش افکندند و پیامبر صلی الله علیه وآله از آنجا عبور می‌کرد و آنها را در آن حال دید و خطاب به آتش فرمود: «یا نار کونی برداً و سلاماً علی آل یاسر» و به برکت دعای پیامبر صلی الله علیه وآله آتش به آنها آسیب نرساند.<ref>ابوعمر کشی، همان.</ref>
با وجود تمام رنج‌ها و مشقت‌های روحی و بدنی و نیز ضعف جسمانی ناشی از پیری، یاسر و سمیه با مقاومتی وصف‌ناپذیر، لحظه‌ای از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نکردند. مشرکان [[مکه]] با ابزارهای مختلف آنها را شکنجه می‌کردند که می‌توان به آهن گداخته از آتش، تازیانه، غرق کردن در میان آب‌های آلوده، زره‌های فولادین را بر تن آنها فروبردن و در مقابل آفتاب سوزان قرار دادن آنها اشاره کرد. به طوری که حلقه‌های زره بر بدن آنها فرو می‌رفت.<ref>امین، سید محسن؛ پیشین و بلاذری، احمد بن یحیی؛ أنساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق، چاپ اول، ج1، ص158.</ref>
 
 
 
[[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله گاهی از کنار آنها در بیابان سوزان عبور می‌کرد و می‌فرمود: «صبرا آل یاسر! موعدکم الجنه».<ref>ابن سعد، پیشین، ص249 و بلاذری، همان، ص160.</ref> و نیز می‌فرمود: «خدایا خاندان یاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند. خدایا هیچ یک از این خاندان را به آتش دوزخ عذاب نکن».<ref>کشی، ابوعمر محمد بن عمر بن عبدالعزیز؛ رجال، تعلیق سید احمد حسیی، کربلا، اعلمی، ص32 و ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد؛ تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، 1413ق، چاپ دوم، ج3، ص572.</ref>
 
 
 
روزی عمار و پدر و مادرش را در آتش افکندند و پیامبر صلی الله علیه و آله از آنجا عبور می‌کرد و آنها را در آن حال دید و خطاب به آتش فرمود: «یا نار کونی برداً و سلاماً علی آل یاسر» و به برکت دعای پیامبر صلی الله علیه و آله آتش به آنها آسیب نرساند.<ref>کشی، ابوعمر محمد بن عمر بن عبدالعزیز؛ همان.</ref>
 
 
 
==یاسر و سمیه دو شهید نخستین اسلام==
 
 
 
با این که یاسر در سن کهولت بود؛ اما تحت شدیدترین شکنجه‌ها مقاومت کرد و در نهایت در اثر همین ضربات به شهادت رسید. همسرش سمیه نیز که در سن پیری بود، همچنان مقاومت می‌کرد. او پس از شهادت همسرش همواره مورد ناسزاگویی ابوجهل قرار می‌گرفت. ابوجهل از روی خشم دستور داد تا پاهای سمیه را به دو شتر بستند و شتران را از یکدیگر جدا می‌نمودند.<ref>امین، سید محسن؛ پیشین و مقدسی، مطهر بن طاهر؛ پیشین.</ref>
 
 
 
سرانجام کاسه صبر ابوجهل لبریز شده و با خنجر بر شکم او زد و شکمش را درید و به این ترتیب این بانوی باصلابت را به شهادت رساند.<ref>ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد جرزی؛ پیشین، ص885.</ref> این دو همسر قهرمان و شیردل نخستن کسانی بودند که مدال شهادت را در تاریخ اسلام دریافت کردند.
 
  
 +
با این که یاسر در سن کهولت بود، اما تحت شدیدترین شکنجه‌ها مقاومت کرد و در نهایت در اثر همین ضربات به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. همسرش سمیه نیز که در سن پیری بود، همچنان مقاومت می‌کرد.<ref>ابن سعد، ج8، ص207.</ref> او پس از شهادت همسرش همواره مورد ناسزاگویی ابوجهل قرار می‌گرفت. ابوجهل از روی خشم دستور داد تا پاهای سمیه را به دو شتر بستند و شتران را از یکدیگر جدا می‌نمودند.<ref>امین، سید محسن؛ پیشین و مقدسی، مطهر بن طاهر؛ پیشین.</ref> سرانجام ابوجهل با خنجر بر شکم او زد و شکمش را درید و به این ترتیب این بانوی باصلابت را به شهادت رساند.<ref>عزالدین ابن اثیر، پیشین، ص885.</ref> این دو همسر قهرمان و شیردل نخستن کسانی بودند که مدال شهادت را در تاریخ اسلام دریافت کردند.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==  
 
==منابع==  
*علي محمد تاج الدين، یاسر و سمیه، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 8 دی ماه 1392
+
*[http://www.pajoohe.ir  "یاسر و سمیه"، دانشنامه پژوهه]، علی‌محمد تاج‌الدين، تاریخ بازیابی: 8 دی 1392.
 
 
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۴۵

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«یاسر بن عامر» از صحابه بزرگوار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بود که به همراه همسرش سمیه، به عنوان نخستین شهید راه اسلام شناخته می‌شود. «عمار» فرزند اوست.

زندگی‌نامه

"یاسر بن عامر عنسی" از مردم یمن و از طائفه «مذحج» از قبیله «عنس» بود.[۱] وی تا دوران جوانی در یمن زندگی می‌کرد. سه برادر داشت که یکی از آنها مفقود شد. او به همراه دو برادر دیگرش به نام‌های "مالک" و "حارث" برای یافتن برادر گمشده خویش به مکه آمده و به جستجو پرداختند؛ ولی از یافتن او ناامید گشتند. مالک و حارث به یمن بازگشتند، اما یاسر در مکه ماند و تصمیم به سکونت در آنجا گرفت.[۲] در آن زمان حکومت قبیله‌ای حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب در صورتی امنیت مالی و جانی داشتند که به یکی از قبائل می‌پیوستند و در سایه آن قبیله قادر به ادامه زندگی بودند.[۳]

یاسر با ابوحذیفه بزرگ خاندان «قبیله بنی‌مخزوم» پیمان بست و به آن ملحق شد. پس از مدتی ابوحذیفه یکی از کنیزانش به نام سمیه را به ازدواج یاسر درآورد. نخستین ثمره این ازدواج، عمار بود که در مکه چشم به جهان گشود و چون مادرش کنیز ابوحذیفه بود، طبق قانون بردگی او نیز برده ابوحذیفه شد؛ ولی بعدها ابوحذیفه، عمار را آزاد نمود. از این‌رو عمار را به عنوان مولی ابوحذیفه (غلام آزاد شده ابوحذیفه) یاد می‌کنند. از آنجا که عمار در سال 37 هجری در جنگ صفین در سن 94 سالگی به شهادت رسید،[۴] ظاهرا ولادت او 44 سال قبل از بعثت رخ داده است.

یاسر و سمیه فرزند دیگری به نام "عبدالله" داشتند که همراه پدر و مادرش مسلمان شد.[۵]

اسلام آوردن خاندان یاسر

آل یاسر از سابقین به اسلام هستند. سیره‌ نویسان نوشته‌اند که خاندان یاسر در خانه ارقم، در سال پنجم بعثت به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و مسلمان شدند. آنها سی و چندمین نفر بودند که مسلمان شده و به دین اسلام گرویدند.[۶] یاسر و همسرش سمیه در آغاز بعثت حدود 60 سال داشته‌اند.

سید محسن امین می‌گوید: «به احتمال قوی، دعوت عمار موجب مسلمان شدن پدر و مادرش شد».[۷]

مطابق برخی روایات، نخستین افرادی که اسلام خود را آشکار نمودند، هفت نفرند که عمار ششمین و مادرش هفتمین آنها بود.[۸]

شکنجه‌ و شهادت خاندان یاسر

مسلمان شدن خاندان یاسر بر قبیله بنی‌مخزوم بسیار گران آمد؛ زیرا آنها بردگان بنی‌مخزوم بودند. در این میان، ابوجهل که برادرزاده ابوحذیفه و از دشمنان سرسخت اسلام بود، خاندان یاسر را به جرم مسلمان شدن با انواع آزارها و شکنجه‌ها مجبور به ترک اسلام می‌کردند.[۹]

با وجود تمام رنج‌ها و مشقت‌های روحی و بدنی و نیز ضعف جسمانی ناشی از پیری، یاسر و سمیه با مقاومتی وصف‌ناپذیر، لحظه‌ای از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نکردند. مشرکان مکه با ابزارهای مختلف مانند آهن گداخته و تازیانه، آنها را شکنجه می‌کردند.[۱۰]

پیامبر صلی الله علیه وآله گاهی از کنار آنها در بیابان سوزان عبور می‌کرد و می‌فرمود: «صبرا آل یاسر! موعدکم الجنه».[۱۱] و نیز می‌فرمود: «خدایا خاندان یاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند. خدایا هیچ یک از این خاندان را به آتش دوزخ عذاب نکن».[۱۲] روزی عمار و پدر و مادرش را در آتش افکندند و پیامبر صلی الله علیه وآله از آنجا عبور می‌کرد و آنها را در آن حال دید و خطاب به آتش فرمود: «یا نار کونی برداً و سلاماً علی آل یاسر» و به برکت دعای پیامبر صلی الله علیه وآله آتش به آنها آسیب نرساند.[۱۳]

با این که یاسر در سن کهولت بود، اما تحت شدیدترین شکنجه‌ها مقاومت کرد و در نهایت در اثر همین ضربات به شهادت رسید. همسرش سمیه نیز که در سن پیری بود، همچنان مقاومت می‌کرد.[۱۴] او پس از شهادت همسرش همواره مورد ناسزاگویی ابوجهل قرار می‌گرفت. ابوجهل از روی خشم دستور داد تا پاهای سمیه را به دو شتر بستند و شتران را از یکدیگر جدا می‌نمودند.[۱۵] سرانجام ابوجهل با خنجر بر شکم او زد و شکمش را درید و به این ترتیب این بانوی باصلابت را به شهادت رساند.[۱۶] این دو همسر قهرمان و شیردل نخستن کسانی بودند که مدال شهادت را در تاریخ اسلام دریافت کردند.

پانویس

  1. ابن سعد بصری، طبقات الکبری، بیروت، داربیروت، 1405ق، ج3، ص246.
  2. همان.
  3. سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ج8، ص272.
  4. عزالدین ابن اثیر، الکامل، ترجمه محمدحسین روحانی، تهران، 1370ش، ج2، ص885.
  5. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق، ج6، ص500.
  6. ابن اثیر، پیشین، ص884-885.
  7. سید محسن امین، پیشین.
  8. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، بیروت، دارالجیل، 1412ق، ج7، ص712؛ ابن اثیر جزری، أسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409ق، ج6، ص159.
  9. مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی، تهران، آگه، 1374ش، ج2، ص793.
  10. بلاذری، أنساب الاشراف، تحقیق سهیل ذکار، بیروت، دارالفکر، 1417ق، چاپ اول، ج1، ص158.
  11. ابن سعد، پیشین، ص249 و بلاذری، همان، ص160.
  12. ابوعمرو کشی، رجال، کربلا، اعلمی، ص32؛ شمس الدین ذهبی، بیروت، دارالکتب العربی، 1413ق، ج3، ص572.
  13. ابوعمر کشی، همان.
  14. ابن سعد، ج8، ص207.
  15. امین، سید محسن؛ پیشین و مقدسی، مطهر بن طاهر؛ پیشین.
  16. عزالدین ابن اثیر، پیشین، ص885.

منابع