سکوت و صمت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{و}}
+
«صمت» به معنای سکوت، یکی از صفات پسندیده [[اخلاق|اخلاقی]] است که در روایات اسلامی بسیار به آن سفارش شده است. همچنین سکوت و حفظ زبان یکی از راهکارهای درمانی برای بسیاری از بیماری ها و [[گناه|گناهان]] ناشی از زبان دانسته شده است. پس انسان باید بیشتر مراقب باشد و بهترین راه مراقبت زبان، «سکوت» است. البته سکوت بی جا نیز گناه است، مثل اینکه وظیفه ی فردی ارشاد، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و... باشد، ولی سکوت کند.  
سکوت یکی از صفات پسندیده اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن سفارش شده است. همچنین سکوت و حفظ زبان یکی از راهکارهای درمانی برای بسیاری از بیماری ها وگناهان ناشی از زبان دانسته شده است.  
 
  
اشاره: زبان (سخن/نطق) ازبزرگ ترین نعمت هایی است که خداوند به بشر ارزانی داشته و مانند سایر قوای انسان این قابلیت را دارد که هم استفاده ی خوب از آن بشود وهم استفاده ی بد.  
+
== جایگاه سکوت و سخن ==
 +
زبان (سخن و نطق) از بزرگ ترین نعمت هایی است که [[الله|خداوند]] به بشر ارزانی داشته و مانند سایر قوای [[انسان]] این قابلیت را دارد که هم استفاده ی خوب از آن بشود و هم استفاده ی بد.
  
در سوره ی مبارکه ی الرحمن <ref>علمه البیان، آیه 4، سوره الرحمن.</ref> بعد از مسأله ی خلقت «تعلیم بیان» مطرح شده است.
+
بیان و نطق انسان که به معنای تکلم با پشتوانه ی درک کلیات است، از افتخارات بشر و از مواهب الهی به شمار می آید. نکته ی مهم این است که در کنار هر نعمت بزرگی، خطر و [[گناه]] بزرگی هم هست و این انسان است که تصمیم می گیرد از این نعمت بهره ی احسن ببرد یا از آن برای انجام گناه استفاده کند.
  
بیان ونطق انسان که به معنای تکلم با پشتوانه ی درک کلیات است از افتخارات بشر و از مواهب الهی به شمار می آید. نکته ی مهم این است که در کنار هر نعمت بزرگی،خطر و گناه بزرگی هم هست و این انسان است که تصمیم می گیرد از این نعمت بهره ی احسن ببرد یا از آن برای انجام گناه استفاده کند.
+
نعمت زبان نیز علاوه بر داشتن برکات و فواید بسیار، آفاتی هم دارد و چه بسا بیشترین آفات را داشته باشد. در این زمینه احادیثی نیز وجود دارد:
  
نعمت زبان نیز علاوه بر داشتن برکات وفواید بسیار،آفاتی هم دارد و چه بسا بیشترین آفات را داشته باشد. دراین زمینه احادیثی نیز وجود دارد:
+
[[امام على علیه السلام]]: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان درنده اى است که اگر رها شود، گاز مى گیرد».<ref> نهج البلاغه، حکمت ۶۰.</ref>
  
امام على علیه السلام: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد».<ref> نهج البلاغه، حکمت 60.</ref>.
+
[[امام صادق علیه السلام]]: «إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزیا أَجرى فَضیحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا کند، از طریق زبانش او را رسوا مى کند».<ref> بحارالأنوار، ج۷۸، ص ۲۲۸، ح۱۰۱.</ref>
  
امام صادق علیه السلام: ««إِذا أَرادَاللّه  بِعَبدٍ خِزيا أَجرى فَضيحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند».<ref> بحارالأنوار، ج78، ص 228، ح101.</ref>
+
[[امام حسین علیه السلام]]: «إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ یشرِفُ کلَّ یومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَیقولُ: کیفَ أَصبَحتُم؟ فَیقولونَ: بِخَیرٍ إِن تَرَکتَنا! وَ یقولونَ: اَللّه اللّه فینا! وَ یناشِدونَهُ وَ یقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِک وَ نُعاقَبُ بِک؛ زبان آدمیزاد، هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ آنها مى گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش و او را سوگند مى دهند و مى گویند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم و به واسطه تو، مجازات مى شویم».<ref> بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۷۸، ح۱۴.</ref>
  
امام حسین علیه السلام: «إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ يُشرِفُ كُلَّ يَومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيفَ أَصبَحتُم؟ فَيَقولونَ: بِخَيرٍ إِن تَرَكتَنا! وَيَقولونَ: اَللّه  اللّه  فينا! وَيُناشِدونَهُ وَيَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَنُعاقَبُ بِكَ؛ زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم».<ref> بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14.</ref>
+
[[امام باقر علیه السلام]]: «إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ فَینبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یختِمَ عَلى لِسانِهِ کما یختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ به راستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند».<ref> تحف العقول، ص۲۹۸.</ref>
  
امام باقر علیه السلام: «إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛ به راستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند».<ref> تحف العقول، ص298.</ref>
+
یعنی زبان همچون کلیدی است که هم درب خیر و هم درب شر توسط آن باز می شود؛ آنجا که درب خیر را باز می کند یعنی باید سخن گفت و آنجا که درب شر را باز می کند یعنی باید سکوت اختیار نمود تا از شر و گناه در امان ماند. در واقع زبان همچون شمشیری دو لبه است که هنگام استفاده از آن باید بسیار مراقب بود، چون خطرش هم می تواند مثل نفعش جامعه ای را در برگیرد.
  
یعنی زبان همچون کلیدی است که هم درب خیر خیر وهم درب شر توسط آن باز می شود؛ آنجا که درب خیر را باز می کند یعنی باید سخن گفت و آنجا که درب شر را باز می کند یعنی باید سکوت اختیار نمود تا از شر و گناه در امان ماند. در واقع زبان همجون شمشیری دو لبه است که هنگام استفاده ازآن باید بسیار مراقب بود چون خطرش هم می تواند مثل نفعش جامعه ای را در برگیرد.
+
اگر انسان خلاف این دستورالعمل رفتار کند، یعنی سخن یا سکوت بی جا داشته باشد، خود و دیگران را متضرر می کند، چون در هر دو صورت مرتکب [[گناه]] می شود؛ گناهان زبان بسیار بزرگ هستند که اگر انسان سخن بی جا داشته باشد گرفتار گناهانی مثل [[غیبت]]، [[تهمت]]، [[دروغ]]، عدم [[نهی از منکر]]، حمایت از [[باطل]]، تعلیم باطل و... می شود.
 
 
اینجاست که شناخت جایگاه سخن وسکوت (به جا و صحیح) اهمیت پیدا می کند چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «وَلَا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ؛ آنجا كه بايد سخنِ درست گفت، در خاموشى خيرى نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيرى نخواهد بود».<ref> نهج البلاغه، ح 173.</ref>
 
 
 
همچنین در توضیح عبارتی<ref> منطقهم صواب، نهج البلاغه، خطبه ی متقین.</ref> در وصف متقین آمده است که ایشان در مواضع تکلم سکوت نمی کنند تا مفرط شوند و در مواضع سکوت نیز سخن نمی رانند تا مفرط گردند.
 
 
 
اگر انسان خلاف این دستورالعمل رفتار کند یعنی سخن یا سکوت بی جا داشته باشدخود و دیگران را متضرر می کند چون در هر دو صورت مرتکب گناه می شود؛ گناهان زبان بسیار بزرگ هستند که اگر انسان سخن بی جا داشته باشد گرفتار گناهانی مثل غیبت، تهمت، دروغ، عدم نهی از منکر، حمایت از باطل، تعلیم باطل و... می شود.
 
 
 
پس انسان باید بیشتر مراقب باشد و بهترین راه مراقبت زبان، «سکوت» است.(البته سکوت بی جا نیز گناه است مثل اینکه وظیفه ی فردی ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر و... باشد ولی سکوت کند.)
 
  
 
اما گناهان زبان علیرغم اینکه «کبیره» هستند، بسیار زیاد اتفاق می افتند که این امر دلایل متعددی دارد از جمله:  
 
اما گناهان زبان علیرغم اینکه «کبیره» هستند، بسیار زیاد اتفاق می افتند که این امر دلایل متعددی دارد از جمله:  
  
# زبان ابزاری است که در همه ی زمان ها و مکان ها در اختیار انسان است.
+
*زبان ابزاری است که در همه ی زمان ها و مکان ها در اختیار انسان است.
# انسان برای استفاده از زبان متحمل هیچ خرج و هزینه ای نمی شود پس برای استفاده ازآن ترغیب می شود.
+
*انسان برای استفاده از زبان متحمل هیچ خرج و هزینه ای نمی شود پس برای استفاده ازآن ترغیب می شود.
# قبح گناهان زبان در میان بسیاری از افراد از بین رفته برخلاف اکثر گناهان دیگر انجام آن رایج و سهل شده است.
+
*قبح گناهان زبان در میان بسیاری از افراد از بین رفته برخلاف اکثر گناهان دیگر انجام آن رایج و سهل شده است.
# زبان تنها 1 ابزار است اما توسط آن گناهان متعددی صورت می گیرد.
+
*زبان تنها ابزار است اما توسط آن گناهان متعددی صورت می گیرد.
# هنگام استفاده از زبان، فاصله میان گناه و صواب کم است.
+
*هنگام استفاده از زبان، فاصله میان گناه و صواب کم است.
  
 
با توجه به مطالب بیان شده و خطرات و گناهان زبان، اهمیت و لزوم «سکوت» هر چه بیشتر نمایان می شود.
 
با توجه به مطالب بیان شده و خطرات و گناهان زبان، اهمیت و لزوم «سکوت» هر چه بیشتر نمایان می شود.
  
در روايات زیادی به سکوت دستور داده شده است . در جائى كه لازم نيست، نباید سخن گفت، زيرا هر چه حرف زيادتر باشد، احتمال خطا و گناه هم بيشتر است،و اگر انسان حرفى نزند دچار لغزش و خطا و معصيت نمى گردد. پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «لا يسلم احد من الذنوب حتى يخزن لسانه» احدى از گناهان سالم و مصون نمى گردد، مگر اينكه زبانش را پنهان كند. از اين روايت استفاده مى شود كه زبان منشاء و كليد تمام ذنوب است.
+
علماء [[اخلاق]] مى گویند: میوه سکوت، نورانیت قلب است و سرازیر شدن اسرارى به قلب، که قبلا نبود. سکوت نشانه [[عقل]] است، البته سکوتى که بر طبق موازین و در جاى خود باشد، براى همین جهت است که امیر کلام مولى على علیه السلام مى فرمایند: «اذا تمّ العقل نقص الکلام؛ زمانى که عقل کامل شود، کلام کم مى شود».<ref> نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۶۸.</ref> یعنى رابطه ی مستقیم بین کمال عقل و بین قلت کلام است، عقل و کلام مثل دو کفه ترازویند که هر چه عقل بالاتر رود، کلام پائین تر مى آید؛ پس طبق معیارى که حضرت على علیه السلام ارائه مى دهند، کاملترین افراد از حیث عقل کم حرف ترین آنها است.
 
 
علماء اخلاق مى گويند: ميوه سكوت، نورانيت قلب است و سرازير شدن اسرارى به قلب، كه قبلا نبود. سكوت نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه مولى على علیه السلام آن امير كلام مى فرمايند: «اذا تم العقل نقص الكلام؛ زمانى كه عقل كامل شود، كلام كم مى شود».<ref> نهج البلاغه، كلمات قصار، كلمه 68.</ref>
 
 
 
يعنى رابطه ی مستقيم بين كمال عقل و بين قلت كلام است، عقل و كلام مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود، كلام پائين تر مى آيد؛ پس طبق معيارى كه حضرت على علیه السلام ارائه مى دهند، كاملترين افراد از حيث عقل كم حرف ترين آنها است.
 
  
سكوت، نشانه پختگى و آبديده شدن فرد است.       
+
سکوت، نشانه پختگى و آبدیده شدن فرد است. انسانى که وجودش با سکوت انس گرفته و لذت دم بستن را چشیده شیوه ی خموشى و سکوت را بر می گزیند، این نشان پختگى اوست.       
  
انسانى كه وجودش با سكوت انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده شيوه ی خموشى و سكوت را بر می گزيند، اين نشان پختگى اوست.
+
انسان هر زمان که می خواهد سخن بگوید باید ابتدا [[تفکر]] کند و شعارش این باشد: «اول اندیشه، بعد از آن گفتار». این دستور العمل خود به خود در اکثر مواقع منجر به سکوت می شود. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «لسان المومن وراء قلبه و قلب المنافق وراء لسانه؛ زبان مومن پشت قلب او و قلب منافق پشت زبان اوست».<ref> میزان الحکمه، ج ۸، ص ۴۹۴.</ref>
  
انسان هر زمان که می خواهد سخن بگوید باید ابتدا تفکر کند وشعارش این باشد: « اول انديشه بعد از آن گفتار» این دستور العمل خود به خود در اکثر مواقع منجر به سکوت می شود.
+
یعنى مومن واردات در قلب را از فیلتر و دستگاه تصفیه قلب مى گذراند و بعد سخن می گوید، ولى منافق بر عکس است؛ اول حرفى را مى زند و سپس مى اندیشد و لذا در بسیارى از موارد سخنانش موجب پشیمانى اوست. همچنین باید توجه داشت که سخنان ما جزو اعمال ماست و حرف جزء عمل است باید باور کنیم که حرفها درزمره اعمال مورد بررسى و مکافات قرار مى گیرد؛ حرف خوب در زمره ی اعمال خوب و حرف بد در زمره ی  اعمال بد.
  
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «لسان المومن وراء قلبه و قلب المنافق وراء لسانه؛ زبان مومن پشت قلب او و قلب منافق پشت زبان اوست».<ref> ميزان الحكمه، ج 8، ص 494.</ref>
+
[[شیعه]] و [[اهل سنت|سنى]] نقل کرده اند که معاذ بن جبل گفت: «با [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در سفر بودم، روزى صبح کردم در حالى که نزدیک آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتیم، از ایشان خواستم که عملى را به من بیاموزند که مرا داخل [[بهشت]] کرده و از آتش [[جهنم]] دور گرداند، آن حضرت شروع به صحبت کرده کلماتى فرمودند تا رسیدند به این جمله که: آیا مى خواهى تو را به ملاک و ریشه نصایحى که کردم رهنمون سازم، گفتم: بله یا [[رسول الله]]، فرمودند: نگاه دار این را و به زبانشان اشاره کردند. معاذ عرض کرد: یا نبى الله و انا لمواخذون بما نتکلم به؟ (آیا ما بواسطه آنچه مى گوئیم مورد محاسبه و مکافات قرار مى گیریم؟)... پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «و هل یکبّ الناس فى النار على وجوههم (او على مناخرهم) الا حصائد السنتهم» (آیا غیر از این است که محصولهاى زبانهاى مردم، مردم را روى صورت به آتش مى اندازند؟).<ref> ترغیب، جلد ۳، ص ۵۲۸.</ref>  
  
يعنى مومن واردات در قلب را از فيلتر و دستگاه تصفيه قلب مى گذراند و بعد سخن می گوید، ولى منافق بر عكس است؛ اول حرفى را مى زند و سپس مى انديشد و لذا در بسيارى از موارد سخنانش موجب پشيمانى اوست. همچنین باید توجه داشت كه سخنان ما جزو اعمال ماست و حرف جزء عمل است بايد باور كنيم كه حرفها درزمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار مى گيرد؛ حرف خوب در زمره ی اعمال خوب و حرف بد در زمره ی  اعمال بد.
+
کسى که زبانش سرکشى مى کند و رام نمى شود، باید به عاقبت و سرانجام عدم رام کردن زبانش بنگرد و متوجه مضرات دنیوى و عقاب هاى اخروى آن باشد و باور کند که به این مضرات و عقاب ها منتهى مى شود.
  
شيعه و سنى نقل كرده اند كه معاذ بن جبل گفت: «با پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند، آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه: آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصایحى كه كردم رهنمون سازم، گفتم: بله يا رسول الله، فرمودند: نگاه دار اين را و به زبانشان اشاره کردند . معاذ عرض كرد: يا نبى الله و انا لمواخذون بما نتكلم به؟ (آيا ما بواسطه آنچه مى گوئيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟) پيامبرصلی الله علیه و آله:« ثكلتك امك يا معاذ» (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) سپس فرمودند: «و هل يكب الناس فى النار على وجوههم (او على مناخرهم) الا حصائد السنتهم» (آيا غير از اين است كه محصولهاى زبانهاى مردم، مردم را روى صورت به آتش مى اندازند؟)<ref> ترغیب، جلد 3، ص 528.</ref>
+
ممکن است این سؤال پیش آید که آیا اصل در این است که انسان همواره سکوت پیشه کند و فقط اگر چنین کند طبق موازین و معیارهای دین خود عمل نموده است؟
  
كسى كه زبانش سركشى مى كند و رام نمى شود، بايد به عاقبت و سرانجام عدم رام كردن زبانش بنگرد و متوجه مضرات دنيوى و عقاب هاى اخروى آن باشد و باور كند كه به اين مضرات و عقاب ها منتهى مى شود.
+
پاسخ این است: اصل در این است که انسان در هر دو حالت نطق و سکوت، از صراط مستقیم الهی خارج نشود؛ از نعمت زبان درست استفاده کند؛ زبانش را به لغو و یاوه و گناه نگشاید و صحبت کند درباره ی آنچه می داند و صحبت نکند درباره ی آنچه نمی داند و البته از منافع و فواید سکوت غافل نماند.
  
اکنون احادیثی که به سکوت و یا ضرورت آن توصیه دارند ذکر می شود:
+
کسى نمى خواهد بگوید در جائى که وظیفه سخن گفتن است، خموش بودن نیکوست، بلکه باید ترک ما لا یعنیه (یعنى حرف بى فائده) و ترک فضول کلام (یعنى زیادی هائى که لازم به ذکر نیست) کرد زیرا «المرء مخبوء تحت لسانه» مرد زیر زبانش پنهان است.<ref> نهج البلاغه، کلمات قصار کلمه ۱۴۰.</ref> و اگر سخن بگوید فضائل و رذائل او مشخص مى شود و به قول شاعر:
  
* امام صادق علیه السلام: «كَمالُ الاَدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ: اَلعَقلُ وَالحِلمُ، وَالصَّبرُ، وَالرِّفقُ، وَالصَّمتُ، وَحُسنُ الخُلقِ وَالمُداراةُ»؛ كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش اخلاقى و مدارا.<ref> بحارالأنوار، ج 84، ص 325، ح 1.</ref>
+
{{بیت|گر ندارى معرفت خاموش بنشین دم مزن|پسته ى بى مغز اگر لب وا کند رسوا شود}}
  
* امام موسی کاظم علیه السلام: «قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ»؛ کم گویی، حکمت بزرگی است بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.<ref> بحاالانوار، ج 78، ص 321.</ref>
+
و قطعا مواردی وجود دارد که وظیفه ی انسان سخن گفتن است، از جمله:
  
* پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «عَلَیکَ بِطولِ الصَّمتِ فَانَّهُ مَطرَدَءٌ لِلشَّیطانِ وَ عَونٌ لَکَ عَلَی أمرِ دینِکَ»؛ خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست.<ref>بحارالانوار، ج68، ص279.</ref>
+
*یک مسلمان مومن و واقعى، نباید در برابر کارهاى [[باطل]] و نادرست دیگران، ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند. چون این سکوت، دلیل آن است که او، با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى ندارد و کسى که مخالف امرى نباشد، بطور طبیعى، به انجام آن امر، رضایت داده است. و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار، شرکت و دخالت داشته است. از این روست که امام علی علیه السلام مى فرماید: مسلمان مومن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگر کارهاى باطل دیگران باشد. چون در آن صورت، از او دو گناه سر زده است. یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است، و گناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز، در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه درآمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز، در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است.
  
* امام صادق علیه السلام: «عَلَیکَ بِالصَّمتِ، تَعد حَلِیماً، جاهِلاً کُنتَ اَو عالِماً، فَاِنَّ الصَّمتَ زَینٌ لَکَ عِندَ العٌلَماءِ وَ سِترٌ لَکَ عِندَالجُّهالِ»؛ عالم باشى یا جاهل، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.<ref> مستدرک الوسایل، ج 9، ص17.</ref>
+
*امام علی علیه السلام: «لَا خَیرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُکمِ کمَا أَنَّهُ لَا خَیرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ»؛ آنجا که باید سخنِ درست گفت در خاموشى خیرى نیست، چنانکه در سخن ناآگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.<ref>نهج البلاغه، ح ۱۷۳.</ref>
  
* امام علی علیه السلام: «الکَلامُ کالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنفَعُ وَ کَثیرُهُ یُهلِکُ»؛ سخن چون دوا است، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.<ref> غررالحکم، ص 211، ح 4081.</ref>
+
*امام صادق علیه السلام: «کلامٌ فى حَقٍّ خَیرٌ مِن سُکوتٍ عَلى باطِلٍ»؛ سخن گفتن درباره حق، از سکوتى بر باطل بهتر است.<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۶.</ref>
  
* امام سجاد علیه السلام: «اَلْمُؤْمِنُ يَصمُتُ لِيَسلَمَ ويَنطِقُ لِيَغنَمَ»؛ مؤمن سكوت می كند تا سالم ماند و سخن می گويد تا سود برد.<ref>الكافى، ج2، ص 231.</ref>
+
*امام علی علیه السلام: «إِنَّ فِى الانسان عَشرُ خِصالٍ یظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یخبِرُ عَنِ الضَّمیرِ وَ حاکمٌ یفصِلُ بَینَ الخِطابِ وَ ناطِقٌ یرُدُّ بِهِ الجَوابَ وَ شافِعٌ یدرِک بِهِ الحاجَةَ وَ واصِفٌ یعرِفُ بِهِ الشیاءَ وَ أَمیرٌ یمُرُ بِالحُسنِ وَ واعِظٌ ینهى عَنِ القَبیحِ وَ مُعِزٌّ تَسکنُ بِهِ الحزانَ وَ حاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَ مونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ»؛ در انسان ده خصلت وجود دارد که زبان او آنها را آشکار مى سازد، زبان گواهى است که از درون خبر مى دهد. داورى است که به دعواها خاتمه مى دهد. گویایى است که بوسیله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است که با آن مشکل برطرف مى شود. وصف کننده اى است که با آن اشیاء شناخته مى شود. فرماندهى است که به نیکى فرمان مى دهد. اندرزگویى است که از زشتى باز مى دارد. تسلیت دهنده اى است که غمها به آن تسکین مى یابد. حاضرى است که بوسیله آن کینه ها برطرف مى شود و دلربایى است که گوشها بوسیله آن لذّت مى برند.<ref>کافى، ج۸، ص۲۰، ح۴.</ref>
  
* رسول اكرم صلی الله علیه و آله: «مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه وَاليَومِ الخِرِ فَليَقُل خَيرا أَو لِيَسكُت»؛ هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.<ref>نهج الفصاحه، ح 2915.</ref>
+
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه یومَ القیامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصیحَةِ لِخَلقِهِ»؛ بلندمرتبه ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که در روى زمین بیشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد.<ref>کافى، ج۲، ص ۲۰۸، ح۵.</ref>
  
* امام على علیه السلام: «إِنَّ المُؤمِنَ إذا سَكَتَ فَكَّرَ وَالمُنافِقُ إِذا سَكَتَ سَها»؛ سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.<ref> تحف العقول، ص212.</ref>
+
== توصیه به سکوت در احادیث ==
 +
در روایات زیادی به سکوت دستور داده شده است. در جائى که لازم نیست، نباید سخن گفت، زیرا هر چه حرف زیادتر باشد، احتمال خطا و گناه هم بیشتر است، و اگر انسان حرفى نزند دچار لغزش و خطا و معصیت نمى گردد. اکنون احادیثی که به سکوت و یا ضرورت آن توصیه دارند ذکر می شود:
  
* امام على علیه السلام: «افضل العبادة الصبر و الصمت و انتظار الفرج»؛ برترين عبادت صبر و سكوت و انتظار فرج است.<ref> بحارالانوار، ج 74، ص 420.</ref>
+
*امام صادق علیه السلام: «کمالُ الاَدَبِ وَ المُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ: اَلعَقلُ وَ الحِلمُ وَ الصَّبرُ وَ الرِّفقُ وَ الصَّمتُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةُ»؛ کمال ادب و مروت در هفت چیز است: عقل، بردبارى، صبر، ملایمت، سکوت، خوش اخلاقى و مدارا.<ref> بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۳۲۵، ح ۱.</ref>
  
* امام باقر علیه السلام: «فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّه  عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَ لعفيفَ المُتعَفِّـفَ»؛ درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.<ref>امالی شیخ صدوق، ص 326.</ref>
+
*[[امام موسی کاظم علیه السلام]]: «قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ»؛ کم گویی، حکمت بزرگی است بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.<ref> بحاالانوار، ج ۷۸، ص ۳۲۱.</ref>
  
* امام سجاد علیه السلام: «حَقُّ اللِّسانِ إِكرامُهُ عَنِ الخَنى وَتَعويدُهُ الخَيرَ وَتَركُ الفُضولِ الَّتى لافائِدَةَ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ وَحُسنُ القَولِ فيهِم»؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و نيكى به مردم و خوشگويى درباره آنان است<ref> بحارالأنوار، ج71، ص286، ح41.</ref>
+
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «عَلَیکَ بِطولِ الصَّمتِ فَانَّهُ مَطرَدَة لِلشَّیطانِ وَ عَونٌ لَکَ عَلَی أمرِ دینِکَ»؛ خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست.<ref>بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۷۹.</ref>
  
* امام باقر علیه السلام: «إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ كُلِّ خَيرٍ وَشَرٍّ فَيَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن يَختِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ»؛ براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر (كيسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.<ref>تحف العقول، ص 298.</ref>
+
*امام صادق علیه السلام: «عَلَیکَ بِالصَّمتِ تَعد حَلِیماً، جاهِلاً کُنتَ اَو عالِماً، فَاِنَّ الصَّمتَ زَینٌ لَکَ عِندَ العٌلَماءِ وَ سِترٌ لَکَ عِندَ الجُّهالِ»؛ عالم باشى یا جاهل، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.<ref> مستدرک الوسایل، ج ۹، ص۱۷.</ref>
  
* پيامبر صلی الله علیه و آله: «مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّه ُعَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّه ُعَورَتَهُ»؛ هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كيفرش را از او بردارد و هر كس زبانش را نگه دارد، خداوند عيبش را بپوشاند.<ref>امالی طوسی، ص 349، ح 721.</ref>
+
*امام علی علیه السلام: «الکَلامُ کالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنفَعُ وَ کَثیرُهُ یُهلِکُ»؛ سخن چون دوا است، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.<ref> غررالحکم، ص ۲۱۱، ح ۴۰۸۱.</ref>
  
* امام على علیه السلام: اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها / بِغَيرِ تَقوَى الالهِ مِن اَدَبِ / فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت / اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الكَذِبِ / وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم / حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الكُتُبِ / اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا / نَفسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛ به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى آن / ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم و اگر از پس اين امر برنيامد / براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را خداوند با عظمت در كتاب ها حرام كرده است. اى نفس، اگر سخن تو / نقره است، سكوت طلاست.<ref>اعلام الدین، ص 273.</ref>
+
*[[امام سجاد علیه السلام]]: «اَلْمُؤْمِنُ یصمُتُ لِیسلَمَ و ینطِقُ لِیغنَمَ»؛ مؤمن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد.<ref>الکافى، ج۲، ص ۲۳۱.</ref>
  
* پيامبر صلی الله علیه و آله: «اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانيَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمتى فِكرا وَ نَظَرى عِبَرا»؛ پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد.<ref> کنز الفواید، ص 184.</ref>
+
*رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «مَن کانَ یؤمِنُ بِاللّه وَ الیومِ الخِرِ فَلیقُل خَیرا أَو لِیسکت»؛ هر کس به خدا و [[روز قیامت]] ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.<ref>نهج الفصاحه، ح ۲۹۱۵.</ref>
  
* امام على علیه السلام: «اِحبِس لِسانَكَ قَبلَ أَن يُطيلَ حَبسَكَ وَيُردىَ نَفسَكَ فَلا شَى ءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ يَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَيَتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ»؛ پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چيز به اندازه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نيست<ref> غرر الحکم، ج 2، ص 223، حکمت 2437.</ref>
+
*امام على علیه السلام: «إِنَّ المُؤمِنَ إذا سَکتَ فَکرَ وَ المُنافِقُ إِذا سَکتَ سَها»؛ سکوت مؤمن تفکر و سکوت [[نفاق|منافق]] غفلت است.<ref> تحف العقول، ص۲۱۲.</ref>
  
* رسول اكرم صلی الله علیه و آله: «يُعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لايُعَذِّبُ بِهِ شَيئا مِنَ الجَوارِ حِ، فَيَقولُ: اَى رَبِّ، عَذَّبتَنى بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَيئا؟! فَيُقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الرضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِكَ بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِكَ بِها الفَرجُ الحَرامُ»؛ خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هيچ چيز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتك شد<ref> کافی، ج2، ص 115، ح 16.</ref>
+
*امام على علیه السلام: «افضل العبادة الصبر و الصمت و انتظار الفرج»؛ برترین [[عبادت]] [[صبر]] و سکوت و [[انتظار ظهور امام زمان (عج)|انتظار فرج]] است.<ref> بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۲۰.</ref>
  
* امام باقر علیه السلام: «لایَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ»؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.<ref>بحارالانوار، ج75، ص 17.</ref>
+
*امام باقر علیه السلام: «فى قَولِهِ "قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا" قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یقالَ لَکم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ یبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یحِبُّ الحَیى الحَلیمَ العفیفَ المُتعَفِّفَ»؛ درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.<ref>امالی شیخ صدوق، ص ۳۲۶.</ref>
  
* امام حسین علیه السلام: «لاتَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم»؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.<ref> جلاءالعیون، ج2، ص205.</ref>
+
*امام سجاد علیه السلام: «حَقُّ اللِّسانِ إِکرامُهُ عَنِ الخَنى وَ تَعویدُهُ الخَیرَ وَ تَرک الفُضولِ الَّتى لافائِدَةَ لَها وَ البِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسنُ القَولِ فیهِم»؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشت گویى، عادت دادنش به خیر و خوبى، ترک گفتار بى فایده و نیکى به مردم و خوشگویى درباره آنان است<ref> بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۸۶، ح۴۱.</ref>
  
* امام صادق علیه السلام: «انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ»؛ همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.<ref>جهاد النفس، ح 672.</ref>
+
*امام باقر علیه السلام: «إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ فَینبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یختِمَ عَلى لِسانِهِ کما یختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ»؛ براستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.<ref>تحف العقول، ص ۲۹۸.</ref>
  
* پيامبر صلی الله علیه و آله: «خَيرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَيرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا»؛ بهترين قلب ها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلب ها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد، پس عالى ترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است اگر سخن بگوید سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند؛ سکوتش در خور پاداش است. <ref>جعفریات، ص 168.</ref>
+
*پیامبر صلی الله علیه و آله: «مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّه عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّه عَورَتَهُ»؛ هر کس خشمش را برطرف سازد، خداوند کیفرش را از او بردارد و هر کس زبانش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند.<ref>امالی طوسی، ص ۳۴۹، ح ۷۲۱.</ref>
  
* امام على علیه السلام: «ان احببت سلامة نفسك و ستر معايبك فاقلل كلامك و اكثر صمتك يتوفّر فكرك و يستنير قلبك»؛ اگر سلامت جان و پوشاندن عيب هاى خود را دوست دارى كم سخن بگو و زياد سكوت كن فكر تو زياد و قلب تو نورانى مى شود. <ref>غررالحكم، ح 3725.</ref>
+
*امام على علیه السلام: اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَیرِ تَقوَى الالهِ مِن اَدَبِ فى کلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الکذِبِ وَ غیبَةِ النّاسِ اَن غیبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الکتُبِ، اِن کانَ مِن فِضَّةٍ کلامُک یا نَفسُ فَاِنَّ السُّکوتَ مِن ذَهَبِ؛ به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و براى آن ادبى بهتر از [[تقوا]]ى الهى در تمام حالاتش نیافتم و اگر از پس این امر برنیامد براى آن چیزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نیافتم و از غیبت مردمان، همانا غیبت آنان را خداوند با عظمت در کتاب ها حرام کرده است. اى نفس، اگر سخن تو نقره است، سکوت طلاست.<ref>اعلام الدین، ص ۲۷۳.</ref>
  
* امام على علیه السلام: «من كثر كلامه كثر خطاؤه و من كثر خطاؤه قلّ حياؤه و من قلّ حياؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار»؛ كسى كه سخن او زياد شود گناه او زياد مى شود و كسى كه گناهش زياد شد حياء او كم و در نتيجه ورع او كم و كسى كه ورع او اندك شد قلبش مى ميرد و در نتيجه وارد جهنم مى شود. <ref> بحار، ج 71، ح286.</ref>
+
*پیامبر صلی الله علیه و آله: «اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانیةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن یکونَ صَمتى فِکرا وَ نَظَرى عِبَرا»؛ پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکر و نگاهم براى عبرت باشد.<ref>کنز الفواید، ص ۱۸۴.</ref>
  
* حضرت علی علیه السلام: «لا تتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعاً»؛ هرگاه محلى براى سخن نمى يابى سخن مگو.<ref>غررالحكم، ح 10274.</ref>
+
*امام على علیه السلام: «اِحبِس لِسانَک قَبلَ أَن یطیلَ حَبسَک وَ یردىَ نَفسَک فَلا شَىءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ یعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ»؛ پیش از آن که زبانت تو را به زندان طولانى و هلاکت درافکند، او را زندانى کن، زیرا هیچ چیز به اندازه زبانى که از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نیست.<ref>غرر الحکم، ج ۲، ص ۲۲۳، حکمت ۲۴۳۷.</ref>
  
* رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «من حسن اسلام المرء تركه الكلام فيما لايعنيه»؛ از نيكويى اسلام انسان آن است كه سخن بى فايده را ترك كند.<ref>بحارالانوار، ج28.</ref>
+
*رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «یعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لایعَذِّبُ بِهِ شَیئا مِنَ الجَوارِحِ، فَیقولُ: اَى رَبِّ، عَذَّبتَنى بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَیئا؟! فَیقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنک کلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الارضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِک بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِک بِها الفَرجُ الحَرامُ»؛ خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد<ref> کافی، ج۲، ص ۱۱۵، ح ۱۶.</ref>
  
* امام علی علیه السلام: َ«بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْهِ»؛ با سكوت بسيار، وقار انسان بيشتر شود و با انصاف بودن، دوستان را فراوان و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود و با فروتنى، نعمت كامل شود و با پرداخت هزينه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد و روش عادلانه، مخالفان را در هم شكند و با شكيبايى در برابر بى خرد، ياران انسان زياد گردند.<ref> نهج البلاغه، ح215.</ref>
+
*امام باقر علیه السلام: «لایَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ»؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۷.</ref>
  
* امام على علیه السلام: لِقَنْبرٍ وقد رامَ أن يَشتِمَ شاتِمَهُ: مَهْلاً يا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَكَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّيطانَ وتُعاقِبْ عَدُوَّكَ، فَوَالذي فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ، ولا أسخَطَ الشَّيطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّكوتِ عَنهُ؛ - خطاب به قنبر - كه مى خواست به كسى كه بدو ناسزا گفته بود، ناسزا گويد -: آرام باش قنبر! دشنامگوى خود را خوار و سرشكسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شيطان را ناخشنود كرده و دشمنت را كيفر داده باشى. قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را بيافريد، مؤمن پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نكرد و شيطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نياورد و احمق را چيزى مانند سكوت در مقابل او كيفر نداد<ref> منتخب میزان الحکمه، ص264.</ref>
+
*امام حسین علیه السلام: «لاتَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم»؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.<ref> جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵.</ref>
  
* امام صادق علیه السلام: «نوم الصائم عبادة و صمته تسبيح و عمله متقبّل و دعاؤه مستجاب عند افطاره دعوة لا تردّ»؛ خواب روزه دار عبادت و سكوت او تسبيح و عمل او پذيرفته است و دعاى او به اجابت خواهد رسيد و هنگام افطار دعاى او ردّ نخواهد شد.<ref>بحارالانوار، ج96، ح 253.</ref>
+
*امام صادق علیه السلام: «انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ»؛ همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.<ref>جهاد النفس، ح ۶۷۲.</ref>
  
* حضرت على علیه السلام: «ربّ كلمة سلبت نعمة»؛ چه بسا سخنى كه نعمتى را از بين ببرد.<ref>غرر الحکم، ح5282.</ref>
+
*پیامبر صلی الله علیه و آله: «خَیرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى یعِى الخَیرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَیرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا»؛ بهترین قلب ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى خوبى دارد و بدترین قلب ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى بدى دارد، پس عالى ترین قلب، قلبى است که خوبى را در خود دارد و لبریز از خوبى است اگر سخن بگوید سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند؛ سکوتش در خور پاداش است.<ref>جعفریات، ص ۱۶۸.</ref>
  
* رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «نجاة المؤمن فی حفظ لسانه»؛ رستگاری مومن در حفظ زبانش است.<ref>شرح اصول کافی، ج 8، ص 336.</ref>
+
*امام على علیه السلام: «ان احببتَ سلامة نفسک و سترَ معایبک فاقلُل کلامَک و اکثر صمتَک یتوفّر فکرک و یستنیر قلبک»؛ اگر سلامت جان و پوشاندن عیب هاى خود را دوست دارى کم سخن بگو و زیاد سکوت کن فکر تو زیاد و قلب تو نورانى مى شود.<ref>غررالحکم، ح ۳۷۲۵.</ref>
  
حال ممکن است این سؤال پیش آید که آیا اصل در این است که انسان همواره سکوت پیشه کند و فقط اگر چنین کند طبق موازین و معیارهای دین خود عمل نموده است؟
+
*امام على علیه السلام: «من کثر کلامه کثر خطاؤه و من کثر خطاؤه قلّ حیاؤه و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار»؛ کسى که سخن او زیاد شود گناه او زیاد مى شود و کسى که گناهش زیاد شد حیاء او کم و در نتیجه ورع او کم و کسى که ورع او اندک شد قلبش مى میرد و در نتیجه وارد جهنم مى شود.<ref> بحار، ج ۷۱، ح۲۸۶.</ref>
  
پاسخ این است: اصل در این است که انسان در هر دو حالت نطق و سکوت از صراط مستقیم الهی خارج نشود؛ از نعمت زبان درست استفاده کند؛ زبانش را به لغو<ref>عن اللغو معرضون.</ref> و یاوه و گناه نگشاید و صحبت کند درباره ی آنچه می داند و صحبت نکند درباره ی آنچه نمی داند و البته از منافع و فواید سکوت غافل نماند.
+
*حضرت علی علیه السلام: «لا تتکلّمن اذا لم تجد للکلام موقعاً»؛ هرگاه محلى براى سخن نمى یابى سخن مگو.<ref>غررالحکم، ح ۱۰۲۷۴.</ref>
  
كسى نمى خواهد بگويد در جائى كه وظيفه سخن گفتن است، خموش بودن نيكوست بلكه باید ترك ما لا يعنيه (يعنى حرف بى فائده) و ترك فضول كلام (يعنى زيادي هائى كه لازم به ذكر نيست) كرد زيرا «المرء مخبوء تحت لسانه» مرد زير زبانش پنهان است. <ref> نهج البلاغه، كلمات قصار كلمه 140.</ref> و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى شود و به قول شاعر:
+
*پیامبر صلی الله علیه و آله: «من حسن اسلام المرء ترکه الکلام فیما لا یعنیه»؛ از نیکویى اسلام انسان آن است که سخن بى فایده را ترک کند.<ref>بحارالانوار، ج۲۸.</ref>
  
{{بیت|گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن|پسته ى بى مغز اگر لب وا كند رسوا شود}}
+
*امام علی علیه السلام: «بِکثْرَةِ الصَّمْتِ تَکونُ الْهَیبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ یکثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَیهِ»؛ با سکوت بسیار، وقار انسان بیشتر شود و با انصاف بودن، دوستان را فراوان و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود و با فروتنى، نعمت کامل شود و با پرداخت هزینه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد و روش عادلانه، مخالفان را در هم شکند و با شکیبایى در برابر بى خرد، یاران انسان زیاد گردند.<ref> نهج البلاغه، ح۲۱۵.</ref>
  
و قطعا مواردی وجود دارد که وظیفه ی انسان سخن گفتن است:
+
*امام على علیه السلام: لِقَنْبرٍ و قد رامَ أن یشتِمَ شاتِمَهُ: مَهْلاً یا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَک مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّیطانَ وتُعاقِبْ عَدُوَّک، فَوَالذی فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ، ولا أسخَطَ الشَّیطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّکوتِ عَنهُ؛ - خطاب به قنبر - که مى خواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود، ناسزا گوید -: آرام باش قنبر! دشنامگوى خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشى. قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد و احمق را چیزى مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد<ref>منتخب میزان الحکمه، ص۲۶۴.</ref>
  
* يك مسلمان مومن و واقعى، نبايد در برابر كارهاى باطل و نادرست ديگران ، ساكت بنشيند و هيچ اقدامى نكند. چون اين سكوت، دليل آن است كه او، با انجام آن كارهاى باطل مخالفتى ندارد و كسى كه مخالف امرى نباشد، بطور طبيعى، به انجام آن امر، رضايت داده است. و راضى بودن به انجام كار ديگران نيز مانند آن است كه خود او هم در آن كار، شركت و دخالت داشته است.
+
*امام صادق علیه السلام: «نومُ الصائم عبادة و صمتُه تسبیح و عملُه متقبّل و دعاؤه مستجاب عند افطاره دعوة لا تردّ»؛ خواب روزه دار عبادت و سکوت او تسبیح و عمل او پذیرفته است و دعاى او به اجابت خواهد رسید و هنگام [[افطار]] دعاى او ردّ نخواهد شد.<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ح ۲۵۳.</ref>
  
از اين روست كه امام علی عليه السلام مى فرمايد: مسلمان مومن حق ندارد ساكت بنشيند و شاهد و تماشاگر كارهاى باطل ديگران باشد. چون در آنصورت، از او دو گناه سر زده است. يك گناه همان رضايت دادن به انجام آن كار است، و گناه ديگر آن است كه با چنين رضايتى، خود او نيز، در آن كار نادرست بصورت همكار و همراه درآمده و در حقيقت مثل آن است كه خود نيز، در انجام آن گناه، شركت و همكارى داشته است.
+
*حضرت على علیه السلام: «رُبّ کلمة سلبت نعمة»؛ چه بسا سخنى که نعمتى را از بین ببرد.<ref>غرر الحکم، ح۵۲۸۲.</ref>
  
* امام علی علیه السلام: «لَا خَيْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ»؛ آنجا كه بايد سخنِ درست گفت در خاموشى خيرى نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيرى نخواهد بود.<ref>نهج البلاغه، ح 173.</ref>
+
*رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «نجاة المؤمن فی حفظ لسانه»؛ رستگاری مومن در حفظ زبانش است.<ref>شرح اصول کافی، ج ۸، ص ۳۳۶.</ref>
 
 
* امام صادق علیه السلام: «كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ»؛ سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.<ref>من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 396.</ref>
 
 
 
* امام علی علیه السلام: «إِنَّ فِى الانسان عَشرُ خِصالٍ يُظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ يُخبِرُ عَنِ الضَّميرِ وَحاكِمٌ يُفصِلُ بَينَ الخِطابِ وَناطِقٌ يَرُدُّبِهِ الجَوابَ وَشافِعٌ يُدرِكُ بِهِ الحاجَةَ وَواصِفٌ يَعرِفُ بِهِ الشياءَ وَ أَميرٌ يَمُرُ بِالحُسنِ وَواعِظٌ يَنهى عَنِ القَبيحِ وَمُعِزٌّ تَسكُنُ بِهِ الحزانَ وَحاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَمونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ»؛ در انسان ده خصلت وجود دارد كه زبان او آنها را آشكار مى سازد، زبان گواهى است كه از درون خبر مى دهد. داورى است كه به دعواها خاتمه مى دهد. گويايى است كه بوسيله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است كه با آن مشكل برطرف مى شود. وصف كننده اى است كه با آن اشياء شناخته مى شود. فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى دهد. اندرزگويى است كه از زشتى باز مى دارد. تسليت دهنده اى است كه غمها به آن تسكين مى يابد. حاضرى است كه بوسيله آن كينه ها برطرف مى شود و دلربايى است كه گوشها بوسيله آن لذّت مى برند.<ref>كافى، ج8، ص20، ح4.</ref>
 
 
 
* پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه  يَومَ القيامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصيحَةِ لِخَلقِهِ»؛ بلندمرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد.<ref>كافى، ج2، ص 208، ح5.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازی.
+
 
* پندهای کوتاه از نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه؛ هیأت تحریریه.
+
*اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازی.
* سخنان حکمت آمیز نهج البلاغه، موسسه تحقیقات ونشر معارف اهل البیت علیهم السلام.
+
*پندهای کوتاه از نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه؛ هیأت تحریریه.
* شرح اصول کافی، محمد صالح بن احمد مازندرانی.
+
*سخنان حکمت آمیز نهج البلاغه، موسسه تحقیقات ونشر معارف اهل البیت علیهم السلام.
* یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیه السلام، اکبر دهقان.
+
*شرح اصول کافی، محمد صالح بن احمد مازندرانی.
 +
*یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیه السلام، اکبر دهقان.
  
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۳

«صمت» به معنای سکوت، یکی از صفات پسندیده اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن سفارش شده است. همچنین سکوت و حفظ زبان یکی از راهکارهای درمانی برای بسیاری از بیماری ها و گناهان ناشی از زبان دانسته شده است. پس انسان باید بیشتر مراقب باشد و بهترین راه مراقبت زبان، «سکوت» است. البته سکوت بی جا نیز گناه است، مثل اینکه وظیفه ی فردی ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر و... باشد، ولی سکوت کند.

جایگاه سکوت و سخن

زبان (سخن و نطق) از بزرگ ترین نعمت هایی است که خداوند به بشر ارزانی داشته و مانند سایر قوای انسان این قابلیت را دارد که هم استفاده ی خوب از آن بشود و هم استفاده ی بد.

بیان و نطق انسان که به معنای تکلم با پشتوانه ی درک کلیات است، از افتخارات بشر و از مواهب الهی به شمار می آید. نکته ی مهم این است که در کنار هر نعمت بزرگی، خطر و گناه بزرگی هم هست و این انسان است که تصمیم می گیرد از این نعمت بهره ی احسن ببرد یا از آن برای انجام گناه استفاده کند.

نعمت زبان نیز علاوه بر داشتن برکات و فواید بسیار، آفاتی هم دارد و چه بسا بیشترین آفات را داشته باشد. در این زمینه احادیثی نیز وجود دارد:

امام على علیه السلام: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان درنده اى است که اگر رها شود، گاز مى گیرد».[۱]

امام صادق علیه السلام: «إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزیا أَجرى فَضیحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا کند، از طریق زبانش او را رسوا مى کند».[۲]

امام حسین علیه السلام: «إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ یشرِفُ کلَّ یومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَیقولُ: کیفَ أَصبَحتُم؟ فَیقولونَ: بِخَیرٍ إِن تَرَکتَنا! وَ یقولونَ: اَللّه اللّه فینا! وَ یناشِدونَهُ وَ یقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِک وَ نُعاقَبُ بِک؛ زبان آدمیزاد، هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ آنها مى گویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش و او را سوگند مى دهند و مى گویند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم و به واسطه تو، مجازات مى شویم».[۳]

امام باقر علیه السلام: «إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ فَینبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یختِمَ عَلى لِسانِهِ کما یختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛ به راستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند».[۴]

یعنی زبان همچون کلیدی است که هم درب خیر و هم درب شر توسط آن باز می شود؛ آنجا که درب خیر را باز می کند یعنی باید سخن گفت و آنجا که درب شر را باز می کند یعنی باید سکوت اختیار نمود تا از شر و گناه در امان ماند. در واقع زبان همچون شمشیری دو لبه است که هنگام استفاده از آن باید بسیار مراقب بود، چون خطرش هم می تواند مثل نفعش جامعه ای را در برگیرد.

اگر انسان خلاف این دستورالعمل رفتار کند، یعنی سخن یا سکوت بی جا داشته باشد، خود و دیگران را متضرر می کند، چون در هر دو صورت مرتکب گناه می شود؛ گناهان زبان بسیار بزرگ هستند که اگر انسان سخن بی جا داشته باشد گرفتار گناهانی مثل غیبت، تهمت، دروغ، عدم نهی از منکر، حمایت از باطل، تعلیم باطل و... می شود.

اما گناهان زبان علیرغم اینکه «کبیره» هستند، بسیار زیاد اتفاق می افتند که این امر دلایل متعددی دارد از جمله:

  • زبان ابزاری است که در همه ی زمان ها و مکان ها در اختیار انسان است.
  • انسان برای استفاده از زبان متحمل هیچ خرج و هزینه ای نمی شود پس برای استفاده ازآن ترغیب می شود.
  • قبح گناهان زبان در میان بسیاری از افراد از بین رفته برخلاف اکثر گناهان دیگر انجام آن رایج و سهل شده است.
  • زبان تنها ابزار است اما توسط آن گناهان متعددی صورت می گیرد.
  • هنگام استفاده از زبان، فاصله میان گناه و صواب کم است.

با توجه به مطالب بیان شده و خطرات و گناهان زبان، اهمیت و لزوم «سکوت» هر چه بیشتر نمایان می شود.

علماء اخلاق مى گویند: میوه سکوت، نورانیت قلب است و سرازیر شدن اسرارى به قلب، که قبلا نبود. سکوت نشانه عقل است، البته سکوتى که بر طبق موازین و در جاى خود باشد، براى همین جهت است که امیر کلام مولى على علیه السلام مى فرمایند: «اذا تمّ العقل نقص الکلام؛ زمانى که عقل کامل شود، کلام کم مى شود».[۵] یعنى رابطه ی مستقیم بین کمال عقل و بین قلت کلام است، عقل و کلام مثل دو کفه ترازویند که هر چه عقل بالاتر رود، کلام پائین تر مى آید؛ پس طبق معیارى که حضرت على علیه السلام ارائه مى دهند، کاملترین افراد از حیث عقل کم حرف ترین آنها است.

سکوت، نشانه پختگى و آبدیده شدن فرد است. انسانى که وجودش با سکوت انس گرفته و لذت دم بستن را چشیده شیوه ی خموشى و سکوت را بر می گزیند، این نشان پختگى اوست.

انسان هر زمان که می خواهد سخن بگوید باید ابتدا تفکر کند و شعارش این باشد: «اول اندیشه، بعد از آن گفتار». این دستور العمل خود به خود در اکثر مواقع منجر به سکوت می شود. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «لسان المومن وراء قلبه و قلب المنافق وراء لسانه؛ زبان مومن پشت قلب او و قلب منافق پشت زبان اوست».[۶]

یعنى مومن واردات در قلب را از فیلتر و دستگاه تصفیه قلب مى گذراند و بعد سخن می گوید، ولى منافق بر عکس است؛ اول حرفى را مى زند و سپس مى اندیشد و لذا در بسیارى از موارد سخنانش موجب پشیمانى اوست. همچنین باید توجه داشت که سخنان ما جزو اعمال ماست و حرف جزء عمل است باید باور کنیم که حرفها درزمره اعمال مورد بررسى و مکافات قرار مى گیرد؛ حرف خوب در زمره ی اعمال خوب و حرف بد در زمره ی اعمال بد.

شیعه و سنى نقل کرده اند که معاذ بن جبل گفت: «با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفر بودم، روزى صبح کردم در حالى که نزدیک آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتیم، از ایشان خواستم که عملى را به من بیاموزند که مرا داخل بهشت کرده و از آتش جهنم دور گرداند، آن حضرت شروع به صحبت کرده کلماتى فرمودند تا رسیدند به این جمله که: آیا مى خواهى تو را به ملاک و ریشه نصایحى که کردم رهنمون سازم، گفتم: بله یا رسول الله، فرمودند: نگاه دار این را و به زبانشان اشاره کردند. معاذ عرض کرد: یا نبى الله و انا لمواخذون بما نتکلم به؟ (آیا ما بواسطه آنچه مى گوئیم مورد محاسبه و مکافات قرار مى گیریم؟)... پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «و هل یکبّ الناس فى النار على وجوههم (او على مناخرهم) الا حصائد السنتهم» (آیا غیر از این است که محصولهاى زبانهاى مردم، مردم را روى صورت به آتش مى اندازند؟).[۷]

کسى که زبانش سرکشى مى کند و رام نمى شود، باید به عاقبت و سرانجام عدم رام کردن زبانش بنگرد و متوجه مضرات دنیوى و عقاب هاى اخروى آن باشد و باور کند که به این مضرات و عقاب ها منتهى مى شود.

ممکن است این سؤال پیش آید که آیا اصل در این است که انسان همواره سکوت پیشه کند و فقط اگر چنین کند طبق موازین و معیارهای دین خود عمل نموده است؟

پاسخ این است: اصل در این است که انسان در هر دو حالت نطق و سکوت، از صراط مستقیم الهی خارج نشود؛ از نعمت زبان درست استفاده کند؛ زبانش را به لغو و یاوه و گناه نگشاید و صحبت کند درباره ی آنچه می داند و صحبت نکند درباره ی آنچه نمی داند و البته از منافع و فواید سکوت غافل نماند.

کسى نمى خواهد بگوید در جائى که وظیفه سخن گفتن است، خموش بودن نیکوست، بلکه باید ترک ما لا یعنیه (یعنى حرف بى فائده) و ترک فضول کلام (یعنى زیادی هائى که لازم به ذکر نیست) کرد زیرا «المرء مخبوء تحت لسانه» مرد زیر زبانش پنهان است.[۸] و اگر سخن بگوید فضائل و رذائل او مشخص مى شود و به قول شاعر:


گر ندارى معرفت خاموش بنشین دم مزن پسته ى بى مغز اگر لب وا کند رسوا شود

و قطعا مواردی وجود دارد که وظیفه ی انسان سخن گفتن است، از جمله:

  • یک مسلمان مومن و واقعى، نباید در برابر کارهاى باطل و نادرست دیگران، ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند. چون این سکوت، دلیل آن است که او، با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى ندارد و کسى که مخالف امرى نباشد، بطور طبیعى، به انجام آن امر، رضایت داده است. و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار، شرکت و دخالت داشته است. از این روست که امام علی علیه السلام مى فرماید: مسلمان مومن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگر کارهاى باطل دیگران باشد. چون در آن صورت، از او دو گناه سر زده است. یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است، و گناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز، در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه درآمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز، در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است.
  • امام علی علیه السلام: «لَا خَیرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُکمِ کمَا أَنَّهُ لَا خَیرَ فِى الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ»؛ آنجا که باید سخنِ درست گفت در خاموشى خیرى نیست، چنانکه در سخن ناآگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.[۹]
  • امام صادق علیه السلام: «کلامٌ فى حَقٍّ خَیرٌ مِن سُکوتٍ عَلى باطِلٍ»؛ سخن گفتن درباره حق، از سکوتى بر باطل بهتر است.[۱۰]
  • امام علی علیه السلام: «إِنَّ فِى الانسان عَشرُ خِصالٍ یظهِرُها لِسانُهُ: شاهِدٌ یخبِرُ عَنِ الضَّمیرِ وَ حاکمٌ یفصِلُ بَینَ الخِطابِ وَ ناطِقٌ یرُدُّ بِهِ الجَوابَ وَ شافِعٌ یدرِک بِهِ الحاجَةَ وَ واصِفٌ یعرِفُ بِهِ الشیاءَ وَ أَمیرٌ یمُرُ بِالحُسنِ وَ واعِظٌ ینهى عَنِ القَبیحِ وَ مُعِزٌّ تَسکنُ بِهِ الحزانَ وَ حاضِرٌ تُجلى بِهِ الضَّغائِنُ وَ مونِقٌ تَلتَذُّ بِهِ السماعُ»؛ در انسان ده خصلت وجود دارد که زبان او آنها را آشکار مى سازد، زبان گواهى است که از درون خبر مى دهد. داورى است که به دعواها خاتمه مى دهد. گویایى است که بوسیله آن به پرسش ها پاسخ داده مى شود. واسطه اى است که با آن مشکل برطرف مى شود. وصف کننده اى است که با آن اشیاء شناخته مى شود. فرماندهى است که به نیکى فرمان مى دهد. اندرزگویى است که از زشتى باز مى دارد. تسلیت دهنده اى است که غمها به آن تسکین مى یابد. حاضرى است که بوسیله آن کینه ها برطرف مى شود و دلربایى است که گوشها بوسیله آن لذّت مى برند.[۱۱]
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «إنَّ أَعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَاللّه یومَ القیامَةِ أَمشاهُم فى أَرضِهِ بِالنَّصیحَةِ لِخَلقِهِ»؛ بلندمرتبه ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت کسى است که در روى زمین بیشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد.[۱۲]

توصیه به سکوت در احادیث

در روایات زیادی به سکوت دستور داده شده است. در جائى که لازم نیست، نباید سخن گفت، زیرا هر چه حرف زیادتر باشد، احتمال خطا و گناه هم بیشتر است، و اگر انسان حرفى نزند دچار لغزش و خطا و معصیت نمى گردد. اکنون احادیثی که به سکوت و یا ضرورت آن توصیه دارند ذکر می شود:

  • امام صادق علیه السلام: «کمالُ الاَدَبِ وَ المُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ: اَلعَقلُ وَ الحِلمُ وَ الصَّبرُ وَ الرِّفقُ وَ الصَّمتُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةُ»؛ کمال ادب و مروت در هفت چیز است: عقل، بردبارى، صبر، ملایمت، سکوت، خوش اخلاقى و مدارا.[۱۳]
  • امام موسی کاظم علیه السلام: «قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ»؛ کم گویی، حکمت بزرگی است بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.[۱۴]
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «عَلَیکَ بِطولِ الصَّمتِ فَانَّهُ مَطرَدَة لِلشَّیطانِ وَ عَونٌ لَکَ عَلَی أمرِ دینِکَ»؛ خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست.[۱۵]
  • امام صادق علیه السلام: «عَلَیکَ بِالصَّمتِ تَعد حَلِیماً، جاهِلاً کُنتَ اَو عالِماً، فَاِنَّ الصَّمتَ زَینٌ لَکَ عِندَ العٌلَماءِ وَ سِترٌ لَکَ عِندَ الجُّهالِ»؛ عالم باشى یا جاهل، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.[۱۶]
  • امام علی علیه السلام: «الکَلامُ کالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنفَعُ وَ کَثیرُهُ یُهلِکُ»؛ سخن چون دوا است، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.[۱۷]
  • امام سجاد علیه السلام: «اَلْمُؤْمِنُ یصمُتُ لِیسلَمَ و ینطِقُ لِیغنَمَ»؛ مؤمن سکوت می کند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد.[۱۸]
  • رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «مَن کانَ یؤمِنُ بِاللّه وَ الیومِ الخِرِ فَلیقُل خَیرا أَو لِیسکت»؛ هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.[۱۹]
  • امام على علیه السلام: «إِنَّ المُؤمِنَ إذا سَکتَ فَکرَ وَ المُنافِقُ إِذا سَکتَ سَها»؛ سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است.[۲۰]
  • امام باقر علیه السلام: «فى قَولِهِ "قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا" قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن یقالَ لَکم، فَاِنَّ اللّه عزَّوَجلَّ یبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنین، اَلفاحِشَ المُتَفَحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ یحِبُّ الحَیى الحَلیمَ العفیفَ المُتعَفِّفَ»؛ درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.[۲۲]
  • امام سجاد علیه السلام: «حَقُّ اللِّسانِ إِکرامُهُ عَنِ الخَنى وَ تَعویدُهُ الخَیرَ وَ تَرک الفُضولِ الَّتى لافائِدَةَ لَها وَ البِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسنُ القَولِ فیهِم»؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشت گویى، عادت دادنش به خیر و خوبى، ترک گفتار بى فایده و نیکى به مردم و خوشگویى درباره آنان است[۲۳]
  • امام باقر علیه السلام: «إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ فَینبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یختِمَ عَلى لِسانِهِ کما یختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ»؛ براستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.[۲۴]
  • پیامبر صلی الله علیه و آله: «مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ اللّه عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَ اللّه عَورَتَهُ»؛ هر کس خشمش را برطرف سازد، خداوند کیفرش را از او بردارد و هر کس زبانش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند.[۲۵]
  • امام على علیه السلام: اَدَّبتُ نَفسى فَما وَجَدتُ لَها بِغَیرِ تَقوَى الالهِ مِن اَدَبِ فى کلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَت اَفضَلَ مِن صَمتِها عَنِ الکذِبِ وَ غیبَةِ النّاسِ اَن غیبَتَهُم حَرَّمَها ذُوالجَلالِ فِى الکتُبِ، اِن کانَ مِن فِضَّةٍ کلامُک یا نَفسُ فَاِنَّ السُّکوتَ مِن ذَهَبِ؛ به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و براى آن ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نیافتم و اگر از پس این امر برنیامد براى آن چیزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نیافتم و از غیبت مردمان، همانا غیبت آنان را خداوند با عظمت در کتاب ها حرام کرده است. اى نفس، اگر سخن تو نقره است، سکوت طلاست.[۲۶]
  • پیامبر صلی الله علیه و آله: «اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانیةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن یکونَ صَمتى فِکرا وَ نَظَرى عِبَرا»؛ پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکر و نگاهم براى عبرت باشد.[۲۷]
  • امام على علیه السلام: «اِحبِس لِسانَک قَبلَ أَن یطیلَ حَبسَک وَ یردىَ نَفسَک فَلا شَىءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ یعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ»؛ پیش از آن که زبانت تو را به زندان طولانى و هلاکت درافکند، او را زندانى کن، زیرا هیچ چیز به اندازه زبانى که از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نیست.[۲۸]
  • رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «یعَذِّبُ اللّه اللِّسانَ بِعَذابٍ لایعَذِّبُ بِهِ شَیئا مِنَ الجَوارِحِ، فَیقولُ: اَى رَبِّ، عَذَّبتَنى بِعَذابٍ لَم تُعَذِّب بِهِ شَیئا؟! فَیقالُ لَهُ: خَرَجَت مِنک کلِمَةٌ فَبَلَغَت مَشارِقَ الارضِ وَ مَغارِبَها، فَسُفِک بِها الدَّمُ الحَرامُ وَ انتُهِبَ بِها المالُ الحَرامُ وَ انتُهِک بِها الفَرجُ الحَرامُ»؛ خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد[۲۹]
  • امام باقر علیه السلام: «لایَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ»؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.[۳۰]
  • امام حسین علیه السلام: «لاتَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم»؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.[۳۱]
  • امام صادق علیه السلام: «انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ»؛ همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند.[۳۲]
  • پیامبر صلی الله علیه و آله: «خَیرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى یعِى الخَیرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَیرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا»؛ بهترین قلب ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى خوبى دارد و بدترین قلب ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى بدى دارد، پس عالى ترین قلب، قلبى است که خوبى را در خود دارد و لبریز از خوبى است اگر سخن بگوید سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند؛ سکوتش در خور پاداش است.[۳۳]
  • امام على علیه السلام: «ان احببتَ سلامة نفسک و سترَ معایبک فاقلُل کلامَک و اکثر صمتَک یتوفّر فکرک و یستنیر قلبک»؛ اگر سلامت جان و پوشاندن عیب هاى خود را دوست دارى کم سخن بگو و زیاد سکوت کن فکر تو زیاد و قلب تو نورانى مى شود.[۳۴]
  • امام على علیه السلام: «من کثر کلامه کثر خطاؤه و من کثر خطاؤه قلّ حیاؤه و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النار»؛ کسى که سخن او زیاد شود گناه او زیاد مى شود و کسى که گناهش زیاد شد حیاء او کم و در نتیجه ورع او کم و کسى که ورع او اندک شد قلبش مى میرد و در نتیجه وارد جهنم مى شود.[۳۵]
  • حضرت علی علیه السلام: «لا تتکلّمن اذا لم تجد للکلام موقعاً»؛ هرگاه محلى براى سخن نمى یابى سخن مگو.[۳۶]
  • پیامبر صلی الله علیه و آله: «من حسن اسلام المرء ترکه الکلام فیما لا یعنیه»؛ از نیکویى اسلام انسان آن است که سخن بى فایده را ترک کند.[۳۷]
  • امام علی علیه السلام: «بِکثْرَةِ الصَّمْتِ تَکونُ الْهَیبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ یکثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَیهِ»؛ با سکوت بسیار، وقار انسان بیشتر شود و با انصاف بودن، دوستان را فراوان و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود و با فروتنى، نعمت کامل شود و با پرداخت هزینه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد و روش عادلانه، مخالفان را در هم شکند و با شکیبایى در برابر بى خرد، یاران انسان زیاد گردند.[۳۸]
  • امام على علیه السلام: لِقَنْبرٍ و قد رامَ أن یشتِمَ شاتِمَهُ: مَهْلاً یا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَک مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّیطانَ وتُعاقِبْ عَدُوَّک، فَوَالذی فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ، ولا أسخَطَ الشَّیطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّکوتِ عَنهُ؛ - خطاب به قنبر - که مى خواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود، ناسزا گوید -: آرام باش قنبر! دشنامگوى خود را خوار و سرشکسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشى. قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید، مؤمن پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد و احمق را چیزى مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد[۳۹]
  • امام صادق علیه السلام: «نومُ الصائم عبادة و صمتُه تسبیح و عملُه متقبّل و دعاؤه مستجاب عند افطاره دعوة لا تردّ»؛ خواب روزه دار عبادت و سکوت او تسبیح و عمل او پذیرفته است و دعاى او به اجابت خواهد رسید و هنگام افطار دعاى او ردّ نخواهد شد.[۴۰]
  • حضرت على علیه السلام: «رُبّ کلمة سلبت نعمة»؛ چه بسا سخنى که نعمتى را از بین ببرد.[۴۱]
  • رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «نجاة المؤمن فی حفظ لسانه»؛ رستگاری مومن در حفظ زبانش است.[۴۲]

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۶۰.
  2. بحارالأنوار، ج۷۸، ص ۲۲۸، ح۱۰۱.
  3. بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۷۸، ح۱۴.
  4. تحف العقول، ص۲۹۸.
  5. نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۶۸.
  6. میزان الحکمه، ج ۸، ص ۴۹۴.
  7. ترغیب، جلد ۳، ص ۵۲۸.
  8. نهج البلاغه، کلمات قصار کلمه ۱۴۰.
  9. نهج البلاغه، ح ۱۷۳.
  10. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۶.
  11. کافى، ج۸، ص۲۰، ح۴.
  12. کافى، ج۲، ص ۲۰۸، ح۵.
  13. بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۳۲۵، ح ۱.
  14. بحاالانوار، ج ۷۸، ص ۳۲۱.
  15. بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۷۹.
  16. مستدرک الوسایل، ج ۹، ص۱۷.
  17. غررالحکم، ص ۲۱۱، ح ۴۰۸۱.
  18. الکافى، ج۲، ص ۲۳۱.
  19. نهج الفصاحه، ح ۲۹۱۵.
  20. تحف العقول، ص۲۱۲.
  21. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۲۰.
  22. امالی شیخ صدوق، ص ۳۲۶.
  23. بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۸۶، ح۴۱.
  24. تحف العقول، ص ۲۹۸.
  25. امالی طوسی، ص ۳۴۹، ح ۷۲۱.
  26. اعلام الدین، ص ۲۷۳.
  27. کنز الفواید، ص ۱۸۴.
  28. غرر الحکم، ج ۲، ص ۲۲۳، حکمت ۲۴۳۷.
  29. کافی، ج۲، ص ۱۱۵، ح ۱۶.
  30. بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۷.
  31. جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵.
  32. جهاد النفس، ح ۶۷۲.
  33. جعفریات، ص ۱۶۸.
  34. غررالحکم، ح ۳۷۲۵.
  35. بحار، ج ۷۱، ح۲۸۶.
  36. غررالحکم، ح ۱۰۲۷۴.
  37. بحارالانوار، ج۲۸.
  38. نهج البلاغه، ح۲۱۵.
  39. منتخب میزان الحکمه، ص۲۶۴.
  40. بحارالانوار، ج۹۶، ح ۲۵۳.
  41. غرر الحکم، ح۵۲۸۲.
  42. شرح اصول کافی، ج ۸، ص ۳۳۶.

منابع

  • اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازی.
  • پندهای کوتاه از نهج البلاغه، بنیاد نهج البلاغه؛ هیأت تحریریه.
  • سخنان حکمت آمیز نهج البلاغه، موسسه تحقیقات ونشر معارف اهل البیت علیهم السلام.
  • شرح اصول کافی، محمد صالح بن احمد مازندرانی.
  • یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیه السلام، اکبر دهقان.