مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالفضل سلمی مروزی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پروژه2: سنجش کیفی)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{خوب}}
 
+
'''«ابوالفضل محمد سلمی مروزی»'''، مشهور به «حاکم الشهید» (م، ۳۳۴ ق)، محدث و فقیه مسلمان در قرن چهارم قمری است. او در زمان خویش پیشوای مذهبی [[حنفی|حنفیان]] بود و مدتی نیز مناصب قضاوت و وزارت در دستگاه سامانیان را بر عهده داشت. دو کتاب «الکافی» و «المنتقی» از مهمترین تألیفات اوست.
==زندگی نامه==
+
{{شناسنامه عالم
محمد بن محمد بن احمد بن عبدالله بن عبدالحميد، مشهور به «ابوالفضل سلمي مروزي» و «حاكم الشهيد» مي­باشد.<ref>جوزجاني، منهاج سراج، طبقات ناصري، تهران، دنياي كتاب، 1363، اول، ج2، ص 317 و بغدادي، اسماعيل باشا، هدية العارفين، بيروت، داراحياء‌التراث العربي، ص 37 و سمعاني، عبدالكريم، الانساب، بيروت، دارالجنان، 1408، اول، ص 447.</ref> او عالمي بزرگ و از فقهاي مذهب حنفي،<ref>نرشخي، ابو بكر محمد بن جعفر،‌ تاريخ بخارا، تهران، توس، 1363، دوم، ص 148-147 و بغدادي، اسماعيل باشا، پيشين، ص 37 و سمعاني، پيشين، ص 447 و ذهبي، تاريخ الاسلام، بيروت، دارالكتاب العربي، 1409، دوم، ج25، ص 113.</ref> و در زمان خويش پيشواي مذهبي حنفيان بوده است.<ref> سمعاني، پيشين، ص 447.</ref>از دوران ابتدايي زندگي وي اطلاعات چنداني در دست نيست.
+
|نام کامل = ابوالفضل محمد سلمی مروزی
 
+
|تصویر=
==اساتيد و شاگردان==
+
|زادروز =
 
+
|زادگاه = مرو
ابوالفضل سلمي مروزي به منظور كسب علم به شهرهاي بسياري از جمله نيشابور، مرو، ري، [[بغداد]]، [[مكه]]، مصر و بخارا سفر كرد.<ref>نرشخي، پيشين، ص 148-147 و ذهبي، پيشين، ص 113 و سمعاني، پيشين، ص 447.</ref> و از محضر برخي از عالمان آن زمان بهره برد. از جمله اساتيد وي كه مروزي از آنها استماع حديث كرده است، مي­توان به محمد بن حمدويه، يحيي بن ساسويه ذهلي، هيثم بن خلف الدوري اشاره كرد.<ref>ذهبي، پيشين، ج2، ص 314.</ref> «او در مرو از محضر محمد بن حمدويه هورقاني، يحيي بن ساسويه و محمد بن عصام، در نيشابور از عبدالله بن شيرويه در ري از ابراهيم بن يوسف هسنجاني، در بغداد از هيثم بن خلف دوري و احمد بن حسن صوفي، در كوفه از احمد بن سليمان مصري و در بخارا از محمد بن سعيد، حماد بن احمد، حسن بن سفيان نسوي و عبدالله بن محمود سعدي بهره برد».<ref>سمعاني، پيشين، ص 447.</ref>
+
|وفات = ۳۳۴ قمری
 
+
|مدفن =
جماعتي نيز از محضر او كسب علم كرده­اند. وي در زماني كه منصب قضاوت را بر عهده داشت نزد امير ساماني مي­آمد و به او فقه مي­آموخت.<ref>همان، پيشين، ص 447 و ذهبي، پيشين، ج25، ص 113.</ref> سمعاني مي­نويسد: «تمام مشايخ خراسان و پيشوايان آن ديار از محضر او بهره بردند».<ref>سمعاني، پيشين، ص 447.</ref> و برخي نيز از او [[حديث]] روايت كرده­اند كه از جمله آنها مي­توان به ابوعبدالله حاكم، صاحب تاريخ نيشابور اشاره كرد.<ref>نرشخي، پيشين، ص 148.</ref> از مروزي به عنوان عالم مرو و شيخ حنفيه، فقيه، محدث و شاعر ياد كرده­اند.<ref>ذهبي، پيشين، ج25، ص 113 و ابن كثير، البدايه والنهايه، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1408، ج11، ص 242.</ref>
+
|اساتید =  محمد بن حمدویه هورقانی، یحیی بن ساسویه، عبدالله بن شیرویه، هیثم بن خلف الدوری، احمد بن حسن صوفی،...
منابع او را به عنوان فردي باتقوا و اهل [[نماز شب]] و [[روزه]] ذكر كرده­اند. منابع مي­نويسند او روزهاي دوشنبه و پنج­شنبه را روزه مي­گرفت و اهل شب زنده­داري در سفر و حضر  بود.<ref>سمعاني، پيشين، ص 447 و ذهبي، پيشين، ج25، ص 113 و ابن  كثير، پيشين، ص 242.</ref> نرشخي مي­نويسد: به روزگار او در دنيا به علم و زهد كسي مثل او نبود.<ref>نرشخي، پيشين، ص 7-6.</ref>
+
|شاگردان = [[ابواحمد نیشابوری|ابواحمد حاکم]]، [[حاکم نیشابوری]]،...
 
+
|آثار = الکافی، المنتقی، الغرر، المستخلص من الجامع، شرح الجامع و اصول الفقه،...
==قضاوت==
+
}}
  
مروزي به مقام قضاوت در شهر بخارا دست يافت.<ref>ذهبي، پيشين، ج25، ص 113 و نرشخي، پيشين، ص 7-6.</ref> او سال­هاي بسياري در بخارا به اين شغل مشغول بود. عدل و انصاف او عموميت داشت و از اين جهت مورد اعتراض كسي واقع نشد.<ref>نرشخي، پيشين،‌ص 7-6.</ref>
+
==زندگی‌نامه==
 +
ابوالفضل محمد بن محمد بن احمد سلمی مروزی، عالم و وزیر عهد سامانی در مرو است.<ref>جوزجانی، منهاج سراج، ج۲، ص ۳۱۷؛ بغدادی، هدیة العارفین، ص ۳۷؛ سمعانی، الانساب، ص ۴۴۷.</ref> از دوران ابتدایی زندگی وی اطلاعات چندانی در دست نیست. نسبت «مروزی» برای او در تمام زندگی‌نامه‌ها تأیید شده، و در منابع متقدم به‌عنوان عالم «مرو» شناخته شده است.
  
==وزارت==
+
او در دانش [[حدیث]] دستی فراز داشت، تا آنجا که حدیث‌شناسانی که در مذهب با او مخالف بودند ـ مانند [[ابواحمد نیشابوری|ابواحمد حاکم]] و [[حاکم نیشابوری]] ـ ضبط او در حدیث و نیز آگاهی‌اش به رسوم [[محدثان]] را ستوده و از حافظ بودن شش هزار حدیث سخن آورده‌اند؛<ref>سمعانی، ۳ / ۴۷۸.</ref> بااین‌حال حوزۀ اصلی دانش وی [[فقه]] بود و او را در عصر خود امام [[حنفی|حنفیان]] شمرده‌اند.<ref>ذهبی، ۲۵ / ۱۱۳.</ref> بخشی از اهمیت سلمی مروزی در فقه حنفی، دست باز او در نقل اقوال متقدمان مذهب ازجمله پیشوایان سه‌گانه است که موجب شده است تا برخی نقلها با نام مروزی در منابع ثبت گردد.
  
وي سرانجام منصب وزارت امير نوح بن نصر ساماني را به عهده گرفت.<ref>همان، پيشين، ص148-147 و ذهبي، پيشين، ج25، ص113 و خواند مير، دستورالوزراء، تهران، دنياي كتاب، 1317، ص 109.</ref>
+
منابع او را به عنوان فردی با [[تقوا]] و اهل [[نماز شب]] و [[روزه]] ذکر کرده ­اند. نرشخی می ­نویسد: به روزگار او در دنیا به علم و [[زهد]] کسی مثل او نبود.<ref>نرشخی، پیشین، ص ۷-۶.</ref> مقبولیت و جایگاه علمی او از یک سو، و شهرتش به زهد و [[عبادت]]<ref>سمعانی، ۳ / ۴۷۷- ۴۷۸؛ ابن‌جوزی، ۶ / ۳۴۶.</ref> از سوی دیگر، موجب شد که شخصیت وی مورد توجه امیر نصر ابن احمد سامانی (حک‍: ۳۰۱-۳۳۱ق) قرار گیرد؛ امیر او را به [[قضاوت|قضای]] بخارا نصب کرد و هم‌زمان تدریس به امیرزاده نوح بن نصر را برعهدۀ او گذارد. شهرت او به «حاکم» از باب همین منصب قضا ست. مروزی سال­های بسیاری در بخارا به شغل قضاوت مشغول بود. [[عدل]] و انصاف او عمومیت داشت و از این جهت مورد اعتراض کسی واقع نشد.<ref>نرشخی، پیشین،‌ص ۷-۶.</ref>
  
امير ساماني زمام همه امور را به وي سپرد. هر چند مروزي از اسم و رسم وزارت امتناع داشت و چندان دلبستگي به اين عنوان نداشت،<ref>سمعاني، پيشين، ص 447 و ذهبي، پيشين، ج25، ص113.</ref> بلكه بيشتر به دنبال علم و ياري رساندن به نيازمندان بود.<ref> ذهبي، پيشين، ج25، ص113.</ref>
+
با [[مرگ]] امیر نصر در ۳۳۱ق. و انتقال حکومت به امیر نوح، حاکم شهید نفوذی همه‌جانبه در دستگاه سامانی به‌دست آورد. در شرح حال حاکم آمده است که امیر نوح سامانی (حک‍: ۳۳۱-۳۴۳ق)، تمام امور کشور را به عهدۀ او نهاده بود، اما مروزی از اسم و رسم وزارت امتناع داشت و چندان دلبستگی به این عنوان نداشت،<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷ و ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۳.</ref> بلکه بیشتر به دنبال علم و یاری رساندن به نیازمندان بود.<ref> ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۳.</ref> حاکم در زمان وزارت، بیشتر یک عالم بود، تا کارگزار دولتی؛ او همواره مشغول تدریس و تألیف بود و در صرف مال هم اهتمامش به آموزش علم و روزی طلاب بود.
  
==آثار و تاليفات==
+
گویا بیش از همه، نظامیان مورد بی‌مهری حاکم بودند و سرانجام نزد امیر از او شکایت بردند که وزیر از پرداختن به امور کشور طفره می‌رود.<ref>سمعانی، همان.</ref> بی‌توجهی امیر سامانی و ملال سپاهیان از عملکرد حاکم، نظامیان شورشی را وادار کرد که بر گرد ابوعلی ابن محتاج، از مخالفان امیر جمع شوند و به محل اقامت وزیر که گویا در آن زمان در مرو بود، بشتابند.<ref>ابن‌اثیر، ۸ / ۴۵۹.</ref> با وجود آگاهی امیر سامانی در بخارا از این سوء قصد و کوشش برای پیشگیری از آن، شورشیان حاکم را در محل اقامت خود به قتل رساندند.<ref>سمعانی، ۳ / ۴۷۸؛ ابن‌جوزی، ۶ / ۳۴۶-۳۴۷.</ref>
  
ابوالفضل مروزي داراي تاليفات بسياري بوده است و اين تاليفات به قول سمعاني: «دال بر فضل اوست».<ref>سمعاني، پيشين، ص 448.</ref> از جمله تاليفات وي مي­توان به كتاب­هاي الكافي<ref>نرشخي، پيشين، ص148 و جوزجاني، پيشين، ج2، ص317 و اسماعيل باشا، پيشين، ص 37.</ref> والمنتقي<ref>اسماعيل باشا، پيشين، ص 37.</ref> كه در فروع مذهب حنفيه نگاشته شده­اند<ref>همان، ص 37.</ref> و الغرر در علم فقه و المستخلص من الجامع<ref>همان، ص 37.</ref> اشاره كرد.
+
خواندمیر در خصوص [[کینه|کینه]] سپاهیان از او می­ نویسد: «... ابوالفضل در باب کفایت اموال سلطانی سعی فراوانی به جای آورده و راههای منافع امرا و لشکریان را مسدود گردانید. آن جماعت کینه وزیر را در دل گرفته سپس شرط همراهی و خدمت خویش را به امیر نوح، سپردن مروزی را به خویش قرار دادند. سپس بر قتل او در [[جمادی الاول]] سال ۳۳۵ ق. مبادرت کردند».<ref>خواند میر، پیشین،‌ ص ۱۰۹ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.</ref>
  
شرح الجامع و اصول الفقه نيز از ديگر آثار وي مي­باشند.<ref>سمعاني، پيشين، ص 448.</ref> بنا به نقل سمعاني شخصي در خواب ديد آتشي از آسمان نازل شد و بر قبر حاكم شهيد (ابوالفضل مروزي) وارد شد در همين زمان كتاب «الكافي» او آمد و بين قبر او و آتش فاصله انداخت و آتش بازگشت.<ref>همان، ص 448.</ref> بنا به نقل منهاج سراج جوزجاني اين كتاب در نقل مذهب حنفي مورد اعتماد است و نسخه­اي از آن در مخطوطات مكتبه مصر محفوظ است.<ref>جوزجاني، پيشين، ج2، ص317.</ref>
+
گفته شده مروزی وقتی متوجه این امر شد، [[غسل]] کرده و [[کفن]] پوشید و به [[نماز]] ایستاد. لشکریان وی را در وقت نماز و در حالی که در [[سجده]] بود<ref>ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۴ و ابن کثیر، پیشین، ج۱۱، ص۲۴۲.</ref> به قتل رساندند. برخی از نویسندگان از «[[شهادت در راه خدا|شهادت]]» وی سخن گفته­ اند و حتی نام «الحاکم الشهید»<ref>جوزجانی، پیشین، ج۲، ص ۳۱۷.</ref> و یا «الشهید»<ref>سمعانی، پیشین، ج۳،‌ ص ۴۷۷.</ref> را برای او برگزیده ­و نوشته­ اند وی همواره از خداوند طلب شهادت می ­کرد.<ref> ابن کثیر، پیشین، ج۱۱، ص۲۴۲ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.</ref>  
  
سمعاني به توجه زياد وي به تاليف و كتابت اشاره دارد وي پس از اشاره به اين مطلب مي­نويسد: ابوالعباس بن حمويه از وي گله و شكايت كرده كه ما نزد او مي­رفتيم و وي با ما سخني نمي­گفت و در حالي كه مشغول نوشتن بود به ما توجهي نمي­كرد.<ref>سمعاني، پيشين، ص 447.</ref>
+
[[عزالدین ابن اثیر|ابن ­اثیر]] و خواندمیر، قتل او را در [[جمادی الاول]] سال ۳۳۵ ق. دانسته ­اند و لیکن سمعانی و ابن­ جوزی و دیگران وفات او را در [[ربیع الثانی]] سال ۳۳۴ ق. نوشته ­اند.  
 +
==استادان و شاگردان==
  
همچنين سمعاني به نقل از «حاكم ابوعبدالله حافظ» نقل مي­كند: شب جمعه­اي در مجلس املاء حاكم ابوالفضل (مروزي) حاضر بودم، امير علي بن ابي­بكر بن مظفر (از متنفذان دوره ساماني) وارد شد. مروزي بدون اين كه از جايگاه خويش حركت كند تنها پيش پاي او برخاست. سپس از او عذر خواست و گفت امروز روز شما (روز ديدار با شما و وقت ملاقات شما) نيست.<ref>همان، ص 447.</ref> مروزي شش هزار حديث از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله حفظ كرده بود.<ref>همان، ص 448.</ref>
+
ابوالفضل سلمی مروزی به منظور کسب علم به شهرهای بسیاری از جمله نیشابور، مرو، ری، [[بغداد]]، [[مکه]]، [[مصر]] و بخارا سفر کرد.<ref>نرشخی، پیشین، ص ۱۴۸-۱۴۷ و ذهبی، پیشین، ص ۱۱۳ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.</ref> و از محضر برخی از عالمان آن زمان بهره برد. از جمله اساتید وی که مروزی از آنها استماع [[حدیث]] کرده است، عبارتند از:
  
==قتل مروزي==
+
در مرو از محضر محمد بن حمدویه هورقانی، یحیی بن ساسویه و محمد بن عصام؛ در نیشابور از عبدالله بن شیرویه؛ در ری از ابراهیم بن یوسف هسنجانی؛ در [[بغداد]] از هیثم بن خلف الدوری و احمد بن حسن صوفی؛ در [[کوفه]] از احمد بن سلیمان مصری و در بخارا از محمد بن سعید، حماد بن احمد، حسن بن سفیان نسوی و عبدالله بن محمود سعدی بهره برد».<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.</ref>
  
لشكريان امير نوح ساماني در ايام وزارت مروزي، از مروزي شكايت كردند كه به آنها رسيدگي نكرده است و از امير خواستند كه وي را در اختيارشان گذارد و تهديد كردند در غير اين صورت عليه خود او شورش خواهند كرد. نوح با خواسته آنها موافقت كرد. مروزي وقتي متوجه اين امر شد غسل كرده و كفن پوشيد و به [[نماز]] ايستاد. لشكريان وي را در وقت نماز<ref>نرشخي، پيشين، ص148 و ابن كثير، پيشين، ج11، ص242.</ref> و در حالي كه در [[سجده]] بود<ref>ذهبي، پيشين، ج25، ص114 و ابن كثير، پيشين، ج11، ص242.</ref> به قتل رساندند.
+
جماعتی نیز از محضر مروزی کسب علم کرده ­اند؛ سمعانی می­ نویسد: «تمام مشایخ خراسان و پیشوایان آن دیار از محضر او بهره بردند».<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.</ref> وی در زمانی که منصب [[قضاوت]] را بر عهده داشت نزد امیر سامانی می­ آمد و به او [[فقه]] می ­آموخت.<ref>همان، پیشین، ص ۴۴۷ و ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص ۱۱۳.</ref> و برخی نیز از او [[حدیث]] روایت کرده ­اند که از جمله آنها می ­توان به [[ابواحمد نیشابوری|ابواحمد حاکم]] و [[حاکم نیشابوری]] اشاره کرد.<ref>نرشخی، پیشین، ص ۱۴۸.</ref>
  
خواندمير در خصوص كينه سپاهيان از او مي­نويسد: «...ابوالفضل در باب كفايت اموال سلطاني سعي فراواني به جاي آورده و راه­هاي منافع امرا و لشكريان را مسدود گردانيد. آن جماعت كينه وزير را در دل گرفته سپس شرط همراهي و خدمت خويش را به امير نوح، سپردن مروزي را به خويش قرار دادند. سپس بر قتل او در [[جمادی الاول]] سال 335 مبادرت كردند».<ref>خواند مير، پيشين،‌ ص 109 و سمعاني، پيشين، ص 448.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
برخي از نويسندگان از «شهادت» وي سخن گفته­اند و حتي نام «الحاكم الشهيد»<ref>جوزجاني، پيشين، ج2، ص 317.</ref> و يا «الشهيد»<ref>سمعاني، پيشين، ج3،‌ ص 477.</ref> را براي او برگزيده­اند و نوشته­اند وي همواره از خداوند طلب شهادت مي­كرد.<ref> ابن كثير، پيشين، ج11، ص242 و سمعاني، پيشين، ص 448.</ref>
+
ابوالفضل مروزی دارای تألیفات بسیاری بوده است و این تألیفات به قول سمعانی: «دال بر فضل اوست».<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.</ref> سمعانی پس از اشاره به توجه زیاد مروزی به تالیف و کتابت می ­نویسد: ابوالعباس بن حمویه از وی گله و شکایت کرده که ما نزد او می­ رفتیم و وی با ما سخنی نمی ­گفت و در حالی که مشغول نوشتن بود به ما توجهی نمی­ کرد.<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.</ref>
  
نرشخي در خصوص زمان كشته شدن او به نقل از منابع مختلف مي­نويسد: «ابن­اثير و خواندمير، قتل او را در [[جمادی الاول]] سال 335 دانسته­اند و گرديزي در زين­الاخبار نيز همان سال را بدون تعيين ماه اختيار كرده وليكن سمعاني و ابن­جوزي و ديگران در [[ربيع ­الثانی]] سال 334 نوشته­اند.<ref>نرشخي، پيشين، ص 148.</ref> جوزجاني، اسماعيل باشا و ابن­كثير نيز سال درگذشت (قتل) او را سال 334 نوشته­اند.<ref> جوزجاني، پيشين، ج2، ص317 و ابن كثير، پيشين، ج11، ص242 و بغدادي، اسماعيل باشا، پيشين، ص 37 و سمعاني، پيشين، ص 448.</ref>
+
از جمله تألیفات ابوالفضل مروزی می ­توان به کتاب­های زیر اشاره نمود:  
  
 +
#الکافی، یا المختصر الکافی؛ مهمترین اثر او که چکیده‌ای از مضامین آثار محمد بن حسن شیبانی، به‌خصوص «المبسوط» اوست که به‌عنوان متن درسی خوانده و حتى حفظ می‌شد. حاکم خود روی تافتنِ طلاب از المبسوط شیبانی به‌سبب حجم بزرگ و تکرار مطالب آن را انگیزۀ تألیف کتاب گفته است. بنا به نقل منهاج سراج جوزجانی کتاب «الکافی» در نقل مذهب [[حنفی|حنفی]] مورد اعتماد است و نسخه ­ای از آن در مخطوطات مکتبه مصر محفوظ است.<ref>جوزجانی، پیشین، ج۲، ص۳۱۷.</ref>
 +
#المنتقی؛ که متضمن نوادری از مذهب حنفی برگرفته از حدود ۳۰۰ جزء فقهی بود.<ref>حاجی خلیفه، ۲ / ۱۸۵۱.</ref>
 +
#الغرر؛ در علم فقه؛
 +
#المستخلص من الجامع؛
 +
#شرح الجامع و اصول الفقه.<ref>سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46895  يدالله حاجي زاده، خاندان بلعمي، سایت پژوهه]، بازیابی: 4 بهمن 1391.
+
*[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C__a-46895.aspx "ابوالفضل سلمی مروزی"، دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۴ بهمن ۱۳۹۱.
 +
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226871/%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF "حاکم شهید"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۵۹: سطر ۶۶:
 
|رده=دارد
 
|رده=دارد
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:علمای قرن چهارم]][[رده:محدثان]][[رده:فقیهان]]
 
[[رده:دولتمردان]]
 
[[رده:دولتمردان]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۴

«ابوالفضل محمد سلمی مروزی»، مشهور به «حاکم الشهید» (م، ۳۳۴ ق)، محدث و فقیه مسلمان در قرن چهارم قمری است. او در زمان خویش پیشوای مذهبی حنفیان بود و مدتی نیز مناصب قضاوت و وزارت در دستگاه سامانیان را بر عهده داشت. دو کتاب «الکافی» و «المنتقی» از مهمترین تألیفات اوست.

نام کامل ابوالفضل محمد سلمی مروزی
زادگاه مرو
وفات ۳۳۴ قمری

Line.png

اساتید

محمد بن حمدویه هورقانی، یحیی بن ساسویه، عبدالله بن شیرویه، هیثم بن خلف الدوری، احمد بن حسن صوفی،...

شاگردان

ابواحمد حاکم، حاکم نیشابوری،...

آثار

الکافی، المنتقی، الغرر، المستخلص من الجامع، شرح الجامع و اصول الفقه،...


زندگی‌نامه

ابوالفضل محمد بن محمد بن احمد سلمی مروزی، عالم و وزیر عهد سامانی در مرو است.[۱] از دوران ابتدایی زندگی وی اطلاعات چندانی در دست نیست. نسبت «مروزی» برای او در تمام زندگی‌نامه‌ها تأیید شده، و در منابع متقدم به‌عنوان عالم «مرو» شناخته شده است.

او در دانش حدیث دستی فراز داشت، تا آنجا که حدیث‌شناسانی که در مذهب با او مخالف بودند ـ مانند ابواحمد حاکم و حاکم نیشابوری ـ ضبط او در حدیث و نیز آگاهی‌اش به رسوم محدثان را ستوده و از حافظ بودن شش هزار حدیث سخن آورده‌اند؛[۲] بااین‌حال حوزۀ اصلی دانش وی فقه بود و او را در عصر خود امام حنفیان شمرده‌اند.[۳] بخشی از اهمیت سلمی مروزی در فقه حنفی، دست باز او در نقل اقوال متقدمان مذهب ازجمله پیشوایان سه‌گانه است که موجب شده است تا برخی نقلها با نام مروزی در منابع ثبت گردد.

منابع او را به عنوان فردی با تقوا و اهل نماز شب و روزه ذکر کرده ­اند. نرشخی می ­نویسد: به روزگار او در دنیا به علم و زهد کسی مثل او نبود.[۴] مقبولیت و جایگاه علمی او از یک سو، و شهرتش به زهد و عبادت[۵] از سوی دیگر، موجب شد که شخصیت وی مورد توجه امیر نصر ابن احمد سامانی (حک‍: ۳۰۱-۳۳۱ق) قرار گیرد؛ امیر او را به قضای بخارا نصب کرد و هم‌زمان تدریس به امیرزاده نوح بن نصر را برعهدۀ او گذارد. شهرت او به «حاکم» از باب همین منصب قضا ست. مروزی سال­های بسیاری در بخارا به شغل قضاوت مشغول بود. عدل و انصاف او عمومیت داشت و از این جهت مورد اعتراض کسی واقع نشد.[۶]

با مرگ امیر نصر در ۳۳۱ق. و انتقال حکومت به امیر نوح، حاکم شهید نفوذی همه‌جانبه در دستگاه سامانی به‌دست آورد. در شرح حال حاکم آمده است که امیر نوح سامانی (حک‍: ۳۳۱-۳۴۳ق)، تمام امور کشور را به عهدۀ او نهاده بود، اما مروزی از اسم و رسم وزارت امتناع داشت و چندان دلبستگی به این عنوان نداشت،[۷] بلکه بیشتر به دنبال علم و یاری رساندن به نیازمندان بود.[۸] حاکم در زمان وزارت، بیشتر یک عالم بود، تا کارگزار دولتی؛ او همواره مشغول تدریس و تألیف بود و در صرف مال هم اهتمامش به آموزش علم و روزی طلاب بود.

گویا بیش از همه، نظامیان مورد بی‌مهری حاکم بودند و سرانجام نزد امیر از او شکایت بردند که وزیر از پرداختن به امور کشور طفره می‌رود.[۹] بی‌توجهی امیر سامانی و ملال سپاهیان از عملکرد حاکم، نظامیان شورشی را وادار کرد که بر گرد ابوعلی ابن محتاج، از مخالفان امیر جمع شوند و به محل اقامت وزیر که گویا در آن زمان در مرو بود، بشتابند.[۱۰] با وجود آگاهی امیر سامانی در بخارا از این سوء قصد و کوشش برای پیشگیری از آن، شورشیان حاکم را در محل اقامت خود به قتل رساندند.[۱۱]

خواندمیر در خصوص کینه سپاهیان از او می­ نویسد: «... ابوالفضل در باب کفایت اموال سلطانی سعی فراوانی به جای آورده و راههای منافع امرا و لشکریان را مسدود گردانید. آن جماعت کینه وزیر را در دل گرفته سپس شرط همراهی و خدمت خویش را به امیر نوح، سپردن مروزی را به خویش قرار دادند. سپس بر قتل او در جمادی الاول سال ۳۳۵ ق. مبادرت کردند».[۱۲]

گفته شده مروزی وقتی متوجه این امر شد، غسل کرده و کفن پوشید و به نماز ایستاد. لشکریان وی را در وقت نماز و در حالی که در سجده بود[۱۳] به قتل رساندند. برخی از نویسندگان از «شهادت» وی سخن گفته­ اند و حتی نام «الحاکم الشهید»[۱۴] و یا «الشهید»[۱۵] را برای او برگزیده ­و نوشته­ اند وی همواره از خداوند طلب شهادت می ­کرد.[۱۶]

ابن ­اثیر و خواندمیر، قتل او را در جمادی الاول سال ۳۳۵ ق. دانسته ­اند و لیکن سمعانی و ابن­ جوزی و دیگران وفات او را در ربیع الثانی سال ۳۳۴ ق. نوشته ­اند.

استادان و شاگردان

ابوالفضل سلمی مروزی به منظور کسب علم به شهرهای بسیاری از جمله نیشابور، مرو، ری، بغداد، مکه، مصر و بخارا سفر کرد.[۱۷] و از محضر برخی از عالمان آن زمان بهره برد. از جمله اساتید وی که مروزی از آنها استماع حدیث کرده است، عبارتند از:

در مرو از محضر محمد بن حمدویه هورقانی، یحیی بن ساسویه و محمد بن عصام؛ در نیشابور از عبدالله بن شیرویه؛ در ری از ابراهیم بن یوسف هسنجانی؛ در بغداد از هیثم بن خلف الدوری و احمد بن حسن صوفی؛ در کوفه از احمد بن سلیمان مصری و در بخارا از محمد بن سعید، حماد بن احمد، حسن بن سفیان نسوی و عبدالله بن محمود سعدی بهره برد».[۱۸]

جماعتی نیز از محضر مروزی کسب علم کرده ­اند؛ سمعانی می­ نویسد: «تمام مشایخ خراسان و پیشوایان آن دیار از محضر او بهره بردند».[۱۹] وی در زمانی که منصب قضاوت را بر عهده داشت نزد امیر سامانی می­ آمد و به او فقه می ­آموخت.[۲۰] و برخی نیز از او حدیث روایت کرده ­اند که از جمله آنها می ­توان به ابواحمد حاکم و حاکم نیشابوری اشاره کرد.[۲۱]

آثار و تألیفات

ابوالفضل مروزی دارای تألیفات بسیاری بوده است و این تألیفات به قول سمعانی: «دال بر فضل اوست».[۲۲] سمعانی پس از اشاره به توجه زیاد مروزی به تالیف و کتابت می ­نویسد: ابوالعباس بن حمویه از وی گله و شکایت کرده که ما نزد او می­ رفتیم و وی با ما سخنی نمی ­گفت و در حالی که مشغول نوشتن بود به ما توجهی نمی­ کرد.[۲۳]

از جمله تألیفات ابوالفضل مروزی می ­توان به کتاب­های زیر اشاره نمود:

  1. الکافی، یا المختصر الکافی؛ مهمترین اثر او که چکیده‌ای از مضامین آثار محمد بن حسن شیبانی، به‌خصوص «المبسوط» اوست که به‌عنوان متن درسی خوانده و حتى حفظ می‌شد. حاکم خود روی تافتنِ طلاب از المبسوط شیبانی به‌سبب حجم بزرگ و تکرار مطالب آن را انگیزۀ تألیف کتاب گفته است. بنا به نقل منهاج سراج جوزجانی کتاب «الکافی» در نقل مذهب حنفی مورد اعتماد است و نسخه ­ای از آن در مخطوطات مکتبه مصر محفوظ است.[۲۴]
  2. المنتقی؛ که متضمن نوادری از مذهب حنفی برگرفته از حدود ۳۰۰ جزء فقهی بود.[۲۵]
  3. الغرر؛ در علم فقه؛
  4. المستخلص من الجامع؛
  5. شرح الجامع و اصول الفقه.[۲۶]

پانویس

  1. جوزجانی، منهاج سراج، ج۲، ص ۳۱۷؛ بغدادی، هدیة العارفین، ص ۳۷؛ سمعانی، الانساب، ص ۴۴۷.
  2. سمعانی، ۳ / ۴۷۸.
  3. ذهبی، ۲۵ / ۱۱۳.
  4. نرشخی، پیشین، ص ۷-۶.
  5. سمعانی، ۳ / ۴۷۷- ۴۷۸؛ ابن‌جوزی، ۶ / ۳۴۶.
  6. نرشخی، پیشین،‌ص ۷-۶.
  7. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷ و ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۳.
  8. ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۳.
  9. سمعانی، همان.
  10. ابن‌اثیر، ۸ / ۴۵۹.
  11. سمعانی، ۳ / ۴۷۸؛ ابن‌جوزی، ۶ / ۳۴۶-۳۴۷.
  12. خواند میر، پیشین،‌ ص ۱۰۹ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.
  13. ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص۱۱۴ و ابن کثیر، پیشین، ج۱۱، ص۲۴۲.
  14. جوزجانی، پیشین، ج۲، ص ۳۱۷.
  15. سمعانی، پیشین، ج۳،‌ ص ۴۷۷.
  16. ابن کثیر، پیشین، ج۱۱، ص۲۴۲ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.
  17. نرشخی، پیشین، ص ۱۴۸-۱۴۷ و ذهبی، پیشین، ص ۱۱۳ و سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.
  18. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.
  19. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.
  20. همان، پیشین، ص ۴۴۷ و ذهبی، پیشین، ج۲۵، ص ۱۱۳.
  21. نرشخی، پیشین، ص ۱۴۸.
  22. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.
  23. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۷.
  24. جوزجانی، پیشین، ج۲، ص۳۱۷.
  25. حاجی خلیفه، ۲ / ۱۸۵۱.
  26. سمعانی، پیشین، ص ۴۴۸.

منابع