لعان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
«لِعان» یا «مُلاعنه»، در اصطلاح [[فقه|فقهی]] عبارت است از [[لعن|لَعن]] و نفرین کردن زن و شوهر نسبت به یکدیگر، برای اثبات ادعای خود راجع به [[زنا]] یا انکار فرزند که با الفاظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می‌پذیرد. حکم لعان و نحوه انجام آن به صراحت در [[قرآن کریم]] آمده است.
 +
==مفهوم‌شناسی==
 +
«لعان» مصدر باب مفاعله (مُلاعَنَه) از ریشه «[[لعن|لَعن]]» و در لغت به معنی دورکردن و راندن از خیر و نفرین آمده است؛<ref>جوهری، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج۶، ص۲۱۹۶؛ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب، ۱۴۰۵ق، چاپ اول، ج۱۳، ص۳۸۷.</ref> و در اصطلاح دینی به معنای راندن از روی [[غضب]] است که از ناحیه‌ی [[خدا]] در [[آخرت]] به معنای [[عذاب]] و در دنیا به معنای انقطاع از رحمت بوده و از ناحیه‌ی [[انسان]] یعنی نفرین دیگری است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۷۴۱.</ref>
  
لعان جمع "لعن" است، در لغت به معنی دورکردن و راندن از خیر آمده؛<ref>جوهری، اسماعیل؛ الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، 1407ق، چاپ چهارم، ج6، ص2196 و ابن منظور، محمد؛ لسان العرب، قم، ادب، 1405ق، چاپ اول، ج13، ص387.</ref> و در اصطلاح دینی به معنای راندن از روی غضب است که از ناحیه‌ی [[خدا]] در [[آخرت]] به معنای عذاب و در دنیا به معنای انقطاع از رحمت و از ناحیه‌ی انسان یعنی نفرین دیگری.<ref>راغب اصفهانی، حسین‌ بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، 1412ق، چاپ اول، ص741.</ref> "لعان" به عنوان مباهله، میان دو نفر و بیشتر بکار می‌رود؛<ref>ابن منظور، محمد؛ لسان العرب، ج13، ص388.</ref> که در اصطلاح [[فقه|فقهی]] عبارتست از مباهله کردن زوجین برای اثبات ادعای خود راجع به [[زنا]] یا انکار فرزند که با لفظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می‌پذیرد.<ref>جبعی عاملی (شهید ثانی)، زین‌الدین؛ الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، تحقیق محمد کلانتر، بیروت، داراحیاءالتراث العربِی، 1403ق، چاپ دوم، ج6، ص181 و طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375ش، چاپ سوم، ج4، ص125.</ref>
+
«لعان» به عنوان مباهله، میان دو نفر و بیشتر نیز بکار می‌رود؛<ref>ابن منظور، محمد؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۳۸۸.</ref> که در اصطلاح [[فقه|فقهی]] عبارت است از لعن (نفرین) کردن زن و شوهر با الفاظ خاص نسبت به یکدیگر برای اثبات ادعای خود راجع به [[زنا]] یا انکار فرزند که با الفاظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می‌پذیرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، تحقیق محمد کلانتر، بیروت، داراحیاءالتراث العربِی، ۱۴۰۳ق، چاپ دوم، ج۶، ص۱۸۱؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش، چاپ سوم، ج۴، ص۱۲۵.</ref>
 +
 
 +
لِعان یک راهکار شرعی است که در شرایط خاص برای حل منازعات خانوادگی ناشی از اتهام زنا یا نفی ولد، با تشریفات و آثار حقوقی ویژه در فقه [[اسلام|اسلامی]] پیش‌بینی شده است.
  
 
==لعان در نگاه قرآن==
 
==لعان در نگاه قرآن==
 +
برخی از [[احكام|احکام]] و شیوه‌های «لعان» در آیات اولیه‌ی [[سوره‌ نور]] بیان شده است.<ref>[[سوره نور]]/۶-۹.</ref> در [[شأن نزول]] این آیات گفته‌اند: هنگامی که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه وآله از [[غزوه تبوک|جنگ تبوک]] بازگشت، "عویمر بن ساعده" نزد آن حضرت آمد و گفت: همسرم با "شریک بن سمحاء" زنا کرده و حامله شده!، رسول‌الله از وی روی برگرداند. "عویمر" سخن خود را تا چهار مرتبه تکرار کرد! حضرت به خانه رفت و آیات اول سوره‌ نور نازل شد و آن دو زوج نزد رسول‌الله ملاعنه کردند.<ref>علی‌ بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم، ج۲، ص۹۸؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۳، ص۴۲۰.</ref>
  
برخی از [[احكام|احکام]] و شیوه‌های لعان در آیات اولیه‌ی [[سوره‌ نور]] بیان شده.<ref>[[سوره نور]]/6-9.</ref> که در [[شأن نزول]] این آیات گفته‌اند: هنگامی که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله از [[غزوه تبوک|جنگ تبوک]] بازگشت، "عویمر بن ساعده" نزد آن حضرت آمد و گفت: همسرم با "شریک بن سمحاء" زنا کرده و حامله شده!، رسول‌الله از وی روی برگرداند، "عویمر" سخن خود را تا چهار مرتبه تکرار کرد! حضرت به خانه رفت و آیات اول سوره‌ نور نازل شد و آن دو زوج نزد رسول‌الله ملاعنه کردند.<ref>قمی، علی‌ بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، 1367ش، چاپ چهارم، ج2، ص98، فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر صافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج3، ص420 و عروسی حویزی، عبد علی بن‌ جمعه؛ نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، 1415ق، چاپ چهارم، ج3، ص577.</ref>
+
[[قرآن|قرآن کریم]] "لعان" را برای افرادی مطرح کرده که در صورت نسبت دادن "زنا" و بارداری نامشروع از ناحیه‌ی مردان به همسرانشان، بتوانند با این شیوه ادعای خود را اثبات کرده و حد [[قذف]]<ref>قذف نسبت دادن عمل زنا یا لواط به کسی را گویند. خوئی، ابوالقاسم؛ مبانی تکملة المنهاج، قم، علمیه، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۵۲.</ref> را از خود بردارند.<ref>محقق حلی، المختصرالنافع، طهران، الدراسات الاسلامیة فی موسسة البعثة، ۱۴۱۰ق، چاپ سوم، ص۲۱۱؛ الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۶، ص۱۸۱ و مجمع البحرین، ج۴، ص۱۲۵.</ref>
 
 
[[قرآن|قرآن کریم]] "لعان" را برای افرادی مطرح کرده که در صورت نسبت دادن "زنا" و بارداری نامشروع از ناحیه‌ی مردان به همسرانشان، بتوانند با این شیوه ادعای خود را اثبات کرده و حد قذف<ref>قذف نسبت دادن عمل زنا یا لواط به کسی را گویند. خوئی، ابوالقاسم؛ مبانی تکملة المنهاج، قم، علمیه، 1396ق، ج1، ص252.</ref> را از خود بردارند.<ref>محقق حلی، جعفر بن‌ حسن؛ المختصرالنافع، طهران، الدراسات الاسلامیة فی موسسة البعثة، 1410ق، چاپ سوم، ص211، الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج6، ص181 و مجمع البحرین، ج4، ص125.</ref>
 
 
 
این حکم مختص به [[اسلام]] بوده و دلیلی وجود ندارد که عمل لعان در [[جاهلیت]] صورت گرفته باشد و یا مردی همسر خود را به زنا متهم نماید، بنابراین لعان و احکام مربوط به آن در اسلام تشریع شد.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1978م، چاپ دوم، ج5، ص560.</ref>
 
  
==حکم شهادت برای مردان در قرآن==
+
این حکم مختص به [[اسلام]] بوده و دلیلی وجود ندارد که عمل لعان در [[جاهلیت]] صورت گرفته باشد و یا مردی همسر خود را به زنا متهم نماید، بنابراین لعان و احکام مربوط به آن در اسلام تشریع شد.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۵، ص۵۶۰.</ref>
  
اگر فردی زن پاکدامنی را متهم به کار ناشایست کرد، باید چهار شاهد برای مدعای خود بیاورد؛ در غیر این صورت، حد قذف بر وی جاری شده و هشتاد تازیانه می‌خورد.<ref>سوره نور/4.</ref> حال اگر مردی همسر خود را به عمل ناشایست متهم کرد و هیچ شاهدی نداشت، حکم مذکور در مورد او جاری نمی‌شود؛ زیرا قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ‌یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ...»}}؛<ref>[[سوره نور]]/6.</ref> و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می‌کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد...
+
===حکم شهادت برای مردان در قرآن===
  
این آیه تخصیص برای دو آیه قبل بود<ref>ابن عاشور، محمدطاهر؛ التحریر والتنویر، بیروت، موسسة التاریخ، 1420ق، چاپ اول، ج18، ص130.</ref> که تصریح کرد: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید».<ref>سوره نور/4.</ref> این نوع تهمت در [[فقه]] تحت عنوان "قذف" مطرح شده و [[فتوا|فتوای]] فقهاء بر تحریم این عمل نیز بر اساس همین آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.<ref>نجفی، محمدحسن؛ جواهرالکلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، المکتبة الاسلامیة، چاپ دوم، 1366ش، ج34، ص6 و ابن قدامه، عبدالرحمن؛ الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتب العربی، بی‌تا، ج10، ص210.</ref>
+
اگر فردی زن پاکدامنی را متهم به کار ناشایست کرد، باید چهار شاهد برای مدعای خود بیاورد؛ در غیر این صورت، حد قذف بر وی جاری شده و هشتاد تازیانه می‌خورد.<ref>سوره نور/۴.</ref> حال اگر مردی همسر خود را به عمل ناشایست متهم کرد و هیچ شاهدی نداشت، حکم مذکور در مورد او جاری نمی‌شود؛ زیرا قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ‌ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ...»}}؛<ref>[[سوره نور]]/۶.</ref> و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می‌کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد... .
  
چون خداوند متعال در این مورد، بین زن و شوهر و دیگر افراد جامعه، تفاوت قائل شده و برای همسران در صورت عدم وجود شاهد بر مدعای خود، حقی به عنوان "لعان" جهت اثبات ادعای خود قرار داده است. اما علت این که خداوند متعال حکمی جداگانه برای زن و شوهر بیان کرد و این حکم تخصیص خورد، شاید به این علت باشد که زن و شوهر برای حفظ آبروی خود و خانواده، به راحتی همدیگر را متهم به این گونه اعمال نمی‌کنند و طلبیدن شاهد برای شهادت این کار نیز با حفظ آبروی آنها منافات دارد، از طرف دیگر [[غیرت]] مرد اجازه نمی‌دهد همسرش را با کسی ببیند و عکس‌العملی نشان ندهد؛ بنابراین "لعان" به عنوان مناسب‌ترین راهکار بیان شده و [[شهادت (درفقه)|شهادت]] شوهر به تنهایی نزد قاضی - با حفظ شرایط - مورد قبول است.<ref>التحریر والتنویر، ج18، ص130، مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361ش، ج14، ص383 و فضل‌الله، سید محمدحسین؛ من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، 1419ق، چاپ اول، ج16، ص241.</ref>
+
این [[آیه]] تخصیص برای دو آیه قبل بوده<ref>ابن عاشور، محمدطاهر؛ التحریر والتنویر، بیروت، موسسة التاریخ، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ج۱۸، ص۱۳۰.</ref> که تصریح کرده: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید».<ref>سوره نور/۴.</ref> این نوع تهمت در [[فقه]] تحت عنوان "قذف" مطرح شده و [[فتوا|فتوای]] فقهاء بر تحریم این عمل نیز بر اساس همین آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.<ref>نجفی، محمدحسن؛ جواهرالکلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، المکتبة الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ج۳۴، ص۶؛ ابن قدامه، عبدالرحمن؛ الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتب العربی، بی‌تا، ج۱۰، ص۲۱۰.</ref>
  
'''شیوه‌ی "لعان" شوهر:'''
+
چون خداوند متعال در این مورد، بین زن و شوهر و دیگر افراد جامعه، تفاوت قائل شده و برای همسران در صورت عدم وجود شاهد بر مدعای خود، حقی به عنوان "لعان" جهت اثبات ادعای خود قرار داده است. اما علت این که خداوند متعال حکمی جداگانه برای زن و شوهر بیان کرد و این حکم تخصیص خورد، شاید به این علت باشد که زن و شوهر برای حفظ آبروی خود و خانواده، به راحتی همدیگر را متهم به این گونه اعمال نمی‌کنند و طلبیدن شاهد برای [[شهادت (درفقه)|شهادت]] این کار نیز با حفظ آبروی آنها منافات دارد. از طرف دیگر [[غیرت]] مرد اجازه نمی‌دهد همسرش را با کسی ببیند و عکس‌العملی نشان ندهد؛ بنابراین "لعان" به عنوان مناسب‌ترین راهکار بیان شده و شهادت شوهر به تنهایی نزد قاضی - با حفظ شرایط - مورد قبول است.<ref>التحریر والتنویر، ج۱۸، ص۱۳۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱ش، ج۱۴، ص۳۸۳؛ سید محمدحسین فضل‌الله، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۱۶، ص۲۴۱.</ref>
  
در مسئله‌ی لعان شوهر برای اثبات مدعای خود و نیز به‌ خاطر دفع حد قذف، باید چهار مرتبه شهادت بدهد که از راستگویان است و در مرحله پنجم برای خود طلب لعنت نماید:<ref>تفسیر نمونه، ج14، ص380.</ref> {{متن قرآن|«وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ»}}؛<ref>سوره نور/7.</ref> (و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد، اگر از دروغگویان باشد).
+
'''شیوه‌ی لعان شوهر:'''
  
با توجه به نص آیه و شأن نزول آن، شوهر زن برای اثبات مدعای خود باید چهار مرتبه بگوید: «خداوند را شاهد می‌گیرم در آنچه به همسرم نسبت دادم از راستگویان هستم»؛ و در مرحله‌ی پنجم لازم است بگوید: «لعنت خدای بر من اگر در آنچه به همسرم نسبت دادم، از دروغگویان باشم». مرد با گفتن این پنج جمله، مدعای خود را به اثبات می‌رساند.<ref>تفسیر قمی، ج2، ص98، تفسیر صافی، ج3، ص421 و تفسیر نورالثقلین، ج3، ص580.</ref>
+
در مسئله‌ی لعان، شوهر برای اثبات مدعای خود و نیز به‌ خاطر دفع حد قذف، باید چهار مرتبه شهادت بدهد که از راستگویان است و در مرحله پنجم برای خود طلب لعنت نماید:<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۸۰.</ref> {{متن قرآن|«وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ»}}؛<ref>سوره نور/۷.</ref> (و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد، اگر از دروغگویان باشد).
  
==حق "شهادت" برای زنان در قرآن==
+
با توجه به نص آیه و شأن نزول آن، شوهر زن برای اثبات مدعای خود باید چهار مرتبه بگوید: «خداوند را شاهد می‌گیرم در آنچه به همسرم نسبت دادم از راستگویان هستم»؛ و در مرحله‌ی پنجم لازم است بگوید: «لعنت خدای بر من اگر در آنچه به همسرم نسبت دادم، از دروغگویان باشم». مرد با گفتن این پنج جمله، مدعای خود را به اثبات می‌رساند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۸، تفسیر صافی، ج۳، ص۴۲۱ و تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۸۰.</ref>
  
از آنجا که خداوند نمی‌خواهد زن در مقابل لعان و عمل مرد، محکوم شود؛ زیرا ممکن است مرد به [[دروغ]] ادعا کند و شهادت دهد، این حق شهادت و لعان را برای زن نیز قرار داده تا اتهام وارده را از طرف شوهر با گفتن الفاظی از خود دفع نماید:<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج16، ص243.</ref> {{متن قرآن|«وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ»}}؛<ref>سوره نور/8.</ref> آن زن نیز می‌تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است.
+
===حق شهادت برای زنان در قرآن===
  
مراد از"درء" دفع کردن چیزی را گویند<ref>جوهری، اسماعیل؛ الصحاح، ج1، ص48.</ref> و این که در روایت می‌فرماید: «اِدرِؤُا الحُدوُدَ مااستَطَعتُم»<ref>بیهقی، احمد؛ السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج9، ص123.</ref> یعنی «تا جایی که توانایی دارید، حدود را از خود دفع کنید»، اشاره به همین مطلب دارد و عذابی که در آیه‌ی شریفه ذکر شده، همان حدی است که برای زنا بیان شد. بنابراین مراد از {{متن قرآن|«وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ»}} همان دفع حدّ "زنا" بوده؛ زیرا زن فقط به‌ وسیله‌ی گفتن این پنج شهادت می‌تواند خود را از اجرای حدّ "زنا" نجات دهد.<ref>طباطبائی(علامه)، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، 1412ق، چاپ پنجم، ج15، ص82 و تفسیر من وحی القرآن، ج16، ص243.</ref>
+
از آنجا که خداوند نمی‌خواهد زن در مقابل لعان و عمل مرد، محکوم شود؛ زیرا ممکن است مرد به [[دروغ]] ادعا کند و [[شهادت (درفقه)|شهادت]] دهد، این حق شهادت و لعان را برای زن نیز قرار داده تا اتهام وارده را از طرف شوهر با گفتن الفاظی از خود دفع نماید:<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۳.</ref> {{متن قرآن|«وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ»}}؛<ref>سوره نور/۸.</ref> آن زن نیز می‌تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است.
  
'''شیوه‌ی "لعان" زن:'''
+
مراد از "درء" دفع کردن چیزی را گویند<ref>جوهری، اسماعیل؛ الصحاح، ج۱، ص۴۸.</ref> و این که در روایت می‌فرماید: «اِدرَؤُا الحُدوُدَ مااستَطَعتُم»<ref>بیهقی، احمد؛ السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۹، ص۱۲۳.</ref> یعنی «تا جایی که توانایی دارید، [[حدود]] را از خود دفع کنید»، اشاره به همین مطلب دارد و عذابی که در آیه‌ی شریفه ذکر شده، همان حدی است که برای زنا بیان شد. بنابراین مراد از {{متن قرآن|«وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ»}} همان دفع حدّ "زنا" بوده؛ زیرا زن فقط به‌ وسیله‌ی گفتن این پنج شهادت می‌تواند خود را از اجرای حدّ "زنا" نجات دهد.<ref>علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۲ق، چاپ پنجم، ج۱۵، ص۸۲ و تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۳.</ref>
  
زن بعد از این که چهار مرتبه شهادت داد به دروغ بودن گفتار مرد، در مرحله‌ی پنجم در صورت صداقت مرد در ادعا و شهادت، باید غضب الهی را برای خود طلب کند: {{متن قرآن|«وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ»}}؛<ref>سوره نور/9.</ref> (و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد، اگر آن مرد از راستگویان باشد).
+
'''شیوه‌ی لعان زن:'''
  
شهادت زن به این شیوه است که چهار مرتبه باید بگوید: «خدا را شاهد می‌گیرم، شوهرم راجع به آنچه به من نسبت داد، از دروغگویان است»؛ سپس در مرتبه‌ی پنجم بگوید: «غضب خدای بر من اگر شوهرم در آنچه به من نسبت داد، از راستگویان باشد».<ref>تفسیر قمی، ج2، ص98، تفسیر صافی، ج3، ص421، تفسیر نورالثقلین، ج3، ص580 و تفسیر من وحی القرآن، ج16، ص240.</ref>
+
زن بعد از این که چهار مرتبه شهادت داد به دروغ بودن گفتار مرد، در مرحله‌ی پنجم در صورت صداقت مرد در ادعا و شهادت، باید غضب الهی را برای خود طلب کند: {{متن قرآن|«وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ»}}؛<ref>سوره نور/۹.</ref> (و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد، اگر آن مرد از راستگویان باشد).
  
نکته‌ای که در آیات قابل تأمل است این که مرد در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "لعنت" ‌کرد، اما زن در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "غضب" نمود؛ دلیلش اینست که "غضب" به مراتب بالاتر از "لعن" بوده و مستلزم کیفر و مجازات است؛ برخلاف "لعن" که تنها به معنای طلب دوری از رحمت الهی برای فرد می‌باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج14، ص384.</ref>
+
شهادت زن به این شیوه است که چهار مرتبه باید بگوید: «خدا را شاهد می‌گیرم، شوهرم راجع به آنچه به من نسبت داد، از دروغگویان است»؛ سپس در مرتبه‌ی پنجم بگوید: «غضب خدای بر من اگر شوهرم در آنچه به من نسبت داد، از راستگویان باشد».<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۸؛ تفسیر صافی، ج۳، ص۴۲۱؛ تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۸۰؛ تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۰.</ref>
  
==احکام "لعان" در اسلام==
+
نکته‌ای که در آیات قابل تأمل است این که مرد در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "لعنت" ‌کرد، اما زن در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "غضب" نمود؛ دلیلش اینست که "غضب" به مراتب بالاتر از "[[لعن|لَعن]]" بوده و مستلزم کیفر و مجازات است؛ برخلاف "لعن" که تنها به معنای طلب دوری از رحمت الهی برای فرد می‌باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۸۴.</ref>
  
آیات شریفه اصل مسأله را طرح کرده، اما اشاره‌ای به [[احكام|احکام]] "لعان" ننموده و مسئله را مسکوت رها کرده است؛ لذا بر اساس تصریح برخی آیات، برای شناخت و تفصیل این [[احکام]] باید به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] ایشان سلام‌الله علیهم مراجعه شود.<ref>[[سوره حشر]]/7، [[سوره نحل]]/44 و...</ref>
+
==احکام لعان در اسلام==
  
از [[امام صادق]] علیه‌ السلام روایت شده: لعان در صورتی واقع می‌شود که حتماً دخول صورت گرفته باشد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج6، ص162.</ref> در روایت بعدی هست که "لعان" باید با زبان گفته شود و افرادی که لال هستند، لعان ندارد.<ref>نعمان مغربی، محمد؛ دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی، قاهره، دارالمعارف، بی‌تا، ج2، ص283.</ref> البته لعان مخصوص افراد حُرّ (آزاد) نیست، بلکه در روایت وارد شده که لِعان میان حُرّ و مملوک، عبد و کنیز، مسلمان و [[یهود|یهودی]] و [[نصاری|نصرانی]] واقع می‌شود.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج6، ص164.</ref> و خیلی از احکام دیگر که در باب لعان از اهل بیت عصمت وارده شده اما در مجال این مقاله نمی‌گنجد.<ref>همان، ص162-167، شیخ صدوق، محمد بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، اسلامی، 1404ق، ج3، ص535 و صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، 1365ش، چاپ دوم، ج21، ص51.</ref>
+
آیات شریفه [[قرآن]] اصل مسأله را طرح کرده، اما اشاره‌ای به [[احكام|احکام]] "لعان" ننموده و مسئله را مسکوت رها کرده است؛ لذا بر اساس تصریح برخی آیات، برای شناخت و تفصیل این [[احکام]] باید به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] ایشان سلام‌الله علیهم مراجعه شود.<ref>[[سوره حشر]]/۷، [[سوره نحل]]/۴۴ و...</ref>
  
شاید علت این که این احکام در آیات بیان نشده، این باشد که قرآن کریم به جهت استمرار علاقه میان زوجین، از نتائج و احکام لعان بحثی به میان نیاورده و تنها برای حل این مشکل که ممکن است میان زوجین پیش بیاید، سخن به میان آورده است؛ چون بنابر تصریح روایات وارده از اهل بیت عصمت با انجام "لعان" زن و شوهر به همدیگر حرام ابد می‌شوند و حتی با عقد جدید نمی‌توانند رجوع کنند؛ همان‌گونه که مشهور میان [[فقها|فقهاء]] مسلمین همین بوده، با این که برخی قائلند: اگر شوهر اعتراف به کذب خود کند و حد بر وی جاری شود، با عقد مجدد زن و شوهر به هم محرم می‌شوند که تفصیل این مسائل باید در فقه پی‌گیری شود.<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج16، ص244.</ref>
+
از [[امام صادق]] علیه‌ السلام روایت شده: لعان در صورتی واقع می‌شود که حتماً دخول صورت گرفته باشد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۶، ص۱۶۲.</ref> در روایت بعدی هست که "لعان" باید با زبان گفته شود و افرادی که لال هستند، لعان ندارد.<ref>نعمان مغربی، محمد؛ دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی، قاهره، دارالمعارف، بی‌تا، ج۲، ص۲۸۳.</ref> البته لعان مخصوص افراد حُرّ (آزاد) نیست، بلکه در روایت وارد شده که لِعان میان حُرّ و مملوک، عبد و کنیز، مسلمان و [[یهود|یهودی]] و [[مسیحیت|نصرانی]] واقع می‌شود.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۱۶۴.</ref> و خیلی از احکام دیگر که در باب لعان از اهل بیت عصمت وارده شده اما در مجال این مقاله نمی‌گنجد.<ref>همان، ص۱۶۲-۱۶۷، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، اسلامی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۳۵؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم، ج۲۱، ص۵۱.</ref>
  
 +
شاید علت این که این احکام در آیات بیان نشده، این باشد که قرآن کریم به جهت استمرار علاقه میان زوجین، از نتائج و احکام لعان بحثی به میان نیاورده و تنها برای حل این مشکل که ممکن است میان زوجین پیش بیاید، سخن به میان آورده است؛ چون بنابر تصریح روایات وارده از اهل بیت عصمت با انجام "لعان" زن و شوهر به همدیگر حرام ابد می‌شوند و حتی با عقد جدید نمی‌توانند رجوع کنند؛ همان‌گونه که مشهور میان [[فقها|فقهاء]] مسلمین همین بوده، با این که برخی قائلند: اگر شوهر اعتراف به کذب خود کند و حد بر وی جاری شود، با عقد مجدد زن و شوهر به هم محرم می‌شوند که تفصیل این مسائل باید در فقه پی‌گیری شود.<ref>تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۴.</ref>
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*[http://www.pajoohe.ir "لعان"، ابراهیم صالحی حاجی‌آبادی، دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۳۰ شهریور ۱۳۹۲.
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37697 لعان، ابراهیم صالحی حاجی آبادی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 30 شهریور 1392.
+
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)]]، ج۷، ص۳۵۲.
 
+
[[رده:اصطلاحات فقهی]][[رده:احکام خانواده]]
[[رده:احکام خانواده]]
 
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۱

«لِعان» یا «مُلاعنه»، در اصطلاح فقهی عبارت است از لَعن و نفرین کردن زن و شوهر نسبت به یکدیگر، برای اثبات ادعای خود راجع به زنا یا انکار فرزند که با الفاظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می‌پذیرد. حکم لعان و نحوه انجام آن به صراحت در قرآن کریم آمده است.

مفهوم‌شناسی

«لعان» مصدر باب مفاعله (مُلاعَنَه) از ریشه «لَعن» و در لغت به معنی دورکردن و راندن از خیر و نفرین آمده است؛[۱] و در اصطلاح دینی به معنای راندن از روی غضب است که از ناحیه‌ی خدا در آخرت به معنای عذاب و در دنیا به معنای انقطاع از رحمت بوده و از ناحیه‌ی انسان یعنی نفرین دیگری است.[۲]

«لعان» به عنوان مباهله، میان دو نفر و بیشتر نیز بکار می‌رود؛[۳] که در اصطلاح فقهی عبارت است از لعن (نفرین) کردن زن و شوهر با الفاظ خاص نسبت به یکدیگر برای اثبات ادعای خود راجع به زنا یا انکار فرزند که با الفاظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می‌پذیرد.[۴]

لِعان یک راهکار شرعی است که در شرایط خاص برای حل منازعات خانوادگی ناشی از اتهام زنا یا نفی ولد، با تشریفات و آثار حقوقی ویژه در فقه اسلامی پیش‌بینی شده است.

لعان در نگاه قرآن

برخی از احکام و شیوه‌های «لعان» در آیات اولیه‌ی سوره‌ نور بیان شده است.[۵] در شأن نزول این آیات گفته‌اند: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله از جنگ تبوک بازگشت، "عویمر بن ساعده" نزد آن حضرت آمد و گفت: همسرم با "شریک بن سمحاء" زنا کرده و حامله شده!، رسول‌الله از وی روی برگرداند. "عویمر" سخن خود را تا چهار مرتبه تکرار کرد! حضرت به خانه رفت و آیات اول سوره‌ نور نازل شد و آن دو زوج نزد رسول‌الله ملاعنه کردند.[۶]

قرآن کریم "لعان" را برای افرادی مطرح کرده که در صورت نسبت دادن "زنا" و بارداری نامشروع از ناحیه‌ی مردان به همسرانشان، بتوانند با این شیوه ادعای خود را اثبات کرده و حد قذف[۷] را از خود بردارند.[۸]

این حکم مختص به اسلام بوده و دلیلی وجود ندارد که عمل لعان در جاهلیت صورت گرفته باشد و یا مردی همسر خود را به زنا متهم نماید، بنابراین لعان و احکام مربوط به آن در اسلام تشریع شد.[۹]

حکم شهادت برای مردان در قرآن

اگر فردی زن پاکدامنی را متهم به کار ناشایست کرد، باید چهار شاهد برای مدعای خود بیاورد؛ در غیر این صورت، حد قذف بر وی جاری شده و هشتاد تازیانه می‌خورد.[۱۰] حال اگر مردی همسر خود را به عمل ناشایست متهم کرد و هیچ شاهدی نداشت، حکم مذکور در مورد او جاری نمی‌شود؛ زیرا قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ‌ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ...»؛[۱۱] و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می‌کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد... .

این آیه تخصیص برای دو آیه قبل بوده[۱۲] که تصریح کرده: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید».[۱۳] این نوع تهمت در فقه تحت عنوان "قذف" مطرح شده و فتوای فقهاء بر تحریم این عمل نیز بر اساس همین آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.[۱۴]

چون خداوند متعال در این مورد، بین زن و شوهر و دیگر افراد جامعه، تفاوت قائل شده و برای همسران در صورت عدم وجود شاهد بر مدعای خود، حقی به عنوان "لعان" جهت اثبات ادعای خود قرار داده است. اما علت این که خداوند متعال حکمی جداگانه برای زن و شوهر بیان کرد و این حکم تخصیص خورد، شاید به این علت باشد که زن و شوهر برای حفظ آبروی خود و خانواده، به راحتی همدیگر را متهم به این گونه اعمال نمی‌کنند و طلبیدن شاهد برای شهادت این کار نیز با حفظ آبروی آنها منافات دارد. از طرف دیگر غیرت مرد اجازه نمی‌دهد همسرش را با کسی ببیند و عکس‌العملی نشان ندهد؛ بنابراین "لعان" به عنوان مناسب‌ترین راهکار بیان شده و شهادت شوهر به تنهایی نزد قاضی - با حفظ شرایط - مورد قبول است.[۱۵]

شیوه‌ی لعان شوهر:

در مسئله‌ی لعان، شوهر برای اثبات مدعای خود و نیز به‌ خاطر دفع حد قذف، باید چهار مرتبه شهادت بدهد که از راستگویان است و در مرحله پنجم برای خود طلب لعنت نماید:[۱۶] «وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ»؛[۱۷] (و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد، اگر از دروغگویان باشد).

با توجه به نص آیه و شأن نزول آن، شوهر زن برای اثبات مدعای خود باید چهار مرتبه بگوید: «خداوند را شاهد می‌گیرم در آنچه به همسرم نسبت دادم از راستگویان هستم»؛ و در مرحله‌ی پنجم لازم است بگوید: «لعنت خدای بر من اگر در آنچه به همسرم نسبت دادم، از دروغگویان باشم». مرد با گفتن این پنج جمله، مدعای خود را به اثبات می‌رساند.[۱۸]

حق شهادت برای زنان در قرآن

از آنجا که خداوند نمی‌خواهد زن در مقابل لعان و عمل مرد، محکوم شود؛ زیرا ممکن است مرد به دروغ ادعا کند و شهادت دهد، این حق شهادت و لعان را برای زن نیز قرار داده تا اتهام وارده را از طرف شوهر با گفتن الفاظی از خود دفع نماید:[۱۹] «وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ»؛[۲۰] آن زن نیز می‌تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است.

مراد از "درء" دفع کردن چیزی را گویند[۲۱] و این که در روایت می‌فرماید: «اِدرَؤُا الحُدوُدَ مااستَطَعتُم»[۲۲] یعنی «تا جایی که توانایی دارید، حدود را از خود دفع کنید»، اشاره به همین مطلب دارد و عذابی که در آیه‌ی شریفه ذکر شده، همان حدی است که برای زنا بیان شد. بنابراین مراد از «وَیدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ» همان دفع حدّ "زنا" بوده؛ زیرا زن فقط به‌ وسیله‌ی گفتن این پنج شهادت می‌تواند خود را از اجرای حدّ "زنا" نجات دهد.[۲۳]

شیوه‌ی لعان زن:

زن بعد از این که چهار مرتبه شهادت داد به دروغ بودن گفتار مرد، در مرحله‌ی پنجم در صورت صداقت مرد در ادعا و شهادت، باید غضب الهی را برای خود طلب کند: «وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ»؛[۲۴] (و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد، اگر آن مرد از راستگویان باشد).

شهادت زن به این شیوه است که چهار مرتبه باید بگوید: «خدا را شاهد می‌گیرم، شوهرم راجع به آنچه به من نسبت داد، از دروغگویان است»؛ سپس در مرتبه‌ی پنجم بگوید: «غضب خدای بر من اگر شوهرم در آنچه به من نسبت داد، از راستگویان باشد».[۲۵]

نکته‌ای که در آیات قابل تأمل است این که مرد در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "لعنت" ‌کرد، اما زن در مرتبه‌ی پنجم برای خود طلب "غضب" نمود؛ دلیلش اینست که "غضب" به مراتب بالاتر از "لَعن" بوده و مستلزم کیفر و مجازات است؛ برخلاف "لعن" که تنها به معنای طلب دوری از رحمت الهی برای فرد می‌باشد.[۲۶]

احکام لعان در اسلام

آیات شریفه قرآن اصل مسأله را طرح کرده، اما اشاره‌ای به احکام "لعان" ننموده و مسئله را مسکوت رها کرده است؛ لذا بر اساس تصریح برخی آیات، برای شناخت و تفصیل این احکام باید به پیامبر و اهل بیت ایشان سلام‌الله علیهم مراجعه شود.[۲۷]

از امام صادق علیه‌ السلام روایت شده: لعان در صورتی واقع می‌شود که حتماً دخول صورت گرفته باشد.[۲۸] در روایت بعدی هست که "لعان" باید با زبان گفته شود و افرادی که لال هستند، لعان ندارد.[۲۹] البته لعان مخصوص افراد حُرّ (آزاد) نیست، بلکه در روایت وارد شده که لِعان میان حُرّ و مملوک، عبد و کنیز، مسلمان و یهودی و نصرانی واقع می‌شود.[۳۰] و خیلی از احکام دیگر که در باب لعان از اهل بیت عصمت وارده شده اما در مجال این مقاله نمی‌گنجد.[۳۱]

شاید علت این که این احکام در آیات بیان نشده، این باشد که قرآن کریم به جهت استمرار علاقه میان زوجین، از نتائج و احکام لعان بحثی به میان نیاورده و تنها برای حل این مشکل که ممکن است میان زوجین پیش بیاید، سخن به میان آورده است؛ چون بنابر تصریح روایات وارده از اهل بیت عصمت با انجام "لعان" زن و شوهر به همدیگر حرام ابد می‌شوند و حتی با عقد جدید نمی‌توانند رجوع کنند؛ همان‌گونه که مشهور میان فقهاء مسلمین همین بوده، با این که برخی قائلند: اگر شوهر اعتراف به کذب خود کند و حد بر وی جاری شود، با عقد مجدد زن و شوهر به هم محرم می‌شوند که تفصیل این مسائل باید در فقه پی‌گیری شود.[۳۲]

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج۶، ص۲۱۹۶؛ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب، ۱۴۰۵ق، چاپ اول، ج۱۳، ص۳۸۷.
  2. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۷۴۱.
  3. ابن منظور، محمد؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۳۸۸.
  4. شهید ثانی، الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، تحقیق محمد کلانتر، بیروت، داراحیاءالتراث العربِی، ۱۴۰۳ق، چاپ دوم، ج۶، ص۱۸۱؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش، چاپ سوم، ج۴، ص۱۲۵.
  5. سوره نور/۶-۹.
  6. علی‌ بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش، چاپ چهارم، ج۲، ص۹۸؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۳، ص۴۲۰.
  7. قذف نسبت دادن عمل زنا یا لواط به کسی را گویند. خوئی، ابوالقاسم؛ مبانی تکملة المنهاج، قم، علمیه، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۵۲.
  8. محقق حلی، المختصرالنافع، طهران، الدراسات الاسلامیة فی موسسة البعثة، ۱۴۱۰ق، چاپ سوم، ص۲۱۱؛ الروضة البهیمة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۶، ص۱۸۱ و مجمع البحرین، ج۴، ص۱۲۵.
  9. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۷۸م، چاپ دوم، ج۵، ص۵۶۰.
  10. سوره نور/۴.
  11. سوره نور/۶.
  12. ابن عاشور، محمدطاهر؛ التحریر والتنویر، بیروت، موسسة التاریخ، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ج۱۸، ص۱۳۰.
  13. سوره نور/۴.
  14. نجفی، محمدحسن؛ جواهرالکلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، المکتبة الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش، ج۳۴، ص۶؛ ابن قدامه، عبدالرحمن؛ الشرح الکبیر، بیروت، دارالکتب العربی، بی‌تا، ج۱۰، ص۲۱۰.
  15. التحریر والتنویر، ج۱۸، ص۱۳۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۱ش، ج۱۴، ص۳۸۳؛ سید محمدحسین فضل‌الله، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۱۶، ص۲۴۱.
  16. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۸۰.
  17. سوره نور/۷.
  18. تفسیر قمی، ج۲، ص۹۸، تفسیر صافی، ج۳، ص۴۲۱ و تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۸۰.
  19. تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۳.
  20. سوره نور/۸.
  21. جوهری، اسماعیل؛ الصحاح، ج۱، ص۴۸.
  22. بیهقی، احمد؛ السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۹، ص۱۲۳.
  23. علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۲ق، چاپ پنجم، ج۱۵، ص۸۲ و تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۳.
  24. سوره نور/۹.
  25. تفسیر قمی، ج۲، ص۹۸؛ تفسیر صافی، ج۳، ص۴۲۱؛ تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۸۰؛ تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۰.
  26. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۳۸۴.
  27. سوره حشر/۷، سوره نحل/۴۴ و...
  28. کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۶، ص۱۶۲.
  29. نعمان مغربی، محمد؛ دعائم الاسلام، تحقیق آصف بن علی، قاهره، دارالمعارف، بی‌تا، ج۲، ص۲۸۳.
  30. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۶، ص۱۶۴.
  31. همان، ص۱۶۲-۱۶۷، شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، اسلامی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۳۵؛ محمد صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم، ج۲۱، ص۵۱.
  32. تفسیر من وحی القرآن، ج۱۶، ص۲۴۴.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه